سبک خراسانی: تفاوت بین نسخهها
جز (پروژه4: اولویت بندی و رتبه بندی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | از جمله سبک های ادبی، «سبک خراسانی» است که از اواسط سده سوم تا پایان سده پنجم هجری در [[شعر]] فارسی و در سیستان و [[خراسان]] بزرگ رواج داشته است. این سبک ابتدا به سبک ترکسانی شهرت داشت، اما پس از چندی اصطلاح سبک خراسانی جایگزین آن شد. برخی ادیبان، سبک شاعران دوره سامانی را که کهنهتر و سادهتر است ترکسانی میخوانند و به سبک دوره غزنوی و اوایل سلجوقی که پختهتر است سبک خراسانی میگویند. از معروفترین شاعران این دوره میتوان به [[رودکی|رودکی]]، [[فردوسی]]، عنصری، [[فرخی|فرخی سیستانی]] و [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] اشاره کرد.<ref>انوشه: ۱۳۷۶: ص۷۹۲.</ref> | |
− | ==سبک | + | ==مفهوم سبک== |
− | + | سبک از سبیکه به معنای گداختن چیزی پس از ریختن، ریخته کردن زر و سیم میباشد؛<ref>دهخدا: ۱۳۳۹: ص۲۴۸.</ref> ولی ادبای قرن اخیر سبک را مجازاً به معنای «طرز خاصی از نظم یا نثر استعمال کردهاند و تقریباً آن را در برابر «اسْتیل Style» اروپائیان نهادهاند. اسْتیل Style در زبانهای اروپایی از لغت استیلوس یونانی مأخوذ است به معنی ستون و در عرف ادب و اصطلاح، روش نگارشی است که ممتاز و مخصوص خواص باشد. | |
− | + | سبک در اصطلاح ادبیات عبارت است از روش خاص ادراک و بیان افکار به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر.<ref>بهار: ۱۳۴۹: ص: ج مقدمه.</ref> از جمله این سبک های ادبی، «سبک خراسانی» است که از سده سوم تا پایان سده پنجم هجری در [[شعر]] فارسی رواج داشته است. | |
==ادوار سبک خراسانی== | ==ادوار سبک خراسانی== | ||
− | + | سبک خراسانی به سه دوره تقسیم میشود: | |
− | + | '''الف) دوره طاهریان و صفاریان:''' | |
− | |||
− | |||
− | + | مهمترین مختصات این دوره عبارت است از: | |
+ | |||
+ | *کمی واژههای عربی؛ | ||
+ | *کاربرد الف اطلاق؛<ref>انوشه: ۱۳۷۶: ص۷۹۳.</ref> (فیروز مشیری) | ||
+ | {{بیت|مرغی است خدنگ ای عجب دیدی|مرغی که شکار او همه جانا}} | ||
− | + | *آوردن ضمیر (ش) فاعلی برای سوم شخص مفرد؛<ref>محجوب: ۱۳۴۵: ص۴۸.</ref> ([[فردوسی]]) | |
+ | {{بیت|گرفتش فش ویال اسب سیاه|زخون لعل شد خاک آوردگاه}} | ||
− | + | *مطابقت فعل با فاعل غیر ذی روح؛<ref>همان: ص۲۶۵.</ref> (قطران) | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * مطابقت فعل با فاعل غیر ذی روح؛<ref>همان: | ||
{{بیت|اگر باشند بر گردون مه و خورشید گاه او|نباشد جایگاه او سزای پایگاه او}} | {{بیت|اگر باشند بر گردون مه و خورشید گاه او|نباشد جایگاه او سزای پایگاه او}} | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | *کاربرد واژههای نزدیک به زبان پهلوی مثل: «ابا»، «ایدون»، «ایدر»؛<ref> همان: ص۳۵.</ref> ([[رودکی]] و ابوشکور) | |
+ | {{بیت|ابا برق و با جستن صاعقه|ابا غلغل رعد در کوهسار}} | ||
+ | {{بیت|ورایدون که پیش تو گویم دروغ| دورغ اندر آرد سر من به یوغ}} | ||
− | در | + | *وجود اشکالات [[علم عروض|عروضی]] در شعر؛ (رودکی) |
+ | {{بیت|ور به بلور اندرون ببینی گویی|گوهر سر سخت به کحف موسی عمران}} | ||
− | + | *قالب [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی]] رواج ندارد و قالب بیشتر شعرها قطعه است؛ در شعرها صنایع ادبی بکار نرفته است و بیشتر گفتار عادی مینماید و به عبارت دیگر بر شعرهای بازمانده این دوره منطق نثری حاکم است که موزون شده باشد. | |
+ | *مضمون شعرها مدح و پند و عشق است.<ref>انوشه: ۱۳۷۶: ص۷۹۳.</ref> | ||
− | + | '''ب) دوره سامانیان:''' | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | در این دوره بر اثر علاقه و توجه دربار سامانی به [[شعر]] و [[فرهنگ]]، شعر فارسی توسعه و رواج یافت. شاهان شاعران را تشویق و تکریم میکردند و گاهی به آنها صلههای گران میدادند؛ به همین دلیل شعر این دوره، با دربار پیوستگی تنگاتنگ داشت. از شاعران معرف دوره سامانی میتوان به رودکی، شهید بلخی، فردوسی و کسائی اشاره کرد. برخی از ویژگیهای شعر این دوره چنین است: | |
− | + | *کاربرد واژگان مهجور فارسی و نزدیک به زبان پهلوی؛ مثل: خروج به معنی «یاوه»؛<ref>محجوب: ۱۳۴۵: ص۳۷.</ref> (بوشکور) | |
+ | {{بیت|کسی کو به دانش برد روزگار|نه او یاخه دارند نه آموزگار}} | ||
− | + | *موضوعات شعر این دوره مدح و وصف و حکمت و عشق است. | |
+ | *شعر این دوره از اصطلاحات علمی خالی است و شعر موجز است. | ||
+ | *شاعران با اشیاء و طبیعت برخورد مستقیم دارند و تشبیهات اغلب محسوس به محسوس است. | ||
+ | *بیان شعرها ساده است و تعبیرها کهنه | ||
+ | *رواج قالب شعری [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی]] است.<ref>انوشه: ۱۳۷۶: ۷۹۳.</ref> | ||
+ | *آوردن ترکیبهای غریب؛ مثل: بازکردن به معنای جدا کردن؛<ref>محجوب: ۱۳۴۵: ص۵۱.</ref> (ابوطاهر خسروانی) | ||
+ | {{بیت|تا باز کردم از دل زنگار آز وطمع|زی هر دری که روی نهم در فراز نیست}}'''ج) دوره غزنوی و اوایل سلجوقی:''' | ||
− | + | با روی کارآمدن غزنویان، نخستین شاهان غزنوی به دلایل سیاسی و اقتصادی ابتدا مجال چندانی برای توجه به شعر و ادب نداشتند اما از پادشاهی محمود، در پی لشکرکشیهای وی به هندوستان به شیوه خلفای [[بغداد]] دربار با عظمت و پرشکوهی بر هم زدند و برای تبلیغ و نامآوری به جلب و تشویق شاعران و دانشمندان پرداختند. عنصری، فرخی سیستانی، منوچهری و ناصرخسرو از شاعران معروف این دورهاند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | برخی از ویژگیهای شعر این دوره عبارت است از: | |
− | + | *کلام فخیم و استوار و تا اندازهای پخته میشود. | |
+ | *در سنجش با دوره سامانی واژگان عربی بیشتر شده و از میزان واژههای مهجور فارسی کاسته میشود. | ||
+ | *قصیدهها اغلب با تعزل آغاز میشوند و معشوق ترک در تصویرها و مضمونها پیدا میشود. | ||
+ | *تشبیهات بر عکس دوره سامانی، کوتاه و موجز میگردد و از تشبیهات دوره سامانی و شعر عرب تاثیر میگرفتند. | ||
+ | *کاربرد استعاره در سنجش با دوره قبل زیاد میشود و اشاره به معارف اسلامی رو به افزایش مینهد.<ref>انوشه: ۱۳۷۶: ص۷۹۳.</ref> | ||
− | + | ==مختصات سبک شعر خراسانی== | |
− | + | مختصات سبک شعر خراسانی را در سه مقوله میتوان مورد بررسی قرار داد: | |
− | + | '''الف) مختصات زبانی:''' | |
− | + | زبان فارسی در این دوره زبان مادری گویندگان است؛ یعنی گویندگان این دوره برخلاف دورههای بعد زبان فارسی را از روی آثار ادبی پیش از خود نمیآموختند؛ از اینرو زبان ایشان طبیعی و ساده و روان است و در آن تعقید و ابهام نیست. شعر این دوره مشتمل بر مجموعهای از لغات است که بسامد آن در دورههای بعد کم میشود و یا یکسره از بین میرود. برخی از لغات پراستعمال این سبک از نظر فکری هم جالبند. یکی از آنها واژه «آز» به معنای [[طمع]] و فزونخواهی است که غالباً جاندار انگاشته شده است. | |
− | + | '''ب) مختصات فکری:''' | |
− | جنبههای عقلانی و تعادل بر جنبههای احساسی و اغراق چیره است، مثلاً مدح و هجو متعادل است و غلو به صورت دورههای بعد دیده نمیشود. اشاره به معارف اسلامی و [[حدیث]] و [[قرآن]] در آن | + | شعر این دوره شعری شاد و پرنشاط است و روحیه تساهل و خوشباشی را تبلیغ میکند و از محیطهای اشرافی و گردش و تفریح سخن میگوید. شعری واقعگراست و اوضاع دربارها را منعکس میکند. شاعران در این دوره با معارف پیش از [[اسلام]] آشنا هستند و از این رو تلمیح به اسم قهرمانان و شاهانی چون نوشیروان به چشم میخورد. در اشعار شاعران، معشوق مقام والایی ندارد و حتی گاهی مقام او پست است و از اینرو همیشه صحبت از وصال است نه فراق. روح حماسی بر شعر حاکم است و فضای شعر، تعلیم و اندرز است. صحبت از اختیار و اراده انسان است و [[جبر|جبرگرایی]] هنوز بر شعر سایه نیفکنده است. جنبههای عقلانی و تعادل بر جنبههای احساسی و اغراق چیره است، مثلاً مدح و هجو متعادل است و غلو به صورت دورههای بعد دیده نمیشود. اشاره به معارف اسلامی و [[حدیث]] و [[قرآن]] در آن کم است و آنچه هست عمیق نیست. اشعار این دوره از پند و اندرز خالی نیست ولی این پندها بیشتر جنبه علمی و ساده دارند. |
− | + | '''ج) مختصات ادبی:''' | |
− | قالب شعری مسلّط، قصیده است. قصاید | + | قالب شعری مسلّط، [[قصیده]] است. قصاید کامل با تشبیت و مدح و شریطه و دعای تایید از زمان رودکی مرسوم است. [[غزل]] به معنای مصطلح خیلی کم است اما [[رباعی]] و [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی]] رایج است. استفاده از [[علم بدیع|بدیع]] و [[علم بیان|بیان]] به صورت طبیعی و معتدل است. «ترجمانالبلاغه» نخستین کتاب فارسی در صناعات ادبی در قرن پنجم تالیف شده که نمونهای کامل از این امر است. صنایع بدیعی در این دوره بیشتر لفظی است از قبیل موازنه و اشتقاق و ردالصدر الی العجز و لفّونشر و انواع سجع و تجنیس و از صنایع معنوی شاعران بیشتر به موارد سادهای چون تضاد و مراعات النظیر توجه دارند و توجه هنری به انواع ایهام مطرح نیست. بی پیرایگی یعنی خالی بودن از صنایع بدیعی همراه با سادگی لغات و روانی ترکیبها مهمترین مشخصه شعری این دوره است به طوری که میتوان به سبک شعر خراسانی سبک ساده گفت.<ref>شمسیا: ۱۳۷۵: ص۶۶–۶۴.</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> | ||
− | ==منابع== | + | ==منابع مقاله== |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | *دهخدا، علیاکبر؛ لغت نامه، تهران، ۱۳۳۹، ص۲۴۸. | |
− | + | *شمسیا، سیروس؛ سبک شناسی شعر، تهران، فردوس، ۱۳۷۵، چاپ دوم ص ۶۶-۶۴. | |
+ | *انوشه، حسن؛ فرهنگ نامه ادبی فارسی (گزیده اصطلاحات، مضامین و موضوعات ادبی فارسی/ دانشنامه ادب فارسی) تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، ص ۷۹۲ الی ۷۹۶. | ||
+ | *محجوب، محمدجعفر؛ سبک خراسانی در شعر فارسی، تهران، چاپخانه سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی ۱۳۴۵، صص ۳۵ و ۳۷ و ۵۱ و ۴۸ و ۱۶۵. | ||
+ | *بهار، محمدتقی؛ سبک شناسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۹، چاپ سوم، ج۱، مقدمه کتاب. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | + | *رقیه ابراهیمی، سبک خراسانی، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، بازیابی: ۸ آبان ۱۳۹۲. | |
+ | |||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۰
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
از جمله سبک های ادبی، «سبک خراسانی» است که از اواسط سده سوم تا پایان سده پنجم هجری در شعر فارسی و در سیستان و خراسان بزرگ رواج داشته است. این سبک ابتدا به سبک ترکسانی شهرت داشت، اما پس از چندی اصطلاح سبک خراسانی جایگزین آن شد. برخی ادیبان، سبک شاعران دوره سامانی را که کهنهتر و سادهتر است ترکسانی میخوانند و به سبک دوره غزنوی و اوایل سلجوقی که پختهتر است سبک خراسانی میگویند. از معروفترین شاعران این دوره میتوان به رودکی، فردوسی، عنصری، فرخی سیستانی و ناصرخسرو اشاره کرد.[۱]
مفهوم سبک
سبک از سبیکه به معنای گداختن چیزی پس از ریختن، ریخته کردن زر و سیم میباشد؛[۲] ولی ادبای قرن اخیر سبک را مجازاً به معنای «طرز خاصی از نظم یا نثر استعمال کردهاند و تقریباً آن را در برابر «اسْتیل Style» اروپائیان نهادهاند. اسْتیل Style در زبانهای اروپایی از لغت استیلوس یونانی مأخوذ است به معنی ستون و در عرف ادب و اصطلاح، روش نگارشی است که ممتاز و مخصوص خواص باشد.
سبک در اصطلاح ادبیات عبارت است از روش خاص ادراک و بیان افکار به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر.[۳] از جمله این سبک های ادبی، «سبک خراسانی» است که از سده سوم تا پایان سده پنجم هجری در شعر فارسی رواج داشته است.
ادوار سبک خراسانی
سبک خراسانی به سه دوره تقسیم میشود:
الف) دوره طاهریان و صفاریان:
مهمترین مختصات این دوره عبارت است از:
- کمی واژههای عربی؛
- کاربرد الف اطلاق؛[۴] (فیروز مشیری)
مرغی است خدنگ ای عجب دیدی مرغی که شکار او همه جانا
گرفتش فش ویال اسب سیاه زخون لعل شد خاک آوردگاه
- مطابقت فعل با فاعل غیر ذی روح؛[۶] (قطران)
اگر باشند بر گردون مه و خورشید گاه او نباشد جایگاه او سزای پایگاه او
ابا برق و با جستن صاعقه ابا غلغل رعد در کوهسار
ورایدون که پیش تو گویم دروغ دورغ اندر آرد سر من به یوغ
- وجود اشکالات عروضی در شعر؛ (رودکی)
ور به بلور اندرون ببینی گویی گوهر سر سخت به کحف موسی عمران
- قالب مثنوی رواج ندارد و قالب بیشتر شعرها قطعه است؛ در شعرها صنایع ادبی بکار نرفته است و بیشتر گفتار عادی مینماید و به عبارت دیگر بر شعرهای بازمانده این دوره منطق نثری حاکم است که موزون شده باشد.
- مضمون شعرها مدح و پند و عشق است.[۸]
ب) دوره سامانیان:
در این دوره بر اثر علاقه و توجه دربار سامانی به شعر و فرهنگ، شعر فارسی توسعه و رواج یافت. شاهان شاعران را تشویق و تکریم میکردند و گاهی به آنها صلههای گران میدادند؛ به همین دلیل شعر این دوره، با دربار پیوستگی تنگاتنگ داشت. از شاعران معرف دوره سامانی میتوان به رودکی، شهید بلخی، فردوسی و کسائی اشاره کرد. برخی از ویژگیهای شعر این دوره چنین است:
- کاربرد واژگان مهجور فارسی و نزدیک به زبان پهلوی؛ مثل: خروج به معنی «یاوه»؛[۹] (بوشکور)
کسی کو به دانش برد روزگار نه او یاخه دارند نه آموزگار
- موضوعات شعر این دوره مدح و وصف و حکمت و عشق است.
- شعر این دوره از اصطلاحات علمی خالی است و شعر موجز است.
- شاعران با اشیاء و طبیعت برخورد مستقیم دارند و تشبیهات اغلب محسوس به محسوس است.
- بیان شعرها ساده است و تعبیرها کهنه
- رواج قالب شعری مثنوی است.[۱۰]
- آوردن ترکیبهای غریب؛ مثل: بازکردن به معنای جدا کردن؛[۱۱] (ابوطاهر خسروانی)
تا باز کردم از دل زنگار آز وطمع زی هر دری که روی نهم در فراز نیست
ج) دوره غزنوی و اوایل سلجوقی:
با روی کارآمدن غزنویان، نخستین شاهان غزنوی به دلایل سیاسی و اقتصادی ابتدا مجال چندانی برای توجه به شعر و ادب نداشتند اما از پادشاهی محمود، در پی لشکرکشیهای وی به هندوستان به شیوه خلفای بغداد دربار با عظمت و پرشکوهی بر هم زدند و برای تبلیغ و نامآوری به جلب و تشویق شاعران و دانشمندان پرداختند. عنصری، فرخی سیستانی، منوچهری و ناصرخسرو از شاعران معروف این دورهاند.
برخی از ویژگیهای شعر این دوره عبارت است از:
- کلام فخیم و استوار و تا اندازهای پخته میشود.
- در سنجش با دوره سامانی واژگان عربی بیشتر شده و از میزان واژههای مهجور فارسی کاسته میشود.
- قصیدهها اغلب با تعزل آغاز میشوند و معشوق ترک در تصویرها و مضمونها پیدا میشود.
- تشبیهات بر عکس دوره سامانی، کوتاه و موجز میگردد و از تشبیهات دوره سامانی و شعر عرب تاثیر میگرفتند.
- کاربرد استعاره در سنجش با دوره قبل زیاد میشود و اشاره به معارف اسلامی رو به افزایش مینهد.[۱۲]
مختصات سبک شعر خراسانی
مختصات سبک شعر خراسانی را در سه مقوله میتوان مورد بررسی قرار داد:
الف) مختصات زبانی:
زبان فارسی در این دوره زبان مادری گویندگان است؛ یعنی گویندگان این دوره برخلاف دورههای بعد زبان فارسی را از روی آثار ادبی پیش از خود نمیآموختند؛ از اینرو زبان ایشان طبیعی و ساده و روان است و در آن تعقید و ابهام نیست. شعر این دوره مشتمل بر مجموعهای از لغات است که بسامد آن در دورههای بعد کم میشود و یا یکسره از بین میرود. برخی از لغات پراستعمال این سبک از نظر فکری هم جالبند. یکی از آنها واژه «آز» به معنای طمع و فزونخواهی است که غالباً جاندار انگاشته شده است.
ب) مختصات فکری:
شعر این دوره شعری شاد و پرنشاط است و روحیه تساهل و خوشباشی را تبلیغ میکند و از محیطهای اشرافی و گردش و تفریح سخن میگوید. شعری واقعگراست و اوضاع دربارها را منعکس میکند. شاعران در این دوره با معارف پیش از اسلام آشنا هستند و از این رو تلمیح به اسم قهرمانان و شاهانی چون نوشیروان به چشم میخورد. در اشعار شاعران، معشوق مقام والایی ندارد و حتی گاهی مقام او پست است و از اینرو همیشه صحبت از وصال است نه فراق. روح حماسی بر شعر حاکم است و فضای شعر، تعلیم و اندرز است. صحبت از اختیار و اراده انسان است و جبرگرایی هنوز بر شعر سایه نیفکنده است. جنبههای عقلانی و تعادل بر جنبههای احساسی و اغراق چیره است، مثلاً مدح و هجو متعادل است و غلو به صورت دورههای بعد دیده نمیشود. اشاره به معارف اسلامی و حدیث و قرآن در آن کم است و آنچه هست عمیق نیست. اشعار این دوره از پند و اندرز خالی نیست ولی این پندها بیشتر جنبه علمی و ساده دارند.
ج) مختصات ادبی:
قالب شعری مسلّط، قصیده است. قصاید کامل با تشبیت و مدح و شریطه و دعای تایید از زمان رودکی مرسوم است. غزل به معنای مصطلح خیلی کم است اما رباعی و مثنوی رایج است. استفاده از بدیع و بیان به صورت طبیعی و معتدل است. «ترجمانالبلاغه» نخستین کتاب فارسی در صناعات ادبی در قرن پنجم تالیف شده که نمونهای کامل از این امر است. صنایع بدیعی در این دوره بیشتر لفظی است از قبیل موازنه و اشتقاق و ردالصدر الی العجز و لفّونشر و انواع سجع و تجنیس و از صنایع معنوی شاعران بیشتر به موارد سادهای چون تضاد و مراعات النظیر توجه دارند و توجه هنری به انواع ایهام مطرح نیست. بی پیرایگی یعنی خالی بودن از صنایع بدیعی همراه با سادگی لغات و روانی ترکیبها مهمترین مشخصه شعری این دوره است به طوری که میتوان به سبک شعر خراسانی سبک ساده گفت.[۱۳]
پانویس
منابع مقاله
- دهخدا، علیاکبر؛ لغت نامه، تهران، ۱۳۳۹، ص۲۴۸.
- شمسیا، سیروس؛ سبک شناسی شعر، تهران، فردوس، ۱۳۷۵، چاپ دوم ص ۶۶-۶۴.
- انوشه، حسن؛ فرهنگ نامه ادبی فارسی (گزیده اصطلاحات، مضامین و موضوعات ادبی فارسی/ دانشنامه ادب فارسی) تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، ص ۷۹۲ الی ۷۹۶.
- محجوب، محمدجعفر؛ سبک خراسانی در شعر فارسی، تهران، چاپخانه سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی ۱۳۴۵، صص ۳۵ و ۳۷ و ۵۱ و ۴۸ و ۱۶۵.
- بهار، محمدتقی؛ سبک شناسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۹، چاپ سوم، ج۱، مقدمه کتاب.
منابع
- رقیه ابراهیمی، سبک خراسانی، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۸ آبان ۱۳۹۲.