اسیر بن عروة: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{مدخل دائرة المعارف|فرهنگ قرآن}} {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} اسير بن عروه انصا...' ایجاد کرد)
 
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ قرآن]]}}
+
'''«أُسَیر (أسَید) بن عروه انصارى»''' از افراد صاحب نفوذ در تیره بنى‌ابیرق و از مسلمانان متهم به [[نفاق]] بود.<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۹۰.</ref> او در [[جنگ احد]] و [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوات]] بعد شرکت داشت و در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]]، در فتح نهاوند کشته شد. أُسَیر و همدستانش در یک ماجراى سرقت، با گواهى [[دروغ]]، فرد بیگناهی را متهم کرده بودند؛ که آیاتی از [[قرآن]] در نکوهش آنان نازل شد.
  
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
+
==أسیر بن عروه در شأن نزول==
 +
برخى مفسّران، [[شأن نزول]] آیات ۱۰۵ تا ۱۱۳ [[سوره نساء]] را در‌ رابطه با گواهى [[دروغ]] أسیر بن عروه و همدستانش دانسته‌اند که با‌ این عمل، قصد گمراه کردن و فریب دادن [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله را داشتند<ref>جامع‌البیان، مج ۴، ج‌۵، ص‌۳۶۰ـ۳۶۲.</ref>: {{متن قرآن|«ولَولا فَضلُ اللَّهِ عَلَیک ورَحمَتُهُ لَهَمَّت طَائفَةٌ مِنهُم أن یضِلّوک وما یضِلّونَ الّا انفُسَهُم...»}}؛ و اگر لطف و رحمت الهى در حق تو نبود، گروهى از ایشان کوشیده بودند که تو را گمراه سازند، و [در واقع] کسى جز خود را گمراه نکنند.
  
اسير بن عروه انصارى، از طايفه بنى‌ابيرق و از منافقان است. <ref> الاستيعاب، ج‌1، ص‌190. </ref>
+
اینان در ماجراى سرقت سه نفر از تیره بنى ابیرق از شخصى به نام رفاعة بن زید، به دروغ، به پاکى افراد خویش گواهى دادند و چون قتادة بن نعمان، برادرزاده رفاعه، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله شکایت برد و از حضرت خواست تا آنان را به بازگرداندن سلاح مسروقه وادارد، از طرف اسَیر و دیگران به دروغگویى متهم شد و مورد سرزنش پیامبر صلى الله علیه وآله قرار گرفت. خداوند با نزول آیه ۱۰۵ نساء نادرستى گزارش بنى ابیرق را که توسط اسیر ارائه شده بود نشان داد: {{متن قرآن|«انّا انزَلنا الَیک الکتابَ بِالحَقّ لِتَحکمَ بَینَ النّاسِ بِما اراک اللَّهُ ولا تَکن لِلخائنینَ خَصیما»}}؛ ما کتاب آسمانى را به راستى و درستى بر تو فرود آوردیم تا [بر مبناى آن و] به مدد آنچه خداوند به تو نمایانده است، بین مردم داورى کنى و مدافع خیانت پیشگان مباش. بدین ترتیب، اسیر از طرف خداوند، به خیانت‌پیشگى وصف شد.
  
برخى مفسّران، نزول آيات 105 و 113 نساء(4) را در‌پى گواهى دروغ وى و همدستانش دانسته‌اند كه با‌اين عمل، قصد به انحراف كشاندن پيامبر(صلى الله عليه وآله) را داشته‌اند. <ref> جامع‌البيان، مج 4، ج‌5، ص‌360 ـ 362. </ref>
+
«[[شیخ طوسی]]» گوید: این آیه درباره بنى ابیرق نازل شد؛ از طائفه مزبور سه برادر بودند، به نام بشر و بشیر و مبشّر... اینان از راه نقب زدن به خانه عموى قتادة بن النعمان وارد شده و طعام و شمشیر و زره او را به دزدى بردند. عموى قتادة شکایت نزد برادرزاده خود قتادة که از اصحاب [[غزوه بدر|بدر]] بود، برد. قتادة نزد پیامبر آمد و قضیه دزدى آن سه نفر را براى وى نقل نمود و در خانه آن سه برادر مردى به نام لبید بن سهل که شخص فقیر و در عین حال شجاع و باایمان بود وجود داشت. بنو ابیرق دزدى مزبور را به لبید نسبت دادند، خبر به لبید رسید. شمشیر خود را برداشت و به سوى آن‌ها حمله برد و گفت: اى پسران ابیرق آیا مرا به سرقت متهم مى کنید؟ در صورتى که خودتان به این اتهام سزاوارترید و شما مردمى هستید که از روى نفاق [[رسول خدا]] صلى الله علیه وآله را هجو مى کنید و هجو خود را به [[قریش]] نسبت می‌دهید.
  
 +
لبید با این کیفیت از خود دفاع می‌نمود و در عین حال بنو ابیرق دریافتند که قتادة نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله رفته است. لذا به طرف مردى از طائفه او به نام [[اسیر بن عروة]] که مردى خطیب و سخنران بود، رفتند و قضیه را به او اطلاع دادند. اسیر با جماعتى نزد پیامبر رفتند و گفتند: یا رسول الله قتادة بن النعمان عده اى از طائفه ما را که داراى حسب و نسب مى باشیم، به دزدى متهم نموده در صورتى که چنین دزدى را مرتکب نشده اند.
 +
 +
در این میان قتادة نزد پیامبر آمد، رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: آیا به کسانى که داراى حسب و نسب مى باشند، [[تهمت]] دزدى زده اى؟ و با قتادة عتاب و خطاب نمود، قتادة غمگین شد و به طرف عموى خود برگشت و گفت: اى کاش مرده بودم و پیامبر با این کیفیت با من تکلم نمی‌کرد، چیزى به من فرمود که مایل به شنیدن آن نبودم. عموى قتادة گفت: خدا با ما یارى خواهد کرد سپس آیه ۱۱۲ همین سوره: {{متن قرآن|«وَ مَنْ یکسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا»}}، نازل گردید در حالتى که پسران ابیرق دزدى را به لبید نسبت داده و به وى تهمت زده بودند و نیز آیه ۱۱۳ هم در همین موضوع نازل گشت.
 +
 +
خبر نزول این آیات به بنوابیرق رسید، دانستند که با نزول این آیات، تهمت زدن خودشان آشکار گردیده. لذا از [[مدینه]] به طرف [[مکه]] رفتند و به مشرکین [[مکه]] ملحق گشته و [[ارتداد|مرتد]] شدند و در مکه با قریش بودند تا این که مکه بدست مسلمین فتح شد. پس از [[فتح مکه|فتح مکه]] بسوى [[شام]] گریختند، سپس درباره آنان آیه ۱۱۵ همین سوره {{متن قرآن|«وَ مَنْ یشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَینَ لَهُ الْهُدى ...»}} نازل شد.<ref>نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین، محمدباقر محقق،‌ ص ۲۴۲.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۳، ص ۳۳۰.
فرهنگ قرآن، ج 3.
+
*فرهنگ قرآن، ج۳.
 +
*نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین، محمدباقر محقق.
  
 
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۶

«أُسَیر (أسَید) بن عروه انصارى» از افراد صاحب نفوذ در تیره بنى‌ابیرق و از مسلمانان متهم به نفاق بود.[۱] او در جنگ احد و غزوات بعد شرکت داشت و در زمان عمر، در فتح نهاوند کشته شد. أُسَیر و همدستانش در یک ماجراى سرقت، با گواهى دروغ، فرد بیگناهی را متهم کرده بودند؛ که آیاتی از قرآن در نکوهش آنان نازل شد.

أسیر بن عروه در شأن نزول

برخى مفسّران، شأن نزول آیات ۱۰۵ تا ۱۱۳ سوره نساء را در‌ رابطه با گواهى دروغ أسیر بن عروه و همدستانش دانسته‌اند که با‌ این عمل، قصد گمراه کردن و فریب دادن پیامبر صلى الله علیه وآله را داشتند[۲]: «ولَولا فَضلُ اللَّهِ عَلَیک ورَحمَتُهُ لَهَمَّت طَائفَةٌ مِنهُم أن یضِلّوک وما یضِلّونَ الّا انفُسَهُم...»؛ و اگر لطف و رحمت الهى در حق تو نبود، گروهى از ایشان کوشیده بودند که تو را گمراه سازند، و [در واقع] کسى جز خود را گمراه نکنند.

اینان در ماجراى سرقت سه نفر از تیره بنى ابیرق از شخصى به نام رفاعة بن زید، به دروغ، به پاکى افراد خویش گواهى دادند و چون قتادة بن نعمان، برادرزاده رفاعه، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله شکایت برد و از حضرت خواست تا آنان را به بازگرداندن سلاح مسروقه وادارد، از طرف اسَیر و دیگران به دروغگویى متهم شد و مورد سرزنش پیامبر صلى الله علیه وآله قرار گرفت. خداوند با نزول آیه ۱۰۵ نساء نادرستى گزارش بنى ابیرق را که توسط اسیر ارائه شده بود نشان داد: «انّا انزَلنا الَیک الکتابَ بِالحَقّ لِتَحکمَ بَینَ النّاسِ بِما اراک اللَّهُ ولا تَکن لِلخائنینَ خَصیما»؛ ما کتاب آسمانى را به راستى و درستى بر تو فرود آوردیم تا [بر مبناى آن و] به مدد آنچه خداوند به تو نمایانده است، بین مردم داورى کنى و مدافع خیانت پیشگان مباش. بدین ترتیب، اسیر از طرف خداوند، به خیانت‌پیشگى وصف شد.

«شیخ طوسی» گوید: این آیه درباره بنى ابیرق نازل شد؛ از طائفه مزبور سه برادر بودند، به نام بشر و بشیر و مبشّر... اینان از راه نقب زدن به خانه عموى قتادة بن النعمان وارد شده و طعام و شمشیر و زره او را به دزدى بردند. عموى قتادة شکایت نزد برادرزاده خود قتادة که از اصحاب بدر بود، برد. قتادة نزد پیامبر آمد و قضیه دزدى آن سه نفر را براى وى نقل نمود و در خانه آن سه برادر مردى به نام لبید بن سهل که شخص فقیر و در عین حال شجاع و باایمان بود وجود داشت. بنو ابیرق دزدى مزبور را به لبید نسبت دادند، خبر به لبید رسید. شمشیر خود را برداشت و به سوى آن‌ها حمله برد و گفت: اى پسران ابیرق آیا مرا به سرقت متهم مى کنید؟ در صورتى که خودتان به این اتهام سزاوارترید و شما مردمى هستید که از روى نفاق رسول خدا صلى الله علیه وآله را هجو مى کنید و هجو خود را به قریش نسبت می‌دهید.

لبید با این کیفیت از خود دفاع می‌نمود و در عین حال بنو ابیرق دریافتند که قتادة نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله رفته است. لذا به طرف مردى از طائفه او به نام اسیر بن عروة که مردى خطیب و سخنران بود، رفتند و قضیه را به او اطلاع دادند. اسیر با جماعتى نزد پیامبر رفتند و گفتند: یا رسول الله قتادة بن النعمان عده اى از طائفه ما را که داراى حسب و نسب مى باشیم، به دزدى متهم نموده در صورتى که چنین دزدى را مرتکب نشده اند.

در این میان قتادة نزد پیامبر آمد، رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: آیا به کسانى که داراى حسب و نسب مى باشند، تهمت دزدى زده اى؟ و با قتادة عتاب و خطاب نمود، قتادة غمگین شد و به طرف عموى خود برگشت و گفت: اى کاش مرده بودم و پیامبر با این کیفیت با من تکلم نمی‌کرد، چیزى به من فرمود که مایل به شنیدن آن نبودم. عموى قتادة گفت: خدا با ما یارى خواهد کرد سپس آیه ۱۱۲ همین سوره: «وَ مَنْ یکسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا»، نازل گردید در حالتى که پسران ابیرق دزدى را به لبید نسبت داده و به وى تهمت زده بودند و نیز آیه ۱۱۳ هم در همین موضوع نازل گشت.

خبر نزول این آیات به بنوابیرق رسید، دانستند که با نزول این آیات، تهمت زدن خودشان آشکار گردیده. لذا از مدینه به طرف مکه رفتند و به مشرکین مکه ملحق گشته و مرتد شدند و در مکه با قریش بودند تا این که مکه بدست مسلمین فتح شد. پس از فتح مکه بسوى شام گریختند، سپس درباره آنان آیه ۱۱۵ همین سوره «وَ مَنْ یشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَینَ لَهُ الْهُدى ...» نازل شد.[۳]

پانویس

  1. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۹۰.
  2. جامع‌البیان، مج ۴، ج‌۵، ص‌۳۶۰ـ۳۶۲.
  3. نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین، محمدباقر محقق،‌ ص ۲۴۲.

منابع

  • دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۳، ص ۳۳۰.
  • فرهنگ قرآن، ج۳.
  • نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین، محمدباقر محقق.