سید محمد بادکوبه ای: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 5، صفحه 274 '''نویسنده:''' ...' ایجاد کرد) |
(اضافه کردن رده) |
||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
'''نویسنده:''' محمد الوانساز خويي | '''نویسنده:''' محمد الوانساز خويي | ||
− | |||
− | |||
'''میلاد نور''' | '''میلاد نور''' | ||
سطر ۹۸: | سطر ۹۶: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
+ | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۲
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 5، صفحه 274
نویسنده: محمد الوانساز خويي
میلاد نور
در سال (1285 هـ.ق) روستای آرام و زیبای «مشقطع»[۱] از توابع باکو،[۲] شاهد تولد طفلی مبارک در کانون گرم خانواده آقا میرجبار مصطفی یوف بود. میرجبار که فردی متدین و دیندار بود نام فرزندش را «سید محمد» نهاد.
تحصیلات
سید محمد در چنین خانواده ای پرورش یافت. وی در سنین کودکی قدم به مکتب خانه گذاشت و دروس مقدماتی را از اساتید محلی فراگرفت. پس از آن با شور و شعف بسیار برای تکمیل تحصیلات، از طریق عشق آباد راهی مشهد مقدس گردید و ادبیات فارسی و عربی، فقه و اصول را در جوار مرقد مطهر حضرت ثامن الحجج علیه السلام آموخت و آن گاه با قدم هایی استوار و اراده ای پولادین عازم حوزه علمیه اصفهان شد. منطق، فلسفه و کلام را در مدت کوتاهی از استادان بزرگ حوزه علمیه اصفهان فراگرفت و به مقام استادی رسید.[۳]
حوزه علمیه نجف
سید محمد پس از تحصیل در اصفهان راهی عتبات عالیات عراق گردید و سال های متمادی از محضر استادان بزرگ حوزه کهن نجف، علوم معقول و منقول را فراگرفت.
استادان
استادان بزرگوار ایشان عبارتند از:
- 1. حاج سید حسین بادکوبهای (1293ـ1358 هـ.ق)؛
- 2. ملا فتح الله اصفهانی (1266ـ1339 هـ.ق)؛
- 3. سید ابوالحسن اصفهانی (1284ـ1365 هـ.ق)؛
- 4. ملا محمدکاظم آخوند خراسانی؛
- 5. سید محمدکاظم یزدی طباطبایی (1248ـ1337 هـ.ق).
بازگشت به بادکوبه
آیت الله بادکوبهای پس از تحصیل و رسیدن به مدارج عالی علمی به شهر بادکوبه بازگشت. بازگشت ایشان به بادکوبه همزمان بود با حکومت تزاری روسیه بر سرزمین آذربایجان. حکومت تزاری روسیه بر سرزمین آذربایجان. حکومت تزار در نتیجه جنگ های تجاوزکارانه و تحمیل معاهدههای گلستان و ترکمن چای بر ایران، شهرهای دربند، باکو، شیروان، شکی، گنجه، لنکران، نخجوان و بخش جنوبی تالش را از این کشور جدا و به سرزمین های خود ملحق نمود. آیت الله بادکوبهای با وجود سختگیریها و آزار و اذیت های موجود، به تبلیغ احکام الهی و ترویج شریعت نبوی پرداخت.[۴]
تأسیس حوزه علمیه
مجاهد نستوه، آیت الله بادکوبهای در طول سالیان دراز، خدمات شایانی به جهان اسلام نمود. ایشان با وجود فشار و سختگیریهای ضددینی بلشویکها، شروع به تأسیس حوزه علمیه نمود و شاگردان مستعدی پرورش داد.[۵] علامه امینی در مورد ایشان می گوید: «از خدمات علامه سید محمد (بادکوبهای) یکی تأسیس دانشسرای دینی بود که تعداد زیادی دانشجو داشت و خود در آن تدریس می کرد و علی رغم حمله ضددینی بلشویکها رونق روزافزون یافت».[۶]
تبعید به سیبری
در سال (1936 م) جمهوری آذربایجان به اتحاد جماهیر شوروی پیوست. در خلال این سال ها آزار و اذیت مسلمانان افزایش یافت و بسیاری از مساجد، اماکن مذهبی و مدارس علمیه تخریب گردید. حکومت وقت بسیاری از مخالفین دولت و مبارزین را یا کشت و یا تبعید شدند. فقیه مبارز آیت الله بادکوبهای در نتیجه ترویج تعالیم الهی و نشر معارف اسلامی و افشای ماهیت رژیم کمونیستی به مدت پانزده سال با اعمال شاقه به سیبری[۷] غربی تبعید شد.
ایشان در مدت تبعید هر روز به همراه زندانیان دیگر به مقدار معین به حفر کانال می پرداخت. اما در اثر همکاری و علاقه دوستداران خود، مدت مذکور در طول پنج سال سپری گردید.[۸] خود معظم له در مورد همکاری زندانیان می گوید: «هر زندانی روزانه چند بیل خاک برمیداشت و میگفت: «بودا آخوند آقانین پاییدی»[۹] ایشان با سپری نمودن ایام تبعید به بادکوبه بازگشت و فعالیتهای خود را از سر گرفت.
اتهام
با گسترش فعالیتهای سیاسی و فرهنگی آیت الله بادکوبهای مخالفان نتوانستند بار دیگر وجود وی را نادیده بگیرند و این بار به اتهام همکاری با حزب مساوات[۱۰] به مدت نه ماه در زیر زمین مخوف سازمان اطلاعات شوروی زندانی شد؛ اما پس از مدتی تبرئه و آزاد شد.[۱۱]
هجرت به اردبیل
بعد از آزادی از زندان دوستان وی وسایل سفر ایشان و خانوادهاش را به اردبیل فراهم نمودند. ایشان همزمان با حکومت رضاخان وارد اردبیل گردید و فعالیتهای خویش را آغاز نمود. معظم له در مدت اقامت دو ساله در اردبیل در خانه خویش شروع به تدریس و تربیت طلاب کرد[۱۲] وی در یکی از مساجد معروف اردبیل به نام مسجد «سرچشمه» به اقامه نماز جماعت می پرداخت.[۱۳]
تبعید به تبریز
در پی اجرای سیاستهای غربی رضاشاه، حضرت آیت الله بادکوبهای به مخالفت و اعتراض برخاسته و در نتیجه به تبریز تبعید میگردد و به اجبار در مدرسه طالبیه اقامت میگزیند. اقامت اجباری وی در مدرسه طالبیه با وساطت برخی از دوستان، از جمله آقای احمد وهابزاده و آقای سطوه السلطنه پایان و ایشان در منزل خویش در تبریز سکنی می گزیند.[۱۴]
همگان با امام
مجاهد عالی قدر حضرت آیت الله بادکوبهای از آغاز نهضت امام خمینی در سال 1342 ش در ردیف روحانیون مبارز قرار گرفته و حمایت و پشتیبانی خویش را از حرکتهای انقلابی حضرت امام اعلام داشت.[۱۵] این عالم بزرگ با سخنرانی های شیرین و جذاب خود در آگاهی مردم تبریز نقش اساسی داشت.
مبارزه با انجمنهای ایالتی و ولایتی
با تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی و تبدیل قسم به قرآن به قسم به کتاب آسمانی و دخالت زنان در انتخابات و حذف قید اسلام، حضرت آیت الله بادکوبهای در کنار جامعه روحانیت آذربایجان در تاریخ (12/8/1341) با ارسال تلگرافی به آیت الله حاج سید محمد بهبهانی خواستار لغو این تصویبنامه شدند.
دشمنی با اسرائیل
پس از جنگ شش روزه بین اعراب و اسرائیل در خرداد ماه سال 1346 حضرت آیت الله بادکوبهای تلاش و فعالیت خویش را علیه اسرائیل آغاز نمود. در این زمینه از سوی علمای قم اعلامیهای در جهت حمایت از اعراب و لزوم جمع آوری کمک های مادی برای آسیب دیدگان و آوارگان فلسطینی صادر شد. فقیه مبارز حضرت آیت الله بادکوبهای همراه آیات عظام سید ابوالفضل خسروشاهی، سید مرتضی مستنبط غروی، سید کاظم موسوی شبستری و شهید سید محمدعلی قاضی طباطبایی، با صدور اعلامیهای در تبریز، برای کمک به آوارگان مسلمان فلسطینی مساعدت و یاری خواستند.
متن اعلامیه چنین است: بسم الله الرحمن الرحیم. برادران ایمانی، به منظور کمک به برادران مسلمان آسیب دیده، بازماندگان مقتولین در راه دفاع از حریم مقدس اسلام که از طرف حضرات آیات عظام و مراجع تقلید که اعلام فرمودهاند، امید است اهالی محترم آذربایجان از مساعدت دریغ نفرموده از کمک به برادران اسلامی به حساب شماره یک بانک صادران شعبه قم از تادیه وجه خودداری نفرمایند که عندهالله مأجور خواهند شد.[۱۶]
نشون آقا
مرحوم آیت الله بادکوبهای عالمی متقی، زاهدی پرهیزگار و مجاهدی فداکاری بود. ترکی را به لهجه قفقازی صحبت می نمود و به جای کلمه «نه ایچون» یعنی چرا؟ از کلمه «نشون» استفاده می کرد. به همین دلیل در تبریز «نشون آقا» شهرت داشت.[۱۷]
تجلیل از علما
ایشان برای مراجع تقلید و عالمان بزرگوار، علاقه و احترام خاصی قائل بود و از آنان تجلیل می نمود. همیشه از آیت الله حاج میرزا فتاح شهیدی یاد می کرد و می فرمود: «تبریز بعد از آیت الله العظمی حاج میرزا صادق آقا مجتهد یک مجتهد دیده است و آن هم آقا میرزا فتاح است و بس.» همچنین با آیت الله شهید حاج میرزا محمدعلی قاضی طباطبایی رفیق بود. هر وقت آن مرحوم از تبعید برمیگشت دوـسه روز به بعد به منزل ایشان می رفت و ساعتها با هم در خلوت صحبت میکردند.[۱۸]
نماز و منبر
معظم له در کنار کارهای سیاسی، علمی و اجتماعی، صبح و شام در مسجد «ویجویه» (ورجی)، و ظهرها در مسجد بازار کفاشان[۱۹] نماز جماعت اقامه می کرد.[۲۰] روزهای جمعه منبر می رفت و قرآن را در دست گشوده و از روی آن می خواند و تفسیر و موعظه میکرد. خود میگریست و دیگران را میگریاند.[۲۱]
یادگارها
آن فقیه بزرگ علاوه بر تربیت شاگردانی چون: آیت الله سید مهدی دروازهای[۲۲] و استاد میرزا عمران علیزاده[۲۳] و حاجی میرزا علی اکبر برازنده، آثار گرانبهایی نیز به جای مانده است که از جمله آن ها می توان به حاشیه بر عروهالوثقی و حاشیه بر شرح تجرید علامه حلی اشاره کرد که هنوز به چاپ نرسیدهاند.[۲۴]
کتابخانه
عالم ربانی آیت الله بادکوبهای کتابخانه بزرگی داشت که حاوی کتابهای نفیس چاپ و خطی بود. بنابر وصیت آن فقیه بزرگوار همه کتابهایش به کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی در قم انتقال یافت و هم اکنون در آن گنجینه بزرگ نگهداری می شود.[۲۵]
به سوی ابدیت
سرانجام این عالم ربانی و مجاهد نامدار پس از سال ها خدمت به اسلام و مسلمین و تحمل رنجها، شکنجهها و سختیها، روز سه شنبه، هفتم جمادی الثانی (1389 هـ.ق) برابر با تیرماه (1348) جان به جان آفرین تسلیم نمود و روح پاکش در ملکوت اعلی جای گرفت. پیکر پاک این فقیه اهل بیت علیهم السلام پس از تشییع باشکوه توسط ده ها هزار نفر، در وادی رحمت شهرستان تبریز به خاک سپرده شد.[۲۶] رحمت و رضوان الهی بر او باد.
پانویس
- ↑ مشقطع در تلفظ کنونی «مشتقا» خوانده می شود و از توابع باکو محسوب می شود.
- ↑ باکو یکی از مهمترین مراکز شیعه نشین جمهوری آذربایجان بوده و هم اینک پایتخت آن کشور است. نام این شهر به صورت های باکو، باکودبه، باکوبه، باکویه، و باکی تلفظ می گردد. باکو از قدیم مهد علم و فرهنگ بوده و فرزانگانی چون حضرات آیات: سید حسین بادکوبهای، شیخ صدرا بادکوبهای و شهید شیخ عبدالغنی بادکوبهای به این شهر منتسب هستند.
- ↑ زندگینامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبهای.
- ↑ زندگینامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبهای.
- ↑ همان.
- ↑ شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ص 545.
- ↑ سیبری دشتی است پهناور که تمام شمال آسیا را فراگرفته و از کوههای اورال (مرز طبیعی میان اروپا و آسیا) تا اقیانوس کبیر (آرام) کشیده شده و از شمال به اقیانوس منجمد شمالی محدود است. سیبری از لحاظ سیاسی به چهار بخش تقسیم می شود که سیبری غربی یکی از آن بخش ها است و پایتخت آن نیز نوو سیبرسک است. (لغت نامه دهخدا، ج 8، ص 12234).
- ↑ زندگینامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبهای.
- ↑ یعنی «این هم سهم آقای آخوند است».
- ↑ این حزب به نام «ینی مساوات» مساوات نوین از مؤتلفان جبهه خلق است. محمد امین رسول زاده در سال (1918 م) جمهوری آذربایجان را تأسیس نمود و پایه حزب مساوات را در سال (1911 م) بنا نهاد. (جمهوری آذربایجان، بهناز اسدی کیا، ص 110ـ111).
- ↑ زندگینامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبهای.
- ↑ مصاحبه با آیت الله مفتی الشیعه.
- ↑ زندگینامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبهای.
- ↑ همان.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 103 و 107.
- ↑ جلوه محراب، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 214.
- ↑ آثار باستانی آذربایجان، عبدالعلی کارنگ، ج 1، ص 324.
- ↑ زندگینامه آیت الله بادکوبهای، خطی.
- ↑ هم اکنون هر دو مسجد به نام ایشان معروف است.
- ↑ زندگینامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبهای؛ خاطرات فقیه اخلاقی آیت الله احمدی میانجی، ص 133.
- ↑ نامداران تاریخ، میرزا عمران علیزاده، ج 2، ص 341.
- ↑ همان، ج 2، ص 283.
- ↑ همان.
- ↑ زندگینامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبهای.
- ↑ همان.
- ↑ همان.