توکل: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | '''«توکّل»''' | + | '''«توکّل»''' یکى از مهمترین مظاهر [[ایمان]] و به معنای تکیه و اعتماد به [[خداوند]] متعال و درک این حقیقت است که سود و زیان [[انسان]] تنها به دست خداوند است و اثر گذاری همه اسباب در عالم وجود به اذن و [[اراده الهی]] است. |
− | ==حقیقت | + | ==حقیقت توکل== |
حقیقت توکّل این است که انسان باور داشته باشد که آنچه در عالم وجود محقق می شود به اذن و اراده [[خداوند]] است و تأثیر اسباب و علل طبیعی مستقل از اراده خداوند نیست. در نتیجه انسان متوکل با وجود بهره گیری از اسباب، هرگز آنها را مستقل از اراده خداوند ندیده و در نتیجه به جای اعتماد به اسباب، به خالق آنها اعتماد و تکیه می کند. | حقیقت توکّل این است که انسان باور داشته باشد که آنچه در عالم وجود محقق می شود به اذن و اراده [[خداوند]] است و تأثیر اسباب و علل طبیعی مستقل از اراده خداوند نیست. در نتیجه انسان متوکل با وجود بهره گیری از اسباب، هرگز آنها را مستقل از اراده خداوند ندیده و در نتیجه به جای اعتماد به اسباب، به خالق آنها اعتماد و تکیه می کند. | ||
− | [[پیامبر اسلام| | + | [[پیامبر اسلام|پیامبر گرامى اسلام]] صلّى اللّه علیه و آله، تفسیر توکل را از [[جبرئیل]] سؤال کرد، جبرئیل گفت: «الْعِلْمُ بِأنَّ الْمَخْلُوقَ لایضُرُّ وَ لا ینْفَعُ وَ لا یُعْطی وَ لا یمْنَعُ، وَ اسْتِعْمالِ الْیأس مِنَ الْخَلْقِ، فَاذا کانَ الْعَبْدُ کذلِک لَمْ یعْمَلْ لِاحَدٍ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یرْجِ و لم یخَفْ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یطْمَعْ فی احَدٍ سِوَی اللَّهِ، فَهذا هُوَ التَّوَکلُ».<ref>بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۸</ref> توکل علم به این است که سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها نا امید بود و اگر بنده اى به این مرتبه از معرفت برسد، جز براى خدا کارى انجام ندهد و جز او به کسى امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم [[طمع]] به کسى ندارد. این همان توکل بر خدا است. |
− | چنانکه بیان شد توکل به معنای بهره نبردن از اسباب برای رسیدن به مقصد نیست، بلکه به این است که انسان با وجود بهره گیری از اسباب طبیعی، اعتمادش به خالق اسباب باشد. به تعبیر دقیق تر، سنت خداوند در خلقت جهان این بوده است که هر کاری را با بهره گیری از اسباب محقق شود، بنابراین انسان همواره موظف به کوشش و تلاش برای رسیدن به مقصود خود میباشد. نقل است که | + | در روایت دیگری «علی بن سُوَید» می گوید: از [[امام کاظم]] علیه السلام [[تفسیر]] آیه شریفه: {{متن قرآن|«وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»}}<ref>[[سوره طلاق]]، ۳</ref> را جویا شدم. امام علیه السلام فرمودند: «التَّوَکلُ عَلَی اللَّهِ دَرَجاتٌ مِنْها أنْ تَتَوکلَ عَلَی اللَّهِ فی امُورِک کلِّها، فَما فَعَلَ بِک کنْتَ عَنْهُ راضِیاً، تَعْلَمُ انَّهُ لا یأْلُوک خَیراً وَ فَضْلًا، وَ تَعْلَمُ انَّ الْحُکمَ فی ذلِک لَهُ، فَتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ بِتَفْویضِ ذلِک الَیهِ، وَ ثِقْ بِهِ فیها وَ فی غَیرِها».<ref>اصول کافى، ج ۲، ص ۶۵؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۲۹</ref> توکل بر خدا درجاتی دارد، برخی از آن درجات این است که، در همه امورت بر خداوند توکل کنی و آنچه برای تو بپسندد، بدان راضی باشی، و بدانی او از هیچ خیر و فضلی درباره تو کوتاهی نمی کند، و نیز بدانی که حکم از آن اوست و به هر چه بخواهد حکم می دهد، پس بر خداوند توکل کن به وسیله تفویض امور به او، و به او در امور شخصی و غیر آن اعتماد بنما. |
+ | |||
+ | چنانکه بیان شد توکل به معنای بهره نبردن از اسباب برای رسیدن به مقصد نیست، بلکه به این است که انسان با وجود بهره گیری از اسباب طبیعی، اعتمادش به خالق اسباب باشد. به تعبیر دقیق تر، سنت خداوند در خلقت جهان این بوده است که هر کاری را با بهره گیری از اسباب محقق شود، بنابراین انسان همواره موظف به کوشش و تلاش برای رسیدن به مقصود خود میباشد. نقل است که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله گروهى را دید که براى کسب روزى به دنبال کشت و کار نمى روند، فرمود چه مى کنید؟ گفتند ما متوکلین هستیم و بر خدا توکل مى کنیم. فرمود شما متوکل نیستید بلکه متّکل (یعنى سربار مردم) هستید.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷</ref> | ||
==آثار توکل بر خداوند== | ==آثار توکل بر خداوند== | ||
برخی از آثار توکل بر خداوند عبارتند از: | برخی از آثار توکل بر خداوند عبارتند از: | ||
===نترسیدن از غیر خدا=== | ===نترسیدن از غیر خدا=== | ||
− | انسان متوکل [[ترس|ترسی]] از غیر خدا ندارد، زیرا می داند سود و زیانش تنها به دست خداست و دیگران نمی توانند به او زیانی برسانند مگر به اذن خدا. [[قرآن کریم]] می فرماید: {{متن قرآن|«وَ انْ | + | انسان متوکل [[ترس|ترسی]] از غیر خدا ندارد، زیرا می داند سود و زیانش تنها به دست خداست و دیگران نمی توانند به او زیانی برسانند مگر به اذن خدا. [[قرآن کریم]] می فرماید: {{متن قرآن|«وَ انْ یمْسَسْک اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ الا هُوَ و اِنْ یرِدْک بِخَیرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِهِ یصیبُ بِهِ مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»}}؛ و اگر خداوند براى امتحان یا کیفر [[گناه]] زیانى به تو برساند هیچ کس جز او آن را برطرف نمى سازد و اگر اراده خیرى براى تو کند هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى رساند، و او غفور و رحیم است.<ref> [[سوره یونس]]، ۱۰۷</ref> |
− | نقل است شخصى به نام حسن بن جهم مى | + | نقل است شخصى به نام حسن بن جهم مى گوید: خدمت [[امام رضا]] علیه السلام رسیدم و عرض کردم: جانم به فدایت، حدّ و مرز توکل چیست؟ امام فرمود: «أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً».<ref>بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۴</ref> اینکه با وجود خدا از کسی نترسی. |
===بهرهمندی از یاری خداوند=== | ===بهرهمندی از یاری خداوند=== | ||
− | سنت جاری بر جهان خلقت این است که انسان برای پیشبرد اهداف و مقاصدش بی نیاز از اسباب مادی و غیر مادی نیست، اما هرگز نمی تواند همه اسباب را تحت کنترل خود بگیرد، به همین جهت است که باید با توکل بر خداوند که همه اسباب با اذن و اراده او اثر بخشی دارند حرکت کند تا خداوند او را یاری نماید. قرآن کریم می فرماید:{{متن قرآن|«وَ مَنْ | + | سنت جاری بر جهان خلقت این است که انسان برای پیشبرد اهداف و مقاصدش بی نیاز از اسباب مادی و غیر مادی نیست، اما هرگز نمی تواند همه اسباب را تحت کنترل خود بگیرد، به همین جهت است که باید با توکل بر خداوند که همه اسباب با اذن و اراده او اثر بخشی دارند حرکت کند تا خداوند او را یاری نماید. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»}}.<ref>[[سوره طلاق]]، ۳</ref> هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت کند. |
− | و نیز [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] علیه السلام می فرمایند: | + | و نیز [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] علیه السلام می فرمایند: «مَنْ تَوَکلَ عَلَى الله ذَلَّتْ لَهُ الصَّعَابَ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَیهِ الاَسْبَابُ و َتَبُوّءَ الخَفْضُ وَ الکرَامَةُ»؛ هر کس بر خدا توکل کند سختی ها براى او نرم و آسان و اسباب و وسیله ها برایش فراهم شود و در راحت و وسعت و کرامت جاى گیرد و زندگى اش به راحتى و آسایش گذرد.<ref> غررالحکم، ص۱۹۷</ref> |
− | و در جاى | + | و در جاى دیگر مى فرماید: «مَنْ تَوَکلَ عَلَى اللهِ سُبْحَانَهُ أَضَاءَتْ لَهُ الشُّبُهَاتُ وَ کفَى المَؤُنَاتُ و َأَمِنَ التَّبَعَاتُ»؛ هرکس بر خداوند سبحان توکل کند شبهه ها برایش روشن گردد و آن چه لازم دارد کفایت شود و از رنج ها و گرفتاری ها مصون بماند.<ref> غررالحکم، ص۱۹۷</ref> از [[امام صادق]] علیه السلام نقل است که فرمود هنگامى که [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] علیه السلام را بالاى منجنیق گذاشتند و مى خواستند او را در آتش بیفکنند، [[جبرئیل]] به ملاقاتش آمد و پس از سلام گفت آیا نیازى دارى که به تو کمک کنم؟ ابراهیم در جواب گفت: به تو نیاز ندارم.<ref> بحارالانوار، ج۱۲ ص۲۴</ref> جبرئیل گفت: پس از خدا نیازت را بخواه. و ابراهیم علیه السلام جواب داد: «حَسْبِی مِنْ سُؤَالِی عِلْمُهُ بِحَالِی»؛ همین قدر که از حال من آگاه است کافى است.<ref> بحارالانوار، ج ۶۸، ص۱۵۵</ref> و سرانجام براى این که کار خود را به خدا واگذاشت و به او اعتماد کرد آتش بر او گلستان شد که: {{متن قرآن|«قُلْنا یا نارُ کونى بَرْدا وَسَلاما عَلى ابْراهیمَ»}}؛ و ما گفتیم اى آتش سرد و سالم بر ابراهیم باش.<ref>[[سوره انبیاء]]، ۶۹</ref> |
− | ===قدرت | + | ===قدرت تصمیم گیرى=== |
− | اعتماد و توکل به خداوند باعث می شود انسان در تصمیم گیری هایش دچار تردید نشده و به پشتوانه علم و قدرت خداوند با قدمهای استوار در راهی که در نظر دارد حرکت کند. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«...فَاذا عَزَمْتَ | + | اعتماد و توکل به خداوند باعث می شود انسان در تصمیم گیری هایش دچار تردید نشده و به پشتوانه علم و قدرت خداوند با قدمهای استوار در راهی که در نظر دارد حرکت کند. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«...فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَى اللّهِ انَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ»}} ... هنگامى که تصمیم گرفتى قاطع باش و بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست مى دارد.<ref> [[سوره آل عمران]]، ۱۵۹</ref> |
===قدرت و شجاعت=== | ===قدرت و شجاعت=== | ||
− | انسان با تکیه به [[قدرت الهی|قدرت]] بی نهایت خداوند دیگر ترسی از آزار دیگران ندارد. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«وَلاتُطِعِ | + | انسان با تکیه به [[قدرت الهی|قدرت]] بی نهایت خداوند دیگر ترسی از آزار دیگران ندارد. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«وَلاتُطِعِ الْکافـِرینَ والْمُنافِقینَ وَدَعْ أذی هُمْ و َتَوَکلْ عَلَى اللّهِ و َکفى بِاللّهِ وَکیلا»}}؛ و از کافران و منافقان پیروى مکن و به آزارهاى آنها بى اعتنا باش و بر خدا توکل کن و همین بس که خدا حامى و مدافع تو باشد و با توکل به خداى متعال از هیچ کس نهراس.<ref>[[سوره احزاب]]، آیه۴۸</ref> |
− | همچنین [[پیامبر اسلام| | + | همچنین [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یکونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ»؛ کسى که دوست دارد قوى ترین مردم باشد باید بر خدا توکل کند.<ref> مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷ </ref> و از [[امام باقر]] علیه السلام نقل است که فرمود: «مَنْ تَوَکلَ عَلَى اللَّهِ لَا یغْلَبُ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا یهْزَمُ»؛ کسى که بر خدا توکل کند مغلوب نمى شود و کسى که به خدا پناهنده شود شکست نمى خورد.<ref> بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۱</ref> |
− | ===عدم سلطه | + | ===عدم سلطه شیطان بر متوکلان=== |
− | انسان در مقابل کید [[شیطان]] آسیب پذیر است اما می تواند با تکیه به قدرت خداوند از سلطه شیطان نجات یابد. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«انَّهُ | + | انسان در مقابل کید [[شیطان]] آسیب پذیر است اما می تواند با تکیه به قدرت خداوند از سلطه شیطان نجات یابد. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«انَّهُ لَیسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ»}}؛ شیطان بر کسانى که [[ایمان]] دارند و بر پروردگارشان توکل مى کنند تسلّطى ندارد.<ref> [[سوره نحل]]: ۹۹ </ref> |
===بیتوجهى به اقبال و ادبار مردم=== | ===بیتوجهى به اقبال و ادبار مردم=== | ||
− | کسی که چشم امیدش به خلق خدا نباشد و تنها به خداوند تکیه و اعتماد داشته باشد دیگر به حمایت خلق نیاز ندارد. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«...فَاعْرِضْ عَنْهُمْ وَ | + | کسی که چشم امیدش به خلق خدا نباشد و تنها به خداوند تکیه و اعتماد داشته باشد دیگر به حمایت خلق نیاز ندارد. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«...فَاعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکلْ عَلَى اللّهِ و َکفى بِاللّهِ وَکیلا»}}؛ ... به آنها اعتنا مکن و توکل بر خدا کن و کافى است که او یار و مدافع تو باشد.<ref>[[سوره نساء]]، ۸۱</ref> |
− | و نیز می فرماید: {{متن قرآن|«فَانْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللّهُ لا إلهَ الا هُوَ | + | و نیز می فرماید: {{متن قرآن|«فَانْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللّهُ لا إلهَ الا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ لْعَظیمِ»}}؛ اگر آنها روى از حق بگردانند نگران مباش. بگو خداوند مرا کفایت مى کند، هیچ معبودى جز او نیست، بر او توکل مى کنم و او صاحب عرش بزرگ است و همه عالم در قبضه قدرت اوست و تمام قدرت ها در برابر قدرت او ناچیز است.<ref>[[سوره توبه]]، ۱۲۹</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
سطر ۴۹: | سطر ۵۰: | ||
|رده= دارد | |رده= دارد | ||
}} | }} | ||
− | |||
[[رده:اخلاق الهی]] | [[رده:اخلاق الهی]] | ||
+ | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده: مقاله های مهم]] | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
− |
نسخهٔ ۲۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۹
«توکّل» یکى از مهمترین مظاهر ایمان و به معنای تکیه و اعتماد به خداوند متعال و درک این حقیقت است که سود و زیان انسان تنها به دست خداوند است و اثر گذاری همه اسباب در عالم وجود به اذن و اراده الهی است.
محتویات
حقیقت توکل
حقیقت توکّل این است که انسان باور داشته باشد که آنچه در عالم وجود محقق می شود به اذن و اراده خداوند است و تأثیر اسباب و علل طبیعی مستقل از اراده خداوند نیست. در نتیجه انسان متوکل با وجود بهره گیری از اسباب، هرگز آنها را مستقل از اراده خداوند ندیده و در نتیجه به جای اعتماد به اسباب، به خالق آنها اعتماد و تکیه می کند.
پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله، تفسیر توکل را از جبرئیل سؤال کرد، جبرئیل گفت: «الْعِلْمُ بِأنَّ الْمَخْلُوقَ لایضُرُّ وَ لا ینْفَعُ وَ لا یُعْطی وَ لا یمْنَعُ، وَ اسْتِعْمالِ الْیأس مِنَ الْخَلْقِ، فَاذا کانَ الْعَبْدُ کذلِک لَمْ یعْمَلْ لِاحَدٍ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یرْجِ و لم یخَفْ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یطْمَعْ فی احَدٍ سِوَی اللَّهِ، فَهذا هُوَ التَّوَکلُ».[۱] توکل علم به این است که سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها نا امید بود و اگر بنده اى به این مرتبه از معرفت برسد، جز براى خدا کارى انجام ندهد و جز او به کسى امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسى ندارد. این همان توکل بر خدا است.
در روایت دیگری «علی بن سُوَید» می گوید: از امام کاظم علیه السلام تفسیر آیه شریفه: «وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[۲] را جویا شدم. امام علیه السلام فرمودند: «التَّوَکلُ عَلَی اللَّهِ دَرَجاتٌ مِنْها أنْ تَتَوکلَ عَلَی اللَّهِ فی امُورِک کلِّها، فَما فَعَلَ بِک کنْتَ عَنْهُ راضِیاً، تَعْلَمُ انَّهُ لا یأْلُوک خَیراً وَ فَضْلًا، وَ تَعْلَمُ انَّ الْحُکمَ فی ذلِک لَهُ، فَتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ بِتَفْویضِ ذلِک الَیهِ، وَ ثِقْ بِهِ فیها وَ فی غَیرِها».[۳] توکل بر خدا درجاتی دارد، برخی از آن درجات این است که، در همه امورت بر خداوند توکل کنی و آنچه برای تو بپسندد، بدان راضی باشی، و بدانی او از هیچ خیر و فضلی درباره تو کوتاهی نمی کند، و نیز بدانی که حکم از آن اوست و به هر چه بخواهد حکم می دهد، پس بر خداوند توکل کن به وسیله تفویض امور به او، و به او در امور شخصی و غیر آن اعتماد بنما.
چنانکه بیان شد توکل به معنای بهره نبردن از اسباب برای رسیدن به مقصد نیست، بلکه به این است که انسان با وجود بهره گیری از اسباب طبیعی، اعتمادش به خالق اسباب باشد. به تعبیر دقیق تر، سنت خداوند در خلقت جهان این بوده است که هر کاری را با بهره گیری از اسباب محقق شود، بنابراین انسان همواره موظف به کوشش و تلاش برای رسیدن به مقصود خود میباشد. نقل است که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله گروهى را دید که براى کسب روزى به دنبال کشت و کار نمى روند، فرمود چه مى کنید؟ گفتند ما متوکلین هستیم و بر خدا توکل مى کنیم. فرمود شما متوکل نیستید بلکه متّکل (یعنى سربار مردم) هستید.[۴]
آثار توکل بر خداوند
برخی از آثار توکل بر خداوند عبارتند از:
نترسیدن از غیر خدا
انسان متوکل ترسی از غیر خدا ندارد، زیرا می داند سود و زیانش تنها به دست خداست و دیگران نمی توانند به او زیانی برسانند مگر به اذن خدا. قرآن کریم می فرماید: «وَ انْ یمْسَسْک اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ الا هُوَ و اِنْ یرِدْک بِخَیرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِهِ یصیبُ بِهِ مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»؛ و اگر خداوند براى امتحان یا کیفر گناه زیانى به تو برساند هیچ کس جز او آن را برطرف نمى سازد و اگر اراده خیرى براى تو کند هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى رساند، و او غفور و رحیم است.[۵]
نقل است شخصى به نام حسن بن جهم مى گوید: خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم و عرض کردم: جانم به فدایت، حدّ و مرز توکل چیست؟ امام فرمود: «أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً».[۶] اینکه با وجود خدا از کسی نترسی.
بهرهمندی از یاری خداوند
سنت جاری بر جهان خلقت این است که انسان برای پیشبرد اهداف و مقاصدش بی نیاز از اسباب مادی و غیر مادی نیست، اما هرگز نمی تواند همه اسباب را تحت کنترل خود بگیرد، به همین جهت است که باید با توکل بر خداوند که همه اسباب با اذن و اراده او اثر بخشی دارند حرکت کند تا خداوند او را یاری نماید. قرآن کریم می فرماید: «وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ».[۷] هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت کند.
و نیز امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «مَنْ تَوَکلَ عَلَى الله ذَلَّتْ لَهُ الصَّعَابَ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَیهِ الاَسْبَابُ و َتَبُوّءَ الخَفْضُ وَ الکرَامَةُ»؛ هر کس بر خدا توکل کند سختی ها براى او نرم و آسان و اسباب و وسیله ها برایش فراهم شود و در راحت و وسعت و کرامت جاى گیرد و زندگى اش به راحتى و آسایش گذرد.[۸]
و در جاى دیگر مى فرماید: «مَنْ تَوَکلَ عَلَى اللهِ سُبْحَانَهُ أَضَاءَتْ لَهُ الشُّبُهَاتُ وَ کفَى المَؤُنَاتُ و َأَمِنَ التَّبَعَاتُ»؛ هرکس بر خداوند سبحان توکل کند شبهه ها برایش روشن گردد و آن چه لازم دارد کفایت شود و از رنج ها و گرفتاری ها مصون بماند.[۹] از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود هنگامى که ابراهیم علیه السلام را بالاى منجنیق گذاشتند و مى خواستند او را در آتش بیفکنند، جبرئیل به ملاقاتش آمد و پس از سلام گفت آیا نیازى دارى که به تو کمک کنم؟ ابراهیم در جواب گفت: به تو نیاز ندارم.[۱۰] جبرئیل گفت: پس از خدا نیازت را بخواه. و ابراهیم علیه السلام جواب داد: «حَسْبِی مِنْ سُؤَالِی عِلْمُهُ بِحَالِی»؛ همین قدر که از حال من آگاه است کافى است.[۱۱] و سرانجام براى این که کار خود را به خدا واگذاشت و به او اعتماد کرد آتش بر او گلستان شد که: «قُلْنا یا نارُ کونى بَرْدا وَسَلاما عَلى ابْراهیمَ»؛ و ما گفتیم اى آتش سرد و سالم بر ابراهیم باش.[۱۲]
قدرت تصمیم گیرى
اعتماد و توکل به خداوند باعث می شود انسان در تصمیم گیری هایش دچار تردید نشده و به پشتوانه علم و قدرت خداوند با قدمهای استوار در راهی که در نظر دارد حرکت کند. قرآن کریم می فرماید: «...فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَى اللّهِ انَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ» ... هنگامى که تصمیم گرفتى قاطع باش و بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست مى دارد.[۱۳]
قدرت و شجاعت
انسان با تکیه به قدرت بی نهایت خداوند دیگر ترسی از آزار دیگران ندارد. قرآن کریم می فرماید: «وَلاتُطِعِ الْکافـِرینَ والْمُنافِقینَ وَدَعْ أذی هُمْ و َتَوَکلْ عَلَى اللّهِ و َکفى بِاللّهِ وَکیلا»؛ و از کافران و منافقان پیروى مکن و به آزارهاى آنها بى اعتنا باش و بر خدا توکل کن و همین بس که خدا حامى و مدافع تو باشد و با توکل به خداى متعال از هیچ کس نهراس.[۱۴]
همچنین پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یکونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ»؛ کسى که دوست دارد قوى ترین مردم باشد باید بر خدا توکل کند.[۱۵] و از امام باقر علیه السلام نقل است که فرمود: «مَنْ تَوَکلَ عَلَى اللَّهِ لَا یغْلَبُ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا یهْزَمُ»؛ کسى که بر خدا توکل کند مغلوب نمى شود و کسى که به خدا پناهنده شود شکست نمى خورد.[۱۶]
عدم سلطه شیطان بر متوکلان
انسان در مقابل کید شیطان آسیب پذیر است اما می تواند با تکیه به قدرت خداوند از سلطه شیطان نجات یابد. قرآن کریم می فرماید: «انَّهُ لَیسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ»؛ شیطان بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل مى کنند تسلّطى ندارد.[۱۷]
بیتوجهى به اقبال و ادبار مردم
کسی که چشم امیدش به خلق خدا نباشد و تنها به خداوند تکیه و اعتماد داشته باشد دیگر به حمایت خلق نیاز ندارد. قرآن کریم می فرماید: «...فَاعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکلْ عَلَى اللّهِ و َکفى بِاللّهِ وَکیلا»؛ ... به آنها اعتنا مکن و توکل بر خدا کن و کافى است که او یار و مدافع تو باشد.[۱۸]
و نیز می فرماید: «فَانْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللّهُ لا إلهَ الا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ لْعَظیمِ»؛ اگر آنها روى از حق بگردانند نگران مباش. بگو خداوند مرا کفایت مى کند، هیچ معبودى جز او نیست، بر او توکل مى کنم و او صاحب عرش بزرگ است و همه عالم در قبضه قدرت اوست و تمام قدرت ها در برابر قدرت او ناچیز است.[۱۹]
پانویس
- ↑ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۸
- ↑ سوره طلاق، ۳
- ↑ اصول کافى، ج ۲، ص ۶۵؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۲۹
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷
- ↑ سوره یونس، ۱۰۷
- ↑ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۴
- ↑ سوره طلاق، ۳
- ↑ غررالحکم، ص۱۹۷
- ↑ غررالحکم، ص۱۹۷
- ↑ بحارالانوار، ج۱۲ ص۲۴
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۸، ص۱۵۵
- ↑ سوره انبیاء، ۶۹
- ↑ سوره آل عمران، ۱۵۹
- ↑ سوره احزاب، آیه۴۸
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷
- ↑ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۱
- ↑ سوره نحل: ۹۹
- ↑ سوره نساء، ۸۱
- ↑ سوره توبه، ۱۲۹