آیه 125 بقره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
==متن و ترجمه آیه==
'''منبع:''' [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 36
 
  
'''نویسنده:''' محمدباقر محقق
+
'''«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ».'''{{محل آیه|محل=2:125}}
  
==شأن نزول آيه 125 سوره بقره==
+
و چون خانه [[كعبه]] را براى مردم محل اجتماع و جاى امنى قرار داديم و فرموديم در مقام ابراهيم نمازگاهى براى خود اختيار كنيد و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه مرا براى [[طواف]] ‌كنندگان و معتكفان و [[ركوع]] و سجودكنندگان پاكيزه كنيد.
  
'''<I>«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى».</I>'''<ref> بقيه آيه، «وَ عَهِدْنا إِلى  إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ؛ به ياد آور كه ما خانه كعبه را محل بازگشت مردم براى ثواب و محل امن قرار داديم، مقام ابراهيم را جايگاه [[نماز]] قرار دهيد و از ابراهيم و اسماعيل پيمان گرفتيم كه خانه مرا براى طواف‌كنندگان و اعتكاف‌كنندگان و ركوع و سجودكنندگان (از وجود بت ها) پاك نمائيد».</ref>
+
==نزول==
 +
 
 +
'''محل نزول:'''
 +
 
 +
این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.</ref>
 +
 
 +
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 36.</ref>
  
 
از جابر روايت نمايند: كه هنگامى كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله طواف مي‌فرمود: عمر بن الخطاب گفت: يا رسول الله آيا اين جا مقام ابراهيم است؟ پيامبر فرمود: بلى، عمر گفت: آيا اين جا را مصلى قرار نمى دهيم؟ سپس اين آيه نازل گرديد.<ref> صاحبان تفسير روض الجنان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه اين موضوع را به نام مصاحبت يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله ذكر نمودند و اسمى از عمر بن الخطاب نياورده اند.</ref><ref> تفسير ابن ابى حاتم و تفسير ابن مردويه از عامه.</ref>
 
از جابر روايت نمايند: كه هنگامى كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله طواف مي‌فرمود: عمر بن الخطاب گفت: يا رسول الله آيا اين جا مقام ابراهيم است؟ پيامبر فرمود: بلى، عمر گفت: آيا اين جا را مصلى قرار نمى دهيم؟ سپس اين آيه نازل گرديد.<ref> صاحبان تفسير روض الجنان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه اين موضوع را به نام مصاحبت يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله ذكر نمودند و اسمى از عمر بن الخطاب نياورده اند.</ref><ref> تفسير ابن ابى حاتم و تفسير ابن مردويه از عامه.</ref>
سطر ۱۸: سطر ۲۳:
 
زوجه اسماعيل بدون اين كه وى را بشناسد از ابراهيم خواست تا سرش را كه غبارآلود بود و از راه رسيده بود، شستشو نمايد. باز ابراهيم گفت: از اسب پائين نيايم ولى سنگى بيار تا پايم را بر روى آن گذارم و در حالتى كه پاى ديگر من بر ركاب باشد يك طرف سر را بشويم آن زن سنگ بزرگى آورد ابراهيم يك پاى بر سنگ نهاد و يك طرف سر را شست سپس جاى آن سنگ را عوض كرد و ابراهيم طرف ديگر سر را شستشو داد و اثر پاى ابراهيم در آن سنگ آشكار ماند وقتى كه خواست برود به زوجه فرزندش گفت: اگر اسماعيل آمد سلام مرا به او برسان و بگو كه من گفته ام آستانه در را خوب محكم بدار كه بسيار صالح و نيكوكار است. وقتى اسماعيل آمد از زوجه خويش پرسيد: اين زن نيز تمام وقايع را براى شوهر خود نقل نمود، اسماعيل خوشحال و شادان گشت و به زوجه خود گفت: او پدرم ابراهيم بوده است و آن جايگاه مقام ابراهيم و محل دو قدم او گرديد.<ref> تفسير مجمع البيان و تفسير برهان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه.</ref>
 
زوجه اسماعيل بدون اين كه وى را بشناسد از ابراهيم خواست تا سرش را كه غبارآلود بود و از راه رسيده بود، شستشو نمايد. باز ابراهيم گفت: از اسب پائين نيايم ولى سنگى بيار تا پايم را بر روى آن گذارم و در حالتى كه پاى ديگر من بر ركاب باشد يك طرف سر را بشويم آن زن سنگ بزرگى آورد ابراهيم يك پاى بر سنگ نهاد و يك طرف سر را شست سپس جاى آن سنگ را عوض كرد و ابراهيم طرف ديگر سر را شستشو داد و اثر پاى ابراهيم در آن سنگ آشكار ماند وقتى كه خواست برود به زوجه فرزندش گفت: اگر اسماعيل آمد سلام مرا به او برسان و بگو كه من گفته ام آستانه در را خوب محكم بدار كه بسيار صالح و نيكوكار است. وقتى اسماعيل آمد از زوجه خويش پرسيد: اين زن نيز تمام وقايع را براى شوهر خود نقل نمود، اسماعيل خوشحال و شادان گشت و به زوجه خود گفت: او پدرم ابراهيم بوده است و آن جايگاه مقام ابراهيم و محل دو قدم او گرديد.<ref> تفسير مجمع البيان و تفسير برهان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه.</ref>
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
<references />
+
<references/>
 +
 
 +
==منابع==
 +
 
 +
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
 +
* محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
 +
* فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.
 +
 
 +
==پیوندها==
 +
 
 +
* [[سوره بقره]]
 +
* [[سوره بقره/متن و ترجمه سوره]]
 +
 
 +
[[رده:آیات سوره بقره]]
 +
[[رده:آیات دارای شان نزول]]

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۲

متن و ترجمه آیه

«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ».(مشاهده آیه در مصحف)

و چون خانه كعبه را براى مردم محل اجتماع و جاى امنى قرار داديم و فرموديم در مقام ابراهيم نمازگاهى براى خود اختيار كنيد و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه مرا براى طواف ‌كنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه كنيد.

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

از جابر روايت نمايند: كه هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله طواف مي‌فرمود: عمر بن الخطاب گفت: يا رسول الله آيا اين جا مقام ابراهيم است؟ پيامبر فرمود: بلى، عمر گفت: آيا اين جا را مصلى قرار نمى دهيم؟ سپس اين آيه نازل گرديد.[۳][۴]

على بن ابراهيم از پدرش او از ابوعمير او از ابان او از امام صادق عليه‌السلام چنين نقل نمايند كه خداى تعالى به ابراهيم گفت: كه هاجر و اسماعيل را از نزد ساره بيرون ببر گفت: بار خدايا به كجا ببرم خطاب رسيد كه جبرئيل تو را رهنمائى خواهد كرد لذا ايشان را با خود برد تا به جائى رسيد كه امروز آن را مسجدالحرام گويند كه در آنجا نه آب بود و نه گياه و نه مونس، ابراهيم ايشان را در آن سرزمين رها كرد مدتى برآمد اسماعيل بزرگ شد و مادرش هاجر دار فانى را وداع نمود و طائفه جرهميان نيز در آنجا فرود آمده بودند.

اسماعيل از ايشان دخترى را به زنى خود اختيار نمود چون مدتى گذشت ابراهيم از ساره اجازه خواست تا اسماعيل را ببيند. ساره بدين شرط به وى اجازه داد كه از اسب فرود نيايد ابراهيم چون بدانجا رسيد جائى ديد آبادان و داراى مردم بسيار، در جستجوى اسماعيل برآمد در حالتى كه اسماعيل به جهت شكار بيرون رفته بود. زن اسماعيل از خيمه بيرون آمد و از ابراهيم كه به نظرش ناشناس آمد، پرسيد: چه مي‌خواهد؟ ابراهيم گفت: اسماعيل كجاست؟ در جواب گفت: به شكار رفته است. ابراهيم گفت: آيا ميهمان مى پذيرى؟ گفت: نه، دگر باره گفت: آيا طعام و نوشيدنى دارى؟ گفت: نه، سپس گفت: اگر اسماعيل آمد به او بگوى كه آستانه در را عوض كند. پس از اين گفت و شنود ابراهيم رفت اسماعيل كه از شكار برگشت، از زوجه اش پرسيد: آيا كسى بدين جا آمده است؟ زوجه وى تمام موضوع را به وى گفت: اسماعيل آن زن را رها كرد و طلاق داد پس از او زوجه ديگرى اختيار نمود، ابراهيم دگر باره از ساره اجازه خواست كه به ديدن اسماعيل برود ساره باز به همان شرط به وى اجازه داد لذا ابراهيم به عزم ديدار فرزند آمد باز فرزند خود را نيافت زيرا به شكار رفته بود.

زن اسماعيل از خيمه بيرون آمد. ابراهيم از وى جوياى اسماعيل شد. گفت: به شكار رفته و برمي‌گردد و از ابراهيم درخواست كرد كه از اسب فرود آيد تا از وى پذيرائى كند. ابراهيم گفت: نمي‌توانم از اسب به زير آيم. اگر طعام و نوشيدنى دارى بياور. زوجه اسماعيل به فوريت شير و گوشت آورد. ابراهيم در حالى كه بر روى اسب نشسته بود از آن گوشت و شير تناول كرد و درباره آن زن دعا نمود.

زوجه اسماعيل بدون اين كه وى را بشناسد از ابراهيم خواست تا سرش را كه غبارآلود بود و از راه رسيده بود، شستشو نمايد. باز ابراهيم گفت: از اسب پائين نيايم ولى سنگى بيار تا پايم را بر روى آن گذارم و در حالتى كه پاى ديگر من بر ركاب باشد يك طرف سر را بشويم آن زن سنگ بزرگى آورد ابراهيم يك پاى بر سنگ نهاد و يك طرف سر را شست سپس جاى آن سنگ را عوض كرد و ابراهيم طرف ديگر سر را شستشو داد و اثر پاى ابراهيم در آن سنگ آشكار ماند وقتى كه خواست برود به زوجه فرزندش گفت: اگر اسماعيل آمد سلام مرا به او برسان و بگو كه من گفته ام آستانه در را خوب محكم بدار كه بسيار صالح و نيكوكار است. وقتى اسماعيل آمد از زوجه خويش پرسيد: اين زن نيز تمام وقايع را براى شوهر خود نقل نمود، اسماعيل خوشحال و شادان گشت و به زوجه خود گفت: او پدرم ابراهيم بوده است و آن جايگاه مقام ابراهيم و محل دو قدم او گرديد.[۵]

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 36.
  3. صاحبان تفسير روض الجنان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه اين موضوع را به نام مصاحبت يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله ذكر نمودند و اسمى از عمر بن الخطاب نياورده اند.
  4. تفسير ابن ابى حاتم و تفسير ابن مردويه از عامه.
  5. تفسير مجمع البيان و تفسير برهان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
  • محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
  • فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.

پیوندها