محمد بن اورمه قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''«محمد بن اُورَمه قمی»''' از فقیهان و محدثان و راویان [[شیعه]] در قرن سوم هجری و از اصحاب [[امام رضا]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام است. برخی از علمای [[قم]] وی را به «[[غلو]]» متهم کرده بودند؛ اما بعدا [[تقوا]] و ولایت‌مداری او بر همگان آشکار شد. ابن اورمه کتاب‌های متعددی در زمینه‌های فقهی و اعتقادی مانند «الرد علی الغلاة» تألیف نمود.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = محمد بن اورمه قمی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = قرن دوم هجری
 +
|زادگاه =  قم
 +
|وفات =  قرن سوم هجری
 +
|مدفن = 
 +
|اساتید =  [[حسن بن محبوب السراد|حسن بن محبوب]]، ابراهیم بن حکم، زیاد قندی، احمد بن نضر، علی بن حسان، اسماعیل بن ابان،...
 +
|شاگردان = حسین بن حسن بن ابان، معلی بن محمد، علی بن حسن بن فضال،احمد بن علی بن نعمان، سهل بن زیاد، صالح بن ابی حماد،...
 +
|آثار = الرد علی الغلاة، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوضوء، کتاب الصلوة،...
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
  
 +
هرچند دقیقاً نمی توان تاریخ ولادت «ابوجعفر محمد بن اُورَمه»<ref>رجال شیخ طوسی، ص512.</ref> را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی [[امام رضا]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام را درک کرده، می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشوده است.
  
 +
[[شیخ طوسی]] در یک جا، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام می داند.<ref>رجال شیخ طوسی، ص392.</ref> و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیه‌السلام را نیز درک کرده است و در روزهائی که امام هادی در زندان [[سامرا]] بود، ابن اورمه به دیدار وی می‌رفت.
  
 +
[[علی بن عیسی اربلی|اربلی]] در «[[کشف الغمة|کشف الغمه]]» آورده: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاکمیت [[متوکل|متوکل عباسی]] به [[سامرا]] رفتم. در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان [[امام هادی]] علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را بدست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند. سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما [[شیعه|شیعیان]] اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد، بله دوست دارم آن امام را [[زیارت]] کنم. سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه‌رسان از نزد او (امام هادی علیه‌السلام) بیرون شد، تو پیش او برو. نامه‌رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشک‌هایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این [[قبر]] و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت. حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد. محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، [[منتصر]] کشته شد.<ref>کشف الغمه، ج2، ص394؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.</ref> از این روایت همچنین بدست می آید که او شخصیتی معروف به [[شیعه|تشیع]] و [[ولايت|ولایت]] مدار بوده است.
  
'''محدث مظلوم'''
+
محمد بن اورمه تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روش‌های تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمع‌آوری کرد. لذا صاحبان تراجم، درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».<ref>رجال نجاشی، ص233؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج2، ص 84؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص255.</ref>
  
سخنى كوتاه
+
تاریخ وفات محمد بن اُورَمه نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که [[متوکل|متوکل عباسی]] کشته شد (247 ق)، زنده بود،<ref>حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج1، ص120.</ref> اما این که دقیقا در چه سالی رحلت کرده، معلوم نیست.
  
«محمد بن اورمه قمى» يكى از محدثان بزرگ و ارجمند شيعه است. كه شناخت شخصيت و خدمات او در حوزه حديث و روايت، كارى شايسته  است.
+
==در نگاه رجالیان==
  
'''اسم و كنيه'''
+
در کتاب‌های تراجمی که درباره شخصیت محمد بن اورمه قمی سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او نظریه های مختلفی دیده می شود: بعضی از عالمان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.<ref>رجال شیخ طوسی، ص392.</ref> جمعی دیگر در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.<ref>خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص253.</ref> و عده زیادی از دانشوران و بزرگان [[شیعه]] به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند.<ref>تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج2، ص84.</ref> برخی وی را به سبب اینکه [[جعفر بن محمد قولویه]] (صاحب [[کامل الزیارات]]) به وی اعتماد کرده، فردی موثق و روایات او را معتبر دانسته‌اند.<ref>علی نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.</ref> [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]] به نقل یکی از [[علم رجال|رجال]] شناسان برجسته، نقل می کند که: «محمد بن اورمه مورد اعتماد و وثاقت است».<ref>معجم رجال الحدیث، ج15، ص115.</ref>
  
اسم او محمد، نام پدرش اُورَمه و كنيه اش؛ ابوجعفر است.(1)
+
«[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]]» و «[[ابن غضائری]]» دو تن از علمای رجال، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «[[غلو]] در مذهب» متهم کرده بودند؛ به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم‌السلام نقل کرده است، غلوّ و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است و برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».
  
'''طلوع ستاره'''
+
اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم [[شیعه]]، «غلوّ» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء شیعه در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آن‌ها را برای وجود مقدس [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] و امامان معصوم علیهم السلام ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند.
  
هر چند، دقيقاً نمى توان تاريخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم [[اهل بيت]] علیهم‌السلام و محدث گرانقدر را مشخص كرد؛ ولى از آنجا كه وى حضرت [[امام رضا]] و حضرت [[امام هادى]] علیهاالسلام را درك كرده است. مى توان گفت او در اواخر سده دوم هجرى چشم به جهان گشود.
+
بنا به نوشته نجاشی، این سوء تفاهم سبب گردید برخی از علمای [[قم]] برخوردهای تندی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند؛ تا این که بعدها [[تقوا]] و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شب‌ها را همواره به [[نماز]] و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است. آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. نجاشی اضافه می کند: «کتاب‌های او تماماً صحیح و معتبر است، مگر آنچه در تفسیر باطن است».<ref>رجال نجاشی، ص232.</ref>
  
'''يار امام'''
+
[[علامه حلی]] در [[خلاصة الاقوال]] می نویسد: «آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از [[دین]] خارج نشده، بلکه بسیار انسان متعهد و اهل [[شب زنده داری]] است».<ref>خلاصة الاقوال، ص253.</ref>
  
[[شيخ طوسى]] در يك جا، او را از ياران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند(2) و از بعضى اخبار و روايات همچنين استفاده مى شود كه وى خدمت امام هادى علیه‌السلام را نيز درك كرده است.
+
علامه حلی و آیت الله خوئی، همچنین از قول [[ابن غضائری]]<ref>ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران احادیث شیعه را تنها به عنوان این که در آن‌ها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.</ref>، درباره محمد بن اورمه می گوید: «اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آن‌ها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است». سپس می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از [[امام هادی]] علیه‌السلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان [[قم]] نوشته و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».<ref>خلاصة الاقوال، ص253؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.</ref>
  
'''مقام رفيع'''
+
==استادان و شاگردان==
  
در كتاب‌هاى تراجمى كه درباره شخصيت مورد نظر ما سخن گفته اند، پيرامون وثاقت و مقام او سه نظريه ديده مى شود: بعضى از بزرگان او را از نظر روايتى ضعيف شمرده اند.(3) جمعى ديگر، در قبول و يا عدم قبول رواياتش دچار ترديد شده اند.(4) و عده زيادى از دانشوران و بزرگان شيعه به اين محدث توانمند اعتماد كرده اند و ضمن قبول اخبارى كه از او نقل مى شود به بزرگى شخصيتش اعتراف دارند؛(5) حتى مرحوم آيت الله خوئى به نقل يكى از رجال شناسان برجسته، نقل مى فرمايد كه: «محمد بن اورمه، مورد اعتماد و وثاقت است».(6)
+
محمد بن اورمه قمی از محضر چند نفر از بزرگان علم [[حدیث]] بهره برد که برخی از آن‌ها عبارتند از:
  
'''چرا تضعيف؟'''
+
*ابراهیم بن حکم
 +
*یحیی بن یحیی
 +
*علی بن محمد بن محمد
 +
*[[حسن بن محبوب السراد|حسن بن محبوب]]، که از [[اصحاب اجماع]] و از بزرگترین یاران [[امام رضا]] علیه‌ السلام بود.<ref>خلاصة الاقوال، ص37.</ref>
 +
*زیاد قندی
 +
*احمد بن نضر
 +
*حسن بن علی بن ابی حمزه
 +
*زرعة بن محمد
 +
*علی بن حسان<ref>خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.</ref>   
 +
*احمد بن حسن میثمی
 +
*اسماعیل بن ابان وراق<ref>رجال نجاشی، ص233؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص256؛ فهرست طوسی، ص143.</ref>
  
چنانچه «نجاشى» و «ابن غضائرى» دو تن از فرزانگان علم رجال و درايت، گفته اند: «علت تضعيف محمد بن اورمه اين بود كه بعضى او را به «غلو در مذهب» متهم كرده بودند. به اين معنى كه از روايات و اخبارى كه اين محدث در شأن و مقامات معنوى امامان معصوم علیهم‌السلام نقل كرده است، غلو و تندروى استفاده مى شود و گويا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است. و نعوذ بالله براى آنان جنبه «خدائى» قائل شده است».
+
برخی علما نیز از محمد بن اورمه قمی بهره برده و حدیث نقل کرده اند، از جمله:
  
اما مطالب و مسائلى كه جمعى از دانشمندان قديم شيعه «غلو» به حساب مى آورند، تمام بزرگان و علماء [[شيعه]] در چند قرن اخير، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوى را نه تنها غلو و تندروى نمى دانند؛ بلكه آن‌ها را براى وجود مقدس پيامبر اكرم و امامان معصوم شيعه ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شيعه بودن راستين راوى مى دانند. بنا به نوشته نجاشى، رجال شناس معروف اين سوء تفاهم سبب گرديد، برخى از علماى قم برخوردهاى تند و تيزى را با وى آغاز كنند و او را به سختى در تنگنا قرار دهند تا اين كه بعدها تقوا، پرهيزكارى و صداقت وى بر همگان آشكار شد. در چندين مورد از نزديك مشاهده شد كه اين محدث توانا شب‌ها را همواره به [[نماز]] و راز و نياز با خداوند خويش به صبح مى رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاك و بى آلايش است، آنگاه مقابله با وى به پايان رسيد. اين عالم رجالى اضافه مى كند: «كتاب‌هاى او تماماً صحيح و معتبر است مگر آن چه در تفسير باطل است».(7)
+
*حسین بن حسن بن ابان<ref>امالی مفید، ص60؛ توحید صدوق، ص75.</ref>
 +
*معلی بن محمد<ref>بحارالانوار، ج22، ص125.</ref>
 +
*علی بن حسن بن فضال
 +
*احمد بن علی بن نعمان<ref>اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۷۸.</ref>   
 +
*[[سهل بن زیاد]]<ref>همان، ج46، ص282.</ref>
 +
*صالح بن ابی حماد<ref>همان.</ref>
  
در خلاصه مى نويسد: «آن جماعت كه به قصد كشتن او آمدند، چند شب اين كار را تكرار كردند. با كمال شگفتى ديدند كه نه تنها او از دين خارج نشده، بلكه بسيار انسان متعهد و اهل شب زنده دارى است».(8)
+
==آثار و روایات==
 +
[[ائمه اطهار|امامان معصوم]] به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که اخبار و روایات ما را در کتاب ها جمع‌آوری کنید. محمد بن اورمه قمی نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و [[فقه|فقهی]] تألیف کرد. بزرگان شیعه حدود 43 کتاب را برای او در فهرست های خود نام برده اند. نام یکی از این کتاب‌ها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوّ کنندگان.<ref>فهرست طوسی، ص143؛ رجال نجاشی، ص233.</ref>
  
مرحوم علامه و آيت الله خوئى، نيز از قول ابن غضائرى(9)، درباره محمد بن اورمه مى گويد: «اگر چه قمى ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخبارى كه از او به ما رسيده، پاك و پاكيزه است. در آن‌ها هيچ خبرى كه نشان دهنده اين مطلب باشد، ديده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است» بعداً مى نويسد: «من خود دست خط و توقيعى از [[امام هادى]] علیه‌السلام ديدم كه امام به جمعى از دانشمندان [[قم]] نوشته اند و دامن او را از اين سخنان تهمت آميز پاك كرده اند».(10)
+
فهرست تعداد دیگری از کتاب‌های او این چنین است: کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوصایا، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الاشربه، ما نزل فی القرآن فی [[امیرالمؤمنین]] (علیه‌السّلام)، النوادر و... .<ref>همان مدارک.</ref>
  
'''نكته'''
+
'''گزیده‌ای از روایات:'''
  
ممكن است اشكالى به ذهن بعضى دانش‌پژوهان برسد كه چگونه عالمان و انديشمندان قم چنين تفكرى درباره وى داشتند؟! در مقام پاسخ به اين شبهه بايد گفت: دانشمندان قم در آن برهه از زمان كه [[احاديث]] و اخبار امامان را جمع‌آورى مى كردند، در تلاش بودند كه روايات را با سندهاى صحيح ضبط نمايند و به خاطر همين دقت ها و بررسى ها بود كه بعضى از مشهورترين دانشمندان را از قم تبعيد كردند. همان طور كه احمد بن محمد بن خالد برقى را از قم بيرون كردند.(11)
+
*سفارش به [[وضو]] و [[ادب]]: محمد بن اورمه با واسطه از [[انس بن مالک]] نقل می کند که [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه وآله فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با وضو و [[طهارت]] باشی تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «[[شهادت در راه خدا|شهید]]» از دنیا رفته ای. بر هر کس می‌رسی، [[سلام]] کن تا خداوند بر [[ثواب]] های تو بیفزاید. پیران مسلمان را [[احترام]] کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.<ref>امالی مفید، ص60؛ بحارالانوار، ج80، ص305.</ref>
  
بله! آن‌ها با هيچ فردى، دشمنى شخصى نداشتند، هدف اين بود كه اشخاص بى‌صلاحيت از قول معصومين رواياتى را «جعل» نكنند. درباره شخصيت مورد سخن ما، داستان چنين است. آن‌ها از راه‌هايى بدست آورده بودند كه محمد بن اورمه، اهل غلو است؛ ولى به تدريج ثابت شد او مردى بزرگ و شيعه اى بااخلاص است. به هر حال از نقل اين افراد آگاه به علم رجال، به دست مى آيد كه «محمد بن اورمه» از چهره هاى برجسته و شاخص [[حديث]] بود تا آنجا كه حضرت [[امام هادى]] علیه‌السلام در [[سامرا]] در برابر اين شايعات بى‌اساس، واكنش نشان داد و طى نامه اى از او دفاع كرد و مقام و منزلت او را در ميان علماء و دانشمندان قم تثبيت كرد؛ البته اين نامه امام علیه‌السلام كه ابن غضائرى مشاهده كرده است، به دست علماء بعد از او نرسيد.
+
*ویژگی‌های [[ایمان|مؤمن]]: محمد بن اورمه از [[امام صادق]] علیه‌ السلام نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، [[حلم]] و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد، اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او [[بخل]] کنند، او صبوری پیشه می سازد.<ref>اصول کافی، ج2، ص235.</ref>
  
'''ويژگي‌ها'''
+
==پانویس==
 
+
{{پانویس}}
به چند ويژگى از صفات برجسته او اشارت مى شود:
+
==منابع==
 
+
*[[ستارگان حرم]]، ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، ج6.
* 1- اهل عبادت و شب زنده‌دار: وى يكى از برجسته ترين مردان خدا به شمار مى رفت؛ زيرا اساساً پيوند انسان با خدا، بيشتر در [[نماز]] ظهور مى يابد. همان‌طور كه اشاره شد آن‌هايى كه مأمور كشتن او بودند، چند شب متوالى، براى اجراى مأموريت آمدند؛ ولى او را در حال نماز ديدند و با خود گفتند: چطور اين شخص از دين خارج شده است! لذا بدون انجام كارى برگشتند.
+
*"محمد قمی"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۷۲۹.
 
+
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]][[رده:اصحاب امام هادی علیه السلام]]
* 2- اهل درايت و فهم: محمد تنها يك راوى و ناقل اخبار نبود؛ بلكه با روش‌هاى تحقيق و دقت و درايت، روايات را در كتاب هاى خود جمع‌آورى كرد لذا گزارشگرانِ تراجم علماء درباره كتاب هايش نوشته اند: «همه صحيح و معتبر و در كمال دقت است».(12)
 
 
 
* 3- ولايت مدارى: صفت متعالى ولايت مدارى كه در اين انسان بزرگوار وجود داشت، از روايت كشف الغمه كاملاً مشخص مى شود.
 
 
 
«اربلى» در «كشف الغمه» مى نويسد: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاكميت سياه و استبدادى متوكل عباسى به سامرا رفتم در سامرا خود را نزد «سعيد» كه در دربار متوكل موقعيت بالايى داشت و ضمناً زندانبان [[امام هادى]] علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوكل، امام را به دست آن شخص جنايتكار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند.
 
 
 
سعيد به من گفت: آيا دوست دارى «خدايت» را ببينى؟ گفتم: سبحان الله! خداى من آن خدايى است كه ديده ها او را نمى بينند. او گفت: منظور من آن كسى است كه شما شيعيان اعتقاد داريد كه او رهبر و پيشواى شما است. در پاسخ گفتم: مانعى ندارد. بله، دوست دارم آن امام همام را [[زيارت]] كنم.
 
 
 
سعيد گفت: من مأمورم كه او را بكشم و فردا اين نقشه را عملى خواهم كرد؛ زمانى كه نامه رسان از نزد او (امام هادى علیه‌السلام) بيرون شد، تو پيش او برو.
 
 
 
نامه رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، ديدم امام نشسته اند و در كنارش قبرى كنده اند. سلام و عرض ارادت كردم و با ديدن اين منظره اشك‌هايم جارى شد. فرمود: چرا گريه مى كنى؟ گفتم: اين قبر و منظره غريبى را كه مى بينم، مرا به گريه انداخت.
 
 
 
حضرت فرمود: گريه نكن! دشمنان ما موفق به اين كار نخواهند شد. دو روز بيشتر نخواهد گذشت كه خداوند خون متوكل و وزيرش (فتح بن خاقان) را به زمين خواهد ريخت و كشته خواهند شد.
 
 
 
محمد بن اورمه گويد: به خدا قسم دو روز نگذشته بود كه متوكل با توطئه پسرش، منتصر كشته شد.(13) از اين روايت همچنين بدست مى آيد؛ او شخصيتى معروف به تشيع و نيز منزه از غلو بود.
 
 
 
* 4- اهل تأليف: امامان معصوم به اصحاب و ياران خود توصيه مى فرمودند كه: اخبار و روايت هاى ما را در كتاب ها جمع‌آورى كنيد تا براى همه نسل ها باقى بماند و از آن روايات، در زمينه اعتقادات و [[اخلاق]] و [[فقه]] و مسائل اجتماعى و سياسى اسلام، استفاده شود. بر همين اساس [[امام صادق]] علیه‌السلام به مفضل فرمود: «بنويس و اخبار ما را بين امت منتشر كن».(14)
 
 
 
همين تأكيدات و توصيه ها بود كه اصحاب و دانشمندان شيعه را در صدر اول، وادار به تأليف كتاب هاى چهار صدگانه كرد كه مبناى كتاب هاى اربعه شيعه است.
 
 
 
محمد بن اورمه نيز از اين امتياز برخوردار بود و كتاب هاى مفيدى در زمينه هاى اعتقادى و فقه تأليف كرد. بزرگان ما، حدود 43 كتاب، را براى او در فهرست هاى خود نام برده اند. جالب اين كه نام يكى از اين كتاب‌ها «الرد على الغلاة» است؛ رديه بر عليه غلوكنندگان در دين.(15)
 
 
 
فهرست تعداد ديگرى از كتاب‌هايش اين چنين است: كتاب الوضوء، كتاب الصلوة، كتاب الصيام، كتاب الحج، كتاب النكاح، كتاب الطلاق، كتاب الحدود، كتاب الديات، كتاب المزار، كتاب التجارات، كتاب المكاسب، كتاب الخمس، كتاب الدعاء، كتاب الزهد و...(16)
 
 
 
'''اساتيد'''
 
 
 
از محضر چند نفر از بزرگان علم حديث بهره برد كه برخى از آن‌ها عبارتند از:
 
 
 
* 1- ابراهيم بن حكم؛
 
 
 
* 2- يحيى بن يحيى؛
 
 
 
* 3- على بن محمد بن محمد؛
 
 
 
* 4- حسن بن محبوب؛
 
 
 
* 5- زياد قندى؛
 
 
 
* 6- احمد بن حسن ميثمى؛
 
 
 
* 7- اسماعيل بن ابان وراق.(17)
 
 
 
بعضى از اين اشخاص در نهايت عظمت و جلالت بودند. مانند حسن بن محبوب كه از اصحاب اجماع و از بزرگترين ياران [[امام رضا]] علیه‌السلام بود.(18)
 
 
 
'''شاگردان'''
 
 
 
* 1- حسن بن حسن بن ابان؛(19)
 
 
 
* 2- معلى بن محمد؛(20)
 
 
 
* 3- سهل بن زياد؛(21)
 
 
 
* 4- صالح بن ابى حماد.(22)
 
 
 
'''غروب ستاره'''
 
 
 
همان طور كه تاريخ طلوع اين ستاره آسمان علم و حديث دقيقاً مشخص نشد، تاريخ غروب وى نيز در هاله اى از ابهام قرار دارد، ولى از روايت «كشف الغمه» بدست مى آيد كه او در سالى كه متوكل عباسى كشته شد، (247 هـ.ق) زنده بود.(23) اما اين كه در چه سالى رحلت كرد، معلوم نيست.
 
 
 
'''گزيده اى از روايات او'''
 
 
 
* وضو داشتن: با واسطه از [[انس بن مالك]] نقل مى كند كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: اى انس! در زندگى كوشش كن بيشتر وقت ها با [[وضو]] و طهارت باشى، تا خداوند بر طول عمر تو بيفزايد. اگر مى توانى شب و روز را با وضو باش ؛ چون اگر با طهارت از دنيا بروى، گويى به عنوان «شهيد» از دنيا رفته اى.
 
 
 
بر هر كس مى رسى، سلام كن تا خداوند بر ثواب هاى تو بيفزايد. پيران مسلمان را احترام كن و بچه هاى آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.(24)
 
 
 
* ويژگى يك مؤمن: از حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام نقل مى كند كه امام فرمود: مؤمن انسانى بردبار است كه كار جاهلانه و غيرمؤدبانه نمى كند. اگر در حق او بى احترامى كنند، حلم و بردبارى ورزد. به كسى ستم روا نمى دارد، اما اگر مورد ستم قرار گيرد، بخشش پيشه كند. بخيل نيست و اگر درباره او بخل كنند، او صبورى پيشه مى سازد.(25)
 
 
 
پى  نوشت
 
 
 
(1). رجال شيخ طوسى، ص 512؛ فهرست شيخ طوسى، ص 143؛ نجاشى، ص 231؛ معجم رجال الحديث، ج 15، ص 115 و منابع ديگر.
 
 
 
(2). رجال شيخ طوسى، ص 392.
 
 
 
(3). همان، ص 512.
 
 
 
(4). خلاصة الاقوال، [[علامه حلى]]، ص 253.
 
 
 
(5). تنقيح المقال، علامه ممقانى، ج 2، ص 84 و معجم رجال الحديث، علامه خوئى، ج  15، ص 115.
 
 
 
(6). معجم رجال الحديث، ج 15، ص 115.
 
 
 
(7). رجال نجاشى، ص 232.
 
 
 
(8). خلاصة الاقوال، ص 253.
 
 
 
(9). ابن غضائرى در زمينه شناخت رجال حديث، مردى بسيار بزرگ و سختگير و اهل دقت بود و بسيارى از روايتگران [[احاديث]] شيعه را تنها به عنوان اين كه در آن‌ها يك نقطه منفى يافته، رد مى كند.
 
 
 
(10). خلاصة الاقوال، ص 253 و معجم رجال الحديث، ج 15، ص 156.
 
 
 
(11). مقدمه محاسن برقى، علامه ارموى، ص 10 و خلاصة الاقوال علامه.
 
 
 
(12). رجال نجاشى، ص 233؛ تنقيح الرجال، ممقانى، ج 2، ص 84 و معجم رجال الحديث، ج 15، ص 255.
 
 
 
(13). كشف الغمه، ج 2، ص 394 و معجم رجال الحديث، ج 15، ص 156.
 
 
 
(14). اصول كافى، ج 1، ص 52.
 
 
 
(15). فهرست شيخ، ص 143 و رجال نجاشى، ص 233.
 
 
 
(16). همان مدارك.
 
 
 
(17). رجال نجاشى ص 233؛ معجم رجال الحديث، ج 15، ص 256؛ فهرست شيخ، ص 143، توحيد صدوق، ص 75، 178، 141، 142 و امالى مفيد، ص 60.
 
 
 
(18). خلاصة الاقوال، ص 37.
 
 
 
(19). امالى مفيد، ص 60 و توحيد صدوق، ص 75.
 
 
 
(20). [[بحارالانوار]]، ج 22، ص 125.
 
 
 
(21). همان، ج 46، ص 282.
 
 
 
(22). همان.
 
 
 
(23). حيوة الحيوان، دميرى مصرى، ج 1، ص 120.
 
 
 
(24). امالى مفيد، ص 60 و بحارالانوار ج 80، ص 305.
 
 
 
(25). اصول كافى، ج 2، ص 235.
 
 
 
===منبع===
 
 
 
ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى, ستارگان حرم، جلد 6
 
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 +
[[رده:راویان حدیث]][[رده:فقیهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۷

«محمد بن اُورَمه قمی» از فقیهان و محدثان و راویان شیعه در قرن سوم هجری و از اصحاب امام رضا و امام هادی علیهماالسلام است. برخی از علمای قم وی را به «غلو» متهم کرده بودند؛ اما بعدا تقوا و ولایت‌مداری او بر همگان آشکار شد. ابن اورمه کتاب‌های متعددی در زمینه‌های فقهی و اعتقادی مانند «الرد علی الغلاة» تألیف نمود.

نام کامل محمد بن اورمه قمی
زادروز قرن دوم هجری
زادگاه قم
وفات قرن سوم هجری

Line.png

اساتید

حسن بن محبوب، ابراهیم بن حکم، زیاد قندی، احمد بن نضر، علی بن حسان، اسماعیل بن ابان،...

شاگردان

حسین بن حسن بن ابان، معلی بن محمد، علی بن حسن بن فضال،احمد بن علی بن نعمان، سهل بن زیاد، صالح بن ابی حماد،...

آثار

الرد علی الغلاة، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوضوء، کتاب الصلوة،...

زندگی‌نامه

هرچند دقیقاً نمی توان تاریخ ولادت «ابوجعفر محمد بن اُورَمه»[۱] را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی امام رضا و امام هادی علیهماالسلام را درک کرده، می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشوده است.

شیخ طوسی در یک جا، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام می داند.[۲] و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیه‌السلام را نیز درک کرده است و در روزهائی که امام هادی در زندان سامرا بود، ابن اورمه به دیدار وی می‌رفت.

اربلی در «کشف الغمه» آورده: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاکمیت متوکل عباسی به سامرا رفتم. در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان امام هادی علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را بدست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند. سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما شیعیان اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد، بله دوست دارم آن امام را زیارت کنم. سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه‌رسان از نزد او (امام هادی علیه‌السلام) بیرون شد، تو پیش او برو. نامه‌رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشک‌هایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این قبر و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت. حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد. محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، منتصر کشته شد.[۳] از این روایت همچنین بدست می آید که او شخصیتی معروف به تشیع و ولایت مدار بوده است.

محمد بن اورمه تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روش‌های تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمع‌آوری کرد. لذا صاحبان تراجم، درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».[۴]

تاریخ وفات محمد بن اُورَمه نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که متوکل عباسی کشته شد (247 ق)، زنده بود،[۵] اما این که دقیقا در چه سالی رحلت کرده، معلوم نیست.

در نگاه رجالیان

در کتاب‌های تراجمی که درباره شخصیت محمد بن اورمه قمی سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او نظریه های مختلفی دیده می شود: بعضی از عالمان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.[۶] جمعی دیگر در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.[۷] و عده زیادی از دانشوران و بزرگان شیعه به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند.[۸] برخی وی را به سبب اینکه جعفر بن محمد قولویه (صاحب کامل الزیارات) به وی اعتماد کرده، فردی موثق و روایات او را معتبر دانسته‌اند.[۹] آیت الله خوئی به نقل یکی از رجال شناسان برجسته، نقل می کند که: «محمد بن اورمه مورد اعتماد و وثاقت است».[۱۰]

«نجاشی» و «ابن غضائری» دو تن از علمای رجال، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «غلو در مذهب» متهم کرده بودند؛ به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی امامان معصوم علیهم‌السلام نقل کرده است، غلوّ و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است و برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».

اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم شیعه، «غلوّ» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء شیعه در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آن‌ها را برای وجود مقدس پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند.

بنا به نوشته نجاشی، این سوء تفاهم سبب گردید برخی از علمای قم برخوردهای تندی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند؛ تا این که بعدها تقوا و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شب‌ها را همواره به نماز و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است. آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. نجاشی اضافه می کند: «کتاب‌های او تماماً صحیح و معتبر است، مگر آنچه در تفسیر باطن است».[۱۱]

علامه حلی در خلاصة الاقوال می نویسد: «آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از دین خارج نشده، بلکه بسیار انسان متعهد و اهل شب زنده داری است».[۱۲]

علامه حلی و آیت الله خوئی، همچنین از قول ابن غضائری[۱۳]، درباره محمد بن اورمه می گوید: «اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آن‌ها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است». سپس می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از امام هادی علیه‌السلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان قم نوشته و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».[۱۴]

استادان و شاگردان

محمد بن اورمه قمی از محضر چند نفر از بزرگان علم حدیث بهره برد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • ابراهیم بن حکم
  • یحیی بن یحیی
  • علی بن محمد بن محمد
  • حسن بن محبوب، که از اصحاب اجماع و از بزرگترین یاران امام رضا علیه‌ السلام بود.[۱۵]
  • زیاد قندی
  • احمد بن نضر
  • حسن بن علی بن ابی حمزه
  • زرعة بن محمد
  • علی بن حسان[۱۶]
  • احمد بن حسن میثمی
  • اسماعیل بن ابان وراق[۱۷]

برخی علما نیز از محمد بن اورمه قمی بهره برده و حدیث نقل کرده اند، از جمله:

آثار و روایات

امامان معصوم به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که اخبار و روایات ما را در کتاب ها جمع‌آوری کنید. محمد بن اورمه قمی نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و فقهی تألیف کرد. بزرگان شیعه حدود 43 کتاب را برای او در فهرست های خود نام برده اند. نام یکی از این کتاب‌ها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوّ کنندگان.[۲۳]

فهرست تعداد دیگری از کتاب‌های او این چنین است: کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوصایا، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الاشربه، ما نزل فی القرآن فی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، النوادر و... .[۲۴]

گزیده‌ای از روایات:

  • سفارش به وضو و ادب: محمد بن اورمه با واسطه از انس بن مالک نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با وضو و طهارت باشی تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «شهید» از دنیا رفته ای. بر هر کس می‌رسی، سلام کن تا خداوند بر ثواب های تو بیفزاید. پیران مسلمان را احترام کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.[۲۵]
  • ویژگی‌های مؤمن: محمد بن اورمه از امام صادق علیه‌ السلام نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، حلم و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد، اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او بخل کنند، او صبوری پیشه می سازد.[۲۶]

پانویس

  1. پرش به بالا رجال شیخ طوسی، ص512.
  2. پرش به بالا رجال شیخ طوسی، ص392.
  3. پرش به بالا کشف الغمه، ج2، ص394؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
  4. پرش به بالا رجال نجاشی، ص233؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج2، ص 84؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص255.
  5. پرش به بالا حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج1، ص120.
  6. پرش به بالا رجال شیخ طوسی، ص392.
  7. پرش به بالا خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص253.
  8. پرش به بالا تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج2، ص84.
  9. پرش به بالا علی نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.
  10. پرش به بالا معجم رجال الحدیث، ج15، ص115.
  11. پرش به بالا رجال نجاشی، ص232.
  12. پرش به بالا خلاصة الاقوال، ص253.
  13. پرش به بالا ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران احادیث شیعه را تنها به عنوان این که در آن‌ها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.
  14. پرش به بالا خلاصة الاقوال، ص253؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
  15. پرش به بالا خلاصة الاقوال، ص37.
  16. پرش به بالا خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.
  17. پرش به بالا رجال نجاشی، ص233؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص256؛ فهرست طوسی، ص143.
  18. پرش به بالا امالی مفید، ص60؛ توحید صدوق، ص75.
  19. پرش به بالا بحارالانوار، ج22، ص125.
  20. پرش به بالا اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۷۸.
  21. پرش به بالا همان، ج46، ص282.
  22. پرش به بالا همان.
  23. پرش به بالا فهرست طوسی، ص143؛ رجال نجاشی، ص233.
  24. پرش به بالا همان مدارک.
  25. پرش به بالا امالی مفید، ص60؛ بحارالانوار، ج80، ص305.
  26. پرش به بالا اصول کافی، ج2، ص235.

منابع

  • ستارگان حرم، ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، ج6.
  • "محمد قمی"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۷۲۹.