ناسخ التواریخ (کتاب): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
|تصویر= [[پرونده:ناسخ التواریخ.jpg|240px|وسط]] | |تصویر= [[پرونده:ناسخ التواریخ.jpg|240px|وسط]] | ||
− | |نویسنده= | + | |نویسنده= محمدتقی سپهر |
− | |موضوع= تاریخ اسلام | + | |موضوع= تاریخ اسلام و ایران |
|زبان= فارسی | |زبان= فارسی | ||
− | |تعداد جلد= | + | |تعداد جلد= 17 |
|عنوان افزوده1= | |عنوان افزوده1= | ||
سطر ۲۴: | سطر ۲۴: | ||
}} | }} | ||
+ | کتاب '''«ناسخ التواریخ»''' تألیف محمدتقى سپهر (م، 1297 ق)، كتابی در موضوع تاریخ عمومى است، كه به وقایع تاریخى از ابتداى خلقت تا سلسله قاجاریه (سال 1273 ق) پرداخته است. | ||
+ | ==مؤلف== | ||
− | + | محمدتقى سپهر، معروف به «لسان الملک» (م، 1297 ق) مورخ و ادیب ایرانی در قرن 13 قمری است. وى پس از تحصیل مقدمات علوم قدیم به فنون [[شعر]] و [[علم عروض|عروض]] و [[قافیه]] پرداخت. در جوانى از كاشان به [[تهران]] آمد و به خدمت همشهرى خود، مرحوم صبا -ملك الشعراى عصر فتحعلى شاه قاجار- رسید و به تشویق صبا به تألیف كتابى در علم قافیه مشغول شد؛ ولى به علت فوت صبا در سال 1238 ق. این كار ناتمام ماند و میرزا محمدتقى به كاشان برگشت و در آنجا محمود میرزا، پسر فتحعلى شاه حكمران كاشان او را به منادمت خود برگزید و به او [[تخلص]] «سپهر» داد. | |
− | + | سپس از طرف فتحعلى شاه به تهران دعوت شد و در سلك اعضاى دیوان درآمد. سپهر در عهد محمدشاه مداح خاص شاه و منشى و مستوفى دیوان شد و به نوشتن كتاب «ناسخ التواریخ» مأموریت یافت. برخی دیگر از آثار سپهر عبارتند از: براهین العجم، اسرارالانوار، دیوان اشعار. | |
− | + | محمدتقى سپهر در هفدهم [[ربیع الثانی]] 1297 ق. در تهران وفات یافت و پیکر او را به [[نجف]] اشرف منتقل ساختند. | |
− | + | ==معرفى كتاب== | |
+ | کتاب «ناسخ التواریخ» که میتوان به اعتباری آن را در زمره تواریخ عمومی بشمار آورد، با دستور محمد شاه قاجار به میرزا محمدتقی خان سپهر و حمایتهای میرزا آقاسی تألیف یافت. تلاشهاى او در این زمینه موجب شد تا پس از چندى ناصرالدین شاه قاجار به او لقب «لسان الملک» دهد. | ||
− | + | مؤلف، این كتاب را از دوران قبل از هبوط [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] آغاز كرده و مجلدى چند از آن را به ذكر احوال [[پیامبران]] و [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام اختصاص داده و از آن پس، تاریخ [[ایران]] قبل و بعد از [[اسلام]] را با استفاده از آثار مورخان سلف آورده است. | |
− | + | تا آنجا که استنباط میشود، سپهر دو خصیصه مشخص دارد: اولا بارها اذعان میکند که من تمامی منابع [[شیعه]] و [[سنی]] را دیدم و هر کجا که مطلبی بود، انتخاب کردم؛ مگر اینکه دو یا سه روایت دقیقا مثل هم باشد که از آن پرهیز کردم و یکی را انتخاب کردم. این امر در باب اشعار هم مصداق دارد. مسئله دیگر، نگاه سپهر به خاندان [[نبوت]] است که در کمتر کتابی میتوان آن را دید. میتوان بهجرأت اذعان کرد که نگاه [[ایران|ایرانی]] به مذهب [[اسلام]] در کتاب سپهر بهطور کامل آمده است و کتاب مملو از این نگاه است. سپهر اساسا خاندان نبوت را، با دید ایرانی نگاه میکند و آنها را اصلا عرب نمیداند... آنگونه که سپهر عاشقانه و با دید یک ایرانی همچون ایرانیهای امروز به خاندان [[اهل بیت]] توجه داشت، منحصربهفرد است. | |
− | + | ==محتوای کتاب== | |
+ | ناسخ التواريخ شامل سه دفتر است: دفتر اول (کتاب اول)، شامل دو مجلد است (منظور از مجلد در اینجا نسخه قدیم است و در نسخه کنونی مجلدها متفاوت است)؛ داستان هبوط [[حضرت آدم]] تا روزگار [[حضرت عیسی]](ع) در مجلد اول و ظهور مسیح تا سرآغاز [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت رسول اکرم]](ص)، در مجلد دوم جای دارد. | ||
− | + | مؤلف قصد داشت در کتاب دوم (دفتر دوم) حوادث آغاز هجرت [[رسول اکرم]](ص) تا روزگار خود را در ده مجلد بنگارد، اما موفق به تألیف شش مجلد آن شد. این دفتر که سیر زمانی کتاب اول را میپیماید، مشتمل بر مجلدات ششگانهای است که تاریخ و سیره حضرت رسول از آغاز هجرت تا رحلت آن حضرت با ذکر اوصاف و متعلقات ایشان را در مجلد اول، تاریخ [[خلفای نخستین]] و شرح حال [[صحابه]] و ایام مشهور و امثله عرب را در مجلد دوم، شرح حال امام [[علی بن ابیطالب]](ع) را در مجلد سوم، شرح حال [[حضرت زهرا]](س) را در مجلد چهارم، شرح حال [[امام حسن]](ع) را در مجلد پنجم و شرح حال [[امام حسین]](ع) را در مجلد ششم جای داده است. | |
− | + | ایشان کتاب دوم خود را در پایان حیات امام حسین(ع) رها کرد و کتاب سوم (دفتر سوم) خود را بیهیچ ربط و نسبت با دو کتاب پیشین، به تاریخ سلسله قاجاریه اختصاص داد و آن را در سه مجلد تألیف نمود که در مجلد اول به اصل و نسب قاجاران و چگونگی برآمدن آنها بر سریر قدرت تا پایان سلطنت فتحعلی شاه قاجار و در مجلد دوم به سلطنت چهارده ساله محمد شاه قاجار و در مجلد سوم به دوازده سال اول سلطنت ناصرالدین شاه پرداخته است.<ref>علی ناظمیانفرد، «ناسخ التواريخ» (زندگانی پیامبر اسلام)، ص252.</ref> | |
− | + | مؤلف در تألیف کتاب اول مبنای تاریخ را بر هبوط آدم گذارده و تا سال اول هجرت وقایع را ذیل گذشت ایام بر هبوط نگاشته؛ چنانکه ولادت رسولالله(ص) را برابر ششهزاروصدوشصتوسه سال بعد از هبوط آدم و ولادت امیرالمؤمنین(ع) را برابر ششهزاروصدونودوسه سال بعد از هبوط نگاشته است. بنابراین در کتاب (دفتر) اول، سال هبوط آدم صفی مبدأ تاریخ حوادث ایام بوده است. زمان نگارش کتاب (دفتر) دوم که از هجرت رسولالله شروع میشود، مبنای تاریخ را عوض کرده و هجرت رسول را مبنای تاریخ وقایع ایام در تألیف قرار داده است و حوادث ایام و روزگار را بر مبنای تاریخ هجری نگاشته است. | |
− | + | «ناسخ التواريخ»، کتابی است که تداوم مطلب در آن هست. درست است که بخشهایی از کتاب (مجلدی که درباره پیامبر و خلفاست) به شخصیتهایی مثل [[حضرت علی]](ع) اختصاص دارد و کتاب دوم (مجلد بعد از خلفا) مختص حضرت علی است؛ اما کتاب دوم از زمانی است که حضرت علی به خلافت میرسد. بنابراین اگر کسی در مورد قبل از خلافت حضرت علی، مطلبی بخواهد، باید به دو کتاب قبلی، یعنی کتاب پیامبر و خلفا مراجعه کند؛ پس یک تداوم مطلب در کل کار سپهر وجود دارد و نمیتوان گفت که سپهر صرفا در اینجا همه حرفها را زده و هرآنچه را که در یک کتاب نگفته، از آن غفلت کرده است. | |
− | + | در باب [[حضرت فاطمه]](س)، عصارهای را در کتاب حضرت فاطمه میبینید؛ چراکه در کتاب رسولاللّه در باب تولد دخت گرامی حضرت رسول و در کتاب خلفا – بهخصوص در باب خلافت [[ابوبکر]]، خلیفه اول - در باب احتجاج حضرت فاطمه با خلیفه اول و [[عمر]]، مطالب زیادی هست؛ بنابراین سپهر از عنوان مجدد این مطالب در بخش کتاب حضرت فاطمه پرهیز کرده است. | |
− | این | + | وی سعی داشته است جمیع روایات را بیاورد و در مورد برخی از روایات بهصراحت هم اظهار نظر میکند و میگوید: فلان قول مردود است یا معتبر؛ برخلاف مورخین دیگر. در جای دیگر، سپهر در پایان یکی از مجلداتش صراحتا میگوید: «من بنده حمل این مصائب را بر خویشتن نهادم و این جلد مبارک را در این زمان اندک به پای بردم و پیداست که این مقدار تحریر را با نگارش کثیر نقد کردم و سهچندان این مجلد را بر کاغذپارهها نگاشته و بیخطر گذاشتم»؛ یعنی تحریر اولیه سپهر چیزی حدود دو یا سه برابر کار فعلی او بوده و از میان این تحریرها در حقیقت این تحریر را انتخاب کرده؛ پس برخی از افتادگیها مربوط به این مسئله میشود.<ref>جمشید کیانفر، مقاله ناسخ التواريخ، ص56-57</ref> |
− | + | سپهر، در نگارش تاریخ [[پیامبر اسلام]]، آرا و عقاید علمای فریقین را مورد ملاحظه قرار داده و در تألیف کتاب خود، آرایی را که در باب آنها اتفاق نظر وجود داشته، بیکموکاست نقل کرده است و در مورد آنهایی که محل اختلاف بوده، ابتدا نظرات علمای [[اهل سنت]] و سپس آرای علمای [[شیعه]] را ذکر کرده و در نهایت به بیان اختلاف آرا و عقاید پرداخته است. سپهر برخلاف مورخان دیگر که شرح حال و حوادث ایام [[ائمه اطهار]] را ذیل حوادث ایام خلفای [[بنی امیه|اموی]] و [[عباسیان|عباسی]] نگاشتهاند، حوادث روزگار خلفای اموی و عباسی را ذیل شرح احوال ائمه اطهار آورده است و در تألیف کتاب اول و دوم خود اکثر قریب به اتفاق کتابهای اهل سنت و شیعه را ملاحظه و بررسی نموده و در ضبط اسامی اشخاص و مکانها دقت کافی مبذول داشته است.<ref>ناظمیانفرد، ص252</ref> | |
+ | |||
+ | در بخش تاریخ سلاطین قاجار، مواد اولیه نگارش ناسخ التواريخ (تاریخ سلاطین قاجار)، شامل مسموعات، مشاهدات، خاطرات و یادداشتهای شخصی مؤلف و برخی اسناد رسمی و نوشتههای تاریخی است. وقایع مربوط به قبل از حیات خود را نیز از مطالعه کتب تاریخی و گفتههای دیگران به رشته تحریر درآورده است. از دیدگاه ادبی نیز سبک نگارش کتاب، سبکی ترکیبی، شامل نثر قبل و بعد از مغول میباشد؛ بهعبارتدیگر، ترکیب جملات شبیه نثر قبل از مغول و واژهها و کلمات گاهی از نثر قبل و یا بعد از مغول انتخاب شده است؛ اما در مجموع به شیوهای روان به رشته تحریر درآمده است.<ref>حسین احمدی، نقد و نظری در باب کتاب «ناسخ التواريخ قاجاریه»، ص27</ref> | ||
− | + | این کتاب تنها منبع دوره قاجاریه است که به شرح مبسوط و مفصل وقایع تاریخی پرداخته و جزئیات حوادث را در متن خود نهفته دارد و یگانه مأخذی است که به ذکر اولاد و احفاد و زوجات شاهان قاجار در عصر خود پرداخته و پیرامون اصل و نسب و فرزندان و نتیجه و نبیره آنها سخن گفته است که برای آشنایی با وضعیت دربار قاجاریه در عهد سلاطین اولیه این سلسله متضمن اطلاعات بسیار خوبی است. | |
− | + | نکته برجسته و حائز اهمیت دیگر در تاریخ سلاطین قاجاریه سپهر، توجه به جنبشها و نهضتهای اجتماعی در این دوره است و اطلاعات ارزشمندی را در زمینه تاریخ اجتماعی ایران در این زمان ارائه میکند. فتنه [[بابیه]] در این اثر بیشترین حجم مطلب را به نسبت دیگر آثار عصر قاجار چون منتظم ناصری، حقائق الأخبار و مآثر الآثار، به خود اختصاص داده است. لازم به ذکر است که گرچه دیدگاه تعصبی لسانالملک نسبت به بابیه خاطره کینهتوزی نظامالملک نسبت به [[اسماعیلیه]] را در سیاستنامه در ذهن تداعی میکند، اما حاوی اطلاعات مفیدی پیرامون این ماجراست. این کتاب برخلاف «مآثر الآثار» که تنها به ذکر نام وقایع و شورشها اکتفا کرده و از تفصیل وقایع و علل بروز آن اجتناب نموده، علل و انگیزه شورشها و تضادهای درونی جامعه قاجار را نیز بیان کرده است. همچنین زمینه و روند روابط ایران و [[افغانستان]] در عهد ناصری، جریان محاصره و فتح هرات توسط حسامالسلطنه، هجوم انگلیسیها به مرزهای جنوبی کشور و شرح مفصل پایداری و رشادت دلاوران تنگستانی و فداکاری باقر خان تنگستانی، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار محققان میگذارد.<ref>همان، ص27-28.</ref> | |
− | + | ==نقد کتاب== | |
− | + | چنانکه گفته آمد، لسان الملك در كنار كار ديوانى، مأمور شد تا كتابى را درباره تاريخ جهان از آدم عليه السلام تا آن زمان، بنگارد؛<ref>لغتنامه دهخدا: مدخل "سپهر كاشانى".</ref> به نحوی كه همه آنچه را گفته اند و امكان وقوع دارد و محال نيست، در خود جاى دهد، هرچند دور از ذهن باشد. او اين تفصيل را در بخش مربوط به [[امام حسين]] عليه السلام حفظ كرده و از اين رو «هر قصّه را كه در كتب معارف مورّخين و محدّثين»<ref>ناسخ التواريخ: ج۱، ص۳۷۸.</ref> ديده، آورده است. | |
− | + | او هر چند، گاه به گاه به نقد پاره اى منقولات دست مى يازد، اما خود نيز اشتباهات تاريخى دارد و مطالب ضعيف به كتابش راه يافته است و از اين رو با وجود استفاده اهل منبر و [[مرثیه]] از آن، نمى توان متفردات آن را معتبر دانست. | |
+ | قاضى طباطبايى اشتباهات آن را فراوان دانسته و محتويات بدون مدرك آن را قابل اعتماد ندانسته است.<ref>تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا عليه السلام: ص۹۷ و ص۱۲.</ref> [[شهيد مرتضی مطهرى|شهيد مطهرى]] نيز هر چند مؤلّف را متدين خوانده، اما تاريخش را چندان معتبر ندانسته و برخى از اشتباهات تاريخى او را گوشزد كرده است.<ref>فلسفه تاريخ: ص۱۴؛ حماسه حسينى: ج۲، ص۱۰۷.</ref> از جمله استاد مطهرى اين نكته را بر مؤلف «ناسخ التواريخ» خرده مىگيرد كه نوشته: اسب امام حسين عليه السلام چهل تن را با لگد و دندان كشت و سپس به [[خیمه گاه کربلا|خيمه]] امام حسين عليه السلام بازگشت و چندان سر خود را به زمين كوبيد كه جان از تنش بيرون شد! | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *نرم افزار جامع منابع تاریخ (نور السیره)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. | |
− | * | + | *فرهنگنامه مرثيهسرايی و عزاداری سيدالشهدا عليهالسلام، محمد محمدی ریشهری، قم، دارالحدیث، 1387. |
− | * | + | *کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری. |
− | |||
[[رده:منابع تاریخ اسلام]] | [[رده:منابع تاریخ اسلام]] | ||
− | [[رده: | + | [[رده:کتابهای تاریخی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۸
نویسنده | محمدتقی سپهر |
موضوع | تاریخ اسلام و ایران |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 17 |
|
کتاب «ناسخ التواریخ» تألیف محمدتقى سپهر (م، 1297 ق)، كتابی در موضوع تاریخ عمومى است، كه به وقایع تاریخى از ابتداى خلقت تا سلسله قاجاریه (سال 1273 ق) پرداخته است.
مؤلف
محمدتقى سپهر، معروف به «لسان الملک» (م، 1297 ق) مورخ و ادیب ایرانی در قرن 13 قمری است. وى پس از تحصیل مقدمات علوم قدیم به فنون شعر و عروض و قافیه پرداخت. در جوانى از كاشان به تهران آمد و به خدمت همشهرى خود، مرحوم صبا -ملك الشعراى عصر فتحعلى شاه قاجار- رسید و به تشویق صبا به تألیف كتابى در علم قافیه مشغول شد؛ ولى به علت فوت صبا در سال 1238 ق. این كار ناتمام ماند و میرزا محمدتقى به كاشان برگشت و در آنجا محمود میرزا، پسر فتحعلى شاه حكمران كاشان او را به منادمت خود برگزید و به او تخلص «سپهر» داد.
سپس از طرف فتحعلى شاه به تهران دعوت شد و در سلك اعضاى دیوان درآمد. سپهر در عهد محمدشاه مداح خاص شاه و منشى و مستوفى دیوان شد و به نوشتن كتاب «ناسخ التواریخ» مأموریت یافت. برخی دیگر از آثار سپهر عبارتند از: براهین العجم، اسرارالانوار، دیوان اشعار.
محمدتقى سپهر در هفدهم ربیع الثانی 1297 ق. در تهران وفات یافت و پیکر او را به نجف اشرف منتقل ساختند.
معرفى كتاب
کتاب «ناسخ التواریخ» که میتوان به اعتباری آن را در زمره تواریخ عمومی بشمار آورد، با دستور محمد شاه قاجار به میرزا محمدتقی خان سپهر و حمایتهای میرزا آقاسی تألیف یافت. تلاشهاى او در این زمینه موجب شد تا پس از چندى ناصرالدین شاه قاجار به او لقب «لسان الملک» دهد.
مؤلف، این كتاب را از دوران قبل از هبوط حضرت آدم آغاز كرده و مجلدى چند از آن را به ذكر احوال پیامبران و امامان علیهم السلام اختصاص داده و از آن پس، تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام را با استفاده از آثار مورخان سلف آورده است.
تا آنجا که استنباط میشود، سپهر دو خصیصه مشخص دارد: اولا بارها اذعان میکند که من تمامی منابع شیعه و سنی را دیدم و هر کجا که مطلبی بود، انتخاب کردم؛ مگر اینکه دو یا سه روایت دقیقا مثل هم باشد که از آن پرهیز کردم و یکی را انتخاب کردم. این امر در باب اشعار هم مصداق دارد. مسئله دیگر، نگاه سپهر به خاندان نبوت است که در کمتر کتابی میتوان آن را دید. میتوان بهجرأت اذعان کرد که نگاه ایرانی به مذهب اسلام در کتاب سپهر بهطور کامل آمده است و کتاب مملو از این نگاه است. سپهر اساسا خاندان نبوت را، با دید ایرانی نگاه میکند و آنها را اصلا عرب نمیداند... آنگونه که سپهر عاشقانه و با دید یک ایرانی همچون ایرانیهای امروز به خاندان اهل بیت توجه داشت، منحصربهفرد است.
محتوای کتاب
ناسخ التواريخ شامل سه دفتر است: دفتر اول (کتاب اول)، شامل دو مجلد است (منظور از مجلد در اینجا نسخه قدیم است و در نسخه کنونی مجلدها متفاوت است)؛ داستان هبوط حضرت آدم تا روزگار حضرت عیسی(ع) در مجلد اول و ظهور مسیح تا سرآغاز هجرت رسول اکرم(ص)، در مجلد دوم جای دارد.
مؤلف قصد داشت در کتاب دوم (دفتر دوم) حوادث آغاز هجرت رسول اکرم(ص) تا روزگار خود را در ده مجلد بنگارد، اما موفق به تألیف شش مجلد آن شد. این دفتر که سیر زمانی کتاب اول را میپیماید، مشتمل بر مجلدات ششگانهای است که تاریخ و سیره حضرت رسول از آغاز هجرت تا رحلت آن حضرت با ذکر اوصاف و متعلقات ایشان را در مجلد اول، تاریخ خلفای نخستین و شرح حال صحابه و ایام مشهور و امثله عرب را در مجلد دوم، شرح حال امام علی بن ابیطالب(ع) را در مجلد سوم، شرح حال حضرت زهرا(س) را در مجلد چهارم، شرح حال امام حسن(ع) را در مجلد پنجم و شرح حال امام حسین(ع) را در مجلد ششم جای داده است.
ایشان کتاب دوم خود را در پایان حیات امام حسین(ع) رها کرد و کتاب سوم (دفتر سوم) خود را بیهیچ ربط و نسبت با دو کتاب پیشین، به تاریخ سلسله قاجاریه اختصاص داد و آن را در سه مجلد تألیف نمود که در مجلد اول به اصل و نسب قاجاران و چگونگی برآمدن آنها بر سریر قدرت تا پایان سلطنت فتحعلی شاه قاجار و در مجلد دوم به سلطنت چهارده ساله محمد شاه قاجار و در مجلد سوم به دوازده سال اول سلطنت ناصرالدین شاه پرداخته است.[۱]
مؤلف در تألیف کتاب اول مبنای تاریخ را بر هبوط آدم گذارده و تا سال اول هجرت وقایع را ذیل گذشت ایام بر هبوط نگاشته؛ چنانکه ولادت رسولالله(ص) را برابر ششهزاروصدوشصتوسه سال بعد از هبوط آدم و ولادت امیرالمؤمنین(ع) را برابر ششهزاروصدونودوسه سال بعد از هبوط نگاشته است. بنابراین در کتاب (دفتر) اول، سال هبوط آدم صفی مبدأ تاریخ حوادث ایام بوده است. زمان نگارش کتاب (دفتر) دوم که از هجرت رسولالله شروع میشود، مبنای تاریخ را عوض کرده و هجرت رسول را مبنای تاریخ وقایع ایام در تألیف قرار داده است و حوادث ایام و روزگار را بر مبنای تاریخ هجری نگاشته است.
«ناسخ التواريخ»، کتابی است که تداوم مطلب در آن هست. درست است که بخشهایی از کتاب (مجلدی که درباره پیامبر و خلفاست) به شخصیتهایی مثل حضرت علی(ع) اختصاص دارد و کتاب دوم (مجلد بعد از خلفا) مختص حضرت علی است؛ اما کتاب دوم از زمانی است که حضرت علی به خلافت میرسد. بنابراین اگر کسی در مورد قبل از خلافت حضرت علی، مطلبی بخواهد، باید به دو کتاب قبلی، یعنی کتاب پیامبر و خلفا مراجعه کند؛ پس یک تداوم مطلب در کل کار سپهر وجود دارد و نمیتوان گفت که سپهر صرفا در اینجا همه حرفها را زده و هرآنچه را که در یک کتاب نگفته، از آن غفلت کرده است.
در باب حضرت فاطمه(س)، عصارهای را در کتاب حضرت فاطمه میبینید؛ چراکه در کتاب رسولاللّه در باب تولد دخت گرامی حضرت رسول و در کتاب خلفا – بهخصوص در باب خلافت ابوبکر، خلیفه اول - در باب احتجاج حضرت فاطمه با خلیفه اول و عمر، مطالب زیادی هست؛ بنابراین سپهر از عنوان مجدد این مطالب در بخش کتاب حضرت فاطمه پرهیز کرده است.
وی سعی داشته است جمیع روایات را بیاورد و در مورد برخی از روایات بهصراحت هم اظهار نظر میکند و میگوید: فلان قول مردود است یا معتبر؛ برخلاف مورخین دیگر. در جای دیگر، سپهر در پایان یکی از مجلداتش صراحتا میگوید: «من بنده حمل این مصائب را بر خویشتن نهادم و این جلد مبارک را در این زمان اندک به پای بردم و پیداست که این مقدار تحریر را با نگارش کثیر نقد کردم و سهچندان این مجلد را بر کاغذپارهها نگاشته و بیخطر گذاشتم»؛ یعنی تحریر اولیه سپهر چیزی حدود دو یا سه برابر کار فعلی او بوده و از میان این تحریرها در حقیقت این تحریر را انتخاب کرده؛ پس برخی از افتادگیها مربوط به این مسئله میشود.[۲]
سپهر، در نگارش تاریخ پیامبر اسلام، آرا و عقاید علمای فریقین را مورد ملاحظه قرار داده و در تألیف کتاب خود، آرایی را که در باب آنها اتفاق نظر وجود داشته، بیکموکاست نقل کرده است و در مورد آنهایی که محل اختلاف بوده، ابتدا نظرات علمای اهل سنت و سپس آرای علمای شیعه را ذکر کرده و در نهایت به بیان اختلاف آرا و عقاید پرداخته است. سپهر برخلاف مورخان دیگر که شرح حال و حوادث ایام ائمه اطهار را ذیل حوادث ایام خلفای اموی و عباسی نگاشتهاند، حوادث روزگار خلفای اموی و عباسی را ذیل شرح احوال ائمه اطهار آورده است و در تألیف کتاب اول و دوم خود اکثر قریب به اتفاق کتابهای اهل سنت و شیعه را ملاحظه و بررسی نموده و در ضبط اسامی اشخاص و مکانها دقت کافی مبذول داشته است.[۳]
در بخش تاریخ سلاطین قاجار، مواد اولیه نگارش ناسخ التواريخ (تاریخ سلاطین قاجار)، شامل مسموعات، مشاهدات، خاطرات و یادداشتهای شخصی مؤلف و برخی اسناد رسمی و نوشتههای تاریخی است. وقایع مربوط به قبل از حیات خود را نیز از مطالعه کتب تاریخی و گفتههای دیگران به رشته تحریر درآورده است. از دیدگاه ادبی نیز سبک نگارش کتاب، سبکی ترکیبی، شامل نثر قبل و بعد از مغول میباشد؛ بهعبارتدیگر، ترکیب جملات شبیه نثر قبل از مغول و واژهها و کلمات گاهی از نثر قبل و یا بعد از مغول انتخاب شده است؛ اما در مجموع به شیوهای روان به رشته تحریر درآمده است.[۴]
این کتاب تنها منبع دوره قاجاریه است که به شرح مبسوط و مفصل وقایع تاریخی پرداخته و جزئیات حوادث را در متن خود نهفته دارد و یگانه مأخذی است که به ذکر اولاد و احفاد و زوجات شاهان قاجار در عصر خود پرداخته و پیرامون اصل و نسب و فرزندان و نتیجه و نبیره آنها سخن گفته است که برای آشنایی با وضعیت دربار قاجاریه در عهد سلاطین اولیه این سلسله متضمن اطلاعات بسیار خوبی است.
نکته برجسته و حائز اهمیت دیگر در تاریخ سلاطین قاجاریه سپهر، توجه به جنبشها و نهضتهای اجتماعی در این دوره است و اطلاعات ارزشمندی را در زمینه تاریخ اجتماعی ایران در این زمان ارائه میکند. فتنه بابیه در این اثر بیشترین حجم مطلب را به نسبت دیگر آثار عصر قاجار چون منتظم ناصری، حقائق الأخبار و مآثر الآثار، به خود اختصاص داده است. لازم به ذکر است که گرچه دیدگاه تعصبی لسانالملک نسبت به بابیه خاطره کینهتوزی نظامالملک نسبت به اسماعیلیه را در سیاستنامه در ذهن تداعی میکند، اما حاوی اطلاعات مفیدی پیرامون این ماجراست. این کتاب برخلاف «مآثر الآثار» که تنها به ذکر نام وقایع و شورشها اکتفا کرده و از تفصیل وقایع و علل بروز آن اجتناب نموده، علل و انگیزه شورشها و تضادهای درونی جامعه قاجار را نیز بیان کرده است. همچنین زمینه و روند روابط ایران و افغانستان در عهد ناصری، جریان محاصره و فتح هرات توسط حسامالسلطنه، هجوم انگلیسیها به مرزهای جنوبی کشور و شرح مفصل پایداری و رشادت دلاوران تنگستانی و فداکاری باقر خان تنگستانی، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار محققان میگذارد.[۵]
نقد کتاب
چنانکه گفته آمد، لسان الملك در كنار كار ديوانى، مأمور شد تا كتابى را درباره تاريخ جهان از آدم عليه السلام تا آن زمان، بنگارد؛[۶] به نحوی كه همه آنچه را گفته اند و امكان وقوع دارد و محال نيست، در خود جاى دهد، هرچند دور از ذهن باشد. او اين تفصيل را در بخش مربوط به امام حسين عليه السلام حفظ كرده و از اين رو «هر قصّه را كه در كتب معارف مورّخين و محدّثين»[۷] ديده، آورده است.
او هر چند، گاه به گاه به نقد پاره اى منقولات دست مى يازد، اما خود نيز اشتباهات تاريخى دارد و مطالب ضعيف به كتابش راه يافته است و از اين رو با وجود استفاده اهل منبر و مرثیه از آن، نمى توان متفردات آن را معتبر دانست.
قاضى طباطبايى اشتباهات آن را فراوان دانسته و محتويات بدون مدرك آن را قابل اعتماد ندانسته است.[۸] شهيد مطهرى نيز هر چند مؤلّف را متدين خوانده، اما تاريخش را چندان معتبر ندانسته و برخى از اشتباهات تاريخى او را گوشزد كرده است.[۹] از جمله استاد مطهرى اين نكته را بر مؤلف «ناسخ التواريخ» خرده مىگيرد كه نوشته: اسب امام حسين عليه السلام چهل تن را با لگد و دندان كشت و سپس به خيمه امام حسين عليه السلام بازگشت و چندان سر خود را به زمين كوبيد كه جان از تنش بيرون شد!
پانویس
- ↑ علی ناظمیانفرد، «ناسخ التواريخ» (زندگانی پیامبر اسلام)، ص252.
- ↑ جمشید کیانفر، مقاله ناسخ التواريخ، ص56-57
- ↑ ناظمیانفرد، ص252
- ↑ حسین احمدی، نقد و نظری در باب کتاب «ناسخ التواريخ قاجاریه»، ص27
- ↑ همان، ص27-28.
- ↑ لغتنامه دهخدا: مدخل "سپهر كاشانى".
- ↑ ناسخ التواريخ: ج۱، ص۳۷۸.
- ↑ تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا عليه السلام: ص۹۷ و ص۱۲.
- ↑ فلسفه تاريخ: ص۱۴؛ حماسه حسينى: ج۲، ص۱۰۷.
منابع
- نرم افزار جامع منابع تاریخ (نور السیره)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
- فرهنگنامه مرثيهسرايی و عزاداری سيدالشهدا عليهالسلام، محمد محمدی ریشهری، قم، دارالحدیث، 1387.
- کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری.