عنایت الله قهپایی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی ««ملا عنایت‌الله قهپایی» ==ولادت== رکن‌الدین عنایت‌الله بن شرف‌الدین علی ب...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۳۰

«ملا عنایت‌الله قهپایی»

ولادت

رکن‌الدین عنایت‌الله بن شرف‌الدین علی بن محمود بن شرف‌الدین علی قهپایی اصفهانی، ملقب به زکی نجفی، در کوهپایه -از شهرهای استان اصفهان- به دنیا آمد. این شهر را در زبان عربی به «قُهباء» و منسوب به این شهر را «قهبایی» خوانده‌اند. سید محمدباقر خوانساری در روضات الجنات مدعی است که تولد او در نجف بوده است، اما به دلیل آنکه در اواخر عمر در کوهپایه ساکن شد، به قهپایی معروف گردید.[۷] ملا عنایت‌الله در ابتدای کتاب مجمع الرجال، ولادت خود را در کوهپایه ذکر کرده است و دیگر مترجمان نیز ولادت او را در کوهپایه دانسته‌اند.[۸] از تاریخ ولادت او خبری در دست نیست، اما با توجه به اینکه از محضر مقدس اردبیلی کسب فیض کرده است، تولد وی باید پیش از سال ۹۷۵ق باشد.

به گفته‌ خوانساری، ملا عنایت‌الله در زمان شاه عباس و به دستور وی، در کوهپایه اقامت گزید. از این‌رو به قهپایی معروف شد.[۴۵] البته در کوهپایه‌ای بودن ملا عنایت‌الله شکی نیست، اما ممکن است وی در اواخر به کوهپایه بازگشته و در آنجا اقامت گزیده باشد.

استادان

از تحصیلات ملا عنایت‌الله اطلاعی در دست نیست، جز اینکه محل تحصیل او نجف اشرف بوده است. اما مؤلفان به سه تن از استادان وی اشاره کرده‌اند. این سه تن عبارتند از:

مقدس اردبیلی(م ۹۹۳ ق)[۹]: یکی از استادان ملا عنایت‌الله، ملا احمد اردبیلی، معروف به مقدس اردبیلی است. ملا عنایت‌‌الله در کتاب ترتیب رجال کشی،خود را از شاگردان اردبیلی معرفی کرده است.[۱۰] با توجه به اینکه مقدس اردبیلی در نجف ساکن بود، باید استفاده او را از محضر وی، در نجف دانست، اما مشخص نیست ایشان چه مدت در نجف بوده است. با توجه به اینکه ترتیب رجال کشی را در سال ۱۰۱۱ق در اصفهان به پایان برده، باید گفت او در این تاریخ در اصفهان بوده است. همچنین مقدس اردبیلی در سال ۹۹۳ق از دنیا رفته است. بنابراین، او باید پیش از این تاریخ در نجف بوده باشد. به احتمال زیاد، ملا عنایت‌الله ابتدا در نجف تحصیلات خود را گذرانده وسپس به اصفهان رفته و از محضر علمای آن سامان کسب فیض کرده است.

ملا عبدالله تستری(م ۱۰۲۱ق): از دیگر استادن ملا عنایت‌الله، ملا عبدالله تستری است. او از شاگردان مقدس اردبیلیاست که از وی اجازه برپایی جمعه و جماعت داشته است. ملا عبدالله بعد از تحصیل نزد مقدس اردبیلی، به حجاز و شام رفت و بعد از دریافت اجازه از دو تن از فقیهان دیار شام، به اصفهان و مشهد مهاجرت کرد. در مشهد با شاه عباس صفوی ملاقات کرد و با اصرار وی در اصفهان رحل اقامت افکند. او در مدرسه‌ای که شاه عباس برایش بنا کرد، به تدریس پرداخت و شاگردان زیادی برای تعلیم حدیث و فقه اهل‌بیت (علیهم السلام) بر گرد او حاضر شدند.[۱۱] قهپایی از این استاد خود با این عبارات تجلیل می‌کند: «الاستاذ مولانا النحریر المدقق...و الحبر المحقق المجتهد فی العلم و العمل عبدالله بن حسین التستری قدس سره...وحید دهره و فرید عصره».[۱۲] کتاب‌های زبدة الرجال، جامع الفوائد فی شرح القواعد، شرح ارشاد الاذهان، خواص القرآن، تعلیقات بر کتاب تهذیب و استبصار شیخ طوسی، از آثار ملا عبدالله است. شیخ محمدتقی مجلسی، سیدمصطفی تفرشی صاحب کتاب نقد الرجال، ملا رفیعا نائینی، سید محمدقاسم قهپایی و ملا عنایت‌الله قهپایی از شاگردان این عالم بزرگوار هستند. این عالم یگانه سرانجام در ۲۶ محرم ۱۰۲۱ق در اصفهان دار فانی را وداع گفت. پیکر مطهر ایشان را ابتدا در کنار امامزاده سید اسماعیل بن زید دفن کردند و بعد از مدتی آن را به کربلا انتقال دادند.

شیخ بهایی(م۱۰۳۰ق).[۱۳] استفاده ملا عنایت‌الله از محضر دو استاد اخیر، در اصفهان بوده است.

شاگردان

ملا عنایت‌الله علاوه بر تألیف آثار رجالی، به فکر تربیت دانشمندانی محقق در این علم نیز بوده است. از این‌رو به پرورش شاگردانی در علم رجال همت گماشت. از جمله شاگردان او که در علم رجال صاحب تألیف بوده است، ملا ابوالحسن بن عبدالله(متوفای بعد از۱۰۵۱ق) صاحب کتاب رجال[۴۳] است.

آثار و خدمات علمی

ملا عنایت‌الله که از محضر علمایی چون شیخ بهایی و ملا عبدالله خوشه‌چینی کرده بود، در علم رجال و درایه مهارت یافته و رجالی محققی شده بود. از این‌رو آثاری در علم رجال تألیف کرد. پیش از بیان آثار قهپایی، لازم است تاریخچه‌ مختصری از علم رجال بازگو شود.

علم رجال در طول حیات خود فراز و نشیب‌هایی داشته است. علمای رجال این فراز و فرودها را به چند دوره تقسیم کرده‌اند:

در دوره‌ اول مصادر اولیه رجالی نوشته شد. این مصادر اولیه همان اصول پنجگانه رجالی هستند که عبارتند از: رجال کشی، رجال نجاشی، رجال ابن‌غضائری، رجال و فهرست شیخ طوسی. این پنج اثر، مرجع در احوال راویان هستند.

در دوره‌ دوم، مصادر ثانویه رجال نوشته شد که عبارتند از: معالم العلمای ابن ‌شهرآشوب، فهرست شیخ منتجب‌الدین، رجال ابن‌داود و خلاصة الاقوال علامه حلی.

در دوره سوم، جوامع رجالی شکل یافت. مراد از جوامع رجالی، آن دسته از آثار است که مصادر اولیه و ثانویه رجال را در بر دارد.

بعد از بیان این مقدمه به ذکر آثار قهپایی می‌پردازیم.

رجال نجاشی[۱۴] رجال نجاشی از مصادر اولیه رجال است که به علت نداشتن نظم خاص الفبایی، استفاده از آن وقت‌گیر بود. این مشکل، ملا عنایت‌الله را به فکر راه چاره انداخت. او این کتاب را در نجف به صورت الفبا مرتب کرد و فوایدی نیکو بر آن افزود. نجاشی در بسیاری از موارد، در خلال مباحث، به مدح یا قدح راوی دیگری ‌پرداخته بود. ملا عنایت‌الله در این ترتیب، مدح یا قدح را در ذیل همان راوی آورده و به جایگاه این مدح یا قدح نیز اشاره کرده است. حواشی ایشان بر این کتاب با رمز «ع» مشخص شده است.[۱۵] نسخه‌ کتاب یاد شده نزد محدث نوری بوده و تاکنون چاپ نشده است.[۱۶]

اختیار رجال کشی[۱۷] آنچه به نام اختیار رجال کشی معروف است، انتخاب شیخ طوسی از این کتاب است؛ زیرا رجال کشی مشتمل بر احوال رجال خاصه و عامه (شیعه و اهل سنت) بوده است و شیخ طوسی پاره‌ای از احوال رجال شیعه را آورده و احوال عامه را به طور کلی متذکر نشده است. از این، رو آنچه به نام رجال کشی در اختیار است، همان اختیار رجال الکشی شیخ طوسی است.[۱۸] ملا عنایت‌الله برای آسان‌یابی احوالات راویان، اسامی آنها را به صورت الفبا تنظیم کرد. در این کتاب، قهپایی به تحقیقات رجالی فراوانی اشاره کرده است. کتاب یاد شده در روز دوشنبه، ۱۷ محرم سال ۱۰۱۱ق در اصفهان به پایان رسید. نسخه خط مؤلف به همراه حواشی قهپایی که با رمز «ع» آمده است، در کتابخانه شیخ عبدالحسین تهرانی، معروف به شیخ العراقین، در کربلا موجود است.[۱۹] ملا عبدالله افندی در زمان خود، نسخه خط مؤلف را در شهر فراه [۲۰]دیده است و می‌گوید خطش تا حدی پسندیده است.[۲۱]

رجال شیخ طوسی[۲۲] شیخ طوسی علاوه بر اختیار رجال کشی،کتابی دیگر نیز در رجال تألیف کرد که به رجال شیخ طوسی معروف است. ملا عنایت‌الله این کتاب را مانند کتاب‌های سابق مرتب کرده است.

ترتیب فهرست شیخ طوسی[۲۳] نسخه خطی این کتاب نزد محدث نوری بوده است. سید حسن امین در مجموعه‌ای، ترتیب‌های ملا عنایت‌الله قهپایی را دیده است.[۲۴]

مجمع الرجال[۲۵] فی معرفة احوال الرجال ملا عنایت‌الله بعد از ترتیب چهار کتاب قبلی، اندیشید که هرچند با مرتب کردن این کتاب‌ها استفاده از آنها بسیار آسان شده است، در عین حال پژوهشگر برای یافتن احوالات یک راوی، باید زمان زیادی را برای جست‌وجو در این چهار کتاب صرف کند. وی برای حل این مشکل چاره‌ای جست‌وجو به این نتیجه رسید که بهتر است کتابی تألیف کند که در آن، عبارات هر چهار کتاب را در ضمن نام راوی بیاورد تا پژوهشگر در ذیل هر راوی، احوالات او را در این چند کتاب، به صورت یک‌جا بیابد. از این‌رو چنین کتابی تألیف کرد و آن را مجمع‌الرجال نامید؛ یعنی جایی‌که این چند کتاب رجالی در یک‌جا جمع شده‌اند. او ابتدا با رمز «کش» مطالب رجال کشی را نقل می‌کند؛ بعد از آن با رمز «غض» عبارات رجال غضائری را می‌آورد؛ سپس با رمز «جخ» و «ست» از رجال شیخ طوسی و فهرست وی نقل قول می‌کند و در پایان، رجال نجاشی را با رمز «جش» بیان می‌کند.[۲۶] وی در خاتمه نیز دوازده فایده به کتاب افزود.[۲۷] ملا عنایت‌الله این کتاب را در مدت دوازده سال[۲۸] نوشته است و در سحر دوشنبه، بیست و سوم جمادی‌الثانی سال ۱۰۱۶ق، در اصفهان به پایان رسانده است.[۲۹] کتاب نام‌ برده، مورد توجه رجالیون بعد از خودش قرار گرفت. نسخه اصل این کتاب نزد آقا بزرگ تهرانی بوده است که در سفر دومش به مشهد رضوی در سال ۱۳۵۰ق آن را به دست آورده است.[۳۰] شیخ آقا بزرگ در این‌باره می‌نویسد: «این کتاب را شیخ واعظ محمدسلطان المتکلمین کجوری مقیم تهران، به من هدیه کرد».[۳۱] شیخ کجوری از این‌رو این کتاب را به آقا بزرگ اهدا می‌کند که خود، فرزندی نداشته است که از این کتاب بهره ببرد.[۳۲] زرکلی در کتاب الاعلام می‌‌گوید: مجمع الرجال را به خط مؤلف در کتابخانه عبدلیه تونس دیده‌ام.[۳۳] این کتاب بر اساس نسخه‌ اصل آقا بزرگ تهرانی و تحقیق سید ضیاء‌الدین علامه اصفهانی ابتدا در نشر ربانی در سال ۱۳۸۴ق، سپس در سال ۱۳۸۷ق در نشر روشن اصفهان و انتشارات اسماعیلیان قم در هفت جلد، تجدید چاپ شد.

حواشی بر کتاب نقد الرجال ملا علی کنی این حاشیه را دیده است، اما صاحب ریاض احتمال داده که این حاشیه از شیخ عبدالنبی جزائری باشد.[۳۴]

حاشیه بر کتاب منهج المقال استرآبادی[۳۵] بیشتر مترجمان از این کتاب نامی نبرده‌اند، اما آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد: میرزا ابوالحسن بن عبدالله در سال ۱۰۵۱ق این حواشی را دیده و آنها را در نسخه‌ خود آورده است. نسخه‌ای دیگر از این حواشی نزد سید محمدعلی روضاتی است. تعلیقات ملا عنایت‌الله به همراه تعلیقات دیگران، در منهج المقال به تحقیق مؤسسه آل البیت لاحیاء ‌التراث به چاپ رسیده است. این تعلیقات با نام عنایت‌الله القهبایی در این چاپ ذکر شده است.[۳۶]

ویژگی‌های کتاب مجمع الرجال ذکر کتاب رجال ابن‌غضائری رجال ابن‌غضائری از جمله کتاب‌هایی است که اصل آن در اختیار نیست، اما سید احمد بن‌ طاوس(م ۶۷۳ق) بخش‌هایی از این کتاب را در کتاب خود، حل الاشکال فی معرفة الرجال، آورده است. شیخ حسن، صاحب معالم، کتاب ابن‌طاوس را تحریر کرد و آن را تحریر طاوسی نامید. ملا عبدالله تستری بعد از دسترسی به کتاب تحریر طاوسی، مطالبی را که از رجال ابن‌غضائری نقل شده بود، در یک‌جا گرد آورد. ملا عنایت‌الله نیز تمام این رساله را که استادش گردآورده بود، در کتاب خود آورد.[۳۷]

آسان کردن مراجعه به کتاب‌های مختلف. تفاوت نسخه‌ رجال کشیو فهرست شیخ طوسیوی با نسخه‌های دیگران؛ این تفاوت، ممکن است ناشی از آمیختگی حواشی و متن در نسخه او باشد.[۳۸] بیان راویان هر یک از معصومین با علامت رمز، که این رموز را در ابتدای کتاب[۳۹] توضیح داده است. پیروی از رموز ابن ‌داوددر ذکر راویان معصومین.[۴۰] ذکر تمام مطالب رجال پنجگانه، به گونه‌ای که حتی خطبه این کتب‌ها نیز در این کتاب آمده است. ترتیب اسامی بر اساس حروف الفبا. ذکر خلاصه استنباط­های خود در پایان کتاب.[۴۱] اختصاص فصلی با عنوان «باب الکنی» برای ذکر نام کسانی که با لقب یا کنیه شناخته شده‌اند.[۴۲] استناد اختلاف نام راوی به کتاب مجمع الرجالدر آثار رجالیون بعدی. تعداد نام راوی.

ایشان به کتابت و نسخه‌برداری بسیار توجه داشت و کتاب کنز العرفان فاضل مقداد و زبدة البیان مقدس اردبیلی و کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق را به خط خود استنساخ کرد.

در نگاه عالمان

ملا عبدالله افندی درباره او می‌گوید: «چنانچه از لقبش پیداست، دانشوری هوشمند و باذکاوت بوده... و فاضلی دانشور و محقق است و در فن رجال مهارت داشته است».[۴۶]

سید محمدباقر خوانساری درباره‌ ایشان می‌نویسد: «ایشان صاحب کتاب مجمع الرجال است که از کتب معروف این میدان است... چنان‌که بعضی از ارکان این علم گفته، وی عالمی محقق و خبره در علم رجال است».[۴۷]

سید بحرالعلوم که در تألیف کتاب رجالی خود از کتاب مجمع الرجال استفاده کرده است، درباره مؤلف این کتاب می‌نویسد: « از شیخ بهایی پیروی کرده...فاضلی که بذل عنایتش در این فن است عنایت‌الله بن شرف‌الدین علی بن محمود قهپایی صاحب کتاب مجمع الرجال».[۴۸]

شیخ آقا بزرگ تهرانی از ایشان، با عنوان «شیخ علامه رجالی زکی الدین عنایت الله» نام می‌برد.[۴۹]

مدرس خیابانی نیز می‌نویسد: «از اکابر علمای امامیه قرن یازدهم قمری و از تلامذه‌ مقدس اردبیلی و شیخ بهایی و بعضی دیگر از اکابر وقت بود. در تمامی علوم دینیه‌ متداوله، متبحر و بالخصوص در رجال و درایه که بصیرتی فوق‌العاده داشت».[۵۰]

همچنین سید محسن امین از او با این عبارت تجلیل می‌کند: «او یکی از افاضل محققین در علم درایه و حدیث است».[۵۱]

سید علی بروجردی می‌گوید: «و از مشایخ این فن، ملا عنایت‌الله است که او را کتاب مجمع‌الرجال است و همین کتاب بر فضل و عروج به بالاترین مدارج فضل و کمال و تعمقش در علم رجال، شاهد است و او را حواشی بر کتاب نقد الرجال است».[۵۲]

وفات

از تاریخ وفات این عالم بزرگ، اطلاعی در دست نیست، اما با توجه به اینکه او در سال ۱۰۱۶ق موفق به اتمام کتاب مجمع الرجال شد، باید وفاتش بعد از این تاریخ بوده باشد. سید محسن امین در یک‌جا تاریخ وفات ایشان را بعد از ۱۱۲۶ق می‌داند،[۵۳] اما مستندی برای آن ذکر نمی‌کند. در عین حال، در صورت صحت تاریخ و ذکر مستند، این تاریخ به نظر صحیح نیست؛ زیرا در این صورت عمر وی باید به حدود ۱۵۰ سال رسیده باشد! آیت‌الله سبحانی این نکته را ذکر می‌کند که ایشان در رمضان سال ۱۰۲۶ق از کتابت کتاب من لایحضره الفقیه فراغت یافت.[۵۴] بنابراین وفات او باید بعد از این تاریخ باشد و احتمالاً مستند سید محسن امین همین بوده است، اما این تاریخ اشتباه چاپ شده است. از قبر وی نیز اطلاعی به دست نیامد، اما به احتمال زیاد در اصفهان یا کوهپایه مدفون است.

پانویس

[۱]. سید محمدامین عاملی، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۵۵۰.

[۲].همان، ج ۸، ص ۴۴۵.

[۳]. محمدعلی اردبیلی، جامع الرواة، ج ۲، ص ۱۱۸؛ سید احمد حسینی ، تراجم الرجال، ج ۲، ص ۷۰۶.

[۴]. محمدعلی تبریزی مدرسی، ریحانة الادب، ج ۴، ص ۴۹۸.

[۵]. محمدباقر مجلسی، اجازات الحدیث، تحقیق: سید احمد حسینی.

[۶]. سید محمدامین عاملی، اعیان الشیعة، ج ۹، ص ۳۸۴.

[۷]. محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۹۴.

[۸]. ر.ک: ملا عبدالله افندی، ریاض العلماء، ترجمه‌: محمدباقر ساعدی، ج ۴، ص ۳۷۴؛ سید محمدامین عاملی، اعیان الشیعة، ج ۸، ‌ص ۳۸۱.

[۹]. سید محمدامین عاملی، اعیان الشیعة، ج ۸، ص ۳۸۱.

[۱۰]. عبدالله افندی، ریاض العلماء، ترجمه: محمدباقر ساعدی، ج ۴، ص ۳۷۴.

[۱۱]. جعفر سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۱۱، ص ۱۶۸.

[۱۲]. عنایت‌الله قهپایی، مجمع الرجال، ج ۱، صص ۲۸۶ و ۳۰۴.

[۱۳]. حسن الامین، مستدرک اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۱۶۲.

[۱۴]. سید محمدامین عاملی، اعیان الشیعة، ج ۸، ص ۳۸۱.

[۱۵]. حسین نوری، خاتمة المستدرک، ج ۳، ص ۱۵۱؛ سید محمدامین عاملی، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۳۸.

[۱۶]. محمدمحسن(آقابزرگ) تهرانی، الذریعة، ج ۴، صص ۷۱-۷۰.

[۱۷]. اعیان الشیعة، ج ۸، ص ۳۸۱.

[۱۸]. عبدالله افندی، ریاض العلماء، ترجمه: محمدباقر ساعدی، ج ۴، ص ۳۷۵؛ جعفر سبحانی، کلیات علم الرجال، ص ۱۵۰.

[۱۹]. محمد محسن (آقابزرگ) تهرانی، الذریعة، ج ۴، ص ۶۷.

[۲۰]. این شهر اکنون از شهرهای کشور افغانستان است.

[۲۱]. عبدالله افندی، ریاض العلماء، ترجمه: محمدباقر ساعدی، ج ۴، ص ۳۷۵.

[۲۲]. محمد محسن (آقابزرگ) تهرانی، الذریعة، ج ۴، ص ۶۵.

[۲۳]. همان، ص ۶۴.

[۲۴]. حسن الامین، مستدرکات اعیان الشیعة، ج ۶، ص ۲۴۷.

[۲۵]. گاهی به این کتاب مجمع المقال فی علم الرجال نیز می‌گویند.(الذریعة، ج ۲۰، ص ۴۶)

[۲۶]. مجمع الرجال، ج ۱، ص ۳.

[۲۷]. همان، ج ۷، ص ۱۸۲.

[۲۸]. قهپایی در این زمینه می‌نویسد: به مدت نه سال در ترتیب و مدت سه سال به جمع این تألیف مشغول بودم. (مجمع الرجال، ج ۷، ص ۲۹۲)

[۲۹]. همان.

[۳۰]. محمد محسن (آقابزرگ) تهرانی، الذریعة، ج ۱۰، ص ۱۳۸ و ج ۲۰، ص ۲۹.

[۳۱]. محمد محسن (آقابزرگ) تهرانی، مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال، ص۳۴۳.

[۳۲]. سید محمدحسین حسینی جلالی، فهرس التراث، ج ۱، ص ۸۳۰.

[۳۳]. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج ۵، ص ۹۱.

[۳۴]. محمد محسن (آقابزرگ) تهرانی، الذریعة، ج ۶، ص ۲۲۸.

[۳۵]. همان، ص ۲۲۶ و ج ۱۰، ص ۹۲.

[۳۶]. محمدعلی استرآبادی، منهج المقال، ج ۱، ص ۲۹.

[۳۷]. مجمع الرجال، ج ۱، ص ۱۰.

[۳۸]. محمد بن حسن طوسی، تفسیر تبیان، ج ۱، ص ۲۹.

[۳۹]. مجمع الرجال، ج ۱، ص ۴-۳.

[۴۰]. همان، ص ۴.

[۴۱]. همان، ج ۷، ص ۲۹۴.

[۴۲]. همان، ص ۲.

[۴۳]. . محمد محسن (آقابزرگ) تهرانی، الذریعة، ج ۶، ص ۲۲۶ و ج ۱۰، صص ۹۲ و ۱۰۲.

[۴۴]. فهرس التراث، ج ۱، ص ۸۳۱.

[۴۵]. روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۹۴.

[۴۶]. ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۷۴.

[۴۷]. روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۹۳.

[۴۸]. سید محمدمهدی بحرالعلوم، الفوائد الرجالیة، تحقیق محمد صادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، ج ۱، ص ۳۱۱.

[۴۹]. الذریعة، ج ۲۰، ص ۲۹.

[۵۰] . ریحانة الادب، ج ۴، ص ۴۹۸.

[۵۱]. اعیان الشیعة، ج ۸، ص ۳۸۱.

[۵۲]. سیدعلی بروجردی، طرائف المقال، تحقیق: سیدمهدی رجائی، ج ۲، ص ۶۳۰.

[۵۳]. اعیان الشیعة، ج ۹، ص ۱۶۶.

[۵۴]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۱۱، ص ۲۱۷.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه