غریزه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{و}}
+
«غریزه» یک امر تکوینی است، یعنی جزء سرشت [[انسان]] است. غریزه به طبیعت، سجیه، سرشت و... تفسیر شده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث، ج۸، ص۱۱۸ و فرهنگ معین، تهران، انتشارات امیرکبیر، ج۲، ص۲۲۰۹.</ref> و یا گفته شده است: غریزه ملکه‌ای است که از آن صفات ذاتی صادر می‌شود. غریزه در این که ملکه است مانند خوی است ولی خوی برخواسته از عادت انسان و... است، ولی غریزه ویژگی نهفته در سرشت انسان است نه برخواسته از عادت، و غریزه خود شکوفا می‌شود.<ref>همان، ص۲۴۱۰؛ و لغت نامه دهخدا، مجلس شورای ملی، ج۳۲، ص۱۹۰.</ref>  
غریزه یک امر تکوینی است، یعنی جزء سرشت انسان است. غريزه به طبيعت، سجيه، سرشت، و... تفسير شده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار احياء التراث، ج8، ص118 و فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميركبير، ج2، ص2209.</ref> و يا گفته شده است: غريزه ملكه‌اي است كه از آن صفات ذاتی صادر مي‌شود، غريزه در اين كه ملكه است مانند خوي است ولي خوي برخواسته از عادت انسان و... است ولي غريزه ويژگي نهفته در سرشت انسان است نه برخواسته از عادت و غريزه، خود؛ شكوفا مي‌شود.<ref>همان، ص2410؛ و لغت نامه دهخدا، مجلس شوراي ملي، ج32، ص190.</ref>  
 
  
گرایش‌هاى مشترك انسان و حیوان را «غریزه» مى نامند. غریزه نوعى ویژگى درونى است كه حیوان را در جهت ادامه زندگى و حفظ خود از خطرات هدایت مى كند و او را آماده مى سازد كه در شرایط خاص به شیوه اى خاص عمل كند. حیوانات نسبت به گرایشات غریزى خود آگاهى حضورى دارند ولى نسبت به این آگاهى خود آگاه نیستند؛ در نتیجه فعالیت آنان نیز فعالیتى نیمه آگاهانه است.
+
گرایش‌هاى مشترک انسان و حیوان را «غریزه» مى نامند. غریزه نوعى ویژگى درونى است که حیوان را در جهت ادامه زندگى و حفظ خود از خطرات هدایت مى کند و او را آماده مى سازد که در شرایط خاص به شیوه اى خاص عمل کند. حیوانات نسبت به گرایشات غریزى خود آگاهى حضورى دارند ولى نسبت به این آگاهى خود آگاه نیستند؛ در نتیجه فعالیت آنان نیز فعالیتى نیمه آگاهانه است.
  
فعالیت‌هاى غریزى به حكم سائق درونى غیراكتسابى صورت مى گیرد. در نتیجه اگرچه حركات غریزى، حركاتى ارادى هستند ولى نمى توان آن‌ها را همچون حركات انسان اختیارى دانست زیرا انسان به آگاهى خویش از میل غریزى آگاه است و پاسخ به سائق‌هاى درونى را مورد مطالعه قرار مى دهد و در پاسخگویى به درخواست سائق درونى به مصلحت‌سنجى مى پردازد و فرمان نهایى در انجام فعل یعنى پاسخ مثبت به سائق درونى از سوى قوه عاقله انسان صادر مى شود.
+
فعالیت‌هاى غریزى به حکم سائق درونى غیراکتسابى صورت مى گیرد. در نتیجه اگرچه حرکات غریزى، حرکاتى ارادى هستند ولى نمى توان آن‌ها را همچون حرکات انسان اختیارى دانست زیرا انسان به آگاهى خویش از میل غریزى آگاه است و پاسخ به سائق‌هاى درونى را مورد مطالعه قرار مى دهد و در پاسخگویى به درخواست سائق درونى به مصلحت‌سنجى مى پردازد و فرمان نهایى در انجام فعل یعنى پاسخ مثبت به سائق درونى از سوى قوه عاقله انسان صادر مى شود.
  
در حالى كه در حیوان چنین نیست هیچ حیوانى در پاسخگویى به سائق درونى خود تأمل نمى كند و فقط قوه ارزیابى او در حدى است كه برخى از موارد تزاحم میان سائق‌ها را برطرف كند و این خود البته مى تواند ناشى از قوت بیشتر برخى سائق‌ها باشد. مثلاً میل به غذا در حیوان براى ادامه حیات و درك لذتى خاص است. اگر حیوان پاسخ‌گویى به سائق درونى براى خوردن غذا را همراه با خطرى كه بقاى او را تهدید مى كند، ببیند از خطر مى گریزد. این حالت سنجشگرى حیوان در حقیقت به معناى قویتر بودن یك سائق از سائق دیگر است.
+
در حالى که در حیوان چنین نیست و هیچ حیوانى در پاسخگویى به سائق درونى خود تأمل نمى کند و فقط قوه ارزیابى او در حدى است که برخى از موارد تزاحم میان سائق‌ها را برطرف کند و این خود البته مى تواند ناشى از قوت بیشتر برخى سائق‌ها باشد. مثلاً میل به غذا در حیوان براى ادامه حیات و درک لذتى خاص است. اگر حیوان پاسخ‌گویى به سائق درونى براى خوردن غذا را همراه با خطرى که بقاى او را تهدید مى کند ببیند، از خطر مى گریزد. این حالت سنجشگرى حیوان در حقیقت به معناى قویتر بودن یک سائق از سائق دیگر است.
  
انسان هر چه در پاسخگویى به سائق‌هاى درونى ناآگاهانه تر عمل كند و تصمیم به انجام فعل را با سنجشى عاقلانه انجام ندهد، رفتار او به رفتار حیوان نزدیكتر است ولى انسان عموماً از آگاهى خود به گرایش‌هاى غریزى آگاه است و با آن‌ها به شكلى كاملاً آگاهانه برخورد مى كند. بكاربردن كلمه غریزه در اینجا براى فرق گذاشتن میان گرایش‌هاى مشترك انسان و حیوان و گرایش‌هاى اختصاصى انسان است.
+
انسان هر چه در پاسخگویى به سائق‌هاى درونى ناآگاهانه تر عمل کند و تصمیم به انجام فعل را با سنجشى عاقلانه انجام ندهد، رفتار او به رفتار حیوان نزدیکتر است ولى انسان عموماً از آگاهى خود به گرایش‌هاى غریزى آگاه است و با آن‌ها به شکلى کاملاً آگاهانه برخورد مى کند. بکاربردن کلمه غریزه در اینجا براى فرق گذاشتن میان گرایش‌هاى مشترک انسان و حیوان و گرایش‌هاى اختصاصى انسان است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۴: سطر ۱۳:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* محمود فتحعلى خانى، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، جلد2.
+
 
* فطرت، مرتضی مطهری.
+
*محمود فتحعلى خانى، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، جلد۲.
* پایگاه اندیشه قم.
+
*فطرت، مرتضی مطهری.
 +
*پایگاه اندیشه قم.
  
 
[[رده: اخلاق فردی]]
 
[[رده: اخلاق فردی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۵۹

«غریزه» یک امر تکوینی است، یعنی جزء سرشت انسان است. غریزه به طبیعت، سجیه، سرشت و... تفسیر شده است.[۱] و یا گفته شده است: غریزه ملکه‌ای است که از آن صفات ذاتی صادر می‌شود. غریزه در این که ملکه است مانند خوی است ولی خوی برخواسته از عادت انسان و... است، ولی غریزه ویژگی نهفته در سرشت انسان است نه برخواسته از عادت، و غریزه خود شکوفا می‌شود.[۲]

گرایش‌هاى مشترک انسان و حیوان را «غریزه» مى نامند. غریزه نوعى ویژگى درونى است که حیوان را در جهت ادامه زندگى و حفظ خود از خطرات هدایت مى کند و او را آماده مى سازد که در شرایط خاص به شیوه اى خاص عمل کند. حیوانات نسبت به گرایشات غریزى خود آگاهى حضورى دارند ولى نسبت به این آگاهى خود آگاه نیستند؛ در نتیجه فعالیت آنان نیز فعالیتى نیمه آگاهانه است.

فعالیت‌هاى غریزى به حکم سائق درونى غیراکتسابى صورت مى گیرد. در نتیجه اگرچه حرکات غریزى، حرکاتى ارادى هستند ولى نمى توان آن‌ها را همچون حرکات انسان اختیارى دانست زیرا انسان به آگاهى خویش از میل غریزى آگاه است و پاسخ به سائق‌هاى درونى را مورد مطالعه قرار مى دهد و در پاسخگویى به درخواست سائق درونى به مصلحت‌سنجى مى پردازد و فرمان نهایى در انجام فعل یعنى پاسخ مثبت به سائق درونى از سوى قوه عاقله انسان صادر مى شود.

در حالى که در حیوان چنین نیست و هیچ حیوانى در پاسخگویى به سائق درونى خود تأمل نمى کند و فقط قوه ارزیابى او در حدى است که برخى از موارد تزاحم میان سائق‌ها را برطرف کند و این خود البته مى تواند ناشى از قوت بیشتر برخى سائق‌ها باشد. مثلاً میل به غذا در حیوان براى ادامه حیات و درک لذتى خاص است. اگر حیوان پاسخ‌گویى به سائق درونى براى خوردن غذا را همراه با خطرى که بقاى او را تهدید مى کند ببیند، از خطر مى گریزد. این حالت سنجشگرى حیوان در حقیقت به معناى قویتر بودن یک سائق از سائق دیگر است.

انسان هر چه در پاسخگویى به سائق‌هاى درونى ناآگاهانه تر عمل کند و تصمیم به انجام فعل را با سنجشى عاقلانه انجام ندهد، رفتار او به رفتار حیوان نزدیکتر است ولى انسان عموماً از آگاهى خود به گرایش‌هاى غریزى آگاه است و با آن‌ها به شکلى کاملاً آگاهانه برخورد مى کند. بکاربردن کلمه غریزه در اینجا براى فرق گذاشتن میان گرایش‌هاى مشترک انسان و حیوان و گرایش‌هاى اختصاصى انسان است.

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث، ج۸، ص۱۱۸ و فرهنگ معین، تهران، انتشارات امیرکبیر، ج۲، ص۲۲۰۹.
  2. همان، ص۲۴۱۰؛ و لغت نامه دهخدا، مجلس شورای ملی، ج۳۲، ص۱۹۰.


منابع

  • محمود فتحعلى خانى، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، جلد۲.
  • فطرت، مرتضی مطهری.
  • پایگاه اندیشه قم.