محمدعلی گرامی: تفاوت بین نسخهها
(←آرشیو عکس و تصویر) |
(←آرشیو عکس و تصویر) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۳۰: | سطر ۳۰: | ||
#خدا در نهجالبلاغه؛ | #خدا در نهجالبلاغه؛ | ||
#دولت جمهورى اسلامى؛ | #دولت جمهورى اسلامى؛ | ||
− | #زراعت خصوصى؛ | + | #زراعت خصوصى؛[[پرونده:Ayaandeh.jpg|thumb|left|مذهب تشيع آينده تاريخ بشريت - یکی از آثار آیت الله گرامی]] |
#شرح منظومة السبزوارى (المنطق)؛ | #شرح منظومة السبزوارى (المنطق)؛ | ||
#مالكيتها؛ | #مالكيتها؛ | ||
سطر ۶۸: | سطر ۶۸: | ||
پرونده:گرامی (1).jpg|محمدعلی گرامی در جوانی | پرونده:گرامی (1).jpg|محمدعلی گرامی در جوانی | ||
پرونده:گرامی (2).jpg|جوانی محمدعلی گرامی | پرونده:گرامی (2).jpg|جوانی محمدعلی گرامی | ||
− | پرونده:صالحی (5).jpg|از راست: [[اسماعیل صالحی مازندرانی]]، محمدعلی گرامی و [[میرزا هاشم آملی| | + | پرونده:صالحی (5).jpg|از راست: [[اسماعیل صالحی مازندرانی]]، محمدعلی گرامی و [[میرزا هاشم آملی|هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی)]] |
پرونده:گرامی (3).jpg|از راست: محمدعلی گرامی و سید کاظم اخوان مرعشی | پرونده:گرامی (3).jpg|از راست: محمدعلی گرامی و سید کاظم اخوان مرعشی | ||
پرونده:گرامی (4).jpg|از راست: سید علی هاشمی گلپایگانی، سید رضی شیرازی، محمدعلی گرامی و ناشناس | پرونده:گرامی (4).jpg|از راست: سید علی هاشمی گلپایگانی، سید رضی شیرازی، محمدعلی گرامی و ناشناس |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۷
آیت الله محمدعلى گرامى (1317 - ش)، از اساتید برجسته و با سابقه حوزه هستند. تحمل سالها سختی و زندان و تبعید در رژیم پهلوی و توجه داشتن به مسایل و مشکلات روز و برخورداری از دانش و علم تفسیر و فقه و فلسفه از ایشان چهرهای درد آشنا و مؤثر ساخته است. معظم له در موضوعات قرآن، اخلاق، حدیث، فقه، فلسفه، کلام، منطق هم صاحب آثار متعدد هستند.
نام کامل | محمدعلى گرامى |
زادروز | 1317 شمسی |
زادگاه | قم |
اساتید | |
| |
آثار |
خدا در نهجالبلاغه، دولت جمهورى اسلامى،... |
محتویات
تحصیلات و اساتید
ایشان تحصيلات ابتدائي را در سال 1323 در مدرسهاى به نام مدرسه باقريه كه در كنار مدرسه فيضيه واقع شده بود، شروع كرد و پس از اتمام آن وارد دوره سيكل شد. در آن زمان در قم رسم بود که این دوره با نام دبيرستان متوسط شش ساله را طى دو سال البته شبانه و به طور فشرده می خواندند و ایشان نیز به همین ترتیب این دوره را آغاز نمودند. اما به جهت شوق زایدی که به طلبگی داشتند. تحصیلات رسمی را رها کرده وارد حوزه علمیه شدند.
ایشان خود جریان آغاز طلبگی خود را این گونه وصف می نمایند: «عشق طلبه شدن به سرم زد. با اين كه در آن زمان در خاندان ما روحانى نبود جز دايىزاده پدرم يعنى حاج شيخ محمدباقر خازنى فرزند مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم كبير قمى كه چندان رابطهاى هم با آنها نداشتيم. در آن زمان گاهى از طرف پدرم وجوه شرعى خدمت آقاى بروجردى مىبردم. ديدار ايشان تأثير عجيبى بر من مىگذاشت. من عاشق طلبگى بودم و تحت تأثير آقاى تربتى واعظ، طلبه شدم. پدر و نزديكانم با طلبه شدنم مخالف بودند. با خدا خيلى راز و نياز داشتيم كه خدا من دوست دارم طلبه شوم. شبى در خواب ديدم كه سيدى به حجره تجارتى پدرم آمد و روى نيمكت مقابل ميزش نشست و مرا هم پهلوى خودش نشاند، نوازش كرد و مقدارى پول به من داد. از خواب كه بيدار شدم، خيلى خوشحال شدم و تعبير كردم كه طلبه مىشوم و شهريه مىگيرم. براى كسى خوابم را تعريف نكردم. البته قبلا كمى درس عربى خوانده بودم و اين روايت را ديده بودم كه "استعينوا فى قضاء الحوائج بكتمانها" بنابراين خوابم را براى كسى نگفتم تا شايد مستجاب شود. يكى از عوامل آن حالات شايد تأثيرات يكى از منبريهاى معروف قم به نام حاج شيخ علىاكبر تربتى واعظ بود. شايد عوامل باطنى ديگر هم بوده ولى اين مهمترين عامل بود، ايشان مرا عوض كرد مرد عجيبى بود. مرحوم تربتى كسى بود كه عامل طلبه شدن من بود؛ يعنى اصلا عامل طلبهشدن من منبرهاى مرحوم تربتى بود. ولى در خانواده ما سالها بود كه از روحانى به آن صورت خبرى نبود، مرحوم تربتى مرد عجيبى بود خدا رحمتش كند. بنده در دفترهاى فلسفهام در جايى از آن نوشتهام كه عشق اول روحانىام مرحوم شيخ علىاكبر تربتى واعظ، همشهرى با مرحوم آقاى راشد بود. البته معلومات آقاى راشد را به هيچ وجه نداشت اما معنويت از وجودش جوش مىزد، به ويژه وقتى صحبت از قيامت مىكرد خودش در منبر اشك مىريخت. وقتى صحبت از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مىكرد عجيب منقلب مىشد و گريه مىكرد و اشك مىريخت. در همان صحبتهاى عادىاش هم خيلى عجيب بود و انسان را تكان مىداد. يكى از فضلاى حوزه كه اكنون نيز هست، مىگفت گويا ايشان يقين دارد قيامت هست. همه قبول دارند اما ايشان مثل اين كه يقين دارد كه قيامت راست است. ايشان انسان بسيار عجيبى بود. به هر حال تحصيلات را رها كرده و به پدرم فشار آوردم كه من مىخواهم به تحصيلات حوزوى بپردازم منتها آنها قبول نمىكردند. على اىّ حال تحصيلات حوزوى را شروع كردم و در ضمن آن از آنجايى كه پدرم بازارى بود براى ايشان هم كار كردم و پس از يكى دو سال مستقل شدم. مىتوانم بگويم در سال 1328 يا 1329 و شايد هم 1330 تحصيلات حوزوى را شروع كردم به ياد دارم كه در هنگام سقوط مرحوم دكتر مصدق و روى كار آمدن سرلشكر زاهدى، كتاب مغنى را مىخواندم.»[۱]
ايشان پس از خواندن مقدمات و سطوح متوسطه و عاليه در سن 18 سالگي در درس خارج فقه مرحوم آيت الله العظمي بروجردي قدس سره و مرحوم امام خمینی قدس سره شرکت نموده و از اساتيد ديگري همچون آيات عظام اراکي، گلپايگاني، حائري، محقق داماد و ميرزا هاشم آملي رضوان الله عليهم اجمعين استفاده نمودند و در فلسفه و تفسير نيز از محضر علامه طباطبايي ره کسب فيض نمودند.
فعالیتهای علمی و سیاسی
معظم له از همان اوايل تحصيل در حوزه مقدسه به تدريس اشتغال داشته و بيشتر رشته هاي تحصيلي حوزه چون ادبيات و منطق و فلسفه و فقه و اصول را تدريس نمودند و اينک از علماء و مدرسين جامع حوزه قم مي باشند.
همچنین معظم له از ابتداء شروع مبارزات دوران ستم شاهي در جريان مبارزات قرار داشته و فعاليت هاي گسترده اي در جريان انجمن هاي ايالتي و ولايتي سال 41 و سپس در دوره دوم و سوم مبارزات (رفراندوم و کاپتيولاسيون) داشته اند که بارها مورد اذيت و آزار ساواک قرار گرفتند که از جمله بايد به تبعيد سال 44 و زندان سال 51 و سپس زندان حدود چهارساله 52 تا آخر 55 و آنگاه تبعيد سال 56 تا نزديک پيروزي انقلاب اشاره نمود.
تألیفات
- استفتائات؛
- آغاز فلسفه؛
- بررسى ملاكهاى روانى در اسلام؛
- خدا در نهجالبلاغه؛
- دولت جمهورى اسلامى؛
- زراعت خصوصى؛
- شرح منظومة السبزوارى (المنطق)؛
- مالكيتها؛
- محمد(صلی الله علیه وآله) رسولالله و مبانى ايدئولوژى اسلامى او؛
- مقدمهاى بر امامت؛
- منطق مقارن؛
- نگاهى به سيستم سياسى اسلام؛
- درسهايى از علوم قرآن؛
- شناخت قرآن؛
- مقصود الطالب فى تقرير مطالب المنطق و الحاشية؛
- المعلقات على العروة الوثقى؛
- مذهب تشيع آينده تاريخ بشريت؛
- نگاهى به بردگى؛
- نگاهى نو به ملاك حرمت ربا و حيل؛
و...
سخنان بزرگان در مورد ایشان
مرحوم امام خميني در چهل و اندي سال پيش (شعبان 1381) درباره ايشان نوشته اند: (مدت ها عمر شريف را صرف در تحصيل علوم شرعيه نموده اند و بحمدالله به کمالات علميه و عمليه نائل شده اند و به صلاح و سداد و وثاقت موصوف مي باشند و در نامه ديگري نوشته اند: (...علاقه من به امثال جنابعالي محفوظ است) (صحيفه امام، ج1 و 2). همين توجه و ابراز محبت در اجازات و نامه هاي بزرگان ديگر چون مرحوم آيت الله العظمي ميلاني و گلپايگاني و اراکي و... مشهود مي باشد.
يکي از بزرگان مراجع سال ها پيش درباره ايشان مي نويسد: (...از علماء اعلام و مدرسين والا مقام حوزه علميه قم مي باشند و سوابق علمي و انقلابي ايشان بر اهل حوزه پوشيده نيست و سال هاست در حوزه علميه از دروس عاليه و تأليفات ايشان استفاده مي شود و قد بلغ و الحمدلله بجده و جهد و جودة ذهنه الوقاد و حسن سليقه مرتبة الاجتهاد والاستنباط في المسائل الفقهية والاصولية والفلسفية...).
يکي ديگر از مراجع قدس سره نوشته اندک (...عمر شريف خود را در تحصيل علوم دينيه و تکميل معارف الهيه و اشتغال به تدريس طلاب و محصلين صرف نموده و بحمدالله در تنقيح مسائل شرعيه و مباني نظريه صاحب نظر و متخلق باخلاق و فضائل حسنه مي باشند...).
پانویس
منابع
- http://mohammadiniya.blogfa.com/post-127.aspx
- محمد علی گرامی، پایگاه اندیشوران
- سایت آيت الله محمدعلی گرامی
آرشیو عکس و تصویر
از راست: اسماعیل صالحی مازندرانی، محمدعلی گرامی و هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی)
از راست: علی اکبر مسعودی خمینی، محمد محمدی گلپایگانی، ناشناس، محمدعلی گرامی، ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، حسین نوری همدانی و ناشناس
از راست: ناشناس، سید محمدعلی علوی حسینی گرگانی، محمدعلی گرامی و مسلم ملکوتی
از راست: محمدعلی گرامی و سید علی حسینی خامنه ای