ملا صالح مازندرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
محمد صالح بن احمد بن شمس الدین سروی مازندرانی معروف به ملا صالح مازندرانی از علما و عرفای ادیب قرن یازدهم هجری است. ملا صالح همچون اساتید بزرگوارش [[محمد تقی مجلسی]] و [[شیخ بهائی]] در پرورش  و تربیت  عالمانی وارسته نظیر علامه محمدباقر مجلسی ([[بحارالانوار]]) و [[فیض كاشانی]] نقش بسزایی در رشد و بالندگی فضای علمی در آن دوران ایفا کرد.  
+
'''«ملا محمدصالح مازندرانی»''' (م، ۱۰۸۶ ق)، فقیه و اصولی بزرگ [[شیعه]] در قرن یازدهم هجری و از شاگردان [[محمدتقی مجلسی]] و [[شیخ بهائی]] بود. ملا صالح نقش بسزایی در رشد و بالندگی فضای علمی [[اصفهان]] در عصر خود ایفا کرد و عالمانی برجسته نظیر [[علامه مجلسى]] و [[فیض كاشانی]] را تربیت نمود. «[[حاشیه معالم]]» و «شرح [[اصول کافی|اصول کافی]]» از مهمترین آثار اوست.
{{شناسنامه عالم
+
{{شناسنامه عالم
||نام کامل = محمد صالح بن احمد بن شمس الدین سروی مازندرانی
+
||نام کامل = ملا محمدصالح مازندرانی
 
||تصویر= [[پرونده:Molla-mazandarani1.jpg]]
 
||تصویر= [[پرونده:Molla-mazandarani1.jpg]]
 
||زادروز =   
 
||زادروز =   
|زادگاه =  
+
|زادگاه = مازندران
|وفات =  1086 قمری
+
|وفات =  ۱۰۸۶ قمری
|مدفن =  اصفهان
+
|مدفن =  [[اصفهان]]
|اساتید = [[محمدتقی مجلسی]]، [[شیخ بهایی]]، ملا عبدالله شوشتری،..
+
|اساتید = [[محمدتقی مجلسی]]، [[شیخ بهایی]]، [[ملا عبدالله شوشتری]]،...
|شاگردان = علامه محمدباقر مجلسی، [[فیض كاشانی]]،...
+
|شاگردان = [[علامه مجلسى|علامه محمدباقر مجلسی]]، [[فیض كاشانی]]، [[میرزا عبدالله افندی]]،...
|آثار = حاشیه بر شرح لمعه،  حاشیه بر شرح «مختصر الاصول»،...
+
|آثار = [[حاشیه معالم]]، شرح [[اصول کافی|اصول کافی]]، شرح [[زبدة الاصول (کتاب)|زبدة الاصول]]، شرح [[من لایحضره الفقیه]]، حاشیه بر [[شرح لمعه]]،...
 
}}
 
}}
== معرفی اجمالی ملا صالح مازندرانی==
+
==زندگی‌نامه==
  
محمد صالح بن احمد بن شمس الدین سروی مازندرانی معروف به ملا صالح مازندرانی وی شوهرخواهر علامه محمدباقر مجلسی و داماد ملا محمدتقی مجلسی بود.<ref> ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج 5، ص 146.</ref>
+
محمد صالح بن احمد سروی مازندرانی معروف به ملا صالح مازندرانی، داماد [[محمدتقی مجلسی|ملا محمدتقی مجلسی]] و شوهر خواهر [[علامه مجلسى|علامه محمدباقر مجلسی]] بود.<ref> ریحانة الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج ۵، ص ۱۴۶.</ref>  
نویسنده معارف و معاریف می‌گوید: یكی از فقهای شیعه، دانشمند بزرگ و زاهد مجاهد، ملا صالح بن ملا احمد سروی طبرسی شخصیتی جامع معقول و منقول كه در دقت نظر شهرت داشته و شرح اصول و روضه كافی او بهترین گواه این مدعی است. آن چنان محتاط بود كه گویند: وی خود می‌گفته می‌خواستم فروع كافی را نیز شرح كنم، ولی چون خود را در مرتبه اجتهاد ندیده و این كار به چنان ملكه‌ای نیاز داشت، از آن صرفنظر نمودم؛ در صورتی كه از شرح اصول و روضه‌اش معلوم است كه وی در این فن نیز اطلاعات وسیع داشته است. از پسوند «سروی» برمی‌آید كه احتمالاً اهل ساری مازندران می‌باشد.<ref> معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج 6، ص 639.</ref>
 
  
اصل آن بزرگوار از مازندران و نام والدش ملا احمد است و فقر و پریشانی احوال او (ملا احمد) به درجه كمال رسیده بود. ولهذا از نهایت اضطرار روزی به آخوند مرحوم (ملا صالح مازندرانی) فرمود كه به جهت تحصیل معاش، به مضمون «ارض الله واسعه»<ref> [[سوره زمر]]، 10.</ref> باید تلاش نمود و از من تحمل معاش شما میسر نیست. از جانب من معذورید به هر وجه كه خواهید تنقیح امور خود بنمایید.  
+
اصل ملا صالح از ساری مازندران بود. آن بزرگوار از مازندران به دارالسلطنه [[اصفهان]] آمد. اصفهان در زمان تحصیل ملا صالح مازندرانی، یکی از معتبرترین و پررونق‌ترین [[حوزه علمیه|حوزه‌های علمیه]] جهان [[اسلام]] را دارا بود. در آن روزگار، تحصیل با تنگدستی و فشار مالی همراه بود.
  
ملا صالح از مازندران به دارالسلطنه اصفهان تشریف آورد و در آن اوان كما هو الآن، از جانب سلاطین و اعیان به جهت طلاب علوم دینیه مدارس وظایف معین بود و به قدر رتبه به هر كس چیزی می‌دادند. آخوند چون اول تحصیلش بود ‌در مدرسه، مكان گرفت كه روزی دو «غازبكی» كه دو «فلوس» هند تقریباً می‌باشد، به هر شخصی می‌دادند و آن كفاف اكل (خوردن) را به خوبی نمی‌كرد؛ تا چه رسد به دیگر ضروریات معیشت آن بزرگوار و تا مدتی میسر نبودش كه روشنایی به جهت خود مهیا كند، هنگام مطالعه در پای روشنایی‌هایی كه به جهت عابرین می‌گذاشتند، ایستاده تا صبح مطالعه می‌كرد، تا آن كه از فضل قادر متعال، ‌به اندك زمانی قابلیت مجلس شریف آخوند ملا محمدتقی مجلسی را به هم رسانید و در مجلس آن بزرگوار با علمای نامدار هم سبق شد و در اندك زمانی بر اغلب آن‌ها فایق گردید.<ref> مرآت الاحوال جهان نما، آقا احمد بن محمدعلی بهبهانی، مقدمه و تصحیح و حواشی به اهتمام علی دوانی، ص 127ـ128.</ref>
+
آخوند چون اول تحصیلش بود ‌در مدرسه، مکان گرفت... و تا مدتی میسر نبودش که روشنایی به جهت خود مهیا کند، هنگام مطالعه در پای روشنایی‌هایی که به جهت عابرین می‌گذاشتند، ایستاده تا صبح مطالعه می‌کرد، تا آن که از فضل قادر متعال، ‌به اندک زمانی قابلیت مجلس شریف آخوند [[محمدتقی مجلسی|ملا محمدتقی مجلسی]] را به هم رسانید و در مجلس آن بزرگوار با علمای نامدار هم سبق شد و در اندک زمانی بر اغلب آن‌ها فایق گردید.<ref> مرآت الاحوال جهان نما، آقا احمد بن محمدعلی بهبهانی، مقدمه و تصحیح و حواشی به اهتمام علی دوانی، ص ۱۲۷ـ۱۲۸.</ref>
  
== فقر و کسب علم  ==
+
در احوال وی گفته اند: وی چندان فقیر بود که از شدت کهنگی لباس، خجالت می‌کشید در مجلس درس شرکت کند. لذا در بیرون از محل درس می‌نشست و به درس استاد گوش می‌داد و آنچه تحقیق می‌کرد بر برگ چناری می‌نوشت.
 
+
طلاب تصور می‌کردند او برای گدایی می‌آید، تا این که روزی مساله‌ای بر استاد که ملا محمدتقی مجلسی بود، مشکل شد و حل آن را به روز دیگر موکول کرد.
وی چندان فقیر بود که از شدت کهنگی لباس خجالت می‌کشید در مجلس درس شرکت کند. لذا در بیرون از محل درس می‌نشست و به درس استاد گوش می‌داد و آنچه تحقیق می‌کرد بر برگ چناری می‌نوشت.
 
طلاب تصور می‌کردند او برای گدایی می‌آید تا این که روزی مساله‌ای بر استاد که ملا محمد تقی مجلسی بود، مشکل شد و حل آن را به روز دیگر موکول کرد.
 
 
روز دیگر هم آن مشکل حل نشده و حل مشکل را به روز سوم حواله کرد. در این اثنا یکی از شاگردان گذارش به مدرسه افتاد. ملاصالح را در حالی دیده بود که وی عبا را به سر خود پیچیده و برگ درخت چنار زیادی را سیاه کرده بود.
 
روز دیگر هم آن مشکل حل نشده و حل مشکل را به روز سوم حواله کرد. در این اثنا یکی از شاگردان گذارش به مدرسه افتاد. ملاصالح را در حالی دیده بود که وی عبا را به سر خود پیچیده و برگ درخت چنار زیادی را سیاه کرده بود.
 
آن شخص با کمال تعجب در سه برگ چنار مشاهده کرد که حل آن معظل، روی آن برگها نوشته شده است.
 
آن شخص با کمال تعجب در سه برگ چنار مشاهده کرد که حل آن معظل، روی آن برگها نوشته شده است.
روز سوم به مجلس درس رفته، مساله مطرح شد ولی باز کسی نتوانست آن را حل کند پس آن شاگرد، داوطلب شد آن مسئله را حل کند. ملا محمد تقی تعجب کرد و به وی گفت: این جواب از تو نیست و از کس دیگری یاد گرفته‌ای. آن طلبه قضیه ملاصالح را نقل کرد.
+
روز سوم به مجلس درس رفته، مساله مطرح شد ولی باز کسی نتوانست آن را حل کند. پس آن شاگرد، داوطلب شد آن مسئله را حل کند. ملا محمدتقی تعجب کرد و به وی گفت: این جواب از تو نیست و از کس دیگری یاد گرفته‌ای. آن طلبه قضیه ملاصالح را نقل کرد.
آخوند چون از حال ملاصالح با خبر شد، فوری شخصی را فرستاد تا لباسی را برای او حاضر کنند و او را به داخل کلاس درس دعوت کرد و توضیح این اشکال را شفاها از او شنید.
+
آخوند چون از حال ملاصالح با خبر شد، فوری شخصی را فرستاد تا لباسی را برای او حاضر کنند و او را به داخل کلاس درس دعوت کرد و توضیح این اشکال را شفاهاً از او شنید. سپس آخوند مجلسی برای وی مقرری و ماهانه تعیین کرد و پس از مدتی دختر عالم خود -[[آمنه بیگم مجلسی]]- را به عقد [[ازدواج]] او درآورد.  
سپس آخوند برای وی مقرری و ماهانه تعیین کرد. وی مدت زیادی در روشنایی چراغ توالت مطالعه می‌کرد، او حتی در شب عروسی‌اش با اینکه با دختر دانشمند جناب مجلسی، ازدواج کرده بود، باز هم دست از مطالعه برنداشت.
 
 
 
==حوزه علمیه اصفهان==
 
 
 
اصفهان در زمان تحصیل ملا صالح مازندرانی، یكی از معتبرترین و پررونق‌ترین حوزه‌های علمیه جهان اسلام را دارا بود. وجود استادانی كه در علوم متداول زمان، متبحر و برجسته بودند و طلابی كه با شوق بسیار و كمترین هزینه و حداقل امكان معیشتی، به تحصیل دانش می‌پرداختند، حوزه علمیه اصفهان را فعال، پرشور و با اعتبار ساخته بود.
 
 
 
در آن روزگار، تحصیل با تنگدستی و فشار مالی همراه بود، لیكن این مسأله در اراده و شوق جویندگان علم تأثیری نداشت. حوزه اصفهان یكی از پربارترین و غنی‌ترین حوزه‌های دینی از نظر آموزش علوم عقلی و علوم نقلی بود. این فضای آموزشی با استادان متبحری كه در عصر خویش منحصر به فرد و از شاخص‌ترین دانشوران بودند، به وجود آمده بود. [[حكمت]] و [[فلسفه]] در سطحی عالی در این حوزه تدریس می‌شد؛ به طوری كه در اوایل قرن یازده هجری، از سراسر جهان اسلام برای آموختن فلسفه به اصفهان می‌آمدند.
 
  
از سوی دیگر، [[فقه]] و [[حدیث]] و تفسیر و [[عرفان]] توسط بزرگانی چون [[شیخ بهایی]] و ملا عبدالله شوشتری ـ استادان ملا صالح مازندرانی ـ در سطحی عالی تدریس می‌شد. یكی از امتیازات حوزه علمیه اصفهان كه آن را به عنوان بزرگترین مركز علمی آن عصر مطرح كرده و از حوزه [[نجف]] اشرف شاخص‌تر ساخته بود، تدریس تمامی علوم (فلسفه، عرفان، فقه، حدیث، ‌تفسیر، ادبیات و ریاضیات) در سطحی بالا بود؛ به طوری كه بسیاری از علمای آن حوزه در تمامی علوم نقلی و عقلی تحصیل كرده و متبحر بودند.
+
ملاصالح مازندرانی می‌گفت: «من از جانب خداوند بر طلاب علوم دینیه حجت می‌باشم؛ زیرا هیچ طالب علمی چون من فقیر نبود، مدت زمانی بر من می‌گذشت که وسیله روشنایی جز روشنایی چراغ مستراح برای من فراهم نبود و از نظر هوش و حافظه کسی از من کم هوش‌تر نبود، به حدی که وقتی از منزل خود بیرون می‌رفتم در هنگام مراجعت، منزلم را فراموش می‌کردم و نیز اسامی فرزندانم را از یاد می‌بردم. در اثر کوشش فراوان، خدا بر من منت گذارد و به من آنچه را خواستم عطا فرمود.»
  
هر دانش‌پژوهی با هر سلیقه و انتخابی می‌توانست بهترین‌ها را در حوزه اصفهان بیابد؛ اگر خواهان علم ریاضی بود، می‌توانست برترین استادان ریاضیات را كه صاحب‌نظر و دارای تألیف بودند (مانند شیخ بهائی) بیابد و اگر طالب حكمت و فلسفه بود، با استادانی آشنا می‌شد كه تاریخ فلاسفه را به خوبی می‌شناختند و در تبیین مشرب‌های فلسفی، تبحری تمام داشتند و مانند میرداماد دارای آرای جدید بودند. اگر كسی تشنه عرفان، سیر و سلوك بود و قصد داشت از آینه دل زنگار بشوید، تا علم حقیقت در آن منعكس شود، باز در حوزه علمیه اصفهان والاترین عارفان و وارسته‌ترین سالكان (مانند شیخ بهایی) بودند تا انسان را واله و مجذوب خویش كنند. در فقه و حدیث و تفسیر نیز چنین بود.
+
ملا محمدصالح شخصیتی جامع معقول و منقول بود و در دقت نظر شهرت داشت و شرح اصول و روضه [[الکافی (کتاب)|کافی]] او بهترین گواه این مدعی است. آن چنان محتاط بود که گویند: وی خود می‌گفته می‌خواستم فروع کافی را نیز شرح کنم، ولی چون خود را در مرتبه [[اجتهاد]] ندیده و این کار به چنان ملکه‌ای نیاز داشت، از آن صرفنظر نمودم؛ در صورتی که از شرح اصول و روضه‌اش معلوم است که وی در این فن نیز اطلاعات وسیع داشته است.<ref> معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج ۶، ص ۶۳۹.</ref>
  
اگر نگوییم حوزه اصفهان در این زمینه‌ها نیز عالی‌ترین بود، دست كم در كنار [[نجف]] اشرف و مشهد مقدس، از عالی‌ترین‌ها به شمار می‌رفت. اگر در آسمان نجف، چند ستاره می‌درخشید، آسمان حوزه علمیه اصفهان ستاره باران بود و افول ستاره‌ای جای خود را به ظهور و درخشش ستارگانی دیگر می‌داد.<ref> محمدتقی مجلسی، ص 33ـ34.</ref>
+
در کتب تراجم و [[رجال]]، به سال تولد ملاصالح مازندرانی اشاره نشده است و وفاتش را نیز، با تردید در [[شوال]] سال‌های ۱۰۸۰، ۱۰۸۱ و ۱۰۸۶ هـ.ق نوشته‌اند. دو تاریخ اول، بی‌گمان اشتباه و تاریخ فوت همان سال ۱۰۸۶ هـ.ق است. مرحوم ملا محمدصالح مازندرانی در بقعه پدر زن خود ([[محمدتقی مجلسی|ملا محمدتقی مجلسی]]) در [[مسجد جامع اصفهان]] مدفون است.  
  
==استادان==
+
==استادان و شاگردان==
  
ملا صالح مازندرانی از خرمن وجود علمای بزرگی بهره‌های فراوانی گرفت، كه عبارتند از:
+
ملا صالح مازندرانی از وجود علمای بزرگی بهره‌های فراوانی گرفت، که عبارتند از:
  
# محمدتقی مجلسی
+
*[[محمدتقی مجلسی]]
# شیخ بهایی
+
*[[شیخ بهایی]]
# ملا عبدالله شوشتری
+
*[[ملا عبدالله شوشتری]]
# ملا حسنعلی شوشتری
+
*ملا حسنعلی شوشتری
  
==شاگردان==
+
و از جمله شاگردان بزرگوار او به این افراد می توان اشاره نمود:
  
# علامه محمدباقر مجلسی
+
*[[علامه مجلسى|علامه محمدباقر مجلسی]] (صاحب [[بحارالأنوار (کتاب)|بحارالانوار]])
# فیض كاشانی (1007ـ1091 هـ.ق)
+
*[[فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (۱۰۰۷ـ۱۰۹۱ هـ.ق)
# میرزا عبدالله اصفهانی تبریزی افندی
+
*[[میرزا عبدالله افندی|میرزا عبدالله افندی اصفهانی]]
  
==تألیفات==
+
==آثار و تألیفات==
  
# حاشیه بر شرح لمعه
+
#[[حاشیه معالم]]، [[حاشیه]] ملاصالح بر «[[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم]]» که در جوانی تألیف کرد. این کتاب با حاشیه «معالم» خلیفه سلطان ([[سلطان العـلماء|سلطان العلماء]]) به چاپ رسیده است.
# حاشیه بر شرح «مختصر الاصول» عضدی
+
#شرح بر [[اصول کافی|اصول کافی]] که بهترین و کامل‌ترین تألیف وی به شمار می‌رود و در آن از افراط و تفریط اجتناب نموده و اعتراضاتی بر «شرح آخوند [[ملاصدرا]]» شده است. این کتاب در ۱۲ مجلد، با تعلیقات [[علامه شعرانی|علامه میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی]] به چاپ رسیده است.
# حاشیه بر معالم «[[حاشیه معالم]]» كه در جوانی تألیف كرد. این كتاب با حاشیه «معالم» خلیفه سلطان (سلطان العلماء) به چاپ رسیده است.
+
#حاشیه بر [[شرح لمعه]].
# شرح بر اصول كافی كه بهترین و كامل‌ترین و زیباترین تألیف وی به شمار می‌رود و در آن از افراط و تفریط اجتناب نموده و اعتراضاتی بر «شرح آخوند ملاصدرا» شده است. این كتاب در 12 مجلد، با تعلیقات علامه میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی به چاپ رسیده است.
+
#حاشیه بر شرح «مختصر الاصول» عضدی.
# شرح بر روضه كافی: در سال 1311 هـ.ق در حاشیه روضه كافی به چاپ رسیده است.
+
#شرح بر روضه کافی: در سال ۱۳۱۱ هـ.ق در حاشیه روضه کافی به چاپ رسیده است.
# شرح بر «زبده الاصول» شیخ بهائی، به عربی. نسخه‌ای خطی از آن به شماره 4292 در كتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران موجود است.<ref> فهرست كتابخانه مجلس، ج 11، ص 302.</ref>
+
#شرح بر «[[زبدة الاصول (کتاب)|زبدة الاصول]]» [[شیخ بهائی]]، به عربی.  
# شرح بر فروع كافی: [[محدث نوری]] در «مستدرك الوسایل» می‌نویسد: امیرحامد حسین لكهنوی به من نوشته‌اند كه من به مجلدی از شرح ملا صالح بر فروع كافی مطلع شدم و ملاحظه نمودم. بنابراین، باید مجلدات شرح فروع كافی ملا صالح مفقود الاثر شده باشد.<ref> فهرست كتابخانه مدرسه عالی [[شهید مطهری]]، سپهسالار سابق، ج ص 259.</ref>
+
#شرح بر فروع کافی: [[محدث نوری]] در «[[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرک الوسایل]]» می‌نویسد: [[میر حامد حسین هندی|میرحامد حسین لکهنوی]] به من نوشته‌اند که من به مجلدی از شرح ملا صالح بر فروع کافی مطلع شدم و ملاحظه نمودم. بنابراین، باید مجلدات شرح فروع کافی ملا صالح مفقود الاثر شده باشد.<ref> فهرست کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، ج ۱، ص ۲۵۹.</ref>
# شرح قصیده بُرده. نسخه‌ای خطی از آن به شماره 887 در كتابخانه آیت الله مرعشی، در [[قم]] موجود است. در آخر شرح؛ نام مؤلف تصریح شده است.<ref> فهرست كتابخانه مرعشی، ج ص 83.</ref> قصیده بُرده از قصایدی است كه در مدح رسول اكرم صلی الله علیه و آله گفته شده است. ناظم قصیده؛ شرف‌الدین ابوعبدالله محمد بن سعید سنهاجی دلاصی بوصیری و نام قصیده «الكواكب الدریه فی مدح خیر البریه» است در 608 هـ.ق متولد و در سال 496 هـ.ق وفات یافته است و در اسكندریه مصر مدفون گردید.
+
#شرح قصیده بُرده. در آخر شرح، نام مؤلف تصریح شده است.<ref> فهرست کتابخانه مرعشی، ج ۳، ص ۸۳.</ref> قصیده بُرده از قصایدی است که در مدح [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه وآله گفته شده است. ناظم قصیده، محمد بن سعید سنهاجی دلاصی بوصیری و نام قصیده «الکواکب الدریه فی مدح خیر البریه» است.
# شرح «قصیده دریه» ابی‌بكر محمد بن حسین بن دریه ازدی بصری (متوفی: 321 هـ.ق).
+
#شرح «قصیده دریه» اثر ابی‌بکر محمد بن حسین بن دریه ازدی بصری (متوفی ۳۲۱ هـ.ق).
# شرح «[[من لایحضره الفقیه]]».<ref> زندگینامه [[علامه مجلسی]]، سید مصلح‌الدین مهدوی، ج ص 323 و 324؛ فوائد الرضویه، [[شیخ عباس قمی]]، ص 543 و ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج 5، ص 147.</ref>
+
#شرح «[[من لایحضره الفقیه]]».<ref> زندگینامه علامه مجلسی، سید مصلح‌الدین مهدوی، ج ۲، ص ۳۲۳-۳۲۴؛ فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۵۴۳؛ ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج ۵، ص ۱۴۷.</ref>
 
 
== حرف دل ملاصالح ==
 
 
 
ملاصالح مازندرانی می‌گفت: "من از جانب خداوند بر طلاب علوم دینیه حجت می‌باشم؛ زیرا هیچ طالب علمی چون من فقیر نبود، مدت زمانی بر من می‌گذشت که وسیله روشنایی جز روشنایی چراغ مستراح برای من فراهم نبود و از نظر هوش و حافظه کسی از من کم هوش‌تر نبود، به حدی که وقتی از منزل خود بیرون می‌رفتم. در هنگام مراجعت، منزلم را فراموش می‌کردم و نیز اسامی فرزندانم را از یاد می‌بردم. در اثر کوشش فراوان، خدا بر من منت گذارد و به من آنچه را خواستم عطا فرمود."
 
 
 
==تولد و وفات==
 
 
 
در هیچ یك از كتب تراجم و رجال، به سال تولد ایشان اشاره نشده است و وفاتش را نیز، با تردید در [[شوال]] سال‌های 1080، 1081 و 1086 هـ.ق نوشته‌اند. دو تاریخ اول، بی‌گمان اشتباه و تاریخ فوت همان سال 1086 هـ.ق است. منشأ اشتباه ناقص بودن ماده تاریخ است. آخوند ملا محمدصالح مازندرانی در بقعه پدر زن خود (ملا محمدتقی مجلسی) پایین پا در ایوانچه، دفن كردند و قبری كوتاه بسته دارد. اشعار زیر بر لوح قبر او نقش بسته است:
 
 
 
{{بیت|آه و افسوس و فغان و فریاد|افضل و اعلم و امجد شده فوت}}
 
{{بیت|یعنی آخوند محمدصالح|كز همه بود سرآمد شده فوت}}
 
{{بیت|او ملك بود عجب نیست اگر|گویمش روح مجرد شده فوت}}
 
{{بیت|جست تاریخ وفاتش «زاهد»|كه كی آن ذات مؤید شده فوت}}
 
{{بیت|هاتفی گفت بتاریخ كه «آه»|صالح دین محمد شده فوت.<ref> زندگینامه علامه مجلسی، ج 2، ص 324.</ref>}}
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
*تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "صالح مازندرانی" از علي براري فندري.
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۳، زندگی‌نامه "صالح مازندرانی" از علی براری فندری.
 
+
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1+%D9%88+%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D8%B4%DB%8C%D9%81%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%86+%D8%B9%D9%84%D9%85&SSOReturnPage=Check&Rand=0 "ملا صالح مازندرانی"، دانشنامه رشد]، بازیابی: ۲۴ بهمن ۱۳۹۲.
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1+%D9%88+%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D8%B4%DB%8C%D9%81%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%86+%D8%B9%D9%84%D9%85&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]، بازیابی: 24 بهمن 1392.
 
  
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
+
[[رده:علمای قرن یازدهم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:اصولیون]][[رده:فقیهان]]
[[رده:ادیبان]]
 
[[رده:عارفان]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۳۷

«ملا محمدصالح مازندرانی» (م، ۱۰۸۶ ق)، فقیه و اصولی بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری و از شاگردان محمدتقی مجلسی و شیخ بهائی بود. ملا صالح نقش بسزایی در رشد و بالندگی فضای علمی اصفهان در عصر خود ایفا کرد و عالمانی برجسته نظیر علامه مجلسى و فیض كاشانی را تربیت نمود. «حاشیه معالم» و «شرح اصول کافی» از مهمترین آثار اوست.

Molla-mazandarani1.jpg
نام کامل ملا محمدصالح مازندرانی
زادگاه مازندران
وفات ۱۰۸۶ قمری
مدفن اصفهان

Line.png

اساتید

محمدتقی مجلسی، شیخ بهایی، ملا عبدالله شوشتری،...

شاگردان

علامه محمدباقر مجلسی، فیض كاشانی، میرزا عبدالله افندی،...

آثار

حاشیه معالم، شرح اصول کافی، شرح زبدة الاصول، شرح من لایحضره الفقیه، حاشیه بر شرح لمعه،...

زندگی‌نامه

محمد صالح بن احمد سروی مازندرانی معروف به ملا صالح مازندرانی، داماد ملا محمدتقی مجلسی و شوهر خواهر علامه محمدباقر مجلسی بود.[۱]

اصل ملا صالح از ساری مازندران بود. آن بزرگوار از مازندران به دارالسلطنه اصفهان آمد. اصفهان در زمان تحصیل ملا صالح مازندرانی، یکی از معتبرترین و پررونق‌ترین حوزه‌های علمیه جهان اسلام را دارا بود. در آن روزگار، تحصیل با تنگدستی و فشار مالی همراه بود.

آخوند چون اول تحصیلش بود ‌در مدرسه، مکان گرفت... و تا مدتی میسر نبودش که روشنایی به جهت خود مهیا کند، هنگام مطالعه در پای روشنایی‌هایی که به جهت عابرین می‌گذاشتند، ایستاده تا صبح مطالعه می‌کرد، تا آن که از فضل قادر متعال، ‌به اندک زمانی قابلیت مجلس شریف آخوند ملا محمدتقی مجلسی را به هم رسانید و در مجلس آن بزرگوار با علمای نامدار هم سبق شد و در اندک زمانی بر اغلب آن‌ها فایق گردید.[۲]

در احوال وی گفته اند: وی چندان فقیر بود که از شدت کهنگی لباس، خجالت می‌کشید در مجلس درس شرکت کند. لذا در بیرون از محل درس می‌نشست و به درس استاد گوش می‌داد و آنچه تحقیق می‌کرد بر برگ چناری می‌نوشت. طلاب تصور می‌کردند او برای گدایی می‌آید، تا این که روزی مساله‌ای بر استاد که ملا محمدتقی مجلسی بود، مشکل شد و حل آن را به روز دیگر موکول کرد. روز دیگر هم آن مشکل حل نشده و حل مشکل را به روز سوم حواله کرد. در این اثنا یکی از شاگردان گذارش به مدرسه افتاد. ملاصالح را در حالی دیده بود که وی عبا را به سر خود پیچیده و برگ درخت چنار زیادی را سیاه کرده بود. آن شخص با کمال تعجب در سه برگ چنار مشاهده کرد که حل آن معظل، روی آن برگها نوشته شده است. روز سوم به مجلس درس رفته، مساله مطرح شد ولی باز کسی نتوانست آن را حل کند. پس آن شاگرد، داوطلب شد آن مسئله را حل کند. ملا محمدتقی تعجب کرد و به وی گفت: این جواب از تو نیست و از کس دیگری یاد گرفته‌ای. آن طلبه قضیه ملاصالح را نقل کرد. آخوند چون از حال ملاصالح با خبر شد، فوری شخصی را فرستاد تا لباسی را برای او حاضر کنند و او را به داخل کلاس درس دعوت کرد و توضیح این اشکال را شفاهاً از او شنید. سپس آخوند مجلسی برای وی مقرری و ماهانه تعیین کرد و پس از مدتی دختر عالم خود -آمنه بیگم مجلسی- را به عقد ازدواج او درآورد.

ملاصالح مازندرانی می‌گفت: «من از جانب خداوند بر طلاب علوم دینیه حجت می‌باشم؛ زیرا هیچ طالب علمی چون من فقیر نبود، مدت زمانی بر من می‌گذشت که وسیله روشنایی جز روشنایی چراغ مستراح برای من فراهم نبود و از نظر هوش و حافظه کسی از من کم هوش‌تر نبود، به حدی که وقتی از منزل خود بیرون می‌رفتم در هنگام مراجعت، منزلم را فراموش می‌کردم و نیز اسامی فرزندانم را از یاد می‌بردم. در اثر کوشش فراوان، خدا بر من منت گذارد و به من آنچه را خواستم عطا فرمود.»

ملا محمدصالح شخصیتی جامع معقول و منقول بود و در دقت نظر شهرت داشت و شرح اصول و روضه کافی او بهترین گواه این مدعی است. آن چنان محتاط بود که گویند: وی خود می‌گفته می‌خواستم فروع کافی را نیز شرح کنم، ولی چون خود را در مرتبه اجتهاد ندیده و این کار به چنان ملکه‌ای نیاز داشت، از آن صرفنظر نمودم؛ در صورتی که از شرح اصول و روضه‌اش معلوم است که وی در این فن نیز اطلاعات وسیع داشته است.[۳]

در کتب تراجم و رجال، به سال تولد ملاصالح مازندرانی اشاره نشده است و وفاتش را نیز، با تردید در شوال سال‌های ۱۰۸۰، ۱۰۸۱ و ۱۰۸۶ هـ.ق نوشته‌اند. دو تاریخ اول، بی‌گمان اشتباه و تاریخ فوت همان سال ۱۰۸۶ هـ.ق است. مرحوم ملا محمدصالح مازندرانی در بقعه پدر زن خود (ملا محمدتقی مجلسی) در مسجد جامع اصفهان مدفون است.

استادان و شاگردان

ملا صالح مازندرانی از وجود علمای بزرگی بهره‌های فراوانی گرفت، که عبارتند از:

و از جمله شاگردان بزرگوار او به این افراد می توان اشاره نمود:

آثار و تألیفات

  1. حاشیه معالم، حاشیه ملاصالح بر «معالم» که در جوانی تألیف کرد. این کتاب با حاشیه «معالم» خلیفه سلطان (سلطان العلماء) به چاپ رسیده است.
  2. شرح بر اصول کافی که بهترین و کامل‌ترین تألیف وی به شمار می‌رود و در آن از افراط و تفریط اجتناب نموده و اعتراضاتی بر «شرح آخوند ملاصدرا» شده است. این کتاب در ۱۲ مجلد، با تعلیقات علامه میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی به چاپ رسیده است.
  3. حاشیه بر شرح لمعه.
  4. حاشیه بر شرح «مختصر الاصول» عضدی.
  5. شرح بر روضه کافی: در سال ۱۳۱۱ هـ.ق در حاشیه روضه کافی به چاپ رسیده است.
  6. شرح بر «زبدة الاصول» شیخ بهائی، به عربی.
  7. شرح بر فروع کافی: محدث نوری در «مستدرک الوسایل» می‌نویسد: میرحامد حسین لکهنوی به من نوشته‌اند که من به مجلدی از شرح ملا صالح بر فروع کافی مطلع شدم و ملاحظه نمودم. بنابراین، باید مجلدات شرح فروع کافی ملا صالح مفقود الاثر شده باشد.[۴]
  8. شرح قصیده بُرده. در آخر شرح، نام مؤلف تصریح شده است.[۵] قصیده بُرده از قصایدی است که در مدح رسول اکرم صلی الله علیه وآله گفته شده است. ناظم قصیده، محمد بن سعید سنهاجی دلاصی بوصیری و نام قصیده «الکواکب الدریه فی مدح خیر البریه» است.
  9. شرح «قصیده دریه» اثر ابی‌بکر محمد بن حسین بن دریه ازدی بصری (متوفی ۳۲۱ هـ.ق).
  10. شرح «من لایحضره الفقیه».[۶]

پانویس

  1. ریحانة الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج ۵، ص ۱۴۶.
  2. مرآت الاحوال جهان نما، آقا احمد بن محمدعلی بهبهانی، مقدمه و تصحیح و حواشی به اهتمام علی دوانی، ص ۱۲۷ـ۱۲۸.
  3. معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج ۶، ص ۶۳۹.
  4. فهرست کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، ج ۱، ص ۲۵۹.
  5. فهرست کتابخانه مرعشی، ج ۳، ص ۸۳.
  6. زندگینامه علامه مجلسی، سید مصلح‌الدین مهدوی، ج ۲، ص ۳۲۳-۳۲۴؛ فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۵۴۳؛ ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج ۵، ص ۱۴۷.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه