حوقله: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
سطر ۵: سطر ۵:
 
== ماهیت حوقله ==
 
== ماهیت حوقله ==
  
حَوْلَقَه و حَوْقَلَه، هر دو، مصدر منحوتِ (تراشیده شده) و جعلی عبارت « لاحَولَ وَ لاقُوَّةَ إِلّا بِاللّه » هستند [۱] [۲] [۳] مانند بسمله که از « بِسمِ اللَّه الرَّحمنِ الرَّحیم » ساخته شده است.
+
حَوْلَقَه و حَوْقَلَه، هر دو، مصدر منحوتِ (تراشیده شده) و جعلی عبارت « لاحَولَ وَ لاقُوَّةَ إِلّا بِاللّه » هستند <ref> محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۵، ص۳۷۰، ج ۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره. </ref> مانند بسمله که از « بِسمِ اللَّه الرَّحمنِ الرَّحیم » ساخته شده است.
در زبان عربی برای اختصار در بیان دو یا چند کلمه یا عبارت پرکاربرد، آن‌ها را باهم ترکیب کرده عبارت جدیدی پدید می‌آورند، حوقله و حولقه نیز از این جمله اند. [۴] [۵] [۶]
+
در زبان عربی برای اختصار در بیان دو یا چند کلمه یا عبارت پرکاربرد، آن‌ها را باهم ترکیب کرده عبارت جدیدی پدید می‌آورند، حوقله و حولقه نیز از این جمله اند. <ref> ابن انباری، الزاهر فی معانی کلمات الناس، ج۱، ص۱۰۳، چاپ حاتم صالح ضامن، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴. </ref>
  
 
== معنای دیگر حوقله ==
 
== معنای دیگر حوقله ==
  
معنای دیگر حوقله پیر و ناتوان شدن یا نوع راه رفتنِ پیرمردان است، [۷] از این رو ابن دَحْیَه استفاده از واژه حوقله را برای اختصارِ ذکرِ « لاحول ولا قوّة الّا باللّه » خطا و کاربرد حولقه را صحیح دانسته است [۸].
+
معنای دیگر حوقله پیر و ناتوان شدن یا نوع راه رفتنِ پیرمردان است، <ref> اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «حقل»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. </ref> از این رو ابن دَحْیَه استفاده از واژه حوقله را برای اختصارِ ذکرِ « لاحول ولا قوّة الّا باللّه » خطا و کاربرد حولقه را صحیح دانسته است <ref> عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۴۸۳ـ۴۸۴، چاپ محمد احمدجادمولی، علی محمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره </ref>.
 
 
 
== اِعراب و معنای حوقله ==
 
== اِعراب و معنای حوقله ==
  
 
درباره اِعراب و درنتیجه معنای این عبارت، اقوال مختلفی وجود دارد و میان ادیبان و نحویان در این باره اختلاف هست.
 
درباره اِعراب و درنتیجه معنای این عبارت، اقوال مختلفی وجود دارد و میان ادیبان و نحویان در این باره اختلاف هست.
ابن انباری [۹] پنج وجه اعرابی، و به تبع آن، پنج معنای متفاوت برای این عبارت ذکر کرده است.
+
ابن انباری <ref> ابن انباری، الزاهر فی معانی کلمات الناس، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۷، چاپ حاتم صالح ضامن، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴. </ref>  پنج وجه اعرابی، و به تبع آن، پنج معنای متفاوت برای این عبارت ذکر کرده است.
  
 
== معنای ذکر حوقله ==
 
== معنای ذکر حوقله ==
  
مفاد ذکر حولقه آن است که روى گردانى از گناه و توانایى بر طاعت جز به حول و قوّه خداوند امکان‌پذیر نیست و در حقیقت، بنده با این ذکر، فقر و نیاز مطلق خود را در همه چیز به خدای متعال مى‌نمایاند و رفع نیاز خویش را از او مى‌طلبد. [۱۰]
+
مفاد ذکر حولقه آن است که روی گردانی از گناه و توانایی بر طاعت جز به حول و قوّه خداوند امکان‌پذیر نیست و در حقیقت، بنده با این ذکر، فقر و نیاز مطلق خود را در همه چیز به خدای متعال می‌نمایاند و رفع نیاز خویش را از او می‌طلبد.<ref> مرآةالعقول ج۱۲،ص ۲۱۳. </ref>
حَوْل به معنای حرکت، نیرو و نیز قدرت بر تصرف در امور ( حیله ) است و مفهوم این ذکر آن است که قدرت و نیرو تنها از آن خدا و به خواست اوست. [۱۱] [۱۲] [۱۳]
+
حَوْل به معنای حرکت، نیرو و نیز قدرت بر تصرف در امور ( حیله ) است و مفهوم این ذکر آن است که قدرت و نیرو تنها از آن خدا و به خواست اوست.<ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «حول»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. </ref>
مقصود از این عبارت، اظهار نیاز به درگاه خدا و درخواست کمک از او در کارهاست که این کار حقیقت عبودیت دانسته شده است. [۱۴]
+
مقصود از این عبارت، اظهار نیاز به درگاه خدا و درخواست کمک از او در کارهاست که این کار حقیقت عبودیت دانسته شده است. <ref> ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «حولق»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش. </ref>
این عبارت به صورت «لا حَیْل وَ لاقُوَّةَ إِلّا باللّه» نیز آمده است. [۱۵]
+
این عبارت به صورت «لا حَیْل وَ لاقُوَّةَ إِلّا باللّه» نیز آمده است. <ref> ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حول». </ref>
این عبارت در قرآن کریم نیامده، اما عبارت «لا قُوَّة إِلّا باللّه» یک بار در آیه ۳۹ سوره کهف [۱۶] به کار رفته است.
+
این عبارت در قرآن کریم نیامده، اما عبارت «لا قُوَّة إِلّا باللّه» یک بار در آیه ۳۹ سوره کهف<ref>  کهف/سوره۱۸، آیه۳۹. </ref>    به کار رفته است.
  
 
== حوقله در روایات ==
 
== حوقله در روایات ==
  
امام علی (علیه السلام) در پاسخ پرسشی از معنای این عبارت، بیان کرده است که « ما در برابر خدا از خود اختیاری نداریم و جز قدرتی که او به ما ارزانی کند قدرتی نداریم (قدرت و اختیار ما ذاتی نیست)؛ پس چون ما را مالک آن قدرت ـ که خود بدان سزاوارتر است ـ گرداند، مکلف می‌شویم و اگر آن قدرت را از ما بگیرد تکلیف را از ما برمی دارد ». [۱۷]
+
امام علی (علیه السلام) در پاسخ پرسشی از معنای این عبارت، بیان کرده است که « ما در برابر خدا از خود اختیاری نداریم و جز قدرتی که او به ما ارزانی کند قدرتی نداریم (قدرت و اختیار ما ذاتی نیست)؛ پس چون ما را مالک آن قدرت که خود بدان سزاوارتر است گرداند، مکلف می‌شویم و اگر آن قدرت را از ما بگیرد تکلیف را از ما برمی دارد ». <ref> علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، حکمت ۴۰۴، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱. </ref>
در احادیث دیگر، این عبارت را این گونه معنا کرده‌اند که « ما هیچ نیرو و قدرتی برای ترک معصیت ، جز با کمک خدا و هیچ توانی برای انجام طاعات جز با یاری او نداریم » [۱۸] بنابراین، هرکس این عبارت را بگوید کار خود را به خدا سپرده است. [۱۹]
+
در احادیث دیگر، این عبارت را این گونه معنا کرده‌اند که « ما هیچ نیرو و قدرتی برای ترک معصیت، جز با کمک خدا و هیچ توانی برای انجام طاعات جز با یاری او نداریم »<ref> ابن بابویه، معانی الاخبار، ج۱، ص۲۱، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش. </ref>  بنابراین، هرکس این عبارت را بگوید کار خود را به خدا سپرده است. <ref> ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۲۹۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش. </ref>
  
== جایگاه حوقله ==
+
== شأن حوقله ==
 
 
بنابر حدیثی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه وآله وسلم) این جمله گنجی از گنج های بهشت است [۲۰] [۲۱].
 
و نیز این ذکر از اذکاری است که حضرت موسی (علیه‌السلام) هنگام شکافته شدن دریا بر زبان جاری کرد. [۲۲]
 
همچنین امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا پیوسته این ذکر را بر زبان جاری می کرد. [۲۳] [۲۴]
 
احادیث بسیاری در فضیلت این ذکر نقل شده است و مسلمانان به بسیار گفتن آن توصیه شده اند. [۲۵] [۲۶] [۲۷]
 
  
 +
بنابر حدیثی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه وآله وسلم) این جمله گنجی از گنج های بهشت است<ref> ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۲، ص۳۳۳، بیروت: دارصادر. </ref>
 +
و نیز این ذکر از اذکاری است که حضرت موسی (علیه‌السلام) هنگام شکافته شدن دریا بر زبان جاری کرد. <ref> عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرّالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۷۰، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱. </ref>
 +
همچنین امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا پیوسته این ذکر را بر زبان جاری می کرد. <ref>  ابن طاووس، مقتل الحسین علیه‌السلام، ج۱، ص۷۰، المسمی باللهوف فی قتلی الطفوف، قم (۱۴۱۷). </ref>
 +
احادیث بسیاری در فضیلت این ذکر نقل شده است و مسلمانان به بسیار گفتن آن توصیه شده اند. <ref> احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، ج۱، ص۱۱، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
 +
</ref>
 
== آثار حوقله ==
 
== آثار حوقله ==
  
در احادیثِ پیامبر و امامان (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین)، گفتن این ذکر برای رفع وسوسه و حزن ، [۲۸] برطرف شدن بیماری و فقر ، [۲۹] [۳۰] پس از دعا و نمازهای ظهر و مغرب، [۳۱] [۳۲] [۳۳] هنگام خروج از منزل [۳۴] و پس از گفتن یا شنیدن « حَی عَلی الصَّلوةِ »، « حَی عَلی الْفَلاحِ » و « حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل » در اذان سفارش شده است. [۳۵] [۳۶] [۳۷]
+
در احادیثِ پیامبر و امامان (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین)، گفتن این ذکر برای رفع وسوسه و حزن، <ref>  الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام و المشتهر بفقه الرضا، ج۱، ص۳۸۵، مشهد: مؤسسة آل البیت، ۱۴۰۶ </ref>.  برطرف شدن بیماری و فقر، <ref> کلینی، کتاب الکافی، ج۸، ص۹۳ </ref>.  پس از دعا و نمازهای ظهر و مغرب، <ref> کلینی، کتاب الکافی، ج۲، ص۵۲۸.  </ref> هنگام خروج از منزل <ref> کلینی، کتاب الکافی، ج۲، ص۵۴۲. </ref> و پس از گفتن یا شنیدن « حَی عَلی الصَّلوةِ »، « حَی عَلی الْفَلاحِ » و « حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل » در اذان سفارش شده است. <ref> محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۲، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. </ref>
همچنین این ذکر از مصادیق باقیات صالحات دانسته شده است. [۳۸]از جمله، هنگام پوشيدن لباس نو، بسيار گفتن
+
همچنین این ذکر از مصادیق باقیات صالحات دانسته شده است. <ref> عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرّالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۵، ص۳۴۸ـ۳۵۱، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱. </ref> از جمله، هنگام پوشیدن لباس نو، بسیار گفتن لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلاّ باللّه‌ِ (العَلیّ العَظیم)<ref> کشف الغطاء 3/ 38؛ وسائل الشیعة 5/ 47 </ref> مستحب است.
لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلاّ باللّه‌ِ (العَلىّ العَظيم)<ref> كشف الغطاء 3/ 38 ؛ وسائل الشيعة 5/ 47 </ref> مستحب است.
 
  
== کاربردحوقله در فارسی ==
+
== کاربردحوقله در زبان فارسی ==
 
 
واژه حوقله در نثر فارسی نیز به کار رفته است. [۳۹]
 
در نظم و نثر فارسی تعابیر « لاحول گویان » و « لاحول کنان » و گفتن « لاحول ولاقوّة الّا باللّه »، برای راندن شیطان ، اظهار تعجب ، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی کاربرد دارد. [۴۰] [۴۱] [۴۲] [۴۳] [۴۴] [۴۵]
 
  
 +
واژه حوقله در نثر فارسی نیز به کار رفته است.<ref> احمدبن محمد شفیع وقار شیرازی، محاکمه انسان و حیوان «مرغزار»، ج۱، ص۱۳۷، چاپ محمد فاضلی، مشهد ۱۳۷۲ش. </ref> در نظم و نثر فارسی تعابیر « لاحول گویان » و « لاحول کنان » و گفتن « لاحول ولاقوّة الّا باللّه »، برای راندن شیطان، اظهار تعجب، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی کاربرد دارد.  <ref> احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۱۹۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۵ش.
 +
</ref>
 
== شرح الحوقلة و الحیعلة ==
 
== شرح الحوقلة و الحیعلة ==
  
جلال الدین سیوطی در کتاب « شرح الحوقلة و الحیعلة » به توضیح درباره این ذکر و فضیلت آن پرداخته است. [۴۶]
+
جلال الدین سیوطی در کتاب « شرح الحوقلة و الحیعلة » به توضیح درباره این ذکر و فضیلت آن پرداخته است. <ref>  حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون۱۰۴۰. </ref>
 
 
 
== کاربرد حوقله در فقه ==
 
== کاربرد حوقله در فقه ==
  
 
از آن به مناسبت در باب صلات سخن گفته‌اند.
 
از آن به مناسبت در باب صلات سخن گفته‌اند.
حولقه از ذکرهاى بسیار با فضیلت است که در اوقات و حالات مختلف و مناسب بر آن سفارش شده است. [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱]
+
حولقه از ذکرهای بسیار با فضیلت است که در اوقات و حالات مختلف و مناسب بر آن سفارش شده است.<ref>  وسائل الشیعة، ج۵، ص۳۲۶-۳۲۸.    </ref>
از جمله، هنگام پوشیدن لباس نو، بسیار گفتن « لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّاباللَّهِ (العَلىّ العَظیم) » مستحب است. [۵۲] [۵۳]
+
از جمله، هنگام پوشیدن لباس نو، بسیار گفتن « لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّاباللَّهِ (العَلیّ العَظیم) » مستحب است.<ref> کشف الغطاء ج۳،ص ۳۸. </ref>
حکایت فصول اذان همراه موذن یا پس از گفتن او مستحب است؛ لیکن- بنابر دیدگاه برخى- مى‌تواند حیعلات (حَىَّ عَلى الصَّلاة تا حَىَّ على‌ خَیرِ العَمَل) را به حولقه تبدیل کند. البته این در غیر نماز است.
+
حکایت فصول اذان همراه موذن یا پس از گفتن او مستحب است؛ لیکن- بنابر دیدگاه برخی- می‌تواند حیعلات (حَیَّ عَلی الصَّلاة تا حَیَّ علی‌ خَیرِ العَمَل) را به حولقه تبدیل کند. البته این در غیر نماز است.
استحباب حکایت در نماز اختلافى است؛ لیکن نمازگزار اگر بخواهد اذان را حکایت کند، نمى‌تواند حیعلات را حکایت نماید؛ چون کلام آدمى محسوب شده و موجب بطلان نماز مى‌گردد؛ بلکه باید آن ها را تبدیل به حولقه نماید. [۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷]
+
استحباب حکایت در نماز اختلافی است؛ لیکن نمازگزار اگر بخواهد اذان را حکایت کند، نمی‌تواند حیعلات را حکایت نماید؛ چون کلام آدمی محسوب شده و موجب بطلان نماز می‌گردد؛ بلکه باید آن ها را تبدیل به حولقه نماید.<ref> مفتاح الکرامة ج۳ص ۵۱۱- ۵۱۲. </ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
 
<references />
 
<references />
 
+
 
== منابع ==
 
== منابع ==
 +
*موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی،جلد 3، صفحه387،در دسترس در[http://lib.eshia.ir/23017/3/387 کتابخانه مدرسه فقاهت]
  
*[http://www.wikifeqh.ir/%D8%AD%D9%88%D9%82%D9%84%D9%87 ویکی فقه]،بازیابی: 2 بهمن ماه 1392.
+
*[http://www.wikifeqh.ir/حوقله ویکی فقه]،بازیابی:2 بهمن ماه 1392.
*موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي،جلد 3، صفحه387،در دسترس در[http://lib.eshia.ir/23017/3/387 کتابخانه مدرسه فقاهت]
 
  
*[http://www/wiki.islamicdoc.org/wiki/index.php، دانشنامه علوم اسلامی]، بازیابی: 2 بهمن ماه 1392.
+
*[http://www.wiki.islamicdoc.org/wiki/index.php/حوقله، دانشنامه علوم اسلامی]، بازیابی:2 بهمن ماه 1392.
  
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده:آداب و سنن]]
 
[[رده:آداب و سنن]]
 +
 +
 +
==پانویس ==
 +
<references />

نسخهٔ ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۴۸


حَوْقَلَه یا حَوْلَقَه، ذکر « لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللّه » گفتن می‌باشد.

ماهیت حوقله

حَوْلَقَه و حَوْقَلَه، هر دو، مصدر منحوتِ (تراشیده شده) و جعلی عبارت « لاحَولَ وَ لاقُوَّةَ إِلّا بِاللّه » هستند [۱] مانند بسمله که از « بِسمِ اللَّه الرَّحمنِ الرَّحیم » ساخته شده است. در زبان عربی برای اختصار در بیان دو یا چند کلمه یا عبارت پرکاربرد، آن‌ها را باهم ترکیب کرده عبارت جدیدی پدید می‌آورند، حوقله و حولقه نیز از این جمله اند. [۲]

معنای دیگر حوقله

معنای دیگر حوقله پیر و ناتوان شدن یا نوع راه رفتنِ پیرمردان است، [۳] از این رو ابن دَحْیَه استفاده از واژه حوقله را برای اختصارِ ذکرِ « لاحول ولا قوّة الّا باللّه » خطا و کاربرد حولقه را صحیح دانسته است [۴].

اِعراب و معنای حوقله

درباره اِعراب و درنتیجه معنای این عبارت، اقوال مختلفی وجود دارد و میان ادیبان و نحویان در این باره اختلاف هست. ابن انباری [۵] پنج وجه اعرابی، و به تبع آن، پنج معنای متفاوت برای این عبارت ذکر کرده است.

معنای ذکر حوقله

مفاد ذکر حولقه آن است که روی گردانی از گناه و توانایی بر طاعت جز به حول و قوّه خداوند امکان‌پذیر نیست و در حقیقت، بنده با این ذکر، فقر و نیاز مطلق خود را در همه چیز به خدای متعال می‌نمایاند و رفع نیاز خویش را از او می‌طلبد.[۶] حَوْل به معنای حرکت، نیرو و نیز قدرت بر تصرف در امور ( حیله ) است و مفهوم این ذکر آن است که قدرت و نیرو تنها از آن خدا و به خواست اوست.[۷] مقصود از این عبارت، اظهار نیاز به درگاه خدا و درخواست کمک از او در کارهاست که این کار حقیقت عبودیت دانسته شده است. [۸] این عبارت به صورت «لا حَیْل وَ لاقُوَّةَ إِلّا باللّه» نیز آمده است. [۹] این عبارت در قرآن کریم نیامده، اما عبارت «لا قُوَّة إِلّا باللّه» یک بار در آیه ۳۹ سوره کهف[۱۰] به کار رفته است.

حوقله در روایات

امام علی (علیه السلام) در پاسخ پرسشی از معنای این عبارت، بیان کرده است که « ما در برابر خدا از خود اختیاری نداریم و جز قدرتی که او به ما ارزانی کند قدرتی نداریم (قدرت و اختیار ما ذاتی نیست)؛ پس چون ما را مالک آن قدرت که خود بدان سزاوارتر است گرداند، مکلف می‌شویم و اگر آن قدرت را از ما بگیرد تکلیف را از ما برمی دارد ». [۱۱] در احادیث دیگر، این عبارت را این گونه معنا کرده‌اند که « ما هیچ نیرو و قدرتی برای ترک معصیت، جز با کمک خدا و هیچ توانی برای انجام طاعات جز با یاری او نداریم »[۱۲] بنابراین، هرکس این عبارت را بگوید کار خود را به خدا سپرده است. [۱۳]

شأن حوقله

بنابر حدیثی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه وآله وسلم) این جمله گنجی از گنج های بهشت است[۱۴] و نیز این ذکر از اذکاری است که حضرت موسی (علیه‌السلام) هنگام شکافته شدن دریا بر زبان جاری کرد. [۱۵] همچنین امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا پیوسته این ذکر را بر زبان جاری می کرد. [۱۶] احادیث بسیاری در فضیلت این ذکر نقل شده است و مسلمانان به بسیار گفتن آن توصیه شده اند. [۱۷]

آثار حوقله

در احادیثِ پیامبر و امامان (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین)، گفتن این ذکر برای رفع وسوسه و حزن، [۱۸]. برطرف شدن بیماری و فقر، [۱۹]. پس از دعا و نمازهای ظهر و مغرب، [۲۰] هنگام خروج از منزل [۲۱] و پس از گفتن یا شنیدن « حَی عَلی الصَّلوةِ »، « حَی عَلی الْفَلاحِ » و « حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل » در اذان سفارش شده است. [۲۲] همچنین این ذکر از مصادیق باقیات صالحات دانسته شده است. [۲۳] از جمله، هنگام پوشیدن لباس نو، بسیار گفتن لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلاّ باللّه‌ِ (العَلیّ العَظیم)[۲۴] مستحب است.

کاربردحوقله در زبان فارسی

واژه حوقله در نثر فارسی نیز به کار رفته است.[۲۵] در نظم و نثر فارسی تعابیر « لاحول گویان » و « لاحول کنان » و گفتن « لاحول ولاقوّة الّا باللّه »، برای راندن شیطان، اظهار تعجب، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی کاربرد دارد. [۲۶]

شرح الحوقلة و الحیعلة

جلال الدین سیوطی در کتاب « شرح الحوقلة و الحیعلة » به توضیح درباره این ذکر و فضیلت آن پرداخته است. [۲۷]

کاربرد حوقله در فقه

از آن به مناسبت در باب صلات سخن گفته‌اند. حولقه از ذکرهای بسیار با فضیلت است که در اوقات و حالات مختلف و مناسب بر آن سفارش شده است.[۲۸] از جمله، هنگام پوشیدن لباس نو، بسیار گفتن « لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّاباللَّهِ (العَلیّ العَظیم) » مستحب است.[۲۹] حکایت فصول اذان همراه موذن یا پس از گفتن او مستحب است؛ لیکن- بنابر دیدگاه برخی- می‌تواند حیعلات (حَیَّ عَلی الصَّلاة تا حَیَّ علی‌ خَیرِ العَمَل) را به حولقه تبدیل کند. البته این در غیر نماز است. استحباب حکایت در نماز اختلافی است؛ لیکن نمازگزار اگر بخواهد اذان را حکایت کند، نمی‌تواند حیعلات را حکایت نماید؛ چون کلام آدمی محسوب شده و موجب بطلان نماز می‌گردد؛ بلکه باید آن ها را تبدیل به حولقه نماید.[۳۰]

پانویس

  1. پرش به بالا محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۵، ص۳۷۰، ج ۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره.
  2. پرش به بالا ابن انباری، الزاهر فی معانی کلمات الناس، ج۱، ص۱۰۳، چاپ حاتم صالح ضامن، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
  3. پرش به بالا اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «حقل»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
  4. پرش به بالا عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۴۸۳ـ۴۸۴، چاپ محمد احمدجادمولی، علی محمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره
  5. پرش به بالا ابن انباری، الزاهر فی معانی کلمات الناس، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۷، چاپ حاتم صالح ضامن، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
  6. پرش به بالا مرآةالعقول ج۱۲،ص ۲۱۳.
  7. پرش به بالا اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «حول»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
  8. پرش به بالا ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «حولق»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
  9. پرش به بالا ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حول».
  10. پرش به بالا کهف/سوره۱۸، آیه۳۹.
  11. پرش به بالا علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، حکمت ۴۰۴، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
  12. پرش به بالا ابن بابویه، معانی الاخبار، ج۱، ص۲۱، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
  13. پرش به بالا ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۲۹۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
  14. پرش به بالا ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۲، ص۳۳۳، بیروت: دارصادر.
  15. پرش به بالا عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرّالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۷۰، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
  16. پرش به بالا ابن طاووس، مقتل الحسین علیه‌السلام، ج۱، ص۷۰، المسمی باللهوف فی قتلی الطفوف، قم (۱۴۱۷).
  17. پرش به بالا احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، ج۱، ص۱۱، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
  18. پرش به بالا الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام و المشتهر بفقه الرضا، ج۱، ص۳۸۵، مشهد: مؤسسة آل البیت، ۱۴۰۶
  19. پرش به بالا کلینی، کتاب الکافی، ج۸، ص۹۳
  20. پرش به بالا کلینی، کتاب الکافی، ج۲، ص۵۲۸.
  21. پرش به بالا کلینی، کتاب الکافی، ج۲، ص۵۴۲.
  22. پرش به بالا محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۲، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  23. پرش به بالا عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرّالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۵، ص۳۴۸ـ۳۵۱، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
  24. پرش به بالا کشف الغطاء 3/ 38؛ وسائل الشیعة 5/ 47
  25. پرش به بالا احمدبن محمد شفیع وقار شیرازی، محاکمه انسان و حیوان «مرغزار»، ج۱، ص۱۳۷، چاپ محمد فاضلی، مشهد ۱۳۷۲ش.
  26. پرش به بالا احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۱۹۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۵ش.
  27. پرش به بالا حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون۱۰۴۰.
  28. پرش به بالا وسائل الشیعة، ج۵، ص۳۲۶-۳۲۸.
  29. پرش به بالا کشف الغطاء ج۳،ص ۳۸.
  30. پرش به بالا مفتاح الکرامة ج۳ص ۵۱۱- ۵۱۲.

منابع


پانویس