عیب جویی کردن: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۲: | سطر ۱۲: | ||
كسانی كه به جای انتقاد سالم و سازنده به فكر اين باشند كه عيوب مردم را آشكار كنند و از حيثيت و اعتبار آنان بكاهند، مرتكب گناهی بس عظيم گشته اند كه به خاطر آن عذابی دردناك پيش رو خواهند داشت. | كسانی كه به جای انتقاد سالم و سازنده به فكر اين باشند كه عيوب مردم را آشكار كنند و از حيثيت و اعتبار آنان بكاهند، مرتكب گناهی بس عظيم گشته اند كه به خاطر آن عذابی دردناك پيش رو خواهند داشت. | ||
− | قرآن مجيد در اين باره می فرمايد: | + | قرآن مجيد در اين باره می فرمايد: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الفَاحِشَةَ فِی الَّذِينَ امَنُوا لَهُم عَذَابٌ اَلِيمٌ فِی الدُّنيَا وَالاخِرَةِ و َالَّلهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَتَعلَمُونَ»}}؛ كسانی كه دوست دارند زشتي ها در ميان مردم باايمان شيوع يابد عذاب دردناكی برای آنها در دنيا و آخرت است، و خداوند می داند و شما نمی دانيد. ([[سوره نور]]، آيه 19) |
يك انسان مسلمان به حكم وظيفه اسلامی، انسانی و اخلاقی موظف است در صورتی كه از برادر دينی خود اشتباه و خطايی را مشاهده كرد در خفا به او تذكر دهد تا در صدد رفع آن [[گناه]] برآيد و چاره ای بينديشد كه از اين پس، گِرد آن گناه نگردد نه اين كه با ديدن يك كار خطا و اشتباه و چه بسا به صرف اين كه از ديگران شنيده است و تحقيق نكرده آبروی مسلمانی را ببرد و در نتيجه خود را نيز مستحق آتش دوزخ كند. | يك انسان مسلمان به حكم وظيفه اسلامی، انسانی و اخلاقی موظف است در صورتی كه از برادر دينی خود اشتباه و خطايی را مشاهده كرد در خفا به او تذكر دهد تا در صدد رفع آن [[گناه]] برآيد و چاره ای بينديشد كه از اين پس، گِرد آن گناه نگردد نه اين كه با ديدن يك كار خطا و اشتباه و چه بسا به صرف اين كه از ديگران شنيده است و تحقيق نكرده آبروی مسلمانی را ببرد و در نتيجه خود را نيز مستحق آتش دوزخ كند. | ||
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
در اين جا نكته جالب توجه اين است كه [[قرآن مجيد]] نمی گويد كسانی كه فحشاء را در ميان مؤمنان شايع می كنند. اهل عذابند بلكه می فرمايد كسانی كه دوست دارند نسبت های ناروا درباره مؤمنان شايع شود، اهل عذابند و اين خود دلالت می كند بر اين كه آبروی مسلمان نزد خداوند بسيار محترم است و او اجازه نمی دهد كه هر چه درباره مؤمنان گفته و شنيده می شود، برای ديگران بازگو گردد زيرا اگر انسان با چشم خود ببيند، كسی گناهی را انجام داده حق ندارد سرّ او را فاش كند، چه رسد به اين كه از ديگران شنيده و خود نديده باشد. (دقت كنيد.) | در اين جا نكته جالب توجه اين است كه [[قرآن مجيد]] نمی گويد كسانی كه فحشاء را در ميان مؤمنان شايع می كنند. اهل عذابند بلكه می فرمايد كسانی كه دوست دارند نسبت های ناروا درباره مؤمنان شايع شود، اهل عذابند و اين خود دلالت می كند بر اين كه آبروی مسلمان نزد خداوند بسيار محترم است و او اجازه نمی دهد كه هر چه درباره مؤمنان گفته و شنيده می شود، برای ديگران بازگو گردد زيرا اگر انسان با چشم خود ببيند، كسی گناهی را انجام داده حق ندارد سرّ او را فاش كند، چه رسد به اين كه از ديگران شنيده و خود نديده باشد. (دقت كنيد.) | ||
− | [[امام صادق]] عليه السلام فرمود: مَنْ قَالَ فِي مُؤمِنٍٍ مَا رَأَتهُ عَينَاهُ و َسَمِعَتهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ الَّلهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفَاحِشَةَ...؛ كسی كه درباره انسان مؤمن هر چه را ديده يا شنيده بازگويد آن را بين مردم شايع كند جزو كسانی است كه خدای متعال درباره آنان فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفَاحِشَةَ... | + | [[امام صادق]] عليه السلام فرمود: مَنْ قَالَ فِي مُؤمِنٍٍ مَا رَأَتهُ عَينَاهُ و َسَمِعَتهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ الَّلهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفَاحِشَةَ...؛ كسی كه درباره انسان مؤمن هر چه را ديده يا شنيده بازگويد آن را بين مردم شايع كند جزو كسانی است كه خدای متعال درباره آنان فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفَاحِشَةَ... ([[بحارالانوار]]، ج72، ص240) |
− | |||
− | ([[ | ||
'''<I> نكته:</I>''' | '''<I> نكته:</I>''' | ||
سطر ۹۷: | سطر ۹۵: | ||
الف ـ تقويت ايمان و اعتقاد: | الف ـ تقويت ايمان و اعتقاد: | ||
− | مهمترين عاملی كه در مبارزه با عوامل فساد و بيماري های معنوی و نفسانی مؤثر و كارساز است، عنصر ايمان است؛ ايمان به خدا و روز حساب. اگر كسی به خداوند متعال و روز جزا واقعا ايمان داشته باشد كمتر مرتكب [[گناه كبيره]] به ويژه گناهانی مانند عيب جويی و [[تهمت]] و [[غيبت]] و... می شود. چگونه ممكن است كسی به حساب و كتاب و پاداش قيامت معتقد باشد و از ارتكاب گناه پروا نداشته باشد؟ مگر آنان كه به زبان ايمان آورده و قلبا مؤمن نيستند، چنان كه خداوند متعال می فرمايد: | + | مهمترين عاملی كه در مبارزه با عوامل فساد و بيماري های معنوی و نفسانی مؤثر و كارساز است، عنصر ايمان است؛ ايمان به خدا و روز حساب. اگر كسی به خداوند متعال و روز جزا واقعا ايمان داشته باشد كمتر مرتكب [[گناه كبيره]] به ويژه گناهانی مانند عيب جويی و [[تهمت]] و [[غيبت]] و... می شود. چگونه ممكن است كسی به حساب و كتاب و پاداش قيامت معتقد باشد و از ارتكاب گناه پروا نداشته باشد؟ مگر آنان كه به زبان ايمان آورده و قلبا مؤمن نيستند، چنان كه خداوند متعال می فرمايد: {{متن قرآن|«قالَتِ الْأعْراب قالَتِ الاَْعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَلَمّا يَدْخُلِ الاِْيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ...»}}؛ عرب های صحرانشين گفتند: ما ايمان آورده ايم. به آنها بگو: شما ايمان نياورده ايد ولی بگوييد [[اسلام]] آورده ايم يعنی ظاهرا تسليم شده ايد اما هنوز [[ايمان]] در قلب شما وارد نشده است... ([[سوره حجرات]]، 14) |
ب ـ ياد خدا: | ب ـ ياد خدا: |
نسخهٔ ۲۹ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۳
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
عيب جوئی و لغزش يابی
همه می دانند كه عيب جويی از صفات زشت و ناپسند به شمار می رود و جستجوی عيب ها و لغزش های مردم و آشكار كردن آن ها، بی شك ناشی از دشمنی و حسد است، و گاه در وجود انسان حالت و صفت زشتی پديد می آيد كه از آشكار شدن عيب ديگران، احساس رضايت و خوشنودی می كند، هر چند كه از روی عداوت و كينه نباشد و هر كه در آيات و احاديث تتبع داشته باشد، می داند آن كه در پی عيب جوئی و رسوا كردن مسلمين است بدترين و خبيث ترين مردم است، خدای تعالی می فرمايد: وَلاَتَجَسَّسُوا؛ كنجكاوی عيوب مردم مكنيد. (سوره حجرات، 12)
1 ـ عيب جويی در آيات قرآنی:
كسانی كه به جای انتقاد سالم و سازنده به فكر اين باشند كه عيوب مردم را آشكار كنند و از حيثيت و اعتبار آنان بكاهند، مرتكب گناهی بس عظيم گشته اند كه به خاطر آن عذابی دردناك پيش رو خواهند داشت.
قرآن مجيد در اين باره می فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الفَاحِشَةَ فِی الَّذِينَ امَنُوا لَهُم عَذَابٌ اَلِيمٌ فِی الدُّنيَا وَالاخِرَةِ و َالَّلهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَتَعلَمُونَ»؛ كسانی كه دوست دارند زشتي ها در ميان مردم باايمان شيوع يابد عذاب دردناكی برای آنها در دنيا و آخرت است، و خداوند می داند و شما نمی دانيد. (سوره نور، آيه 19)
يك انسان مسلمان به حكم وظيفه اسلامی، انسانی و اخلاقی موظف است در صورتی كه از برادر دينی خود اشتباه و خطايی را مشاهده كرد در خفا به او تذكر دهد تا در صدد رفع آن گناه برآيد و چاره ای بينديشد كه از اين پس، گِرد آن گناه نگردد نه اين كه با ديدن يك كار خطا و اشتباه و چه بسا به صرف اين كه از ديگران شنيده است و تحقيق نكرده آبروی مسلمانی را ببرد و در نتيجه خود را نيز مستحق آتش دوزخ كند.
در اين جا نكته جالب توجه اين است كه قرآن مجيد نمی گويد كسانی كه فحشاء را در ميان مؤمنان شايع می كنند. اهل عذابند بلكه می فرمايد كسانی كه دوست دارند نسبت های ناروا درباره مؤمنان شايع شود، اهل عذابند و اين خود دلالت می كند بر اين كه آبروی مسلمان نزد خداوند بسيار محترم است و او اجازه نمی دهد كه هر چه درباره مؤمنان گفته و شنيده می شود، برای ديگران بازگو گردد زيرا اگر انسان با چشم خود ببيند، كسی گناهی را انجام داده حق ندارد سرّ او را فاش كند، چه رسد به اين كه از ديگران شنيده و خود نديده باشد. (دقت كنيد.)
امام صادق عليه السلام فرمود: مَنْ قَالَ فِي مُؤمِنٍٍ مَا رَأَتهُ عَينَاهُ و َسَمِعَتهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ الَّلهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفَاحِشَةَ...؛ كسی كه درباره انسان مؤمن هر چه را ديده يا شنيده بازگويد آن را بين مردم شايع كند جزو كسانی است كه خدای متعال درباره آنان فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفَاحِشَةَ... (بحارالانوار، ج72، ص240)
نكته:
حال كه بحث به اين جا رسيد، بد نيست كه اندكی پيرامون راه های مبارزه با اشاعه فحشاء صحبت كنيم:
چگونه می توان با توطئه دوستداران شيوع فحشاء (شايعه پردازان) مبارزه كرد و نقشه های شوم آنان را نقش بر آب ساخت ؟ به نظر حقير، بهترين راه، مبارزه منفی است. مبارزه منفی اشكال گوناگونی دارد كه. از ميان آن ها به دو راه اشاره می كنيم:
1 ـ عدم مجالست با عيب جويان:
افراد عيب جو همانند مگس روی آلودگی ها می نشينند و تنها روی جنبه های منفی انگشت می گذارند و جنبه های مثبت اشخاص را نمی بينند، چنان كه بزرگی فرموده است:
همان طور كه مگس دنبال نقاط فاسد بدن می گردد و مواضع صحيح و سالم را ترك می كند افراد زبون و فرومايه مانند مگس روی ناپاكي ها و آلودگی ها می نشينند و دنبال كارهای زشت و عيوب مردم هستند و خوبي های آنان را ناديده می گيرند.
بنابراين، بايد از معاشرت و همنشينی با آن ها خودداری كرد و گذشته از اين كه نبايد آنان را به عنوان دوست برگزيد بلكه بايد اين گونه افراد را در رديف دشمن ترين مردم نسبت به خود به حساب آورد زيرا ممكن است در اثر رفت و آمد نقطه ضعفی را مشاهده كنند و يك روز آبروی انسان را ببرند. از اين رو اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: لِيَكُن أَبغَضُ النَّاسِ إِلَيكَ وَأَبعَدُهُم مِنكَ أَطلَبُهُم لِمَعَائِبِ النَّاسِ؛ بايد دشمن ترين مردم نزد تو و دورترين آنها از تو، كسانی باشند كه بيشتر در صدد يافتن خطاهای مردم هستند. (غررالحكم، ص419)
2 ـ بی اعتنايی به عيب جويان:
راه ديگری كه برای جلوگيری از اشاعه فحشاء وجود دارد بی اعتنايی به كسانی است كه می خواهند با شايعه پراكنی و عيب جويی از ديگران از قبح و زشتی گناهان بكاهند و آن را در نظر مردم بی اهميت جلوه دهند.
اين قبيل افراد با ذكر عيوب ديگران، جو جامعه را آلوده كرده و بدين وسيله برای تعميم فساد و گسترش گناه زمينه سازی می كنند. پس اگر به سخن آنها ترتيب اثر داده نشود و در همه جا با بی اعتنايی مردم روبرو شوند، ناگزير دست از اين كار زشت برمی دارند.
أَبِي الْحَسَنِ مُوسَی عليه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَكْرَهُ لَهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ وَقَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً و َقَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ وَ لَاتُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَتَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا والْآخِرَة؛ شخصی به نام محمد بن فضيل می گويد: خدمت امام هفتم حضرت موسی كاظم عليه السلام رسيدم و عرض كردم: فدايت شوم، درباره يكی از برادران دينی من كاری را نقل می كنند كه من آن را ناخوش دارم ولی هنگامی كه از خود او سؤال می كنم انكار می كند با اين كه گروهی از افراد موثق و مورد اعتماد اين خبر را برای من نقل كرده اند. حضرت فرمود: ای محمد گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تكذيب كن و اگر پنجاه نفر به عنوان شاهد قسم ياد كردند و درباره او چيزی به تو گفتند ولی خود او انكار كرد به گواهی آنان ترتيب اثر مده، سخن او را بپذير و گفته آنها را قبول مكن. سپس فرمود: مبادا چيزی را كه مايه عيب و ننگ او و وسيله درهم كوبيدن شخصيت و شرف انسانی او می گردد منتشر كنی زيرا در زمره كسانی قرار خواهيد گرفت كه خداوند درباره آنها فرموده است: كسانی كه دوست می دارند زشتي ها در ميان مؤمنان پخش شود برای آنها است عذابی دردناك در دنيا و آخرت. (بحارالانوار، ج72، ص214)
2 ـ نكوهش عيب جويی در احاديث اهل بيت عليهم السلام
برخی از مردم تنها به نقاط ضعف ديگران می پردازند و خطاهای خود را فراموش می كنند؛ اميرالمؤمنين علی عليه السّلام می فرمايد: شَرُّ النَّاسِ مَن كَانَ مُتَتَبِّعًا لِعُيُوبِ النَّاسِ عُمْيًا لِمَعَايِبِهِ؛ بدترين مردم كسی است كه عيوب مردم را دنبال كند و عيوب خود را نبيند. (غررالحكم، ص421)
عالمی فرموده: يُبصِرُ أَحَدُكُمْ القَذَاةَ فِي عَينِ أَخِيهِ و َيَدَعُ الجِذْعَ فِي عَينِهِ؛ بعضی از شما خاری را در چشم برادر خود می بينيد ولی شاخه درختی را در چشم خود نمی بينيد.
آگه از عيب عيان خود نئيم پرده های عيب مردم می دريم
از حضرت امير عليه السّلام آمده است: أَكْبَرُ الْعَيَْبِ أَنْ تَعِيبَ غَيْرَكََبِمَا هُوَ فِيكَ؛ بزرگترين عيب آن است كه ديگری را به چيزی كه در خودت هست سرزنش كنی. (غررالحكم، ص255)
امام صادق عليه السلام فرمود: أَبْعَدُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ يَكُونَ الرَّجُلُ يُوَاخِيَ الرَّجُلَ وَ هُوَ يَحْفَظُ عَلَيْهِ زَلَّاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِهَا يَوْماً مَا؛ دورترين حالات انسان از خدا اين است كه با كسی طرح دوستی بريزد و لغزش های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد. (بحارالانوار، ج72، ص219)
امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه و آله ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ كَانَ فِي ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ أَعْطَی النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ مَا هُوَ سَائِلُهُمْ وَرَجُلٌ لَمْ يُقَدِّمْ رِجْلًا وَ لَمْ يُؤَخِّرْ رِجْلًا حَتَّی يَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا و َرَجُلٌ لَمْ يَعِبْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِعَيْبٍ حَتَّی يَنْفِيَ ذَلِكَ الْعَيْبَ عَنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَا يَنْفِي مِنْهَا عَيْباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَيْبٌ و َكَفَی بِالْمَرْءِ شُغُلًا بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاس؛ در هر كس سه صفت و يا يكی از آن ها باشد روز قيامت كه هيچ سايه ای جز سايه لطف الهی نيست او در سايه عرش خدا خواهد بود:
- مردی كه رفتارش با ديگران آنچنان باشد كه همان رفتار را نسبت به خود از ديگران انتظار دارد.
- مردی كه گامی بر ندارد جز اين كه رضا و خشم خدا را در آن كار بداند.
- كسی كه تا عيبی را از خويشتن دور نساخته از برادرش در آن باره عيب جويی نكند زيرا بی شك هر كس عيبی را از خود دور سازد باز عيبی ديگر در خويشتن خواهد ديد و هر كس به خود بپردازد مجال عيب جويی از ديگران را نخواهد داشت. (كافی، ج2، ص147)
3 ـ عيب زدايی آری عيب جويی نه!
كتمان عيب خيانت است! همان گونه كه عيب جويی زشت و حرام است، كتمان عيب نيز خيانت است زيرا مؤمن بايد مانند آئينه باشد و زشتي ها و زيبايي های برادر دينی خود را نشان بدهد، منتها به خود او نه به ديگران كه شأن آئينه همين است.
امام صادق عليه السّلام فرمود: مَنْ رَأَی أَخَاهُ عَلَی أَمْرٍ يَكْرَهُهُ فَلَمْ يَرُدَّهُ عَنْهُ و َهُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَقَدْ خَانَهُ؛ كسی كه برادر دينی خود را، گرفتار عمل ناپسندی می بيند و می تواند او را از اين كار باز دارد، اگر چنين نكند به او خيانت ورزيده است. (بحارالانوار، ج71، ص190)
تا اين جا بحث درعيب جويی بود كه در زشتی آن هر چه بگوييم كم گفته ايم. اكنون نوبت می رسد به عيب زدايی كه در خوبی آن هر چه بگوييم كم گفته ايم. اما بايد دانست كه فرق ميان اين دو بسيار ظريف و لطيف است؛ زيرا عيب جويی و عيب زدايی به حسب ظاهر هر دو با يادآوری و بازگو كردن عيوب است، ولی اولی با انگيزه تحقير و آبروريزی است و دومی به قصد خير خواهی و اصلاح، اولی با دشمنی و خصومت و دومی با دلسوزی و نصيحت توأم است. اگر انگيزه انسان در ذكر عيوب ديگران خيرخواهی باشد قهرا كيفيت برخورد مشفقانه و آبرومندانه خواهد بود ولی اگر هدف آبروريزی و تحقير باشد، قهرا با تحقير و توهين ادا می شود.
به همين جهت، كسی كه می خواهد عيب ديگری را به او تذكر دهد بايد با حسن نيّت و دلی پاك و بی آلايش، نقايص او را يادآوری كند و در حال سخن گفتن كمال ادب و احترام را رعايت نمايد و دقت كند كه به شخصيت طرف مقابل خود، اهانت روا ندارد و انتقاد صحيح و سالم و سازنده به نيش زدن و عيب جويی تبديل نگردد كه نتيجه معكوس خواهد داشت. برای اين كه هيچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نيست و هيچ كس نمی تواند ادعا كند كه مرتكب خطا و اشتباه نمی شود جز ائمه معصومين عليهم السّلام كه آنان نيز با اين كه از مقام عصمت برخوردارند خود را در برابر پروردگار، گناهكار و ناقص می دانند. به عنوان نمونه، امام زين العابدين عليه السّلام عرض می كند: إِلَهِی إِلَيكَ أَشـْكُو نَفْسًا بِالسُّوءِ أَمَّارَةٌ وَإِلَی الْخَطِيئَةِ مُبَادِرَةٌ وَبِمَعَاصِيكَ مُولِعَةٌوَ لِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةٌ؛ خدايا به تو شكايت می كنم از نفسی كه مرا بسيار به بدي ها وامی دارد و به هر خطا سبقت می گيرد و به معصيت تو حرص می ورزد و مرا در معرض خشم و غضب تو می افكند.
با اين كه [[امام سجاد عليه السلام معصوم است و هيچ گناهی از او سر نزده، اما خود را گناهكار می داند. بنابراين همه مردم دارای عيب ها و نقايصی هستند كه بايد به آنها تذكر داده شود، چون خداوند عالم، تمام افراد بشر را يكسان نيافريده است و همان طوری كه صفات نيك و پسنديده در آنان وجود دارد، عيوبی نيز در آن ها هست ولی انسان نبايد عيب جويی كند بلكه بايد با بيان مشفقانه و توأم با محبّت او را متنبّه سازد تا هم آبروی او را از بين نبرد و هم احساساتش را جريحه دار نكند، چون اسلام برای حيثيت و آبروی مؤمن، ارزش و اهميت خاصی قائل است و بازگو كردن عيوب مردم نيز يك ضرورت است و اين ضرورت را می توان به صورت پنهانی و خصوصی انجام داد تا به شخصيت مؤمن لطمه ای وارد نشود كه: اَلضُّرُوراتُ تُقدِّرُ بِقدرِها نيازهای اضطراری بايد در چارچوب خودشان ارزيابی شوند، يعنی از آن محدوده، نبايد تجاوز كند.
حضرت علی عليه السّلام فرمود: نُصْحُكَ بَيْنَ المَلَإِ تَقْرِيعٌ؛ نصيحت كردن در ميان مردم نوعی سركوبی است. (غررالحكم، ص225)
امام حسن عسگری عليه السّلام فرمود: مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ و َمَنْ وَعَظَهُ عَلَانِيَةً فَقَدْ شَانَه؛ كسی كه برادر دينی خود را در نهان، پند دهد زينت بخش او شده است و اگر آشكارا عيب او را به او بگويد، او را خوار نموده است. (بحارالانوار، ج71، ص166)
نصيحت در نهانی بهتر آيد گره از جان و بند از دل گشايد
4 ـ سرانجام شوم عيب جويی
الف: اگر هدف از ذكر خطا و لغزش های ديگران رسوا كردن آن ها باشد، بی ترديد، روزی فرا می رسد كه خداوند او را در بين مردم رسوا خواهد كرد.
امام باقر عليه السلام از رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم نقل می كند كه فرمود: يَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ و َلَمْ يُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِينَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ يَفْضَحْهُ؛ ای كسانی كه به ظاهر اسلام آورده ايد ولی اسلام در قلب شما رسوخ نكرده است در جستجوی لغزش های مسلمانان نباشيد تا آنان را رسوا كنيد زيرا كسی كه در مقام پيدا كردن خطاهای مردم باشد خدا عيوب او را آشكار و وی را رسوا خواهد كرد. (اصول كافی، ج2، ص355)
و در روايت ديگری آمده است خداوند او را رسوا خواهد كرد هر چند درون خانه و به طور پنهانی گناهی مرتكب شود.
ب: نزديكی عيب جو به كفر و دوری او از خدا:
كسانی كه با برادر دينی خود به ظاهر، حرف از دوستی می زنند و اعتماد او را به خود جلب می كنند ولی در باطن با او دشمن هستند و لغزش ها و اشتباهات و نقاط ضعف وی را به طور دقيق نگاه می دارند تا در فرصت مناسب او را مفتضح كنند سرانجام خود را به مرز كفر نزديك می كنند.
امام صادق عليه السلام فرمود: أَبْعَدُ مَا يَكُونُ العَبدُ مِنَ الَّلهِ أَن يَكُونَ الرَّجُلُ يُوَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ يَحفُظُ عَلَيهِ زَلاته لِيُعَيِّرَهُ بِهَا يَومًا مَا؛ دورترين حالات انسان از خدا اين است كه با كسی طرح دوستی بريزد و لغزش های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد. (بحارالانوار، ج79، ص219)
5 ـ راه های درمان عيب جويی
الف ـ تقويت ايمان و اعتقاد:
مهمترين عاملی كه در مبارزه با عوامل فساد و بيماري های معنوی و نفسانی مؤثر و كارساز است، عنصر ايمان است؛ ايمان به خدا و روز حساب. اگر كسی به خداوند متعال و روز جزا واقعا ايمان داشته باشد كمتر مرتكب گناه كبيره به ويژه گناهانی مانند عيب جويی و تهمت و غيبت و... می شود. چگونه ممكن است كسی به حساب و كتاب و پاداش قيامت معتقد باشد و از ارتكاب گناه پروا نداشته باشد؟ مگر آنان كه به زبان ايمان آورده و قلبا مؤمن نيستند، چنان كه خداوند متعال می فرمايد: «قالَتِ الْأعْراب قالَتِ الاَْعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَلَمّا يَدْخُلِ الاِْيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ...»؛ عرب های صحرانشين گفتند: ما ايمان آورده ايم. به آنها بگو: شما ايمان نياورده ايد ولی بگوييد اسلام آورده ايم يعنی ظاهرا تسليم شده ايد اما هنوز ايمان در قلب شما وارد نشده است... (سوره حجرات، 14)
ب ـ ياد خدا:
اميرالمؤمنين عليه السّلام می فرمايد: ذِكْرُ اللَّهِ دَوَاءُ أَعلاَلِ النُّفُوسِ؛ ذكر خدا، داروی بيماری دلها است. (غررالحكم، ص188)
ج ـ اشتغال به عيوب خود:
كسی كه به عيوب خود واقف و معترف باشد، هرگز در صدد عيب جويی ديگران برنمی آيد. خودخواهی و خودپسندی است كه انسان را مغرور ساخته و به كنكاش در عيوب مردم وامی دارد، انسانی كه خود را سراپا عيب و نقص می بيند، شرم دارد از اين كه ديگران را به خاطر همان عيوب سرزنش كند، چنانكه رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النّاسِ؛ خوشا به حال كسی كه عيب خودش، او را از عيوب مردم باز دارد. (بحارالانوار، ج64، ص350)
و همچنين حضرت علی عليه السّلام فرمود: مَن نَظَرَ فِي عَيبِ نَفسِِهِ اِشتَغَلَ عَن عَيبِ غَيرِهِ؛ هر كس به عيب خود بنگرد، از عيب جويی ديگران باز می ايستد. (بحارالانوار، ج72، ص49)
به قول شاعر:
هر كسی گر عيب خود ديدی ز پيش كی بُدی فارغ خود از اصلاح خويش
غافلند اين خلق و از خود بی خبر لاجرم گويند عيب همدگر
چشم فرو بسته ای از عيب خويش عيب كسانت شده آئينه پيش
عيب كسان منگر و احسان خويش ديده فرو كن به گريبان خويش
خلاصه اين كه انسان مؤمن بايد آن چنان سرگرم عيوب خويش باشد كه هرگز به جستجو كردن عيوب مردم نپردازد همان گونه كه احساس درد، انسان بيمار را از درد ديگران باز می دارد؛ گرچه آن جمله از باب مبالغه و اهميت خودسازی است؛ اما وظيفه فرد مسلمان، اين است كه جامع نگر باشد، همچنان كه در فكر خويش و برطرف كردن عيوب خودش است، بايد همچون برادری دلسوز با روش صحيح در فكر ارشاد ديگران به عيب هايشان باشد.
يك سوال:
انسان چگونه به عيوب خود واقف می شود؟
پاسخ:
انسان می تواند از سه راه به عيب های خود آگاه شود:
- مراقبت و محاسبه، يعنی اگر انسان مواظب اعمال و رفتار خويش باشد و خود را مورد محاسبه و حسابرسی قرار دهد، به ويژه اگر خويشتن را با معيارها و الگوهای مورد قبول صالحان و پارسايان مقايسه كند، چون خود را فاقد فضايل و كمالات آنها می بيند، بخوبی می تواند به عيوب خويش پی ببرد.
- عبرت گرفتن از رفتار و كردار افراد بزهكار و نادرست و بد اخلاق، كه به قول سعدی، لقمان عليه السلام را گفتند ادب از كه آموختی؟ گفت از بی ادبان.
- معاشرت با دوستان مخلص و صديق كه از نصيحت دريغ نداشته باشند و از روی خيرخواهی، عيوب او را بدون مجامله و تملّق تذكر دهند.
انسان عاقل و مؤمن همان طور كه در مقاطع مختلف خود را به پزشك معالج عرضه می كند تا مبادا به بيماری پنهان و مزمنی دچار شود، در مسائل اخلاقی نيز بايد به طبيب و معلّم اخلاق مراجعه كند. آری، دوستان واقعی و با ايمان می توانند در اين مسير بهترين راهنما برای او باشند و او را نسبت به بيماری يا بيماري هايش آگاه كنند تا هر چه زودتر در صدد معالجه برآيد. البته اين راه در صورتی موفقيت آميز است كه انسان دردمند، به نصيحت ناصحان مشفق و دوستان مخلص گوش فرا دهد و از آن ها بخواهد كه او را در مورد اشتباهات و لغزش هايش متنبّه سازند.
از اين رو امام هفتم عليه السّلام فرمود: اِجتَهِدُوا فِي أَن يَكُونَ زَمَانُكُم أَربَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةٌ لِمُنَاجَاتِ اللّهِ و َسَاعَةٌ لِأَمرِ المَعَاشِ وَ سَاعَةُ لِمُعَاشِرَةِ الاِخوَانِ وَ الثّقَاتِ الّذِينَ يُعَرّفُونَكُم عُيُوبَكُم وَ يُخلِصُونَ لَكُم فِي البَاطِنِ وَ سَاعَةٌ تُخَلّونَ فِيهَا لِلَذّاتِكُم فِي غَير مُحَرّمٍ و َبِهَذِهِ السّاعَةِ تَقدِرُونَ عَلَی الثّلاثه سَاعَاتٍ.
سعی كنيد اوقات شبانه روز خود را به چهار قسمت تقسيم كنيد:
- يك قسمت برای عبادت و خلوت با خدا
- يك قسمت برای تأمين معاش و تحصيل هزينه زندگی
- قسمتی برای رفت و آمد و معاشرت با برادران مورد اعتمادی كه شما را به عيوبتان آگاه می سازند و قلبا نسبت به شما خلوص و صفا دارند
- و قسمتی را نيز برای تفريح و لذايذ مشروع خود اختصاص دهيد و به وسيله اين ساعت ساعت استراحت می توانيد خود را برای ساعات ديگر آماده كنيد. (بحارالانوار، ج75، ص321)
امام صادق عليه السّلام فرمود: أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَی إِلَيَّ عُيُوبِي؛ محبوب ترين برادر نزد من كسی است كه عيوبم را به من اهدا كند. (بحارالانوار، ج75، ص249)
پس كسی كه ادعای دوستی می كند ولی عيوب انسان را تذكر نمی دهد و هر گونه نقص و عيبی كه می بيند، بی تفاوت از آن می گذرد، دوست واقعی نيست و چه بسا دشمن انسان (از روی دشمنی و بدون توجه) خدمتی به انسان می كند و عيوب او را تذكر می دهد، كه اگر تذكّر نمی داد او نمی توانست به سادگی به عيوب خود پی ببرد.
از صحبت دوستی برنجم كاخلاق بدم حسن نمايد
عيبم هنر و كمال بيند خارم گل و ياسمن نمايد
دل چو آزرده شود خرسند كردن مشكل است
بار خدايا به همه ما توفيق پيراستن نفس از آلايش های شيطانی و آراسته شدن به صفات رحمانی و ملكوتی عطا بفرما.