محمدحسن آقابزرگ ساوجی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
'''«آیت‌اللّه شیخ محمدحسن ساوجی»''' معروف به «آقا بزرگ» (۱۳۵۷-۱۲۷۲ ق)، فقیه و عالم ربانی [[شیعه]] در قرن چهاردهم قمری و از شاگردان [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب‌اللّه رشتی]] بود. ایشان سالها در مدارس سپهسالار و مروی تهران به تدریس علوم معقول و منقول و تربیت طلاب اشتغال داشت.
  
عالم، مدرس و مجتهد. معروف به آقابزرگ یا شیخ آقابزرگ ساوجى.
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = محمدحسن آقابزرگ ساوجى
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = ۱۲۷۲ قمری
 +
|زادگاه = ساوه
 +
|وفات =  ۱۳۵۷ قمری
 +
|مدفن =  [[قم]]، حرم حضرت معصومه
 +
|اساتید = [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب‌اللّه رشتی]]، [[میرزا حسین خلیلی تهرانی]]، [[محمد طه نجف]]،...
 +
|شاگردان = میرزا عبدالله تهرانی، میرزا محمد ثقفی، میرزا موسى تهرانی، محمدعلی ادیب تهرانی، میرزا محمد لواسانی، سید هادی ورامینی،...
 +
|آثار = تقریرات دروس فقه و اصول،...
 +
}}
 +
==ولادت==
  
== تولد ==
+
محمدحسن آقابزرگ ساوجى فرزند حاج ملا رحیم، در سال ۱۲۷۲ قمری در روستای «سماوک» در نزدیکی ساوه پا به عرصه گیتی نهاد.
  
فقیه و عالم ربانی، آیت اللّه شیح محمدحسن ساوجی معروف به «آقابزرگ» از مفاخر شهر تاریخی ساوه و از چهره های برجسته علمی و اخلاقی در تهران به شمار می رود.
+
==تحصیل و استادان==
  
ایشان در سال 1272قمری در روستای «سماوک» در نزدیکی ساوه در خانه مردی صالح به نام حاج ملارحیم که از راه کشاورزی گذران زندگی می کرد، پا به عرصه گیتی نهاد.
+
محمدحسن ساوجی در عنفوان جوانی برای تحصیل علوم دینی عازم شهر مقدس [[قم]] شد و مدتی را در این شهر به تحصیل [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] پرداخت. سپس برای ادامه تحصیل و کسب فیض بیشتر، رهسپار [[عتبات عالیات]] گردید.
  
== تحصیل ==
+
شیخ ساوجی در دوران اقامتش در [[عراق]]، در شهرهای مقدس [[سامرا]]، [[کربلا]] و [[نجف]] محضر بزرگانی چون: [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب اللّه رشتی]]، [[میرزا حسین خلیلی تهرانی]] و شیخ [[محمد طه نجف]] که از اساتید برجسته آن زمان به شمار می رفتند را درک کرده و با کسب فیض از آن فرزانگان، مراحل ترقی علمی و رشد فکری را طی کرد و خود در علوم: فقه، اصول، [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، [[علم کلام|کلام]]، الهیات و [[فلسفه]] صاحب نظر گردید و به درجه‌ى [[اجتهاد]] رسید. وى در سلوک نیز پیرو ملاحسینقلی همدانی و آخوند ملا فتحعلى اراكى بود.
  
مرحوم ساوجی در عنفوان جوانی برای تحصیل علوم دینی عازم شهر مقدس قم شد و مدتی را در این شهر به تحصیل فقه و اصول پرداخت. سپس برای ادامه تحصیل و کسب فیض بیشتر رهسپار عتبات عالیات گردید.
+
ایشان در سامرا، مدتی هم حجره آیت اللّه [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] مؤسس [[حوزه علميه قم|حوزه علمیه قم]] بود و با هم رفاقت دیرینه ای داشتند.
  
آیت اللّه ساوجی در دوران اقامتش در عراق در شهرهای مقدس سامرا، کربلا و نجف، محضر بزرگانی چون: میرزا حبیب اللّه رشتی، میرزا حسین خلیلی تهرانی و... که از اساتید برجسته آن زمان به شمار می رفتند را درک کرده و با کسب فیض از آن فرزانگان، مراحل ترقی علمی و رشد فکری را طی کرد و خود در علوم: فقه، اصول، تفسیر، کلام، الهیات و فلسفه صاحب نظر گردید.
+
==تدریس و شاگردان==
  
ایشان در سامرا، زمانی هم حجره مرحوم آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم بود و با هم رفاقت دیرینه ای داشتند.
+
مرحوم ساوجی در سال ۱۳۱۵ ق. پس از تکمیل مراتب علم و کمال و [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایت و [[اجتهاد]]، آهنگ بازگشت به [[ایران]] نمود. ایشان -که در علوم معقول از استادان بزرگ بود-، [[تهران]] را برای ایفای رسالت دینی و تدریس طلاب برگزید و سالها در مدارس سپهسالار (شهید مطهری کنونی)، مروی و حکیم هاشم به تدریس علوم معقول و منقول اشتغال داشت و تا آخر عمر همتش را صرف تدریس و تربیت طلاب کرد. شاگردان بسیاری در محضر این استاد وارسته -كه غالباً حوزه‌ى ادب و فقه و اصول بود-، تربیت شدند، که برخی از آنان در شمار عالمان برجسته و طراز اول تهران قرار گرفتند.  
  
در حوزه‌ى درس حاج میرزا حبیب‌اللَّه رشتى و حاج میرزا حسین خلیلى تهرانى به درجه‌ى [[اجتهاد]] رسید و در مدارس مروى و سپهسالار جدید به تدریس پرداخت و گروه بسیارى در حوزه‌ى درس او كه غالباً حوزه‌ى [[ادب]] و [[فقه]] و اصول بود، حاضر مى‌شدند.
+
میرزا عبدالله تهرانی ([[امام جماعت]] مسجدجامع تهران)؛ میرزا محمد ثقفی؛ میرزا موسى تهرانی (امام جماعت مدرسه بزازها)؛ میرزا محمدعلی ادیب تهرانی (صاحب کتاب صراف الصرف)؛ سیدرضا دربندی؛ میرزا محمد لواسانی؛ میرزا جعفر لواسانی؛ و سید هادی ورامینی از جملۀ شاگردان او بودند.
  
وى در علوم معقول از استادان بزرگ بود. در سلوك نیز پیرو آخوند ملا فتحعلى اراكى بود.
+
از آثار علمی آیت اللّه ساوجی می‌توان به تقریرات درس استادانش در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] اشاره کرد.
== مراجعت به ایران ==
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
 +
'''زهد و ساده‌زیستی:'''
  
مرحوم ساوجی پس از تکمیل مراتب علم و کمال و اجازه روایت و اجتهاد، آهنگ بازگشت به ایران نمود. ایشان تهران را به عنوان سنگری مناسب برای ایفای رسالت دینی و تدریس طلاب برگزید و سال ها در مدارس سپهسالار (شهید مطهری)، مروی و حکیم هاشم، به تدریس علوم معقول و منقول اشتغال داشت.
+
آیت اللّه ساوجی در طول دوران تحصیل، گامهای بلندی در [[تهذیب نفس]] و کسب کمالات معنوی برداشته بود. ایشان عالمی متقی و از دنیا گریزان بود و با آن موقعیت علمی و اجتماعی که در تهران داشت، بسیار ساده و زاهدانه زندگی کرد و از لوازم زندگی، چیزی نداشت؛ حتی مالک یک بشقاب هم نبود و تمام خانه و مختصر لوازم زندگی اش هم، مربوط به همسرش بود که از [[ارث]] پدری به او رسیده بود. زمینه تصدی مشاغل مهم و درآمدزا به راحتی برایش فراهم بود، اما او جز تدریس و تربیت شاگردان مسئولیتی را نپذیرفت و به زندگی زاهدانه اش تا آخر عمر ادامه داد. نمونه های زیادی از دنیاگریزی و قناعت پیشگی آن عالم ربانی نقل شده است؛ از جمله: روزی نایب التولیه مدرسه سپهسالار به منزل ایشان مراجعه کرد و اظهار داشت: به علت زیاد شدن درآمد موقوفات، حقوق طلاب و مدرسان را چند برابر کرده ایم و حقوق حضرت عالی شش برابر اضافه شده است. ایشان پرسیدند: «سایر آقایان چه نظری داشته اند؟» گفت: همه اظهار امتنان و استقبال کردند. ایشان گفتند: «من تا روزی که زنده ام، بیش از این ده تومان که در وقف نامه آمده است، دیناری اضافه نخواهم گرفت و به دیگران هم کاری ندارم». نایب التولیه مجدداً اظهار داشت: به علت این که جناب عالی دارای ضعف جسمانی و اغلب مریض هستید، یک درشکه به خرج مدرسه کرایه شده تا شما را در ایاب و ذهاب به مدرسه کمک کند. ایشان این را هم نپذیرفت و گفت: «هر روز که قدرت حرکت نداشتم، طلاب را دعوت می کنم و در منزل به مباحثه می پردازیم».
  
شاگردان بسیاری در محضر این استاد وارسته تربیت شدند که برخی از آنان در شمار عالمان برجسته و طراز اول تهران قرار گرفتند. ایشان تا آخر عمر در کمال زهد و پارسایی زیست و همتش را صرف تدریس و تربیت طلاب کرد.
+
'''جلوه‌ای از ایثار:'''
  
 +
پسر ایشان نقل کرده است: یکی از [[سادات]] شیرازی به نام حاج حشمت که در نزدیکی منزل ما در تهران زندگی می کرد، برای حل مسایل شرعی به قم رفته و خدمت آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری رحمت اللّه علیه رسیده بود. مرحوم حاج شیخ از ایشان پرسیده بود: «شما آقای ساوجی را در حدود خیابان عین الدوله و پشت مسجد سپهسالار می شناسید؟» سید پاسخ می دهد: خانه من با ایشان فاصله کمی دارد. حاج شیخ فرموده بود: «با وجود این، چرا به ایشان مراجعه نمی کنید؟ ایشان مثل من هستند». آنگاه حاج شیخ، مبلغی را توسط آن سید برای پدرم فرستاده بودند که پدرم از آن سید، خواهش کرد یک مرتبه دیگر به قم عزیمت کنید و ضمن عرض سلام و تشکر از محضر آیت اللّه، عین مبلغ را به ایشان مسترد دارید و تقاضا کنید که آن را از طرف من بین طلاب تقسیم کنند؛ این در حالی بود که خود احتیاج مبرم به پول داشت.
  
== ویژگی های اخلاقی ==
+
'''عزت نفس:'''
  
آیت اللّه ساوجی در طول دوران تحصیل، گام های بلندی در تهذیب نفس و کسب کمالات معنوی برداشته بود. ایشان عالمی متقی و از دنیا گریزان بود و با آن موقعیت علمی و اجتماعی که در تهران داشت. بسیار ساده و زاهدانه زندگی کرد و از لوازم زندگی و اثاث البیت، چیزی نداشت؛ حتی مالک یک بشقاب هم نبود و تمام خانه و مختصر لوازم زندگی اش هم، مربوط به همسرش بود که از ارثیه پدری به او رسیده بود.
+
عزت نفس از مشخصه های زندگی این عالم ربانی بود. ایشان به مشاغل و مقامات دنیایی، غیر از آن چه تکلیف الهی بود، اعتنایی نمی کرد و نیازی هم به شاغلین این مقامات نداشت. روزی محتشم السلطنه اسفندیاری، رئیس مجلس شورای ملی وقت، پیشکارش را به منزل آیت اللّه ساوجی فرستاد و از ایشان خواست تا به دیدن آقای اسفندیاری بروند و با هم آشنا شوند. ایشان پیغام دادند: «سلام مرا به وی برسانید و بگویید به واسطه کسالت چشم معذورم، ولی اگر ایشان مایل است تشریف بیاورد منزل بنده، برای پذیرایی حاضریم».
  
زمینه تصدی مشاغل مهم و در آمدزا به راحتی برایش فراهم بود، اما او جز تدریس و تربیت شاگردان مسئولیتی را نپذیرفت و به زندگی زاهدانه اش تا آخر عمر ادامه داد.
+
'''کمک به نیازمندان:'''
  
نمونه های زیادی از دنیا گریزی و قناعت پیشگی آن عالم ربانی نقل شده است؛ از جمله: روزی نایب التولیه مدرسه سپهسالار به منزل ایشان مراجعه کرد و اظهار داشت: به علت زیاد شدن درآمد موقوفات، حقوق طلاب و مدرسان را چند برابر کرده ایم و حقوق حضرت عالی شش برابر اضافه شده است.
+
آیت اللّه ساوجی از کسانی نبود که از کنار انسانهای نیازمند به راحتی بگذرد و نیاز آنان را برآورده نکند. با این که زندگی خودش نیز دست کمی از زندگی فقرا نداشت، اما فقر را به خوبی درک می کرد و در حد توان نیاز فقرا را برآورده می نمود. فرزند ایشان نقل کرده: «در یک روز تابستانی با پدرم از حمام بازمی گشتیم. سائلی تقاضای کمک نمود. پدرم مبلغی جزئی همراه داشت؛ به او داد ولی سائل نرفت و گفت: آقا، من لباس ندارم! پدرم گفت: تا منزل، همراه من بیا. همین که به منزل رسیدیم، در راهروی منزل، لباس سفید خود را درآورد و به سائل داد. وقتی مادرم متوجه شد، گفت: شما لباس دیگری ندارید! آقا گفت: چند روز از خانه بیرون نمی روم تا لباس تهیه شود».
  
ایشان پرسیدند: «سایر آقایان چه نظری داشته اند؟» گفت: همه اظهار امتنان و استقبال کردند. ایشان گفتند: «من تا روزی که زنده ام، بیش از این ده تومان که در وقف نامه آمده است، دیناری اضافه نخواهم گرفت و به دیگران هم کاری ندارم.» نایب التولیه مجدداً اظهار داشت: به علت این که جناب عالی دارای ضعف جسمانی و اغلب مریض هستید، یک درشکه به خرج مدرسه کرایه شده، تا شما را در ایاب و ذهاب به مدرسه کمک کند.
+
==وفات==
  
ایشان این را هم نپذیرفت و گفت: «هر روز که قدرت حرکت نداشتم، طلاب را دعوت می کنم و در منزل به مباحثه می پردازیم.»
+
مرحوم آیت اللّه محمدحسن ساوجی سرانجام در ۹ [[شوال]] ۱۳۵۷ ق. (۱۱ آذر ۱۳۱۷ ش) در [[تهران]] درگذشت و جنازه‌ى وى را به [[قم]] بردند و در جوار [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] (علیهاالسلام) -كه اینک به مقبره‌ى [[پروین اعتصامی]] شهرت دارد-، دفن كردند.
  
جلوه ای از ایثارپسر ایشان نقل کرده است: یکی از سادات شیرازی به نام حاج حشمت که در نزدیکی منزل ما در تهران زندگی می کرد، برای حل مسایل شرعی به قم رفته و خدمت آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری رحمت اللّه علیه رسیده بود.
+
==منابع==
  
مرحوم حاج شیخ از ایشان پرسیده بود: «شما آقای ساوجی را در حدود خیابان عین الدوله و پشت مسجد سپهسالار می شناسید؟» سید پاسخ می دهد: خانه من با ایشان فاصله کمی دارد. حاج شیخ فرموده بود: «با وجود این، چرا به ایشان مراجعه نمی کنید؟
+
*[[ستارگان حرم]]، ج۲۵، "آیت‌اللّه شیخ محمدحسن ساوجی"، مجله افق حوزه، ۱۶ شهریور ۱۳۹۰، شماره ۳۱۹.
 
+
*"آقابزرگ ساوجی"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مینا احمدیان.
ایشان مثل من هستند.» آن گاه حاج شیخ، مبلغی را توسط آن سید برای پدرم فرستاده بودند که پدرم از آن سید، خواهش کرد یک مرتبه دیگر به قم عزیمت کنید و ضمن عرض سلام و تشکر از محضر آیت اللّه، عین مبلغ را به ایشان مسترد دارید و تقاضا کنید که آن را از طرف من بین طلاب تقسیم کنند؛ این در حالی بود که خود احتیاج مبرم به پول داشت.
+
*[[اثرآفرینان]]، [[انجمن مفاخر فرهنگی]]، ج۱، ص۴۵.
 
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
''' عزت نفس'''
+
[[رده:علماء شیعه]]
 
 
عزت نفس از مشخصه های زندگی این عالم ربانی بود. ایشان به مشاغل و مقامات دنیایی، غیر از آن چه تکلیف الهی بود، اعتنایی نمی کرد و نیازی هم به شاغلین این مقامات نداشت.
 
 
 
روزی حاج محتشم السلطنه اسفندیاری، رئیس مجلس شورای ملی وقت، پیشکارش را به منزل آیت اللّه ساوجی فرستاد و از ایشان خواست تا به دیدن آقای اسفندیاری بروند و با هم آشنا شوند. ایشان پیغام دادند: « سلام مرا به وی برسانید و بگویید به واسطه کسالت چشم معذورم، ولی اگر ایشان مایل است تشریف بیاورد منزل بنده، برای پذیرایی، حاضریم.»
 
 
 
'''کمک به نیازمندان'''
 
 
 
آیت اللّه ساوجی از کسانی نبود که از کنار انسان های نیازمند به راحتی بگذرد و نیاز آنان را برآورده نکند. با این که زندگی خودش نیز دست کمی از زندگی فقرا نداشت، اما فقر را به خوبی درک می کرد و در حد توان نیاز فقرا را برآورده می نمود. فرزند ایشان نقل کرده: «در یک روز تابستانی با پدرم از حمام باز می گشتیم. سائلی تقاضای کمک نمود. پدرم مبلغی جزئی همراه داشت؛ به او داد، ولی سائل نرفت و گفت: آقا، من لباس ندارم!
 
 
 
پدرم گفت: تا منزل، همراه من بیا. همین که به منزل رسیدیم، در راهروی منزل، لباس سفید خود را در آورد و به سائل داد. وقتی مادرم متوجه شد، گفت: شما لباس دیگری ندارید! آقا گفت: چند روز از خانه بیرون نمی روم تا لباس تهیه شود!»
 
 
 
== وفات ==
 
 
 
سرانجام در [[تهران]] درگذشت و جنازه‌ى وى را به [[قم]] بردند و در یكى از حجرات صحن جدید كه اینك به مقبره‌ى پروین اعتصامى شهرت دارد، دفن كردند.
 
 
 
==منابع==
 
* [[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج1، ص45.
 
*ستارگان حرم، ج25 ،آیت اللّه شیخ محمدحسن ساوجی،مجله افق حوزه ، 16 شهریور سال 1390 شماره 319،در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/6435/7844/101189 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 26 فروردین 1393.
 
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:مجتهدین]][[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]
[[رده:مجتهدین]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۶

«آیت‌اللّه شیخ محمدحسن ساوجی» معروف به «آقا بزرگ» (۱۳۵۷-۱۲۷۲ ق)، فقیه و عالم ربانی شیعه در قرن چهاردهم قمری و از شاگردان میرزا حبیب‌اللّه رشتی بود. ایشان سالها در مدارس سپهسالار و مروی تهران به تدریس علوم معقول و منقول و تربیت طلاب اشتغال داشت.

نام کامل محمدحسن آقابزرگ ساوجى
زادروز ۱۲۷۲ قمری
زادگاه ساوه
وفات ۱۳۵۷ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

میرزا حبیب‌اللّه رشتی، میرزا حسین خلیلی تهرانی، محمد طه نجف،...

شاگردان

میرزا عبدالله تهرانی، میرزا محمد ثقفی، میرزا موسى تهرانی، محمدعلی ادیب تهرانی، میرزا محمد لواسانی، سید هادی ورامینی،...

آثار

تقریرات دروس فقه و اصول،...

ولادت

محمدحسن آقابزرگ ساوجى فرزند حاج ملا رحیم، در سال ۱۲۷۲ قمری در روستای «سماوک» در نزدیکی ساوه پا به عرصه گیتی نهاد.

تحصیل و استادان

محمدحسن ساوجی در عنفوان جوانی برای تحصیل علوم دینی عازم شهر مقدس قم شد و مدتی را در این شهر به تحصیل فقه و اصول پرداخت. سپس برای ادامه تحصیل و کسب فیض بیشتر، رهسپار عتبات عالیات گردید.

شیخ ساوجی در دوران اقامتش در عراق، در شهرهای مقدس سامرا، کربلا و نجف محضر بزرگانی چون: میرزا حبیب اللّه رشتی، میرزا حسین خلیلی تهرانی و شیخ محمد طه نجف که از اساتید برجسته آن زمان به شمار می رفتند را درک کرده و با کسب فیض از آن فرزانگان، مراحل ترقی علمی و رشد فکری را طی کرد و خود در علوم: فقه، اصول، تفسیر، کلام، الهیات و فلسفه صاحب نظر گردید و به درجه‌ى اجتهاد رسید. وى در سلوک نیز پیرو ملاحسینقلی همدانی و آخوند ملا فتحعلى اراكى بود.

ایشان در سامرا، مدتی هم حجره آیت اللّه شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم بود و با هم رفاقت دیرینه ای داشتند.

تدریس و شاگردان

مرحوم ساوجی در سال ۱۳۱۵ ق. پس از تکمیل مراتب علم و کمال و اجازه روایت و اجتهاد، آهنگ بازگشت به ایران نمود. ایشان -که در علوم معقول از استادان بزرگ بود-، تهران را برای ایفای رسالت دینی و تدریس طلاب برگزید و سالها در مدارس سپهسالار (شهید مطهری کنونی)، مروی و حکیم هاشم به تدریس علوم معقول و منقول اشتغال داشت و تا آخر عمر همتش را صرف تدریس و تربیت طلاب کرد. شاگردان بسیاری در محضر این استاد وارسته -كه غالباً حوزه‌ى ادب و فقه و اصول بود-، تربیت شدند، که برخی از آنان در شمار عالمان برجسته و طراز اول تهران قرار گرفتند.

میرزا عبدالله تهرانی (امام جماعت مسجدجامع تهران)؛ میرزا محمد ثقفی؛ میرزا موسى تهرانی (امام جماعت مدرسه بزازها)؛ میرزا محمدعلی ادیب تهرانی (صاحب کتاب صراف الصرف)؛ سیدرضا دربندی؛ میرزا محمد لواسانی؛ میرزا جعفر لواسانی؛ و سید هادی ورامینی از جملۀ شاگردان او بودند.

از آثار علمی آیت اللّه ساوجی می‌توان به تقریرات درس استادانش در فقه و اصول اشاره کرد.

ویژگی‌های اخلاقی

زهد و ساده‌زیستی:

آیت اللّه ساوجی در طول دوران تحصیل، گامهای بلندی در تهذیب نفس و کسب کمالات معنوی برداشته بود. ایشان عالمی متقی و از دنیا گریزان بود و با آن موقعیت علمی و اجتماعی که در تهران داشت، بسیار ساده و زاهدانه زندگی کرد و از لوازم زندگی، چیزی نداشت؛ حتی مالک یک بشقاب هم نبود و تمام خانه و مختصر لوازم زندگی اش هم، مربوط به همسرش بود که از ارث پدری به او رسیده بود. زمینه تصدی مشاغل مهم و درآمدزا به راحتی برایش فراهم بود، اما او جز تدریس و تربیت شاگردان مسئولیتی را نپذیرفت و به زندگی زاهدانه اش تا آخر عمر ادامه داد. نمونه های زیادی از دنیاگریزی و قناعت پیشگی آن عالم ربانی نقل شده است؛ از جمله: روزی نایب التولیه مدرسه سپهسالار به منزل ایشان مراجعه کرد و اظهار داشت: به علت زیاد شدن درآمد موقوفات، حقوق طلاب و مدرسان را چند برابر کرده ایم و حقوق حضرت عالی شش برابر اضافه شده است. ایشان پرسیدند: «سایر آقایان چه نظری داشته اند؟» گفت: همه اظهار امتنان و استقبال کردند. ایشان گفتند: «من تا روزی که زنده ام، بیش از این ده تومان که در وقف نامه آمده است، دیناری اضافه نخواهم گرفت و به دیگران هم کاری ندارم». نایب التولیه مجدداً اظهار داشت: به علت این که جناب عالی دارای ضعف جسمانی و اغلب مریض هستید، یک درشکه به خرج مدرسه کرایه شده تا شما را در ایاب و ذهاب به مدرسه کمک کند. ایشان این را هم نپذیرفت و گفت: «هر روز که قدرت حرکت نداشتم، طلاب را دعوت می کنم و در منزل به مباحثه می پردازیم».

جلوه‌ای از ایثار:

پسر ایشان نقل کرده است: یکی از سادات شیرازی به نام حاج حشمت که در نزدیکی منزل ما در تهران زندگی می کرد، برای حل مسایل شرعی به قم رفته و خدمت آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری رحمت اللّه علیه رسیده بود. مرحوم حاج شیخ از ایشان پرسیده بود: «شما آقای ساوجی را در حدود خیابان عین الدوله و پشت مسجد سپهسالار می شناسید؟» سید پاسخ می دهد: خانه من با ایشان فاصله کمی دارد. حاج شیخ فرموده بود: «با وجود این، چرا به ایشان مراجعه نمی کنید؟ ایشان مثل من هستند». آنگاه حاج شیخ، مبلغی را توسط آن سید برای پدرم فرستاده بودند که پدرم از آن سید، خواهش کرد یک مرتبه دیگر به قم عزیمت کنید و ضمن عرض سلام و تشکر از محضر آیت اللّه، عین مبلغ را به ایشان مسترد دارید و تقاضا کنید که آن را از طرف من بین طلاب تقسیم کنند؛ این در حالی بود که خود احتیاج مبرم به پول داشت.

عزت نفس:

عزت نفس از مشخصه های زندگی این عالم ربانی بود. ایشان به مشاغل و مقامات دنیایی، غیر از آن چه تکلیف الهی بود، اعتنایی نمی کرد و نیازی هم به شاغلین این مقامات نداشت. روزی محتشم السلطنه اسفندیاری، رئیس مجلس شورای ملی وقت، پیشکارش را به منزل آیت اللّه ساوجی فرستاد و از ایشان خواست تا به دیدن آقای اسفندیاری بروند و با هم آشنا شوند. ایشان پیغام دادند: «سلام مرا به وی برسانید و بگویید به واسطه کسالت چشم معذورم، ولی اگر ایشان مایل است تشریف بیاورد منزل بنده، برای پذیرایی حاضریم».

کمک به نیازمندان:

آیت اللّه ساوجی از کسانی نبود که از کنار انسانهای نیازمند به راحتی بگذرد و نیاز آنان را برآورده نکند. با این که زندگی خودش نیز دست کمی از زندگی فقرا نداشت، اما فقر را به خوبی درک می کرد و در حد توان نیاز فقرا را برآورده می نمود. فرزند ایشان نقل کرده: «در یک روز تابستانی با پدرم از حمام بازمی گشتیم. سائلی تقاضای کمک نمود. پدرم مبلغی جزئی همراه داشت؛ به او داد ولی سائل نرفت و گفت: آقا، من لباس ندارم! پدرم گفت: تا منزل، همراه من بیا. همین که به منزل رسیدیم، در راهروی منزل، لباس سفید خود را درآورد و به سائل داد. وقتی مادرم متوجه شد، گفت: شما لباس دیگری ندارید! آقا گفت: چند روز از خانه بیرون نمی روم تا لباس تهیه شود».

وفات

مرحوم آیت اللّه محمدحسن ساوجی سرانجام در ۹ شوال ۱۳۵۷ ق. (۱۱ آذر ۱۳۱۷ ش) در تهران درگذشت و جنازه‌ى وى را به قم بردند و در جوار حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) -كه اینک به مقبره‌ى پروین اعتصامی شهرت دارد-، دفن كردند.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه