ملا علی نوری اصفهانی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''ملا على بن جمشيد نورى مازندرانى'''، حكيم، فيلسوف و مدرس سده دوازدهم و سیزدهم هجری قمری و از شاگرد آقا محمد بید آبادی بوده است ملا علی نوری توانست با تربیت شاگردان بسیار و نگارش شرح و تحشیه بر کتابهای ملاصدرا، حکمت متعالیه را به جریان غالب فلسفی در ایران تبدیل کند . | |
− | + | ==تحصیلات== | |
+ | ملا علی نوری پس از تحصيلات مقدماتى در مازندران و قزوين، به اصفهان رفت و در محضر استادانى چون [[آقا محمد بيدآبادى]] و [[ميرزا ابوالقاسم مدرس]] به تكميل تحصيل پرداخت. و گویا پس از آن دوباره به زادگاه خود بازگشت چنانچه در مقدمه کتاب جغرافیای تاریخ شهرستان نور (پرفسور پیروز مجتهدزاده) به قلم دکتر نصرالله شیفته ص 12 پارگراف اول در احوالات ملا علی نوری چنین آمده است: … در ایامی که میرزا شفیع مازندرانی صدراعظم فتحعلی شاه بود (1212 تا 1250 ه.ق) شاه قاجار سالی بعزم گردش در قراء نور وارد قریه واز شد. وی چون از شهرت فراوان مرحوم ملاعلی نوری (معروف به وازی) قبلا آگاه بود سراغ او را گرفت در نتیجه (آخوند) به حضور شاه رسید. بحثی از علم حکمت مورد سوال سلطان قرار گرفت پاسخهای آخوند به حدی محکم و جامع و مستدل و عمیق بود که سلطان قاجاری (که خود بهره ای از حکمت و عرفان داشت ) فریفته وی شد و پی برد که او از لحاظ علوم حکمت الهی و فلسفه و عرفان صاحب نظریاتی بس عمیق است سلطان از وی تقاضا کرد که برای ارشاد خلق به پایتخت بیاید و حتی در همان لحظه به میرزا شفیع صدراعظم دستور داد در تهران مدرسه ای برای وی بنا کند (این مدرسه که به نام صدر معروف گردید در جلوی مدرسه شاه تهران واقع است) ملاعلی نوری تقاضا کرد اجازه داده شود در اصفهان (که در آن زمان یکی از مراکز بزرگ علم بود) مشغول شود. | ||
− | نوشته اند | + | ملاعلی نوری در اصفهان به تدريس معقول پرداخت و حوزه فلسفى عظيمى تأسيس كرد. و کرسی تدریس معارف او تا جایی پیش رفت که نوشته اند هنگامی که مرحوم محمد حسین خان مروی مدرسه مروی را در تهران ساخت از فتحعلی شاه تقاضا کرد ملا علی نوری را از اصفهان برای تدریس معقول در این مدرسه دعوت کند، شاه از او دعوت کرد ملاعلی در جواب نوشت: در اصفهان دو هزار محصل مشغول تحصیلند که چهار صد نفر آنها - بلکه متجاوز - شایسته حضور درس این دعاگو در حوزه درس هستند چنانچه به تهران بیاید این حوزه از هم می پاشد. شاه مجدد از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس در این مدرسه انتخاب کند و او ملاعبدالله زنوزی را انتخاب کرد و فرستاد. <ref>مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، جلد 6</ref> با مهاجرت ملاعبدالله زنوزی به تهران، حوزه ی فلسفی تهران تأسیس می شود و رفته رفته با حکمایی که آنها نیز تربیت یافته حوزه ی اصفهان بودند، مکتب فلسفی تهران شکل می گیرد و تهران به «شهر هزار حکیم» خوانده شده، مرکزیت می یابد.<ref>مدرس مطلق؛ محمدعلی؛ (1391)، مکتب فلسفی اصفهان، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول.</ref> |
− | + | ==شاگردان ملا علی نوری== | |
+ | برخى از شاگردان او عبارتند از: ميرزا حسن نورى (فرزندش)، ميرزا ابوالقاسم راز شيرازى، آخوند ملا آقا حكمى قزوينى، آخوند [[ملا عبداللّه زنوزى،]] آقا سيد رضى لاريجانى و حاجى [[ملا هادى سبزوارى]]. | ||
+ | |||
+ | اكثر قريب به اتفاق استادان متأخر از آخوند نورى مع الواسطه شاگردان وى بودهاند؛ چه، سلسله اساتيد آنان به حاجى سبزوارى، آقا [[محمدرضا قمشهاى]]، آقا على مدرس و ميرزاى جلوه كه به حكماى اربعه مشهورند، منتهى مىشود. آخوند نورى تمام عمر را به تدريس فلسفه [[ملا صدرا]] مشغول بود. او داراى طبع شعر و غزلسرا و رباعىگوى بود و در اشعار خويش نورى تخلص مىكرد. آخوند نورى در خط شكسته سرآمد زمان خويش بود. | ||
+ | |||
+ | ==وفات== | ||
+ | ملا علی نوری در سال 1246ق، از دنيا رفت و پس از مرگ، پيكرش را به نجف بردند و بر اساس وصيتنامهاش در كفشكن روضه [[امام على علیه السلام|اميرالمؤمنين(ع)]] مدفون ساختند. | ||
+ | |||
+ | گفته شده در هنگام دفن او یکی از علما تکبیری بلند گفت چون سبب پرسیدند گفت: تقریباً پانزده سال پیش در خواب دیدم که این مرحوم داخل صحن مطهر شد و در دستش عصائی بود می گفت: من مأمورم یا مأذونم از جانب حضرت مرتضویه که تعیین کنم در این بقعه منوره قبور مردم را پس با همان عصا اشاره به مواضع می کرد و نامی می برد تا رسید به همین موضع شریف اشاره کرد به آن و گفت: هذا منزل نفسی و محل رمسی اعددته لیوم کریهتی و بأسی ، یعنی این موضع قبر من است.<ref>مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، جلد 4 به نقل از فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص 339.</ref> | ||
+ | |||
+ | == آثار == | ||
+ | #حجة الإسلام (در رد پادرى (كشيش مسيحى) كه مطالب نادرستى درباره اسلام نوشته بود)؛ | ||
+ | #حواشى اسفار؛ | ||
+ | #حواشى مشاعر؛ | ||
+ | #حواشى شوارق؛ | ||
+ | #حواشى أسرار الآيات؛ | ||
+ | #حواشى شرح اصول كافى؛ | ||
+ | #حواشى تفسير كبير؛ | ||
+ | #تفسير سوره توحيد؛ | ||
+ | #رساله در وحدت وجود؛ | ||
+ | #مجموعه سؤال و جواب؛ | ||
+ | و... | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | سایت شعائر | + | * نصيرى محمدرضا، اثرآفرينان، ج1، ص14، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، چاپ دوم، 1384. |
+ | * ملا علی نوری اصفهانی، سایت شعائر | ||
+ | * مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی | ||
+ | |||
[[رده:علمای قرن سیزدهم]] | [[رده:علمای قرن سیزدهم]] | ||
+ | [[رده:فیلسوفان]] | ||
+ | [[رده:عارفان]] | ||
+ | [[رده:مدفونین در حرم امام علی علیه السلام]] |
نسخهٔ ۹ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۳۵
ملا على بن جمشيد نورى مازندرانى، حكيم، فيلسوف و مدرس سده دوازدهم و سیزدهم هجری قمری و از شاگرد آقا محمد بید آبادی بوده است ملا علی نوری توانست با تربیت شاگردان بسیار و نگارش شرح و تحشیه بر کتابهای ملاصدرا، حکمت متعالیه را به جریان غالب فلسفی در ایران تبدیل کند .
تحصیلات
ملا علی نوری پس از تحصيلات مقدماتى در مازندران و قزوين، به اصفهان رفت و در محضر استادانى چون آقا محمد بيدآبادى و ميرزا ابوالقاسم مدرس به تكميل تحصيل پرداخت. و گویا پس از آن دوباره به زادگاه خود بازگشت چنانچه در مقدمه کتاب جغرافیای تاریخ شهرستان نور (پرفسور پیروز مجتهدزاده) به قلم دکتر نصرالله شیفته ص 12 پارگراف اول در احوالات ملا علی نوری چنین آمده است: … در ایامی که میرزا شفیع مازندرانی صدراعظم فتحعلی شاه بود (1212 تا 1250 ه.ق) شاه قاجار سالی بعزم گردش در قراء نور وارد قریه واز شد. وی چون از شهرت فراوان مرحوم ملاعلی نوری (معروف به وازی) قبلا آگاه بود سراغ او را گرفت در نتیجه (آخوند) به حضور شاه رسید. بحثی از علم حکمت مورد سوال سلطان قرار گرفت پاسخهای آخوند به حدی محکم و جامع و مستدل و عمیق بود که سلطان قاجاری (که خود بهره ای از حکمت و عرفان داشت ) فریفته وی شد و پی برد که او از لحاظ علوم حکمت الهی و فلسفه و عرفان صاحب نظریاتی بس عمیق است سلطان از وی تقاضا کرد که برای ارشاد خلق به پایتخت بیاید و حتی در همان لحظه به میرزا شفیع صدراعظم دستور داد در تهران مدرسه ای برای وی بنا کند (این مدرسه که به نام صدر معروف گردید در جلوی مدرسه شاه تهران واقع است) ملاعلی نوری تقاضا کرد اجازه داده شود در اصفهان (که در آن زمان یکی از مراکز بزرگ علم بود) مشغول شود.
ملاعلی نوری در اصفهان به تدريس معقول پرداخت و حوزه فلسفى عظيمى تأسيس كرد. و کرسی تدریس معارف او تا جایی پیش رفت که نوشته اند هنگامی که مرحوم محمد حسین خان مروی مدرسه مروی را در تهران ساخت از فتحعلی شاه تقاضا کرد ملا علی نوری را از اصفهان برای تدریس معقول در این مدرسه دعوت کند، شاه از او دعوت کرد ملاعلی در جواب نوشت: در اصفهان دو هزار محصل مشغول تحصیلند که چهار صد نفر آنها - بلکه متجاوز - شایسته حضور درس این دعاگو در حوزه درس هستند چنانچه به تهران بیاید این حوزه از هم می پاشد. شاه مجدد از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس در این مدرسه انتخاب کند و او ملاعبدالله زنوزی را انتخاب کرد و فرستاد. [۱] با مهاجرت ملاعبدالله زنوزی به تهران، حوزه ی فلسفی تهران تأسیس می شود و رفته رفته با حکمایی که آنها نیز تربیت یافته حوزه ی اصفهان بودند، مکتب فلسفی تهران شکل می گیرد و تهران به «شهر هزار حکیم» خوانده شده، مرکزیت می یابد.[۲]
شاگردان ملا علی نوری
برخى از شاگردان او عبارتند از: ميرزا حسن نورى (فرزندش)، ميرزا ابوالقاسم راز شيرازى، آخوند ملا آقا حكمى قزوينى، آخوند ملا عبداللّه زنوزى، آقا سيد رضى لاريجانى و حاجى ملا هادى سبزوارى.
اكثر قريب به اتفاق استادان متأخر از آخوند نورى مع الواسطه شاگردان وى بودهاند؛ چه، سلسله اساتيد آنان به حاجى سبزوارى، آقا محمدرضا قمشهاى، آقا على مدرس و ميرزاى جلوه كه به حكماى اربعه مشهورند، منتهى مىشود. آخوند نورى تمام عمر را به تدريس فلسفه ملا صدرا مشغول بود. او داراى طبع شعر و غزلسرا و رباعىگوى بود و در اشعار خويش نورى تخلص مىكرد. آخوند نورى در خط شكسته سرآمد زمان خويش بود.
وفات
ملا علی نوری در سال 1246ق، از دنيا رفت و پس از مرگ، پيكرش را به نجف بردند و بر اساس وصيتنامهاش در كفشكن روضه اميرالمؤمنين(ع) مدفون ساختند.
گفته شده در هنگام دفن او یکی از علما تکبیری بلند گفت چون سبب پرسیدند گفت: تقریباً پانزده سال پیش در خواب دیدم که این مرحوم داخل صحن مطهر شد و در دستش عصائی بود می گفت: من مأمورم یا مأذونم از جانب حضرت مرتضویه که تعیین کنم در این بقعه منوره قبور مردم را پس با همان عصا اشاره به مواضع می کرد و نامی می برد تا رسید به همین موضع شریف اشاره کرد به آن و گفت: هذا منزل نفسی و محل رمسی اعددته لیوم کریهتی و بأسی ، یعنی این موضع قبر من است.[۳]
آثار
- حجة الإسلام (در رد پادرى (كشيش مسيحى) كه مطالب نادرستى درباره اسلام نوشته بود)؛
- حواشى اسفار؛
- حواشى مشاعر؛
- حواشى شوارق؛
- حواشى أسرار الآيات؛
- حواشى شرح اصول كافى؛
- حواشى تفسير كبير؛
- تفسير سوره توحيد؛
- رساله در وحدت وجود؛
- مجموعه سؤال و جواب؛
و...
پانویس
منابع
- نصيرى محمدرضا، اثرآفرينان، ج1، ص14، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، چاپ دوم، 1384.
- ملا علی نوری اصفهانی، سایت شعائر
- مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی