مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوالبرکات بغدادی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ ابوالبركات بغدادى را به ابوالبرکات بغدادی منتقل کرد)
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
ابو البرکات بغدادی معروف به [[اوحد الزمان]] طبیب و فیلسوف یهودی قرن ششم است.  
+
{{خوب}}
 +
«هبةالله بن على بغدادی» معروف به «ابوالبرکات» و ملقب به «اوحدالزمان» (م، ۵۴۷ ق)، طبیب و فیلسوف سرشناس قرن ششم هجری است که اصلا [[یهود|یهودی]] بود و در اواخر عمر به دین [[اسلام]] گروید. «المعتبر فی الحکمة» مشهورترین اثر [[فلسفه|فلسفی]] ابوالبرکات است.  
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = ابوالبرکات هبةالله بغدادی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = 
 +
|زادگاه = بلد، [[عراق]]
 +
|وفات =  ۵۴۷ قمری
 +
|مدفن = [[بغداد]]
 +
|اساتید = ابوالحسن سعید بن هبةالله،...
 +
|شاگردان = ابن الدهان منجم، جمال‌الدین ابن فضلان، مهذب‌الدین نقاش، اسحاق بن ابراهیم بن عزرا،...
 +
|آثار = المعتبر فی الحکمة، اختصار التشریح، رسالة فی العقل و ماهیته، کتاب الاقراباذین، امین الارواح، مقالة فی سبب ظهور الکواکب لیلا و اختفائها نهارا،...
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
  
==ولادت و نسب==
+
ابوالبرکات هبةالله بن على بن ملکاء بلدى بغدادى، در نیمه دوم قرن پنجم هجری در ناحیه «بلد» (نزدیکی موصل) در خانواده ای [[یهود|یهودی]] مذهب به دنیا آمد و در [[بغداد]] پرورش یافت. 
  
ابوالبرکات، هبه الله بن يعلى بن ملكاء بلدى بغدادى، ملقب به اوحدالزمان، طبيب و فيلسوف سرشناس يهودى قرن ششم است. او در ناحیه ی «بلد» از توابع دجیل مابین [[سامرا]] و [[بغداد]] (نزدیکی موصل) در خانواده ای یهودی مذهب به دنیا آمد. دوران زندگی او همزمان بود با حکومت «مستنجد و مستضی» سی و دومین و سی و سومین خلفای عباسی (555 تا 575 هـ.ق)
+
این مرد بغدادی یهودی الاصل در اواخر عمرش، به دین [[اسلام]] گروید.<ref>  تاریخ حکماء الاسلام، ص: ۱۵۳.</ref> و به سبب گرویدن به اسلام مورد توجه همکیشان سابق خود نبود. دربارۀ علت گرایش او به اسلام سخنان گوناگون گفته‌اند: برخی استخفافی را که قاضی القضاة بغداد نسبت به وی روا می‌داشت، در این تصمیم مؤثر دانسته‌اند؛<ref>ابن ابی اصیبعه، عیون الأنباء، ۱ / ۲۸۰.</ref> همچنین به گفتۀ بیهقی در جنگی که میان [[مسترشد (خلیفه عباسی)|المسترشد عباسی]] (حک‍‍: ‍۵۱۲-۵۲۹ ق) و سلطان مسعود سلجوقی (حک‍: ‍۵۲۷-۵۴۷ ق) در ۵۲۹ ق. روی داد، ابوالبرکات اسیر شد و از بیم کشته شدن اسلام آورد و بدین طریق از مرگ رهایی یافت و به دریافت خلعت از سلطان نایل آمد.  
  
==کسب علم طبابت==
+
ابوالبرکات در اواخر عمر روزگار سختی را گذراند و به بیماری های سختی دچار شد و از طبابت باز ماند. طبق برخی گزارشها در پیرى نابینا<ref name=":۳" /> و مبتلا به برص و جذام<ref>تاریخ حکماء الاسلام، ص: ۱۵۲</ref> شد و وفات نمود. او پیش از [[مرگ]] به پرستارش وصیت نمود تا بر [[قبر]] او این جملات را بنویسد: هذا قبر اوحدالزمان ابى البرکات ذى العبر صاحب "المعتبر".<ref name=":۰" />
ابوالبرکات علم طبابت را در بغداد نزد ابوالحسن سعيد بن هبةالله آموخت و در کار خود به چنان مهارتی دست یافت که به عنوان طبیب مخصوص خلفای عباسی برگزیده شد و حتی برای درمان سلطان مسعود بن ملكشاه سلجوقى به ايران آمد و بيمارى او را علاج كرد.<ref name=":0">  تاريخ‏ مختصرالدول/ترجمه،متن،ص:293</ref>  
 
  
او با درمان بیماری عقربک که در لشکر سلطان افتاده بود و دیگر طبیبان از درمان آن ناتوان بودند به اوج شهرت رسید. مهارت او در طبابت باعث شده بود که از هدایای پادشاهان و بزرگان برخودار شود و به ثروت فراوانی دست یابد.  
+
سال دقیق وفات ابوالبرکات نیز مانند سال تولد او معلوم نیست. صفدی مدت عمر وی را ۸۰ سال و تاریخ وفاتش را حدود سال ۵۶۰ ق. نوشته است. ذهبی نیز تاریخ مرگ او را حدود ۵۵۰ و مدت عمرش را حدود ۸۰ سال دانسته است. در این میان فقط بیهقی و به پیروی او شهرزوری تاریخ وفات او را ۵۴۷ ق. و مدت عمرش را ۹۰ سال نوشته اند. به نظر می رسد سخن بیهقی (م، ۵۶۵ ق) درست‌تر از اقوال دیگر باشد. وی در این‌باره می‌نویسد: سلطان مسعود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی در ۵۴۷ ق. بیمار شد. ابوالبرکات را برای معالجۀ او از بغداد به همدان آوردند. معالجات مؤثر نیفتاد و سلطان درگذشت. ابوالبرکات بر جان خویش بیمناک گردید و صبح همان روزی که سلطان فوت کرد، وی نیز درگذشت؛ [[تابوت]] او را همراه قافلۀ حاجیان به بغداد بردند.<ref>تاریخ بیهقی، ۱۵۱؛ شهرزوری، ۲ / ۷۹-۸۰.</ref>
  
==ابوالبرکات و فلسفه==
+
==فعالیت‌های علمی==
ابوالبرکات در کنار طبابت به فلسفه نیز علاقه داشت و در این رشته ها نیز صاحب نظر بود اما بسیاری از گرچه بسیاری از متفکران دیگر قرن 6 هـ.ق به بعد به نقد سخنانش پرداختند؛ چنانچه شهاب الدین یحیی سهروردی در «المشارع و...» از ابوالبرکات به عنوان طبیب متشبه به حکما نام برده و گفته های او را «هذیانات قبیحه» خوانده است.او از نقادان فلسفه ی مشاء و آراء و افکار فلسفی اش همواره مورد توجه متفکران اسلامی بوده است. بعضی او را مورد اعتراض قرار داده و مانند حکیم عمر خیام، ایرادهای او بر «ابن سینا» را بی پایه دانسته و گفته اند که ابوالبرکات، توانایی درک سخنان ابن سینا را هم ندارد تا چه رسد به اینکه نظریات او را رد کند.
+
ابوالبرکات علم [[طب|طبابت]] را در [[بغداد]] نزد ابوالحسن سعید بن هبةالله آموخت و در کار خود به چنان مهارتی دست یافت که به عنوان طبیب مخصوص [[خلفای عباسی]] برگزیده شد و حتی برای درمان سلطان مسعود بن ملکشاه سلجوقى به [[ایران]] آمد.<ref name=":۰">  تاریخ‏ مختصرالدول/ترجمه،متن،ص:۲۹۳</ref> او با درمان بیماری عقربک که در لشکر سلطان افتاده بود و دیگر طبیبان از درمان آن ناتوان بودند به اوج شهرت رسید.<ref name=":۳">عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج‏۲، ص: ۳۱۵</ref> مهارت او در طبابت باعث شده بود که از هدایای پادشاهان و بزرگان برخودار شود و به ثروت فراوانی دست یابد. به گفتۀ قفطی، پزشکان معاصر وی پاسخ مشکلات علمی خود را از او می‌خواستند و این پرسشها و پاسخها به صورت مجموعه‌ای درآمده بود که از آن بهره می جستند.
  
افکار این فیلسوف بغدادی همواره مورد توجه متکلمان اشعری و مدافعان سنت و حدیث هم بوده. برخی معتقدند اکثر شبهات فخرالدین رازی بر فیلسوفان مشایی، از سخنان وی گرفته شده است. همچنین «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنة النبویه» از او به جهت پیروی نکردنش از فیلسوفان تمجید کرده و در بحث مربوط به علم خداوند نسبت به جزئیات عقیده و نظر او را از دیگر متفکران اسلامی به عقاید اهل سنت و حدیث، نزدیکتر شمرده و دائماً از او یاد کرده و در مرتبه ی فیلسوفانی مانند (سهروردی) قرار داده و به اقوال اش در مخالفت با فلسفه مشایی، استناد می کند.  
+
ابوالبرکات در کنار طبابت، به [[فلسفه]] نیز علاقه داشت و در این رشته نیز صاحب نظر بود. اگرچه بسیاری از متفکران دیگر قرن ۶ هـ.ق به بعد، به نقد سخنانش پرداختند؛ چنانچه [[شهاب الدین سهروردی]]، ابوالبرکات را به عنوان طبیب متشبه به حکما نام برده و گفته های او را «هذیانات قبیحه» خوانده است.<ref>نک: فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ص: ۶۷</ref> همچنین او از نقادان [[فلسفه مشاء]] بود و آراء و افکار فلسفی اش همواره مورد توجه متفکران اسلامی بوده است. بعضی او را مورد اعتراض قرار داده و مانند حکیم [[عمر خیام]]، ایرادهای او بر [[ابن سینا]] را بی پایه دانسته و گفته اند که ابوالبرکات، توانایی درک سخنان ابن سینا را هم ندارد تا چه رسد به اینکه نظریات او را رد کند.  
  
این مرد بغدادی یهودی الاصل در اواخر عمرش، به دین اسلام گروید و آنرا ستود و شاگردان غیراسلامی را به مجلس درسش راه نمی داد.
+
افکار این فیلسوف بغدادی همواره مورد توجه متکلمان [[اشاعره|اشعری]] و مدافعان سنت و حدیث هم بوده. برخی معتقدند اکثر شبهات [[فخر رازى]] بر فیلسوفان مشایی، از سخنان وی گرفته شده است. همچنین [[ابن تیمیه]] در کتاب «منهاج السنة النبویه» از او به جهت پیروی نکردنش از فیلسوفان تمجید کرده و در بحث مربوط به علم [[خداوند]] نسبت به جزئیات، عقیده و نظر او را از دیگر متفکران اسلامی به عقاید [[اهل سنت]] و اهل حدیث، نزدیکتر شمرده و دائماً از او یاد کرده و در مرتبه فیلسوفانی مانند سهروردی قرار داده و به اقوالش در مخالفت با فلسفه مشایی، استناد می کند.
  
==تالیفات==
+
برخی از شاگردان او عبارت اند از: ابن الدهان منجم، جمال‌الدین ابن فضلان، مهذب‌الدین نقاش، شیخ یوسف (پدر عبداللطیف بغدادی) و اسحاق بن ابراهیم بن عزرا.
  
#كتابى در [[فلسفه]] به نام معتبر مشتمل بر منطق و طبيعى و الهى
+
==آثار و تألیفات==
#اختصار التشریح که تلخیص و تهذیبی از سخنان جالینوس است.
 
#رساله فی العقل و ماهیه
 
#امین الارواح، که درباره ی معجونی است.
 
#تفسیر منسوب به او که به زبان عربی و به خط عربی بر سفر جامعه تورات (بخش مواعظ) نوشته شده است. وی این کتاب را به شاگردش: اسحاق بن ابراهیم بن اغرز (غررا) املاء کرده است. نوشته و نسخه خطی این کتاب، در (آکسفورد و لینگراد) موجود است.
 
#مقاله فی سبب ظهور الکواکب لیلا و اختفائها نهارا، این رساله به خواجه نصیر طوسی نسبت داده شده است.
 
 
 
==اساتید و شاگردان==
 
 
 
از مهمترین و اصلیترین اساتید او، نام «سعید بن هبة الله» در تاریخ ذکر شده و برخی از شاگردان او عبارت اند از:
 
 
 
#ابن الدها منجم
 
#ابن الفضلان
 
#مهذب الدین نقاش
 
#شیخ یوسف پدر عبداللطیف بغدادی
 
#اسحاق بن ابراهیم بن اغرز
 
 
 
==وفات==
 
 
 
ابوالبركات در اواخر عمر روزگار سختی را گذراند. او به بیماری های سختی دچار شد و از  طبابت باز ماند.  طبق برخی گزارشها در  پيرى نابينا و كر و مبتلا به برص و جذام شد و وفات نمود. او پیش از مرگ به پرستارش وصیت نمود تا بر قبر او این جملات را بنویسد: هذا قبر اوحد الزمان ابى البركات ذى العبر صاحب المعتبر.<ref name=":0" />
 
  
 +
#المعتبر فی الحکمة؛ که مشهورترین اثر [[فلسفه|فلسفی]] ابوالبرکات است و دربارۀ آن گفته‌اند: «هو احسن کتاب صنف فی هذا الشأن فی هذا الزمان». این کتاب در ۳ بخش [[منطق]] و طبیعی و الهی نوشته شده است. در اهمیت آن همین بس که متفکراتی مانند [[فخر رازى|فخر رازی]] و [[ملاصدرا|صدرالمتألهین شیرازی]] و [[ابن تیمیه]] به آن نظر داشته‌اند. همچنین علی بن زید بیهقی، کتابی به نام المشتهر فی نقض المعتبر نوشته است.
 +
#اختصار التشریح؛ که تلخیص و تهذیبی از سخنان جالینوس است.
 +
#رسالة فی العقل و ماهیته؛ ذهبی از این رساله با عنوان «رسالة فی ماهیة العقل» نام برده است.
 +
#کتاب الاقراباذین؛ مجموعۀ دستورهای تهیۀ داروهای مرکب و بیان اجزا و نحوۀ ترکیب آنها، در ۳ مقاله.
 +
#بَرشَعثا؛ مقاله‌ای است دربارۀ دارویی به همین نام، که تریاق برشعثا نیز نامیده شده است.
 +
#امین الارواح؛ که درباره معجونی است.
 +
#شرح سِفر جامعه [[تورات]] (بخش مواعظ)؛ به زبان عربی که منسوب به اوست. وی این کتاب را به شاگردش اسحاق بن ابراهیم بن عزرا املاء کرده است. [[نسخه خطی]] این کتاب، در آکسفورد و لینگراد موجود است.
 +
#مقاله فی سبب ظهور الکواکب لیلا و اختفائها نهارا؛ این رساله به [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر طوسی]] نیز نسبت داده شده است.<ref>عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج‏۲، ص: ۳۱۶</ref> همچنین رساله‌ای به نام «رؤیة الکواکب فی اللیل لا فی النهار» در دست است که به [[ابن سینا|ابن‌سینا]] نسبت داده‌اند؛ اما چنانکه از آغاز این نسخه‌ها برمی‌آید، رساله در پاسخ سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی نوشته شده و بنابراین انتساب آن به ابن‌سینا و خواجه نصیر نادرست است.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*على بن زید بیهقى، تاریخ حکماء الاسلام، مطبعة الترقی، دمشق، ۱۳۶۵ ق.
*لغت نامه دهخدا، واژه ابوالبرکات، در دسترس در [http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%AA+%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%8C واژه یاب]، بازیابی: 19 فروردین 1393.
+
*سید محمدخالد غفارى، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، ۱۳۸۰ ش.
 
+
*ابن ابى اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، الهیئة المصریة العامة للکتاب، قاهره، ۲۰۰۱ م.
[[رده:طبیبان]]
+
*ابن العبرى، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانى الیسوعى، بیروت، دار الشرق، ۱۹۹۲ م.
 +
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226210/%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%AA "ابو البرکات"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
 +
[[رده:علمای قرن ششم]][[رده:طبیبان]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۵

«هبةالله بن على بغدادی» معروف به «ابوالبرکات» و ملقب به «اوحدالزمان» (م، ۵۴۷ ق)، طبیب و فیلسوف سرشناس قرن ششم هجری است که اصلا یهودی بود و در اواخر عمر به دین اسلام گروید. «المعتبر فی الحکمة» مشهورترین اثر فلسفی ابوالبرکات است.

نام کامل ابوالبرکات هبةالله بغدادی
زادگاه بلد، عراق
وفات ۵۴۷ قمری
مدفن بغداد

Line.png

اساتید

ابوالحسن سعید بن هبةالله،...

شاگردان

ابن الدهان منجم، جمال‌الدین ابن فضلان، مهذب‌الدین نقاش، اسحاق بن ابراهیم بن عزرا،...

آثار

المعتبر فی الحکمة، اختصار التشریح، رسالة فی العقل و ماهیته، کتاب الاقراباذین، امین الارواح، مقالة فی سبب ظهور الکواکب لیلا و اختفائها نهارا،...

زندگی‌نامه

ابوالبرکات هبةالله بن على بن ملکاء بلدى بغدادى، در نیمه دوم قرن پنجم هجری در ناحیه «بلد» (نزدیکی موصل) در خانواده ای یهودی مذهب به دنیا آمد و در بغداد پرورش یافت.

این مرد بغدادی یهودی الاصل در اواخر عمرش، به دین اسلام گروید.[۱] و به سبب گرویدن به اسلام مورد توجه همکیشان سابق خود نبود. دربارۀ علت گرایش او به اسلام سخنان گوناگون گفته‌اند: برخی استخفافی را که قاضی القضاة بغداد نسبت به وی روا می‌داشت، در این تصمیم مؤثر دانسته‌اند؛[۲] همچنین به گفتۀ بیهقی در جنگی که میان المسترشد عباسی (حک‍‍: ‍۵۱۲-۵۲۹ ق) و سلطان مسعود سلجوقی (حک‍: ‍۵۲۷-۵۴۷ ق) در ۵۲۹ ق. روی داد، ابوالبرکات اسیر شد و از بیم کشته شدن اسلام آورد و بدین طریق از مرگ رهایی یافت و به دریافت خلعت از سلطان نایل آمد.

ابوالبرکات در اواخر عمر روزگار سختی را گذراند و به بیماری های سختی دچار شد و از طبابت باز ماند. طبق برخی گزارشها در پیرى نابینا[۳] و مبتلا به برص و جذام[۴] شد و وفات نمود. او پیش از مرگ به پرستارش وصیت نمود تا بر قبر او این جملات را بنویسد: هذا قبر اوحدالزمان ابى البرکات ذى العبر صاحب "المعتبر".[۵]

سال دقیق وفات ابوالبرکات نیز مانند سال تولد او معلوم نیست. صفدی مدت عمر وی را ۸۰ سال و تاریخ وفاتش را حدود سال ۵۶۰ ق. نوشته است. ذهبی نیز تاریخ مرگ او را حدود ۵۵۰ و مدت عمرش را حدود ۸۰ سال دانسته است. در این میان فقط بیهقی و به پیروی او شهرزوری تاریخ وفات او را ۵۴۷ ق. و مدت عمرش را ۹۰ سال نوشته اند. به نظر می رسد سخن بیهقی (م، ۵۶۵ ق) درست‌تر از اقوال دیگر باشد. وی در این‌باره می‌نویسد: سلطان مسعود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی در ۵۴۷ ق. بیمار شد. ابوالبرکات را برای معالجۀ او از بغداد به همدان آوردند. معالجات مؤثر نیفتاد و سلطان درگذشت. ابوالبرکات بر جان خویش بیمناک گردید و صبح همان روزی که سلطان فوت کرد، وی نیز درگذشت؛ تابوت او را همراه قافلۀ حاجیان به بغداد بردند.[۶]

فعالیت‌های علمی

ابوالبرکات علم طبابت را در بغداد نزد ابوالحسن سعید بن هبةالله آموخت و در کار خود به چنان مهارتی دست یافت که به عنوان طبیب مخصوص خلفای عباسی برگزیده شد و حتی برای درمان سلطان مسعود بن ملکشاه سلجوقى به ایران آمد.[۵] او با درمان بیماری عقربک که در لشکر سلطان افتاده بود و دیگر طبیبان از درمان آن ناتوان بودند به اوج شهرت رسید.[۳] مهارت او در طبابت باعث شده بود که از هدایای پادشاهان و بزرگان برخودار شود و به ثروت فراوانی دست یابد. به گفتۀ قفطی، پزشکان معاصر وی پاسخ مشکلات علمی خود را از او می‌خواستند و این پرسشها و پاسخها به صورت مجموعه‌ای درآمده بود که از آن بهره می جستند.

ابوالبرکات در کنار طبابت، به فلسفه نیز علاقه داشت و در این رشته نیز صاحب نظر بود. اگرچه بسیاری از متفکران دیگر قرن ۶ هـ.ق به بعد، به نقد سخنانش پرداختند؛ چنانچه شهاب الدین سهروردی، ابوالبرکات را به عنوان طبیب متشبه به حکما نام برده و گفته های او را «هذیانات قبیحه» خوانده است.[۷] همچنین او از نقادان فلسفه مشاء بود و آراء و افکار فلسفی اش همواره مورد توجه متفکران اسلامی بوده است. بعضی او را مورد اعتراض قرار داده و مانند حکیم عمر خیام، ایرادهای او بر ابن سینا را بی پایه دانسته و گفته اند که ابوالبرکات، توانایی درک سخنان ابن سینا را هم ندارد تا چه رسد به اینکه نظریات او را رد کند.

افکار این فیلسوف بغدادی همواره مورد توجه متکلمان اشعری و مدافعان سنت و حدیث هم بوده. برخی معتقدند اکثر شبهات فخر رازى بر فیلسوفان مشایی، از سخنان وی گرفته شده است. همچنین ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة النبویه» از او به جهت پیروی نکردنش از فیلسوفان تمجید کرده و در بحث مربوط به علم خداوند نسبت به جزئیات، عقیده و نظر او را از دیگر متفکران اسلامی به عقاید اهل سنت و اهل حدیث، نزدیکتر شمرده و دائماً از او یاد کرده و در مرتبه فیلسوفانی مانند سهروردی قرار داده و به اقوالش در مخالفت با فلسفه مشایی، استناد می کند.

برخی از شاگردان او عبارت اند از: ابن الدهان منجم، جمال‌الدین ابن فضلان، مهذب‌الدین نقاش، شیخ یوسف (پدر عبداللطیف بغدادی) و اسحاق بن ابراهیم بن عزرا.

آثار و تألیفات

  1. المعتبر فی الحکمة؛ که مشهورترین اثر فلسفی ابوالبرکات است و دربارۀ آن گفته‌اند: «هو احسن کتاب صنف فی هذا الشأن فی هذا الزمان». این کتاب در ۳ بخش منطق و طبیعی و الهی نوشته شده است. در اهمیت آن همین بس که متفکراتی مانند فخر رازی و صدرالمتألهین شیرازی و ابن تیمیه به آن نظر داشته‌اند. همچنین علی بن زید بیهقی، کتابی به نام المشتهر فی نقض المعتبر نوشته است.
  2. اختصار التشریح؛ که تلخیص و تهذیبی از سخنان جالینوس است.
  3. رسالة فی العقل و ماهیته؛ ذهبی از این رساله با عنوان «رسالة فی ماهیة العقل» نام برده است.
  4. کتاب الاقراباذین؛ مجموعۀ دستورهای تهیۀ داروهای مرکب و بیان اجزا و نحوۀ ترکیب آنها، در ۳ مقاله.
  5. بَرشَعثا؛ مقاله‌ای است دربارۀ دارویی به همین نام، که تریاق برشعثا نیز نامیده شده است.
  6. امین الارواح؛ که درباره معجونی است.
  7. شرح سِفر جامعه تورات (بخش مواعظ)؛ به زبان عربی که منسوب به اوست. وی این کتاب را به شاگردش اسحاق بن ابراهیم بن عزرا املاء کرده است. نسخه خطی این کتاب، در آکسفورد و لینگراد موجود است.
  8. مقاله فی سبب ظهور الکواکب لیلا و اختفائها نهارا؛ این رساله به خواجه نصیر طوسی نیز نسبت داده شده است.[۸] همچنین رساله‌ای به نام «رؤیة الکواکب فی اللیل لا فی النهار» در دست است که به ابن‌سینا نسبت داده‌اند؛ اما چنانکه از آغاز این نسخه‌ها برمی‌آید، رساله در پاسخ سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی نوشته شده و بنابراین انتساب آن به ابن‌سینا و خواجه نصیر نادرست است.

پانویس

  1. تاریخ حکماء الاسلام، ص: ۱۵۳.
  2. ابن ابی اصیبعه، عیون الأنباء، ۱ / ۲۸۰.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج‏۲، ص: ۳۱۵
  4. تاریخ حکماء الاسلام، ص: ۱۵۲
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ تاریخ‏ مختصرالدول/ترجمه،متن،ص:۲۹۳
  6. تاریخ بیهقی، ۱۵۱؛ شهرزوری، ۲ / ۷۹-۸۰.
  7. نک: فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ص: ۶۷
  8. عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج‏۲، ص: ۳۱۶

منابع

  • على بن زید بیهقى، تاریخ حکماء الاسلام، مطبعة الترقی، دمشق، ۱۳۶۵ ق.
  • سید محمدخالد غفارى، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، ۱۳۸۰ ش.
  • ابن ابى اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، الهیئة المصریة العامة للکتاب، قاهره، ۲۰۰۱ م.
  • ابن العبرى، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانى الیسوعى، بیروت، دار الشرق، ۱۹۹۲ م.
  • "ابو البرکات"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.