دفن بدن جون در کربلا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۲: سطر ۲:
 
«[[جون بن حوی|جَون بن حُوَی]]» کسى بود که [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به [[ابوذر غفارى]] بخشید. هنگامى که ابوذر را به [[ربذه]] تبعید کردند این غلام براى کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت ابوذر به [[مدینه]] بازگشت و در خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود تا بعد از [[شهادت در راه خدا|شهادت]] آن حضرت به خدمت [[امام حسن]] علیه‌السلام و سپس به خدمت [[امام حسین]] علیه‌السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به [[مکه]] و از آنجا به [[کربلا]] آمد.  
 
«[[جون بن حوی|جَون بن حُوَی]]» کسى بود که [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به [[ابوذر غفارى]] بخشید. هنگامى که ابوذر را به [[ربذه]] تبعید کردند این غلام براى کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت ابوذر به [[مدینه]] بازگشت و در خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود تا بعد از [[شهادت در راه خدا|شهادت]] آن حضرت به خدمت [[امام حسن]] علیه‌السلام و سپس به خدمت [[امام حسین]] علیه‌السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به [[مکه]] و از آنجا به [[کربلا]] آمد.  
  
جون در کربلا جنگ نمایانى کرد، تا این که اطراف او را گرفتند و زخم‌هاى فراوانى به او وارد نمودند. هنگامى که روى زمین افتاد، امام حسین علیه‌السلام سر او را به دامن گرفت و بلندبلند گریست، سپس دست مبارک را بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «اللّهُمِّ بَیِّض وَجْهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَاحْشُرْهُ مَعَ مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد علیهم‌السلام»؛ خدایا رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان محمد و آل محمد علیهم‌السلام محشورش فرما.  
+
جون در کربلا جنگ نمایانى کرد، تا این که اطراف او را گرفتند و زخم‌هاى فراوانى به او وارد نمودند. هنگامى که روى زمین افتاد، امام حسین علیه‌السلام سر او را به دامن گرفت و بلندبلند گریست، سپس دست مبارک را بر سر و صورت جون کشید و فرمود: {{متن حدیث|«اللّهُمِّ بَیِّض وَجْهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَاحْشُرْهُ مَعَ مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد علیهم‌السلام»}}؛ خدایا رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان محمد و آل محمد علیهم‌السلام محشورش فرما.  
  
 
[[امام باقر]] علیه السلام از [[امام سجاد]] علیه السلام روایت مى کند که پس از [[روز عاشورا|عاشورا]] که مردم ([[قبیله بنی اسد|بنى اسد]]) براى [[خاکسپاری|دفن]] کشته ها به میدان آمدند، پس از ده روز، بدن جون را در حالى یافتند که بوى مُشک از آن به مشام مى رسید.<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۳؛ معارف و معاریف، ج۲، ص۶۳۴.</ref>  
 
[[امام باقر]] علیه السلام از [[امام سجاد]] علیه السلام روایت مى کند که پس از [[روز عاشورا|عاشورا]] که مردم ([[قبیله بنی اسد|بنى اسد]]) براى [[خاکسپاری|دفن]] کشته ها به میدان آمدند، پس از ده روز، بدن جون را در حالى یافتند که بوى مُشک از آن به مشام مى رسید.<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۳؛ معارف و معاریف، ج۲، ص۶۳۴.</ref>  

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۲۴

تقویم هجری قمری

روز واقعه:20 محرم
سال 61 هجری قمری

«جَون بن حُوَی» کسى بود که امیرالمومنین علیه‌السلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر غفارى بخشید. هنگامى که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام براى کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت ابوذر به مدینه بازگشت و در خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام حسن علیه‌السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه‌السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا آمد.

جون در کربلا جنگ نمایانى کرد، تا این که اطراف او را گرفتند و زخم‌هاى فراوانى به او وارد نمودند. هنگامى که روى زمین افتاد، امام حسین علیه‌السلام سر او را به دامن گرفت و بلندبلند گریست، سپس دست مبارک را بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «اللّهُمِّ بَیِّض وَجْهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَاحْشُرْهُ مَعَ مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد علیهم‌السلام»؛ خدایا رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان محمد و آل محمد علیهم‌السلام محشورش فرما.

امام باقر علیه السلام از امام سجاد علیه السلام روایت مى کند که پس از عاشورا که مردم (بنى اسد) براى دفن کشته ها به میدان آمدند، پس از ده روز، بدن جون را در حالى یافتند که بوى مُشک از آن به مشام مى رسید.[۱]

پانویس

  1. بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۳؛ معارف و معاریف، ج۲، ص۶۳۴.

منابع

  • عبدالحسین نیشابورى، تقویم شیعه، صفحه ۳۳.
  • "غلام سیاه"، پایگاه جامع عاشورا، بازیابی: ۱ اسفند ۱۳۹۲.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه