دیه: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (اصلاح رده) |
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) جز |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
− | |||
«ديات» جمع «ديه»، عبارت است از مقدار مالى كه واجب است در برابر جنايت پرداخت گردد، خواه مقدار آن معلوم باشد يا نباشد. گاهى جرايمى را كه مقدارش معين نيست «ارش» و «حكومت» (تفاوت ميان صحيح و معيوب) و جرايمى را كه مقدارش معين است «ديه» مى نامند.<ref> تحريرالوسيله، ج 2، ص 553.</ref> | «ديات» جمع «ديه»، عبارت است از مقدار مالى كه واجب است در برابر جنايت پرداخت گردد، خواه مقدار آن معلوم باشد يا نباشد. گاهى جرايمى را كه مقدارش معين نيست «ارش» و «حكومت» (تفاوت ميان صحيح و معيوب) و جرايمى را كه مقدارش معين است «ديه» مى نامند.<ref> تحريرالوسيله، ج 2، ص 553.</ref> | ||
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۲
«ديات» جمع «ديه»، عبارت است از مقدار مالى كه واجب است در برابر جنايت پرداخت گردد، خواه مقدار آن معلوم باشد يا نباشد. گاهى جرايمى را كه مقدارش معين نيست «ارش» و «حكومت» (تفاوت ميان صحيح و معيوب) و جرايمى را كه مقدارش معين است «ديه» مى نامند.[۱]
ديه (خونبهاى) قتل عمد (در صورتى كه قصاص تبديل به ديه گردد) عبارت از يكى از موارد ذيل است كه قاتل در انتخاب آن مختار مى باشد:
- 1. صد شتر كه پنج سال را تمام كرده باشند؛
- 2. دويست گاو سالم و متعارف؛
- 3. هزار گوسفند سالم و متعارف؛
- 4. دويست «حله» كه هر «حله» عبارت از دو قطعه لباس از بُرد يمانى است؛
- 5. هزار دينار (هزار مثقال طلاى سكهدار)؛
- 6. دههزار درهم (ده هزار مثقال نقره سكهدار).
مهلت پرداخت ديه قتل عمد يك سال است و از مال خود قاتل پرداخت مى شود.[۲]
ديه قتل شبه عمد نيز يكى از همان موارد مذكور است با كمى تخفيف در سن شترها و مدت پرداخت آن كه دو سال است و از مال خود قاتل پرداخت مى شود.[۳]
ديه قتل خطاى محض نيز يكى از موارد مذكور در قتل عمد با مقدارى تخفيف در سن شترها است و مهلت پرداخت آن سه سال مى باشد. پرداخت اين ديه بر عهده «عاقله» است كه بايد از مال خود بدهند و نمى توانند عوضش را از قاتل بگيرند.[۴]
«عاقله» خويشاوندان ذكور قاتل هستند كه از طرف پدر و مادر يا از طرف پدر با قاتل نسبت دارند، به شرط اين كه بالغ و عاقل باشند و فقير هم نباشند. اگر كسى خويشاوند پدر و مادرى يا پدرى نداشته باشد و «ضامن جريره»[۵] هم نداشته باشد، عاقله او امام مسلمانان است كه ديه را از بيت المال مى پردازد.
در قتل عمد و شبه عمد نيز اگر قاتل فرار كند و دستگيرى او ممكن نباشد، ديه را از مال او برمى دارند: اگر مال نداشته باشد، بايد خويشاوندان او بدهند و اگر خويشاوند نداشته باشد، ديه مقتول را امام از بيت المال مى دهد و در هيچ صورت، خون مسلمانى كه به ناحق كشته شده، هدر نمى رود.[۶]
در صورتى كه در يكى از ماه هاى حرام (رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) يا در حرم مكه معظمه قتلى انجام گيرد، قاتل علاوه بر ديه قتل، ثلث ديه را نيز بايد بپردازد. اگر كسى در بيرون از حرم مكه مرتكب قتل گردد و به حرم پناهنده شود، در حرم قصاص نمى شود ولى در آب و غذا بر او سخت گيرى مى شود تا از حرم خارج گردد و در خارج از حرم، مورد قصاص قرار گيرد. اما قاتلى كه در حرم مرتكب قتل شده است، در همان جا قصاص مى شود.[۷]
هر عضوى از بدن انسان ديه مشخصى دارد كه در كتاب هاى فقهى به تفصيل بيان شده است.
كفاره قتل
در قتل مسلمان - اعم از مرد و زن، بزرگ و كوچك و عاقل و ديوانه - علاوه بر ديه، قاتل بايد كفاره هم بدهد و كفاره قتل به شرح ذيل است:
- 1- در قتل عمد، كفاره جمع واجب است: آزادكردن يك بنده، دو ماه روزه و اطعام شصت فقير؛
- 2- در قتل شبه عمد و خطاى محض، يك كفاره - به ترتيب - واجب است: بايد يك بنده آزاد كند. در صورت عدم امكان، دو ماه روزه بگيرد، اگر نتوانست به شصت فقير غذا بدهد.
در قتل كافر - اعم از حربى، ذمى و معاهد - كفاره لازم نيست.[۸]
ديهی سقط جنين
اگر كسى كارى كند كه زن، جنين خود را سقط كند. ديهی آن بدين شرح است:
- نطفه: 20 مثقال طلا؛
- علقه (خونه بسته): 40 مثقال؛
- مضغه (پارهی گوشت): 60 مثقال؛
- استخوان: 80 مثقال؛
- استخوان گوشتدار بدون روح: 100 مثقال؛
- روح دميده باشد: 1. پسر: 1000 مثقال. 2. دختر: 500 مثقال.
در تمام موارد فوق، مثقال شرعى ملاك است كه تقريبا چهارپنجم مثقال بازارى است و طلاى سكهدار بايد محاسبه شود. و اگر زن خودش كارى كند كه بچهاش سقط شود، بايد ديهی آن را به وارث طفل بدهد.[۹]
ديهی اعضاء
هر يك از اعضاى بدن؛ مانند دست و پا و حواس پنجگانه نيز ديهی خاصى دارد كه در كتابهاى مفصل فقهى آمده است و در اين جا تنها به بيان اعضايى كه ديهی آنها، ديهی كشتن است، اكتفا مىكنيم. برخى از اعضايى كه ديهي آنها ديهی قتل است:
- كوركردن هر دو چشم؛
- بريدن هر دو بينى، يا از كار انداختن آنها؛
- بريدن هر دو گوش، يا از كار انداختن آنها؛
- بريدن هر دو لب؛
- قطع زبان سالم؛
- از بين بردن تمام دندانها؛
- شكستن گردن به طورى كه خم شود و قد او كوتاه شود (بنابر احتياط واجب)؛
- از بين بردن هر دو دست؛
- از بين بردن، انگشتان هر دو دست يا انگشتان هر دو پا؛
- شكستن پشت؛
- قطع نخاع؛
- قطع پاها؛
- شكستن ترقوه (دو استخوان بالاى سينه، زير گردن)؛[۱۰]
- شكستن كمر؛
- كندن موى سر يا ريش به گونهاى كه ديگر نرويد و بنابر احتياط واجب در كندن موى چهار مژده (تمام مژدها)، اگر ديگر نرويد.
حكم كلى
تمام اعضاى اصلى بدن انسان كه جفت باشد، هر دوى آنها ديهی كامل دارد و يكى از آنها نصف ديهي كامل، به جز بيضتين كه در مقدار ديهي آن اختلاف است.
پانویس
- ↑ تحريرالوسيله، ج 2، ص 553.
- ↑ تحريرالوسيله، ج 2، ص 554-555، مسائل 1-7.
- ↑ همان، ص 556-557، مسائل 13-17.
- ↑ همان، ص 557-558، مسائل 18-22.
- ↑ «ضامن جريره» كسى است كه با انسان تعهد مى بندد كه در صورت نبودن وارثى از خويشاوندان، از يكديگر ارث ببرند و در زمينه جنايتهايى كه از طريق خطاى محض انجام مى گيرد، ضامن يكديگر باشند.
- ↑ تحريرالوسيله، ج 2، ص 599-602.
- ↑ همان، ص 558، مسأله 23 و 25.
- ↑ همان، ص 606.
- ↑ تحريرالوسيله، ج 2 كتاب الديات؛ القول فى اللواحق، ص 597.
- ↑ تحريرالوسيله، ج 2، كتاب الديات؛ القول فى الجناية على الاطرف، ص 570.
منابع:
(1). آشنايى با ابواب فقه ، محمداسماعيل نورى .
(2). آموزش فقه، محمدحسين فلاحزاده، بخش دیات.