ایلخانیان: تفاوت بین نسخهها
(بردن مشخصات منابع در خود پی نوشت ها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{نیازمند ویرایش فنی}} | {{نیازمند ویرایش فنی}} | ||
− | سلسلهای از مغولان حاکم بر ایران (حک:653-736ق.) و بانی خدماتی در حرمین شریفین | + | سلسلهای از [[مغولان]] حاکم بر [[ایران]] (حک:653-736ق.) و بانی خدماتی در [[حرمین شریفین]] |
==تاریخ ایلخانیان== | ==تاریخ ایلخانیان== | ||
− | ایلخان کلمهای مرکب از دو واژه ترکی ایل به معنای قوم و قبیله، و خان به معنای فرمانروای ایل است.<ref>. | + | ایلخان کلمهای مرکب از دو واژه ترکی ایل به معنای قوم و قبیله، و خان به معنای فرمانروای ایل است.<ref>لغتنامه:دهخدا (م.1334ش.) و دیگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش، ج3، ص3200، «ایل»؛ ج6، ص8264، «خان».</ref> |
− | حکومت ایلخانی که قلمرو آن، ایران، آسیای صغیر و گاه تا شام را در بر میگرفت، از دوران هُلاکو خان مغول (حک:653-663ق.) آغاز شد. او در ربیع الاول 651ق. از جانب | + | حکومت ایلخانی که قلمرو آن، ایران، [[آسیای صغیر]] و گاه تا [[شام]] را در بر میگرفت، از دوران [[هُلاکو خان]] مغول (حک:653-663ق.) آغاز شد. او در ربیع الاول 651ق. از جانب [[مُنگوقاآن]]، خان مغول، برای تکمیل فتوحات از مغولستان روانه ایران شد.<ref>جامع التواریخ:رشید الدین فضل الله همدانی (م.718ق.)، به کوشش روشن و موسوی، تهران، البرز، 1373ش، ج2، ص974؛ ؛تاریخ حبیب السیر:غیاث الدین خواند امیر (م.942ق.)، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش، ج3، ص94.</ref>هُلاکو نخست به سال 654ق. [[اسماعیلیان نَزاری]] را با فتح [[قلعه اَلَموت]] بر انداخت.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص986؛ تاریخ جهانگشای جوینی، ج3، ص122؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص95.</ref>سپس با فتح بغداد به سال 656ق. به خلافت عباسیان پایان داد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1016؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص95؛ تحریر تاریخ وصاف، ص28-29.</ref> |
− | با انتشار خبر مرگ منگوقاآن، هلاکو خان به آذربایجان رفت. قوبیلای به عنوان فرمانروای مغولها پس از منگوقاآن همه متصرفات غربی امپراتوری مغول را به وی واگذار کرد که سبب ماندگاری او در ایران شد.<ref> | + | با انتشار خبر مرگ منگوقاآن، هلاکو خان به [[آذربایجان]] رفت. قوبیلای به عنوان فرمانروای مغولها پس از منگوقاآن همه متصرفات غربی امپراتوری مغول را به وی واگذار کرد که سبب ماندگاری او در ایران شد.<ref>تاریخ اجتماعی ایران:مرتضی راوندی، تهران، نگاه، 1374ش، بخش1، ج8، ص297.</ref>هلاکو لقب ایلخان را از منگوقاآن دریافت کرد.<ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج1، ص161.</ref>به همین مناسبت، حکومت او و جانشینانش به ایلخانیان مشهور شد. |
− | هُلاکو در 19 ربیع الثانی 663ق. درگذشت و در پی او پسرش اباقا خان (حک:663-680ق.) جانشین وی شد<ref> | + | هُلاکو در 19 ربیع الثانی 663ق. درگذشت و در پی او پسرش [[اباقا خان]] (حک:663-680ق.) جانشین وی شد<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1051-1052؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص108.</ref>که در پی 18 سال حکومت جای خود را به برادرش [[احمد تَگودار]] (حک:680-683ق.) داد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1118، 1125؛ مجمع الانساب:محمد بن علی شبانکارهای، به کوشش محدث، تهران، امیر کبیر، 1376ش، ص264.</ref> |
− | تگودار با پذیرش اسلام نام خود را احمد نهاد و با تلاش برای بهبود رابطه با ممالیک، به احیای احکام اسلام همت گمارد.<ref>. | + | تگودار با پذیرش اسلام نام خود را احمد نهاد و با تلاش برای بهبود رابطه با ممالیک، به احیای احکام اسلام همت گمارد.<ref>؛تاریخ مختصر الدول:ابوالفرج ابن العبری (م.685ق.)، به کوشش خلیل منصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق، ص252-254؛ مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار:محمود بن محمد، به کوشش عثمان توران، آنکارا، چاپخانه انجمن تاریخ ترک، 1943م، ص136-137.</ref>اَرغون (حک:683-690ق.) پسر اَباقا اگر چه در آغاز حکومت او را پذیرفت، در ادامه به یاری گروهی از امیران مغول بر او شورید و با کشتن وی، قدرت را به دست گرفت<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1148، 1150؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص125.</ref>. جانشین اَرغون، گیخاتو (حک:690-694ق.) پسر دیگر اَباقا بود که به دلیل میدان دادن به ایرانیان مسلمان و رعایت نکردن یاسا (قوانین [[چنگیز]]) با شورش بایدو، نوه هلاکو، رویارو شد که به یاری برخی از امیران مغول، او را از میان برداشتند.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1201؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص139.</ref>اما بایدو (694ق.) نیز با مخالفت [[غازان خان]] پسر اَرغون رویارو شد که پیش از غلبه بر بایدو مسلمان شد<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1255؛ تحریر تاریخ وصاف، ص179.</ref>و با کشتن بایدو در 694ق. به جای او بر تخت نشست.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1259-1261؛ تحریر تاریخ وصاف:عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372ش، ص182-183.</ref>حکومت غازان خان (حک:694-703ق.) تحولی در تاریخ ایلخانیان به شمار میرود؛ زیرا پذیرش اسلام از سوی او، اسلام آوردن دسته جمعی مغولان را در پی داشت.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1255؛ تحریر تاریخ وصاف،ص179.</ref> |
− | پس از مرگ غازان به سال 703ق. برادرش اولجایتو معروف به سلطان محمد خدابنده (حک:703-717ق.) بر تخت نشست.<ref> | + | پس از مرگ غازان به سال 703ق. برادرش [[اولجایتو]] معروف به سلطان محمد خدابنده (حک:703-717ق.) بر تخت نشست.<ref>تحریر تاریخ وصاف، ص252؛ تاریخ حبیب السیر، ج3،ص191.</ref> اولجایتو نخستین ایلخانی بود که مذهب شیعه را پذیرفت و در گسترش آن کوشید. از جمله اقدامات او ضرب سکه هایی بود که نام دوازده امام را در خود داشت. از این جهت او را خدابنده لقب دادند. <ref> لولویی، کیوان، اولجایتو؛ نخستین چهره شیعه در تاریخ ایلخانان، کیهان فرهنگی، آبان 1378 - شماره 157 </ref> |
+ | جانشین اولجایتو، پسرش ابوسعید (حک:717-736ق.) بود که به سال 717ق. به حکومت رسید.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص198؛ مجمع الانساب، ج2، ص272-273.</ref> | ||
در دوران او، حکومت ایلخانیان با بحرانهای داخلی و تهدیدهای خارجی فراوان روبهرو شد. هجوم امیران جغتایی و اُزبکها از شرق و مصریان از غرب و ناتوانی ابوسعید در اداره حکومت، اوضاع را آشفته کرد و ناآرامیهایی پدید آورد؛ به گونهای که باید با مرگ او در 736ق. حکومت ایلخانیان را پایان یافته دانست؛ گر چه تا بر آمدن تیمور، چندین امیر مغول بر سرزمینهای گوناگون حکومت میکردند. | در دوران او، حکومت ایلخانیان با بحرانهای داخلی و تهدیدهای خارجی فراوان روبهرو شد. هجوم امیران جغتایی و اُزبکها از شرق و مصریان از غرب و ناتوانی ابوسعید در اداره حکومت، اوضاع را آشفته کرد و ناآرامیهایی پدید آورد؛ به گونهای که باید با مرگ او در 736ق. حکومت ایلخانیان را پایان یافته دانست؛ گر چه تا بر آمدن تیمور، چندین امیر مغول بر سرزمینهای گوناگون حکومت میکردند. | ||
سطر ۲۰: | سطر ۲۱: | ||
==روابط ایلخانیان وممالیک مصر== | ==روابط ایلخانیان وممالیک مصر== | ||
− | از آنجا که ایلخانیان و ممالیک، قدرتهای برتر سرزمینهای اسلامی بودند، برای تسلط بر حجاز با یکدیگر رقابت داشتند. از این رو در زمینه روابط سیاسی، تنها به رابطه این دو حکومت میپردازیم. چنانکه گفته شد، هُلاکو در راه رفتن به مصر، با شنیدن خبر مرگ مُنگوقاآن بازگشت و سپاهیان او به فرماندهی کَتْبوغا به نبرد با ممالیک مصر رفتند. اما در رمضان سال 658ق. در عین الجالوت<ref> | + | از آنجا که ایلخانیان و ممالیک، قدرتهای برتر سرزمینهای اسلامی بودند، برای تسلط بر حجاز با یکدیگر رقابت داشتند. از این رو در زمینه روابط سیاسی، تنها به رابطه این دو حکومت میپردازیم. چنانکه گفته شد، هُلاکو در راه رفتن به مصر، با شنیدن خبر مرگ مُنگوقاآن بازگشت و سپاهیان او به فرماندهی کَتْبوغا به نبرد با ممالیک مصر رفتند. اما در رمضان سال 658ق. در عین الجالوت<ref>نک:معجم البلدان، ج4، ص177.</ref>به سختی از سیف الدین قطز/قدوز مملوکی (حک:655-658ق.) شکست خوردند.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1033؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص252؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص424.</ref>البته این پایان درگیریها نبود. هم در دوران هُلاکو و هم جانشینان او تا زمان غازان، هجوم آنها به مصر ادامه یافت که بیشتر با شکست همراه بود. هلاکو بار دیگر سپاهی به سوی شام فرستاد که این بار کاری از پیش نبردند.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1025، 1034؛ البدایة و النهایه:ابن کثیر (م.774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف، ج13، ص223.</ref>در دوران اَباقا نیز شکستهای سخت دیگر به دست بیبرس مملوکی<ref>تاریخ گزیده:حمدالله مستوفی، به کوشش ادوارد براون، تهران، دنیای کتاب، 1361ش، ص592؛ البدایة و النهایه، ج13، ص258،274.</ref>( حک:658-676ق.) به سال 674ق. و سپس به دست قِلاوون<ref>البدایة و النهایه، ج13، ص295-296؛ النجوم الظاهره:ابن تغری بردی الاتابکی (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ج7، ص347.</ref>(حک:678-689ق.) در 680ق. بر مغولها وارد شد. |
− | ممالیک در دوران حکومت بیبرس، یکی از بازماندگان عباسیان را با لقب الحاکم بامرالله در قاهره به عنوان خلیفه بر تخت نشاندند و با تشکیل خلافتی تشریفاتی<ref> | + | ممالیک در دوران حکومت بیبرس، یکی از بازماندگان عباسیان را با لقب الحاکم بامرالله در قاهره به عنوان خلیفه بر تخت نشاندند و با تشکیل خلافتی تشریفاتی<ref>نک:السلوک، ج3، ص288؛ تاریخ حبیب السیر، ج3،ص253.</ref>، داعیه رهبری جهان اسلام و ریاست حرمین را سردادند و با تسلط بر حجاز، امور حج را به دست گرفتند. با توجه به مسلمان نبودن مغولان، حرکت آنان بر ضد ایلخانیان جهاد به شمار میرفت. |
− | البته برخی از مغولان مانند تَکودار، سلطان ایلخانی، مسلمان شدند و برای بهبود رابطه با مصر کوشیدند. او حتی در صدد صلح با سیفالدین قلاوون مملوکی برآمد و هر دو حکومت نمایندگانی به دربار یکدیگر فرستادند. یکی از مهمترین موارد مذاکرات و مکاتبات آنها، حج و امنیت کاروانهای حاجیان بود.<ref> | + | البته برخی از مغولان مانند تَکودار، سلطان ایلخانی، مسلمان شدند و برای بهبود رابطه با مصر کوشیدند. او حتی در صدد صلح با سیفالدین قلاوون مملوکی برآمد و هر دو حکومت نمایندگانی به دربار یکدیگر فرستادند. یکی از مهمترین موارد مذاکرات و مکاتبات آنها، حج و امنیت کاروانهای حاجیان بود.<ref>تاریخ مختصر الدول، ص252-257؛ مسامرة الاخبار، ص136-137.</ref>اما حاکمیت اَرغون و تسلط دیگر بار مغولان متعصب و غیر مسلمان، وضعیت را به حالت پیشین بازگرداند. حتی در دوران غازان خان نیز که مسلمان شد، از دشمنی آنان با ممالیک کاسته نشد؛ بلکه بهانه بیشتری به دست مغولان افتاد. یکی از مهمترین پیامدهای اسلام آوردن او این بود که بهانه جهاد با کافران را از ممالیک گرفت و حتی وی لشکرکشی خود به شام را جهاد بر ضد مملوکان منحرف از اسلام قلمداد کرد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1290؛ صبح الاعشی:احمد بن علی القلقشندی (م.821ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ج8، ص70-71؛ تحریر تاریخ وصاف، ص204-205.</ref>اسلام آوردن مغولها مشکل ایدئولوژیک آنها را تا حدی حل کرد؛ اماابن تیمیه(661-728ق.) برای جلوگیری از تردید ساکنان مصر و شام در رویارویی با مغولها، به بیاعتباری اسلام آنها فتوا داد.<ref>الفتاوی الکبری:ابن تیمیه(م.728ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و مصطفی عبدالقادر، دار الکتب العلمیه، 1408ق، ج5، ص542.</ref> |
− | |||
− | (661-728ق.) برای جلوگیری از تردید ساکنان مصر و شام در رویارویی با مغولها، به بیاعتباری اسلام آنها فتوا داد.<ref>. | ||
− | غازان خان با شکست ممالیک، حَمْص و دمشق را تصرف کرد.<ref> | + | غازان خان با شکست ممالیک، [[حمص|حَمْص]] و [[دمشق]] را تصرف کرد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1293؛ النجوم الزاهره، ج8، ص125.</ref>اما این پیروزی دیری نپایید و به زودی آن سرزمینها به دست ناصرالدین محمد بن قِلاوُون (حک:693-741ق. در سه مرحله<ref>تاریخ گزیده، ص594.</ref>) بازستانده شد و حتی شکستی سختتر در ناحیه مرج الصُّفَّر<ref>نک:معجم البلدان، ج3، ص413.</ref>بر سپاهیان او وارد گشت.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص260؛ تاریخ گزیده، ص594؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص478.</ref>غازان خان به رغم رابطه دشمنانه با ممالیک، با شریف ابونُمَی (م.701ق.) حاکم [[مکه]] رابطه خوبی داشت. از این رو، یکی از پسران ابونُمَی به نام عضد الدین عبدالله به دربار غازان رفت و مورد استقبال او قرار گرفت.<ref>الفصول الفخریه:احمد بن عنبه (م.828ق.)، به کوشش محدث ارموی، تهران، علمی فرهنگی، 1363ش، ص122.</ref> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | اولجایتو و پسرش ابوسعید نیز همواره در اندیشه انتقام از مصریان بودند. اما هیچگاه این اندیشه تحقق نیافت و آنها با فرستادن نمایندگانی نزد ممالیک به روابط مسالمتآمیز روی آوردند. ابوسعید در آغاز حکومتش نمایندگانی را به دربار سلطان محمد قلاوون گسیل داشت و با تقاضای صلح، خواهان بهبود راههای حج و وضعیت حاجیان شد.<ref>السلوک، ج3، ص29-31.</ref> | ||
+ | == پانویس == | ||
+ | |||
+ | {{پانویس}} | ||
+ | |||
+ | '''مشخصات منابع مورد استفاده در مقاله سایت حج:''' | ||
+ | |||
+ | اتحاف الوری:عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة ام القری، 1408ق؛اعیان الشیعه:سید محسن الامین (م.1371ق.)، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف؛البدایة و النهایه:ابن کثیر (م.774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛تاریخ ابن الوردی:ابن الوردی (م.749ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق؛تاریخ ابن خلدون:ابن خلدون (م.808ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1391ق؛تاریخ اجتماعی ایران:مرتضی راوندی، تهران، نگاه، 1374ش؛تاریخ امراء مکة المکرمه:عارف عبدالغنی، دمشق، دار البشائر، 1413ق؛تاریخ اولجایتو:عبدالله بن محمد القاشانی (م.738ق.)، به کوشش همبلی، تهران، علمی و فرهنگی، 1384ش؛تاریخ جهانگشای جوینی:عطاملک بن محمد جوینی، به کوشش قزوینی، تهران، نقش قلم، 1378ش؛تاریخ حبیب السیر:غیاث الدین خواند امیر (م.942ق.)، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش؛تاریخ گزیده:حمدالله مستوفی، به کوشش ادوارد براون، تهران، دنیای کتاب، 1361ش؛تاریخ مختصر الدول:ابوالفرج ابن العبری (م.685ق.)، به کوشش خلیل منصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛تحریر تاریخ وصاف:عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372ش؛جامع التواریخ:رشید الدین فضل الله همدانی (م.718ق.)، به کوشش روشن و موسوی، تهران، البرز، 1373ش؛الحوادث الجامعه:عبدالرزاق ابن فوطی (م.723ق.)، به کوشش عواد و عبدالسلام، دار الغرب الاسلامی، 1997م؛الدرر الکامنه:ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛دین و دولت در ایران عهد مغول:شیرین بیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1375ش؛ذیل جامع التواریخ:عبدالله بن لطف الله حافظ ابرو (م.834ق.)، تهران، چاپخانه علمی، 1317ش؛رحلة ابن بطوطه:ابن بطوطه (م.779ق.)، به کوشش التازی، رباط، المملکة المغربیه، 1417ق؛السلوک لمعرفة دول الملوک:المقریزی (م.845ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛شفاء الغرام:محمد الفأسی (م.832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق؛صبح الاعشی:احمد بن علی القلقشندی (م.821ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین:محمد الفأسی (م.832ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق؛غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام:عبدالعزیز بن فهد المکی (م.920ق.)، به کوشش شلتوت، السعودیه، جامعة ام القری، 1409ق؛الفتاوی الکبری:ابن تیمیه(م.728ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و مصطفی عبدالقادر، دار الکتب العلمیه، 1408ق؛الفصول الفخریه:احمد بن عنبه (م.828ق.)، به کوشش محدث ارموی، تهران، علمی فرهنگی، 1363ش؛لغتنامه:دهخدا (م.1334ش.) و دیگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش؛مجالس المؤمنین:قاضی نورالله شوشتری (م.1019ق.)، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1365ش؛مجمع الانساب:محمد بن علی شبانکارهای، به کوشش محدث، تهران، امیر کبیر، 1376ش؛مجمع الآداب فی معجم الالقاب:عبدالرزاق ابن الفوطی (723ق.)، به کوشش الکاظم، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1415ق؛مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار:محمود بن محمد، به کوشش عثمان توران، آنکارا، چاپخانه انجمن تاریخ ترک، 1943م؛مطلع السعدین:عبدالرزاق السمرقندی (م.887ق.)، به کوشش نوایی، تهران، کتابخانه طهوری، 1353ش؛معجم البلدان:یاقوت الحموی (م.626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م؛النجوم الظاهره:ابن تغری بردی الاتابکی (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی. | ||
+ | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *[http://hajj.ir/99/3809 ایلخانیان، حمید رضا مطهری، سایت حج ، بخش دانشنامه]، بازیابی: 1 شهریور 1393 | |
− | |||
− | |||
− | + | *"اولجایتو؛ نخستین چهره شیعه در تاریخ ایلخانان"، کیوان لولویی، کیهان فرهنگی، آبان 1378 - شماره 157 (از صفحه 52 تا 54) | |
− | |||
− | |||
− | + | [[رده:دولتهای شیعی]] | |
− | [ | ||
− | [[رده:دولتهای شیعی]] | + | [[رده:دولتهای شیعی در ایران]] |
نسخهٔ ۲۳ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۴
سلسلهای از مغولان حاکم بر ایران (حک:653-736ق.) و بانی خدماتی در حرمین شریفین
تاریخ ایلخانیان
ایلخان کلمهای مرکب از دو واژه ترکی ایل به معنای قوم و قبیله، و خان به معنای فرمانروای ایل است.[۱]
حکومت ایلخانی که قلمرو آن، ایران، آسیای صغیر و گاه تا شام را در بر میگرفت، از دوران هُلاکو خان مغول (حک:653-663ق.) آغاز شد. او در ربیع الاول 651ق. از جانب مُنگوقاآن، خان مغول، برای تکمیل فتوحات از مغولستان روانه ایران شد.[۲]هُلاکو نخست به سال 654ق. اسماعیلیان نَزاری را با فتح قلعه اَلَموت بر انداخت.[۳]سپس با فتح بغداد به سال 656ق. به خلافت عباسیان پایان داد.[۴]
با انتشار خبر مرگ منگوقاآن، هلاکو خان به آذربایجان رفت. قوبیلای به عنوان فرمانروای مغولها پس از منگوقاآن همه متصرفات غربی امپراتوری مغول را به وی واگذار کرد که سبب ماندگاری او در ایران شد.[۵]هلاکو لقب ایلخان را از منگوقاآن دریافت کرد.[۶]به همین مناسبت، حکومت او و جانشینانش به ایلخانیان مشهور شد.
هُلاکو در 19 ربیع الثانی 663ق. درگذشت و در پی او پسرش اباقا خان (حک:663-680ق.) جانشین وی شد[۷]که در پی 18 سال حکومت جای خود را به برادرش احمد تَگودار (حک:680-683ق.) داد.[۸]
تگودار با پذیرش اسلام نام خود را احمد نهاد و با تلاش برای بهبود رابطه با ممالیک، به احیای احکام اسلام همت گمارد.[۹]اَرغون (حک:683-690ق.) پسر اَباقا اگر چه در آغاز حکومت او را پذیرفت، در ادامه به یاری گروهی از امیران مغول بر او شورید و با کشتن وی، قدرت را به دست گرفت[۱۰]. جانشین اَرغون، گیخاتو (حک:690-694ق.) پسر دیگر اَباقا بود که به دلیل میدان دادن به ایرانیان مسلمان و رعایت نکردن یاسا (قوانین چنگیز) با شورش بایدو، نوه هلاکو، رویارو شد که به یاری برخی از امیران مغول، او را از میان برداشتند.[۱۱]اما بایدو (694ق.) نیز با مخالفت غازان خان پسر اَرغون رویارو شد که پیش از غلبه بر بایدو مسلمان شد[۱۲]و با کشتن بایدو در 694ق. به جای او بر تخت نشست.[۱۳]حکومت غازان خان (حک:694-703ق.) تحولی در تاریخ ایلخانیان به شمار میرود؛ زیرا پذیرش اسلام از سوی او، اسلام آوردن دسته جمعی مغولان را در پی داشت.[۱۴]
پس از مرگ غازان به سال 703ق. برادرش اولجایتو معروف به سلطان محمد خدابنده (حک:703-717ق.) بر تخت نشست.[۱۵] اولجایتو نخستین ایلخانی بود که مذهب شیعه را پذیرفت و در گسترش آن کوشید. از جمله اقدامات او ضرب سکه هایی بود که نام دوازده امام را در خود داشت. از این جهت او را خدابنده لقب دادند. [۱۶] جانشین اولجایتو، پسرش ابوسعید (حک:717-736ق.) بود که به سال 717ق. به حکومت رسید.[۱۷]
در دوران او، حکومت ایلخانیان با بحرانهای داخلی و تهدیدهای خارجی فراوان روبهرو شد. هجوم امیران جغتایی و اُزبکها از شرق و مصریان از غرب و ناتوانی ابوسعید در اداره حکومت، اوضاع را آشفته کرد و ناآرامیهایی پدید آورد؛ به گونهای که باید با مرگ او در 736ق. حکومت ایلخانیان را پایان یافته دانست؛ گر چه تا بر آمدن تیمور، چندین امیر مغول بر سرزمینهای گوناگون حکومت میکردند.
روابط ایلخانیان وممالیک مصر
از آنجا که ایلخانیان و ممالیک، قدرتهای برتر سرزمینهای اسلامی بودند، برای تسلط بر حجاز با یکدیگر رقابت داشتند. از این رو در زمینه روابط سیاسی، تنها به رابطه این دو حکومت میپردازیم. چنانکه گفته شد، هُلاکو در راه رفتن به مصر، با شنیدن خبر مرگ مُنگوقاآن بازگشت و سپاهیان او به فرماندهی کَتْبوغا به نبرد با ممالیک مصر رفتند. اما در رمضان سال 658ق. در عین الجالوت[۱۸]به سختی از سیف الدین قطز/قدوز مملوکی (حک:655-658ق.) شکست خوردند.[۱۹]البته این پایان درگیریها نبود. هم در دوران هُلاکو و هم جانشینان او تا زمان غازان، هجوم آنها به مصر ادامه یافت که بیشتر با شکست همراه بود. هلاکو بار دیگر سپاهی به سوی شام فرستاد که این بار کاری از پیش نبردند.[۲۰]در دوران اَباقا نیز شکستهای سخت دیگر به دست بیبرس مملوکی[۲۱]( حک:658-676ق.) به سال 674ق. و سپس به دست قِلاوون[۲۲](حک:678-689ق.) در 680ق. بر مغولها وارد شد. ممالیک در دوران حکومت بیبرس، یکی از بازماندگان عباسیان را با لقب الحاکم بامرالله در قاهره به عنوان خلیفه بر تخت نشاندند و با تشکیل خلافتی تشریفاتی[۲۳]، داعیه رهبری جهان اسلام و ریاست حرمین را سردادند و با تسلط بر حجاز، امور حج را به دست گرفتند. با توجه به مسلمان نبودن مغولان، حرکت آنان بر ضد ایلخانیان جهاد به شمار میرفت.
البته برخی از مغولان مانند تَکودار، سلطان ایلخانی، مسلمان شدند و برای بهبود رابطه با مصر کوشیدند. او حتی در صدد صلح با سیفالدین قلاوون مملوکی برآمد و هر دو حکومت نمایندگانی به دربار یکدیگر فرستادند. یکی از مهمترین موارد مذاکرات و مکاتبات آنها، حج و امنیت کاروانهای حاجیان بود.[۲۴]اما حاکمیت اَرغون و تسلط دیگر بار مغولان متعصب و غیر مسلمان، وضعیت را به حالت پیشین بازگرداند. حتی در دوران غازان خان نیز که مسلمان شد، از دشمنی آنان با ممالیک کاسته نشد؛ بلکه بهانه بیشتری به دست مغولان افتاد. یکی از مهمترین پیامدهای اسلام آوردن او این بود که بهانه جهاد با کافران را از ممالیک گرفت و حتی وی لشکرکشی خود به شام را جهاد بر ضد مملوکان منحرف از اسلام قلمداد کرد.[۲۵]اسلام آوردن مغولها مشکل ایدئولوژیک آنها را تا حدی حل کرد؛ اماابن تیمیه(661-728ق.) برای جلوگیری از تردید ساکنان مصر و شام در رویارویی با مغولها، به بیاعتباری اسلام آنها فتوا داد.[۲۶]
غازان خان با شکست ممالیک، حَمْص و دمشق را تصرف کرد.[۲۷]اما این پیروزی دیری نپایید و به زودی آن سرزمینها به دست ناصرالدین محمد بن قِلاوُون (حک:693-741ق. در سه مرحله[۲۸]) بازستانده شد و حتی شکستی سختتر در ناحیه مرج الصُّفَّر[۲۹]بر سپاهیان او وارد گشت.[۳۰]غازان خان به رغم رابطه دشمنانه با ممالیک، با شریف ابونُمَی (م.701ق.) حاکم مکه رابطه خوبی داشت. از این رو، یکی از پسران ابونُمَی به نام عضد الدین عبدالله به دربار غازان رفت و مورد استقبال او قرار گرفت.[۳۱]
اولجایتو و پسرش ابوسعید نیز همواره در اندیشه انتقام از مصریان بودند. اما هیچگاه این اندیشه تحقق نیافت و آنها با فرستادن نمایندگانی نزد ممالیک به روابط مسالمتآمیز روی آوردند. ابوسعید در آغاز حکومتش نمایندگانی را به دربار سلطان محمد قلاوون گسیل داشت و با تقاضای صلح، خواهان بهبود راههای حج و وضعیت حاجیان شد.[۳۲]
پانویس
- ↑ لغتنامه:دهخدا (م.1334ش.) و دیگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش، ج3، ص3200، «ایل»؛ ج6، ص8264، «خان».
- ↑ جامع التواریخ:رشید الدین فضل الله همدانی (م.718ق.)، به کوشش روشن و موسوی، تهران، البرز، 1373ش، ج2، ص974؛ ؛تاریخ حبیب السیر:غیاث الدین خواند امیر (م.942ق.)، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش، ج3، ص94.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص986؛ تاریخ جهانگشای جوینی، ج3، ص122؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص95.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1016؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص95؛ تحریر تاریخ وصاف، ص28-29.
- ↑ تاریخ اجتماعی ایران:مرتضی راوندی، تهران، نگاه، 1374ش، بخش1، ج8، ص297.
- ↑ فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج1، ص161.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1051-1052؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص108.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1118، 1125؛ مجمع الانساب:محمد بن علی شبانکارهای، به کوشش محدث، تهران، امیر کبیر، 1376ش، ص264.
- ↑ ؛تاریخ مختصر الدول:ابوالفرج ابن العبری (م.685ق.)، به کوشش خلیل منصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق، ص252-254؛ مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار:محمود بن محمد، به کوشش عثمان توران، آنکارا، چاپخانه انجمن تاریخ ترک، 1943م، ص136-137.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1148، 1150؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص125.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1201؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص139.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1255؛ تحریر تاریخ وصاف، ص179.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1259-1261؛ تحریر تاریخ وصاف:عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372ش، ص182-183.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1255؛ تحریر تاریخ وصاف،ص179.
- ↑ تحریر تاریخ وصاف، ص252؛ تاریخ حبیب السیر، ج3،ص191.
- ↑ لولویی، کیوان، اولجایتو؛ نخستین چهره شیعه در تاریخ ایلخانان، کیهان فرهنگی، آبان 1378 - شماره 157
- ↑ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص198؛ مجمع الانساب، ج2، ص272-273.
- ↑ نک:معجم البلدان، ج4، ص177.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1033؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص252؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص424.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1025، 1034؛ البدایة و النهایه:ابن کثیر (م.774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف، ج13، ص223.
- ↑ تاریخ گزیده:حمدالله مستوفی، به کوشش ادوارد براون، تهران، دنیای کتاب، 1361ش، ص592؛ البدایة و النهایه، ج13، ص258،274.
- ↑ البدایة و النهایه، ج13، ص295-296؛ النجوم الظاهره:ابن تغری بردی الاتابکی (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ج7، ص347.
- ↑ نک:السلوک، ج3، ص288؛ تاریخ حبیب السیر، ج3،ص253.
- ↑ تاریخ مختصر الدول، ص252-257؛ مسامرة الاخبار، ص136-137.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1290؛ صبح الاعشی:احمد بن علی القلقشندی (م.821ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ج8، ص70-71؛ تحریر تاریخ وصاف، ص204-205.
- ↑ الفتاوی الکبری:ابن تیمیه(م.728ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و مصطفی عبدالقادر، دار الکتب العلمیه، 1408ق، ج5، ص542.
- ↑ جامع التواریخ، ج2، ص1293؛ النجوم الزاهره، ج8، ص125.
- ↑ تاریخ گزیده، ص594.
- ↑ نک:معجم البلدان، ج3، ص413.
- ↑ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص260؛ تاریخ گزیده، ص594؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص478.
- ↑ الفصول الفخریه:احمد بن عنبه (م.828ق.)، به کوشش محدث ارموی، تهران، علمی فرهنگی، 1363ش، ص122.
- ↑ السلوک، ج3، ص29-31.
مشخصات منابع مورد استفاده در مقاله سایت حج:
اتحاف الوری:عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة ام القری، 1408ق؛اعیان الشیعه:سید محسن الامین (م.1371ق.)، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف؛البدایة و النهایه:ابن کثیر (م.774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛تاریخ ابن الوردی:ابن الوردی (م.749ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق؛تاریخ ابن خلدون:ابن خلدون (م.808ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1391ق؛تاریخ اجتماعی ایران:مرتضی راوندی، تهران، نگاه، 1374ش؛تاریخ امراء مکة المکرمه:عارف عبدالغنی، دمشق، دار البشائر، 1413ق؛تاریخ اولجایتو:عبدالله بن محمد القاشانی (م.738ق.)، به کوشش همبلی، تهران، علمی و فرهنگی، 1384ش؛تاریخ جهانگشای جوینی:عطاملک بن محمد جوینی، به کوشش قزوینی، تهران، نقش قلم، 1378ش؛تاریخ حبیب السیر:غیاث الدین خواند امیر (م.942ق.)، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش؛تاریخ گزیده:حمدالله مستوفی، به کوشش ادوارد براون، تهران، دنیای کتاب، 1361ش؛تاریخ مختصر الدول:ابوالفرج ابن العبری (م.685ق.)، به کوشش خلیل منصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛تحریر تاریخ وصاف:عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372ش؛جامع التواریخ:رشید الدین فضل الله همدانی (م.718ق.)، به کوشش روشن و موسوی، تهران، البرز، 1373ش؛الحوادث الجامعه:عبدالرزاق ابن فوطی (م.723ق.)، به کوشش عواد و عبدالسلام، دار الغرب الاسلامی، 1997م؛الدرر الکامنه:ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛دین و دولت در ایران عهد مغول:شیرین بیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1375ش؛ذیل جامع التواریخ:عبدالله بن لطف الله حافظ ابرو (م.834ق.)، تهران، چاپخانه علمی، 1317ش؛رحلة ابن بطوطه:ابن بطوطه (م.779ق.)، به کوشش التازی، رباط، المملکة المغربیه، 1417ق؛السلوک لمعرفة دول الملوک:المقریزی (م.845ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛شفاء الغرام:محمد الفأسی (م.832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق؛صبح الاعشی:احمد بن علی القلقشندی (م.821ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین:محمد الفأسی (م.832ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق؛غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام:عبدالعزیز بن فهد المکی (م.920ق.)، به کوشش شلتوت، السعودیه، جامعة ام القری، 1409ق؛الفتاوی الکبری:ابن تیمیه(م.728ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و مصطفی عبدالقادر، دار الکتب العلمیه، 1408ق؛الفصول الفخریه:احمد بن عنبه (م.828ق.)، به کوشش محدث ارموی، تهران، علمی فرهنگی، 1363ش؛لغتنامه:دهخدا (م.1334ش.) و دیگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش؛مجالس المؤمنین:قاضی نورالله شوشتری (م.1019ق.)، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1365ش؛مجمع الانساب:محمد بن علی شبانکارهای، به کوشش محدث، تهران، امیر کبیر، 1376ش؛مجمع الآداب فی معجم الالقاب:عبدالرزاق ابن الفوطی (723ق.)، به کوشش الکاظم، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1415ق؛مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار:محمود بن محمد، به کوشش عثمان توران، آنکارا، چاپخانه انجمن تاریخ ترک، 1943م؛مطلع السعدین:عبدالرزاق السمرقندی (م.887ق.)، به کوشش نوایی، تهران، کتابخانه طهوری، 1353ش؛معجم البلدان:یاقوت الحموی (م.626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م؛النجوم الظاهره:ابن تغری بردی الاتابکی (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
منابع
- ایلخانیان، حمید رضا مطهری، سایت حج ، بخش دانشنامه، بازیابی: 1 شهریور 1393
- "اولجایتو؛ نخستین چهره شیعه در تاریخ ایلخانان"، کیوان لولویی، کیهان فرهنگی، آبان 1378 - شماره 157 (از صفحه 52 تا 54)