ابریق: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف قرآن کریم}} '''ابریق:آب...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | ||
+ | |||
'''ابریق:آبریز، آبدستان، جام شراب بهشتی''' | '''ابریق:آبریز، آبدستان، جام شراب بهشتی''' | ||
− | این واژه، یکبار و به شکل جمع، در آیه 18 واقعه/56 و در وصف یکی از مجالس شادکامی مقرّبان آمده است:«یَطوفُ عَلیهِم وِلدَنٌ مُخلَّدونَ * بِأَکوَاب وَ أَباریقَ و کَأس مِن | + | این واژه، یکبار و به شکل جمع، در آیه 18 [[سوره واقعه]]/56 و در وصف یکی از مجالس شادکامی مقرّبان آمده است: {{متن قرآن|«یَطوفُ عَلیهِم وِلدَنٌ مُخلَّدونَ * بِأَکوَاب وَ أَباریقَ و کَأس مِن مَعین»}}؛ نوجوانانی جاودان [در شکوه و طراوت] پیوستهبا قدحها و کوزهها و جامهایی از نهرهایجاری بهشتی [و شراب طهور] گرداگرد آنان میگردند. |
+ | |||
+ | ابریق را به شکلها و کاربردهای گوناگونی شناساندهاند که به نظر میرسد، انواع متفاوتی داشته یا در هر جا به گونهای خاص بوده است. کسانی، فقط به دستهدار بودن،<ref>جامعالبیان، مج13، ج27، ص226؛ الدرّالمنثور، ج8، ص9.</ref> گروهی به لولهدار بودن<ref>روحالمعانی، مج15، ج27، ص209.</ref> و برخی به هر دو اشاره کرده<ref>مجمعالبیان، ج9، ص327؛ دهخدا، ج1، ص244، «ابریق».</ref> و آن را ظرفی با دهانهای کشیده و دستهای بلند دانستهاند.<ref>روحالمعانی، مج15، ج27، ص209.</ref> | ||
+ | |||
+ | این تفاوت شکلها میتواند اشارهای به گوناگونی کاربرد آن باشد؛ چنان که برای شستوشو، از آفتابهای دستهدار و با لوله و برای نوشیدن از کوزه مانندی دستهدار و بیلوله استفاده میشده است. درباره مبدأ پیدایش این واژه، دو دیدگاه وجود دارد: بسیاری از لغتشناسان و مفسران پیشین و معاصر مسلمان و غیرمسلمان آن را عربی شده واژه فارسی «آبریز» «آبراه» و «آبری به معنای آب ریختن» دانستهاند.<ref>المعرّب، ص18 و 130، «ابریق»؛ لسانالعرب، ج1، ص383، «برق»؛ القاموسالمحیط، ج2، ص1152، «برق».</ref> | ||
+ | |||
+ | از ادلّه این گروه، آن است که اینگونه واژهها را فقط در میان اشعار کسانی میتوان یافت که تحت تأثیر تمدّن ایران آن روزگار میزیسته و بادیهنشینان ناآشنا با مجالس طرب اشراف، الفتی با آن نداشتهاند.<ref>المعجم فی فقه اللغة، ج1، ص112، «أباریق»؛ واژههای دخیل، ص102، «ابریق».</ref> | ||
+ | |||
+ | برخی دیگر از این گروه حتی اصل «برق» را هم برگرفته از واژه فارسی «برّه» میدانند که به جهت ظرافت و حُسن، به این نام خوانده شده است؛ بدینسان معنای درخشندگی نیز از «ابریق» برمیآید.<ref>التحقیق، ج1، ص256، «برق»؛ مقاییس، ج1، ص222، «برق».</ref> از دیدگاه این گروه، وجود واژگانی چند از زبانهای گوناگون در قرآن، آسیبی به عربی بودن آن نمیرساند؛<ref>الاتقان، ج1، ص289.</ref> زیرا این واژهها هنگام نزول، جزئی از فرهنگ عربزبانان بوده است. | ||
+ | |||
+ | برخی دیگر گامی فراتر نهاده، بر این باورند که در گزینش این واژه از زبان فارسی، رازی نهفته است؛ به این معنا که خداوند برای ترغیب مؤمنان و نمایاندن شادکامی مقربان، این واژه را از زبان فارسی بکار برده؛ زیرا مجالس طرب اشراف ایرانی برجستهترین خوشیهای دنیایی آن روزگار بوده است؛<ref>المعجم فی فقه اللغه، ج1، ص113، «أباریق».</ref> اما برخی با استدلال به آیاتی که قرآن را کتابی عربی معرّفی کرده، به عربی بودن واژه اعتقاد داشته، آن را از ریشه «برق» و به معنای چیز درخشنده و برّاق میدانند.<ref>مفردات، ص119، «برق»؛ مقاییس، ج1، ص222، «برق»؛ قرطبی، ج17، ص122.</ref> | ||
+ | |||
+ | به نظر آنان، ابریق را از آن روی بدین نام خواندهاند که رنگش از شدّت روشنی میدرخشد؛<ref>مفردات، ص119، «برق».</ref> چنان که به شمشیر درخشنده و زن نیکو صورت نیز «ابریق» میگویند؛<ref>مقاییس، ج1، ص222، «برق».</ref> همچنین برخی از این گروه، فقط با تکیه بر مباحث زبانشناسی و ارائه فرضیّههایی که به دشواری قابل اثباتند، این واژه را عربیالاصل و برگرفته از «ریقالأباب = ریختن آب» میدانند که پس از ورود به فارسی و بازگشت دوباره به زبان عربی، شکل «ابریق» به خود گرفته است.<ref>هل فی القرآن اعجمی، ص40.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==ابریق در قرآن== | ||
+ | |||
+ | ابریق، همراه دو ظرف دیگر بهشتی (کوب و کأس) آمده و برخلاف آن دو که گروهی آنها را یکی دانستهاند،<ref>روحالمعانی، مج15، ج27، ص209.</ref> ظرفی مستقل و منبع آب یا شراب بهشتی است.<ref>کشف الاسرار، ج9، ص445.</ref> قرآن، نوشندگان از ابریق را چنین بازشناسانده است: {{متن قرآن|«وَالسَّبِقونَ السَّبقونَ * أولَئِکَ المُقرَّبونَ»}}؛ و پیشگامان پیشگام آنها مقرّبانند. ([[سوره واقعه]]/56، 10 و 11) | ||
+ | |||
+ | کسانی به فیض بهرهمندی از ابریق دست مییابند که در سایه پیشگامیشان به سوی خیرات و نیکیها به مقام قرب الهی رسیده و در میان گروههای سهگانه معرّفی شده در این سوره، (اصحاب یمین، اصحاب شمال، سابقون) در صدر ایستادهاند. | ||
+ | |||
+ | بسیاری از مفسّران ابریق را دربرگیرنده آب یا شراب بهشتی دانستهاند؛<ref>التفسیرالکبیر، ج29، ص151؛ جامع البیان، مج13، ج27، ص227؛ کشفالاسرار، ج9، ص445.</ref> اما برخی از ایشان این شراب را صرفاً با تأویلات عرفانی، به بادههای ارادت، معرفت، محبّت، عشق، ذوق، حکمت و علم<ref>تفسیر ابن عربی، ج2، ص588.</ref> و یا شراب احدیّت<ref>تفسیرملاصدرا، ج7، ص31.</ref> تفسیر کردهاند. | ||
− | + | از ویژگیهای این باده آن است که آفات بادههای دنیایی از قبیل سرگیجه و عقلربایی را ندارد: {{متن قرآن|«لاَیُصَدَّعونَ عَنهَا ولاَیُنزِفونَ»}}. ([[سوره واقعه]]/56، 19) از دیگر اوصاف این جامها آن است که در دست پسران بهشتی قرار دارند؛ پسرانی که همواره برگرد مقرّبان درگردشند: {{متن قرآن|«یَطُوفُ عَلَیهِم وِلدَنٌ مُخلَّدونَ»}}؛ بر گردشان پسرانی جاودان [بهخدمت] میگردند. ([[سوره واقعه]]/56، 17) | |
− | + | برخی گفتهاند: هر کدام از پسران به تنهایی جامهای سهگانه اکواب، اباریق و کأس را در دست دارد. به نظر فخر رازی جامها خود در گردشند و همراهی پسران بهشتیباجامها برای اکرام و گرامیداشت بهشتیان است<ref>التفسیر الکبیر، ج29، ص151.</ref> و شاید بر دست هر کدام از پسران، یکی از جامها در گردش باشد و جمع آمدن «اباریق» نیز بیانگر بسیاریِ شمار آنان است.<ref>المعجم فی فقه اللغه، ج1، ص113.</ref> | |
− | + | از ظاهر آیات برمیآید که گردش پسران ابریق بدست، سبب شکوه و شوکت مجلس مقرّبان و زینت بخش بزم آنان است؛ امّا حاصل توجیههای عرفانی برخی مفسّران آن است که پسران ابریق بدست، بیشتر از مقرّبان از این گردش شوقآمیز سود میجویند.<ref>تفسیر ابن عربی، ج2، ص588؛ تفسیر ملاصدرا، ج7، ص30.</ref> در باریک اندیشی دیگری، با توجه به موضوع گردش جامها گفتهاند: گویا برای گزینش واژههای این آیات نیز گرداگرد گیتی گشته و گزیدهترین آنها آورده شده است.<ref>المعجم فی فقه اللغه، ج1، ص114.</ref> | |
− | |||
− | از ظاهر آیات | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | == منابع == | + | ==منابع== |
+ | * [http://maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=1 دائرة المعارف قرآن کریم، ج1، مدخل ''ابریق'' از تقى صادقى و رضا خراسانىنژاد]. | ||
− | |||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده:بهشت]] | [[رده:بهشت]] |
نسخهٔ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۱۴
ابریق:آبریز، آبدستان، جام شراب بهشتی
این واژه، یکبار و به شکل جمع، در آیه 18 سوره واقعه/56 و در وصف یکی از مجالس شادکامی مقرّبان آمده است: «یَطوفُ عَلیهِم وِلدَنٌ مُخلَّدونَ * بِأَکوَاب وَ أَباریقَ و کَأس مِن مَعین»؛ نوجوانانی جاودان [در شکوه و طراوت] پیوستهبا قدحها و کوزهها و جامهایی از نهرهایجاری بهشتی [و شراب طهور] گرداگرد آنان میگردند.
ابریق را به شکلها و کاربردهای گوناگونی شناساندهاند که به نظر میرسد، انواع متفاوتی داشته یا در هر جا به گونهای خاص بوده است. کسانی، فقط به دستهدار بودن،[۱] گروهی به لولهدار بودن[۲] و برخی به هر دو اشاره کرده[۳] و آن را ظرفی با دهانهای کشیده و دستهای بلند دانستهاند.[۴]
این تفاوت شکلها میتواند اشارهای به گوناگونی کاربرد آن باشد؛ چنان که برای شستوشو، از آفتابهای دستهدار و با لوله و برای نوشیدن از کوزه مانندی دستهدار و بیلوله استفاده میشده است. درباره مبدأ پیدایش این واژه، دو دیدگاه وجود دارد: بسیاری از لغتشناسان و مفسران پیشین و معاصر مسلمان و غیرمسلمان آن را عربی شده واژه فارسی «آبریز» «آبراه» و «آبری به معنای آب ریختن» دانستهاند.[۵]
از ادلّه این گروه، آن است که اینگونه واژهها را فقط در میان اشعار کسانی میتوان یافت که تحت تأثیر تمدّن ایران آن روزگار میزیسته و بادیهنشینان ناآشنا با مجالس طرب اشراف، الفتی با آن نداشتهاند.[۶]
برخی دیگر از این گروه حتی اصل «برق» را هم برگرفته از واژه فارسی «برّه» میدانند که به جهت ظرافت و حُسن، به این نام خوانده شده است؛ بدینسان معنای درخشندگی نیز از «ابریق» برمیآید.[۷] از دیدگاه این گروه، وجود واژگانی چند از زبانهای گوناگون در قرآن، آسیبی به عربی بودن آن نمیرساند؛[۸] زیرا این واژهها هنگام نزول، جزئی از فرهنگ عربزبانان بوده است.
برخی دیگر گامی فراتر نهاده، بر این باورند که در گزینش این واژه از زبان فارسی، رازی نهفته است؛ به این معنا که خداوند برای ترغیب مؤمنان و نمایاندن شادکامی مقربان، این واژه را از زبان فارسی بکار برده؛ زیرا مجالس طرب اشراف ایرانی برجستهترین خوشیهای دنیایی آن روزگار بوده است؛[۹] اما برخی با استدلال به آیاتی که قرآن را کتابی عربی معرّفی کرده، به عربی بودن واژه اعتقاد داشته، آن را از ریشه «برق» و به معنای چیز درخشنده و برّاق میدانند.[۱۰]
به نظر آنان، ابریق را از آن روی بدین نام خواندهاند که رنگش از شدّت روشنی میدرخشد؛[۱۱] چنان که به شمشیر درخشنده و زن نیکو صورت نیز «ابریق» میگویند؛[۱۲] همچنین برخی از این گروه، فقط با تکیه بر مباحث زبانشناسی و ارائه فرضیّههایی که به دشواری قابل اثباتند، این واژه را عربیالاصل و برگرفته از «ریقالأباب = ریختن آب» میدانند که پس از ورود به فارسی و بازگشت دوباره به زبان عربی، شکل «ابریق» به خود گرفته است.[۱۳]
ابریق در قرآن
ابریق، همراه دو ظرف دیگر بهشتی (کوب و کأس) آمده و برخلاف آن دو که گروهی آنها را یکی دانستهاند،[۱۴] ظرفی مستقل و منبع آب یا شراب بهشتی است.[۱۵] قرآن، نوشندگان از ابریق را چنین بازشناسانده است: «وَالسَّبِقونَ السَّبقونَ * أولَئِکَ المُقرَّبونَ»؛ و پیشگامان پیشگام آنها مقرّبانند. (سوره واقعه/56، 10 و 11)
کسانی به فیض بهرهمندی از ابریق دست مییابند که در سایه پیشگامیشان به سوی خیرات و نیکیها به مقام قرب الهی رسیده و در میان گروههای سهگانه معرّفی شده در این سوره، (اصحاب یمین، اصحاب شمال، سابقون) در صدر ایستادهاند.
بسیاری از مفسّران ابریق را دربرگیرنده آب یا شراب بهشتی دانستهاند؛[۱۶] اما برخی از ایشان این شراب را صرفاً با تأویلات عرفانی، به بادههای ارادت، معرفت، محبّت، عشق، ذوق، حکمت و علم[۱۷] و یا شراب احدیّت[۱۸] تفسیر کردهاند.
از ویژگیهای این باده آن است که آفات بادههای دنیایی از قبیل سرگیجه و عقلربایی را ندارد: «لاَیُصَدَّعونَ عَنهَا ولاَیُنزِفونَ». (سوره واقعه/56، 19) از دیگر اوصاف این جامها آن است که در دست پسران بهشتی قرار دارند؛ پسرانی که همواره برگرد مقرّبان درگردشند: «یَطُوفُ عَلَیهِم وِلدَنٌ مُخلَّدونَ»؛ بر گردشان پسرانی جاودان [بهخدمت] میگردند. (سوره واقعه/56، 17)
برخی گفتهاند: هر کدام از پسران به تنهایی جامهای سهگانه اکواب، اباریق و کأس را در دست دارد. به نظر فخر رازی جامها خود در گردشند و همراهی پسران بهشتیباجامها برای اکرام و گرامیداشت بهشتیان است[۱۹] و شاید بر دست هر کدام از پسران، یکی از جامها در گردش باشد و جمع آمدن «اباریق» نیز بیانگر بسیاریِ شمار آنان است.[۲۰]
از ظاهر آیات برمیآید که گردش پسران ابریق بدست، سبب شکوه و شوکت مجلس مقرّبان و زینت بخش بزم آنان است؛ امّا حاصل توجیههای عرفانی برخی مفسّران آن است که پسران ابریق بدست، بیشتر از مقرّبان از این گردش شوقآمیز سود میجویند.[۲۱] در باریک اندیشی دیگری، با توجه به موضوع گردش جامها گفتهاند: گویا برای گزینش واژههای این آیات نیز گرداگرد گیتی گشته و گزیدهترین آنها آورده شده است.[۲۲]
پانویس
- ↑ جامعالبیان، مج13، ج27، ص226؛ الدرّالمنثور، ج8، ص9.
- ↑ روحالمعانی، مج15، ج27، ص209.
- ↑ مجمعالبیان، ج9، ص327؛ دهخدا، ج1، ص244، «ابریق».
- ↑ روحالمعانی، مج15، ج27، ص209.
- ↑ المعرّب، ص18 و 130، «ابریق»؛ لسانالعرب، ج1، ص383، «برق»؛ القاموسالمحیط، ج2، ص1152، «برق».
- ↑ المعجم فی فقه اللغة، ج1، ص112، «أباریق»؛ واژههای دخیل، ص102، «ابریق».
- ↑ التحقیق، ج1، ص256، «برق»؛ مقاییس، ج1، ص222، «برق».
- ↑ الاتقان، ج1، ص289.
- ↑ المعجم فی فقه اللغه، ج1، ص113، «أباریق».
- ↑ مفردات، ص119، «برق»؛ مقاییس، ج1، ص222، «برق»؛ قرطبی، ج17، ص122.
- ↑ مفردات، ص119، «برق».
- ↑ مقاییس، ج1، ص222، «برق».
- ↑ هل فی القرآن اعجمی، ص40.
- ↑ روحالمعانی، مج15، ج27، ص209.
- ↑ کشف الاسرار، ج9، ص445.
- ↑ التفسیرالکبیر، ج29، ص151؛ جامع البیان، مج13، ج27، ص227؛ کشفالاسرار، ج9، ص445.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج2، ص588.
- ↑ تفسیرملاصدرا، ج7، ص31.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج29، ص151.
- ↑ المعجم فی فقه اللغه، ج1، ص113.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج2، ص588؛ تفسیر ملاصدرا، ج7، ص30.
- ↑ المعجم فی فقه اللغه، ج1، ص114.