مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

افسانه غرانیق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
داستان غرانیق مشهور به افسانه غرانیق، داستانی جعلی است مبنی بر اینکه شیطان در اثنای دریافت سوره نجم توسط پیامبر اکرم آیاتی بر آن حضرت القا نموده که مضمون آن تایید بت پرستان بوده است. این داستان بارها توسط عالمان شیعه با دلایل متعدد مردود اعلام شده است.  
+
{{خوب}}
 +
 
 +
'''«افسانه غَرانیق»'''، داستانی جعلی است مبنی بر اینکه [[شیطان]] در هنگام دریافت [[سوره نجم]] توسط [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلّی اللّه علیه وآله، آیاتی بر آن حضرت القا نموده که مضمون آن تایید [[بت پرستی|بت‌پرستی]] بوده است. این داستان بارها توسط عالمان [[شیعه]] با دلایل متعدد مردود اعلام شده است.  
  
 
==روایت غرانیق==
 
==روایت غرانیق==
 
آنچه در افسانه غرانیق آمده است چنین است:
 
آنچه در افسانه غرانیق آمده است چنین است:
  
در سال پنجم [[بعثت]]) روزی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در كنار كعبه در هنگام قرائت [[سوره نجم|سوره والنجم]] چون به آیات «أَ فَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری » رسید ناگهان بر زبانش جاری شد كه: «تلك الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی» (اینها غرانیق عالی مقامند و شفاعت آنها مورد رضایت است) و با این گفته مشركان شاد شدند، اما شب هنگام [[جبرئیل]] نازل گردید و گفت این دو جمله (آیات شیطانی) را شیطان بر زبان تو جاری ساخت و من هرگز چنین جمله هایی نگفته ام.<ref> محمد يوسف حريرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، نشر هجرت، ص 277 </ref>  
+
در سال پنجم [[بعثت]]، روزی [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه وآله در کنار [[کعبه]] در هنگام قرائت [[سوره نجم|سوره نجم]] چون به آیات {{متن قرآن|«أَ فَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری»}}، رسید ناگهان بر زبانش جاری شد که: «تلک الغرانیق العُلی و انّ شفاعتهن لتُرتَجی» (اینها غرانیق عالی مقامند و شفاعت آنها مورد رضایت است) و با این گفته، مشرکان شاد شدند، اما شب هنگام [[جبرئیل]] نازل گردید و گفت این دو جمله (آیات شیطانی) را [[شیطان]] بر زبان تو جاری ساخت و من هرگز چنین جمله هایی نگفته ام.<ref> محمد یوسف حریرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، نشر هجرت، ص ۲۷۷ </ref>
 
 
==کتاب آیات شیطانی==
 
بر اساس همين افسانه سلمان رشدي مرتد كتاب كفرآميز آيات شيطاني را نوشت كه بلافاصله بعد از انتشار آن مورد اعتراض شديد مسلمين قرار گرفت و توسط مراجع عاليقدر تشيّع و رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) نويسنده و ناشران آگاه از محتواي كتاب محكوم به ارتداد و اعدام گرديدند <ref> چرا اِبن تيميه افسانه غرانيق را قبول نموده ­است؟، سایت حج به نقل از صحيفه نور، ج 21ص263. </ref> این آیه در طول تاریخ اسلام و بلاخص پس از انتشار کتاب آیات شیطانی بارها از سوی محققین مورد نقد قرار گرفته و مردود اعلام گردیده است.
 
 
 
==دلایل محققان بر جعلی بودن غرانیق==
 
  
'''الف. اصولا در لغت و اشعار عرب لفظ غرانیق درباره خدایان آنها بكار نرفته است،''' تنها غرنیق و غرنوق در لغت به معنی مرغ آبی سیاه یا سفید یا حیوان سفید و زیبا آمده كه هیچ یك از این معانی با معنای خدایان سازگار نیست.
+
ابن کلبی مورخ قرن دوم (متوفای ۲۰۴ هجری) در کتاب «الاصنام» خود درباره ریشه روایت ساختگی غرانیق می نویسد: طایفه [[قریش]] هنگام [[طواف]] [[کعبه]] این سرودها را می خواندند: "لات و عزا و مناة که مانند پرنده آبی زیبا هستند ما به شفاعت و یاری آنها نیازمند هستیم"؛ و به این ترتیب قریشیان معتقد بودند که این بت ها شفاعت می کنند، اما وقتی [[پیامبر اکرم]] صلّی اللّه علیه و آله مبعوث شد آیات در مذمت لات و عزی و منات نازل شد. و به این ترتیب معلوم می شود روایات ذکر شده حقیقت را واژگونه کرده و با دروغی بزرگ و ناجوانمردانه این عبارات را به پیامبر اکرم نسبت داده اند.<ref> محمد یوسف حریرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص ۲۷۸ </ref>
  
ب. آیاتی كه بعد از ذكر نام بت ها (در دنباله آیه) می آید همه بیان مذمت بت ها و زشتی و پستی آنهاست (بتان جز نام هایی بیش نیستند كه شما و پدرانتان نامیده اید و خدا هیچ حجتی درباره آنها نازل نكرده است) و با این مذمت چگونه ممكن است چند جمله قبل از آن مدح بت ها شده باشد؟!
+
بر اساس همین افسانه، شخصی به نام سلمان رشدی، کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» را نوشت، که بلافاصله بعد از انتشار آن مورد اعتراض شدید مسلمین قرار گرفت و توسط مراجع عالیقدر [[تشیع]] و خصوصا رهبر کبیر انقلاب اسلامی [[امام خمینی|امام خمینی]](ره)، نویسنده و ناشران آگاه از محتوای کتاب محکوم به [[ارتداد]] و اعدام گردیدند.<ref> چرا ابن تیمیه افسانه غرانیق را قبول نموده ­است؟، سایت حج به نقل از صحیفه نور، ج۲۱ ص۲۶۳. </ref>
  
'''ب. آيات آغاز سوره صريحا اين خرافات را ابطال مى‌كند.''' آنجا كه مى‌گويد:
+
==دلایل جعلی بودن افسانه غرانیق==
  
وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌- إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌.
+
الف. اصولا در لغت و اشعار عرب لفظ «غرانیق» درباره خدایان آنها بکار نرفته است، تنها غرنیق و غرنوق در لغت به معنی مرغ آبی سیاه یا سفید یا حیوان سفید و زیبا آمده که هیچ یک از این معانی با معنای خدایان سازگار نیست.
  
يعنى پيامبر از روى هواى نفس سخن نمى‌گويد- آنچه مى‌گويد تنها وحى الهى است. <ref> محمد جواد نجفى خمينى، تفسیر آسان، ج13، ص 54 </ref>
+
ب. آیاتی که بعد از ذکر نام بت ها ([[لات]] وَ [[عزّی|عُزَّی]] و [[منات|مَناةَ]]) می آید همه بیان مذمت بت ها و زشتی و پستی آنهاست (بتها جز نام هایی بیش نیستند که شما و پدرانتان نامیده اید و خدا هیچ حجتی درباره آنها نازل نکرده است) و با این مذمت، چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن مدح بت ها شده باشد؟!
  
'''ج. ادله قطعيّه‌‌اى كه دلالت بر عصمت آن حضرت دارند اين حديث را تكذيب مى‌كنند'''
+
ب. آیات آغاز [[سوره نجم]] صریحا این [[خرافات]] را ابطال مى‌کند. آنجا که مى‌گوید: {{متن قرآن|«وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یُوحى‌»}}. یعنى پیامبر از روى هواى نفس سخن نمى‌گوید، آنچه مى‌گوید تنها [[وحى]] الهى است.<ref> محمد جواد نجفى خمینى، تفسیر آسان، ج۱۳، ص ۵۴ </ref>
  
علامه طباطبائی در نقد روایت غرانیق می گوید:  
+
ج. ادله قطعیه‌‌اى که دلالت بر [[عصمت]] پیامبر دارند این داستان را تکذیب مى‌کنند. [[علامه طباطبائی]] در نقد روایت غرانیق می گوید: ادله قطعی که دلالت بر عصمت آن جناب دارد متن این روایت را تکذیب مى‌کند، پس ما به حکم آن ادله لازم است ساحت آن جناب را منزه از چنین خطایى بدانیم. علاوه بر این که این روایت شنیع‌ترین مراحل [[جهل]] را به آن جناب نسبت مى‌دهد براى اینکه به او نسبت مى‌دهد که نمى‌دانسته جمله "تلک الغرانیق العُلى ..." کلام خدا نیست و [[جبرئیل]] آن را نیاورده و نمى‌دانسته که این کلام [[کفر]] صریح و موجب [[ارتداد]] از [[دین]] است. تازه این نادانى‌اش آن قدر ادامه یافته تا [[سوره]] تمام شده، و [[سجده]] آخر آن را به جا آورده باز هم متوجه خطاى خود نشده تا جبرئیل نازل شده، دوباره سوره را بر او عرضه کرده و این دو جمله کفرآمیز را هم جزو سوره خوانده است. آن وقت جبرئیل گفته من آن را نازل نکرده‌‌ام... .<ref> ترجمه المیزان، ج‌۱۴، ص ۵۶۱ </ref>
ادله قطعيى كه دلالت بر عصمت آن جناب دارد متن اين روايت را تكذيب مى‌كند هر چند كه سندش صحيح باشد، پس ما به حكم آن ادله لازم است ساحت آن جناب را منزه از چنين خطايى بدانيم. علاوه بر اين كه اين روايت شنيع‌ترين مراحل جهل را به آن جناب نسبت مى‌دهد براى اينكه به او نسبت مى‌دهد كه نمى‌دانسته جمله" تلك الغرانيق العلى ..." كلام خدا نيست و جبرئيل آن را نياورده و نمى‌دانسته كه اين كلام كفر صريح و موجب ارتداد از دين است. تازه اين نادانى‌اش آن قدر ادامه يافته تا سوره تمام شده، و سجده آخر آن را به جا آورده باز هم متوجه خطاى خود نشده تا جبرئيل نازل شده، دوباره سوره را بر او عرضه كرده و اين دو جمله كفرآميز را هم جزو سوره خوانده است. آن وقت جبرئيل گفته من آن را نازل نكرده‌‌ام. ...<ref> ترجمه الميزان، ج‌14، ص 561 </ref>
 
  
'''د. ستیز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با بت ها رد كننده خرافه مذكور است.'''
+
د. ستیز [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله با بت ها، رد کننده خرافه مذکور است.
  
'''ه. تلبیس [[ابلیس]] در این جا لازمه اش تكذیب كلام خداوند است كه قرآن را ضمانت كرده است (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ).'''
+
ه. لازمه تلبیس [[ابلیس]] در اینجا، تکذیب کلام خداوند است که [[قرآن]] را حفظ و ضمانت کرده است: {{متن قرآن|«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»}} ([[سوره حجر]]، آیه ۹).
 
 
ز. راویان این افسانه افراد ضعیف و غیر [[موثق]] هستند و نیز قدیمی ترین مدرك این افسانه از تاریخ مسلمین، [[طبقات ابن سعد]] و [[تاریخ طبری]] است كه آنها نیز داستان را از زبان شش تن نقل می كنند كه در ماجرا حاضر نبوده اند:
 
 
 
1. محمد بن كعب قرظی- طبق مدارك مورخین یا اصولا در زمان پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و آله وجود نداشت و یا این كه تولدش در اواخر زندگی آن حضرت بوده و معلوم است كه این شخص در اوایل بعثت و حتی چند سال پس از هجرت هم متولد نشده بود.
 
 
 
2. محمد بن قیس- او از مهاجرین به حبشه بوده و در روز واقعه حضور نداشته است.
 
 
 
3. ابو العالیه ریاحی- وی اگرچه در زمان آن حضرت حیات داشت ولی به قول خودش هرگز پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و آله را ندیده است.
 
 
 
4. سعید بن جبیر- او متولد سال 38 یا 46 هجری است.
 
 
 
5. عبد اللّه بن عباس- او در سال 10 بعثت به دنيا آمد و در زمان حادثه هنوز متولد نشده بود.
 
 
 
6. مطلب بن عبد اللّه بن خنطب- او مسلما زمان حضرت را درك نكرده و برخی گویند وی از یاران پیغمبر تنها یكی را دیده است.<ref> محمد يوسف حريرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص 278 </ref>
 
 
 
==ریشه روایت ساختگی غرانیق==
 
 
 
ابن كلبی مورخ قرن دوم (و متوفای سال 204 هجری) در كتاب الاصنام خود می نویسد: «طایفه قریش هنگام طواف كعبه این سرودها را می خواندند: لات و عزا و مناة كه مانند پرنده آبی زیبا هستند ما به شفاعت و یاری آنها نیازمند هستیم (ترجمه فارسی، ص 60) و به این ترتیب قریشیان معتقد بودند كه این بت ها شفاعت می كنند، و وقتی پیامبر اكرم مبعوث شد آیات در مذمت لات و عزی و منات نازل شد. و به این ترتیب معلوم می شود روایات ذكر شده حقیقت را واژگونه كرده و با دروغی بزرگ و ناجوانمردانه این عبارات را به پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و آله نسبت داده اند.<ref> محمد يوسف حريرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص 278 </ref>
 
  
 +
ز. راویان این افسانه، افراد ضعیف و غیر موثق هستند و نیز قدیمی ترین مدرک این افسانه از تاریخ مسلمین، [[الطبقات الکبری (کتاب)|طبقات]] ابن سعد و [[تاریخ طبری]] است که آنها نیز داستان را از زبان شش تن نقل می کنند که در ماجرا حاضر نبوده اند: از جمله محمد بن کعب قرظی که طبق مدارک مورخین یا اصولا در زمان پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله وجود نداشت و یا این که تولدش در اواخر زندگی آن حضرت بوده و معلوم است که این شخص در اوایل بعثت و حتی چند سال پس از هجرت هم متولد نشده بود. یا محمد بن قیس که او از مهاجرین به حبشه بوده و در روز واقعه حضور نداشته است. همچنین سعید بن جبیر، که متولد سال ۳۸ یا ۴۶ هجری است یا [[عبدالله بن عباس|عبداللّه بن عباس]] که در سال ۱۰ بعثت به دنیا آمد و در زمان حادثه هنوز متولد نشده بود.<ref> محمد یوسف حریرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص ۲۷۸ </ref>
 
==رد داستان غرانیق در منابع شیعه==
 
==رد داستان غرانیق در منابع شیعه==
داستان غرانیق بارها توسط عالمان شیعه با دلایل متعدد مردود اعلام شده است. در ذیل برخی از منابع شیعه در این مورد فهرست می گردد:  
+
داستان غرانیق بارها توسط عالمان [[شیعه]] با دلایل متعدد مردود اعلام شده است. در ذیل برخی از منابع شیعه در این مورد فهرست می گردد:  
*المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 11، صفحه 38
 
* تفسیر نمونه، جلد 22، صفحه 517
 
*التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، جلد 1 : صفحه (85-98)، (119-130)
 
* نقش ائمه در احیاء دین، علامه عسكری، ص 367 به بعد
 
* «جنایات تاریخ»، سید جعفر شهیدی، ج 3، ص 21 الی 45
 
* تفسير أحسن الحديث، سيد على اكبر قرشی، ج‌7، ص: 69
 
  
 +
*[[المیزان فی تفسیر القرآن]]، جلد ۱۱، صفحه ۳۸
 +
*[[تفسیر نمونه]]، آیت الله [[ناصر مکارم شیرازی]] جلد ۲۲، صفحه ۵۱۷
 +
*التمهید فی علوم القرآن، محمدهادی معرفت، جلد ۱، صفحه (۸۵-۹۸)، (۱۱۹-۱۳۰)
 +
*نقش ائمه در احیاء دین، [[سید مرتضی عسکری|علامه سید مرتضی عسکری]]، ص ۳۶۷ به بعد
 +
*«جنایات تاریخ»، سید جعفر شهیدی، ج ۳، ص ۲۱-۴۵
 +
*[[تفسیر احسن الحدیث (کتاب)|تفسیر أحسن الحدیث]]، سید على اکبر قرشی، ج‌۷، ص ۶۹
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* فرهنگ اصطلاحات قرآنی، محمد يوسف حريرى‌، نشر هجرت
+
*تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ترجمه سید محمدباقر موسوی، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۷۴.
* تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبائی،ترجمه سيد محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌‌ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1374
+
*فرهنگ اصطلاحات قرآنی، محمد یوسف حریرى‌، نشر هجرت.
* تفسیر آسان؛ محمد جواد نجفى خمينى،انتشارات اسلاميه‌، تهران‌،1398 ق‌
+
*تفسیر آسان، محمدجواد نجفى خمینى، انتشارات اسلامیه‌، تهران‌، ۱۳۹۸ ق‌.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
[[رده:تاریخ اسلام]][[رده: تاریخ پیامبر اسلام]][[رده:تاریخ قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۲


«افسانه غَرانیق»، داستانی جعلی است مبنی بر اینکه شیطان در هنگام دریافت سوره نجم توسط پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله، آیاتی بر آن حضرت القا نموده که مضمون آن تایید بت‌پرستی بوده است. این داستان بارها توسط عالمان شیعه با دلایل متعدد مردود اعلام شده است.

روایت غرانیق

آنچه در افسانه غرانیق آمده است چنین است:

در سال پنجم بعثت، روزی رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله در کنار کعبه در هنگام قرائت سوره نجم چون به آیات «أَ فَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری»، رسید ناگهان بر زبانش جاری شد که: «تلک الغرانیق العُلی و انّ شفاعتهن لتُرتَجی» (اینها غرانیق عالی مقامند و شفاعت آنها مورد رضایت است) و با این گفته، مشرکان شاد شدند، اما شب هنگام جبرئیل نازل گردید و گفت این دو جمله (آیات شیطانی) را شیطان بر زبان تو جاری ساخت و من هرگز چنین جمله هایی نگفته ام.[۱]

ابن کلبی مورخ قرن دوم (متوفای ۲۰۴ هجری) در کتاب «الاصنام» خود درباره ریشه روایت ساختگی غرانیق می نویسد: طایفه قریش هنگام طواف کعبه این سرودها را می خواندند: "لات و عزا و مناة که مانند پرنده آبی زیبا هستند ما به شفاعت و یاری آنها نیازمند هستیم"؛ و به این ترتیب قریشیان معتقد بودند که این بت ها شفاعت می کنند، اما وقتی پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله مبعوث شد آیات در مذمت لات و عزی و منات نازل شد. و به این ترتیب معلوم می شود روایات ذکر شده حقیقت را واژگونه کرده و با دروغی بزرگ و ناجوانمردانه این عبارات را به پیامبر اکرم نسبت داده اند.[۲]

بر اساس همین افسانه، شخصی به نام سلمان رشدی، کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» را نوشت، که بلافاصله بعد از انتشار آن مورد اعتراض شدید مسلمین قرار گرفت و توسط مراجع عالیقدر تشیع و خصوصا رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)، نویسنده و ناشران آگاه از محتوای کتاب محکوم به ارتداد و اعدام گردیدند.[۳]

دلایل جعلی بودن افسانه غرانیق

الف. اصولا در لغت و اشعار عرب لفظ «غرانیق» درباره خدایان آنها بکار نرفته است، تنها غرنیق و غرنوق در لغت به معنی مرغ آبی سیاه یا سفید یا حیوان سفید و زیبا آمده که هیچ یک از این معانی با معنای خدایان سازگار نیست.

ب. آیاتی که بعد از ذکر نام بت ها (لات وَ عُزَّی و مَناةَ) می آید همه بیان مذمت بت ها و زشتی و پستی آنهاست (بتها جز نام هایی بیش نیستند که شما و پدرانتان نامیده اید و خدا هیچ حجتی درباره آنها نازل نکرده است) و با این مذمت، چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن مدح بت ها شده باشد؟!

ب. آیات آغاز سوره نجم صریحا این خرافات را ابطال مى‌کند. آنجا که مى‌گوید: «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یُوحى‌». یعنى پیامبر از روى هواى نفس سخن نمى‌گوید، آنچه مى‌گوید تنها وحى الهى است.[۴]

ج. ادله قطعیه‌‌اى که دلالت بر عصمت پیامبر دارند این داستان را تکذیب مى‌کنند. علامه طباطبائی در نقد روایت غرانیق می گوید: ادله قطعی که دلالت بر عصمت آن جناب دارد متن این روایت را تکذیب مى‌کند، پس ما به حکم آن ادله لازم است ساحت آن جناب را منزه از چنین خطایى بدانیم. علاوه بر این که این روایت شنیع‌ترین مراحل جهل را به آن جناب نسبت مى‌دهد براى اینکه به او نسبت مى‌دهد که نمى‌دانسته جمله "تلک الغرانیق العُلى ..." کلام خدا نیست و جبرئیل آن را نیاورده و نمى‌دانسته که این کلام کفر صریح و موجب ارتداد از دین است. تازه این نادانى‌اش آن قدر ادامه یافته تا سوره تمام شده، و سجده آخر آن را به جا آورده باز هم متوجه خطاى خود نشده تا جبرئیل نازل شده، دوباره سوره را بر او عرضه کرده و این دو جمله کفرآمیز را هم جزو سوره خوانده است. آن وقت جبرئیل گفته من آن را نازل نکرده‌‌ام... .[۵]

د. ستیز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با بت ها، رد کننده خرافه مذکور است.

ه. لازمه تلبیس ابلیس در اینجا، تکذیب کلام خداوند است که قرآن را حفظ و ضمانت کرده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (سوره حجر، آیه ۹).

ز. راویان این افسانه، افراد ضعیف و غیر موثق هستند و نیز قدیمی ترین مدرک این افسانه از تاریخ مسلمین، طبقات ابن سعد و تاریخ طبری است که آنها نیز داستان را از زبان شش تن نقل می کنند که در ماجرا حاضر نبوده اند: از جمله محمد بن کعب قرظی که طبق مدارک مورخین یا اصولا در زمان پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله وجود نداشت و یا این که تولدش در اواخر زندگی آن حضرت بوده و معلوم است که این شخص در اوایل بعثت و حتی چند سال پس از هجرت هم متولد نشده بود. یا محمد بن قیس که او از مهاجرین به حبشه بوده و در روز واقعه حضور نداشته است. همچنین سعید بن جبیر، که متولد سال ۳۸ یا ۴۶ هجری است یا عبداللّه بن عباس که در سال ۱۰ بعثت به دنیا آمد و در زمان حادثه هنوز متولد نشده بود.[۶]

رد داستان غرانیق در منابع شیعه

داستان غرانیق بارها توسط عالمان شیعه با دلایل متعدد مردود اعلام شده است. در ذیل برخی از منابع شیعه در این مورد فهرست می گردد:

پانویس

  1. محمد یوسف حریرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، نشر هجرت، ص ۲۷۷
  2. محمد یوسف حریرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص ۲۷۸
  3. چرا ابن تیمیه افسانه غرانیق را قبول نموده ­است؟، سایت حج به نقل از صحیفه نور، ج۲۱ ص۲۶۳.
  4. محمد جواد نجفى خمینى، تفسیر آسان، ج۱۳، ص ۵۴
  5. ترجمه المیزان، ج‌۱۴، ص ۵۶۱
  6. محمد یوسف حریرى‌، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص ۲۷۸

منابع

  • تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ترجمه سید محمدباقر موسوی، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۷۴.
  • فرهنگ اصطلاحات قرآنی، محمد یوسف حریرى‌، نشر هجرت.
  • تفسیر آسان، محمدجواد نجفى خمینى، انتشارات اسلامیه‌، تهران‌، ۱۳۹۸ ق‌.