قراءات قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' تلخیص از نگرشى نوين بر تاريخ و علوم قرآنى ، بنیاد قرآ...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱۰۴: سطر ۱۰۴:
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
 
<references />
 
<references />
 +
[[Category:تاریخ قرآن]]

نسخهٔ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۷

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: تلخیص از نگرشى نوين بر تاريخ و علوم قرآنى ، بنیاد قرآن، تهران، 1380، ص 91 تا 101.

نويسندگان: فائزه عظيم‌زاده؛ بى‌بى سادات رضى؛ اعظم پويازاده

قرائات قرآن

معانى لغوى و اصطلاحى قرائت

برخى از علماء لغت قرائت را واژه اى اصيل در زبان عربى مى دانند و برخى از محققان معتقدند كه قرائت به معناى تلاوت و خواندن، داراى ريشه اصيل عربى نيست بلكه عرب در آغاز امر، اين واژه را به معناى تلاوت نمى دانست و از زبان عبرى گرفته شده؛ سپس دست به دست گشته تا به معناى تلاوت در زبان عربى معمول و متداول شده است .[۱]

ابن جزرى در معناى اصطلاحى قرائات مى نويسد: قرائات، عبارت از علم به كيفيت اداى كلمات قرآن و اختلاف اين كيفيت مى باشد؛ اختلافى كه به ناقل و راوى آن منسوب است .[۲] طبق اين تعريف، روايت، نقل و اسناد از اجزاى معتبر در تعريف قرائات خواهد بود.

عبدالهادى فضلى تعريف واضحى از قرائات بدست مى دهد: قرائت عبارت است از تلفظ قرآن كريم به همان صورت و كيفيتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تلفظ مى كرد و يا عبارت از خواندن و تلفظ قرآن كريم به همان صورت و كيفيتى است كه در حضور رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم خوانده شده و آن حضرت آن تلفظ و خواندن را تأييد كرده اند. خواندن قرآن كريم بر اساس لفظى كه نقل و روايت شده است، فرقى نمى كند كه تلفظ خود آن حضرت باشد و يا تلفظ و خواندن ديگران كه مورد تأييد ايشان قرار گرفته است؛ اعم از آن كه يك يا چند نفر باشند.[۳]

انواع قرائات

اختلاف در قرائات بي‌شمار است؛ مثل اختلاف در حركات اعراب و بنا، تقديم و تأخير، زياده و نقصان مد و قصر، تخفيف و تشدثيد، ترقيق و تفخيم، اخفا و اظهار، فك ادغام و...

دانشمندانى مثل ابن قتيبه، امام فخرالدين رازى، ابن جزرى و ديگران در مقام استقراى قرائات - على‌رغم اختلاف انواع آن - برآمدند و سعى كردند جهات يا وجوه اختلاف را نيز مشخص سازند. برخى از مدافعان كوشيده اند از اين وجوه را در هفت منحصر سازند.

ابن قتيبه مى نويسد: «وجوه اختلاف قرائات را هفت وجه يافتم:

  • 1. اختلاف در حركات كلمه بدون اين كه در معنى و صورت و شكل آن تغييرى ايجاد كند مانند «وَ يَضِيقُ صَدْرِي »[۴] كه هم به رفع قاف «يضيق» و هم به نصب آن «يضيق» قرائت شده است.
  • 2. اختلاف در حركات كه تغييرى در معنى ايجاد كند لكن صورت و شكل كلمه محفوظ ماند مانند «كفل‌ها» در آيه «وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا»[۵] كلمه «كفلها» هم به تخفيف فاء «كفلها» و رفع محلى زكريا به عنوان فاعل و نيز به تشديد فاء «كفلها» و نصب محلى زكريا به عنوان مفعول دوم قرائت شده است.
  • 3. اختلاف در حروف كلمه كه در معنا تغيير ايجاد كند، لكن صورت و شكل كلمه محفظ ماند؛ «تنشزها» در آيه «وَانْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها» كلمه «ننشزها» هم با «زاء» و هم با «راء» قرائت شده است.
  • 4. اختلاف در حروف كه در صورت و شكل كلمه تغيير به وجود مى آورد، لكن معناى كلمه محفوظ مى ماند مانند «كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ » در آيه «وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ »[۶] اين آيه به صورت كالصوف المنفوش نيز قرائت شده است.
  • 5. اختلاف در حروف كه معنى و شكل را تغيير مى دهد، مانند كلمه «طلح» در آيه «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ»[۷] كلمه «طلح» با «حاء» (طلح) و نيز «عين» (طلع) قرائت شده است.
  • 6. اختلاف در تقديم و تأخير مانند؛ «وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِ »[۸] كه به صورت «و جاءت سكرة الحق بالموت» يعنى به صورت تقديم «الحق» به «الموت» قرائت شده است.
  • 7. اختلاف در زياده و نقصان مانند «ما عملت ايديهم »[۹] كه به صورت «و ما عملته ايديهم» نيز قرائت شده است .[۱۰]

تعداد اختلافات قرائات

تعداد اختلاف قرائات طبق ثبت التيسير فى قرائات السبع نوشته دانى(م 444 ه) در حدود 1100 مورد - مهم و غيرمهم - است و بيشتر از دو سوم آن‌ها به ادغام و ضمير يا صيغه حاضر و غايب فى المثل فرق يعلمون و تعلمون و امثال آن مربوط مى شود.[۱۱]

نويسندگان معجم القرائات القرآنية كه موارد اختلاف قرائات را از آغاز تا انجام قرآن به ثبت رسانده اند، 10243 مورد اختلاف را ذكر مى كنند[۱۲] كه بخش اعظم آن به ادغام يا عدم ادغام، اماله و جزئيات تجويدى و سجاوندى مربوط مى شود.

علل اختلاف قرائات

اختلاف قرائات در هر متنى به ويژه متون كهن، پيش مى آيد؛ هر چند آن متن با دقت زيادى تدوين شده باشد. با نگاهى به تاريخ جهان درمى يابيم كه هيچ كتاب عادى يا مقدسى، مانند قرآن عمر بيش از 1400 سال نداشته است كه با اين دقت و صحت تدوين شده باشد.

جامعان و تدوين‌كنندگان قرآن كه قداست ويژه اى براى آن قائل بودند، با روش فوق‌العاده دقيق خود، قرآن را جمع آورى كردند به گونه اى كه نه يك كلمه در اصل قرآن افزودند و نه يك كلمه از آن كاستند.

قرآن كتابى است كه هم شفاها از آغاز تاكنون، سينه به سينه نقل شده و هم صورت كتبى قرآن موجود از روى مصاحف اوليه استنساخ شده است و هنوز هم رسم الخط عثمانى در ميان مسلمانان از قداست ويژه اى برخوردار است. اما با وجود اين همه امعان نظر و اعمال دقت، اختلاف قرائات در قرآن هم راه يافت؛ حتى در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نيز اين مسأله مشهود بود.

به تدريج بر اين اختلاف افزوده شد تا اين كه امت اسلامى بر قرائتى واحد اجماع كردند. مجموعه اى از علل در ايجاد اختلاف قرائات نقش داشته است و چنان كه گفته شد مقدارى از آن طبيعى و قهرى بود. در اينجا به برخى از علل اختلاف قرائات اشاره مى شود:

1. اختلاف لهجه :

لهجه مجموعه اى از صفات زبانى است كه به محيطى خاص وابسته است و همه افراد اين محيط در اين صفات مشتركند و زبان مجموعه اى از اين لهجه هاست .[۱۳] اساساً هيچ زبانى نيست كه از اختلاف لهجه ها مصون باشد. قبايل عرب نيز داراى لهجه هاى مختلفى هستند. از موارد اختلاف لهجه ها مى توان نمونه هاى زير را ذكر كرد:

  • اختلاف در حركات: مثل نستعين به فتح نون و كسر آن .[۱۴]
  • اختلاف در حركت و سكون: مثل «معكم» به فتح و سكون عين.
  • اختلاف در اظهار همزه و حذف آن: مثل «مستهزئون» و «مستهزون».
  • اختلاف در تقديم و تأخير: مثلا اهل حجاز صاعقه و صواعق و بنى‌تميم صاقعه و مواقع گويند.[۱۵]
  • اختلاف در حروف: مثل اولئك و اولائك.
  • اختلاف در تأنيث و تذكير: مثل هذه البقرة و هذا البقرة.[۱۶]

اين لهجات در قرائات قرآن نيز اثر گذاست. در اينجا به چند قرائت كه لهجه در آن اثر داشته است، اشاره مى شود: سعيد بن جبير من اعاء اخيه [۱۷] خوانده است كه تبديل واو مكسور به همزه، لهجه هذيل است .[۱۸]

ابوجعفر و حسن و اذا الرسل وقتت [۱۹] خوانده اند كه لهجه مصر سفلى است .[۲۰] به نظر مى رسد نخستين كسى كه ريشه اختلاف قرائات را اين گونه ياد كرده، اين قتيبه است.

2. نبودن اعراب و حركت در خط عربى و مصاحف امام :

وقتى كه كلمه اى اعراب نداشته باشد، به طور طبيعى احتمال چند نوع خواندن پيش مى آيد براى نشان دادن تنوع اختلاف اعرابى و نقش آن در اختلاف قرائات به نمونه هاى زير اشاره مى كنيم:

حمزه و كسايى: «قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»[۲۱] را به صيغه امر خوانده اند و بقيه به صيغه متكلم.[۲۲] «نافع وَلاتُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِيمِ » را به صيغه نفى خوانده و بقيه به صيغه مضارع خوانده اند.[۲۳]

3. نبودن اعجام يا نقطه و نشان حروف :

در آن زمان مرسوم بود كه حروف بدون نقطه نوشته مى شد، يعنى در نوشتن بين سين و شين، عين و غين، راء و زاء، باء، تاء، ثاء، و ياء، فاء و قاف، جيم، حاء و خاء، دال و ذال، صاد و ضاد، طاء و ظاء فرقى نبود؛ به عنوان مثال «كسايى ان جاءكم فاسق بنباء فتثبتوا»[۲۴] خوانده است و بقيه «فتبينوا» خوانده اند. ابن عامر «نُنْشِزُها»[۲۵] خوانده است و بقيه «ننشزها».[۲۶]

4. خطا و سهو و نسيان :

اشتباه راويان، قاريان و كاتبان نيز عاملى اجتناب ناپذير در افزايش و گسترش اختلاف قرائات بوده است. آقاى جعفر مرتضى عاملى در مورد سهو كاتبان چنين مى نويسد: جامعان قرآن تلاش فراوانى كردند تا حتى المقدور تحريف سهوى يا عمدى در آيات قرآن رخ ندهد ليكن اين دقت و تحفظ و اهتمام به ضبط دقيق آيات و مقابله مكرر، مانع از وقوع خطاهاى سهوى نشد.

اين مسأله نسبت به كتابى با چنين حجم بزرگى طبيعى به نظر مى رسد؛ بخصوص كه برخى از مصاحف عثمانى قبل از مقابله نهايى و ضبط درست آيات به بلاد اسلامى فرستاده شد. مورخان در اين باره گفته اند: عثمان، مصحف را با عجله به كوفه فرستاد؛ زيرا به وى خبر رسيده بود كه مردم به قرائت ابن مسعود - كه ميان وى و عثمان درگيرى معروفى بر سر كتابت قرآن اتفاق افتاده بود - گرويده اند و قرائت او را فرامى گيرند.

دانشمندان به موارد متعددى از اختلافات ميان مصاحف عثمانى اشاره كرده اند.[۲۷] از جمله ابن عامر كتابى با نام اختلاف مصاحف الشام والحجاز والعراق نگاشته است. به عنوان مثال در مصحف مدينه «سارعو»[۲۸] بدون واو است و در مصحف كوفه و بصره «و سارعوا» با واو آمده است و همين مورد دوم مورد قبول مسلمانان است .[۲۹]

اين اختلاف باعث اختلاف قرائت قاريان و مردم سرزمين‌هاى مختلف شده است.

5. اضافاتى كه در تفسير آيات آمده است .

از علل اختلافات «تلفيقات و منضمات تفسيرى است كه ابتدا در جايى به عنوان تفسير و بيان، ملحق به نص منزل گرديده سپس گمان برده شده كه از نص منزل است؛ به عنوان مثال از ابن عباس در موارد متعدد نقل شده است كه مى خواند: «لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ »(فى مواسم الحج).[۳۰]

سيوطى اين قرائت را مطلقاً از باب تفسير آيه مى داند و مى گويد كه بخارى آن را در صحيح خود آورده است .[۳۱]

6- نبودن علايم سجاوندى وقف :

ابتدا و هر گونه فصل و وصلى كه بعدها علم قرائات و تجويد عهده دار تدارك آن شد، مثلاً وقف يا عدم وقف در كلمه هاى «الله والعلم»، اختلاف نظر كلامى دامنه‌دارى در ميان فريقين پديد آورده است .[۳۲]

پانویس

  1. پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، محمدباقر حجتى، ص 248.
  2. منجد المقرئين، ص 3 به نقل از مقدمه اى بر تاريخ قرائات قرآن كريم، عبدالهادى فضلى.
  3. مقدمه اى بر تاريخ قرائات، ص 81.
  4. سوره شعراء، آیه 13.
  5. سوره آل عمران، آیه 37.
  6. سوره القارعة، آیه 5.
  7. سوره واقعه، آیه 29.
  8. سوره قلم، آیه 19.
  9. سوره يس، آيه 35.
  10. ر.ك. مقدمه اى بر تاريخ قرائات، ص 113-115.
  11. قرآن شناخت، بهاءالدين خرمشاهى، ص 97.
  12. معجم القرءات القرآنية، احمد مختار عمرو عبدالعان سالم مكرم كه كلمه وسواس از سوره ناس، مورد آخر (10243) است.
  13. القراءات و اثرها فى علوم العربية، محمد سالم حسينى، ص 79.
  14. فراء گفته است كه قيس و اسد مفتوح خوانده اند و ديگران مكسور ر.ك. الكتاب سيبويه.
  15. الكامل: ج 2، ص 198.
  16. التمهيد فى علوم القرآن: محمدهادى معرفت، ج 2، ص 3.
  17. سوره يوسف، 76.
  18. المحتسب ص 84 به نقل از: التمهيد، ج 2، ص 3.
  19. سوره مرسلات، آیه 11.
  20. المحتسب ص 164 به نقل از: التمهيد، ج 2، ص 23.
  21. سوره بقره، 259.
  22. الكشف، ج 1، ص 312، المتهيد، ج 2، ص 13.
  23. الكشف، ج 1، ص 262، المتهيد، ج 2، ص 13.
  24. سوره حجرات، آیه 6.
  25. سوره بقره، آیه 259.
  26. الكشف، ج 1، ص 310، التمهيد، ج 2، ص 12.
  27. البته برخى معتقدند كه قرآن بر هفت حرف نازل شده است و عثمان اين 7 حرف را بر مصاحف امصار پراكنده كرده است. در مورد اين بحث ر.ك: الاتقان فى علوم القرآن: جلال‌الدين سيوطى، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، ج 1، ص 1761-1777.
  28. سوره آل عمران، 133.
  29. حقايقى مهم پيرامون قرآن كريم: جعفر مرتضى عاملى، ص 176.
  30. سوره بقره، 198.
  31. الاتقان: ج 1، ص 265.
  32. چارده روايت: بهاءالدين خرمشاهى، ص 21؛ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا. برخى بر الله وقف كرده و مى گويند تأويل را جز خدا نمى داند، برخى بر علم وقف كرده اند و مى گويند راسخون فى العلم نيز به تأويل علم دارند.