ریاست طلبی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(ویرایش)
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
  
 +
«ریاست طلبی» در روایات [[اهل البیت|اهل بیت]] (علیهم السلام) نکوهش شده است؛ مگر آنکه کسی برای رضای خدا و بر اساس توانایی خود و خدمت به مردم بر منصبی تکیه زند و مسئولیتی را بپذیرد.
 +
==ریاست‌طلبی در قرآن و حدیث==
  
 +
به بیان بعضی از عالمان، [[آیه]] زیر به صراحت افراد را از [[دنیاطلبی|دنیا پرستی]] و ریاست طلبی برحذر می دارد. خدای تعالی می فرماید: {{متن قرآن|«تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»}}؛ این سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در روی زمین اراده برتری جویی (سرکشی) و فساد ندارد و عاقبت (نیک) از آن متقین است.<ref>[[سوره قصص]]، آیه ۸۳</ref>
  
'''منبع:''' سایت تربیت
+
همچنین بطور کلی هر آن چه از دنیا و مظاهر آن که انسان به آن به عنوان هدف بنگرد، در روایات [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام نکوهش شده است.
  
'''نویسنده:''' گروهی از محققان و پژوهشگران
+
[[امام علی]] علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|مَا ذِئْبَانِ ضَارِیانِ فِی غَنَمٍ قَدْ غَابَ عَنْهَا رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِی دِینِ الْمُسْلِمِ مِنْ حُبِّ الرِّئَاسَه}}؛ ضرری که از ناحیه ریاست طلبی متوجه دین انسان می شود از ضرری که دو گرگ درنده به گلّه گوسفند بدون چوپان می زنند بیشتر است.<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۵۴</ref>
  
==رياست طلبی==
+
و [[امام صادق]] علیه السلام به نقل از [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: {{متن حدیث|أَوَّلُ مَا عُصِی اللَّهُ تَبَارَک و َتَعَالَی بِسِتِّ خِصَالٍ حُبِّ الدُّنْیا وَ حُبِّ الرِّئَاسَةِ و َحُبِّ الطَّعَامِ وَ حُبِّ النِّسَاءِ وَ حُبِّ النَّوْمِ وَ حُبِّ الرَّاحَةِ}}؛ اولین چیزهایی که خداوند، به وسیله آن معصیت شد؛ شش خصلت است: دنیادوستی، ریاست طلبی، دوستی غذا، حب زن، خواب دوستی، راحت طلبی.<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۵۳</ref>
  
'''<I> 1 ـ رياست طلبی در آينه كلام وحی</I>'''
+
و باز می فرمایند: {{متن حدیث|مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ کلُّ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ}}؛ ملعون است کسی که ریاست طلبی کند و کسی که به ریاست همّت گمارد و کسی که در فکر آن باشد.<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۵۱</ref>
  
خدای تعالی می فرمايد:چ
+
همچنین از [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث [[معراج]] آمده است که: {{متن حدیث|قَالَ اللَّهُ تَبَارَک و َتَعَالَی یا أَحْمَدُ لَوْ صَلَّی الْعَبْدُ صَلَاةَ أَهْلِ السَّمَاءِ و َالْأَرْضِ و َیصُومُ صِیامَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ و َیطْوِی عَنِ الطَّعَامِ مِثْلَ الْمَلَائِکةِ وَ لَبِسَ لِبَاسَ الْعَابِدِینَ ثُمَّ أَرَی فِی قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِهَا أَوْ رِئَاسَتِهَا أَوْ صِیتِهَا أَوْ زِینَتِهَا لَا یجَاوِرُنِی فِی دَارِی وَلَأَنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِی وَلَأُظْلِمَنَّ قَلْبَهُ حَتَّی ینْسَانِی وَلَا أُذِیقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِی}}. خداوند تبارک و تعالی فرمود که اگر بنده نماز و روزه اهل آسمان ها و زمین را بجای آورد و هم چون [[ملائکه]] از طعام روی گرداند، و به کمترین حد لباس قناعت کند، ولی در دلش ذره ای از محبت دنیا و یا نام آوری و ریاست آن و مشهور شدن، و یا زینت های آن باشد، در سرای من همسایه من نخواهد بود، و محبت خود را از قلب او بر گیرم و قلبش را تاریک گردانم، بگونه ای که مرا فراموش گرداند و حلاوت معرفتم را به او نچشانم.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۶</ref>
  
تِلْكَ الدّارُ الاخِرَة نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُريدُونَ فِی الارْضِ عُلُوّا و َلافَسادا وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين
+
==انواع ریاست==
  
اين سرای آخرت را برای كسانی قرار می دهيم كه در روی زمين اراده برتری جويی (سركشی) و فساد ندارد و عاقبت (نيك) از آن متقين است.
+
ریاست انواع مختلفی دارد: ریاست پسندیده و ریاست نکوهیده و ناپسند؛
  
([[سوره قصص]] 83)
+
ریاست ممدوح و پسندیده، ریاستی است که خداوند، برای هدایت و ارشاد خلق و یاری رساندن و دفع [[ظلم]] از آن ها به خواص بندگانش (انبیاء و اوصیاء) عنایت می کند و با توجه به این که این گروه از انسان ها [[معصوم|معصومند]] و از ناحیه خداوند متعال موید به تأییدات ملکوتی هستند، نسبت به خطا و اشتباه از مصونیت خاصی برخوردار هستند؛ لذا آنها ریاست را جز برای رضای خدا نمی خواهند و فقط هدف آنها رضای معبود و انجام رسالت الهی است، همان گونه که [[حضرت یوسف]] (علیه السلام) به عزیز [[مصر]] فرمود: {{متن قرآن|«قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»}}؛ ای پادشاه مصر، مرا به خزانه داری مملکت منصوب کن که من در حفظ دارایی ها و و مصارف آن دانا و بصیرم.<ref>[[سوره یوسف]]، آیه۵۵</ref>
  
كه به بيان بعضی از علماء، آيه به صراحت ما را از دنيا پرستی و رياست طلبی بر حذر می دارد.
+
و اما ریاست سایر مردم، ممکن است حق باشد و ممکن است باطل باشد که این خود بستگی به [[نیت]] و انگیزه آنها از تصدی ریاست و همچنین میزان توانایی آنها دارد؛ لذا ما می بینیم در روایات معصومین علیهم السلام از تصدی خیلی از مناصب ـ به خاطر وجود احتمال لغزش و... ـ نهی شده است.
  
'''<I> 2 ـ رياست طلبی در كلام معصومين (عليهم السلام)</I>'''
+
بنابراین اگر کسی برای رضای خدا و به دستور امام معصوم علیه السلام بر منصبی تکیه زند و در خود هم توانایی ایفای آن مسئولیت را ببیند این ریاست، ریاست ممدوح و مورد رضای پروردگار عالمیان است.
  
بطور كلی هر آن چه از دنيا و مظاهر آن كه انسان به آن، به عنوان هدف بنگرد، در روايات اهل بيت عليهم السلام نكوهش شده است.
+
و چنان چه بر عکس این باشد، یعنی شخص به قصد غلبه بر مردم و کسب مال [[حرام]] و زیاده خواهی و یا حتی عدم شایستگی و... اقدام به تصدی ریاست و منصبی نماید، نکوهیده و مذموم است و بدترین نوع ریاست این است که شخص نسبت به دست آوردن منصبی که اصلا شایسته او نیست و از طرف خداوند در انحصار عده ای قرار گرفته است (مثل [[امامت]]) اقدام نماید و در مقابل [[امام]] معصوم علیه السلام قد علم نماید که در حد [[شرک|شرک]] است.
  
حضرت اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) می فرمايند:
+
==منشأ ریاست‌طلبی==
  
مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ فِي غَنَمٍ قَدْ غَابَ عَنْهَا رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِي دِينِ الْمُسْلِمِ مِنْ حُبِّ الرِّئَاسَه.
+
معمولا منشأ تمام خوی و خصلت های زشت، [[غفلت]] از بُعد معنوی [[انسان]] و تمایل و اشتغال او به [[دنیا]] و مظاهر آن است. خداوند در راه رسیدن به کمال یک راه بیشتر در فرا روی انسان نگذاشته است و آن هم عبارت است از مسیر عبودیت و بندگی و انجام وظیفه الهی؛ چنانچه انسان به هر علتی از این [[صراط]] مستقیمی که برای رشد و تعالی بشر در نظر گرفته شده است منحرف شود، در حقیقت در گرداب فسادی گرفتار آمده است که اگر در صدد معالجه آن بر نیاید، به هلاکت ابدی او خواهد انجامید.
  
ضرری كه از ناحيه رياست طلبی متوجه دين انسان می شود از ضرری كه دو گرگ درنده به گلّه گوسفند بدون چوپان می زنند بيشتر است.
+
و می توان از حب دنیا، به عنوان سرچشمه تمام بدی ها یاد نمود؛ چرا که اگر انسان به دنیا، گرایش ‍تام و تمام پیدا نمود، این خود باعث دوری از [[الله|خداوند]] و [[آخرت]] می شود؛ چرا که [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام می فرماید: {{متن حدیث|کمَا أَنَّ الشَّمْسَ وَ اللَّیلَ لَا یجْتَمِعَانِ کذَلِک حُبُّ اللَّهِ و َحُبُّ الدُّنْیا لَا یجْتَمِعَانِ}}؛ همان گونه که خورشید و شب با هم در یک زمان و یک جا جمع نمی شوند، محبت خداوند و محبت دنیا هم در یک زمان و یک جا جمع نمی شود.<ref>غررالحکم، ص۱۴۱</ref>
  
([[بحار الانوار]] ج70 ص154)
+
و قال علی علیه السلام: {{متن حدیث|حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کلِّ خَطِیئَةٍ}}؛ محبت و دوستی دنیا سرچشمه همه بدی ها است.<ref>غررالحکم، ص۱۴۲</ref>
  
و حضرت امام صادق (عليه السلام) به نقل از پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم ) می فرمايند:
+
از همین جا هم می توان فهمید سِرّ نکوهش دنیا در نگاه و منظر [[اهل بیت]] علیهم السلام چیست.
  
أَوَّلُ مَا عُصِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ و َتَعَالَی بِسِتِّ خِصَالٍ حُبِّ الدُّنْيَا وَ حُبِّ الرِّئَاسَةِ و َحُبِّ الطَّعَامِ وَ حُبِّ النِّسَاءِ وَ حُبِّ النَّوْمِ وَ حُبِّ الرَّاحَةِ
+
علی علیه السلام می فرماید: {{متن حدیث|أَعْظَمُ الْخَطَایا حُبُّ الدُّنْیا}}؛  محبت دنیا، بزرگترین گناه است.<ref>مستدرک، ج۱۲، ص۴۰</ref>
  
اولين چيزهايی كه خداوند، به وسيله آن معصيت شد؛ شش خصلت است: 1 ـ دنيا دوستی 2 ـ رياست طلبی 3 ـ دوستی غذا 4 ـ حب زن 5 ـ خواب دوستی 6 ـ راحت طلبی
+
و قال علیه السلام: {{متن حدیث|إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ قُلُوبِکمْ حُبَّ الدُّنْیا}}؛ اگر مدعی محبت خداوند هستید، محبت دنیا را از دل هایتان بیرون کنید.<ref>مستدرک، ج۱۲، ص۴۱</ref>
  
(بحار الانوار ج70 ص153)
+
==سرانجام ریاست‌طلبی==
  
و باز می فرمايند:
+
[[امام صادق]] علیه السّلام می فرمایند:{{متن حدیث| مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَک}}؛ کسی به دنبال ریاست طلبی باشد هلاک می شود.<ref>بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۶</ref>
  
مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ كُلُّ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ
+
در جای دیگر می فرمایند: {{متن حدیث|إِیاکمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءَ الَّذِینَ یتَرَأَّسُونَ فَوَ اللَّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَک وَأَهْلَک}}؛ از این رؤسائی که ریاست طلبند، بپرهیزید؛ به خدا قسم هر کس دیگران پشت سرش حرکت کردند، هلاک شد و دیگران را هلاک کرد.<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۵۰</ref>
  
ملعون است كسی كه رياست طلبی كند و كسی كه به رياست همّت گمارد و كسی كه در فكر آن باشد.
+
هر چه انسان از ملک و [[عالم ملکوت|ملکوت]] و کمالات نفسانی دور شود و متقابلا هر چه به دنیا و مظاهر دنیوی، نزدیکتر شود، بیشتر تمایل به سلطنت و ریاست پیدا می کند و در نتیجه اشتیاقش روز افزون و آتش عشقش افروخته تر می گردد. مثلا شخص ریاست طلب، اگر منصب و مقامی را در زیر پرچم اقتدار درآورد، متوجه مقام دیگری می گردد و برای به دست آوردن مقصد خود حاضر است با تمام نوامیس الهیه و شرایع حقّه مخالفت و دشمنی کند، و برای رسیدن به یک ریاست جزئی، حاضر است فوج فوج انبیاء و اولیاء و صلحاء و علماء باللّه را قتل و غارت کند. و حتی اگر تمام کره زمین را در تحت سلطنت درآورد باز میل ریاست طلبی او ارضاء نمی شود و در صدد پرواز و به تصرف در آوردن کرات دیگر بر می آید و در مسیر ارضاء این میل و غریزه از هیچ اقدامی فرو گذار نمی کند چرا که «حُبُّ الشَّیءِ یعْمی و یصِمُّ» عشق به هر چیز انسان را کر و کور می کند تا جایی که چه بسا خود و دیگران را به هلاکت می اندازد.
  
(بحار الانوار ج70 ص151)
+
نمونه بزرگ آن ـ که تاریخ با همه عظمتش آن را از یاد نخواهد برد ـ ماجرای کربلای [[امام حسین]] علیه السلام در سال ۶۱ هجری است. اگر ما به اکثر جنایات جانکاهی که از آن حیوان های خبیث انسان نما سر زد نگاه واقع بینانه و مو شکافانه داسته باشیم به راحتی در می یابیم که کار آن ها ریشه در دنیا طلبی و ریاست طلبی داشته است. فرمانده سپاه شوم [[کوفه]]، [[عمر بن سعد]] است که به گواه و شهادت اکثر مورخین ـ او که شخصی مسلمان و نماز خوان بود ـ از ابتدا حاضر به قبول این جنایت هولناک نبود، [[عبید الله بن زیاد]] لعنة الله علیه به او در قبال این امر خطیر، وعده حکومت ری را داد ؛ این جا بود که [[شیطان]] ـ به کمک غریزه ریاست طلبی که در وجود او بود ـ دست به کار شد و فعالیت گسترده ای را در راستای گمراه نمودن ابن سعد آغاز نمود؛ ابن سعد برای فکر کردن از عبید الله مدت خواست تا بالاخره پس از فکر کردن های بسیار به این نتیجه رسید که: با رفتن به [[کربلا]] و انجام این مأموریت عظیم خطرناک، حکومت ری (نقد) را به دست آورده و سپس به درگاه خداوند متعال که غفار است [[توبه]] نموده و [[بهشت]] (نسیه) را هم به دست خواهم آورد؛ غافل از این که هر کس در کربلا باشد و امامش را یاری ندهد و فقط نظاره گر باشد، جهنمی خواهد بود؛ اما کسی که با امامش بجنگد، سرنوشتش معلوم است. به کربلا رفت و برای همیشـه خیانت بزرگی را به بشریت نمود و عالمی را از فیض وجودی آن گوهر پاک نبوی برای همیشه تاریخ محروم نمود و به آرزویش که ریاست بر شهر ری بود هم نرسید.
 +
==پانویس==
 +
<references />
  
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله عليه و آله فِي خَبَرِ الْمِعْرَاجِ قَال: قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ و َتَعَالَی يَا أَحْمَدُ لَوْ صَلَّی الْعَبْدُ صَلَاةَ أَهْلِ السَّمَاءِ و َالْأَرْضِ و َيَصُومُ صِيَامَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ و َيَطْوِي عَنِ الطَّعَامِ مِثْلَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَبِسَ لِبَاسَ الْعَابِدِينَ ثُمَّ أَرَی فِي قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْيَا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِهَا أَوْ رِئَاسَتِهَا أَوْ صِيتِهَا أَوْ زِينَتِهَا لَا يُجَاوِرُنِي فِي دَارِي وَلَأَنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِي وَلَأُظْلِمَنَّ قَلْبَهُ حَتَّی يَنْسَانِي وَلَا أُذِيقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِي.
+
==منابع==
  
در حديث [[معراج]] آمده است: كه اگر بنده نماز و روزه اهل آسمان ها و زمين را بجای آورد و هم چون [[ملائكه]] از طعام روی گرداند، و به كمترين حد لباس قناعت كند، ولی در دلش ذره ای از محبت دنيا و يا نام آوری و رياست آن و مشهور شدن، و يا زينت های آن باشد، در سرای من همسايه من نخواهد بود، و محبت خود را از قلب او بر گيرم و قلبش را تاريك گردانم، بگونه ای كه مرا فراموش گرداند و حلاوت معرفتم را به او نچشانم.
+
*[http://www.downloadbook.org/maasumin/np/RYASAT.HTM گروهی از پژوهشگران، ریاست طلبی، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین]، بازیابی: ۱ بهمن ۱۳۹۱.
  
(مستدرك ج12 ص36)
+
[[رده:اخلاق فردی]]
 
 
'''<I> 3 ـ انواع رياست</I>'''
 
 
 
رياست انواع مختلفی دارد:
 
 
 
1 ـ رياست سفارش شده و پسنديده
 
 
 
2 ـ رياست نكوهيده و ناپسند
 
 
 
اما رياست ممدوح و پسنديده: رياستی است كه خداوند، برای هدايت و ارشاد خلق و ياری رساندن و دفع ظلم از آن ها به خواص بندگانش (انبياء و اوصياء) عنايت می كند و با توجه به اين كه اين گروه از انسان ها معصومند و از ناحيه خداوند متعال مويد به تأييدات ملكوتی هستند نسبت به خطا و اشتباه از مصونيت خاصی برخوردار هستند ؛ لذا آن ها رياست را جز برای رضای خدا نمی خواهند و فقط و فقط هدف آن ها رضای معبود و انجام رسالت الهی است، همان گونه كه [[حضرت يوسف]] (عليه السلام) به عزيز مصر فرمود:
 
 
 
اجْعَلْنِي عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ.
 
 
 
ای پادشاه مصر: مرا به خزانه داری مملكت منصوب كن كه من در حفظ دارايي ها و و مصارف آن دانا و بصيرم.
 
 
 
(يوسف 55)
 
 
 
و أما رياست ساير مردم، ممكن است حق باشـد و ممكن است باطل باشـد كه اين خود بستگی به نيت و انگيزه آن ها از تصدی رياست و هم چنين ميزان توانايی آن ها دارد ؛ لذا ما می بينيم در روايات معصومين عليهم السلام از تصدی خيلی از مناصب ـ به خاطر وجود احتمال لغزش و... ـ نهی شده است.
 
 
 
بنابراين اگر كسی برای رضای خدا و به دستور امام معصوم عليه السلام بر منصبی تكيه زند و در خود هم توانايی ايفای آن مسئوليت را ببيند اين رياست رياست ممدوح است و مورد رضای پروردگار عالميان است.
 
 
 
و چنان چه بر عكس اين باشـد يعنی شخص به قصد غلبه بر مردم و كسب مال حرام و زياده خواهی و يا حتی عدم شايستگی و... اقدام به تصدی رياست و منصبی نمايد، نكوهيده و مذموم است و بدترين نوع رياست اين است كه شخص نسبت به دست آوردن منصبی كه اصلا شايسته او نيست و از طرف خداوند در انحصار عده ای قرار گرفته است (مثل [[امامت]]) اقدام نمايد و در مقابل امام معصوم عليه السلام قد علم نمايد كه در حد شرك است.
 
 
 
'''<I> 4 ـ منشأ رياست طلبی</I>'''
 
 
 
معمولا منشأ تمام خوی و خصلت های زشت، غفلت از بُعد معنوی انسان و تمايل و اشتغال او به دنيا و مظاهر آن است. خداوند در راه رسيدن به كمال يك راه بيشتر در فرا روی انسان نگذاشته است و آن هم عبارت است از مسير عبوديت و بندگی و انجام وظيفه الهی؛ چنان چه انسان به هر علتی از اين صراط مستقيمی كه برای رشد و تعالی بشر در نظر گرفته شده است، منحرف شود در حقيقت در گرداب فسادی گرفتار آمده است كه اگر خدای نكرده در صدد معالجه آن بر نيايد، به هلاكت ابدی او خواهد انجاميد.
 
 
 
مثلا اگر انسان فراموش كند كه:
 
 
 
1 ـ مخلوق و بنده خداوند عالميان است.
 
 
 
2 ـ تنها حاكم و رئيس عالم هستی، ذات اقدس ربوبی است.
 
 
 
3 ـ او به هر كس بخواهد صلاح ببيند رياست و حكومت عطا می كند و از هر كس هم بخواهد رياست و حكومت را می ستاند.
 
 
 
قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ و َتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلی كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ
 
 
 
ای پيامبر بگو: خدايا ای پادشاه ملك هستی تو به هر كه خواهی ملك و سلطنت بخشی و از هر كه خواهی ملك و سلطنت بازگيری و هر كه را خواهی عزت بخشی و هر كه را خواهی خوار گردانی هر خير و نيكويی به دست توست و تنها تو بر هر چيز توانايی.
 
 
 
([[سوره آل عمران]] 26)
 
 
 
و می توان از حب دنيا، به عنوان سرچشمه تمام بدي ها ياد نمود؛ چرا كه اگر انسان به دنيا، گرايش ‍ تام و تمام پيدا نمود، اين خود باعث دوری از خداوند و آخرت می شود؛ چرا كه حضرت اميرالمؤمنين علی عليه السلام می فرمايد:
 
 
 
كَمَا أَنَّ الشَّمْسَ وَ اللَّيْلَ لَا يَجْتَمِعَانِ كَذَلِكَ حُبُّ اللَّهِ و َحُبُّ الدُّنْيَا لَا يَجْتَمِعَانِ.
 
 
 
همان گونه كه خورشيد و شب با هم در يك زمان و يك جا جمع نمی شوند، محبت خداوند و محبت دنيا هم در يك زمان و يك جا جمع نمی شود.
 
 
 
([[غررالحكم]] ص141)
 
 
 
وَ قَالَ علی (عليه السلام): حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ
 
 
 
محبت و دوستی دنيا سرچشمه همه بدي ها است.
 
 
 
(غررالحكم ص142)
 
 
 
از همين جا هم می توان فهميد سِرّ نكوهش دنيا در نگاه و منظر [[اهل بيت]] (عليهم السلام) چيست.
 
 
 
عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ أَعْظَمُ الْخَطَايَا حُبُّ الدُّنْيَا
 
 
 
علی عليه السلام می فرمايد: محبت دنيا، بزرگترين گناه است.
 
 
 
(مستدرك ج12 ص40)
 
 
 
و َقَالَ عليه السلام إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ قُلُوبِكُمْ حُبَّ الدُّنْيَا
 
 
 
و باز حضرت می فرمايند: اگر مدعی محبت خداوند هستيد، محبت دنيا را از دل هايتان بيرون كنيد.
 
 
 
([[مستدرك الوسائل]] ج12 ص41)
 
 
 
'''<I> 5 ـ سرانجام رياست طلبی، هلاكت است</I>'''
 
 
 
[[امام صادق]] عليه السّلام می فرمايند:
 
 
 
مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَكَ
 
 
 
كسی به دنبال رياست طلبی باشد هلاك می شود.
 
 
 
([[بحار الانوار]] ج10 ص246)
 
 
 
در جای ديگر می فرمايند:
 
 
 
إِيَّاكُمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءَ الَّذِينَ يَتَرَأَّسُونَ فَوَ اللَّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَكَ وَأَهْلَكَ
 
 
 
از اين رؤسائی كه رياست طلبند، بپرهيزيد؛ به خدا قسم هر كس ديگران پشت سرش ‍حركت كردند، هلاك شد و ديگران را هلاك كرد.
 
 
 
(بحار الانوار ج70 ص150)
 
 
 
هر چه انسان از ملك و ملكوت و كمالات نفسانی دور شود و متقابلا هر چه به دنيا و مظاهر دنيوی، نزديكتر شود، بيشتر تمايل به سلطنت و رياست پيدا می كند و در نتيجه اشتياقش روز افزون و آتش عشقش افروخته تر می گردد. مثلا شخص رياست طلب، اگر منصب و مقامی را در زير پرچم اقتدار درآورد، متوجه مقام ديگری می گردد و برای به دست آوردن مقصد خود حاضر است با تمام نواميس الهيّه و شرايع حقّه مخالفت و دشمنی كند، و برای رسيدن به يك رياست جزئی، حاضر است فوج فوج انبياء و اولياء و صلحاء و علماء باللّه را قتل و غارت كند
 
 
 
و حتی اگر تمام كره زمين را در تحت سلطنت درآورد باز ميل رياست طلبی او ارضاء نمی شود و در صدد پرواز و به تصرف در آوردن كرات ديگر بر می آيد و در مسير ارضاء اين ميل و غريزه از هيچ اقدامی فرو گذار نمی كند چرا كه حُبُّ الشَّیءِ يَعْمی و َيَصِمُّ عشق به هر چيز انسان را كر و كور می كند تا جايی كه چه بسا خود و ديگران را به هلاكت می اندازد. نمونه آن در جهان غرب كنونی به وضوح به چشم می خورد كه ما می بينيم سياستمداران كاخ سفيد برای سيطره بر اين كره خاكی و پيش بردن اهداف خويش از هيچ اقدامی كوتاهی نمی كنند.
 
 
 
'''<I> نمونه ای از تاريخ</I>'''
 
 
 
نمونه بزرگ آن ـ كه تاريخ با همه عظمتش آن را از ياد نخواهد برد ـ ماجرای كربلای [[امام حسين]] (عليه السلام) در سال 61 هجری است. اگر ما به اكثر جنايات جانكاهی كه از آن حيوان های خبيث انسان نما سر زد نگاه واقع بينانه و مو شكافانه داسته باشيم به راحتی در می يابيم كه كار آن ها ريشه در دنيا طلبی و رياست طلبی داشته است.
 
 
 
فرمانده سپاه شوم [[كوفه]]، [[عمر بن سعد]] است كه به گواه و [[شهادت]] اكثر مورخين ـ او كه شخصی مسلمان و نماز خوان بود ـ از ابتدا حاضر به قبول اين جنايت هولناك نبود [[عبيد الله بن زياد]] (لعنة الله عليه) به او در قبال اين امر خطير، وعده حكومت ری را داد ؛ اين جا بود كه شيطان ـ به كمك غريزه رياست طلبی كه در وجود او بود ـ دست به كار شد و فعاليت گسترده ای را در راستای گمراه نمودن ابن سعد آغاز نمود؛ ابن سعد برای فكر كردن از عبيد الله مدت خواست تا بالاخره پس از فكر كردن های بسيار به اين نتيجه رسيد كه:
 
 
 
از طرفی كشتن فرزند جگر گوشه پيغمبر و امام مسلمين گناه بسيار عظيمی است كه حتما انسان را به هلاكت ابدی می اندازد
 
 
 
و البته از طرفی هم اين ملعون خبيث وعده حكومت ری را در قبال قتل حسين به من داده است.
 
 
 
اين جا [[شيطان]] وارد معركه شـد و اركان [[ايمان]] او را متزلزل نمود:
 
 
 
مكافاتی كه در قبال قتل فرزند پيغمبر بنا است گريبان گير من شود مربوط به [[آخرت]] و نسيه است اما حكومت ری نقد است و در همين دنيا به زودی به آن خواهم رسيد؛ در نتيجه، با رفتن به [[كربلا]] و انجام اين مأموريت عظيم خطرناك، حكومت ری (نقد) را به دست آورده و سپس به درگاه خداوند متعال كه غفار است [[توبه]] نموده و [[بهشت]] (نسيه) را هم به دست خواهم آورد و غافل از اين كه هر كس در كربلا باشد و امامش را ياری ندهد و فقط نظاره گر باشد، جهنمی خواهد بود؛ اما كسی كه با امامش بجنگد، سرنوشتش معلوم است. به كربلا رفت و برای هميشـه خيانت بزرگی را به بشريت نمود، و عالمی را از فيض وجودی آن گوهر پاك نبوی برای هميشه تاريخ محروم نمود و به آرزويش كه رياست بر شهر ری بود، هم نرسيد.
 
 
 
خدايا لحظه لحظه بر عذاب او و ياران ملعونش بيفزا و سلام خالصانه ما را به حضرت سيد الشهدا و ياران با وفايش واصل فرما. آمين
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۳۶


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«ریاست طلبی» در روایات اهل بیت (علیهم السلام) نکوهش شده است؛ مگر آنکه کسی برای رضای خدا و بر اساس توانایی خود و خدمت به مردم بر منصبی تکیه زند و مسئولیتی را بپذیرد.

ریاست‌طلبی در قرآن و حدیث

به بیان بعضی از عالمان، آیه زیر به صراحت افراد را از دنیا پرستی و ریاست طلبی برحذر می دارد. خدای تعالی می فرماید: «تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»؛ این سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در روی زمین اراده برتری جویی (سرکشی) و فساد ندارد و عاقبت (نیک) از آن متقین است.[۱]

همچنین بطور کلی هر آن چه از دنیا و مظاهر آن که انسان به آن به عنوان هدف بنگرد، در روایات اهل بیت علیهم السلام نکوهش شده است.

امام علی علیه السلام می فرمایند: مَا ذِئْبَانِ ضَارِیانِ فِی غَنَمٍ قَدْ غَابَ عَنْهَا رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِی دِینِ الْمُسْلِمِ مِنْ حُبِّ الرِّئَاسَه؛ ضرری که از ناحیه ریاست طلبی متوجه دین انسان می شود از ضرری که دو گرگ درنده به گلّه گوسفند بدون چوپان می زنند بیشتر است.[۲]

و امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: أَوَّلُ مَا عُصِی اللَّهُ تَبَارَک و َتَعَالَی بِسِتِّ خِصَالٍ حُبِّ الدُّنْیا وَ حُبِّ الرِّئَاسَةِ و َحُبِّ الطَّعَامِ وَ حُبِّ النِّسَاءِ وَ حُبِّ النَّوْمِ وَ حُبِّ الرَّاحَةِ؛ اولین چیزهایی که خداوند، به وسیله آن معصیت شد؛ شش خصلت است: دنیادوستی، ریاست طلبی، دوستی غذا، حب زن، خواب دوستی، راحت طلبی.[۳]

و باز می فرمایند: مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ کلُّ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ؛ ملعون است کسی که ریاست طلبی کند و کسی که به ریاست همّت گمارد و کسی که در فکر آن باشد.[۴]

همچنین از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث معراج آمده است که: قَالَ اللَّهُ تَبَارَک و َتَعَالَی یا أَحْمَدُ لَوْ صَلَّی الْعَبْدُ صَلَاةَ أَهْلِ السَّمَاءِ و َالْأَرْضِ و َیصُومُ صِیامَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ و َیطْوِی عَنِ الطَّعَامِ مِثْلَ الْمَلَائِکةِ وَ لَبِسَ لِبَاسَ الْعَابِدِینَ ثُمَّ أَرَی فِی قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِهَا أَوْ رِئَاسَتِهَا أَوْ صِیتِهَا أَوْ زِینَتِهَا لَا یجَاوِرُنِی فِی دَارِی وَلَأَنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِی وَلَأُظْلِمَنَّ قَلْبَهُ حَتَّی ینْسَانِی وَلَا أُذِیقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِی. خداوند تبارک و تعالی فرمود که اگر بنده نماز و روزه اهل آسمان ها و زمین را بجای آورد و هم چون ملائکه از طعام روی گرداند، و به کمترین حد لباس قناعت کند، ولی در دلش ذره ای از محبت دنیا و یا نام آوری و ریاست آن و مشهور شدن، و یا زینت های آن باشد، در سرای من همسایه من نخواهد بود، و محبت خود را از قلب او بر گیرم و قلبش را تاریک گردانم، بگونه ای که مرا فراموش گرداند و حلاوت معرفتم را به او نچشانم.[۵]

انواع ریاست

ریاست انواع مختلفی دارد: ریاست پسندیده و ریاست نکوهیده و ناپسند؛

ریاست ممدوح و پسندیده، ریاستی است که خداوند، برای هدایت و ارشاد خلق و یاری رساندن و دفع ظلم از آن ها به خواص بندگانش (انبیاء و اوصیاء) عنایت می کند و با توجه به این که این گروه از انسان ها معصومند و از ناحیه خداوند متعال موید به تأییدات ملکوتی هستند، نسبت به خطا و اشتباه از مصونیت خاصی برخوردار هستند؛ لذا آنها ریاست را جز برای رضای خدا نمی خواهند و فقط هدف آنها رضای معبود و انجام رسالت الهی است، همان گونه که حضرت یوسف (علیه السلام) به عزیز مصر فرمود: «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»؛ ای پادشاه مصر، مرا به خزانه داری مملکت منصوب کن که من در حفظ دارایی ها و و مصارف آن دانا و بصیرم.[۶]

و اما ریاست سایر مردم، ممکن است حق باشد و ممکن است باطل باشد که این خود بستگی به نیت و انگیزه آنها از تصدی ریاست و همچنین میزان توانایی آنها دارد؛ لذا ما می بینیم در روایات معصومین علیهم السلام از تصدی خیلی از مناصب ـ به خاطر وجود احتمال لغزش و... ـ نهی شده است.

بنابراین اگر کسی برای رضای خدا و به دستور امام معصوم علیه السلام بر منصبی تکیه زند و در خود هم توانایی ایفای آن مسئولیت را ببیند این ریاست، ریاست ممدوح و مورد رضای پروردگار عالمیان است.

و چنان چه بر عکس این باشد، یعنی شخص به قصد غلبه بر مردم و کسب مال حرام و زیاده خواهی و یا حتی عدم شایستگی و... اقدام به تصدی ریاست و منصبی نماید، نکوهیده و مذموم است و بدترین نوع ریاست این است که شخص نسبت به دست آوردن منصبی که اصلا شایسته او نیست و از طرف خداوند در انحصار عده ای قرار گرفته است (مثل امامت) اقدام نماید و در مقابل امام معصوم علیه السلام قد علم نماید که در حد شرک است.

منشأ ریاست‌طلبی

معمولا منشأ تمام خوی و خصلت های زشت، غفلت از بُعد معنوی انسان و تمایل و اشتغال او به دنیا و مظاهر آن است. خداوند در راه رسیدن به کمال یک راه بیشتر در فرا روی انسان نگذاشته است و آن هم عبارت است از مسیر عبودیت و بندگی و انجام وظیفه الهی؛ چنانچه انسان به هر علتی از این صراط مستقیمی که برای رشد و تعالی بشر در نظر گرفته شده است منحرف شود، در حقیقت در گرداب فسادی گرفتار آمده است که اگر در صدد معالجه آن بر نیاید، به هلاکت ابدی او خواهد انجامید.

و می توان از حب دنیا، به عنوان سرچشمه تمام بدی ها یاد نمود؛ چرا که اگر انسان به دنیا، گرایش ‍تام و تمام پیدا نمود، این خود باعث دوری از خداوند و آخرت می شود؛ چرا که حضرت علی علیه السلام می فرماید: کمَا أَنَّ الشَّمْسَ وَ اللَّیلَ لَا یجْتَمِعَانِ کذَلِک حُبُّ اللَّهِ و َحُبُّ الدُّنْیا لَا یجْتَمِعَانِ؛ همان گونه که خورشید و شب با هم در یک زمان و یک جا جمع نمی شوند، محبت خداوند و محبت دنیا هم در یک زمان و یک جا جمع نمی شود.[۷]

و قال علی علیه السلام: حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کلِّ خَطِیئَةٍ؛ محبت و دوستی دنیا سرچشمه همه بدی ها است.[۸]

از همین جا هم می توان فهمید سِرّ نکوهش دنیا در نگاه و منظر اهل بیت علیهم السلام چیست.

علی علیه السلام می فرماید: أَعْظَمُ الْخَطَایا حُبُّ الدُّنْیا؛ محبت دنیا، بزرگترین گناه است.[۹]

و قال علیه السلام: إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ قُلُوبِکمْ حُبَّ الدُّنْیا؛ اگر مدعی محبت خداوند هستید، محبت دنیا را از دل هایتان بیرون کنید.[۱۰]

سرانجام ریاست‌طلبی

امام صادق علیه السّلام می فرمایند: مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَک؛ کسی به دنبال ریاست طلبی باشد هلاک می شود.[۱۱]

در جای دیگر می فرمایند: إِیاکمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءَ الَّذِینَ یتَرَأَّسُونَ فَوَ اللَّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَک وَأَهْلَک؛ از این رؤسائی که ریاست طلبند، بپرهیزید؛ به خدا قسم هر کس دیگران پشت سرش حرکت کردند، هلاک شد و دیگران را هلاک کرد.[۱۲]

هر چه انسان از ملک و ملکوت و کمالات نفسانی دور شود و متقابلا هر چه به دنیا و مظاهر دنیوی، نزدیکتر شود، بیشتر تمایل به سلطنت و ریاست پیدا می کند و در نتیجه اشتیاقش روز افزون و آتش عشقش افروخته تر می گردد. مثلا شخص ریاست طلب، اگر منصب و مقامی را در زیر پرچم اقتدار درآورد، متوجه مقام دیگری می گردد و برای به دست آوردن مقصد خود حاضر است با تمام نوامیس الهیه و شرایع حقّه مخالفت و دشمنی کند، و برای رسیدن به یک ریاست جزئی، حاضر است فوج فوج انبیاء و اولیاء و صلحاء و علماء باللّه را قتل و غارت کند. و حتی اگر تمام کره زمین را در تحت سلطنت درآورد باز میل ریاست طلبی او ارضاء نمی شود و در صدد پرواز و به تصرف در آوردن کرات دیگر بر می آید و در مسیر ارضاء این میل و غریزه از هیچ اقدامی فرو گذار نمی کند چرا که «حُبُّ الشَّیءِ یعْمی و یصِمُّ» عشق به هر چیز انسان را کر و کور می کند تا جایی که چه بسا خود و دیگران را به هلاکت می اندازد.

نمونه بزرگ آن ـ که تاریخ با همه عظمتش آن را از یاد نخواهد برد ـ ماجرای کربلای امام حسین علیه السلام در سال ۶۱ هجری است. اگر ما به اکثر جنایات جانکاهی که از آن حیوان های خبیث انسان نما سر زد نگاه واقع بینانه و مو شکافانه داسته باشیم به راحتی در می یابیم که کار آن ها ریشه در دنیا طلبی و ریاست طلبی داشته است. فرمانده سپاه شوم کوفه، عمر بن سعد است که به گواه و شهادت اکثر مورخین ـ او که شخصی مسلمان و نماز خوان بود ـ از ابتدا حاضر به قبول این جنایت هولناک نبود، عبید الله بن زیاد لعنة الله علیه به او در قبال این امر خطیر، وعده حکومت ری را داد ؛ این جا بود که شیطان ـ به کمک غریزه ریاست طلبی که در وجود او بود ـ دست به کار شد و فعالیت گسترده ای را در راستای گمراه نمودن ابن سعد آغاز نمود؛ ابن سعد برای فکر کردن از عبید الله مدت خواست تا بالاخره پس از فکر کردن های بسیار به این نتیجه رسید که: با رفتن به کربلا و انجام این مأموریت عظیم خطرناک، حکومت ری (نقد) را به دست آورده و سپس به درگاه خداوند متعال که غفار است توبه نموده و بهشت (نسیه) را هم به دست خواهم آورد؛ غافل از این که هر کس در کربلا باشد و امامش را یاری ندهد و فقط نظاره گر باشد، جهنمی خواهد بود؛ اما کسی که با امامش بجنگد، سرنوشتش معلوم است. به کربلا رفت و برای همیشـه خیانت بزرگی را به بشریت نمود و عالمی را از فیض وجودی آن گوهر پاک نبوی برای همیشه تاریخ محروم نمود و به آرزویش که ریاست بر شهر ری بود هم نرسید.

پانویس

  1. سوره قصص، آیه ۸۳
  2. بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۵۴
  3. بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۵۳
  4. بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۵۱
  5. مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۶
  6. سوره یوسف، آیه۵۵
  7. غررالحکم، ص۱۴۱
  8. غررالحکم، ص۱۴۲
  9. مستدرک، ج۱۲، ص۴۰
  10. مستدرک، ج۱۲، ص۴۱
  11. بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۶
  12. بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۵۰

منابع