دایرةالمعارفنگاری در جهان اسلام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ دايرهالمعارفنگاري در جهان اسلام را به دایرةالمعارفنگاری در جهان اسلام منتقل کرد) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۵۵
محتویات
با پيدايش دين اسلام و گسترش آن در نخستين سدههاي هجري، تمدني جديد در جهان پديد آمد كه تا روزگار معاصر ادامه يافته است. پس از فتوحات سدههاي آغازين، مسلمانان با ترجمه آثار ايراني، هندي، يوناني و سرياني به زبان عبري، مجموعههايي عظيم از دانشهاي كهن گردآوردند كه منشاء پيدايش آثار نو و بيسابقه گرديد زيرا دانشوران مسلمان پس از آشنايي با علوم و تمدنهاي باستاني، خود با روش و شيوهاي تجربي دست به تحقيق زدند و آثاري نوين به وجود آوردند.
مسلمانان در ميان آثار يوناني با نمونههايي از دانشنامه آشنا شدند و چون فيلسوف و حكيم و خردمند نزد يونانيان كسي بود كه بر دانشهاي گوناگون تسلط داشته باشد، گردآوري آثار چندرشتهاي رواج يافت. دانشمندان مسلمان نيز طبعاً به تأليف و تصنيف اينگونه آثار همت گماشتند و دانشنامههاي مختلفي در علوم و فنون مختلف تدوين كردند. بعضي از فلاسفه و دانشمندان طبقهبندي خاصي از علوم را در اختيار جويندگان علم گذاشتند تا از اختلاف مطالب علمي گوناگون جلوگيري شود و اين تقسيمبندي را مقدمهاي براي فراگرفتن آن علوم قرار دادند تا هر طالب علمي آنچه را لازم است بداند قبلاً بشناسد.
فكر تدوين مجموعههاي چندرشتهاي و كتابهاي حاوي علوم روز از اواسط قرن سوم هجري در جهان اسلام پديد آمد و از نخستين مجموعههاي دايرهالمعارفي اين دوره، كتاب الحيوان جاحظ (255 ق) است. ابن قتيبه دينوري (231-270 ق)، اديب عالم به صرف و نحو و مأنوس با قرآن و معاني آن عيونالاخبار را در ده كتاب و به روشي خاص تنظيم كرد كه عناويني چون قدرت، جنگ، شرافت، شخصيت، يادگيري، علم بيان، زيباشناسي، دوستي، عبادت، خوراك و زنان را شامل ميشد. از دايرهالمعارفهاي مهم در جهان اسلام الفهرست ابن نديم ابوالفرج محمد بن اسحاق (385 ق) است كه تأليف آن در 377 ق. به پايان رسيد. در اين اثر كه فهرسالعلوم و فوزالعلوم نيز ناميده ميشود، علاوه بر ضبط سرگذشتنامه دانشوران مسلمان و فهرست آثار ايشان، از بيست علم و فن نيز ياد شده است.
كار دايرهالمعارفنويسي در جهان اسلام با رسائل اخوانالصفا در قرن چهارم ادامه يافت. رسائل، مشتمل بر پنجاه و يك مقاله به زبان عربي است كه پنجاه مقاله آن هر يك مربوط به شاخهاي در مباحث طبيعي، رياضي، الهيات و علوم عقلي و اجتماعي است و مقاله پنجاه و يكم، اقسام مسائل از جمله شروط داخل شدن در انجمن "اخوانالصفا" را به اختصار توضيح ميدهد.
در دوران مغول، متون "دانشنامهاي" و مجموعهها در موضوعهاي گوناگون تدوين شده است، به طوري كه ميتوان اين عصر را عصر دانشنامهها ناميد.
نهايهالارب في فنونالادب دايرهالمعارف ديگري است كه در نُه هزار صفحه توسط مورّخ مصري، النويري (667-733ق)، تدوين شده است. اين اثر در پنج بخشِ جغرافيا، مردمشناسي، جانورشناسي، گياهشناسي و تاريخ جمع آمده است. در سالهاي 1301-1348م. العمري، مسالكالابصار را تأليف كرد كه درباره تاريخ و جغرافيا و شعر بود. صبحالاعشي اثر قلقشندي نيز در چهارده جلد در قرن هفتم هجري نگاشته شد. در قرن هشتم ابشيهي (790-850 ق) اديب، فقيه و واعظ مصري كتاب المستطرف را تأليف كرد كه مجموعهاي در فقه و كلام، رفتار، قانون، تاريخ طبيعي، علمالنفس، موسيقي و داروشناسي است. از ديگر دايرهالمعارفهاي مهم قرن هفتم محاضرهالابرار شيخ محييالدين الاعرابي اندلسي (ابن عربي) است. افزون بر اين در قرن هشتم، مقدمه ابن خلدون كه اغلب علوم آن دوره را شامل ميشد تدوين گرديد.
از دايرهالمعارفهاي متأخر اسلامي دايرهالمعارف بطرس البستاني و پسران او (1876-1900) است. اين اثر نخستين دايرهالمعارفي است كه در جهان اسلام به روش نوين تهيه شده است؛ و بيشتر بر <دايرهالمعارف امريكانا> (چاپ دوم) مبتني است و بخشهاي مربوط به ادبيات عرب و اسلام را خود بستاني و همكارانش بر آن افزودهاند. دايرهالمعارف بستاني در سال 1956 مورد تجديد نظر فؤاد افرام بستاني، رئيس دانشگاه لبنان و گروهي از علماي لبنان قرار گرفت و برخي حذف و اضافات در آن به عمل آمد. متن بعدي دايرهالمعارف القرن العشرين محمد فريد وجدي (1875-1954) است كه بيش از دايرهالمعارف بستاني صبغه ديني دارد و نخست در سالهاي 1910-1918 در ده جلد منتشر شد.
از ديگر دايرهالمعارفهاي جهان اسلام ميتوان از دستورالعلما اثر عبدالنبي احمد نگري (1173 ق)، مطلعالعلوم و مجمعالفنون اثر واجد عليخان و كشاف اصطلاحاتالفنون اثر علي تهانويالهنديالحنفي (1158 ق) و نيز كشفالظنون حاجي خليفه، مصطفي بن عبدالله (1017-1067 ق) نام برد. كتاب اخير فهرستي به زبان عربي از نام كتابهاي فارسي و عربي و تركي تا زمان مؤلف است و در آن تعاريفي از علوم مختلف نيز ارائه شده است. حاجي خليفه براي تأليف اين اثر بيست سال وقت صرف كرده است.
دايرهالمعارفهاي ديگري نيز در جهان اسلام منتشر شده كه دايرهالمعارف آريانا در افغانستان و ترجمههاي مختلفي از <دايرهالمعارف اسلامي>[۱] چاپ اروپا از آن جملهاند.
دايرهالمعارف اسلام نخستين بار در سالهاي 1914-1936م. در چهار جلد به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و آلماني تحت نظارت شرقشناساني چون هوتسما، آرنولد، باسه، هارتمان و ديگران...؛ و با همكاري محققاني چون نيكلسون، بارتولد، بروكلمان، كارل، ماسينيون و مينورسكي منتشر شد. اين دايرهالمعارف شامل مطالبي در زمينههاي جغرافيا، تاريخ، نژادشناسي، عقايد، مذاهب و شرح حال مشاهير اسلامي است.
تأليف اين اثر با غفلتهايي همراه بوده است و ايراد مهم و آشكار آن ناديده گرفتن مذهب تشيع و فرهنگ و تمدن ايران و توجه فراوان به ملل تركزبان بوده است.
در سال 1313 ش./1943 م. نخستين جلد از اثري هفت جلدي به نام دايرهالمعارفالاسلاميه ايران و معارف شيعه اماميه اثنيعشريه تأليف عبدالعزيز (صاحب جواهر) به زبان فارسي انتشار يافت. مؤلف، اين اثر را به قصد رفع ايرادهاي بسياري كه در ترجمه عربي دايرهالمعارف اسلام نسبت به تاريخ ايران و فرقه اماميه شده و در كل براي زدودن زنگار غفلتي كه در بيشتر آثار شرقي و غربي نسبت به آثار و مآثر شيعه اماميه روا ميشده تأليف كرده است. گردآوري اين مجموعه شش سال به طول انجاميده است.
تركها نيز در دهه 1950 دايرهالمعارفي با نام "تورك آنسيكلوپديسي" منتشر كردند و در دهه 1960 "استانبول آنسيكلوپديسي" را فراهم آوردند كه علاوه بر مقالات و مدخلهاي مربوط به بناها و آثار دوره عثماني، اطلاعاتي به زبان تركي و با خط لاتيني ارائه شده است. در سالهاي اخير نيز دايرهالمعارفهاي گوناگون در كشورهاي اسلامي منتشر شده يا در حال انتشار است كه موسوعهالدولالاسلاميه (كويت، 1989) و لموسوعهالفقهي (كويت، 1990) از آن جمله است. در باب اثر نخست بايد گفت كه اين اثر درباره اوضاع اقتصادي و اجتماعي كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي و مشكلات كنوني جهان اسلام است و به سه زبان عربي، انگليسي و فرانسوي چاپ شده است.
دايرهالمعارفنگاري در ايران
كهنترين دايرهالمعارف در ايران را ميتوان دينكرت، متن ديني زردشتي به زبان پهلوي دانست كه در قرن دوم و سوم هجري در نُه جلد تدوين شده است ولي در حال حاضر دو جلد آن در دسترس نيست. اين كتاب اطلاعات ديني و آداب و عقايد و روايات و ادبيات مزديسنا را در اختيار ميگذارد و از نظر آشنايي با روايتهاي تاريخي، ديني، ملي و علمي ايرانيان در عهد ساسانيان و در قرن اول هجري مأخذ مهمي به شمار ميرود.
در نخستين سدههاي پس از اسلام، جلوههاي تفكر ايراني در حوزه علوم با استفاده از زبان عربي بيان ميشد ولي از زماني كه زبان فارسي به عنوان زبان نوشتاري علمي شناخته شد (اواخر قرن 3 ق/ قرن 9 م)، ايرانيان توانستند با ترجمه كتب عربي به زبان فارسي، فنّ دانشنامهنگاري را كه خود در به وجود آوردن آن سهمي بسزا داشتند به قلمرو فرهنگ فارسي بازگردانند.
ظهور دايرهالمعارفهاي فارسي به اوايل قرن 5 ق./11 م. بازميگردد. هدف اصلي مؤلفان اين متون، تلخيص متون عربي و تبديل آنها به آثاري در سطح فهم عامه و كساني بوده كه زبان عربي نميدانستهاند. با اين همه ميتوان نوعي بدعت در كار مؤلفان دايرهالمعارف به زبان فارسي مشاهده كرد؛ يعني نويسندگان در حين ترجمه، سنّتها و آداب منطقه خود را در اثر ميگنجاندند و بدين ترتيب، علم صبغه ملي و محلي به خود ميگرفت.
مجموعههاي چندرشتهاي زبان فارسي كه توسط ايرانيان تهيه شده نمونههاي بارز و برجستهاي از طبقهبندي علوم در جهان اسلام و ايران را عرضه ميكند. در اين طبقهبندي، تقسيم علوم به دو گروه علوم اسلامي و علوم فلسفي يوناني انجام گرفته است. علوم اسلامي به معناي اعم آن شامل زبانشناسي، ادبيات عرب، تاريخ و علوم شرعي است و علوم فلسفي شامل فلسفه يونان، روم، هند و ايران است.
مفاتيحالعلوم خوارزمي (387 ق) دايرهالمعارفگونهاي است كه با طبقهبندي علوم به دو بخش، علوم اسلامي و علوم فلسفي يوناني را مورد بحث قرار داده است.
در سالهاي 327-344 ق. شعيا بن مزيغون جوامعالعلوم را نگاشته است كه داراي دو بخش مجزّاست اما اين بخشها فاقد عنوان هستند. بخش نخست: نحو، آداب دبيران، خط، بايگاني، انشاء، مكاتبات، خراج، هندسه، آداب ملوك و جز آن؛ و بخش دوم علوم سياسي، فنّ حكومت، طبقات اجتماعي، اقليتهاي مذهبي، تدبير منزل، فقه، جدل، علوم خفيه و مانند آن را دربر ميگيرد. دانشمند ديگر قرن چهارم، ابونصر فارابي (260؟-339 ق.) است كه با تأليف احصاءالعلوم دايرهالمعارفگونه ديگري ارائه داد.
از دايرهالمعارفهاي قرن پنجم ميتوان به كتاب شفا (421-423 ق) از ابنسينا اشاره كرد. در اين اثر ابنسينا تقسيم چهارگانه ارسطويي را براي تقسيم علوم مورد استفاده قرار داده است كه عبارتند از: منطق، طبيعيات، رياضيات و الهيات. در دانشنامه علايي (414-428 ق)، ابنسينا رياضيات را به دو بخش هيئت و موسيقي تقسيم كرده است. وي با نوشتن اين اثر نخستين بار مضامين فلسفي را وارد زبان فارسي كرده است. نزهتنامه علايي (506-513 ق) دايرهالمعارفگونه ديگري است كه توسط شاهمردان ابن ابيالخير رازي به رشته تحرير درآمد. اين اثر را نخستين "دايرهالمعارف عاميانه" در زبان فارسي ميدانند.
گسترش فرهنگ اسلامي نزد اقوام ايراني موجب به وجود آمدن آثار مذهبي شد. نخستين دايرهالمعارف از اين نوع، يواقيتالعلوم و دراريالنجوم است كه توسط نويسندهاي ناشناخته از اهالي قزوين و قبل از سال 573 ق. به رشته تحرير درآمده است. بحرالفوائد (552-557 ق) دايرهالمعارفگونه ديگري است كه شامل دو بخش: مباحث مربوط به اسلام و مباحث مربوط به اخلاق است.
نويسنده اين اثر نيز شناخته نيست. دايرهالمعارف ديگري كه در سال 580 ق. توسط ابوبكرالمطهر جمالي يزدي نگاشته شده، فرخنامه نام دارد. اين اثر دو بار نگارش يافته است؛ نخستين نگارش آن شانزده فصل دارد اما در نگارش دوم، نويسنده آن را در هشت فصل تلخيص كرده است.
اين اثر مقام خاصي به علم نجوم به عنوان علم پيشگويي داده است. دو كتاب نزهتنامه و فرخنامه از بسياري جهات منابع مهمي براي مطالعه روحيات ايرانيان در دوره پيش از مغولان به شمار ميرود. نوادرالتبادر لتحفهالبهادر دايرهالمعارفگونهاي در علوم طبيعي است كه در سال 699 ق. توسط شمسالدين دنيسري به فارسي نگاشته شده است.
از اين اثر نسخه بازنويسيشدهاي با عنوان نوادرالادوار لخزانه نورالانوار موجود است كه گويا به خطّ نويسنده است و به شخص ديگري پيشكش شده است. عجايبالمخلوقات (562-573 ق) اثر محمد بن محمود بن احمد طوسي سلماني دايرهالمعارفگونه ديگري در حوزه علوم طبيعي است. ويژگي اين اثر عجيب بودن مطالب و ساختار ادبي آن است كه در سراسر جهان اسلام در قرون وسطي بسيار رايج بوده است. ساختار آن بر پايه طبيعيات ارسطويي استوار شده ولي محتواي آن چندان علمي نيست و به جز نقل قولهايي از پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و برخي حكايتهاي تاريخي، نويسنده به توصيف جهاني خيالي پرداخته است. اين اثر مملو از حكايات مختلف است و به همين سبب منبع بااهميتي براي مطالعه ادبيات عاميانه ايران به شمار ميرود. هيچيك از اين آثار را نميتوان دايرهالمعارف به مفهوم دقيق و علمي آن دانست، بلكه بيشتر براي سرگرم كردن خوانندگان عادي تأليف شدهاند.
كهنترين متن فارسي كه بر مبناي طرحي علمي شكل گرفته جامعالعلوم (574-575 ق) فخر رازي (544؟-606 ق) است. اين اثر كه مجموعهاي از علوم عقلي و نقلي است خطاب به خدمتگزاران درباري نوشته شده تا بتوانند به كمك آن كتابهايي در رشتههاي مختلف علوم تأليف كنند. چون در اين اثر به شصت علم پرداخته شده آن را "كتاب ستّيني" نيز خواندهاند.
پس از جامعالعلوم، معروفترين عنوان حدائقالانوار في حقايقالاسرار است. از دايرهالمعارف رازي سه نسخه باقي مانده است كه بسته به تعداد علوم جمعآوريشده با هم تفاوت دارند. اين كتاب به سبب غنا و تعدّد موضوعات بررسي شده، الگوي بسياري از دايرهالمعارفهاي بعدي قرار گرفته است.
در سال 740 ق. نفايسالفنون في عرائسالعيون توسط شمسالدين آملي (753 ق) نگاشته شد. وي براي نگارش اين اثر به بررسي بيش از صد رشته علمي پرداخته و آنها را به دو گروه علوم اسلامي و علوم فلسفي تقسيم كرده است. آملي در اين اثر از طرح جامعالعلوم پيروي كرده است. وي سعي در جمعآوري كليه علوم زمان خويش داشته اما نخستين نويسندهاي است كه تقسيمبندي دانش به سلسله مراتب علوم اصلي و فرعي را مورد ترديد قرار داده و برداشت نويني از علم داشته است.
به پيروي از جامعالعلوم، كتاب ديگري به نام رياضالابرار يا كتاب التسعيني (979 ق) توسط حسين عقيلي رستمداري تأليف و تدوين شد. اين اثر با ديباچهاي بلند به نام رياضابرار آغاز شده، اما در متن چند جا به كتاب تسعين در برابر جامعالستّين رازي اشاره شده است. كتاب ديگر دانشنامه شاهي است كه محمدامين بن محمد شريف استرآبادي (1033 ق) به پيروي از جامعالعلوم نگاشته است.
تدوين دايرهالمعارفهاي نوين در ايران
دايرهالمعارفنگاري با معيارهاي امروزي در ايران از سال 1317 ش آغاز شد. در اين سال سعيد نفيسي تهيه فرهنگنامهاي مشتمل بر لغات فارسي و اعلام ايراني و خارجي را آغاز كرد اما با شروع جنگ جهاني دوم اين كار متوقف گرديد. در سال 1324 ش با تصويب مادّه واحدهاي در مجلس شوراي ملي مقرر گرديد لغتنامه دهخدا منتشر شود.
به همين سبب سازمان لغتنامه تأسيس شد و كار آن از سال 1325 ش. آغاز گرديد و سرانجام تدوين آن با نشر آخرين جزوه در سال 1359-1360ش. پايان يافت. در سال 1327ش. سيد حسن تقيزاده تصميم گرفت <دايرهالمعارف اسلام> را كه در هلند چاپ ميشد به فارسي ترجمه و منتشر كند. براي انجام اين امر، غلامحسين صديقي و عباس زرياب خويي دعوت بكار شدند، اما اين كوشش نافرجام ماند.
در سال 1333 ش. براي نخستين بار در ايران غلامحسين مصاحب كوشش كرد تا نظامي را براي مراحل و مسائل مختلف مربوط به دايرهالمعارف از قبيل ضبط عناوين، تنظيم مقالات، ضبط تلفظها، علائم اختصاري، سجاوندي، ارجاعات و جز آن بهوجود آورد. دايرهالمعارف فارسي مصاحب با توجه به دقت علمي و شيوه تنظيم مطالب، آغاز تحولي در تاريخ دايرهالمعارفنويسي در ايران به شمار ميرود.
در سالهاي 1342-1343ش. كتاب ايرانشهر با مطالب اختصاصي درباره ايران چاپ و منتشر شد. در سال 1348ش. بار ديگر ترجمه <دايرهالمعارف اسلام> آغاز گرديد و چون كاستيهاي زيادي درباره ايران و مذهب تشيع داشت تعدادي از مقالات دوباره تأليف و تدوين شد و سرانجام با نام دانشنامه ايران و اسلام منتشر گرديد.
اين اثر دايرهالمعارفي در تاريخ و فرهنگ و تمدن اسلام و ايران از كهنترين ايّام تا دوران معاصر و حاوي مقالات تحقيقي در شرح اعلام تاريخي و جغرافيايي و مباحث علوم و نيز اصطلاحاتي است كه روشنگر فرهنگ ايران و كشور اسلامي در طي تاريخ است. پس از استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران، تدوين چندين دايرهالمعارف آغاز شد. از سال 1360 هيأت امناي بنياد اسلامي طاهر در قم به فكر تدوين دايرهالمعارفي از معارف و فرهنگ شيعه افتاد و با دعوت از فضلا و دانشمندان به اينكار مبادرت ورزيد.
سرانجام جلد اول دايرهالمعارف تشيع در سال 1366 انتشار يافت. اين دايرهالمعارف قريب به بيست هزار مقاله تأليفي دارد كه به قلم متخصصان موضوعي نگاشته شده است. به مناسبتهايي عناوين و مدخلهاي غيرشيعي نيز در اين دايرهالمعارف آمده است. تاكنون [1380] 8 جلد آن منتشر گرديده است. دايرهالمعارف ديگر دانشنامه جهان اسلام است كه توسط بنياد دايرهالمعارف اسلامي تدوين گرديده و تاكنون 5 جلد آن انتشار يافته است. اين دايرهالمعارف از حرف "ب" شروع شده است و علت آن بوده كه دانشنامه ايران و اسلام، قبل از انقلاب اسلامي در يازده جزوه تعدادي از مقالات حرف "الف" را با سليقه و بينش خود تأليف كرده بود.
در سال 1367 نخستين جلد دايرهالمعارف بزرگ اسلامي زير نظر كاظم موسوي بجنوردي منتشر شد. اين كتاب دايرهالمعارفي تخصصي و منحصر به جهان اسلام است. مقالات آن مشتمل بر موضوعات علوم قرآني، اصول عقايد، كلام، فقه، حديث، درايه، رجال، اخلاق، اديان، ملل و نحل، منطق، ادبيات، هنر، مردمشناسي، معماري، رياضيات، نجوم، تاريخ، جغرافيا و طب است. از اين دايرهالمعارف تاكنون ده جلد به چاپ رسيده است.
در سال 1375 نيز دانشنامه ادب فارسي به كوشش حسن انوشه به چاپ رسيد. اين دانشنامه، دايرهالمعارفي موضوعي است و هر آنچه به ادب فارسي مربوط است در اين دانشنامه مدخلي دارد. جلد يكم اين دايرهالمعارف حدود آسياي مركزي را دربرميگيرد و جلدهاي ديگر به ترتيب شامل: فرهنگنامه ادبي فارسي؛ ادب فارسي در افغانستان و ادب فارسي در شبه قاره هند است. تدوين جلدهاي ديگر اين مجموعه همچنان ادامه دارد.
دايرهالمعارف نگاري براي كودكان
تدوين دايرهالمعارف براي كودكان و نوجوانان در ايران سابقه چنداني ندارد. نخستين گام در اين راه انتشار فرهنگنامه بود كه مؤسسه فرانكلين در 18 جلد (1346) منتشر كرد. اين اثر ترجمهاي از مجموعه كتابهاي طلايي از برتا موريس پاركر است. اين فرهنگنامه نزديك به هزار و پانصد مقاله در زمينههاي مختلف علمي، ادبي، تاريخي، جغرافيايي، و جز آن را در 16 جلد گردآورده است؛ كه يك جلد خاص ايران و يك جلد دانستنيهاي روز به آن افزوده شده و جمعاً به 18 جلد رسيده است.
متن ديگري در سال 1350 با نام دايرهالمعارف خردسالان توسط مهرداد مهرين منتشر شد. اين كتاب ـ به گفته مؤلف آن ـ نخستين دايرهالمعارفي است كه در ايران براي خردسالان تأليف شده است. در اين اثر تلاش شده است كه مطالب خواندني ويژه خردسالان ارائه شود، اما بيشتر مجموعهاي از اطلاعات عمومي است نه دايرهالمعارف به مفهوم دقيق و علمي آن.
آخرين و معتبرترين دايرهالمعارف براي اين گروه سني، فرهنگنامه كودكان و نوجوانان است كه از سوي شوراي كتاب كودك و به سرپرستي توران ميرهادي نشر يافته است. تدوين اين اثر از سال 1358 با توجه به نياز، هدف و ويژگيهايي كه براي آن در نظر گرفته شده با كار شش نفر كارمند آغاز گرديد؛ و اكنون داراي سازمان گسترده و فعالي است كه با سرمايهگذاري شركتي متشكل از گروهي ناشر و كتابدوست به كار خود ادامه ميدهد. جلد اول اين دايرهالمعارف در سال 1371 منتشر گرديد و تاكنون [1380] شش جلد از آن منتشر شده است.
پانویس
- ↑ Encyclopedia of Islam
منابع
- دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "دايرهالمعارفنگاري در جهان اسلام" از نرگس نشاط، بازیابی: 9 مرداد 1392.