دولتهای شیعی: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (اصلاح رده) |
|||
سطر ۸۹: | سطر ۸۹: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
− | [[Category: | + | [[Category:دولتهای شیعی]] |
نسخهٔ ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۶
منبع: تاريخ عصر غيبت، ص 22
نویسنده: سيد مسعود پورسيدآقايي
دولتهای شیعی
نهضتها و دولتهای شیعی در عصر غیبت كبری
1. شیعه در عصر «غیبت كبری»:
فساد و بیدادگری بنیعباس و نهضتهای پی در پی علویان، اركان حكومت عباسیان را سست نموده و زمینه را برای ظهور دولتهای انقلابی و شیعی آماده كرد و برای شیعه آزادی تبلیغ مذهب را به همراه داشت.
در قرن چهارم، شیعیان بسیاری در سراسر دنیای اسلام زندگی میكردند. در مدت 5 قرن[۱] شیعه به گسترش خود ادامه داده و دولتهایی شیعی نیز بر سركار آمد. در این مدت اتفاقاتی نیز روی داد كه مهمترین آنها عبارتند از:
- 1. «اسماعلیان» در اواخر قرن پنجم در ایران در حال استقلال كامل میزیستند.[۲]
- 2. سادات مرعشی در «مازندران» و «قزوین» از نیمه قرن هشتم تا پس از قرن نهم سلطنت كردند.[۳]
- 3. نفوذ علامه حلی و فرزندش در دربار «سلطان محمد خدابنده» باعث تشیع او و ترویج و رشد آن مذهب حق شد.[۴]
- 4. «آق قویونلوها» در «تبریز» حكومت كرده و قلمرو آنان تا«فارس» و «كرمان» هم كشیده شد.[۵]
- 5. شهید اول (محمد بن مكی عاملی)، صاحب «لمعه» كه یكی از نوابغ علمی شیعه بود، در سال 786 در دمشق به جرم «تشیع» به شهادت رسید.
به طور كلی، شیعه در این 5 قرن از لحاظ رشد جمعیت در افزایش و از لحاظ قدرت و آزادی مذهبی تابع حكومت و قدرت سلاطین وقت بود. در این برهه در هیچ یك از مناطق اسلامی شیعه، مذهب رسمی اعلام نشد.
در آغاز قرن دهم هجری قمری، شاه اسماعیل صفوی كه شیعه مذهب بود، قیام خود را از «اردبیل» شروع كرد و ایران را به شكل یك كشور واحد درآورد. او مذهب شیعه را در قلمرو حكومت خود رسمیت بخشید.
هم اكنون در جهان بیشتر از 100 میلیون شیعه وجود دارد. بر اساس آماری كه در سال (1346 هـ.ش) علامه طباطبائی اعلام كرده است، در آن تاریخ جمعیت شیعه جهان حدود 100 میلیون نفر بوده است. طبیعی است كه در مدت 31 سال اخیر این تعداد، رشد روزافزون و چشمگیری داشته است.
در طلیعه قرن پانزدهم هجری و پس از مبارزه طولانی با استبداد داخلی و استعمار فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خارجی یك حكومت اسلامی تمام عیار بر اساس نظریه مترقی «ولایت فقیه» جامع الشرایط ـ با تدارك كلیه نقاط ضعف انقلابهای گذشته در مبارزه بیامان با استبداد و استعمار ـ در ایران شیعهنشین به وجود آمد و آثار و بركات معنوی و مادی این انقلاب به شرق و غرب جهان اسلام گسترش پیدا كرد و چون خاری در چشم دشمنان اسلام از تمام نهضتهای اسلامی در جهان حمایت نموده و مایه امیدواری و عاملی بزرگ در پیروزی این نهضتها به شمار می رود.
این نهضت، جهان را به عصری جدید وارد نموده و تمام ابرقدرتها نیز برای مبارزه با مذهب شیعه اثنی عشری بسیج شدهاند، در حالی كه مبانی و نظرات شیعه به سرعت در تمام جهان اسلام و در شرق و غرب جهان رو به گسترش میباشد.
2. نهضتها و دولتهای شیعی در عصر غیبت كبری:
نهضتهای شیعی از همان آغاز انحراف در سطح زمامداری و رهبری اسلامی پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله، تلاش انقلابی خود را آغاز نموده و با حركتی بیامان در مركز جهان اسلام و سایر مراكز كلیدی و در سراسر دوران ائمه علیهمالسلام و با راهنمائی آن بزرگوارران، پرچم مبارزه را بر علیه طاغوت و طاغوتیان برداشته و یك سلسله متصل و پیوسته از نهضتها را تا دوران غیبت كبری و تا عصر حاضر با گذشتن از فراز و نشیبهای گوناگون به راه خود ادامه داده و گاهی این نهضتها شكست خورده و گاهی نیز به ثمر نشسته و دولتهای انقلابی در گوشه و كنار جهان اسلام و گاهی نیز در مراكز مهم و حیاتی جهان اسلام به وجود آورده در این شش قرن اخیر، شیعه همواره در مركز تشیع و در «ایران» اسلامی از قدرت مذهبی و سیاسی خوبی برخوردار بوده و پیام خود را به جهانیان ابلاغ نموده است.
بسیاری از نهضتهای شیعی در «عراق»[۶] و «حجاز»[۷] بوده و در برابر قدرت خلفا نیز دولتهائی در شرق و غرب مركز خلافت به پا داشته و هیچگاه سنگر مبارزه را رها ننموده و همواره شعار عدالت و امامت را به عنوان اصلیترین پیام وحی به دوش كشیده است و تا تحقق نهایی این دو اصل، مبارزه با تمام قدرتهای ظالم را بر خود واجب دیده و بخشی اجتنابناپذیر از ایمان میداند.
در بیشتر قیامها شیعه پیشتاز بود و شیعیان در صفوف مقدم ولی این نهضتها هرگز جنبه گروهی و مذهبی نداشت و به آن معنی نبود كه پیروان اهل بیت علیهمالسلام جدا از مردم به این حركتها دست مییازیدند و با آنها همكاری میكردند؛ زیرا مخالفت شیعه با اساس حكومت امویان و عباسیان از اعماق قلوب تودههای وسیع مردم مسلمان سرچشمه میگرفت ولی ستیزهگری مسلحانه و خونبار شیعه به كمك افكار عمومی جوامع ستمدیده، ریشه در دفاع مقدس به منظور حفظ هویت اسلامی خود و پاسداری از حریم اسلام و تشیع داشت.
چهره انقلابی پیروان اهل بیت علیهمالسلام را نباید فقط در میدانهای شهادت جستجو كرد، بلكه این چهره را میتوان در قالب انقلاب فرهنگی در شكل آرام تبلیغ نیز مشاهده كرد، «ادریس بن حسن مثنی» كشور «مغرب» را با تبلیغ فتح نمود، همچنین «اندونزی» و شرق دور جهان اسلام با تبلیغ گشوده شد در قرن پنجم هجری انبوهی از مردم «هند» توسط دو نفر شیعی مسلمان شدند در حالی كه عباسیان 300 سال بود كه به زور شمشیر زیر شعار دروغین دعوت به اسلام كشورگشائی میكردند.
نهضتهای انقلابی شیعی در سراسر جهان، روح حماسه و انقلاب را زنده نگه داشته و علیرغم شكستهای پی در پی در قرنهای اول تا سوم هجری، توانست در نیمه قرن سوم تا چهارم و پس از آن به نتایج قابل توجهی دست یابد و به شكلگیری یك سلسله دولتهای انقلابی در سرتاسر جهان اسلام بینجامد و بارقه امیدی بر دلهای یأس گرفته بتاباند و عاملی برای كاهش ستمگریها و طغیان بیشتر حاكمان ستمگر باشد.
«آل بویه» فرهنگ اسلام و تعالیم ائمه اهل بیت علیهمالسلام را زیربنای حكومت خویش قرار دادند و با وجود این كه شیعی مذهب بودند درباره پیروان مذاهب دیگر و علمای آنان رفتاری نیكو و بردبارانه داشتند و از تكریم و انعام آنان فروگذار نبودند. این ویژگی تنها منحصر به «آل بویه» نبود و تمامی دولتهای شیعی از آن برخوردار بودهاند.
به همین جهت، قرن چهارم هجری ـ كه قرن دولتهای انقلابی شیعه در سراسر جهان اسلام به شمار میرود[۸] ـ اوج تمدن اسلامی و اعتلای فرهنگ جهان اسلام دانسته شده است[۹] و هیچ عاملی جز آزادی فكر و عقیده كه در پرتو دولتهای شیعی همراه با تشویق و تكریم دانش و دانشمندان بوده است، نمییابیم.
آرمانی بودن این دولتها با انگیزههای والای موسسان آن بزرگترین عامل این ترقی و تمدن بوده است و به فساد آلوده شدن گام به گام حكام و دور شدن از آرمانهای اسلامی خود، عامل تباهی و اضمحلال این دولتها گردید. بازوپاشی دولتهای انقلابی در نتیجه اختلاف میان رهبران و آلودهشدن كارگزاران به فساد قدرت و دوری از آرمانهای انقلابی و اصیل، جهان اسلام در قرن ششم و هفتم هجری شاهد سقوط دولت عباسی و تجزیه قدرت سیاسی و شكلگیری دولتهای كوچك و كشمكشها برادركشیها و رقابتهای ابلهانه بر سر تصاحب قدرت بود.
در سال (489 هـ) اولین دوره «جنگهای صلیبی» به صورت سازمان یافته آغاز گردید در حالی كه در مركز خلافت، اندیشهای جز خوشگذرانی و جمعآوری اموال نبود. در چنین شرایطی تهاجم بنیان كن «مغول» بر جهان اسلام آغاز شد و حكومت اسلامی پیش پای «مغولان» فرو ریخت و نابود گردید.
و اگر اسلام توانست همچنان سرفراز بماند به خاطر حركت اندیشمندانه جمعی پیشتاز گمنام و به دور از قدرت سیاسی بود كه توانستند مغولهای پیروزمند را در برابر اسلام خاضع گردانند و دلهای آنان را به روی اسلام بشگایند و آن را پیروز سازند.[۱۰]
و اگر «هلاكوخان» پس از قتل عام 900 هزار نفر بیگناه از اهالی بغداد قبل از بازگشت از بغداد دستور میدهد كه مسجد خلیفه و ضریح و مرقد حضرت امام كاظم علیهالسلام را تجدیدبنا كنند،[۱۱] به خاطر حركت شجاعانه و بازدارندهای بود كه «مویدالدین ابن علقمه» و «خواجه نصیرالدین الطوسی» ـ دو شخصیت ممتاز شیعی ـ افتخار آن را از آن خود كردند، هر چند كه این بزرگواران آماج تهمتهای زشت و و زنندهای شدند.
هدف «خواجه نصیر»، جلوگیری از خونریزی و خسارتهای معنوی بود و او توانست بانفوذ در تشكیلات مغولها باعث نجات جان بسیاری از علمای جهان اسلام از تیغ خون ریز مغول شود.
آن بزرگ مرد، متجاوز از 60 كتاب ارزنده در علوم و فنون مختلف به رشته تحریر درآورد؛ در عین حال چند شهر را نیز از نابودی نجات بخشید و سختترین دشمنان اسلام را در برابر اسلام و شعائر تشیع مجبور به تواضع و ایمان نمود.[۱۲]
نهضت های انقلابی بازدارنده علمای شیعه توانست دین مردمی را كه زیرپای مغولان شكسته و نابود شده بود، بر دل و جان همان مغولها حاكم گرداند و آنها را به صورت ابزاری برای پیشرفت دین درآورد.
در قرنهای 8 و 9، شمال و شرق ایران شاهد به قدرت رسیدن دولتهای انقلابی سربداران در «خراسان» و جنبش ضد منكرات در «هرات» و نهضت حروفیه در برابر تیموریان و سادات مرعشی در «مازندران» بود.
با توجه به تعصب شدید عثمانیها و حملات مكرر آنان به خاك ایران، در اوج مبارزه عثمانی با اروپای مهاجم در شروع قرن دهم هجری قمری، نهضت «قزلباش» صفویه را به قدرت رسانید و از پشت سر به عثمانیها حمله كرد و فرزندان «شیخ صفی الدین اردبیلی» شیعه مذهب با استفاده از روح فتوت و شهامت و بهرهگیری از مایههای انقلابی تشیع كه در عمق وجدان جامعه ایرانی ریشه دوانده بود، به منظور استقلال ایران و تحقق بخشیدن به آرمانهای اسلامی و دیدگاههای سیاسی تشیع با انفجاری از مجموعه نفرتهای 10 قرن نسبت به حكومتهای ستمگر تسنن كه بر روی هم انباشته شده بود، نظام سیاسی شیعی خود را بر اعماق روح و وجدان اندیشه تودهها بنا كردند و تشیع در قالب نظام سیاسی مقتدر «صفویه» توانست در مقابل جبهه نیرومند اكثریت عظیم تسنن و امپراطوری عثمانی با صلابت، استقلال خود را حفظ نماید و روابط به ظاهر حسنه علمای تشیع با پادشاهان صفوی از این واقعیت نشأت میگرفت كه آنان وجود یك قدرت سیاسی و دولت باكفایتی را برای حفظ میراث تشیع و پاسداری از ایران شیعه و جلوگیری از تهاجم تسننی كه ثواب شیعه كشتن را برتر از هر عبادت میشمرد، ضرورتی اجتنابناپذیر میدانستند.[۱۳]
دولت صفویه با تمام ضعفهایش مروج شعائر مذهب بود و اهل تسنن نیز عموماً تحت فشار نبودند و نسبت به مسیحیان، یهودیان و زردشتیان نیز روش مدارا اعمال میشد، در حالی كه اكثر كشورهای غربی حتی با آزادی نسبی ادیان، بیگانه بودند.[۱۴]
رونق كشاورزی، رشد اقتصادی و رفاه نسبی عمومی، رضایت طبقه متوسط را نسبت به سیاست اقتصادی دولت صفویه جلب نمود و بیشتر شاهان صفوی را از حمایت مردمی برخوردار كرده بود. توسعه فرهنگی، گسترش مراكز علمی و حمایت همهجانبه از علما و مؤلفان از برجستهترین امتیازات دوران صفویه است و ابتكار بهرهگیری از هنر و صنعت و معماری در خدمت فرهنگ و معارف اسلامی از خصوصیات دیگر این دوره است.
ایجاد تحول در سیستم سیاسی و اداری حكومت و وجود زمینه برای ایفای نقش بیشتری، برای علما در امور سیاسی، قضایی، فرهنگی از دیگر خصوصیات این دوره است.[۱۵]
بازگرداندن استقلال و هویتهای شیعی و رهایی از بیگانهپرستی و حمایت كامل از موجودیت دین موجب می گردید كه علمای شیعه بر مشروعیت قدرت سیاسی پاشاهان صفویه صحه بگذارند.[۱۶]
پس از «صفویه»، «افشاریه» و«زندیه» روی كار آمدند. آنها نیز در تقویت تشیع كوشیدند. نادرشاه افشار در جهت تقریب بین شیعه و اهل سنت گامهایی برداشت و نظریات ویژهای را در این زمینه مطرح نمود.[۱۷]
با پیروزی «كریمخان زند» در سال (1164 هـ) مایههای مذهبی و مردمی رو به افزایش نهاد و روحانیون از حكومت «كریمخان» حمایت كردند. هجوم استعمار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی غرب به جهان اسلام در بیداری مشرق زمین نقش آگاه كننده داشت و به نهضتهای اسلامی سرعت و عمق بیشتری بخشد، استبداد داخلی نیز در كشورهای اسلامی نقش قابل توجهی در ملموستر شدن دردها و رو آمدن مشكلات و مردمی شدن مبارزات داشت.
با پیوندی كه بین نهضتهای اسلامی در سراسر جهان اسلام در یك قرن اخیر وجود دارد،[۱۸] سرانجام همه آنها به یك حركت انقلابی در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری قمری تبدیل شده و مناطق وسیعی از جهان اسلام، زیر پوشش این موج عظیم بیداری و مبارزه قرار گرفت، و كشورهائی چون «مصر»، «سوریه»، «لبنان»، «عراق»، «تركیه»، «افغانستان»، «پاكستان»، «الجزایر»، «تونس»، «مراكش»، «حجاز»، «اندونزی»، «هندوستان» و «ایران» را دربرگرفت و مفهوم جدیدی از اندیشههای سیاسی و مبانی عدالت اجتماعی اسلام را به دنبال چند قرن ركود و ستم و تسلیم، مطرح نمود.[۱۹]
در اكثر كشورهای اسلامی خصلت تاریخی ـ مردمی بودن روحانیت ـ رسالت رهبری حركتها و جنبشها را در یكصد سال اخیر بر دوش رهبران دینی نهاد و نهضت اسلامی امام خمینی، اوج كلیه جنبش های اسلامی تاریخ اسلام و تشیع به شمار میرود و همه آرمانهای انقلابی نهضتهای اسلامی در سراسر جهان در این نهضت تبلور یافت.
با نگاهی سریع و مروری اجمالی بر «وصیت نامه سیاسی، الهی» قائد اعظم انقلاب شكوهمند اسلامی ایران، یعنی امام خمینی رحمهالله علیه و قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و تاریخ پرفروغ این انقلاب تا تشكیل دولت و رهایی از توطئههای پی در پی این تبلور را به خوبی میتوانیم از نزدیك لمس نمائیم.[۲۰]
پانویس
- ↑ از قرن پنجم تا قرن نهم هجری قمری.
- ↑ انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمیدزنجانی، ص 208ـ215.
- ↑ همان.
- ↑ شیعه در اسلام، ص 56.
- ↑ همان، ص 57.
- ↑ در قرنهای اول و دوم هجری، قیامهای: توابین، مختار، زید بن علی فرزند امام سجاد علیهالسلام، ابراهیم بن عبدالله بن حسن، عیسی فرزند زید بن علی و محمد بن ابراهیم حسنی در مناطق مختلف عراق بوده است.
- ↑ قیام سرور آزادگان، حسین بن علی علیهالسلام و قیام اهل مدینه پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و قیام محمد بن عبدالله بن حسن و قیام حسین بن علی «صاحب فخ» در حجاز بوده است، قیام یحیی فرزند زید بن علی نیز در گرگان و قیام محمد بن قاسم در خراسان بوده است. ابوالفرج اصفهانی، مورخ مشهور جهان اسلام تا سال (313 هـ) شهادت تعداد 218 نفر از فرزندان «علی» را به ثبت رسانده و گفته است كه در اطراف یمن و محدوده طبرستان، گروهی از این تبار به قیامهای پیروزمند و یا شكستخوردهای دست زدهاند كه از آن ماجراها اطلاعی در دست نیست به كتاب «انقلاب اسلامی و ریشههای آن»، ص 145 مراجعه شود.
- ↑ ادریسیان در مغرب، علویان در طبرستان، آل بویه در عراق و ایران، فاطمیان در مصر و شمال آفریقا، حمدانیان و بنیمرادس و بنیعمار در شامات.
- ↑ به تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، تألیف آدام متز، جلدهای 1 و 2 مراجعه شود.
- ↑ انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص 186.
- ↑ البدایه والنهایه، ابن كثیر، ج 13، ص 302؛ تاریخ الاسلام السیاسی، ج 4، ص 161.
- ↑ انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص 188ـ190.
- ↑ همان: ص 227، به نقل از: اسناد و نامههای تاریخی و اجتماعی دوران صفوی، ثابتیان، ص 231؛ تاریخ ایران، ترجمه كریم كشاورز: 511.
- ↑ ر.ك: به تاریخ ایران، ترجمه كریم كشاورز: 522.
- ↑ ر.ك: «علامه مجلسی»، «حسن طارمی»، «انتشارات طرح نو»، حجت الاسلام طارمی كه به تازگی قائم مقامی آقای دكتر حداد عادل در دانشنامه ایران و اسلام را پذیرفته است. در كتاب «علامه مجلسی» با استفاده از ابزار علمی روز، به تبیین علت و چرایی همكاری امثال علامه مجلسی و شیخ بهائی، با حكومت صفویان پرداخته و نقش این بزرگان و علمای تشیع را در قوام فرهنگی این سلسله بازشناسانده است. نویسنده، در این كتاب با استناد به آمار و كتب تاریخ، اشتباهات دكتر شریعتی و مستشرق خائن به آرمان اسلام و تشیع؛ یعنی «ادوار براون» را پاسخ داده است بدون آن كه به جنجال آفرینیهای مرسوم و شایع روی آورده باشد.
- ↑ ر.ك: همان.
- ↑ ر.ك: «نادرشاه و مسأله تقریب» (مقاله)، «رسول جعفریان»، «كیهان اندیشه»، شماره 62 (مهر و آبان 1374).
- ↑ این پیوند را بسیاری از مورخان به «سید جمال الدین اسدآبادی» نسبت داده، هر چند كه غیر از او از دانشمندان بزرگوار شیعه مواضع بسیار ارزندهای در این زمینه داشتهاند. ر.ك: انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص 238ـ243.
- ↑ انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص 241.
- ↑ ر.ك: وصیت نامه سیاسی-الهی، امام خمینی رحمهالله علیه.