ورود اسرای کربلا به شام: تفاوت بین نسخهها
جز (ورود اسيران واقعه كربلا به شام را به تقویم: ورود اسيران واقعه كربلا به شام منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{تقویم|روز= 1 صفر|سال= سال | + | {{تقویم|روز= 1 صفر|سال= سال ۶۱ هجری قمری}} |
− | + | [[عبیدالله بن زیاد]] که استاندار [[کوفه]] و [[بصره]] و عامل [[یزید بن معاویه|یزید بن معاویه]] در [[عراق]] و فتنه گر اصلى واقعه [[کربلا|کربلا]] و از دشمنان سخت [[اهل بیت]] علیهمالسلام بود، پس از چند روز اقامت اسیران در کوفه، آنان را روانه [[شام]] نمود تا در مجلس یزید حاضر شوند. | |
− | [[ | + | عبیدالله پیش از حرکت کاروان [[اسرای اهل بیت علیهم السلام|اسیران]]، فرمان داد [[سرهای شهدای کربلا|سرهاى شهیدان کربلا]] را بالاى نیزه کرده و به سرپرستى زحر بن قیس به شام ارسال کنند و پس از آن اسیران را بر کجاوه هایى سوار کرده و به حالت اسیرى روانه شام کرد و افراد جنایتکارى چون [[شمر بن ذی الجوشن]] و [[خولى]] را نیز با آنها همراه نمود.<ref> الارشاد (شیخ مفید)، ص ۴۷۵.</ref> |
− | + | در روز اول ماه [[صفر]] سال ۶۱ هجرى قمرى، اسیران و سرهاى مطهر شهیدان را وارد [[دمشق]]، مقر حکومت [[یزید بن معاویه]] نمودند و اهالى این شهر این روز را عید اعلان کرده و به جشن و پایکوبى پرداختند.<ref> منتهى الآمال (شیخ عباس قمی)، ج ۱، ص ۴۲۳.</ref> | |
− | + | روایت شده است: اسیران واقعه [[کربلا|کربلا]] همین که به دمشق رسیده و خیل تماشاگران را دیدند، تلاش زیادى کردند تا خود را از تماشاگران بپوشانند. به همین جهت حضرت [[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب|ام کلثوم]] علیها السلام پیش از ورود به دمشق به [[شمر|شمر بن ذى الجوشن]] فرمود: این شهر شام است؛ چون خواستید ما را وارد شهر نمایید، از دروازه اى وارد کنید که حضور تماشاگران در آن کمتر باشد و سرهاى شهیدان را از میان اسیران بیرون برده و جلوتر از آنان حرکت دهید تا مردم به تماشاى سرها پرداخته و به خاندان عصمت و طهارت کمتر نگاه کنند. شمر که جرثومه فساد و تباهى بود، برخلاف نظر ام کلثوم علیها السلام، سرهاى شهیدان را در میان اسیران قرار داد و آنان را همزمان از [[دروازه ساعات]] که شلوغ ترین ورودى دمشق بود، عبور داد. پس از ورود اسیران به دمشق، آنان را وارد مجلس یزید نمودند. | |
− | + | یزید در آن جمع، متوجه [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] علیهالسلام شد که در غل و زنجیر بود و به وى گفت: اى پسر حسین! پدرت خویشاوندى مرا برید و حق مرا زیر پا گذاشت و با من درباره سلطنت به نزاع پرداخت، در نتیجه خدا با او چنین معامله اى کرد که اکنون مشاهده مى نمایى! امام زین العابدین علیهالسلام در پاسخ یزید این [[آیه|آیه]] را تلاوت کرد: {{متن قرآن|«ما اَصابَ مِن مُصیبَةٍ فِى الْأرْضِ وَلا فی اَنفُسِکمْ اِلَّا فی کتابٍ مِن قَبْلِ اَنْ نَبْرَاَها»}}؛<ref> [[سوره حدید]]، آیه ۲۲.</ref> هیچ بلا و ناگوارى در روى زمین و در جان هایتان به شما نمى رسد مگر آن که پیش از این ما آن را در کتاب مقدرات ثبت کردیم... . | |
− | + | در آن مدتى که اسیران در شام اقامت داشتند، رویدادهاى گوناگونى براى آنان به وقوع پیوست که از همه مهمتر درگذشت [[حضرت رقیه سلام الله علیها|حضرت رقیه]] دختر خردسال [[امام حسین]] علیهالسلام در [[خرابه شام]]، مناظره [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]] علیها السلام با یزید و خطبه به یادماندنى امام سجاد علیهالسلام در حضور یزید، درباریان و اهالى دمشق در [[مسجد اموى]] بود. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | در آن مدتى | ||
− | |||
− | |||
+ | این گونه افشاگرى ها و مبارزه هاى پنهان و آشکار [[اهل بیت]] علیهمالسلام در حالت اسیرى در شام، یزید را در نزد مسلمانان، بى مقدار و بى اعتبار کرد و پس از مدتى، وضعیت شام را بر ضد یزید و به هوادارى از امام حسین علیهالسلام تغییر داد. یزید، ناچار شد که به جرم خود و سپاهیان و عاملان جنایت پیشه خود مانند [[عبیدالله بن زیاد]]، اعتراف کرده و از امام زین العابدین علیهالسلام عذرخواهى نماید و پس از مدتى آنان را آزاد و با احترام و عزت به [[مدینه]] منوره بازگرداند.<ref> نک: الارشاد، ص ۴۷۵؛ منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۲۳؛ زندگانى چهارده معصوم علیهمالسلام، ترجمه اعلام الورى، ص ۳۵۳؛ لهوف، سید بن طاووس، ص ۱۹۱.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | * سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد دوم، ماه صفر. | |
− | |||
− | |||
[[رده:وقایع ماه صفر]] | [[رده:وقایع ماه صفر]] | ||
[[رده:سال ۶۱ هجری قمری]] | [[رده:سال ۶۱ هجری قمری]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۷
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:1 صفر |
سال ۶۱ هجری قمری |
عبیدالله بن زیاد که استاندار کوفه و بصره و عامل یزید بن معاویه در عراق و فتنه گر اصلى واقعه کربلا و از دشمنان سخت اهل بیت علیهمالسلام بود، پس از چند روز اقامت اسیران در کوفه، آنان را روانه شام نمود تا در مجلس یزید حاضر شوند.
عبیدالله پیش از حرکت کاروان اسیران، فرمان داد سرهاى شهیدان کربلا را بالاى نیزه کرده و به سرپرستى زحر بن قیس به شام ارسال کنند و پس از آن اسیران را بر کجاوه هایى سوار کرده و به حالت اسیرى روانه شام کرد و افراد جنایتکارى چون شمر بن ذی الجوشن و خولى را نیز با آنها همراه نمود.[۱]
در روز اول ماه صفر سال ۶۱ هجرى قمرى، اسیران و سرهاى مطهر شهیدان را وارد دمشق، مقر حکومت یزید بن معاویه نمودند و اهالى این شهر این روز را عید اعلان کرده و به جشن و پایکوبى پرداختند.[۲]
روایت شده است: اسیران واقعه کربلا همین که به دمشق رسیده و خیل تماشاگران را دیدند، تلاش زیادى کردند تا خود را از تماشاگران بپوشانند. به همین جهت حضرت ام کلثوم علیها السلام پیش از ورود به دمشق به شمر بن ذى الجوشن فرمود: این شهر شام است؛ چون خواستید ما را وارد شهر نمایید، از دروازه اى وارد کنید که حضور تماشاگران در آن کمتر باشد و سرهاى شهیدان را از میان اسیران بیرون برده و جلوتر از آنان حرکت دهید تا مردم به تماشاى سرها پرداخته و به خاندان عصمت و طهارت کمتر نگاه کنند. شمر که جرثومه فساد و تباهى بود، برخلاف نظر ام کلثوم علیها السلام، سرهاى شهیدان را در میان اسیران قرار داد و آنان را همزمان از دروازه ساعات که شلوغ ترین ورودى دمشق بود، عبور داد. پس از ورود اسیران به دمشق، آنان را وارد مجلس یزید نمودند.
یزید در آن جمع، متوجه امام سجاد علیهالسلام شد که در غل و زنجیر بود و به وى گفت: اى پسر حسین! پدرت خویشاوندى مرا برید و حق مرا زیر پا گذاشت و با من درباره سلطنت به نزاع پرداخت، در نتیجه خدا با او چنین معامله اى کرد که اکنون مشاهده مى نمایى! امام زین العابدین علیهالسلام در پاسخ یزید این آیه را تلاوت کرد: «ما اَصابَ مِن مُصیبَةٍ فِى الْأرْضِ وَلا فی اَنفُسِکمْ اِلَّا فی کتابٍ مِن قَبْلِ اَنْ نَبْرَاَها»؛[۳] هیچ بلا و ناگوارى در روى زمین و در جان هایتان به شما نمى رسد مگر آن که پیش از این ما آن را در کتاب مقدرات ثبت کردیم... .
در آن مدتى که اسیران در شام اقامت داشتند، رویدادهاى گوناگونى براى آنان به وقوع پیوست که از همه مهمتر درگذشت حضرت رقیه دختر خردسال امام حسین علیهالسلام در خرابه شام، مناظره حضرت زینب علیها السلام با یزید و خطبه به یادماندنى امام سجاد علیهالسلام در حضور یزید، درباریان و اهالى دمشق در مسجد اموى بود.
این گونه افشاگرى ها و مبارزه هاى پنهان و آشکار اهل بیت علیهمالسلام در حالت اسیرى در شام، یزید را در نزد مسلمانان، بى مقدار و بى اعتبار کرد و پس از مدتى، وضعیت شام را بر ضد یزید و به هوادارى از امام حسین علیهالسلام تغییر داد. یزید، ناچار شد که به جرم خود و سپاهیان و عاملان جنایت پیشه خود مانند عبیدالله بن زیاد، اعتراف کرده و از امام زین العابدین علیهالسلام عذرخواهى نماید و پس از مدتى آنان را آزاد و با احترام و عزت به مدینه منوره بازگرداند.[۴]
پانویس
منابع
- سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد دوم، ماه صفر.