مُرَقَّع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده نگاشته ها)
 
سطر ۱: سطر ۱:
مرقع<ref>Patch Work/ Album</ref> يا مرقعه، اسم و صفت مفعولي از واژه عربي ترقيع و جمع آن مرقعات است. رقعه ـ به معني پاره چيزي، تكه، قطعه، مكتوب، نامه و ترقيع به مفهوم وصله كردن و پينه كردن، آمده است.
+
'''«مُرَقَّع»''' در اصطلاح خوشنویسی و نسخه‌پردازی، به مجموعه‌ای از قطعات هنری خوشنویسان، نقاشان و مُذهّبان گفته می‌شود كه به شكل رُقعه رُقعه (پاره پاره) به یكدیگر پیوسته و به‌ صورت كتاب تجلید شده‌اند. قطعه‌نویسی از نیمه دوم قرن نهم هجری، در میان خوشنویسان متداول شد.
  
مرقع در زبان عربي معاني گوناگون دارد كه اهم آنها عبارتند از: مرد كارآزموده، جامه پروصله يا پاره پاره به هم دوخته و خرقه صوفيان كه از اتصال قطعات مختلف و گاه رنگارنگ به‌هم ساخته مي‌شد.
+
==تعریف مرقّع==
 +
«مُرَقَّع»<ref>Patch Work/ Album</ref> یا مرقّعه، اسم و صفت مفعولی از واژه عربی ترقیع و جمع آن مرقّعات است. رُقعه ـ به معنی پاره چیزی، تكه، قطعه، مكتوب، نامه و ترقیع به مفهوم وصله كردن و پینه كردن، آمده است. «مُرَقَّع» در زبان عربی معانی گوناگون دارد كه اهم آنها عبارتند از: مرد كارآزموده، جامه پُر وصله یا پاره پاره به هم دوخته و خرقه صوفیان كه از اتصال قطعات مختلف و گاه رنگارنگ به‌هم ساخته می‌شد.
  
مرقع در اصطلاح خوشنويسي و نسخه‌پردازي، به مجموعه‌اي از قطعات هنري خوشنويسان، نقاشان، تصويرگران و مذهبّان گفته مي‌شود كه به شكل رقعه رقعه (= پاره پاره) به يكديگر پيوسته و شيرازه بسته و به‌ صورت كتاب يا بياض تجليد شده‌اند. در واقع ماحصل آن آلبومي از صفحات به هم پيوسته از آثار هنري است. در اين ساختار، رقعه‌ها به گونه‌اي متصل مي‌گردند كه رقعه نخست و قطعه پاياني به طبله‌هاي جلد مي‌چسبند و در هنگام گشودن، همه رقعه‌ها در يك راستا و در صف منظم ديده مي‌شوند. هنگامي كه اين رقعه‌ها در نور ديده شوند همانند كتابي به نظر مي‌رسند.
+
مرقّع در اصطلاح خوشنویسی و نسخه‌پردازی، به مجموعه‌ای از قطعات هنری خوشنویسان، نقاشان، تصویرگران و مذهّبان گفته می‌شود كه به شكل رقعه رقعه (= پاره پاره) به یكدیگر پیوسته و شیرازه بسته و به‌ صورت كتاب یا بیاض تجلید شده‌اند. در واقع ماحصل آن آلبومی از صفحات به هم پیوسته از آثار هنری است. در این ساختار، رقعه‌ها به گونه‌ای متصل می‌گردند كه رقعه نخست و قطعه پایانی به طبله‌های جلد می‌چسبند و در هنگام گشودن، همه رقعه‌ها در یك راستا و در صف منظم دیده می‌شوند. هنگامی كه این رقعه‌ها در نور دیده شوند همانند كتابی به نظر می‌رسند.
  
مرقع گاه به كاغذ يا هر چيز ديگري نيز اطلاق مي‌شود كه با خط "رقاع" بر آن نوشته باشند. در ساختن مرقع و آرايه‌هاي آن از هنرهاي گوناگوني بهره مي‌گيرند. از يك‌سو مي‌توان نمونه‌هايي نفيس از هنرهاي تجليد، وصالي، قطاعي، حاشيه‌سازي، متن و حاشيه را در ساختار آن متجلي يافت و از سوي ديگر، آثاري همچون خوشنويسي، نقاشي، تذهيب و تشعيرسازي در متن مرقعات جلوه‌گري مي‌كنند.
+
همچنین مرقّع، گاهی به كاغذ یا هر چیز دیگری نیز اطلاق می‌شود كه با "[[خط رقاع]]" بر آن نوشته باشند.  
  
==پيدايش و سير تحول==
+
در ساختن مرقع و آرایه‌های آن از هنرهای گوناگونی بهره می‌گیرند. از یك‌سو می‌توان نمونه‌هایی نفیس از هنرهای تجلید، وصّالی، قطّاعی، حاشیه‌سازی، متن و حاشیه را در ساختار آن متجلی یافت و از سوی دیگر، آثاری همچون خوشنویسی، نقاشی، [[تذهیب]] و تشعیرسازی در متن مرقعات جلوه‌گری می‌كنند.
  
آنچه مسلم است مرقع را نسخه‌پردازان ايراني از چينيان تقليد كرده‌اند، چه از ديرباز در كشور چين ديوارهايي كوچك و چوبين وجود داشته كه همانند مرقع باز و بسته مي‌شده است. به هر حال مرقع در ايران و بعدها در آسياي صغير و شبه‌قاره هند رواج يافت.
+
==پیدایش و سیر تحول مرقّع==
  
از نيمه دوم قرن نهم هجري، قطعه‌نويسي در ميان خوشنويسان متداول شد. بدين صورت كه آنان آيات [[قرآن]] و [[احاديث]] و گزيده‌هاي اشعار را بر روي قطعه‌هايي مستقل تحرير مي‌كردند. نيز در همين اوان كه نقاشان، آثارشان را به شكل مجزا ــ خارج از محدوده كتاب ــ بر روي رقعه‌ها و قطعه‌هاي كاغذ ترسيم مي‌كردند، مرقع‌سازي و وصالي اين اوراق پراكنده در ايران رواج يافت. وصالان و صحافان از گردآوري آثار مختلف هنري و به‌هم پيوسته كردن آنها، كتابي نفيس فراهم مي‌آوردند و آن را در ميان دفّتين قرار مي‌دادند.
+
آنچه مسلم است مرقع را نسخه‌پردازان ایرانی از چینیان تقلید كرده‌اند، چه از دیرباز در كشور چین دیوارهایی كوچك و چوبین وجود داشته كه همانند مرقع باز و بسته می‌شده است. به هر حال مرقع در [[ایران]] و بعدها در آسیای صغیر و شبه‌قاره هند رواج یافت.
  
مرقعات براي اهل فن از نظر تاريخي و فرهنگي ارزش فراوان دارند. زيرا با تجزيه و تحليل آنها، مي‌توان درباره خاستگاه، سير تحول و تطور آثار، مكتب‌ها و شيوه‌ها، شناخت هنرمندان و روحيات آنها و نيز ويژگي‌هاي اجتماعي و سياسي و اقليمي اطلاعات مفيدي بدست آورد.
+
از نیمه دوم قرن نهم هجری، قطعه‌نویسی در میان خوشنویسان متداول شد. بدین صورت كه آنان آیات [[قرآن]] و [[احادیث]] و گزیده‌های اشعار را بر روی قطعه‌هایی مستقل تحریر می‌كردند. نیز در همین اوان كه نقاشان، آثارشان را به شكل مجزا ـ خارج از محدوده كتاب ـ بر روی رقعه‌ها و قطعه‌های كاغذ ترسیم می‌كردند، مرقع‌سازی و وصّالی این اوراق پراكنده در ایران رواج یافت. وصّالان و صحافان از گردآوری آثار مختلف هنری و به‌هم پیوسته كردن آنها، كتابی نفیس فراهم می‌آوردند و آن را در میان دفّتین قرار می‌دادند.
  
تعداد زيادي از مرقعات بر جاي مانده، زينت‌بخش كتابخانه و موزه‌هاي ايران و جهان است و برخي هم در سير ايام دستخوش حوادث گشته و نشاني از آنها در دست نيست. چند نمونه از مرقعات ارزشمند ايران عبارتند از:
+
مرقعات برای اهل فن از نظر تاریخی و فرهنگی ارزش فراوان دارند. زیرا با تجزیه و تحلیل آنها، می‌توان درباره خاستگاه، سیر تحول و تطور آثار، مكتب‌ها و شیوه‌ها، شناخت هنرمندان و روحیات آنها و نیز ویژگی‌های اجتماعی و سیاسی و اقلیمی اطلاعات مفیدی بدست آورد.
  
# مرقع منسوب به اميرعليشيرنوايي كه شايد نخستين مرقع باشد و در 897 ق. ساخته شده است. عبدالله مرواريد در شرفنامه خود از آن ياد مي‌كند و مقدمه‌اش به قلم خود وي است. ظاهراً اميرعليشير نوايي دستور داده بود از كتابخانه‌ها و اطراف و اكناف آثار نفيس هنري را جمع نمايند و با هم پيوند دهند و مرقعي بسازند. متأسفانه از اين مرقع فعلا نشاني در دست نيست.
+
تعداد زیادی از مرقعات بر جای مانده، زینت‌بخش كتابخانه و موزه‌های ایران و جهان است و برخی هم در سیر ایام دستخوش حوادث گشته و نشانی از آنها در دست نیست. چند نمونه از مرقعات ارزشمند ایران عبارتند از:
# مرقع شاه اسماعيل صفوي كه مقدمه‌اش به قلم شمس‌الدين‌محمد توصيفي درباره هنرمندان است و به سال 916 ق. تحرير شده است.
 
# مرقع محمد مؤمن كرماني فرزند خواجه شهاب‌الدين عبدالله مرواريد متوفي 948 ق. مرقعي بزرگ از آثار قلمي اين هنرمند زبردست بود و براي شاه تهماسب تهيه شده بود. مرقع بهرام ميرزا صفوي كه مقدمه‌اش را دوست محمد كواشاني هروي در 951ق. نوشته است و هم اكنون در كتابخانه خزينه اوقاف طوپ قاپوسراي (موزه توپكاپي) استانبول است.
 
# مرقع اميرغيب بيك، اميرشاه تهماسب كه سيد احمدآهوچشم شاگرد ميرعلي هروي آن را به سال 973 ق. ترتيب داده است.
 
# مرقع گلشن كه مجموعه‌اي بي‌نظير از هنرهاي نقاشي و خطاطي است به دستور پادشاهان هنردوست سلسله گوركاني هند از جمله "نورالدين محمد ابوالمظفر جهانگيرشاه" و بدست هنرمندان ايراني و هندي طي سال‌هاي 1014-1039ق. خلق شده است. هنرهاي بكار رفته در اين مجموعه، شامل تذهيب، تشعير، ترصيع، تصوير، تحرير، تجليد و خوشنويسي از نمونه‌هاي ممتاز خلاقيت‌هاي هنري است.
 
 
 
مرقع گلشن در قرن يازدهم به ايران رسيد و در اواخر قرن سيزدهم ــ دوره وليعهدي ناصرالدين شاه ــ در كتابخانه شاهنشاهي ثبت شد و هم‌اكنون در كتابخانه كاخ گلستان نگهداري مي‌شود. اين مرقع شامل دو بخش است: بخش نخست با 90 ورق و بخش دوم حاوي 43 ورق. با توجه به دو رو بودن اوراق آن، 262 قطعه اثر نفيس در مرقع گلشن وجود دارد.
 
  
 +
* مرقع منسوب به امیرعلی‌شیرنوایی، كه شاید نخستین مرقع باشد و در ۸۹۷ ق. ساخته شده است. عبدالله مروارید در شرفنامه خود از آن یاد می‌كند و مقدمه‌اش به قلم خود وی است. ظاهراً امیرعلی‌شیرنوایی دستور داده بود از كتابخانه‌ها و اطراف و اكناف آثار نفیس هنری را جمع نمایند و با هم پیوند دهند و مرقعی بسازند. متأسفانه از این مرقع فعلا نشانی در دست نیست.
 +
* مرقع شاه اسماعیل صفوی، كه مقدمه‌اش به قلم شمس‌الدین‌محمد توصیفی درباره هنرمندان است و به سال ۹۱۶ ق. تحریر شده است.
 +
* مرقع محمد مؤمن كرمانی فرزند خواجه شهاب‌الدین عبدالله مروارید متوفی ۹۴۸ ق. مرقعی بزرگ از آثار قلمی این هنرمند زبردست بود و برای شاه تهماسب تهیه شده بود. مرقع بهرام میرزا صفوی كه مقدمه‌اش را دوست محمد كواشانی هروی در ۹۵۱ق. نوشته است و هم اكنون در كتابخانه خزینه اوقاف طوپ قاپوسرای (موزه توپكاپی) استانبول است.
 +
* مرقع امیرغیب بیك امیرشاه تهماسب، كه سید احمد آهوچشم شاگرد میرعلی هروی آن را به سال ۹۷۳ ق. ترتیب داده است.
 +
* مرقع گلشن، كه مجموعه‌ای بی‌نظیر از هنرهای نقاشی و خطاطی است به دستور پادشاهان هنردوست سلسله گوركانی هند از جمله "نورالدین محمد ابوالمظفر جهانگیرشاه" و بدست هنرمندان ایرانی و هندی طی سال‌های ۱۰۱۴-۱۰۳۹ق. خلق شده است. هنرهای بكار رفته در این مجموعه، شامل [[تذهیب]]، تشعیر، ترصیع، تصویر، تحریر، تجلید و خوشنویسی از نمونه‌های ممتاز خلاقیت‌های هنری است. مرقع گلشن در قرن یازدهم به ایران رسید و در اواخر قرن سیزدهم ـ دوره ولیعهدی ناصرالدین شاه ـ در كتابخانه شاهنشاهی ثبت شد و هم‌اكنون در كتابخانه كاخ گلستان نگهداری می‌شود. این مرقع شامل دو بخش است: بخش نخست با ۹۰ ورق و بخش دوم حاوی ۴۳ ورق. با توجه به دو رو بودن اوراق آن، ۲۶۲ قطعه اثر نفیس در مرقع گلشن وجود دارد.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D9%85%D9%8F%D8%B1%D9%8E%D9%82%D9%91%D9%8E%D8%B9.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "مُرَقَّع" از رضا خاني‌پور]، بازیابی: 16 مرداد 1392.
+
* [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D9%85%D9%8F%D8%B1%D9%8E%D9%82%D9%91%D9%8E%D8%B9.aspx دائرةالمعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی، مدخل "مُرَقَّع" از رضا خانی‌پور]، بازیابی: ۱۶ مرداد ۱۳۹۲.
  
[[رده:ابزار تاریخی نگارش]]
+
[[رده:ابزار تاریخی نگارش]][[رده:نگاشته ها]][[رده:هنرهای اسلامی]][[رده:اصطلاحات فرهنگ و تمدن]]
[[رده:اصطلاحات فرهنگ و تمدن]]
 
[[رده:نگاشته ها]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۱۴

«مُرَقَّع» در اصطلاح خوشنویسی و نسخه‌پردازی، به مجموعه‌ای از قطعات هنری خوشنویسان، نقاشان و مُذهّبان گفته می‌شود كه به شكل رُقعه رُقعه (پاره پاره) به یكدیگر پیوسته و به‌ صورت كتاب تجلید شده‌اند. قطعه‌نویسی از نیمه دوم قرن نهم هجری، در میان خوشنویسان متداول شد.

تعریف مرقّع

«مُرَقَّع»[۱] یا مرقّعه، اسم و صفت مفعولی از واژه عربی ترقیع و جمع آن مرقّعات است. رُقعه ـ به معنی پاره چیزی، تكه، قطعه، مكتوب، نامه و ترقیع به مفهوم وصله كردن و پینه كردن، آمده است. «مُرَقَّع» در زبان عربی معانی گوناگون دارد كه اهم آنها عبارتند از: مرد كارآزموده، جامه پُر وصله یا پاره پاره به هم دوخته و خرقه صوفیان كه از اتصال قطعات مختلف و گاه رنگارنگ به‌هم ساخته می‌شد.

مرقّع در اصطلاح خوشنویسی و نسخه‌پردازی، به مجموعه‌ای از قطعات هنری خوشنویسان، نقاشان، تصویرگران و مذهّبان گفته می‌شود كه به شكل رقعه رقعه (= پاره پاره) به یكدیگر پیوسته و شیرازه بسته و به‌ صورت كتاب یا بیاض تجلید شده‌اند. در واقع ماحصل آن آلبومی از صفحات به هم پیوسته از آثار هنری است. در این ساختار، رقعه‌ها به گونه‌ای متصل می‌گردند كه رقعه نخست و قطعه پایانی به طبله‌های جلد می‌چسبند و در هنگام گشودن، همه رقعه‌ها در یك راستا و در صف منظم دیده می‌شوند. هنگامی كه این رقعه‌ها در نور دیده شوند همانند كتابی به نظر می‌رسند.

همچنین مرقّع، گاهی به كاغذ یا هر چیز دیگری نیز اطلاق می‌شود كه با "خط رقاع" بر آن نوشته باشند.

در ساختن مرقع و آرایه‌های آن از هنرهای گوناگونی بهره می‌گیرند. از یك‌سو می‌توان نمونه‌هایی نفیس از هنرهای تجلید، وصّالی، قطّاعی، حاشیه‌سازی، متن و حاشیه را در ساختار آن متجلی یافت و از سوی دیگر، آثاری همچون خوشنویسی، نقاشی، تذهیب و تشعیرسازی در متن مرقعات جلوه‌گری می‌كنند.

پیدایش و سیر تحول مرقّع

آنچه مسلم است مرقع را نسخه‌پردازان ایرانی از چینیان تقلید كرده‌اند، چه از دیرباز در كشور چین دیوارهایی كوچك و چوبین وجود داشته كه همانند مرقع باز و بسته می‌شده است. به هر حال مرقع در ایران و بعدها در آسیای صغیر و شبه‌قاره هند رواج یافت.

از نیمه دوم قرن نهم هجری، قطعه‌نویسی در میان خوشنویسان متداول شد. بدین صورت كه آنان آیات قرآن و احادیث و گزیده‌های اشعار را بر روی قطعه‌هایی مستقل تحریر می‌كردند. نیز در همین اوان كه نقاشان، آثارشان را به شكل مجزا ـ خارج از محدوده كتاب ـ بر روی رقعه‌ها و قطعه‌های كاغذ ترسیم می‌كردند، مرقع‌سازی و وصّالی این اوراق پراكنده در ایران رواج یافت. وصّالان و صحافان از گردآوری آثار مختلف هنری و به‌هم پیوسته كردن آنها، كتابی نفیس فراهم می‌آوردند و آن را در میان دفّتین قرار می‌دادند.

مرقعات برای اهل فن از نظر تاریخی و فرهنگی ارزش فراوان دارند. زیرا با تجزیه و تحلیل آنها، می‌توان درباره خاستگاه، سیر تحول و تطور آثار، مكتب‌ها و شیوه‌ها، شناخت هنرمندان و روحیات آنها و نیز ویژگی‌های اجتماعی و سیاسی و اقلیمی اطلاعات مفیدی بدست آورد.

تعداد زیادی از مرقعات بر جای مانده، زینت‌بخش كتابخانه و موزه‌های ایران و جهان است و برخی هم در سیر ایام دستخوش حوادث گشته و نشانی از آنها در دست نیست. چند نمونه از مرقعات ارزشمند ایران عبارتند از:

  • مرقع منسوب به امیرعلی‌شیرنوایی، كه شاید نخستین مرقع باشد و در ۸۹۷ ق. ساخته شده است. عبدالله مروارید در شرفنامه خود از آن یاد می‌كند و مقدمه‌اش به قلم خود وی است. ظاهراً امیرعلی‌شیرنوایی دستور داده بود از كتابخانه‌ها و اطراف و اكناف آثار نفیس هنری را جمع نمایند و با هم پیوند دهند و مرقعی بسازند. متأسفانه از این مرقع فعلا نشانی در دست نیست.
  • مرقع شاه اسماعیل صفوی، كه مقدمه‌اش به قلم شمس‌الدین‌محمد توصیفی درباره هنرمندان است و به سال ۹۱۶ ق. تحریر شده است.
  • مرقع محمد مؤمن كرمانی فرزند خواجه شهاب‌الدین عبدالله مروارید متوفی ۹۴۸ ق. مرقعی بزرگ از آثار قلمی این هنرمند زبردست بود و برای شاه تهماسب تهیه شده بود. مرقع بهرام میرزا صفوی كه مقدمه‌اش را دوست محمد كواشانی هروی در ۹۵۱ق. نوشته است و هم اكنون در كتابخانه خزینه اوقاف طوپ قاپوسرای (موزه توپكاپی) استانبول است.
  • مرقع امیرغیب بیك امیرشاه تهماسب، كه سید احمد آهوچشم شاگرد میرعلی هروی آن را به سال ۹۷۳ ق. ترتیب داده است.
  • مرقع گلشن، كه مجموعه‌ای بی‌نظیر از هنرهای نقاشی و خطاطی است به دستور پادشاهان هنردوست سلسله گوركانی هند از جمله "نورالدین محمد ابوالمظفر جهانگیرشاه" و بدست هنرمندان ایرانی و هندی طی سال‌های ۱۰۱۴-۱۰۳۹ق. خلق شده است. هنرهای بكار رفته در این مجموعه، شامل تذهیب، تشعیر، ترصیع، تصویر، تحریر، تجلید و خوشنویسی از نمونه‌های ممتاز خلاقیت‌های هنری است. مرقع گلشن در قرن یازدهم به ایران رسید و در اواخر قرن سیزدهم ـ دوره ولیعهدی ناصرالدین شاه ـ در كتابخانه شاهنشاهی ثبت شد و هم‌اكنون در كتابخانه كاخ گلستان نگهداری می‌شود. این مرقع شامل دو بخش است: بخش نخست با ۹۰ ورق و بخش دوم حاوی ۴۳ ورق. با توجه به دو رو بودن اوراق آن، ۲۶۲ قطعه اثر نفیس در مرقع گلشن وجود دارد.

پانویس

  1. Patch Work/ Album

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه