ابزارهای شناخت: تفاوت بین نسخهها
جز (اصلاح عناوین و تغییرات جزئی در متن) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{متوسط}} | {{متوسط}} | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]}} | ||
+ | «ابزارهاى شناخت» یا قواى ادراکى [[انسان]] از مباحث مهم معرفتشناسى است. این قوا عبارتاند از: حسّ، خیال، وهم، عقل و قلب. برخى آیات [[قرآن]]، به ابزارهاى شناخت انسان اشاره کردهاند، از جمله: {{متن قرآن|«وَاللَّهُ أَخْرَجَکم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکمْ لَاتَعْلَمُونَ شَیئاً وَجَعَلَ لَکمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ»}}.<ref>[[سوره نحل]]، ۷۸.</ref> | ||
− | منظور قوای ادراکی انسان هستند که عبارتاند از: | + | ==قوای ادراکی انسان== |
+ | منظور از «ابزارهای شناخت»، قوای ادراکی [[انسان]] هستند که عبارتاند از: حسّ، خیال، وهم، عقل و قلب. تعدد ابزار شناخت، از آن رو است که قواى ادراکى انسان (حسّ، خیال، وهم، عقل و قلب) متعددند. هرچند ابزارهاى شناخت متعدّدند، شناسنده واقعى همان [[نفس]] انسان است که در همه مراتب شناخت حضور دارد.<ref>شناختشناسى در قرآن، عبدالله جوادیآملی، ۲۹۷.</ref> | ||
− | === | + | ===ابزار حسّى=== |
− | + | این ابزار وسیلهاى است براى شناخت طبیعت. حواسّ انسان آنچه را با ماده مرتبط است از گذر چشم، گوش، بینى، زبان و پوست به گونه جزئى بازمىشناسد. در فرآیند شناخت حسّى، دو گونه محسوس وجود دارد: یکى محسوس بالذّات که در قلمرو نفس آدمى موجود است و با وضع و محاذات و شرایطى معین میان شىء خارجى و حس پدید مىآید؛ و دیگر محسوس بالعرض که به عالم طبیعت مربوط است و از ویژگىهاى زمانى و مکانى بهرهمند است. | |
− | |||
− | ==ابزار | + | ===ابزار خیالى=== |
− | + | پس از آن که شناخت حسى صورت مىپذیرد، با از میان رفتن صورت مادى، صورتى بدون مادّه از شىء در ذهن باقى مىماند که آن را «صورت خیالى» گویند. صورت خیالى همان صورت محسوس است که مادّه در آن حضور ندارد. قوّهاى که این صورت خیالى را درک مىکند، «قوّه خیال» است. اهمیت این قوه از آن رو است که بسیارى از اختراعات، صنایع و آثار هنرى و صنعتى از گذر آن پدید مىآیند. | |
− | = | + | ===ابزار وهمى=== |
− | + | هنگامى که معانى عقلى به صورت جزئى نسبت داده مىشوند، معانى وهمى پدید مىآیند که به وسیله قوّه واهمه درکپذیرند. تفاوت قوّه واهمه و قوّه عاقله در این است که [[عقل]]، مفاهیم کلّى را بدون صورت مىفهمد؛ اما قوه واهمه، مفاهیم را با صورتهاى جزئى درک مىکند. چون در معانى موهوم، وجود صورت شرط است و فرآیند ادراک به وسیله قوّه خیال انجام مىگیرد، در ادراک معانى جزئى و موهوم دخالت خیال نیز ضرورى است؛ هر چند در بقاى آنها نیازى به قوّه خیال نیست. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==ابزار وهمى== | ||
− | هنگامى | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | ===ابزار عقلى=== | ||
+ | انسان از گذر ابزار عقلى، آن معانى کلّى را که بر صور خیالى یا حسّى حمل مىشوند، به ادراک درمىآورد. این معانى کلّى، همان معانى معقولى هستند که عقل درک مىکند. | ||
+ | ===ابزار قلبى=== | ||
+ | معانى مجرّد و کلّى را ابزار عقلى به ادراک انسان مىآورند. تفاوت قلب در ادراک این معانى با عقل این است که اوّلًا آنچه را عقل از دور به صورت مفهوم کلى به ادراک درمىآورد، قلب از نزدیک به صورت موجود شخصى و داراى سعه وجودى مشاهده مىکند. ثانیاً عقل به دلیل محدودیت در حصار درک مفهومى، نمىتواند بسیارى از حقایق را درک کند؛ اما قلب با ادراک شهودى بر بسیارى از اسرار کلّى و بلکه جزئى نیز آگاه مىشود. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | ||
+ | * فرهنگ شیعه، مدخل "ابزارهای شناخت"، ج۱. | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= متوسط | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= متوسط | ||
+ | |رده=دارد | ||
+ | }} | ||
[[رده:قوای انسان]] | [[رده:قوای انسان]] | ||
+ | [[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۸
«ابزارهاى شناخت» یا قواى ادراکى انسان از مباحث مهم معرفتشناسى است. این قوا عبارتاند از: حسّ، خیال، وهم، عقل و قلب. برخى آیات قرآن، به ابزارهاى شناخت انسان اشاره کردهاند، از جمله: «وَاللَّهُ أَخْرَجَکم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکمْ لَاتَعْلَمُونَ شَیئاً وَجَعَلَ لَکمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ».[۱]
محتویات
قوای ادراکی انسان
منظور از «ابزارهای شناخت»، قوای ادراکی انسان هستند که عبارتاند از: حسّ، خیال، وهم، عقل و قلب. تعدد ابزار شناخت، از آن رو است که قواى ادراکى انسان (حسّ، خیال، وهم، عقل و قلب) متعددند. هرچند ابزارهاى شناخت متعدّدند، شناسنده واقعى همان نفس انسان است که در همه مراتب شناخت حضور دارد.[۲]
ابزار حسّى
این ابزار وسیلهاى است براى شناخت طبیعت. حواسّ انسان آنچه را با ماده مرتبط است از گذر چشم، گوش، بینى، زبان و پوست به گونه جزئى بازمىشناسد. در فرآیند شناخت حسّى، دو گونه محسوس وجود دارد: یکى محسوس بالذّات که در قلمرو نفس آدمى موجود است و با وضع و محاذات و شرایطى معین میان شىء خارجى و حس پدید مىآید؛ و دیگر محسوس بالعرض که به عالم طبیعت مربوط است و از ویژگىهاى زمانى و مکانى بهرهمند است.
ابزار خیالى
پس از آن که شناخت حسى صورت مىپذیرد، با از میان رفتن صورت مادى، صورتى بدون مادّه از شىء در ذهن باقى مىماند که آن را «صورت خیالى» گویند. صورت خیالى همان صورت محسوس است که مادّه در آن حضور ندارد. قوّهاى که این صورت خیالى را درک مىکند، «قوّه خیال» است. اهمیت این قوه از آن رو است که بسیارى از اختراعات، صنایع و آثار هنرى و صنعتى از گذر آن پدید مىآیند.
ابزار وهمى
هنگامى که معانى عقلى به صورت جزئى نسبت داده مىشوند، معانى وهمى پدید مىآیند که به وسیله قوّه واهمه درکپذیرند. تفاوت قوّه واهمه و قوّه عاقله در این است که عقل، مفاهیم کلّى را بدون صورت مىفهمد؛ اما قوه واهمه، مفاهیم را با صورتهاى جزئى درک مىکند. چون در معانى موهوم، وجود صورت شرط است و فرآیند ادراک به وسیله قوّه خیال انجام مىگیرد، در ادراک معانى جزئى و موهوم دخالت خیال نیز ضرورى است؛ هر چند در بقاى آنها نیازى به قوّه خیال نیست.
ابزار عقلى
انسان از گذر ابزار عقلى، آن معانى کلّى را که بر صور خیالى یا حسّى حمل مىشوند، به ادراک درمىآورد. این معانى کلّى، همان معانى معقولى هستند که عقل درک مىکند.
ابزار قلبى
معانى مجرّد و کلّى را ابزار عقلى به ادراک انسان مىآورند. تفاوت قلب در ادراک این معانى با عقل این است که اوّلًا آنچه را عقل از دور به صورت مفهوم کلى به ادراک درمىآورد، قلب از نزدیک به صورت موجود شخصى و داراى سعه وجودى مشاهده مىکند. ثانیاً عقل به دلیل محدودیت در حصار درک مفهومى، نمىتواند بسیارى از حقایق را درک کند؛ اما قلب با ادراک شهودى بر بسیارى از اسرار کلّى و بلکه جزئى نیز آگاه مىشود.
پانویس
منابع
- فرهنگ شیعه، مدخل "ابزارهای شناخت"، ج۱.