رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سید محمدجواد نجومی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
'''آیت الله سید محمدجواد حسینی نجومی''' (۱۳۰۳ - ۱۳۸۷ ق)، [[فقیه]] و عالم [[شیعه]] در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]] بود.  او [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]] را تدریس می نمود و علاوه بر آن در خوشنویسی نیز مهارت داشت.
  
آيت اجتهاد
+
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = سید محمدجواد حسینی نجومی
 +
|تصویر=[[پرونده:سید محمدجواد نجومی.jpg|۲۵۰px|center]]
 +
|زادروز =  ۱۳۰۳ قمری
 +
|زادگاه =  کرمانشاه
 +
|وفات =  ۱۳۸۷ قمری 
 +
|مدفن =  [[قم]] _ قبرستان نو
 +
|اساتید = [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]]، محمدعلی چهاردهی مدرس، محمدحسن علامی اصفهانی، سید حسین حائری،...
 +
|شاگردان = سید مرتضی نجومی، شیخ مجتبی حاج آخوند، شیخ حسن ممدوحی،...
 +
|آثار =
 +
}}
  
'''تولد'''
+
==ولادت و خاندان ==
 +
سید محمدجواد حسینی نجومی در سال ۱۳۰۳ ق. در شهر کرمانشاه پا به عرصه وجود نهاد. پدرش میرزا سید اسماعیل، که یکی از محققان و مجتهدان بزرگ و معروف تاریخ کرمانشاه بشمار می ورد، در [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[فلسفه]] و دیگر [[علوم اسلامی|علوم اسلامی]] و در نوشتن انواع خط، دستی توانا داشت و از شاگردان [[فاضل اردکانی|فاضل اردکانی]] در [[کربلا]] بود.<ref> الاجازة الکبیرة، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، ص ۴۲۷، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.</ref>
  
سيد محمدجواد حسيني نجومي در سال 1303 ق. در شهر كرمانشاه پا به عرصه وجود نهاد. فرزند ايشان، استاد سيد مرتضي نجومي درباره ولادت پدرش مي گويد: «تولد پدرم قطعاً در سال 1303 ق. بوده است؛ چه اين كه سال وفات پدرش سيد اسماعيل نجومي 1318 ق. بوده. و پدرم سيد محمدجواد در آن زمان پانزده سال تمام داشته است؛ همان طور كه علامه شيخ محمدحسن علامي بر اين مسئله تأكيد داشت و نشانه‌هايي بر آن ارائه مي داد. بنابراين، تاريخ 1305 ق. كه بر سنگ مزار ايشان نوشته شده است، صحيح نيست!».<ref> كيمياي هستي، سيد مرتضي نجومي، ص 249، انشارات سها، چاپ اول، تهران، 1379 ش.</ref>
+
جدش سید حسن نجومی، نیز منجمی عالی‌قدر و ریاضی‌دانی ماهر و در علوم اسلامی مجتهد بود. او تقویم‌های دست نویسی را در کمال صحت به رشته تحریر درمی آورد که یکی از این تقویم ها در کتابخانه آیت الله سید مرتضی نجومی در کرمانشاه موجود است.<ref> جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، محمدعلی سلطانی، ج ۱، ص ۵۰۶، انتشارات سها، چاپ اول، تهران.</ref>
  
'''پدر و جد'''
+
اکثر خاندان نجومی از عالمان، راویان، فقیهان، منجمان و هنرمندان خوشنویس بوده و در [[کوفه]]، [[مشهد]]، سمنان، [[کربلا]] و کرمانشاه می زیسته اند.<ref> اعیان الشیعه، سید حسن امین، ج ۶، ص ۲۳، ص ۲۴ و ج ۹، ص ۲۳۴، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات، بیروت؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱۷، ص ۲۷۷.</ref> نسب سید محمدجواد نجومی، به [[امام سجاد]] علیه السلام می رسد.
  
پدرش ميرزا سيد اسماعيل، ملقب به آقا بزرگ، روز يكشنبه در [[محرم]] 1256 ق. متولد شد. وي كه يكي از محققان و مجتهدان بزرگ و معروف تاريخ كرمانشاه بشمار مي ورد، در [[فقه]]، [[اصول]]، [[فلسفه]] و ديگر علوم اسلامي و در نوشتن انواع خط، دستي توانا داشت و از شاگردان فاضل اردكاني در [[كربلا]] و همدرس ميرزا محمدحسين شهرستاني، نويسنده الحجة البالغه (متوفاي 1315 ق) بود.<ref> الاجازة الكبيرة، سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، ص 427، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، چاپ اول، 1414 ق.</ref>
+
==تحصیل و استادان==
  
وي به سال 1318 ق. به رحمت ايزدي پيوست و بنابر وصيتش كه آورده: «ميل دارم هميشه غبار كفش زائرين حضرت ابا عبدالله الحسين علیه السلام، بر سر قبرم باشد.»<ref> كيمياي هستي، ص 43.</ref>؛ در سر راه زائرين كربلا، بيرون مقبره خانوادگي «آل آقا» از فرزندان و نوادگان علامه وحيد بهبهاني، در كرمانشاه به خاك سپرده شد.
+
سید محمدجواد نجومی، پانزده سال را نزد پدر با [[تقوا]] و هنرمند خود گذراند. معاشرت با پدر دانشمندش باعث پایه ریزی و تقویت پایه‌های اعتقادی، علمی و هنری وی گردید. او پس از اتمام دروس مقدماتی نزد پدرش، مراتب سطح را در محضر عالمان و فقیهان شهر کرمانشاه فراگرفت. وی در مدمت کوتاهی علوم [[ادبیات عرب]]، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را به خوبی به پایان رساند. سپس برای تکمیل تحصیلات و شرکت در درس خارج فقه و اصول، راهی [[نجف]] اشرف شد؛ ولی مشکلات زندگی، به او مجال اقامت طولانی در آن شهر را نداد و از این رو، پس از یک سال به کرمانشاه برگشت و نزد عالمان، مجتهدان و هنرمندان زادگاهش به کسب علم و معرفت پرداخت. تا این که بعد از طی مراحل فضل و دانش، به درجه رفیع [[اجتهاد]] رسید و از آیات عظام: [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاء عراقی]]، شیخ حسن علامی و سید حسین حائری [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایت و اجتهاد گرفت.<ref> کیمیای هستی، ص ۲۴۹.</ref>
  
جدش سيد حسن نجومي، متولد دوشنبه دوازدهم ماه [[شعبان]] 1212 ق. است. وي منجمي عالي‌قدر و رياضي داني ماهر و در علوم اسلامي [[مجتهد]] بود. او تقويم‌هاي دست نويسي را در كمال صحت به رشته تحرير درمي آورد كه يكي از اين تقويم ها در كتابخانه آيت الله سيد مرتضي نجومي در كرمانشاه موجود است.<ref> جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، محمدعلي سلطاني، ج 1، ص 506، انتشارات سها، چاپ اول، تهران.</ref>
+
شیخ ضیاء الدین عراقی در اجازه‌نامه اجتهادش به ایشان، وی را عالم، فاضل، کامل، سید سند و معتمد معرفی می کند.<ref> همان، ص ۲۵۱.</ref> نیز آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی در اجازه‌نامه اجتهاد و روایتش به او، وی را عالم، فاضل، علامه، عماد اسلام، کسی که عمرش را در راه تحصیل علوم شرعی صرف کرده، محقق و پژوهشگر می داند.<ref> همان، ص ۲۵۳.</ref> در بعضی از اجازه‌نامه های اجتهاد و روایت، او را عالمی عامل، فاضلی کامل و پژوهشگری دقیق معرفی کرده و در شأن او تعبیرهای مختلف و پرمعنایی بکار برده‌اند.<ref> همان، ص ۱۷۴، ۱۷۵، ۱۷۸، و ۲۵۵.</ref>
  
'''تبار پاك'''
+
سید محمدجواد نجومی علاوه بر کسب فضل و علم از محضر استادان بزرگ [[حوزه علمیه]] نجف اشرف، از محضر فقیهان و عالمان برجسته و صاحب نظر کرمانشاه نیز سال ها کسب دانش نمود؛ از جمله:
  
سيد محمدجواد نجومي، فرزند سيد اسماعيل، فرزند سيد حسن، فرزند سيد اسماعيل، فرزند سيد محمدرضا، فرزند عبدالرزاق، فرزند محمداسماعيل، فرزند محمدصالح، فرزند موسي فرزند عيسي، فرزند احمد، فرزند محمد، فرزند علي، فرزند محمد، فرزند يحيي، فرزند يحيي، فرزند حسين ذوالدمعه، فرزند زيد شهيد، فرزند [[امام سجاد]] علیه السلام است.
+
۱. شیخ محمدعلی چهاردهی رشتی معروف به مدرس (متوفای ۱۳۳۴ ق) از فقیهان و عالمان نجف اشرف و کرمانشاه بوده است. وی دارای آثار متعددی در فقه، اصول، کلام و [[اخلاق]] است؛ که از جمله آنهاست: حاشیه علی القوانین؛ وسیلة النجاة فی المبدأ والمعاد؛ مقتل الحسین علیه السلام؛ شرح قواعد علامه؛ شرح [[دعای کمیل]].<ref> معجم رجال الفکر والادب فی النجف خلال الف عام، محمدهادی امینی، چاپخانه الآداب، نجف اشرف، چاپ اول، ۱۳۸۴ ق.</ref>
  
اكثر اين بزرگان از عالمان، راويان، فقيهان، منجمان و هنرمندان خوشنويس بوده و در [[كوفه]]، [[مشهد]]، [[سمنان]]، [[كربلا]] و كرمانشاه مي زيسته اند.<ref> اعيان الشيعه، سيد حسن امين، ج 6، ص 23، ص 24 و ج ص 234، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات، بيروت؛ الذريعه الي تصانيف الشيعه، شيخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج 17، ص 277؛ طبقات اعلام الشيعه القرن الثاني بعد العشرة، شيخ آقا بزرگ تهراني، ص 65، 124، 125، 428 و 265، انتشارات دانشگاه تهران و ميراث ماندگار، سال دوم، 1364، ص 14.</ref> آنان قريب به 220 سال پيش، يعني حدود سال 1200 ق. از كربلا به كرمانشاه رفته و به دليل شرايط آب و هوا و احساس مسئوليت اين خاندان در تبليغ [[دين]] و ارشاد مردم آن سامان، در همان جا ماندگار شده‌اند.<ref> زندگاني سردار كابلي، كيوان سميعي، ص 55، چاپ گيلان، چاپ اول.</ref>
+
۲. محمدهادی جلیلی (متوفای ۱۳۷۷ ق)<ref> جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، ج ۱، ص ۵۰۴.</ref> وی از شاگردان [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتی]] بوده و از مؤسسین حوزه علمیه کرمانشاه به امر آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی است. کتاب القضاء، کتاب الشهاده، تعلیقة علی الکفایة و... از آثار او است.<ref> گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۶، ص ۳۶۳، چاپخانه پیروز قم، ۱۳۵۴ ش.</ref>
  
مادر سيد محمدجواد نجومي، فرزند آخوند ملاعلي اكبر كرمانشاهي از شاگردان صاحب جواهر و فاضل اردكاني است. همسرش فرزند آيت الله شيخ مرتضي علم الهدي آل آقا (متوفاي 1361 ق) از نوادگان وحيد بهبهاني است. وي بانويي متدين، پرمهر و محبت، صالح، داراي سلامت نفس، عفيف و باتقوا بود. تولدش در سال 1327 ق. وفاتش در نهم [[رمضان]] 1411 ق. رخ داده و مدفن او حياط آرامگاه ابوحسين در قم است.<ref> كيمياي هستي، ص 44 و 167.</ref>
+
۳. شیخ محمدحسن علامی اصفهانی (متوفای ۱۳۹۴ ق)<ref> کیمیای هستی، ص ۲۴۹.</ref>؛ از شاگردان [[آخوند خراسانی|محمدکاظم آخوند خراسانی]] و آشنا با فقه و سایر علوم اسلامی و در تدریس و تفهیم مطالب علمی و در مناظره و [[جدل]] توانا بود. وی درباره آقای نجومی بارها می گفت: «اگر کسانی که من می‌شناسم، مجتهدند؛ آقا سیدجواد، «سیدالمجتهدین» است.»<ref> زندگانی سردار کابلی، ص ۲۳۱.</ref>
  
'''نسب و لقب'''
+
۴. محمدحسین اصفهانی معروف به حاج آخوند؛<ref> کیمیای هستی، ص ۲۴۹.</ref> وی بزرگ خاندان «حاج آخوند» و جزو شاگردان ملاقلی همدانی است.
  
وي به خاطر انتسابش به [[امام حسين]] علیه السلام، به «حسيني» شهرت يافته و از آن رو كه اجدادش در علم نجوم و تقويم نگاري تخصص داشته اند، ملقب به «نجومي» شده است. بدين جهت در هنگام صدور شناسنامه براي ايرانيان، اين لقب براي همه فرزندان و نوادگان ايشان رسميت پيدا كرد.<ref> مصاحبه با آيت الله سيد مرتضي نجومي، در تاريخ 80/11/16.</ref>
+
۵. سید حسین حائری؛<ref> کیمیای هستی، ص ۲۵۰.</ref> وی از مجتهدان و عالمان عالی‌قدر کرمانشاه و از جمله کسانی است که به محضر [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] عجل الله تعالی فرجه مشرف شده است.<ref> همان، ص ۱۴۴.</ref>
  
'''تحصيلات'''
+
==تدریس و شاگردان ==
  
سيد محمدجواد نجومي، پانزده سال را نزد پدر با[[تقوا]]، [[عارف]]، [[زاهد]]، [[عابد]] و هنرمند خود گذراند. معاشرت با پدر دانشمندش باعث پايه ريزي و تقويت پايه‌هاي اعتقادي، علمي و هنري وي گرديد. او پس از اتمام دروس مقدماتي نزد پدرش، مراتب سطح را در محضر عالمان و فقيهان شهر كرمانشاه فراگرفت. وي در مدمت كوتاهي علوم صرف، نحو، معاني و بيان، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[فقه]] و [[اصول]] را به خوبي به پايان رساند. سپس براي تكميل تحصيلات و شركت در درس خارج فقه و اصول، راهي [[نجف]] اشرف شد؛ ولي مشكلات زندگي، به او مجال اقامت طولاني در آن شهر را نداد و از اين رو، پس از يك سال به كرمانشاه برگشت و نزد عالمان، مجتهدان و هنرمندان زادگاهش به كسب علم و معرفت پرداخت. تا اين كه بعد از طي مراحل فضل و دانش، به درجه رفيع [[اجتهاد]] رسيد و از آيات عظام: [سيد ابوالحسن اصفهاني|آيت الله اصفهانی]، [شيخ ضياءالدين عراقي|آقا ضياء عراقی]، شيخ حسن علامي و سيد حسين حائري اجازه [[اجتهاد]] و روايت گرفت.<ref> كيمياي هستي، ص 249.</ref>
+
سید محمدجواد نجومی با این که از نظر مراتب علمی و کمالات معنوی، دارای مقامات عالی و کم نظیری بود، برای بسیاری ناشناخته ماند. از این رو، بیشتر شاگردان وی، طلاب دوره مقدمات و سطح بودند.  
  
شيخ ضياء الدين عراقي در اجازه‌نامه اجتهادش به ايشان، وي را عالم، فاضل، كامل، سيد سند و معتمد معرفي مي كند.<ref> همان، ص 251.</ref> نيز آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني در اجازه‌نامه اجتهاد و روايتش به او، وي را عالم، فاضل، علامه، عماد اسلام، كسي كه عمرش را در راه تحصيل علوم شرعي صرف كرده، محقق و پژوهشگر مي داند.<ref> همان، ص 253.</ref> و در بعضي از اجازه‌نامه هاي اجتهاد و روايت، او را عالمي عامل، فاضلي كامل و پژوهشگري دقيق معرفي كرده و در شأن او تعبيرهاي مختلف و پرمعنايي بكار برده‌اند.<ref> همان، ص 174، 175، 178، و 255.</ref>
+
او [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]] را با بیانی شیوا و با تبحری خاص تدریس می کرد و شاگردان زیادی از کرسی درس او بهره بردند که از بین آنان می توان به این افراد اشاره کرد:
  
'''استادان'''
+
* فرزندش، آیت الله سید مرتضی نجومی (متولد ۱۳۰۷ ش)،
 +
* شیخ مجتبی حاج آخوند (متوفای ۱۴۲۲ ق)، فرزند شیخ حسن حاج آخوند از و فقیهان نامی کرمانشاه،
 +
* شیخ حسن ممدوحی از محققان و مدرسان [[حوزه علمیه قم]] و عضو جامعه مدرسین (متولد ۱۳۱۸ ش).<ref> مصاحبه با آیت الله شیخ حسن ممدوحی، به تاریخ ۸۰/۱۱/۸.</ref>
  
سيد محمدجواد نجومي علاوه بر كسب فضل و علم از محضر استادان بزرگ حوزه علميه [[نجف]] اشرف، از محضر فقيهان و عالمان برجسته و صاحب نظر كرمانشاه نيز سال ها كسب دانش نمود؛ از جمله:
+
==فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی==
  
1. شيخ محمدعلي چهاردهي رشتي معروف به مدرس (متوفاي 1334 ق) وي از فقيهان و عالمان نجف اشرف و كرمانشاه بوده است. نويسنده «زندگاني سردار كابلي» مي نويسد:
+
سید محمدجواد نجومی علاوه بر تدریس کتاب های مختلف (مانند حاشیه ملاعبدالله، مغنی، مطول، [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم]]، [[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین]]، [[شرح لمعه]] و...)<ref> همان.</ref> به تبلیغ [[احکام]] دین و ارشاد مسلمین و اقامه [[نماز جماعت]] و رسیدگی به مشکلات مردم نیز اهتمام داشت. علاوه بر این، ایشان کتابخانه ای با بیش از هزار جلد کتاب تأسیس کرد که در بین آن ها بیش از دویست جلد [[نسخه خطی|نسخه خطی]] باارزش، [[وقف]] خاندان و اولاد نجومی بود. این کتابخانه هم اکنون فعال است و حدود هجده هزار جلد کتاب دارد.<ref> کیمیای هستی، ص ۲۶۲.</ref>
  
«وي ساليان دراز در نجف اشرف به تدريس سطوح فقه و اصول اشتغال داشته و گروه بسياري از علما و فضلا، دوره سطح را نزد او به پايان برده بودند. كساني كه زمان او را درك و نزدش تحصيل كرده اند، معتقد بوده اند كه مقام علمي اش اقتضا داشته به تدريس خارج بپردازد؛ اما بنابر نذري كه كرده بوده، متعهد شده كتب سطح را تدريس كند».<ref> زندگاني سردار كابلي، ص 112.</ref>
+
همچنین، آیت الله نجومی از عالمان و فقیهان نَسخ نویس و نامدار قرن چهاردهم هجری بشمار می رود. او از اوان جوانی [[خط نسخ]] را نزد خوشنویسان شهر کرمانشاه آموخت و سپس آن را نزد استاد بزرگ خط نسخ، محمدصالح خان کلهر، از خاندان حاجی زادگان کرمانشاه، به کمال رساند.<ref> جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، ج ۱، ص ۵۰۲ و ۵۰۴.</ref> به طوری که بسیاری از هنرمندان خوشنویس که خط وی را دیده اند، گفته اند: «ما خیال نمی کردیم در این عصر کسی چون میرزا احمد تبریزی (۱۱۵۵ ق) و استاد وصال، خوشنویسی کند.» و خود وی هم گفته است: «گهگاهی بعضی کلمات را به قدری خوب نوشته‌ام که انگشت خود را بوسیده‌ام».<ref> کیهان فرهنگی، سال دوم، ش ۲، ص ۱۱؛ نشر دانش، سال دوم، ش ۵، ص ۹۶ و میراث ماندگار، سال دوم، ص ۲۴.</ref> او هنر را برای هنر نمی‌خواست؛ بلکه آن را وسیله ای در جهت رشد و تعالی معنوی [[انسان]] و ارتباط بیشتر و بهتر با خالق زیبایی‌ها می دانست. این نگرش به هنر، موجب شد که وی به آیات [[قرآن کریم]]، [[دعا|ادعیه]] و [[احادیث]] توجه ویژه ای کند. از این رو، آثار بجا مانده از این هنرمند متأله، قطعاتی از [[آیه|آیات]] و دعاها است که اکنون این آثار، زینت بخش کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله سید مرتضی نجومی در شهر کرمانشاه است. وی علاوه بر قطعه نویسی، به استنساخ کتاب‌ها و رساله‌ها نیز می پرداخت که از آن ها می توان به رساله شیخ حسین بن عبدالصمد، پدر [[شیخ بهایی]]، که موضوع آن مباحثه با بعضی از عالمان حلب است و دیگری رساله ای است از [[شیخ مفید]] در تزویج رقیه و زینب از دختران [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله اشاره کرد که این نسخه ها با خط نسخ به طرز شیوا و زیبایی به نگارش درآمده است.<ref> میراث ماندگار، ص ۱۵.</ref>
  
وي داراي آثار متعددي در فقه، اصول، كلام و [[اخلاق]] است؛ كه از جمله آنهاست: حاشيه علي القوانين؛ وسيلة النجاة في المبدأ والمعاد؛ مقتل الحسين علیه السلام؛ شرح قواعد علامه؛ شرح [[دعای كميل]].<ref> معجم رجال الفكر والادب في النجف خلال الف عام، محمدهادي اميني، چاپخانه الآداب، [[نجف]] اشرف، چاپ اول، 1384 ق.</ref>
+
==ویژگی‌های اخلاقی ==
  
2. محمدهادي جليلي (متوفاي 1377 ق)<ref> جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 504.</ref> وي از شاگردان ميرزا حبيب الله رشتي، شيخ هادي تهراني و سيد محمد بحرالعلوم بوده و از مؤسسين حوزه علميه كرمانشاه به امر آيت الله العظمي سيدابوالحسن اصفهاني است. كتاب القضاء، كتاب الشهاده، تعليقة علي الكفاية و... از آثار او است.<ref> گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج 6، ص 363، چاپخانه پيروز قم، 1354 ش.</ref>
+
سید محمدجواد حسینی نجومی نمونه بارزی از انسان متقی و با [[ورع]] بود. [[تقوا]] و فضایل اخلاقی در [[روح]] و جان او رسوخ کرده بود. نشست و برخاستش، رفت و آمدش و گفتار و کردارش تنها برای خشنودی خداوند بود. در گفتار و موضع گیری‌هایش در برابر انحراف ها و کژی ها، دارای صلابت در عقیده، استواری در کلام و صراحت در لهجه بود.
  
3. شيخ محمدحسن علامي اصفهاني (متوفاي 1394 ق)<ref> كيمياي هستي، ص 249.</ref>؛ وي از شاگردان محمدكاظم آخوند خراساني، ميرزا محمدحسين نائيني و شيخ ضياءالدين عراقي بوده است. او آشنا با فقه و ساير علوم اسلامي و در تدريس و تفهيم مطالب علمي و در مناظره و جدل توانا بود. با اين كه در جدل كردن توانايي فوق العاده داشت، هرگز آن را در جهت غلبه بر ديگري استفاده نكرد.<ref> المسلسلات في الاجازات، سيد محمود مرعشي نجفي، ج 2، ص 401، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، قم، 1416 ق.</ref>
+
بر اثر [[تهذیب نفس]] و مجاهدت با [[نفس اماره]] به مرحله کمال انسانی و صفای نفس و قداست باطن رسیده بود؛ به طوری که بسیاری از خواص و نزدیکان وی، او را صاحب نفس مؤثر می دانستند.
  
نويسنده سردار كابلي مي گويد: «بلاشك يكي فحول علما و اكابر محققين در علوم ديني بود، نه تنها در كرمانشاه بلكه تا آن جا كه من آگاهي دارم، در سراسر ايران شايد پنج نفر به پايه علمي او نمي رسيد. مردي محقق، مدقق، فاضل، جامع معقول و منقول و خوش ادراك بود».<ref> زندگاني سردار كابلي، ص 229.</ref>
+
به [[نماز]] عشق می ورزید. [[خضوع]] و خشوعش در نماز وصف ناشدنی و در کمتر کسی دیده شده است. به [[نماز جماعت]] اهمیت فراوان می داد. وی نزدیک به ۳۵ سال در [[مسجد]] نواب کرمانشاه به اقامه نماز جماعت پرداخت که خیلی از خواص و بزرگان شهر به وی اقتدا می کردند.
  
نيز مي نويسد: «شاگرد مبرزش مرحوم آقا سيدجواد نجومي بود و تا زماني كه ياد دارم، مرحوم نجومي نزد آقاي علامي درس مي خواند. نوبتي به ايشان عرض كردم: اين درس خواندن شما تمام نمي شود؟ فرمود: اگر من و آقاي علامي صد سال عمر كنيم و هر روز او درس بدهد و من درس بخوانم، باز آقاي علامي حرف براي گفتن دارد و من هم گوش براي شنيدن دارم. اين بيان مرحوم نجومي، كه خود از اعلام علما بود، از طرفي حكايت از وفور معلومات «علامي» مي كرد و از طرف ديگر عطش شديد خود را در فراگيري علم نشان مي داد».<ref> همان، ص 231.</ref>
+
[[تواضع]] و فروتنی وی زبانزد بود. از هرگونه مریدپروری پرهیز داشت. در طول مدت عمرش اجازه نداد کسی کفشش را جفت کند و یا دستش را به عنوان آقایی ببوسد و نیز در رفت و آمدهایش اجازه نمی داد که علاقه مندانش با او همراه شوند.  
  
4. محمدحسين اصفهاني معروف به حاج آخوند<ref> كيمياي هستي، ص 249.</ref> وي بزرگ خاندان «حاج آخوند» و «روشن» و از فقيهان طراز اول كرمانشاه و جزو شاگردان ملاقلي همداني است. زادگاهش اصفهان است؛ ولي بعد از كسب مراحل علم و فضل در [[نجف]] اشرف، در كرمانشاه ماندگار مي شود.<ref> مكاتبه با محمد حاج آخوند، ص 1، (80/11/11).</ref>
+
از دیگر ویژگی های اخلاقی وی، دائم الذکر بودن است، چه ذکر لفظی و چه ذکر عملی. از این رو، در حال نشستن هم، رو به [[قبله]] بودن را فراموش نمی کرد؛ فرزندش سید مرتضی نجومی می گوید: «هیچ گاه در منزل ندیدم که پدرم رو به غیرقبله بنشیند».
  
5. سيدحسين حائري<ref> كيمياي هستي، ص 250.</ref> وي از مجتهدان و عالمان عالي‌قدر و از بزرگان شهر كرمانشاه و از جمله كساني است كه به محضر حضرت بقية الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه شریف مشرف شده است.<ref> همان، ص 144.</ref>
+
وی علاقه زیادی به جدش [[امام حسین]] علیه السلام و برپایی مراسم عزاداری و [[روضه خوانی|روضه خوانی]] داشت. حتی آن زمانی که رضاخان از تشکیل جلسات روضه منع می کرد، در منزل وی صبح و عصر مجلس عزاداری باشکوه تمام برگزار می شد و ابهت معنوی وی مانع از تعرض مأموران حکومتی به آن جلسات می شد و گاه که مجلس رسمی روضه برقرار نبود، در محیط کوچک منزل، برای اهل خود مجلس عزاداری برپا می‌کرد و بنابر نقل آیت الله سید مرتضی نجومی، کتاب «[[لواعج الأشجان فی مقتل الحسین علیه‌السلام (کتاب)|لواعج الاشجان]]» [[سید محسن امین|سید محسن امین عاملی]] و دیگر کتاب های [[مقتل]] سیدالشهداء را می خواند و ترجمه می کرد.<ref> همان، ص ۶۶، ۹۱، ۱۳۴، ۲۰۶، ۲۵۱ و ۲۶۰.</ref>
  
6. آقا عبدالله آل آقا. وي از نوادگان وحيد بهبهاني و از خانواده آل آقا در كرمانشاه و برادر شيخ مرتضي علم الهدي آل آقا، پدر همسر سيد محمدجواد نجومي مي باشد.<ref> همان، ص 249.</ref>
+
==وفات ==
  
7. ميرزا حسين وكيل.
+
مرحوم سید محمد جواد نجومی، پس از سال ها زندگی علمی و هنری و پس از عمری مجاهدت و تلاش در راه [[دین|دین]]، در هجدهم مرداد ۱۳۴۶ شمسی (دوم [[جمادی الاول]] ۱۳۸۷ ق)، در ۸۴ سالگی جان به جان آفرین تسلیم و به رحمت ایزدی پیوست. پیکر مطهر ایشان در شهر کرمانشاه تشییع شد و سپس به آرامگاه ابوحسین در [[قم]]، حجره مخصوص علما، منتقل و دفن گردید.<ref> جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، ج ۱، ص ۵۰۵.</ref>
  
'''شاگردان'''
+
==پانویس==
 
+
<references />
سيد محمدجواد نجومي با اين كه از نظر مراتب علمي و كمالات معنوي، داراي مقامات عالي و كم نظيري بود، براي بسياري ناشناخته ماند. از اين رو، بيشتر شاگردان وي، طلاب دوره مقدمات و سطح بودند. نويسنده زندگاني سردار كابلي مطلبي را از شيخ محمدحسن علامي درباره ايشان نقل مي كند كه نشانه عظمت علمي اوست: «اگر مي‌خواهيد از نظر مرحوم علامي هم درباره آقاي نجومي آگاه شويد، بايد بگويم كه وي بارها مي گفت: اگر كساني كه من مي‌شناسم، مجتهدند؛ آقا سيدجواد، «سيدالمجتهدين» است.»<ref> زندگاني سردار كابلي، ص 231.</ref>
 
 
 
او فقه، اصول، ادبيات عرب و معاني را با بياني شيوا و با تبحري خاص تدريس مي كرد و شاگردان زيادي از كرسي درس او بهره بردند كه از بين آنان مي توان به فرزند بزرگوارش، آيت الله سيد مرتضي نجومي (متولد 1307 ش)، شيخ مجتبي حاج آخوند (متوفاي 1422 ق) - فرزند شيخ حسن حاج آخوند از و فقيهان نامي كرمانشاه - و شيخ حسن ممدوحي از محققان و مدرسان حوزه علميه قم و عضو جامعه مدرسين (متولد 1318 ش)، نام برد.<ref> مصاحبه با آيت الله شيخ حسن ممدوحي، به تاريخ 80/11/8.</ref>
 
 
 
'''خدمات فرهنگي و اجتماعي'''
 
 
 
سيد محمدجواد نجومي علاوه بر تدريس كتاب هاي مختلف (مانند حاشيه ملاعبدالله، مغني، مطول، معالم، قوانين، شرح لمعه و...)<ref> همان.</ref> به تبليغ [[احكام]] دين و ارشاد مسلمين و اقامه [[نماز جماعت]] و رسيدگي به مشكلات مردم نيز اهتمام داشت. علاوه براين، ايشان كتابخانه اي با بيش از هزار جلد كتاب تأسيس كرد كه در بين آن ها بيش از دويست جلد نسخه خطي بسيار باارزش، وقف خاندان و اولاد نجومي بود. اين كتابخانه هم اكنون فعال است و شايد بيش از هجده هزار جلد كتاب دارد.<ref> كيمياي هستي، ص 262.</ref>
 
 
 
'''جلوه اي از سيادت'''
 
 
 
فرزندش آيت الله سيد مرتضي نجومي مي نويسد: «به مناسبت سيادت اين خاندان، قصه عجيبي را از مرحوم والدم نقل مي كنم: شبي با ايشان بعد از [[نماز مغرب]] و [[نماز عشاء]] از مسجد بيرون آمده، رو به منزل مي رفتيم. ايشان جلو بنده، و عصا در دست مباركشان بود. در تاريكي كوچه، سگي بسيار پشمالو كنار ديوار نشسته بود كه به مجرد رسيدن ما به آن محل، به مرحوم پدرم حمله كرد، كه ايشان با عصا و بنده هم كمك نموده، سگ را از خود رانديم و از محل گذشته به منزل آمديم. شب ديگر باز هم از مسجد بيرون آمده، از همان مسير ديشب رو به منزل مي آمديم. گذارمان به همان محل و همان سگ افتاد و عجيب آن بود كه بيشتر پشم سگ ريخته، پوست بدنش به طور زشتي نمايان و بسيار ناتوان در كنار ديوار نشسته بود. با رسيدن ما ناله بسيار ضعيفي نمود و هيچ حركتي نكرد و من فوراً متوجه مطلبي و روايتي شدم و خيلي تعجب نموده، اما به روي مرحوم پدرم نياوردم. ديدم مرحوم پدرم كه به آرامش و وقار در حركت بودند، از جلو سگ كه گذشتيم، تكاني خوردند. آهسته و بسيار متعجبانه زير لب عبارتي كه ظاهراً چنين يادم مي آيد، فرمودند: «لا اله الاّ الله، حيوان بيچاره‌گر، شد.» و بيش از اين چيزي نگفتند: من فوراً فهميدم اشاره مي كنند به آنچه من نيز فوراً متوجه آن گرديده بودم؛ يعني اصالت سيادت ما به مقتضاي روايت زيد شهيد كه «ماعاونا كَلْبٌ الاّ وَ قَدْجَرِبَ؛ هيچ سگي بر ما پارس نكرد، مگر آن كه گر شد».<ref> همان، ص 41.</ref>
 
 
 
'''ويژگي‌هاي اخلاقي'''
 
 
 
سيد محمدجواد حسيني نجومي نمونه بارزي از انسان متقي و باورع بود. [[تقوا]] و فضايل اخلاقي در [[روح]] و جان او رسوخ كرده بود. نشست و برخاستش، رفت و آمدش و گفتار و كردارش تنها براي خشنودي خداوند بود. در گفتار و موضع گيري‌هايش در برابر انحراف ها و گژي ها، داراي صلابت در عقيده، استواري در كلام و صراحت در لهجه بود.
 
 
 
براثر [[تهذيب نفس]] و مجاهدت با [[نفس اماره]] به مرحله كمال انساني و صفاي نفس و قداست باطن رسيده بود؛ به طوري كه بسياري از خواص و نزديكان وي، او را صاحب نفس مؤثر مي دانستند.
 
 
 
به [[نماز]] عشق مي ورزيد. خضوع و خشوعش در نماز وصف ناشدني و در كمتر كسي ديده شده است. به نماز جماعت اهميت فراوان مي داد. وي نزديك به 35 سال در مسجد نواب كرمانشاه به اقامه [[نماز جماعت]] پرداخت كه خيلي از خواص و بزرگان شهر به وي اقتدا مي كردند.
 
 
 
[[تواضع]] و فروتني وي زبانزد بود. از هرگونه مريدپروري پرهيز داشت. در طول مدت عمرش اجازه نداد كسي كفشش را جفت كند و يا دستش را به عنوان آقايي ببوسد و نيز در رفت و آمدهايش اجازه نمي داد كه علاقه مندانش با او همراه شوند. از ديگر ويژگي هاي اخلاقي وي، دائم الذكر بودن است، چه ذكر لفظي و چه ذكر عملي. از اين رو، در حال نشستن هم، رو به قبله بودن را فراموش نمي كرد؛ فرزندش سيد مرتضي نجومي مي گويد: «هيچ گاه در منزل نديدم كه پدرم رو به غيرقبله بنشيند».
 
 
 
وي علاقه زيادي به جدش [[امام حسين]] علیه السلام و برپايي مراسم عزاداري و روضه خواني داشت. حتي آن زماني كه رضاخان از تشكيل جلسات روضه منع مي كرد، در منزل وي صبح و عصر مجلس عزاداري باشكوه تمام برگزار مي شد و ابهت معنوي وي مانع از تعرض مأموران حكومتي به آن جلسات مي شد و گاه كه مجلس رسمي روضه برقرار نبود، در محيط كوچك منزل، براي اهل خود مجلس عزاداري برپا مي‌كرد و بنابر نقل آيت الله سيد مرتضي نجومي، كتاب لواعج الاشجان سيد محسن امين عاملي و ديگر كتاب هاي مقتل سيدالشهداء را مي خواند و ترجمه مي كرد.<ref> همان، ص 66، 91، 134، 206، 251 و 260.</ref>
 
 
 
'''زندگي هنري'''
 
 
 
از گذشته تاكنون برخي خاندان ها مهد پرورش عالمان، فقيهان و هنرمندان بوده اند؛ خاندان نجومي در زمره همين خاندان است كه هنرمندان فرهيخته اي از آن برخاسته اند؛ از جمله سيد ميرزا اسماعيل نجومي، ميرزا رضاي منجم باشي، سيد محمد سيف السادات، سيد ميرزا عبدالرحمن، سيد ميرزا محسن، سيد محمد صالح، سيد نصرالله معروف به مزين، سيد ميرزا سيد حسن، سيد مهدي و سيد هادي نجومي.
 
 
 
در آسمان پرستاره خاندان نجومي، ستاره پرفروغ ديگري وجود دارد كه درخشندگي آن از جلوه خاصي برخوردار است و او آيت الله سيد محمدجواد نجومي است. وي از عالمان و فقيهان نسخ نويس و نامدار قرن چهاردهم هجري بشمار مي رود. او از اوان جواني خط نسخ را نزد خوشنويسان شهر كرمانشاه آموخت و سپس آن را نزد استاد بزرگ خط نسخ، محمدصالح خان كلهر، از خاندان حاجي زادگان كرمانشاه، به كمال رساند.<ref> جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 502 و 504.</ref>
 
 
 
به طوري كه بسياري از هنرمندان خوشنويس كه خط وي را ديده اند، گفته اند: «ما خيال نمي كرديم در اين عصر كسي چون ميرزا احمد تبريزي (1155 ق) و استاد وصال، خوشنويسي كند.» و خود وي هم گفته است: «گه گاهي بعضي كلمات را به قدري خوب نوشته‌ام كه انگشت خود را بوسيده‌ام».<ref> كيهان فرهنگي، سال دوم، ش 2، ص 11؛ نشر دانش، سال دوم، ش 5، ص 96 و ميراث ماندگار، سال دوم، ص 24.</ref>
 
 
 
او هنر را براي هنر نمي‌خواست؛ بلكه آن را وسيله اي در جهت رشد و تعالي معنوي انسان و ارتباط بيشتر و بهتر با خالق زيبايي‌ها مي دانست. اين نگرش به هنر، موجب شد كه وي به آيات [[قرآن کریم]]، ادعيه و [[احاديث]] توجه ويژه اي كند. فرزندش سيد مرتضي نجومي در اين باره مي گويد: «توجه آن جناب به قرآن كريم و ادعيه و احاديث [[ائمه اطهار]] علیهم السلام سبب بود تا به خط نسخ بگرايد و به كتابت آن ها بپردازد. بنده بسيار كم ديدم كه در سياه مشق هايش، عباراتي فارسي يا عربي غير قرآن و ادعيه نوشته باشند. (گرچه) زندگي علمي و ديني و تدريسي و اجتماعي ايشان، اقتضاي كتابت [[قرآن]] كامل و كتب ادعيه و [[احاديث]] را نمي كرد؛ اما گه گاه به قطعه نويسي يا سياه مشق مي پرداخت».<ref> كيمياي هستي، ص 255.</ref>
 
 
 
از اين رو، آثار بجا مانده از اين هنرمند متأله، قطعاتي از آيات و [[دعا]]ها است كه اكنون اين آثار، زينت بخش كتابخانه بزرگ حضرت آيت الله سيد مرتضي نجومي در شهر كرمانشاه است. وي علاوه بر قطعه نويسي، به استنساخ كتاب‌ها و رساله‌ها نيز مي پرداخت كه از آن ها مي توان به رساله شيخ حسين بن عبدالصمد، پدر [[شيخ بهايی]]، كه موضوع آن مباحثه با بعضي از عالمان حلب است و ديگري رساله اي است از [[شيخ مفيد]] در تزويج رقيه و زينب از دختران رسول اكرم صلی الله علیه و آله اشاره كرد كه اين نسخه ها با خط نسخ به طرز شيوا و زيبايي به نگارش درآمده است.<ref> ميراث ماندگار، ص 15.</ref>
 
 
 
'''نامه اي به فرزند و وصايايي چند'''
 
 
 
سيد محمدجواد نجومي در جواب نامه ارسالي فرزندش سيد مرتضي از [[نجف]]، مطالبي را مي نويسد كه نقل گوشه‌اي از آن، خالي از لطف نيست. در آن نامه آمده است: «عزيزم! عمر عزيزت را بيهوده صرف مكن كه عمر بازنگردد. وصيت مي كنم تو را كه عمل نمايي به مضمون اين دو بيت:
 
 
 
يا طالِبَ الْعِلْمِ باشِرِالوَرَعا × وَاتْرُكِ النَّوْمَ وَاهْجُرِ الشَّبَعا
 
 
 
اي جوياي دانش! با [[تقوا]] و ورع همراه باش و خواب را ترك كن و از شكم بارگي بگذر!
 
 
 
داوِمْ عَليَ الْبَحْثِ لاتُفارِقْهُ × فَاِنّ بِالْبَحْثِ قامَ الْعِلْمُ وَارْ تَفَعا
 
 
 
بر بحث مداومت كن و آن را ترك مكن! چرا كه به وسيله بحث است كه علم به پا شده و رشد مي كند.
 
 
 
[[زيارت]] حضرت امير را شبانه روز اقلاًّ دو مرتبه ترك ننمايي و در ترقي خود، متوسل شو به آن وجود مبارك از روي خلوص كه هر چه بخواهي، مرحمت مي كنند.»<ref> كيمياي هستي، ص 78.</ref>
 
 
 
'''آغاز سفر ابدي'''
 
 
 
آيت الله سيد مرتضي نجومي جريان احتضار پدرش را چنين نقل مي كند: «صبح آن روزي كه شبش رحلت فرمود، از صبح به حالت آرامش مخصوصي فرورفتند. دكتر مخصوص شان را طلبيدم، آمدند و از آرامش عجيب ايشان شگفت زده شدند. به من گفتند: ايشان ديگر رفتني و در حال احتضارند؛ هيچ گونه آمپولي به ايشان نزده و اذيت شان نكنيد. از همان صبح از نوك پاي ايشان، بدن شروع به درخشندگي و سفيدي بسيار دلنشيني كرد؛ مثل آن كه بدنشان را شستشو مي دهند و من براي اولين بار در بالين مريضي محتضر حاضر و ناظر بودم و عجيب اين بود كه كاملاً خط و موج تلألؤ و سفيدي بدن نمايان بود كه تا كجا رسيده است... در حال احتضار در كمال آرامش بدون هيچ گونه ناراحتي و اضطرابي بود؛ فقط از گوشه چشمانش گه گاه اشك مي ريخت و درست در لحظه فوت ايشان به طور محسوس نوري دور تخت ايشان را فراگرفت كه شايد اين نور را فقط من مي ديدم و ديگران مي گفتند: بوي عطر عجيبي فضا را گرفت؛ به طوري كه شب هنگام كه جنازه را براي [[غسل]] به غسال خانه برديم، در مسير راه استشمام بوي خوش مي نمودند».<ref> همان، ص 261.</ref>
 
 
 
'''وفات و مدفن'''
 
 
 
سيد محمد نجومي پس از سال ها زندگي علمي و هنري و پس از عمري مجاهدت و تلاش در راه دين، در شب چهار شنبه هجدهم مرداد 1346 ش. (دوم [[جمادی الاول]] 1387 ق) در 84 سالگي جان به جان آفرين تسليم و به رحمت ايزدي پيوست. همان شب جسد مبارك وي غسل داده شد و فرزند دانشمندش، آيت الله سيد مرتضي نجومي، بر وي [[نماز]] گزارد و صبح آن شب، پيكر ايشان با حضور جمعيتي كم نظير در شهر كرمانشاه تشييع شد. سپس به آرامگاه ابوحسين در قم، حجره مخصوص علما، منتقل و دفن گرديد.<ref> جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 505.</ref>
 
 
 
'''بازماندگان'''
 
  
از سيد محمدجواد حسيني نجومي، سه پسر و پنج دختر بجاماند. سيد محمدتقي نجومي، سيدابوالحسن نجومي و آيت الله سيد مرتضي نجومي، پسران وي هستند. سيد مرتضي نجومي، فرزند بزرگ ايشان است. وي متولد 26 بهمن 1307 ش. (23 [[جمادی الثانی]] 1346 ق) در شهر كرمانشاه است. او در سال 1361 ق. وارد حوزه علميه شد و نزد عالمان و فقيهان زادگاهش و [[نجف]]، به فراگيري [[علم]] و [[معرفت]] و هنر پرداخت. از جمله استادان وي در كرمانشاه و نجف، شيخ حسن حاج آخوند، سيد محمود مسعودي لاري، سيد علي بهشتي، سيد احمد اشكوري، سيد عبدالأعلي سبزواري، ميرزا علي فلسفي و پدرش سيد محمدجواد نجومي است. وي از آيات عظام: سيد عبدالأعلي سبزواري، ميرزا احمد باقر زنجاني، شيخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، [سيد شهاب الدين مرعشي نجفي|آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي]، شيخ محمدعلي اراكي، سيد محمدصادق بحرالعلوم و پدرش اجازه [[اجتهاد]] و روايت گرفت و در خوشنويسي و نگارش از استاد ميرزا محمود كاتب تبريزي و پدرش درجه استادي اخذ كرد.<ref> كيمياي هستي، ص 169 و 270.</ref>
+
==منابع==
  
وي داراي آثار متعددي از قبيل تأليف، رساله و مقاله‌هاي علمي و هنري است كه از جمله آن ها است: التصوير والتمثيل؛ رساله الغنا و رساله نجاسة الخمر، و مقاله هاي هنري مانند هنر ابري سازي<ref> روزنامه جمهوري اسلامي، 16 شهريور، 1368، ص 10 و 26 شهريور، 1368، ص 10.</ref>، بعد معنوي هنر خط.<ref> مجله سروش، ش 229، ص 25، ش 230، ص 30، ش 232، ص 26، ش 233، ص 34 و ش 234، ص 32.</ref> همچنين كتاب هاي زيادي را با خط زيباي خود استنساخ كرده؛ مانند كتاب [[رياض العلماء]].<ref> كيمياي هستي، ص 107.</ref>
+
* علی کرجی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۵، صفحه ۱۸۲-۱۹۵.
  
سيد مرتضي نجومي كه [[تقوا]] و [[اجتهاد]] و هنر را يك جا در خود جمع نموده، چنان پدرش را شيفته خود كرده بود كه وي در سال 1324 ش. هنگام بازگشت از [[نجف]]، مورد ستايش پدرش قرار مي گيرد و پدرش در قطعه اي بسيار زيبا از خط نسخ، مي نويسد: «شكر و حمد خداوندي كه مرا در پيري پسري عالم، مجتهد، پاكيزه، متقي و داراي هنرهاي زياد عطا نمود كه در خوشنويسي انواع خط ها، همانند ندارد. خداوند او را از همه بلايا حفظ فرمايد».
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170px">
 +
پرونده:سید-محمدجواد-نجومی.jpg|از راست: [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش  (سردار کابلی)]]، حسن علامی، [[سید محمدجواد نجومی|سید محمدجواد حسینی نجومی]]، سید محمد میبدی، سید رضا واحدی قمی و [[سید محسن امین|سید محسن حسینی امین]]
  
آيت الله سيد مرتضي نجومي اكنون در كرمانشاه به فعاليت هاي ارشادي مشغول هستند<ref> جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 507؛ كيهان فرهنگي، سال دوم، 1364، ص 3 و معجم رجال الفكر والادب في النجف خلال الف عام، ص 444.</ref> كه در پاييز 1381 ش. در همايش «چهره هاي ماندگار» از ايشان نيز تجليل گرديد.
+
</gallery>
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= متوسط
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
==پانویس ==
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|نجومی،سید محمدجواد]]
<references />
+
[[رده:فقیهان]]
===منبع===
+
[[رده:مفسرین قرآن]]
 +
[[رده:خطاطان]]
 +
[[رده:مدفونین در قبرستان نو]]
  
علي كرجي, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 182-195
+
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۵

آیت الله سید محمدجواد حسینی نجومی (۱۳۰۳ - ۱۳۸۷ ق)، فقیه و عالم شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی بود. او فقه، اصول و ادبیات عرب را تدریس می نمود و علاوه بر آن در خوشنویسی نیز مهارت داشت.

۲۵۰px
نام کامل سید محمدجواد حسینی نجومی
زادروز ۱۳۰۳ قمری
زادگاه کرمانشاه
وفات ۱۳۸۷ قمری
مدفن قم _ قبرستان نو

Line.png

اساتید

سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، محمدعلی چهاردهی مدرس، محمدحسن علامی اصفهانی، سید حسین حائری،...

شاگردان

سید مرتضی نجومی، شیخ مجتبی حاج آخوند، شیخ حسن ممدوحی،...



ولادت و خاندان

سید محمدجواد حسینی نجومی در سال ۱۳۰۳ ق. در شهر کرمانشاه پا به عرصه وجود نهاد. پدرش میرزا سید اسماعیل، که یکی از محققان و مجتهدان بزرگ و معروف تاریخ کرمانشاه بشمار می ورد، در فقه، اصول، فلسفه و دیگر علوم اسلامی و در نوشتن انواع خط، دستی توانا داشت و از شاگردان فاضل اردکانی در کربلا بود.[۱]

جدش سید حسن نجومی، نیز منجمی عالی‌قدر و ریاضی‌دانی ماهر و در علوم اسلامی مجتهد بود. او تقویم‌های دست نویسی را در کمال صحت به رشته تحریر درمی آورد که یکی از این تقویم ها در کتابخانه آیت الله سید مرتضی نجومی در کرمانشاه موجود است.[۲]

اکثر خاندان نجومی از عالمان، راویان، فقیهان، منجمان و هنرمندان خوشنویس بوده و در کوفه، مشهد، سمنان، کربلا و کرمانشاه می زیسته اند.[۳] نسب سید محمدجواد نجومی، به امام سجاد علیه السلام می رسد.

تحصیل و استادان

سید محمدجواد نجومی، پانزده سال را نزد پدر با تقوا و هنرمند خود گذراند. معاشرت با پدر دانشمندش باعث پایه ریزی و تقویت پایه‌های اعتقادی، علمی و هنری وی گردید. او پس از اتمام دروس مقدماتی نزد پدرش، مراتب سطح را در محضر عالمان و فقیهان شهر کرمانشاه فراگرفت. وی در مدمت کوتاهی علوم ادبیات عرب، منطق، فلسفه، فقه و اصول را به خوبی به پایان رساند. سپس برای تکمیل تحصیلات و شرکت در درس خارج فقه و اصول، راهی نجف اشرف شد؛ ولی مشکلات زندگی، به او مجال اقامت طولانی در آن شهر را نداد و از این رو، پس از یک سال به کرمانشاه برگشت و نزد عالمان، مجتهدان و هنرمندان زادگاهش به کسب علم و معرفت پرداخت. تا این که بعد از طی مراحل فضل و دانش، به درجه رفیع اجتهاد رسید و از آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، شیخ حسن علامی و سید حسین حائری اجازه روایت و اجتهاد گرفت.[۴]

شیخ ضیاء الدین عراقی در اجازه‌نامه اجتهادش به ایشان، وی را عالم، فاضل، کامل، سید سند و معتمد معرفی می کند.[۵] نیز آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی در اجازه‌نامه اجتهاد و روایتش به او، وی را عالم، فاضل، علامه، عماد اسلام، کسی که عمرش را در راه تحصیل علوم شرعی صرف کرده، محقق و پژوهشگر می داند.[۶] در بعضی از اجازه‌نامه های اجتهاد و روایت، او را عالمی عامل، فاضلی کامل و پژوهشگری دقیق معرفی کرده و در شأن او تعبیرهای مختلف و پرمعنایی بکار برده‌اند.[۷]

سید محمدجواد نجومی علاوه بر کسب فضل و علم از محضر استادان بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف، از محضر فقیهان و عالمان برجسته و صاحب نظر کرمانشاه نیز سال ها کسب دانش نمود؛ از جمله:

۱. شیخ محمدعلی چهاردهی رشتی معروف به مدرس (متوفای ۱۳۳۴ ق) از فقیهان و عالمان نجف اشرف و کرمانشاه بوده است. وی دارای آثار متعددی در فقه، اصول، کلام و اخلاق است؛ که از جمله آنهاست: حاشیه علی القوانین؛ وسیلة النجاة فی المبدأ والمعاد؛ مقتل الحسین علیه السلام؛ شرح قواعد علامه؛ شرح دعای کمیل.[۸]

۲. محمدهادی جلیلی (متوفای ۱۳۷۷ ق)[۹] وی از شاگردان میرزا حبیب الله رشتی بوده و از مؤسسین حوزه علمیه کرمانشاه به امر آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی است. کتاب القضاء، کتاب الشهاده، تعلیقة علی الکفایة و... از آثار او است.[۱۰]

۳. شیخ محمدحسن علامی اصفهانی (متوفای ۱۳۹۴ ق)[۱۱]؛ از شاگردان محمدکاظم آخوند خراسانی و آشنا با فقه و سایر علوم اسلامی و در تدریس و تفهیم مطالب علمی و در مناظره و جدل توانا بود. وی درباره آقای نجومی بارها می گفت: «اگر کسانی که من می‌شناسم، مجتهدند؛ آقا سیدجواد، «سیدالمجتهدین» است.»[۱۲]

۴. محمدحسین اصفهانی معروف به حاج آخوند؛[۱۳] وی بزرگ خاندان «حاج آخوند» و جزو شاگردان ملاقلی همدانی است.

۵. سید حسین حائری؛[۱۴] وی از مجتهدان و عالمان عالی‌قدر کرمانشاه و از جمله کسانی است که به محضر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه مشرف شده است.[۱۵]

تدریس و شاگردان

سید محمدجواد نجومی با این که از نظر مراتب علمی و کمالات معنوی، دارای مقامات عالی و کم نظیری بود، برای بسیاری ناشناخته ماند. از این رو، بیشتر شاگردان وی، طلاب دوره مقدمات و سطح بودند.

او فقه، اصول و ادبیات عرب را با بیانی شیوا و با تبحری خاص تدریس می کرد و شاگردان زیادی از کرسی درس او بهره بردند که از بین آنان می توان به این افراد اشاره کرد:

  • فرزندش، آیت الله سید مرتضی نجومی (متولد ۱۳۰۷ ش)،
  • شیخ مجتبی حاج آخوند (متوفای ۱۴۲۲ ق)، فرزند شیخ حسن حاج آخوند از و فقیهان نامی کرمانشاه،
  • شیخ حسن ممدوحی از محققان و مدرسان حوزه علمیه قم و عضو جامعه مدرسین (متولد ۱۳۱۸ ش).[۱۶]

فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی

سید محمدجواد نجومی علاوه بر تدریس کتاب های مختلف (مانند حاشیه ملاعبدالله، مغنی، مطول، معالم، قوانین، شرح لمعه و...)[۱۷] به تبلیغ احکام دین و ارشاد مسلمین و اقامه نماز جماعت و رسیدگی به مشکلات مردم نیز اهتمام داشت. علاوه بر این، ایشان کتابخانه ای با بیش از هزار جلد کتاب تأسیس کرد که در بین آن ها بیش از دویست جلد نسخه خطی باارزش، وقف خاندان و اولاد نجومی بود. این کتابخانه هم اکنون فعال است و حدود هجده هزار جلد کتاب دارد.[۱۸]

همچنین، آیت الله نجومی از عالمان و فقیهان نَسخ نویس و نامدار قرن چهاردهم هجری بشمار می رود. او از اوان جوانی خط نسخ را نزد خوشنویسان شهر کرمانشاه آموخت و سپس آن را نزد استاد بزرگ خط نسخ، محمدصالح خان کلهر، از خاندان حاجی زادگان کرمانشاه، به کمال رساند.[۱۹] به طوری که بسیاری از هنرمندان خوشنویس که خط وی را دیده اند، گفته اند: «ما خیال نمی کردیم در این عصر کسی چون میرزا احمد تبریزی (۱۱۵۵ ق) و استاد وصال، خوشنویسی کند.» و خود وی هم گفته است: «گهگاهی بعضی کلمات را به قدری خوب نوشته‌ام که انگشت خود را بوسیده‌ام».[۲۰] او هنر را برای هنر نمی‌خواست؛ بلکه آن را وسیله ای در جهت رشد و تعالی معنوی انسان و ارتباط بیشتر و بهتر با خالق زیبایی‌ها می دانست. این نگرش به هنر، موجب شد که وی به آیات قرآن کریم، ادعیه و احادیث توجه ویژه ای کند. از این رو، آثار بجا مانده از این هنرمند متأله، قطعاتی از آیات و دعاها است که اکنون این آثار، زینت بخش کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله سید مرتضی نجومی در شهر کرمانشاه است. وی علاوه بر قطعه نویسی، به استنساخ کتاب‌ها و رساله‌ها نیز می پرداخت که از آن ها می توان به رساله شیخ حسین بن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی، که موضوع آن مباحثه با بعضی از عالمان حلب است و دیگری رساله ای است از شیخ مفید در تزویج رقیه و زینب از دختران رسول اکرم صلی الله علیه و آله اشاره کرد که این نسخه ها با خط نسخ به طرز شیوا و زیبایی به نگارش درآمده است.[۲۱]

ویژگی‌های اخلاقی

سید محمدجواد حسینی نجومی نمونه بارزی از انسان متقی و با ورع بود. تقوا و فضایل اخلاقی در روح و جان او رسوخ کرده بود. نشست و برخاستش، رفت و آمدش و گفتار و کردارش تنها برای خشنودی خداوند بود. در گفتار و موضع گیری‌هایش در برابر انحراف ها و کژی ها، دارای صلابت در عقیده، استواری در کلام و صراحت در لهجه بود.

بر اثر تهذیب نفس و مجاهدت با نفس اماره به مرحله کمال انسانی و صفای نفس و قداست باطن رسیده بود؛ به طوری که بسیاری از خواص و نزدیکان وی، او را صاحب نفس مؤثر می دانستند.

به نماز عشق می ورزید. خضوع و خشوعش در نماز وصف ناشدنی و در کمتر کسی دیده شده است. به نماز جماعت اهمیت فراوان می داد. وی نزدیک به ۳۵ سال در مسجد نواب کرمانشاه به اقامه نماز جماعت پرداخت که خیلی از خواص و بزرگان شهر به وی اقتدا می کردند.

تواضع و فروتنی وی زبانزد بود. از هرگونه مریدپروری پرهیز داشت. در طول مدت عمرش اجازه نداد کسی کفشش را جفت کند و یا دستش را به عنوان آقایی ببوسد و نیز در رفت و آمدهایش اجازه نمی داد که علاقه مندانش با او همراه شوند.

از دیگر ویژگی های اخلاقی وی، دائم الذکر بودن است، چه ذکر لفظی و چه ذکر عملی. از این رو، در حال نشستن هم، رو به قبله بودن را فراموش نمی کرد؛ فرزندش سید مرتضی نجومی می گوید: «هیچ گاه در منزل ندیدم که پدرم رو به غیرقبله بنشیند».

وی علاقه زیادی به جدش امام حسین علیه السلام و برپایی مراسم عزاداری و روضه خوانی داشت. حتی آن زمانی که رضاخان از تشکیل جلسات روضه منع می کرد، در منزل وی صبح و عصر مجلس عزاداری باشکوه تمام برگزار می شد و ابهت معنوی وی مانع از تعرض مأموران حکومتی به آن جلسات می شد و گاه که مجلس رسمی روضه برقرار نبود، در محیط کوچک منزل، برای اهل خود مجلس عزاداری برپا می‌کرد و بنابر نقل آیت الله سید مرتضی نجومی، کتاب «لواعج الاشجان» سید محسن امین عاملی و دیگر کتاب های مقتل سیدالشهداء را می خواند و ترجمه می کرد.[۲۲]

وفات

مرحوم سید محمد جواد نجومی، پس از سال ها زندگی علمی و هنری و پس از عمری مجاهدت و تلاش در راه دین، در هجدهم مرداد ۱۳۴۶ شمسی (دوم جمادی الاول ۱۳۸۷ ق)، در ۸۴ سالگی جان به جان آفرین تسلیم و به رحمت ایزدی پیوست. پیکر مطهر ایشان در شهر کرمانشاه تشییع شد و سپس به آرامگاه ابوحسین در قم، حجره مخصوص علما، منتقل و دفن گردید.[۲۳]

پانویس

  1. الاجازة الکبیرة، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، ص ۴۲۷، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
  2. جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، محمدعلی سلطانی، ج ۱، ص ۵۰۶، انتشارات سها، چاپ اول، تهران.
  3. اعیان الشیعه، سید حسن امین، ج ۶، ص ۲۳، ص ۲۴ و ج ۹، ص ۲۳۴، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات، بیروت؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱۷، ص ۲۷۷.
  4. کیمیای هستی، ص ۲۴۹.
  5. همان، ص ۲۵۱.
  6. همان، ص ۲۵۳.
  7. همان، ص ۱۷۴، ۱۷۵، ۱۷۸، و ۲۵۵.
  8. معجم رجال الفکر والادب فی النجف خلال الف عام، محمدهادی امینی، چاپخانه الآداب، نجف اشرف، چاپ اول، ۱۳۸۴ ق.
  9. جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، ج ۱، ص ۵۰۴.
  10. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۶، ص ۳۶۳، چاپخانه پیروز قم، ۱۳۵۴ ش.
  11. کیمیای هستی، ص ۲۴۹.
  12. زندگانی سردار کابلی، ص ۲۳۱.
  13. کیمیای هستی، ص ۲۴۹.
  14. کیمیای هستی، ص ۲۵۰.
  15. همان، ص ۱۴۴.
  16. مصاحبه با آیت الله شیخ حسن ممدوحی، به تاریخ ۸۰/۱۱/۸.
  17. همان.
  18. کیمیای هستی، ص ۲۶۲.
  19. جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، ج ۱، ص ۵۰۲ و ۵۰۴.
  20. کیهان فرهنگی، سال دوم، ش ۲، ص ۱۱؛ نشر دانش، سال دوم، ش ۵، ص ۹۶ و میراث ماندگار، سال دوم، ص ۲۴.
  21. میراث ماندگار، ص ۱۵.
  22. همان، ص ۶۶، ۹۱، ۱۳۴، ۲۰۶، ۲۵۱ و ۲۶۰.
  23. جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، ج ۱، ص ۵۰۵.

منابع

آرشیو عکس و تصویر