محمد بن اورمه قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (افزودن 1 رده و محتوا به کمک منبع جدید)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
'''«محمد بن اُورَمه قمی»''' از فقیهان و محدثان و راویان [[شیعه]] در قرن سوم هجری و از اصحاب [[امام رضا]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام است. برخی از علمای [[قم]] وی را به «[[غلو]]» متهم کرده بودند؛ اما بعدا [[تقوا]] و ولایت‌مداری او بر همگان آشکار شد. ابن اورمه کتاب‌های متعددی در زمینه‌های فقهی و اعتقادی مانند «الرد علی الغلاة» تألیف نمود.
«محمد بن اورمه قمی» یکی از محدثان بزرگ و ارجمند شیعه است.
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = محمد بن اورمه قمی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = قرن دوم هجری
 +
|زادگاه =  قم
 +
|وفات =  قرن سوم هجری
 +
|مدفن = 
 +
|اساتید =  [[حسن بن محبوب السراد|حسن بن محبوب]]، ابراهیم بن حکم، زیاد قندی، احمد بن نضر، علی بن حسان، اسماعیل بن ابان،...
 +
|شاگردان = حسین بن حسن بن ابان، معلی بن محمد، علی بن حسن بن فضال،احمد بن علی بن نعمان، سهل بن زیاد، صالح بن ابی حماد،...
 +
|آثار = الرد علی الغلاة، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوضوء، کتاب الصلوة،...
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
  
== معرفی اجمالی  محمد بن اورمه قمی ==
+
هرچند دقیقاً نمی توان تاریخ ولادت «ابوجعفر محمد بن اُورَمه»<ref>رجال شیخ طوسی، ص512.</ref> را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی [[امام رضا]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام را درک کرده، می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشوده است.
  
اسم او محمد، نام پدرش اُورَمه و کنیه اش؛ ابوجعفر است.<ref>. رجال شیخ طوسی، ص 512؛ فهرست شیخ طوسی، ص 143؛ نجاشی، ص 231؛ معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 115 و منابع دیگر.</ref>
+
[[شیخ طوسی]] در یک جا، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام می داند.<ref>رجال شیخ طوسی، ص392.</ref> و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیه‌السلام را نیز درک کرده است و در روزهائی که امام هادی در زندان [[سامرا]] بود، ابن اورمه به دیدار وی می‌رفت.
  
هر چند، دقیقاً نمی توان تاریخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم [[اهل بیت]] علیهم‌السلام و محدث گرانقدر را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی حضرت [[امام رضا]] و حضرت [[امام هادی]] علیهاالسلام را درک کرده است. می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشود.
+
[[علی بن عیسی اربلی|اربلی]] در «[[کشف الغمة|کشف الغمه]]» آورده: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاکمیت [[متوکل|متوکل عباسی]] به [[سامرا]] رفتم. در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان [[امام هادی]] علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را بدست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند. سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما [[شیعه|شیعیان]] اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد، بله دوست دارم آن امام را [[زیارت]] کنم. سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه‌رسان از نزد او (امام هادی علیه‌السلام) بیرون شد، تو پیش او برو. نامه‌رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشک‌هایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این [[قبر]] و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت. حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد. محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، [[منتصر]] کشته شد.<ref>کشف الغمه، ج2، ص394؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.</ref> از این روایت همچنین بدست می آید که او شخصیتی معروف به [[شیعه|تشیع]] و [[ولايت|ولایت]] مدار بوده است.
  
'''یار امام'''
+
محمد بن اورمه تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روش‌های تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمع‌آوری کرد. لذا صاحبان تراجم، درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».<ref>رجال نجاشی، ص233؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج2، ص 84؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص255.</ref>
  
[[شیخ طوسی]] در یک جا، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام می داند<ref>. رجال شیخ طوسی، ص 392.</ref> و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیه‌السلام را نیز درک کرده است. و در روزهائی که امام در زندان سامراء بود ابن اورمه به دیدار وی می‌رفت.
+
تاریخ وفات محمد بن اُورَمه نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که [[متوکل|متوکل عباسی]] کشته شد (247 ق)، زنده بود،<ref>حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج1، ص120.</ref> اما این که دقیقا در چه سالی رحلت کرده، معلوم نیست.
  
== محمد بن اورمه قمی از نگاه دیگران ==
+
==در نگاه رجالیان==
  
در کتاب‌های تراجمی که درباره شخصیت مورد نظر ما سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او سه نظریه دیده می شود:بعضی از بزرگان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.<ref>. همان، ص 512.</ref> جمعی دیگر، در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.<ref>. خلاصة الاقوال، [[علامه حلی]]، ص 253.</ref> و عده زیادی از دانشوران و بزرگان شیعه به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند؛<ref>. تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج 2، ص 84 و معجم رجال الحدیث، علامه خوئی، ج 15، ص 115.</ref> حتی مرحوم آیت الله خوئی به نقل یکی از رجال شناسان برجسته، نقل می فرماید که:«محمد بن اورمه، مورد اعتماد و وثاقت است».<ref>. معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 115.</ref>
+
در کتاب‌های تراجمی که درباره شخصیت محمد بن اورمه قمی سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او نظریه های مختلفی دیده می شود: بعضی از عالمان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.<ref>رجال شیخ طوسی، ص392.</ref> جمعی دیگر در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.<ref>خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص253.</ref> و عده زیادی از دانشوران و بزرگان [[شیعه]] به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند.<ref>تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج2، ص84.</ref> برخی وی را به سبب اینکه [[جعفر بن محمد قولویه]] (صاحب [[کامل الزیارات]]) به وی اعتماد کرده، فردی موثق و روایات او را معتبر دانسته‌اند.<ref>علی نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.</ref> [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]] به نقل یکی از [[علم رجال|رجال]] شناسان برجسته، نقل می کند که: «محمد بن اورمه مورد اعتماد و وثاقت است».<ref>معجم رجال الحدیث، ج15، ص115.</ref>
  
'''چرا تضعیف؟'''
+
«[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]]» و «[[ابن غضائری]]» دو تن از علمای رجال، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «[[غلو]] در مذهب» متهم کرده بودند؛ به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم‌السلام نقل کرده است، غلوّ و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است و برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».
  
چنانچه «نجاشی» و «ابن غضائری» دو تن از فرزانگان علم رجال و درایت، گفته اند:«علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «غلو در مذهب» متهم کرده بودند. به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی امامان معصوم علیهم‌السلام نقل کرده است، غلو و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است. و نعوذ بالله برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».
+
اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم [[شیعه]]، «غلوّ» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء شیعه در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آن‌ها را برای وجود مقدس [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] و امامان معصوم علیهم السلام ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند.
  
اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم شیعه «غلو» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء [[شیعه]] در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آن‌ها را برای وجود مقدس پیامبر اکرم و امامان معصوم شیعه ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند. بنا به نوشته نجاشی، رجال شناس معروف این سوء تفاهم سبب گردید، برخی از علمای قم برخوردهای تند و تیزی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند تا این که بعدها تقوا، پرهیزکاری و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شب‌ها را همواره به [[نماز]] و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است، آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. این عالم رجالی اضافه می کند:«کتاب‌های او تماماً صحیح و معتبر است مگر آن چه در تفسیر باطل است».<ref>. رجال نجاشی، ص 232.</ref>
+
بنا به نوشته نجاشی، این سوء تفاهم سبب گردید برخی از علمای [[قم]] برخوردهای تندی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند؛ تا این که بعدها [[تقوا]] و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شب‌ها را همواره به [[نماز]] و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است. آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. نجاشی اضافه می کند: «کتاب‌های او تماماً صحیح و معتبر است، مگر آنچه در تفسیر باطن است».<ref>رجال نجاشی، ص232.</ref>
  
در خلاصه می نویسد:«آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از دین خارج نشده، بلکه بسیار انسان متعهد و اهل شب زنده داری است».<ref>. خلاصة الاقوال، ص 253.</ref>
+
[[علامه حلی]] در [[خلاصة الاقوال]] می نویسد: «آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از [[دین]] خارج نشده، بلکه بسیار انسان متعهد و اهل [[شب زنده داری]] است».<ref>خلاصة الاقوال، ص253.</ref>
  
مرحوم علامه و آیت الله خوئی، نیز از قول ابن غضائری<ref>. ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار بزرگ و سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران [[احادیث]] شیعه را تنها به عنوان این که در آن‌ها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.</ref>، درباره محمد بن اورمه می گوید:«اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آن‌ها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است» بعداً می نویسد:«من خود دست خط و توقیعی از [[امام هادی]] علیه‌السلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان [[قم]] نوشته اند و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».<ref>. خلاصة الاقوال، ص 253 و معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 156.</ref>
+
علامه حلی و آیت الله خوئی، همچنین از قول [[ابن غضائری]]<ref>ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران احادیث شیعه را تنها به عنوان این که در آن‌ها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.</ref>، درباره محمد بن اورمه می گوید: «اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آن‌ها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است». سپس می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از [[امام هادی]] علیه‌السلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان [[قم]] نوشته و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».<ref>خلاصة الاقوال، ص253؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.</ref>
  
== ویژگی‌های اخلاقی  محمد بن اورمه قمی ==
+
==استادان و شاگردان==
  
به چند ویژگی از صفات برجسته او اشارت می شود:
+
محمد بن اورمه قمی از محضر چند نفر از بزرگان علم [[حدیث]] بهره برد که برخی از آن‌ها عبارتند از:
  
* 1- اهل عبادت و شب زنده‌دار:وی یکی از برجسته ترین مردان خدا به شمار می رفت؛ زیرا اساساً پیوند انسان با خدا، بیشتر در [[نماز]] ظهور می یابد. همان‌طور که اشاره شد آن‌هایی که مأمور کشتن او بودند، چند شب متوالی، برای اجرای مأموریت آمدند؛ ولی او را در حال نماز دیدند و با خود گفتند:چطور این شخص از دین خارج شده است! لذا بدون انجام کاری برگشتند.
+
*ابراهیم بن حکم
 +
*یحیی بن یحیی
 +
*علی بن محمد بن محمد
 +
*[[حسن بن محبوب السراد|حسن بن محبوب]]، که از [[اصحاب اجماع]] و از بزرگترین یاران [[امام رضا]] علیه‌ السلام بود.<ref>خلاصة الاقوال، ص37.</ref>
 +
*زیاد قندی
 +
*احمد بن نضر
 +
*حسن بن علی بن ابی حمزه
 +
*زرعة بن محمد
 +
*علی بن حسان<ref>خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.</ref>   
 +
*احمد بن حسن میثمی
 +
*اسماعیل بن ابان وراق<ref>رجال نجاشی، ص233؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص256؛ فهرست طوسی، ص143.</ref>
  
* 2- اهل درایت و فهم:محمد تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روش‌های تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمع‌آوری کرد لذا گزارشگرانِ تراجم علماء درباره کتاب هایش نوشته اند:«همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».<ref>. رجال نجاشی، ص 233؛ تنقیح الرجال، ممقانی، ج 2، ص 84 و معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 255.</ref>
+
برخی علما نیز از محمد بن اورمه قمی بهره برده و حدیث نقل کرده اند، از جمله:
  
* 3- ولایت مداری:صفت متعالی ولایت مداری که در این انسان بزرگوار وجود داشت، از روایت کشف الغمه کاملاً مشخص می شود.
+
*حسین بن حسن بن ابان<ref>امالی مفید، ص60؛ توحید صدوق، ص75.</ref>
 +
*معلی بن محمد<ref>بحارالانوار، ج22، ص125.</ref>
 +
*علی بن حسن بن فضال
 +
*احمد بن علی بن نعمان<ref>اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۷۸.</ref>   
 +
*[[سهل بن زیاد]]<ref>همان، ج46، ص282.</ref>
 +
*صالح بن ابی حماد<ref>همان.</ref>
  
«اربلی» در «کشف الغمه» می نویسد:محمد بن اورمه گفت:در زمان حاکمیت سیاه و استبدادی متوکل عباسی به سامرا رفتم در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان [[امام هادی]] علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را به دست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند.
+
==آثار و روایات==
 +
[[ائمه اطهار|امامان معصوم]] به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که اخبار و روایات ما را در کتاب ها جمع‌آوری کنید. محمد بن اورمه قمی نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و [[فقه|فقهی]] تألیف کرد. بزرگان شیعه حدود 43 کتاب را برای او در فهرست های خود نام برده اند. نام یکی از این کتاب‌ها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوّ کنندگان.<ref>فهرست طوسی، ص143؛ رجال نجاشی، ص233.</ref>
  
سعید به من گفت:آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم:سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت:منظور من آن کسی است که شما شیعیان اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم:مانعی ندارد. بله، دوست دارم آن امام همام را [[زیارت]] کنم.
+
فهرست تعداد دیگری از کتاب‌های او این چنین است: کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوصایا، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الاشربه، ما نزل فی القرآن فی [[امیرالمؤمنین]] (علیه‌السّلام)، النوادر و... .<ref>همان مدارک.</ref>
  
سعید گفت:من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه رسان از نزد او (امام هادی علیه‌السلام) بیرون شد، تو پیش او برو.
+
'''گزیده‌ای از روایات:'''
  
نامه رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشک‌هایم جاری شد. فرمود:چرا گریه می کنی؟ گفتم:این قبر و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت.
+
*سفارش به [[وضو]] و [[ادب]]: محمد بن اورمه با واسطه از [[انس بن مالک]] نقل می کند که [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه وآله فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با وضو و [[طهارت]] باشی تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «[[شهادت در راه خدا|شهید]]» از دنیا رفته ای. بر هر کس می‌رسی، [[سلام]] کن تا خداوند بر [[ثواب]] های تو بیفزاید. پیران مسلمان را [[احترام]] کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.<ref>امالی مفید، ص60؛ بحارالانوار، ج80، ص305.</ref>
 
 
حضرت فرمود:گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد.
 
 
 
محمد بن اورمه گوید:به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، منتصر کشته شد.<ref>. کشف الغمه، ج 2، ص 394 و معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 156.</ref> از این روایت همچنین بدست می آید؛ او شخصیتی معروف به تشیع و نیز منزه از غلو بود.
 
 
 
* 4- اهل تألیف:امامان معصوم به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که:اخبار و روایت های ما را در کتاب ها جمع‌آوری کنید تا برای همه نسل ها باقی بماند و از آن روایات، در زمینه اعتقادات و [[اخلاق]] و [[فقه]] و مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام، استفاده شود. بر همین اساس [[امام صادق]] علیه‌السلام به مفضل فرمود:«بنویس و اخبار ما را بین امت منتشر کن».<ref>. اصول کافی، ج 1، ص 52.</ref>
 
 
 
همین تأکیدات و توصیه ها بود که اصحاب و دانشمندان شیعه را در صدر اول، وادار به تألیف کتاب های چهار صدگانه کرد که مبنای کتاب های اربعه شیعه است.
 
 
 
محمد بن اورمه نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و فقه تألیف کرد. بزرگان ما، حدود 43 کتاب، را برای او در فهرست های خود نام برده اند. جالب این که نام یکی از این کتاب‌ها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوکنندگان در دین.<ref>. فهرست شیخ، ص 143 و رجال نجاشی، ص 233.</ref>
 
 
 
== تألیفات  محمد بن اورمه قمی ==
 
 
 
فهرست تعداد دیگری از کتاب‌هایش این چنین است:کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الزهد و...<ref>. همان مدارک.</ref>
 
 
 
== اساتید  محمد بن اورمه قمی ==
 
 
 
از محضر چند نفر از بزرگان علم حدیث بهره برد که برخی از آن‌ها عبارتند از:
 
 
 
* 1- ابراهیم بن حکم؛
 
 
 
* 2- یحیی بن یحیی؛
 
 
 
* 3- علی بن محمد بن محمد؛
 
 
 
* 4- حسن بن محبوب؛
 
 
 
* 5- زیاد قندی؛
 
 
 
* 6- احمد بن حسن میثمی؛
 
 
 
* 7- اسماعیل بن ابان وراق.<ref>. رجال نجاشی ص 233؛ معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 256؛ فهرست شیخ، ص 143، توحید صدوق، ص 75، 178، 141، 142 و امالی مفید، ص 60.</ref>
 
 
 
بعضی از این اشخاص در نهایت عظمت و جلالت بودند. مانند حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع و از بزرگترین یاران [[امام رضا]] علیه‌السلام بود.<ref>. خلاصة الاقوال، ص 37.</ref>
 
 
 
== شاگردان محمد بن اورمه قمی ==
 
 
 
 
 
* 1- حسن بن حسن بن ابان؛<ref>. امالی مفید، ص 60 و توحید صدوق، ص 75.</ref>
 
 
 
* 2- معلی بن محمد؛<ref>. [[بحارالانوار]]، ج 22، ص 125.</ref>
 
 
 
* 3- سهل بن زیاد؛<ref>. همان، ج 46، ص 282.</ref>
 
 
 
* 4- صالح بن ابی حماد.<ref>. همان.</ref>
 
 
 
== گزیده ای از روایات او ==
 
 
 
* وضو داشتن:با واسطه از [[انس بن مالک]] نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با [[وضو]] و طهارت باشی، تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «شهید» از دنیا رفته ای.
 
 
 
بر هر کس می رسی، سلام کن تا خداوند بر ثواب های تو بیفزاید. پیران مسلمان را احترام کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.<ref>. امالی مفید، ص 60 و بحارالانوار ج 80، ص 305.</ref>
 
 
 
* ویژگی یک مؤمن:از حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام نقل می کند که امام فرمود:مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، حلم و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد، اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او بخل کنند، او صبوری پیشه می سازد.<ref>. اصول کافی، ج 2، ص 235.</ref>
 
 
== وفات  محمد بن اورمه قمی ==
 
 
 
همان طور که تاریخ طلوع این ستاره آسمان علم و حدیث دقیقاً مشخص نشد، تاریخ غروب وی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد، ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که متوکل عباسی کشته شد، (247 ه.ق) زنده بود.<ref>. حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج 1، ص 120.</ref> اما این که در چه سالی رحلت کرد، معلوم نیست.
 
  
 +
*ویژگی‌های [[ایمان|مؤمن]]: محمد بن اورمه از [[امام صادق]] علیه‌ السلام نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، [[حلم]] و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد، اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او [[بخل]] کنند، او صبوری پیشه می سازد.<ref>اصول کافی، ج2، ص235.</ref>
  
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
{{پانویس}}  
+
{{پانویس}}
===منبع===
+
==منابع==
 
+
*[[ستارگان حرم]]، ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، ج6.
*ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى, ستارگان حرم، جلد 6.
+
*"محمد قمی"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۷۲۹.
*ابوجعفر محمد بن اورمه ابن اورمهٔ قمی ،[http://vista.ir/article/65615 ویستا]، بازیابی: 6 اسفند 1392.
+
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]][[رده:اصحاب امام هادی علیه السلام]]
 
 
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
[[رده:راویان حدیث]]
+
[[رده:راویان حدیث]][[رده:فقیهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۷

«محمد بن اُورَمه قمی» از فقیهان و محدثان و راویان شیعه در قرن سوم هجری و از اصحاب امام رضا و امام هادی علیهماالسلام است. برخی از علمای قم وی را به «غلو» متهم کرده بودند؛ اما بعدا تقوا و ولایت‌مداری او بر همگان آشکار شد. ابن اورمه کتاب‌های متعددی در زمینه‌های فقهی و اعتقادی مانند «الرد علی الغلاة» تألیف نمود.

نام کامل محمد بن اورمه قمی
زادروز قرن دوم هجری
زادگاه قم
وفات قرن سوم هجری

Line.png

اساتید

حسن بن محبوب، ابراهیم بن حکم، زیاد قندی، احمد بن نضر، علی بن حسان، اسماعیل بن ابان،...

شاگردان

حسین بن حسن بن ابان، معلی بن محمد، علی بن حسن بن فضال،احمد بن علی بن نعمان، سهل بن زیاد، صالح بن ابی حماد،...

آثار

الرد علی الغلاة، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوضوء، کتاب الصلوة،...

زندگی‌نامه

هرچند دقیقاً نمی توان تاریخ ولادت «ابوجعفر محمد بن اُورَمه»[۱] را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی امام رضا و امام هادی علیهماالسلام را درک کرده، می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشوده است.

شیخ طوسی در یک جا، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام می داند.[۲] و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیه‌السلام را نیز درک کرده است و در روزهائی که امام هادی در زندان سامرا بود، ابن اورمه به دیدار وی می‌رفت.

اربلی در «کشف الغمه» آورده: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاکمیت متوکل عباسی به سامرا رفتم. در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان امام هادی علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را بدست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند. سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما شیعیان اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد، بله دوست دارم آن امام را زیارت کنم. سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه‌رسان از نزد او (امام هادی علیه‌السلام) بیرون شد، تو پیش او برو. نامه‌رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشک‌هایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این قبر و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت. حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد. محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، منتصر کشته شد.[۳] از این روایت همچنین بدست می آید که او شخصیتی معروف به تشیع و ولایت مدار بوده است.

محمد بن اورمه تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روش‌های تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمع‌آوری کرد. لذا صاحبان تراجم، درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».[۴]

تاریخ وفات محمد بن اُورَمه نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که متوکل عباسی کشته شد (247 ق)، زنده بود،[۵] اما این که دقیقا در چه سالی رحلت کرده، معلوم نیست.

در نگاه رجالیان

در کتاب‌های تراجمی که درباره شخصیت محمد بن اورمه قمی سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او نظریه های مختلفی دیده می شود: بعضی از عالمان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.[۶] جمعی دیگر در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.[۷] و عده زیادی از دانشوران و بزرگان شیعه به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند.[۸] برخی وی را به سبب اینکه جعفر بن محمد قولویه (صاحب کامل الزیارات) به وی اعتماد کرده، فردی موثق و روایات او را معتبر دانسته‌اند.[۹] آیت الله خوئی به نقل یکی از رجال شناسان برجسته، نقل می کند که: «محمد بن اورمه مورد اعتماد و وثاقت است».[۱۰]

«نجاشی» و «ابن غضائری» دو تن از علمای رجال، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «غلو در مذهب» متهم کرده بودند؛ به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی امامان معصوم علیهم‌السلام نقل کرده است، غلوّ و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است و برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».

اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم شیعه، «غلوّ» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء شیعه در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آن‌ها را برای وجود مقدس پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند.

بنا به نوشته نجاشی، این سوء تفاهم سبب گردید برخی از علمای قم برخوردهای تندی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند؛ تا این که بعدها تقوا و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شب‌ها را همواره به نماز و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است. آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. نجاشی اضافه می کند: «کتاب‌های او تماماً صحیح و معتبر است، مگر آنچه در تفسیر باطن است».[۱۱]

علامه حلی در خلاصة الاقوال می نویسد: «آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از دین خارج نشده، بلکه بسیار انسان متعهد و اهل شب زنده داری است».[۱۲]

علامه حلی و آیت الله خوئی، همچنین از قول ابن غضائری[۱۳]، درباره محمد بن اورمه می گوید: «اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آن‌ها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است». سپس می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از امام هادی علیه‌السلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان قم نوشته و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».[۱۴]

استادان و شاگردان

محمد بن اورمه قمی از محضر چند نفر از بزرگان علم حدیث بهره برد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • ابراهیم بن حکم
  • یحیی بن یحیی
  • علی بن محمد بن محمد
  • حسن بن محبوب، که از اصحاب اجماع و از بزرگترین یاران امام رضا علیه‌ السلام بود.[۱۵]
  • زیاد قندی
  • احمد بن نضر
  • حسن بن علی بن ابی حمزه
  • زرعة بن محمد
  • علی بن حسان[۱۶]
  • احمد بن حسن میثمی
  • اسماعیل بن ابان وراق[۱۷]

برخی علما نیز از محمد بن اورمه قمی بهره برده و حدیث نقل کرده اند، از جمله:

آثار و روایات

امامان معصوم به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که اخبار و روایات ما را در کتاب ها جمع‌آوری کنید. محمد بن اورمه قمی نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و فقهی تألیف کرد. بزرگان شیعه حدود 43 کتاب را برای او در فهرست های خود نام برده اند. نام یکی از این کتاب‌ها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوّ کنندگان.[۲۳]

فهرست تعداد دیگری از کتاب‌های او این چنین است: کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوصایا، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الاشربه، ما نزل فی القرآن فی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، النوادر و... .[۲۴]

گزیده‌ای از روایات:

  • سفارش به وضو و ادب: محمد بن اورمه با واسطه از انس بن مالک نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با وضو و طهارت باشی تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «شهید» از دنیا رفته ای. بر هر کس می‌رسی، سلام کن تا خداوند بر ثواب های تو بیفزاید. پیران مسلمان را احترام کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.[۲۵]
  • ویژگی‌های مؤمن: محمد بن اورمه از امام صادق علیه‌ السلام نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، حلم و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد، اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او بخل کنند، او صبوری پیشه می سازد.[۲۶]

پانویس

  1. پرش به بالا رجال شیخ طوسی، ص512.
  2. پرش به بالا رجال شیخ طوسی، ص392.
  3. پرش به بالا کشف الغمه، ج2، ص394؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
  4. پرش به بالا رجال نجاشی، ص233؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج2، ص 84؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص255.
  5. پرش به بالا حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج1، ص120.
  6. پرش به بالا رجال شیخ طوسی، ص392.
  7. پرش به بالا خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص253.
  8. پرش به بالا تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج2، ص84.
  9. پرش به بالا علی نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.
  10. پرش به بالا معجم رجال الحدیث، ج15، ص115.
  11. پرش به بالا رجال نجاشی، ص232.
  12. پرش به بالا خلاصة الاقوال، ص253.
  13. پرش به بالا ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران احادیث شیعه را تنها به عنوان این که در آن‌ها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.
  14. پرش به بالا خلاصة الاقوال، ص253؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
  15. پرش به بالا خلاصة الاقوال، ص37.
  16. پرش به بالا خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.
  17. پرش به بالا رجال نجاشی، ص233؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص256؛ فهرست طوسی، ص143.
  18. پرش به بالا امالی مفید، ص60؛ توحید صدوق، ص75.
  19. پرش به بالا بحارالانوار، ج22، ص125.
  20. پرش به بالا اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۷۸.
  21. پرش به بالا همان، ج46، ص282.
  22. پرش به بالا همان.
  23. پرش به بالا فهرست طوسی، ص143؛ رجال نجاشی، ص233.
  24. پرش به بالا همان مدارک.
  25. پرش به بالا امالی مفید، ص60؛ بحارالانوار، ج80، ص305.
  26. پرش به بالا اصول کافی، ج2، ص235.

منابع

  • ستارگان حرم، ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، ج6.
  • "محمد قمی"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۷۲۹.