|
|
سطر ۵: |
سطر ۵: |
| |تصویر=[[پرونده:Ketab506.jpg|پيکار با منکر در سيره ابرار|240px]] | | |تصویر=[[پرونده:Ketab506.jpg|پيکار با منکر در سيره ابرار|240px]] |
| | | |
− | |نویسنده=حسن ابراهيمزاده | + | |نویسنده=حسن ابراهیم زاده |
| | | |
| |موضوع=امر به معروف و نهی از منکر | | |موضوع=امر به معروف و نهی از منکر |
سطر ۱۱: |
سطر ۱۱: |
| |زبان=فارسی | | |زبان=فارسی |
| | | |
− | |تعداد جلد=1 | + | |تعداد جلد=۱ |
| | | |
| |عنوان افزوده1= | | |عنوان افزوده1= |
سطر ۲۳: |
سطر ۲۳: |
| |لینک= | | |لینک= |
| | | |
− | }} | + | }} |
− | == معرفى اجمالى==
| + | کتاب '''«پیکار با منکر در سیره ابرار»''' تألیف حسن ابراهیمزاده و محمد عابدى، نگاهى به تلاش طلایهداران فریضه الهى [[امر به معروف و نهى از منکر]] در زمان [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] است. این کتاب به پیشنهاد «[[ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر|ستاد احیاى امر به معروف و نهى از منکر]]» در سال ۱۳۷۵ ش. به زبان فارسى به رشته تحریر درآمده است. |
| | | |
| + | ==محتوای کتاب== |
| | | |
− | '''پيكار با منكر در سيره ابرار''' تاليف حسن ابراهيمزاده و محمد عابدى، نگاهى به تلاش طلايهداران فريضه الهى امر به معروف و نهى از منكر در زمان غيبت است كه به زبان فارسى و در سال 1375ش نوشته شده است.
| + | کتاب با مقدمه «[[ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر|ستاد احیاى امر به معروف و نهى از منکر]]» در اشاره به اهمیت [[امر به معروف و نهى از منکر]]، آغاز و مطالب که در حقیقت، نگاهى موضوعى به مجموعه دیدار ابرار از زاویه این دو فریضه الهی مىباشد، به مبارزه و اقدامات شصت شخصیت برجسته اسلامی در زمینه امر به معروف و نهى از منکر، اختصاص یافته است. چینش این افراد، بر اساس ترتیب تاریخى صورت گرفته و در برخى از موارد نیز تصویر آنها آمده است. |
| | | |
− | كتاب به پيشنهاد ستاد احياى امر به معروف و نهى از منكر به رشته تحرير درآمده است.
| + | از جمله شخصیتهایى که به سیره آنها در این کتاب پرداخته شده است، عبارتند از: [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] (متوفى ۳۸۵ ق)، [[سید مرتضی|سید مرتضى]] (متوفى ۴۳۶ ق)، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] (متوفى ۶۴۸ ق)، [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانى]] (متوفى ۹۴۰ ق)، [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحید بهبهانى]] (متوفى ۱۲۰۵ ق)، [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سید بحرالعلوم]] (متوفى ۱۲۱۲ ق). |
| | | |
− | == ساختار==
| + | تعدادى از دیگر علما و بزرگانى که به نمونههایى از جهاد و مبارزات ایشان در راه امر به معروف و نهى از منکر اشاره شده است، عبارتند از: |
| | | |
| + | [[مجلسی، محمدتقی|ملا محمدتقى مجلسى]]، [[مجلسی، محمدباقر|علامه محمدباقر مجلسى]]، [[سید علیخان حویزی|سید علیخان کبیر]]، [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملامهدى نراقى]]، [[میرزای قمی|میرزاى قمى]]، [[طباطبایی، محمد بن علی|سید محمد مجاهد]]، [[سید محمد باقر شفتی|سید محمدباقر شفتى]]، [[سبزواری، هادی|ملاهادى سبزوارى]]، [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نورى]]، [[آخوند خراسانى]]، [[شیخ محمد خیابانی|شیخ محمد خیابانى]]، [[محمد مهدی خالصی|محمدمهدى خالصى]]، [[حاج آقا نورالله اصفهانی|حاج آقا نورالله اصفهانى]]، [[محمدجواد بلاغی|محمدجواد بلاغى]]، [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایى]]، [[مطهری، مرتضی|مرتضى مطهرى]]، [[مفتح، محمد|محمد مفتح]]، [[صدر، محمدباقر|سید محمدباقر صدر]]، [[سید محمدعلی قاضی طباطبائی|سید محمدعلى قاضى طباطبایى]]. |
| | | |
− | كتاب با مقدمه ستاد احياى امر به معروف و نهى از منكر در اشاره به اهميت امر به معروف و نهى از منكر، آغاز و مطالب كه در حقيقت، نگاهى موضوعى به مجموعه ديدار ابرار از زاويه اين دو فريضه مىباشد، به مبارزه و اقدامات شصت شخصيت برجسته در زمينه امر به معروف و نهى از منكر، اختصاص يافته است.
| + | ==منابع== |
| | | |
− | چينش اين افراد، بر اساس ترتيب تاريخى صورت گرفته و در برخى از موارد نيز تصوير آنها آمده است.
| + | * ویکی نور |
− | | |
− | == گزارش محتوا==
| |
− | | |
− | | |
− | از جمله شخصيتهايى كه به آنها پرداخته شده است، عبارتند از:
| |
− | | |
− | «[[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] ه» (متوفى 385ق): وى شخصى را كه به تقوى و ديانت او اعتماد كامل داشت به منصب قضاوت شهر قم برگزيد. پس از آن كه شخص مزبور در قم به قضاوت مشغول گرديد و مردم او را در اختلافات خود حَكَم قرار داد. گزارشهايى به صاحب مىرسيد كه قاضى در احكام و قضاوت، عدالت را رعايت نمىكند، تا آن كه دو نفر از معتمدان و بزرگان قم كه صاحب، سخن آنان را قبول داشت به وى گفتند در خصومتى كه بين فلانى و فلانى برقرار بود، قاضى پانصد دينار رشوه گرفته است. صاحب از شنيدن اين سخن بسيار نگران شد و در همان حال قلم برگرفت و چنين نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم «ايها القاضى بقم قد عزلناك فقم» اى قاضى شهر قم همانا ترا از قضاوت بركنار نموديم پس از جايگاه خود برخيز.
| |
− | | |
− | وى در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم، بسيار كوشا بود. روزى همراه بسيارى از نزديكان و كارمندان كه «فولاد بن مانادر» نيز در ميان آنان بود، از مسيرى مىگذشتند در ميان راه، زنى سر راه صاحب و همراهان را گرفته و گفت: يكى از نزديكان فولاد، به واسطه انتساب به او، در ستم به من بىپروا است و هيچ ترديدى در ظلم به من به خود راه نمىدهد. صاحب نظرى به فولاد انداخته و با نگاه خود به او فهماند كه بايد هر چه سريعتر مشكل آن زن را حل كند.
| |
− | | |
− | فولاد از نگاه صاحب مضطرب شده و سريعاً شخصى را مأمور كرد كه با آن زن برود و حق او را بستاند. سپس با شتاب خود را به صاحب رساند.
| |
− | | |
− | «[[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]» (متوفى 436ق): شهر بغداد و اطراف آن را قحطى فرا گرفته بود. مردى يهودى كه به ظاهر شغلى نداشت و از قحطى و تنگدستى رنج فراوان مىبرد، هر چه فكر كرد نتوانست براى فقر درمانى بيابد. به فكرش رسيد به سراغ آن عالم شيعى برود كه مىگويند مردى بزرگوار است و در علوم مختلف تخصص دارد و سرآمد همه عالمان عصر است و به شاگردانش به فراخور حال مبلغى جهت اداره زندگى مىپردازد.
| |
− | | |
− | روز بعد در مجلس درس [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] حاضر شد. تعدادى از شاگردان از حضور فردى يهودى شگفت زده شدند. گروهى ناراحت بودند و برخى نيز منتظر بودند تا ببينند هدفش از آمدن چيست؟ وقتى درس خاتمه يافت به حضور سيد رسيد و با كمال خضوع از وى خواست كه علم نجوم را برايش تدريس كند.
| |
− | | |
− | سيد در مقابل، با رويى گشاده با او روبرو شد و تقاضايش را پذيرفت و دستور داد هر روز مبلغى به او بپردازند. آن مرد مدتى در درس شركت كرد و زندگى خود را نيز از طريق همان دريافتى از استاد گذراند. او در مدتى اندك چنان تحت تاثير عظمت و برخوردهاى صحيح و مكتبى سيد قرار گرفت كه مسلمان شد.
| |
− | | |
− | «[[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]» (متوفى 648ق): ميان دانشمندان چنين شايع شده بود كه يكى از علماى اهل سنت كه در برخى فنون علمى، استاد [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] بوده، كتابى در رد مذهب شيعه نوشته است و در گوشه و كنار براى مردم آن را مىخواند و عوام را گمراه مىسازد و از ترس آن كه مبادا كسى از دانشمندان شيعه آن را به دست آورده و ردى بر آن بنويسد، كتاب را به كسى نمىداد.
| |
− | | |
− | علامه تمام تلاش خود را به كار برد تا از گمراهى مردم جلوگيرى كند و به هر نحو ممكن، سد راه انحراف عقيدتى مردم شود. به همين خاطر، رابطه و علاقه استاد و شاگردى را مطرح ساخت و از استاد التماس عاريه كتاب را كرد. او چون نخواست دست رد بر سينه علامه بزند گفت: قسم خوردهام كه اين كتاب را بيش از يك شب نزد كسى نگذارم.
| |
− | | |
− | علامه همين مقدار از زمان را نيز غنيمت دانست و كتاب را به خانه آورد و به نوشتن مشغول شد. از شدت خستگى خواب بر او غلبه كرد با عنايت امام زمان(عج) كتاب به اتمام رسيد و وقتى علامه از خواب بيدار شد تمام كتاب را نوشته شده ديد.
| |
− | | |
− | «[[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانى]]» (متوفى 940ق): ايشان در مبارزه با فحشاء و منكرات، رواج دادن واجبات الهى، دقت در وقت اقامه نماز جمعه و جماعت، بيان احكام نماز و روزه، دلجويى از علماء و دانشمندان، رواج دادن اذان در شهرهاى ايران و همچنين قلع و قمع مفسدين و ستمگران، كوششهاى فراوان و نظارت شديدى را به عمل آورد.
| |
− | | |
− | «[[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]]» (متوفى 1205ق): روزى آقا محمد خان قاجار، قرآنى به خط نيرى كه خطاط معروفى بود با جلدى كه به ياقوت و الماس و زبرجد و ساير سنگهاى گرانبها، تزئين نموده بودند، براى ايشان به رسم هديه فرستاد. وقتى قرآن را آوردند درب منزل را زدند با كوبيدن حلقه درب، خودآقا پشت درب آمد و در را باز كرد. گفتند: حضرت سلطان، قرآنى براى شما فرستادهاند. ايشان نگاهى به جانب قرآن نمود و گفت: اين زينتها و دانهها چيست كه بر جلد آن نصب شده؟ عرض كردند: اينها سنگهاى گرانبهاست كه جلد قرآن را تزيين نمودهاند.
| |
− | | |
− | گفت: چرا بر كلام خدا چيزى آويختهايد كه باعث زندانى شدن و تعطيل آن مىگردد؟ آنها را از جلد قرآن جدا كرده بفروشيد و به مسكينها بدهيد و خود قرآن را نيز هر شخصى آورده بردارد و تلاوت كند. آنگاه در را بست و به داخل خانه برگشت.
| |
− | | |
− | «[[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سيد بحر العلوم]]» (متوفى 1212ق): امام جمعه مكه عالمى بزرگ بود كه از نظر زهد و تقوا به درجه و مقام عالى رسيده بود. وقتى براى اقامه نماز جمعه رفت و آمد مىكرد با هيچ كس سخن نمىگفت. روزى [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سيد بحر العلوم]] به مسجد رفته و به او اقتدا كرد و با او نماز گزارد. بعد از نماز همراه آن عالم به منزل وى رفت. وقتى وارد شد، كتابخانهاى ديد كه از كتابهاى ارزشمند پربود. بحر العلوم پرسيد: در كتابخانه شما چه كتابهايى وجود دارد؟ او جواب داد: هر چه انسان ميل كند و چشم، شوق ديدن آن را داشته باشد و لذت ببرد، اينجا موجود است. بحرالعلوم چند عنوان از كتابهاى اهل سنت را ذكر كرد كه مجموعه كتابخانه، فاقد آن بود بار ديگر پرسيد: [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] كتابى در رجال دارد آيا در كتابخانه شما هست؟ گفت: نه ولى ديدهام. سيد گفت: در آن كتاب، [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] در وصف [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مطالب بسيارى آورده و گفته است: من پيش او درسى خواندم و روزى هفتاد مسئله از او ياد مىگرفتم.
| |
− | | |
− | امام جمعه گوش مىداد و سكوت كرده بود. سيد از جاى برخاست كه به منزل برود؛ او نيز همراهش به راه افتاد تا به منزل بحرالعلوم رسيدند. سيد وى را دعوت كرد كه به منزل آمده و استراحت كند. گفت: غرضم از آمدن شناختن منزل شما بود.پس از يك سال امام جمعه شخصى را دنبال بحرالعلوم فرستاد. سيد وقتى به منزل امام جمعه آمد او را درحال جان دادن يافت؛ بر بالينش نشست. وى اتاق را از اغيار خالى ساخت و گفت: از آن روز كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را توصيف كردى، من به وى معتقد شدهام، ولى تاكنون كسى از آن مطلع نشده است. مرا با مذهب او غسل ده و كفن نماى و نماز بخوان.
| |
− | | |
− | تعدادى از ديگر علما و بزرگانى كه به نمونههايى از مبارزات ايشان در راه امر به معروف و نهى از منكر اشاره شده است، عبارتند از:
| |
− | | |
− | ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]]، علامه [[مجلسی، محمدباقر|محمدباقرمجلسى]]، سيد عليخان كبير، [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملامهدى نراقى]]، [[میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن|ميرزاى قمى]]، [[طباطبایی، محمد بن علی|سيد محمد مجاهد]]، [[شفتی بیدآبادی، محمدباقر بن محمدتقی|سيد محمدباقرشفتى]]، [[سبزواری، هادی|ملاهادى سبزوارى]]، شهيد شيخ فضل الله نورى، [[آخوند خراسانى]]، ميرزا محمد شيرازى، شيخ محمد خيابانى، سيد عبدالحسين لارى، محمد مهدى خالصى، حاج آقا نور الله اصفهانى، [[بلاغی، محمدجواد|علامه بلاغى]]، شيخ شوشترى،[[مطهری، مرتضی|مرتضى مطهرى]]، [[مفتح، محمد|شهيد مفتح]]، [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]]، ربانى شيرازى، شهيد [[قاضی طباطبایی، محمدعلی|سيد محمد على قاضى طباطبايى]]، شهيد مدنى، شهيد هاشمى نژاد، شهيد مهدى شاه آبادى، [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و گلپايگانى.
| |
− | | |
− | == وضعيت كتاب==
| |
− | فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده و پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
| |
− | | |
− | == منابع مقاله==
| |
− | مقدمه و متن كتاب.
| |
− | | |
− | ==منبع==
| |
− | ویکی نور | |
| | | |
| [[رده:کتابهای شخصیت شناسی]] | | [[رده:کتابهای شخصیت شناسی]] |