تربیت دینی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | [[دین|دین]] کهنترین و نافذترین نهاد اجتماعی [[انسان|بشر]] بوده که ارتباط تنگاتنگ آن با تعلیم و تربیت روشن است. بر اساس بینش [[اسلام|اسلامی]] هر انسانی از هنگام تولد با [[فطرت]] الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد. تربیت دینی شامل آموزش باورهای اسلامی و اصول اعتقادی به ویژه [[توحید]]، [[معاد]] و [[نبوت]] و دوستی [[اهل بیت]] علیهم السلام و واجباتی مانند [[نماز]] می شود که در ذیل به برخی اشاره می شود. | |
− | + | ==توحید== | |
− | + | در منابع دینی، شواهد بسیاری گواهی می دهد که محور دعوت [[پیامبران]] الهی در طول تاریخ [[توحید]] بوده است و همه تعالیم آن به همین اصل اساسی برمی گردد ([[سوره هود]]/ ۶۰ و ۲۶) و ([[سوره انبیاء]]/ ۲۵)؛ در این آیات هدف بعثت انبیا که دعوت به توحید بود، بیان شده است. | |
− | + | در توصیه های که [[لقمان]] به فرزندش می کند، [[حکمت]] لقمان ایجاب می کند که قبل از هر چیز به سراغ اساسىترین مساله عقیدتى برود و آن مساله "توحید" است، هر حرکت تخریبى و ضدالهى از [[شرک]] سرچشمه مىگیرد، از دنیاپرستى، مقام پرستى، هواپرستى و مانند آن که هر کدام شاخهاى از شرک محسوب مى شود.<ref>مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۷، ص۳۹؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۸، ص۴۹۵.</ref> | |
− | + | {{متن قرآن|«وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»}}؛<ref>[[سوره لقمان]]/ ۱۳.</ref> و [یاد کن] هنگامى را که لقمان به پسر خویش - در حالى که او را اندرز مىداد - گفت: «اى پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستى شرک ستمى بزرگ است. | |
− | + | [[علامه طباطبایى|علامه طباطبایی]] ذیل این آیه می فرماید: عظمت هر عملى به عظمت اثر آن است و عظمت [[معصیت]] به عظمت کسى است که نافرمانىاش مىشود، چون که مؤاخذه عظیم نیز عظیم است، بنابراین بزرگترین گناهان و نافرمانىها نافرمانى خدا است، چون عظمت کبریایى همه از او است و فوق هر عظمت و کبریایى است، چون خدایى است بى شریک و بزرگترین نافرمانی هاى او این است که برایش شریک قائل شوى. | |
− | در | + | {{متن قرآن|«إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»}}؛ در این جمله عظمت شرک را مقید به قیدى با مقایسه با سایر گناهان نکرد تا بفهماند که عظمت ظلم شرک آنقدر است که با هیچ گناه دیگرى قابل قیاس نیست.<ref>طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۱۹، ص۳۲۲.</ref>{{متن قرآن|«وَ وَصَّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/ ۱۳۲.</ref> و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان [آیین] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند:] «اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید. |
− | + | این آیه شریفه به انسان مىآموزد که پدر مسئولیت دارد: فرزند خود را تربیت و به دین و آئین حق راهنمائى کند.<ref>شبر، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص ۲۰۹، قرائتی ۱۳۸۳، ج۱، ص ۲۰۸؛ مترجمان، ۱۳۶۰، ج۲، ص۲۰۶.</ref> | |
− | + | پیامبران که هدف اصلی آنان تربیت انسان، نزدیک شدن به سرچشمه ی کمالات و خوبی ها و در یک کلام، خداگونه شدن بوده است، سرلوحه دعوت تمام آنان دعوت به [[توحید]] بوده است. آنها در آغاز دعوت خود همواره مخاطبان خویش را به توحید و نفی [[شرک]] فرا می خواندند. چرا که با پذیرش توحید، راه دستیابی به کلیه ی فضایل و مکارم اخلاقی بر روی انسانها گشوده می شود و در واقع هیچ اصلاحی در جوامع بشری بدون این دعوت میسر نیست. در نتیجه والدین نیز باید با پرورش روح بندگی و ایمان به خداوند و نفی هرگونه شرک، زمینه رسیدن فرزندان به هدف نهایی تربیت که [[قرب الهی|قرب الهی]] است، فراهم آورند. چرا که توحید به مفهوم آزادگى همه انسانها از قید اسارت و عبودیت غیرخدا مىباشد و بر این اساس به انسان کرامت و ارزشى مىبخشد و گوهر انسانیت وى را بسیار ارزندهتر از آن مىداند که اسیر و مقهور و ذلیل هر کس و هر قدرتى به جز خداوند باشد. | |
− | + | ==معاد== | |
+ | |||
+ | بعد از توحید که اساسی ترین مسئله در تعلیمات انبیا است، مسئله [[معاد]] و باور به آن و آثار تربیتی و تأثیر عمیق و گسترده آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها بسیار نقش آفرین و حایز اهمیت است. | ||
+ | اساساً پیامبران الهی اصول دعوت خود را بر پایه ی مهم «ایمان به خدا» و «ایمان به مبدأ» که هر دو در تربیت و اصلاح انسان فوق العاده مؤثر است بنا نهاده اند. | ||
+ | ایمان به معاد، ریشه یأسها و نومیدیها را که آفت جان انسانهاست میسوزاند و انسان را امیدوار میسازد که هیچ یک از اعمال نیک او از صفحه هستی پاک نمیشود و مصائب و ناکامیهایش در این دنیا هیچ کدام بیپاسخ نخواهد ماند. | ||
+ | |||
+ | ازسوی دیگر، یادآوری آن دادگاهی که [[عدالت]] محض بر آن حکمفرماست و صالح و طالح و ابرار و اشرار در آن به یک چشم نگریسته نمیشوند، و هر کس را به مقتضای اعمالش [[ثواب]] یا عقاب میکنند، برای مؤمنان، آرامش خاطر و بهجتی وصف ناشدنی به ارمغان میآورد و آینده روشنی را به آنها نوید میدهد. | ||
+ | |||
+ | دومین اندرز لقمان به فرزندش در باره حساب اعمال و معاد است. | ||
+ | {{متن قرآن|«یا بُنَی إِنَّها إِنْ تَک مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیر»}}<ref> سوره لقمان/۱۶ </ref>. | ||
+ | «اى پسرک من، اگر [عملِ تو] هموزن دانه خَردلى و در تختهسنگى یا در آسمانها یا در زمین باشد، خدا آن را مىآورد، که خدا بس دقیق و آگاه است. | ||
+ | |||
+ | [[امام علی علیه السلام|امام علی]](ع) در نامه ۳۱ [[نهج البلاغة|نهج البلاغه]] به [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]](ع) در این باره می فرماید: | ||
+ | «وَاعلَم أنَّ أمامک طَریقاً ذَا مسافَة بَعِیده وَ مشقه شدیده»<ref> رضی، ۱۳۸۶، ص۳۷۵. </ref> | ||
+ | بدان که راهی دراز و رنجی توانفرسا در پیش داری. در این سفر سهمگین از دو چیز بی نیاز نیستی؛ نخست جستجوی بهترین و نزدیک ترین راه و دیگر ره توشه ای که سبکبار به منزل برسی. پس بیش از توان بر مدار که سنگینیش زمین گیرت کند. | ||
+ | |||
+ | اعتقاد به معاد و رستاخیز یکی از نافذترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی و تربیت و اصلاح او ست. چنانکه اعتقاد به معاد دید و بینش انسان را نسبت به عالم هستی وسعت می بخشد و همت او را بلند می گرداند که بخواهد به تعلقات مادی و دنیوی خشنود شود و به دنیا طلبی که یکی از موانع کسب کرامت انسانی است روی آورد. از منظر [[اسلام]] دنیا سرای امتحان و آزمایش است و صحنه اعمال و رفتار ما است نه حسابرسی نهایی و [[قیامت|قیامت]] جایگاه حسابرسی نهایی است. در نتیجه انسان با اعتقاد به معاد، از دنیا و هر چیز که انسان را به فرومایگی بکشاند دوری می کند. در این صورت انسان می تواند به صفت کریم متخلق شود و به هدف نهایی تربیت نائل گردد. | ||
+ | ==نبوت== | ||
− | + | یکی از مهم ترین اصول اعتقادی که در تربیت انسان بسیار مؤثر است، اعتقاد بر [[نبوت]] و حقانیت [[پیامبران]] است. همانگونه که [[قرآن مجید]] در بسیاری از موارد برای تکمیل تعالیم خود از الگوهای مهمی در جهان انسانیت وجود داشته شاهد می آورد، انسان نیز برای دستیابی به مطلوب خود و قرار گرفتن در مسیر تربیت صحیح باید به دنبال الگو و نمونه ای باشد. در این میان انبیاء و انسان های برگزیده می توانند بهترین الگو و سرمشق برای تربیت باشند که انسان با محبت به آنان می تواند خود را به شکل محبوب در آورد و به آنان تأسی و اقتدا کند. | |
− | + | ==محبت اهل بیت علیهمالسلام== | |
+ | |||
+ | تربیت انسان در راستای مظهریت [[اسماء الحسنی|صفات و اسما الهی]] و رسیدن به کرامت انسانی است. [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) و [[اهل البیت|اهل بیت]](ع) مظهری از صفات و اسماء الهی هستند، از اینرو [[قرآن|قرآن کریم]] «اهل بیت» را به عنوان شایسته ترین الگوها برا انسان ها معرفی نموده است، تا انسان ها با پیروی از آنان به سر منزل مقصود برسند. معصومان(ع) مجرای ولایت خداوند متعال در عالم هستند و در [[احادیث]] از آنان با عنوان باب الله یاد شده است. در، موضعی است که ازآن وارد خانه می شوند و اگر کسی بخواهد وارد خانه معرفت و بندگی خدا بشود باید صرفاً از این در وارد شود. | ||
− | + | اگر کسی بخواهد به هدف بندگی و معرفت خداوند برسد باید از دری که خود خدا قرار داده وارد شود وگرنه به هدف خود نمی رسد. در حدیث آمده است «و لولا نحن ما عُبِد الله». زیرا راه بندگی خدا را [[ائمه اطهار|ائمه]] به خلایق یاد داده اند. | |
+ | پس محبت اهل بیت(ع) راهی است برای رسیدن به محبت خداوند. [[امام صادق]](ع) فرمود: «من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ الله تبارک و تعالی»<ref> کلینی، ۱۳۶۷، ج۸، ص۱۰۲. </ref> | ||
+ | هر کس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقیقت خداوند تبارک و تعالی را دوست داشته است. | ||
− | + | در نتیجه انسان باید محبت به اهلبیت(ع) را حفظ کند زیرا خداوند انسانهای کامل و نمونههای اعلای انسانیت را پرورانده و به انسان ها معرفی کرده است و دستور داده به آن نمونههای اعلای انسانیت [[مودت|مودّت]] بورزید و وقتی مودّت و محبّت به صحنه آمد بهطور طبیعی تبعیت از آنها به صحنه میآید. زیرا وقتی مودّت و محبّت به محبوبی متعالی در میان آمد، تبعیت از آن محبوب عین ادامهی مودّت است. | |
+ | خداوند دستور داده است انسان نسبت به اهل بیت(ع) مودت بورزند. {{متن قرآن|«قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى »}}.<ref> [[سوره شوری]]/ ۲۱. </ref> | ||
− | + | مودت به معنای محبت تثبیت شده در قلب است و مودت با نزدیکان پیامبر(ص) بازگشت به مسأله [[ولایت]] و قبول رهبری ائمه معصومین دارد و اجرای این دستور در واقع تداوم خط رهبری پیامبر(ص) و ادامه مساله ولایت الهی است. پذیرش ولایت ائمه(ع) و دوست داشتن آنها باعث نجات و رستگاری خواهد شد. زیرا انسان، همواره با کسی است که او را دوست دارد و به ویژه کسانی که دوستی آنها در جانشان رخنه کرده و تثبیت شده. آدمی، در قیامت نیز با کسانی محشور می شود که دوستشان دارد. بنابراین پذیرش این ولایت منجر به سعادت آدمی در دنیا و آخرت خواهد شد. قربی، [[عترت]] رسول خدا(ص) و ائمه(ع) هستند و بنابراین مودتی که اجر رسالت فرض شده چیزی ماورای خود رسالت دینی و بقا و دوام آن نیست زیرا پذیرش ولایت عترت جزء، مهمی از این رسالت است از همین رو [[آیه]] و [[تفسیر]] آن منافاتی با آیاتی که طلب اجر رسالت، از مردم را نفی می کنند، منافات ندارد.<ref> طباطبائی، ۱۳۷۵، ج۱۸، ص ۴۶؛ مکارم شیرازی، ۱۴۲۱ق، ج۱۵، ص ۵۰۸. </ref> | |
− | + | در آیه ۸۲ [[سوره طه]] آمده است: {{متن قرآن|«وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»}}. آیات قبل از این آیه به گوساله پرست شدن قوم [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]](ع) اشاره دارد. [[علامه طباطبایى|علامه طباطبایی]] ذیل این آیه می نویسد: [[بنى اسرائیل]] با اینکه به خداى سبحان ایمان داشتند و رسالت موسى و [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]](ع) را تصدیق کرده بودند، ولى در باره [[ولایت]] آن دو بزرگوار یا متوقف بودهاند و از آن دو تبعیت کامل نداشتند. بدان جهت بوده که قید "ثُمَّ اهْتَدى" را بر ایمان به خدا و عمل صالح اضافه اضافه کرده است. | |
− | + | در این آیه قید و شرطى که ایمان به خدا و عمل صالح را در تأثیر و قبولش نزد خدا مقید و مشروط کند دیده نمی شود مگر همین قید که شخص، به رسول هم ایمان داشته باشد، به این معنا که تسلیم رسول باشد و او را در هر کار و امرى چه بزرگ و چه کوچک اطاعت کند و دین خود را از او بگیرد، و راهى را که او پیش پایش گذاشته سیر نماید، و بدون هیچ استبداد او را پیروى کند، پس معلوم می شود که مراد از "اهتداء" در آیه شریفه همان شرطى است که سایر آیات قرآنى نیز بدان راهنمایى فرموده و آن عبارت است از پیروى پیغمبر در امر دین و دنیا، و به عبارت دیگر اهتداء به ولایت رسول خدا(ص) است.<ref> طباطبایى، ۱۳۷۴، ج ۱۴، ص ۲۶۵. </ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | [[امام باقر]](ع) فرموده اند: منظور از «اهتدى» این است که به ولایت [[اهل بیت]](ع) نائل آید. بخدا قسم، اگر مردى تمام عمر در میان رکن و [[مقام ابراهیم|مقام ابراهیم]] خدا را عبادت کند، آن گاه بمیرد و از ولایت ما دور باشد، خدا او را بر پیشانى در جهنم ساقط می کند.<ref> طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۷، ص۳۹؛ بانو امین، ج ۸، ص ۱۹۶؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۶۱. </ref> | ||
− | + | و [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص) فرمود: «أساس الاسلام حبّی و حبّ أهل بیتی»<ref> متقی، ۱۴۰۹ق، ج ۱۲، ص ۱۰۵ </ref> اساس [[اسلام]]، دوستی من و اهل بیت من است. | |
+ | رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: | ||
+ | «اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیکُمْ وَ حُبِّ اَهْلِ بَیتِهِ وَ قَراءَةِ الْقرآن.» | ||
+ | فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان(ص)، دوستی اهل بیت وی و تلاوت قرآن.<ref> محمدی ری شهری، حکمت نامه کودک، ۱۳۸۵، ص ۱۴۰</ref> | ||
− | + | قرآن در پاسخ به این سوال که چرا نبی اکرم(ص) دوستی و محبت عترت خود را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست جواب می دهد:{{متن قرآن|«قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ وَ هُوَ عَلىَ کلُِّ شىَْءٍ شهَِید»}}<ref> [[سوره سبا]]/ ۴۷. </ref> | |
− | + | بگو مزدی را که درخواست کردم چیزی است که سودش عاید شما است، مزد من جز بر خدا نیست. یعنی آنچه به عنوان مزد خواستم، عاید شما می گردد و این دوستی و محبت اولیاء، همچون اکسیر، تحول آفرین، رشد دهنده است. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | از آنجایی که هدف دین اسلام و ارسال پیامبران تربیت بشریت بوده است، کوتاه ترین و بهترین راه برای تربیت و رسیدن به سعادت محبت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. زیرا این محبت باعث می شود محب به محبوب خود تأسی پیدا کند و خود را هماهنگ و شبیه آنان می سازد و در نتیجه بین آن دو مشاکلت و مشابهت به وجود می آید. از آنجایی که پیامبر و اهل بیت(ع) مظهری از صفات و اسما الهی هستند، در نتیجه این محبت و به تبع این مشابهت زمینه برای تربیت صحیح و رسیدن به [[قرب الهی|قرب الهی]] برای انسان فراهم می شود. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
− | + | *"بررسی تطبیقی شیوههای تربیت فرزند در اسلام و فرزندپروری در روانشناسی"، حمیده اله یاری، دانشگاه اصفهان، صص۸۶-۸۷. | |
− | * | ||
[[رده:تربیت اسلامی]] | [[رده:تربیت اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۷
دین کهنترین و نافذترین نهاد اجتماعی بشر بوده که ارتباط تنگاتنگ آن با تعلیم و تربیت روشن است. بر اساس بینش اسلامی هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد. تربیت دینی شامل آموزش باورهای اسلامی و اصول اعتقادی به ویژه توحید، معاد و نبوت و دوستی اهل بیت علیهم السلام و واجباتی مانند نماز می شود که در ذیل به برخی اشاره می شود.
توحید
در منابع دینی، شواهد بسیاری گواهی می دهد که محور دعوت پیامبران الهی در طول تاریخ توحید بوده است و همه تعالیم آن به همین اصل اساسی برمی گردد (سوره هود/ ۶۰ و ۲۶) و (سوره انبیاء/ ۲۵)؛ در این آیات هدف بعثت انبیا که دعوت به توحید بود، بیان شده است.
در توصیه های که لقمان به فرزندش می کند، حکمت لقمان ایجاب می کند که قبل از هر چیز به سراغ اساسىترین مساله عقیدتى برود و آن مساله "توحید" است، هر حرکت تخریبى و ضدالهى از شرک سرچشمه مىگیرد، از دنیاپرستى، مقام پرستى، هواپرستى و مانند آن که هر کدام شاخهاى از شرک محسوب مى شود.[۱]
«وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»؛[۲] و [یاد کن] هنگامى را که لقمان به پسر خویش - در حالى که او را اندرز مىداد - گفت: «اى پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستى شرک ستمى بزرگ است.
علامه طباطبایی ذیل این آیه می فرماید: عظمت هر عملى به عظمت اثر آن است و عظمت معصیت به عظمت کسى است که نافرمانىاش مىشود، چون که مؤاخذه عظیم نیز عظیم است، بنابراین بزرگترین گناهان و نافرمانىها نافرمانى خدا است، چون عظمت کبریایى همه از او است و فوق هر عظمت و کبریایى است، چون خدایى است بى شریک و بزرگترین نافرمانی هاى او این است که برایش شریک قائل شوى.
«إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»؛ در این جمله عظمت شرک را مقید به قیدى با مقایسه با سایر گناهان نکرد تا بفهماند که عظمت ظلم شرک آنقدر است که با هیچ گناه دیگرى قابل قیاس نیست.[۳]«وَ وَصَّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»؛[۴] و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان [آیین] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند:] «اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
این آیه شریفه به انسان مىآموزد که پدر مسئولیت دارد: فرزند خود را تربیت و به دین و آئین حق راهنمائى کند.[۵]
پیامبران که هدف اصلی آنان تربیت انسان، نزدیک شدن به سرچشمه ی کمالات و خوبی ها و در یک کلام، خداگونه شدن بوده است، سرلوحه دعوت تمام آنان دعوت به توحید بوده است. آنها در آغاز دعوت خود همواره مخاطبان خویش را به توحید و نفی شرک فرا می خواندند. چرا که با پذیرش توحید، راه دستیابی به کلیه ی فضایل و مکارم اخلاقی بر روی انسانها گشوده می شود و در واقع هیچ اصلاحی در جوامع بشری بدون این دعوت میسر نیست. در نتیجه والدین نیز باید با پرورش روح بندگی و ایمان به خداوند و نفی هرگونه شرک، زمینه رسیدن فرزندان به هدف نهایی تربیت که قرب الهی است، فراهم آورند. چرا که توحید به مفهوم آزادگى همه انسانها از قید اسارت و عبودیت غیرخدا مىباشد و بر این اساس به انسان کرامت و ارزشى مىبخشد و گوهر انسانیت وى را بسیار ارزندهتر از آن مىداند که اسیر و مقهور و ذلیل هر کس و هر قدرتى به جز خداوند باشد.
معاد
بعد از توحید که اساسی ترین مسئله در تعلیمات انبیا است، مسئله معاد و باور به آن و آثار تربیتی و تأثیر عمیق و گسترده آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها بسیار نقش آفرین و حایز اهمیت است. اساساً پیامبران الهی اصول دعوت خود را بر پایه ی مهم «ایمان به خدا» و «ایمان به مبدأ» که هر دو در تربیت و اصلاح انسان فوق العاده مؤثر است بنا نهاده اند. ایمان به معاد، ریشه یأسها و نومیدیها را که آفت جان انسانهاست میسوزاند و انسان را امیدوار میسازد که هیچ یک از اعمال نیک او از صفحه هستی پاک نمیشود و مصائب و ناکامیهایش در این دنیا هیچ کدام بیپاسخ نخواهد ماند.
ازسوی دیگر، یادآوری آن دادگاهی که عدالت محض بر آن حکمفرماست و صالح و طالح و ابرار و اشرار در آن به یک چشم نگریسته نمیشوند، و هر کس را به مقتضای اعمالش ثواب یا عقاب میکنند، برای مؤمنان، آرامش خاطر و بهجتی وصف ناشدنی به ارمغان میآورد و آینده روشنی را به آنها نوید میدهد.
دومین اندرز لقمان به فرزندش در باره حساب اعمال و معاد است. «یا بُنَی إِنَّها إِنْ تَک مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیر»[۶]. «اى پسرک من، اگر [عملِ تو] هموزن دانه خَردلى و در تختهسنگى یا در آسمانها یا در زمین باشد، خدا آن را مىآورد، که خدا بس دقیق و آگاه است.
امام علی(ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه به امام حسن(ع) در این باره می فرماید: «وَاعلَم أنَّ أمامک طَریقاً ذَا مسافَة بَعِیده وَ مشقه شدیده»[۷] بدان که راهی دراز و رنجی توانفرسا در پیش داری. در این سفر سهمگین از دو چیز بی نیاز نیستی؛ نخست جستجوی بهترین و نزدیک ترین راه و دیگر ره توشه ای که سبکبار به منزل برسی. پس بیش از توان بر مدار که سنگینیش زمین گیرت کند.
اعتقاد به معاد و رستاخیز یکی از نافذترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی و تربیت و اصلاح او ست. چنانکه اعتقاد به معاد دید و بینش انسان را نسبت به عالم هستی وسعت می بخشد و همت او را بلند می گرداند که بخواهد به تعلقات مادی و دنیوی خشنود شود و به دنیا طلبی که یکی از موانع کسب کرامت انسانی است روی آورد. از منظر اسلام دنیا سرای امتحان و آزمایش است و صحنه اعمال و رفتار ما است نه حسابرسی نهایی و قیامت جایگاه حسابرسی نهایی است. در نتیجه انسان با اعتقاد به معاد، از دنیا و هر چیز که انسان را به فرومایگی بکشاند دوری می کند. در این صورت انسان می تواند به صفت کریم متخلق شود و به هدف نهایی تربیت نائل گردد.
نبوت
یکی از مهم ترین اصول اعتقادی که در تربیت انسان بسیار مؤثر است، اعتقاد بر نبوت و حقانیت پیامبران است. همانگونه که قرآن مجید در بسیاری از موارد برای تکمیل تعالیم خود از الگوهای مهمی در جهان انسانیت وجود داشته شاهد می آورد، انسان نیز برای دستیابی به مطلوب خود و قرار گرفتن در مسیر تربیت صحیح باید به دنبال الگو و نمونه ای باشد. در این میان انبیاء و انسان های برگزیده می توانند بهترین الگو و سرمشق برای تربیت باشند که انسان با محبت به آنان می تواند خود را به شکل محبوب در آورد و به آنان تأسی و اقتدا کند.
محبت اهل بیت علیهمالسلام
تربیت انسان در راستای مظهریت صفات و اسما الهی و رسیدن به کرامت انسانی است. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مظهری از صفات و اسماء الهی هستند، از اینرو قرآن کریم «اهل بیت» را به عنوان شایسته ترین الگوها برا انسان ها معرفی نموده است، تا انسان ها با پیروی از آنان به سر منزل مقصود برسند. معصومان(ع) مجرای ولایت خداوند متعال در عالم هستند و در احادیث از آنان با عنوان باب الله یاد شده است. در، موضعی است که ازآن وارد خانه می شوند و اگر کسی بخواهد وارد خانه معرفت و بندگی خدا بشود باید صرفاً از این در وارد شود.
اگر کسی بخواهد به هدف بندگی و معرفت خداوند برسد باید از دری که خود خدا قرار داده وارد شود وگرنه به هدف خود نمی رسد. در حدیث آمده است «و لولا نحن ما عُبِد الله». زیرا راه بندگی خدا را ائمه به خلایق یاد داده اند. پس محبت اهل بیت(ع) راهی است برای رسیدن به محبت خداوند. امام صادق(ع) فرمود: «من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ الله تبارک و تعالی»[۸] هر کس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقیقت خداوند تبارک و تعالی را دوست داشته است.
در نتیجه انسان باید محبت به اهلبیت(ع) را حفظ کند زیرا خداوند انسانهای کامل و نمونههای اعلای انسانیت را پرورانده و به انسان ها معرفی کرده است و دستور داده به آن نمونههای اعلای انسانیت مودّت بورزید و وقتی مودّت و محبّت به صحنه آمد بهطور طبیعی تبعیت از آنها به صحنه میآید. زیرا وقتی مودّت و محبّت به محبوبی متعالی در میان آمد، تبعیت از آن محبوب عین ادامهی مودّت است. خداوند دستور داده است انسان نسبت به اهل بیت(ع) مودت بورزند. «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى ».[۹]
مودت به معنای محبت تثبیت شده در قلب است و مودت با نزدیکان پیامبر(ص) بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبری ائمه معصومین دارد و اجرای این دستور در واقع تداوم خط رهبری پیامبر(ص) و ادامه مساله ولایت الهی است. پذیرش ولایت ائمه(ع) و دوست داشتن آنها باعث نجات و رستگاری خواهد شد. زیرا انسان، همواره با کسی است که او را دوست دارد و به ویژه کسانی که دوستی آنها در جانشان رخنه کرده و تثبیت شده. آدمی، در قیامت نیز با کسانی محشور می شود که دوستشان دارد. بنابراین پذیرش این ولایت منجر به سعادت آدمی در دنیا و آخرت خواهد شد. قربی، عترت رسول خدا(ص) و ائمه(ع) هستند و بنابراین مودتی که اجر رسالت فرض شده چیزی ماورای خود رسالت دینی و بقا و دوام آن نیست زیرا پذیرش ولایت عترت جزء، مهمی از این رسالت است از همین رو آیه و تفسیر آن منافاتی با آیاتی که طلب اجر رسالت، از مردم را نفی می کنند، منافات ندارد.[۱۰]
در آیه ۸۲ سوره طه آمده است: «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى». آیات قبل از این آیه به گوساله پرست شدن قوم حضرت موسی(ع) اشاره دارد. علامه طباطبایی ذیل این آیه می نویسد: بنى اسرائیل با اینکه به خداى سبحان ایمان داشتند و رسالت موسى و هارون(ع) را تصدیق کرده بودند، ولى در باره ولایت آن دو بزرگوار یا متوقف بودهاند و از آن دو تبعیت کامل نداشتند. بدان جهت بوده که قید "ثُمَّ اهْتَدى" را بر ایمان به خدا و عمل صالح اضافه اضافه کرده است. در این آیه قید و شرطى که ایمان به خدا و عمل صالح را در تأثیر و قبولش نزد خدا مقید و مشروط کند دیده نمی شود مگر همین قید که شخص، به رسول هم ایمان داشته باشد، به این معنا که تسلیم رسول باشد و او را در هر کار و امرى چه بزرگ و چه کوچک اطاعت کند و دین خود را از او بگیرد، و راهى را که او پیش پایش گذاشته سیر نماید، و بدون هیچ استبداد او را پیروى کند، پس معلوم می شود که مراد از "اهتداء" در آیه شریفه همان شرطى است که سایر آیات قرآنى نیز بدان راهنمایى فرموده و آن عبارت است از پیروى پیغمبر در امر دین و دنیا، و به عبارت دیگر اهتداء به ولایت رسول خدا(ص) است.[۱۱]
امام باقر(ع) فرموده اند: منظور از «اهتدى» این است که به ولایت اهل بیت(ع) نائل آید. بخدا قسم، اگر مردى تمام عمر در میان رکن و مقام ابراهیم خدا را عبادت کند، آن گاه بمیرد و از ولایت ما دور باشد، خدا او را بر پیشانى در جهنم ساقط می کند.[۱۲]
و رسول خدا(ص) فرمود: «أساس الاسلام حبّی و حبّ أهل بیتی»[۱۳] اساس اسلام، دوستی من و اهل بیت من است. رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: «اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیکُمْ وَ حُبِّ اَهْلِ بَیتِهِ وَ قَراءَةِ الْقرآن.» فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان(ص)، دوستی اهل بیت وی و تلاوت قرآن.[۱۴]
قرآن در پاسخ به این سوال که چرا نبی اکرم(ص) دوستی و محبت عترت خود را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست جواب می دهد:«قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ وَ هُوَ عَلىَ کلُِّ شىَْءٍ شهَِید»[۱۵] بگو مزدی را که درخواست کردم چیزی است که سودش عاید شما است، مزد من جز بر خدا نیست. یعنی آنچه به عنوان مزد خواستم، عاید شما می گردد و این دوستی و محبت اولیاء، همچون اکسیر، تحول آفرین، رشد دهنده است.
از آنجایی که هدف دین اسلام و ارسال پیامبران تربیت بشریت بوده است، کوتاه ترین و بهترین راه برای تربیت و رسیدن به سعادت محبت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. زیرا این محبت باعث می شود محب به محبوب خود تأسی پیدا کند و خود را هماهنگ و شبیه آنان می سازد و در نتیجه بین آن دو مشاکلت و مشابهت به وجود می آید. از آنجایی که پیامبر و اهل بیت(ع) مظهری از صفات و اسما الهی هستند، در نتیجه این محبت و به تبع این مشابهت زمینه برای تربیت صحیح و رسیدن به قرب الهی برای انسان فراهم می شود.
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۷، ص۳۹؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۸، ص۴۹۵.
- ↑ سوره لقمان/ ۱۳.
- ↑ طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۱۹، ص۳۲۲.
- ↑ سوره بقره/ ۱۳۲.
- ↑ شبر، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص ۲۰۹، قرائتی ۱۳۸۳، ج۱، ص ۲۰۸؛ مترجمان، ۱۳۶۰، ج۲، ص۲۰۶.
- ↑ سوره لقمان/۱۶
- ↑ رضی، ۱۳۸۶، ص۳۷۵.
- ↑ کلینی، ۱۳۶۷، ج۸، ص۱۰۲.
- ↑ سوره شوری/ ۲۱.
- ↑ طباطبائی، ۱۳۷۵، ج۱۸، ص ۴۶؛ مکارم شیرازی، ۱۴۲۱ق، ج۱۵، ص ۵۰۸.
- ↑ طباطبایى، ۱۳۷۴، ج ۱۴، ص ۲۶۵.
- ↑ طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۷، ص۳۹؛ بانو امین، ج ۸، ص ۱۹۶؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۶۱.
- ↑ متقی، ۱۴۰۹ق، ج ۱۲، ص ۱۰۵
- ↑ محمدی ری شهری، حکمت نامه کودک، ۱۳۸۵، ص ۱۴۰
- ↑ سوره سبا/ ۴۷.
منابع
- "بررسی تطبیقی شیوههای تربیت فرزند در اسلام و فرزندپروری در روانشناسی"، حمیده اله یاری، دانشگاه اصفهان، صص۸۶-۸۷.