محمد بن سعید بوصیری: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''«شرفالدین محمد بن سعید بوصیری»''' (۶۰۸-۶۹۴ ق)، شاعر، ادیب و کاتب نامدار مسلمان در قرن ۷ قمری است. هرچند بوصیری خطاطی ماهر، محدّث، فقیه و قاری [[قرآن]] نیز بوده، ولی مقام شاعری و بویژه سرودههایش در مدح [[پیامبر اکرم]] صلّی اللّه علیه وآله، سبب شهرت وی شده است. قصیده «بُرده» معروفترین [[شعر]] بوصیری است. | |
− | + | ==زندگینامه== | |
− | + | ابوعبدالله شرفالدین محمد بن سعید بن حماد دَلاصی بوصیری، در دلاص یا بَهشیم (منطقه بَهنَسا در [[مصر]]) در اول [[ماه شوال|شوال]] سال ۶۰۸ قمری زاده شد. نیاکان وی ظاهراً از قبیله ی بزرگ صنهاجه بودند، اما خود او به بوصیر مصر که زادگاه پدرش بوده، منسوب است. نسبت دلاصی را نیز از زادگاه مادرش دلاص گرفته است. با درهم آمیختن این دو نسبت گاه او را دلاصیری نیز خواندهاند.<ref>ابن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۳۶۲.</ref> | |
− | + | بوصیری در درسهای صوفی بزرگ، ابوالعباس احمد مُرسی (متوفی ۶۸۶) جانشین ابوالحسن شاذلی (متوفی ۶۵۶) شرکت میکرد و در تشکیل سلسله شاذِلیّه نیز سهمی داشت، اما ظاهراً شیوه زندگی او میان مردم با [[تصوف]] واقعی همساز نبود.<ref>فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۶۷۳.</ref> وی [[قصیده]] بلندی در ۱۴۲ [[بیت (شعر)|بیت]] در مدح ابوالعباس مُرسی سرود و او را در وفات شیخ و مرادش ابوالحسن شاذلی تعزیت گفت. | |
− | + | به گفته بروکلمان، او ده سال در [[بیت المقدس]] زیست و سپس به [[مدینه]] رفت. سیزده سال نیز در [[مکه]] به تعلیم [[قرآن]] اشتغال داشت و در همانجا قصیده معروفِ «بُرده» را سرود. سپس حدود سال ۶۵۹ق به [[مصر]] بازگشت و در دستگاه [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوانی]]، در بلبیس شرقی به عنوان کاتب (مباشر) به کار پرداخت؛ از دوران تصدی او به این سمت، قصاید و اشعار فراوانی در [[دیوان (شعر)|دیوانش]] باقی مانده و قصیده طولانی و مشهور «نونیّه» را نیز در شکایت از مستخدمان دولتی و مباشران حکومتی سروده است. او از سال ۶۵۹ تا ۶۶۳ ق. این شغل را برعهده داشت. اما پس از ۴ سال بهتر آن دید که خود مکتبخانهای برای تعلیم قرآن در بلبیس و سپس در قاهره تأسیس کند.<ref>فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۶۷۳-۶۷؛ GAL,S,VI,P۴۶۷.</ref> | |
− | + | بوصیری با شاعران بزرگی هم عصر بود، از آن جمله اند: ابن نبیه (د۶۱۹ق)، [[ابن فارض]] (د۶۳۲ق) ابن مطروح (د۶۴۹ق) و بهاء زهیر (د۶۵۶ق) و جز آنان،<ref>مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۶۷.</ref> اما بی گمان او از ابوالعباس مرسی بیش از دیگران درس آموخت. | |
− | + | چند تن از مشاهیر نیز در شمار شاگردان و راویان اخبار و قصاید او در مدح [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله بودهاند؛ مشهورترین آنها ایناناند: [[نحو|نحوی]] معروف ابوحیان غرناطی (د۷۴۵ق)، ابوالفتح ابن سیدالناس یعمری (د۷۳۴ق) و عزالدین ابن جماعه که مدتی قاضی القضات [[مصر]] بود.<ref> مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref> | |
− | + | بررسی دیوان اشعارش نشان میدهد که از جهت مادی در تنگنا بوده و خانوادهای پر اولاد داشته و بهسختی روزگار میگذرانده است و به سبب جثه کوچک و جسم نحیفش گاه مورد [[استهزاء|تمسخر]] و [[طعنه|طعن]] دیگران واقع میشده است.<ref>محمدبن سعید بوصیری، دیوان البوصیری، ج۱، ص۱۰۰.</ref> | |
− | + | بوصیری عمری دراز یافت، سال درگذشت او را از سال ۶۹۴ تا ۶۹۷ ق. در قاهره یا اسکندریه ذکر کردهاند.<ref>سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهره، ج۱، ص۵۷۰.</ref> او را در پایین گورستان مُقَطَّم و نزدیک قبر [[شافعی|امام شافعی]] به خاک سپردند.<ref>کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۵، ص۸۱.</ref> [[مسجد|مسجدی]] نیز به نام بوصیری در شهر اسکندریّه وجود دارد که سعید پاشا آن را تجدید بنا کرد و محل درس طالبان دانش قرار داد. | |
− | بوصیری | + | ==نثر و شعر بوصیری== |
− | + | بوصیری به سبب اشتغال به کار کتابت و تعلیم در دستگاه دولت، در نثر مهارت تمام یافته بود، چنانکه در تعلیق هایی که بر قصیده معروف خویش، «المخرج والمردود علی النصارى والیهود» نگاشته، اسلوبی مرسَل و بیتکلف بکار برده، هر چند که به قول فروخ<ref>فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۶۷۴-۶۷۷.</ref> از زیبایی هنری و نوآوری تهی است. اما در [[شعر]]، وی به خصوص با سرودن قصایدی در مدح [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله شهرت یافت. | |
− | |||
− | بوصیری به سبب اشتغال به کار کتابت و تعلیم در دستگاه | ||
− | |||
− | |||
شعر او را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: | شعر او را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: | ||
− | * | + | *شعر اجتماعی که بیشتر در مدح و هجا و شکایت از روزگار و خلاصه امور مربوط به زندگی روزمره است. |
− | * | + | *اشعاری که در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سروده است.<ref>رکابی، الادب العربی، ص۱۷۵.</ref> |
− | درباره ارزش ادبی گروه نخست، عقاید متفاوت و حتى متضاد است. گروهی میپندارند که بافت این اشعار ناهمگون است، در آنها سستی و استواری درهم آمیخته از معانی برازنده تهی است، عباراتش عامیانه است.<ref>نک: مصطفى، الادب العربی و تاریخه، | + | درباره ارزش ادبی گروه نخست، عقاید متفاوت و حتى متضاد است. گروهی میپندارند که بافت این اشعار ناهمگون است، در آنها سستی و استواری درهم آمیخته از معانی برازنده تهی است، عباراتش عامیانه است.<ref>نک: مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۶۹.</ref> روح عامیگرایی و تعابیر مردمی روزمره سراسر آنها را پوشانده است، اسلوب آنها سخت ناهنجار است.<ref>رکابی، الادب العربی، ص۱۷۸.</ref> عموماً از اسلوب و کلمات شاعران دیگر حتى در استفاده از الفاظ نوخاسته و هجاهای گزنده تقلید کرده است.<ref>اسکندری، الوسیط فی الادب العربی و تاریخ، ص۳۱۱.</ref> برخی دیگر به عکس، آن اشعار را سخت دلانگیز و خوش ترکیب وصف کردهاند.<ref>ابن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۳۶۴.</ref> حتى گفتهاند که از شعر جزّاز و ورّاق نیز برتر است.<ref>مقریزی، المقفی الکبیر، ج۵، ص۶۶۳، از قول ابن سیدالناس. </ref><ref>سیوطی، حسن المحاضرۀ، ج۱، ص۵۷۰.</ref> و هر کس نیک در شعر او بنگرد به مزایای آن پی خواهد برد.<ref>ابن عماد، شذرات الذهب، ج۵، ص۴۳۲.</ref> چه الفاظ آراسته و [[قافیه|قافیهای]] استوار دارد و از تکلف ناپسند به دور است.<ref>مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۷۰.</ref> |
− | برخی نیز در توجیه هرزهگویی های او چنین اظهارنظر کردهاند که وی از سر طبع و ذوق شاعرانه شعر میسروده است و به همین سبب، در شعر او زشت و زیبا به هم آمیخته و به آرایههای لفظی عنایت نشده است و خلاصه قصاید او در گاه بر حسب طبع شاعر سخت دراز شده است.(مثلاً قصیده او در مدح امیر ایدمر ترکی به | + | برخی نیز در توجیه هرزهگویی های او چنین اظهارنظر کردهاند که وی از سر طبع و ذوق شاعرانه شعر میسروده است و به همین سبب، در شعر او زشت و زیبا به هم آمیخته و به آرایههای لفظی عنایت نشده است و خلاصه قصاید او در گاه بر حسب طبع شاعر سخت دراز شده است.(مثلاً قصیده او در مدح امیر ایدمر ترکی به ۳۱۰ [[بیت (شعر)|بیت]]، و همزیه او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله به ۶۳۶ بیت بالغ میگردد).<ref>مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۷۱، ۲۷۳.</ref> |
− | دسته دوم اشعار او قصایدی است که در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله سروده است و عموماً آنها را اشعاری استوار پنداشتهاند. در این نوع اشعار شاعر از قدما بسیار تقلید کرده و تعابیر و تصاویر زندگی بیابانی را عیناً تکرار کرده است؛ چنانکه اصرار بسیار بر آن دارد که نامهای جغرافیایی را که میان شاعران حجاز و نیز در مدایح پیامبر صلی الله علیه و آله رایج است، تکرار کند و آگاهی خود را از زبان عربی و اسرار شعر سرایی سنتی به اثبات رساند.<ref>رکابی، الادب العربی، | + | دسته دوم اشعار او [[قصیده|قصایدی]] است که در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله سروده است و عموماً آنها را اشعاری استوار پنداشتهاند. در این نوع اشعار شاعر از قدما بسیار تقلید کرده و تعابیر و تصاویر زندگی بیابانی را عیناً تکرار کرده است؛ چنانکه اصرار بسیار بر آن دارد که نامهای جغرافیایی را که میان شاعران حجاز و نیز در مدایح پیامبر صلی الله علیه و آله رایج است، تکرار کند و آگاهی خود را از زبان عربی و اسرار شعر سرایی سنتی به اثبات رساند.<ref>رکابی، الادب العربی، ص۱۷۶-۱۷۸.</ref> |
− | + | معروفترین قصیده بوصیری همانا «الکواکب الدریه فی مدح خیرالبریه» است که بیشتر به نام «بُرده» شهرت یافته، و در آن با قصیده برده کعب بن زهیر به معارضه برخاسته است.<ref>درباره این نامگذاری، نسخه های خطی و شروح آن: نک: ه د، برده.</ref> این قصیده آموزگار ادب، اخلاق و تاریخ است و مردم را با بخشهایی از سیره نبوی آشنا میسازد. علاوه بر [[اهل سنت]]، ادیبان [[شیعه]] نیز این قصیده را شرح، و از آن استقبال کردهاند.<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۴، ص۶.</ref> | |
− | + | دیگر مدیحههای مشهور او عبارتاند: | |
− | + | *۱. القصیدة الهمزیة فی المدائح النبویة، یا اُم القُرى فی مدح خیر الورى که ۱۸ شرح، ۱۱ تخمیس و ۲ تشطیر دارد. | |
− | + | *۲. ذخرالمعاد على وزن [[بانت سعاد]]، یا الکلمة الطیبة والدیمة الصیبة فی مدح الرسول صلی الله علیه و آله. | |
− | + | *۳. القصیدة الخمریة، که ۳ شرح دارد و یکی از آنها را جامی با نام لوامع القصیدة الخمریة به فارسی نگاشته است. | |
− | + | *۴. القصیدة المضریة فی الصلاة على خیرالبریة، که علاوه بر شرح عربی، یک ترجمه و شرح به ترکی دارد و ۳ بار نیز تخمیس شده است. | |
− | * | + | *۵. التوسل بالقرآن، و آن دعایی است شامل نام همه سوره های قرآن که به قصد نابودی ظالم خوانده می شود. |
− | * | + | *۶. قصیده یائیه، که [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] (د۹۱۱ق) و بورینی (د۱۰۲۴ق) آن را شرح کرده اند. |
− | * | + | *۷. قصیده لامیه، در مدح حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله که در معارضه با بانت سعاد سروده شده است. |
− | * | + | *۸. لامیهای دیگر به نام المخرج والمردود علی النصارى والیهود در رد عقاید [[مسیحیت|مسیحیان]] و [[یهود|یهودیان]]. |
− | * | + | *۹. قصیدهای در مدح ابوالعباس مرسی و تسلیتگویی به مناسبت وفات شیخ وی ابوالحسن شاذلی. |
− | * | + | ==پانویس== |
− | * | + | <references /> |
− | * | + | ==منابع== |
− | * | ||
− | + | *"بوصیری"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، حامد صدقی، جلد ۱۳. | |
− | + | *"بوصیری"، دانشنامه جهان اسلام، شماره ۲۰۸۳. | |
− | |||
− | * | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * | ||
− | |||
− | |||
[[رده:شعرای عرب]] | [[رده:شعرای عرب]] | ||
[[رده:فقیهان]] | [[رده:فقیهان]] |
نسخهٔ ۱۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۳۴
«شرفالدین محمد بن سعید بوصیری» (۶۰۸-۶۹۴ ق)، شاعر، ادیب و کاتب نامدار مسلمان در قرن ۷ قمری است. هرچند بوصیری خطاطی ماهر، محدّث، فقیه و قاری قرآن نیز بوده، ولی مقام شاعری و بویژه سرودههایش در مدح پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله، سبب شهرت وی شده است. قصیده «بُرده» معروفترین شعر بوصیری است.
زندگینامه
ابوعبدالله شرفالدین محمد بن سعید بن حماد دَلاصی بوصیری، در دلاص یا بَهشیم (منطقه بَهنَسا در مصر) در اول شوال سال ۶۰۸ قمری زاده شد. نیاکان وی ظاهراً از قبیله ی بزرگ صنهاجه بودند، اما خود او به بوصیر مصر که زادگاه پدرش بوده، منسوب است. نسبت دلاصی را نیز از زادگاه مادرش دلاص گرفته است. با درهم آمیختن این دو نسبت گاه او را دلاصیری نیز خواندهاند.[۱]
بوصیری در درسهای صوفی بزرگ، ابوالعباس احمد مُرسی (متوفی ۶۸۶) جانشین ابوالحسن شاذلی (متوفی ۶۵۶) شرکت میکرد و در تشکیل سلسله شاذِلیّه نیز سهمی داشت، اما ظاهراً شیوه زندگی او میان مردم با تصوف واقعی همساز نبود.[۲] وی قصیده بلندی در ۱۴۲ بیت در مدح ابوالعباس مُرسی سرود و او را در وفات شیخ و مرادش ابوالحسن شاذلی تعزیت گفت.
به گفته بروکلمان، او ده سال در بیت المقدس زیست و سپس به مدینه رفت. سیزده سال نیز در مکه به تعلیم قرآن اشتغال داشت و در همانجا قصیده معروفِ «بُرده» را سرود. سپس حدود سال ۶۵۹ق به مصر بازگشت و در دستگاه دیوانی، در بلبیس شرقی به عنوان کاتب (مباشر) به کار پرداخت؛ از دوران تصدی او به این سمت، قصاید و اشعار فراوانی در دیوانش باقی مانده و قصیده طولانی و مشهور «نونیّه» را نیز در شکایت از مستخدمان دولتی و مباشران حکومتی سروده است. او از سال ۶۵۹ تا ۶۶۳ ق. این شغل را برعهده داشت. اما پس از ۴ سال بهتر آن دید که خود مکتبخانهای برای تعلیم قرآن در بلبیس و سپس در قاهره تأسیس کند.[۳]
بوصیری با شاعران بزرگی هم عصر بود، از آن جمله اند: ابن نبیه (د۶۱۹ق)، ابن فارض (د۶۳۲ق) ابن مطروح (د۶۴۹ق) و بهاء زهیر (د۶۵۶ق) و جز آنان،[۴] اما بی گمان او از ابوالعباس مرسی بیش از دیگران درس آموخت.
چند تن از مشاهیر نیز در شمار شاگردان و راویان اخبار و قصاید او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله بودهاند؛ مشهورترین آنها ایناناند: نحوی معروف ابوحیان غرناطی (د۷۴۵ق)، ابوالفتح ابن سیدالناس یعمری (د۷۳۴ق) و عزالدین ابن جماعه که مدتی قاضی القضات مصر بود.[۵]
بررسی دیوان اشعارش نشان میدهد که از جهت مادی در تنگنا بوده و خانوادهای پر اولاد داشته و بهسختی روزگار میگذرانده است و به سبب جثه کوچک و جسم نحیفش گاه مورد تمسخر و طعن دیگران واقع میشده است.[۶]
بوصیری عمری دراز یافت، سال درگذشت او را از سال ۶۹۴ تا ۶۹۷ ق. در قاهره یا اسکندریه ذکر کردهاند.[۷] او را در پایین گورستان مُقَطَّم و نزدیک قبر امام شافعی به خاک سپردند.[۸] مسجدی نیز به نام بوصیری در شهر اسکندریّه وجود دارد که سعید پاشا آن را تجدید بنا کرد و محل درس طالبان دانش قرار داد.
نثر و شعر بوصیری
بوصیری به سبب اشتغال به کار کتابت و تعلیم در دستگاه دولت، در نثر مهارت تمام یافته بود، چنانکه در تعلیق هایی که بر قصیده معروف خویش، «المخرج والمردود علی النصارى والیهود» نگاشته، اسلوبی مرسَل و بیتکلف بکار برده، هر چند که به قول فروخ[۹] از زیبایی هنری و نوآوری تهی است. اما در شعر، وی به خصوص با سرودن قصایدی در مدح حضرت محمد صلی الله علیه و آله شهرت یافت.
شعر او را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
- شعر اجتماعی که بیشتر در مدح و هجا و شکایت از روزگار و خلاصه امور مربوط به زندگی روزمره است.
- اشعاری که در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سروده است.[۱۰]
درباره ارزش ادبی گروه نخست، عقاید متفاوت و حتى متضاد است. گروهی میپندارند که بافت این اشعار ناهمگون است، در آنها سستی و استواری درهم آمیخته از معانی برازنده تهی است، عباراتش عامیانه است.[۱۱] روح عامیگرایی و تعابیر مردمی روزمره سراسر آنها را پوشانده است، اسلوب آنها سخت ناهنجار است.[۱۲] عموماً از اسلوب و کلمات شاعران دیگر حتى در استفاده از الفاظ نوخاسته و هجاهای گزنده تقلید کرده است.[۱۳] برخی دیگر به عکس، آن اشعار را سخت دلانگیز و خوش ترکیب وصف کردهاند.[۱۴] حتى گفتهاند که از شعر جزّاز و ورّاق نیز برتر است.[۱۵][۱۶] و هر کس نیک در شعر او بنگرد به مزایای آن پی خواهد برد.[۱۷] چه الفاظ آراسته و قافیهای استوار دارد و از تکلف ناپسند به دور است.[۱۸]
برخی نیز در توجیه هرزهگویی های او چنین اظهارنظر کردهاند که وی از سر طبع و ذوق شاعرانه شعر میسروده است و به همین سبب، در شعر او زشت و زیبا به هم آمیخته و به آرایههای لفظی عنایت نشده است و خلاصه قصاید او در گاه بر حسب طبع شاعر سخت دراز شده است.(مثلاً قصیده او در مدح امیر ایدمر ترکی به ۳۱۰ بیت، و همزیه او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله به ۶۳۶ بیت بالغ میگردد).[۱۹]
دسته دوم اشعار او قصایدی است که در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله سروده است و عموماً آنها را اشعاری استوار پنداشتهاند. در این نوع اشعار شاعر از قدما بسیار تقلید کرده و تعابیر و تصاویر زندگی بیابانی را عیناً تکرار کرده است؛ چنانکه اصرار بسیار بر آن دارد که نامهای جغرافیایی را که میان شاعران حجاز و نیز در مدایح پیامبر صلی الله علیه و آله رایج است، تکرار کند و آگاهی خود را از زبان عربی و اسرار شعر سرایی سنتی به اثبات رساند.[۲۰]
معروفترین قصیده بوصیری همانا «الکواکب الدریه فی مدح خیرالبریه» است که بیشتر به نام «بُرده» شهرت یافته، و در آن با قصیده برده کعب بن زهیر به معارضه برخاسته است.[۲۱] این قصیده آموزگار ادب، اخلاق و تاریخ است و مردم را با بخشهایی از سیره نبوی آشنا میسازد. علاوه بر اهل سنت، ادیبان شیعه نیز این قصیده را شرح، و از آن استقبال کردهاند.[۲۲]
دیگر مدیحههای مشهور او عبارتاند:
- ۱. القصیدة الهمزیة فی المدائح النبویة، یا اُم القُرى فی مدح خیر الورى که ۱۸ شرح، ۱۱ تخمیس و ۲ تشطیر دارد.
- ۲. ذخرالمعاد على وزن بانت سعاد، یا الکلمة الطیبة والدیمة الصیبة فی مدح الرسول صلی الله علیه و آله.
- ۳. القصیدة الخمریة، که ۳ شرح دارد و یکی از آنها را جامی با نام لوامع القصیدة الخمریة به فارسی نگاشته است.
- ۴. القصیدة المضریة فی الصلاة على خیرالبریة، که علاوه بر شرح عربی، یک ترجمه و شرح به ترکی دارد و ۳ بار نیز تخمیس شده است.
- ۵. التوسل بالقرآن، و آن دعایی است شامل نام همه سوره های قرآن که به قصد نابودی ظالم خوانده می شود.
- ۶. قصیده یائیه، که سیوطی (د۹۱۱ق) و بورینی (د۱۰۲۴ق) آن را شرح کرده اند.
- ۷. قصیده لامیه، در مدح حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله که در معارضه با بانت سعاد سروده شده است.
- ۸. لامیهای دیگر به نام المخرج والمردود علی النصارى والیهود در رد عقاید مسیحیان و یهودیان.
- ۹. قصیدهای در مدح ابوالعباس مرسی و تسلیتگویی به مناسبت وفات شیخ وی ابوالحسن شاذلی.
پانویس
- ↑ ابن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۳۶۲.
- ↑ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۶۷۳.
- ↑ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۶۷۳-۶۷؛ GAL,S,VI,P۴۶۷.
- ↑ مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۶۷-۲۶۸.
- ↑ محمدبن سعید بوصیری، دیوان البوصیری، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهره، ج۱، ص۵۷۰.
- ↑ کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۵، ص۸۱.
- ↑ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۶۷۴-۶۷۷.
- ↑ رکابی، الادب العربی، ص۱۷۵.
- ↑ نک: مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۶۹.
- ↑ رکابی، الادب العربی، ص۱۷۸.
- ↑ اسکندری، الوسیط فی الادب العربی و تاریخ، ص۳۱۱.
- ↑ ابن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۳۶۴.
- ↑ مقریزی، المقفی الکبیر، ج۵، ص۶۶۳، از قول ابن سیدالناس.
- ↑ سیوطی، حسن المحاضرۀ، ج۱، ص۵۷۰.
- ↑ ابن عماد، شذرات الذهب، ج۵، ص۴۳۲.
- ↑ مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۷۰.
- ↑ مصطفى، الادب العربی و تاریخه، ج۳، ص۲۷۱، ۲۷۳.
- ↑ رکابی، الادب العربی، ص۱۷۶-۱۷۸.
- ↑ درباره این نامگذاری، نسخه های خطی و شروح آن: نک: ه د، برده.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۴، ص۶.
منابع
- "بوصیری"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، حامد صدقی، جلد ۱۳.
- "بوصیری"، دانشنامه جهان اسلام، شماره ۲۰۸۳.