حسبله: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی ' {{نیازمند ویرایش فنی}} حسبی الله ترکیب نحتی از عبارت حسبی الله است. حسبی به معن...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | ترکیب نحتی از عبارت «حَسبِی اللهُ» به معنای خدا مرا کافی است؛ مخفف «حسبی اﷲ و کفی» و گاه «حسبی و کفی» گویند. مأخوذ از آیه: {{متن قرآن|«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِی اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ»}} ([[سوره توبه]]/۱۲۹) و آیه {{متن قرآن|«قُلْ حَسْبِی اللَّهُ عَلَیهِ یتَوَکلُ الْمُتَوَکلُونَ»}} ([[سوره زمر]]/۳۸)؛ و یا مخفف «حسبی اﷲ و نعم الوکیل» است: بسنده است مرا خدای و بس نیکوکار دارد که اوست، یا بس نیکوکار گذار که اوست، یا بس نیکو کاردانی است او. |
+ | {{بیت|بدم ناامید و زبان مرا|همه گفته جز حسبی اﷲ نبود<ref>مسعود سعد.</ref>}} | ||
+ | {{بیت|چون «تمسکت بحبل اﷲ» از اول دیدند|«حسبی اﷲ و کفی» آخر انشا بینند<ref>خاقانی.</ref>}} | ||
+ | {{بیت|حسب رزق از خدای دارم و بس|حسبی اﷲ وحده ابدا<ref>خاقانی.</ref>}} | ||
− | + | و عملِ گفتن این جمله را «حَسبَلَه» گویند، چنانکه «[[بسمله|بَسمَله]]» و «[[حوقله|حَوقَله]]» از کنار هم نهادن پاره ای حروف یک عبارت ساخته شده اند. | |
− | + | == پانویس == | |
− | + | <references/> | |
− | |||
− | + | ==منابع== | |
− | |||
− | + | *لغت نامه دهخدا، ذیل واژه حسبی الله، در دسترس در [http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AD%D8%B3%D8%A8%DB%8C+%D8%A7 واژه یاب]، بازیابی: ۲ بهمن ۱۳۹۲. | |
− | حسبی | ||
− | + | [[رده: اذکار]] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۱
ترکیب نحتی از عبارت «حَسبِی اللهُ» به معنای خدا مرا کافی است؛ مخفف «حسبی اﷲ و کفی» و گاه «حسبی و کفی» گویند. مأخوذ از آیه: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِی اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ» (سوره توبه/۱۲۹) و آیه «قُلْ حَسْبِی اللَّهُ عَلَیهِ یتَوَکلُ الْمُتَوَکلُونَ» (سوره زمر/۳۸)؛ و یا مخفف «حسبی اﷲ و نعم الوکیل» است: بسنده است مرا خدای و بس نیکوکار دارد که اوست، یا بس نیکوکار گذار که اوست، یا بس نیکو کاردانی است او.
بدم ناامید و زبان مرا همه گفته جز حسبی اﷲ نبود[۱]
چون «تمسکت بحبل اﷲ» از اول دیدند «حسبی اﷲ و کفی» آخر انشا بینند[۲]
حسب رزق از خدای دارم و بس حسبی اﷲ وحده ابدا[۳]
و عملِ گفتن این جمله را «حَسبَلَه» گویند، چنانکه «بَسمَله» و «حَوقَله» از کنار هم نهادن پاره ای حروف یک عبارت ساخته شده اند.
پانویس
منابع
- لغت نامه دهخدا، ذیل واژه حسبی الله، در دسترس در واژه یاب، بازیابی: ۲ بهمن ۱۳۹۲.