قرآن/ جزء 23 (متن و ترجمه)/ بخش دوم: تفاوت بین نسخهها
(۵ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
ادامه جزء ۲۳ | ادامه جزء ۲۳ | ||
− | + | {{مشخصات جزء قرآن | |
− | + | |شماره جزء=٢٣ | |
− | == | + | |قبلی=22 |
− | + | |بعدی=24 | |
− | <AudioTag url="http://cdn.ahlolbait.com/files/20/download/PART-23_2.mp3"></AudioTag> | + | |محدوده=این جزء از آیه 28 [[ سوره یس]] آغاز و تا آیه 31 [[سوره زمر]] ادامه دارد. در این بخش سوره [[سوره ص |ص]] و بخشی از سوره [[سوره زمر |زمر]] قرار دارد. |
+ | |کد صوت= <AudioTag url="http://cdn.ahlolbait.com/files/20/download/PART-23_2.mp3"></AudioTag> | ||
+ | (قاری: پرهیزگار) | ||
+ | |لینک پاورپوینت = http://cdn.ahlolbait.com/files/696/download/quran-joz-23.rar | ||
+ | |لینک پی دی اف = http://cdn.ahlolbait.com/files/696/download/quran-joz-23.pdf | ||
+ | }} | ||
− | |||
==[[سوره ص]]== | ==[[سوره ص]]== | ||
+ | |||
{{متن قرآن/در جزء|38|1|﴿١﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|1|﴿١﴾}}<p></P> | ||
+ | به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی. | ||
ص، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقی و اجتماعی و احکام حلال و حرام] است. (۱)<p></P> | ص، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقی و اجتماعی و احکام حلال و حرام] است. (۱)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|2|﴿٢﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|2|﴿٢﴾}}<p></P> | ||
− | [اینکه قرآن را | + | [اینکه قرآن را نمیپذیرند، برای این نیست که زمینهای برای پذیرش آن وجود ندارد] بلکه کافران [غرق] در تکبّر [و سرکشی و عداوت] و دشمنیاند. (۲)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|3|﴿٣﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|3|﴿٣﴾}}<p></P> | ||
− | چه بسیار اقوامی که پیش از آنان هلاک کردیم که [وقت نزول عذاب] فریاد کمک خواهی سر دادند، در حالی که وقت گریز و یافتن | + | چه بسیار اقوامی که پیش از آنان هلاک کردیم که [وقت نزول عذاب] فریاد کمک خواهی سر دادند، در حالی که وقت گریز و یافتن پناهگاه نبود؛ (۳)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|4|﴿٤﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|4|﴿٤﴾}}<p></P> | ||
− | و از اینکه بیم | + | و از اینکه بیم دهندهای از جنس خودشان به سوی آنان آمده است تعجب کردند، و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست. (۴)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|5|﴿٥﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|5|﴿٥﴾}}<p></P> | ||
آیا [محمّد] معبودان [گوناگون] را معبودی یگانه قرار داده است؟ به راستی [که منحصر کردن معبودان در یک معبود] چیزی بسیار شگفت است. (۵)<p></P> | آیا [محمّد] معبودان [گوناگون] را معبودی یگانه قرار داده است؟ به راستی [که منحصر کردن معبودان در یک معبود] چیزی بسیار شگفت است. (۵)<p></P> | ||
سطر ۲۱: | سطر ۲۷: | ||
سران و اشرافشان روان شدند [و فریاد برداشتند] که بروید و بر پرستش و نگهداری معبودانتان ایستادگی کنید زیرا از این دعوت [به سوی خدای یگانه] ریاست و آقایی بر اراده شده است. (۶)<p></P> | سران و اشرافشان روان شدند [و فریاد برداشتند] که بروید و بر پرستش و نگهداری معبودانتان ایستادگی کنید زیرا از این دعوت [به سوی خدای یگانه] ریاست و آقایی بر اراده شده است. (۶)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|7|﴿٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|7|﴿٧﴾}}<p></P> | ||
− | ما این [پرستش معبود یگانه] را در آخرین آیین [که پدرانمان بر آن بودند] | + | ما این [پرستش معبود یگانه] را در آخرین آیین [که پدرانمان بر آن بودند] نشنیدهایم؛ این جز دروغی ساخته شده نیست. (۷)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|8|﴿٨﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|8|﴿٨﴾}}<p></P> | ||
− | آیا از میان ما [که دارای ثروت فراوان و مقام و قدرتیم] قرآن، فقط بر او [که فقیری یتیم بیش نیست] نازل شده است؟! [نه، قرآن دروغی ساخته شده نیست] بلکه اینان درباره قرآن من در شک هستند، بلکه هنوز عذاب را | + | آیا از میان ما [که دارای ثروت فراوان و مقام و قدرتیم] قرآن، فقط بر او [که فقیری یتیم بیش نیست] نازل شده است؟! [نه، قرآن دروغی ساخته شده نیست] بلکه اینان درباره قرآن من در شک هستند، بلکه هنوز عذاب را نچشیدهاند [تا از بیماری شک درآیند و به حقّانیّت آن اقرار کنند و زبان از گستاخی و جسارت ببندند.] (۸)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|9|﴿٩﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|9|﴿٩﴾}}<p></P> | ||
− | مگر | + | مگر خزانههای رحمت پروردگار توانای شکست ناپذیر و بخشندهات نزد آنان است [که منصب نبوّت را به هر کس که دلشان خواست ببخشند؟] (۹)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|10|﴿١٠﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|10|﴿١٠﴾}}<p></P> | ||
− | یا مگر مالکیّت و فرمانروایی | + | یا مگر مالکیّت و فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، در اختیار آنان است؟ [اگر چنین است] پس [بیایند] از نردبانها [ی رساننده به این مالکیّت و فرمانروایی] بالا روند [و امور را به دست گیرند و مانع نزول وحی بر محمّد شوند و خود به هر کس که بخواهند وحی کنند.] (۱۰)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|11|﴿١١﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|11|﴿١١﴾}}<p></P> | ||
− | اینان لشکری ناچیز و اندک [از احزاب کفر و شرک] | + | اینان لشکری ناچیز و اندک [از احزاب کفر و شرک]اند که در آنجا [که میدان جنگ بدر است] شکست خوردنی هستند. (۱۱)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|12|﴿١٢﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|12|﴿١٢﴾}}<p></P> | ||
پیش از اینان نیز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکمیت برخوردار بودند [پیامبران را] انکار کردند؛ (۱۲)<p></P> | پیش از اینان نیز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکمیت برخوردار بودند [پیامبران را] انکار کردند؛ (۱۲)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|13|﴿١٣﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|13|﴿١٣﴾}}<p></P> | ||
− | و نیز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه همان احزاب کفر و | + | و نیز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه همان احزاب کفر و شرکاند، (۱۳)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|14|﴿١٤﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|14|﴿١٤﴾}}<p></P> | ||
که هر یک از اینان پیامبران را انکار کردند، پس عقوبت [من بر آنان] محقق و ثابت شد، (۱۴)<p></P> | که هر یک از اینان پیامبران را انکار کردند، پس عقوبت [من بر آنان] محقق و ثابت شد، (۱۴)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|15|﴿١٥﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|15|﴿١٥﴾}}<p></P> | ||
− | و اینان [که تو را انکار | + | و اینان [که تو را انکار میکنند] جز یک فریاد مرگبار را که هیچ تأخیری در آن نیست، انتظار نمیکشند، (۱۵)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|16|﴿١٦﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|16|﴿١٦﴾}}<p></P> | ||
و [اینان از روی مسخره] گفتند: پروردگارا! پیش از روز حساب، هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده. (۱۶)<p></P> | و [اینان از روی مسخره] گفتند: پروردگارا! پیش از روز حساب، هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده. (۱۶)<p></P> | ||
{{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۳}} | {{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۳}} | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|17|﴿١٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|17|﴿١٧﴾}}<p></P> | ||
− | بر آنچه | + | بر آنچه میگویند شکیبا باش، و بنده ما داود را که دارای نیرومندی [در دانش و حکومت] بود یاد کن. او بسیار رجوع کننده [به سوی خدا] بود. (۱۷)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|18|﴿١٨﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|18|﴿١٨﴾}}<p></P> | ||
− | همانا ما | + | همانا ما کوهها را مسخّر و رام کردیم که با او در شبانگاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبیح میگفتند، (۱۸)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|19|﴿١٩﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|19|﴿١٩﴾}}<p></P> | ||
− | و پرندگان را [نیز] به طور دسته جمعی [مسخّر و رام کردیم که با او تسبیح | + | و پرندگان را [نیز] به طور دسته جمعی [مسخّر و رام کردیم که با او تسبیح میگفتند]، و همه رجوع کننده به سوی خدا بودند، (۱۹)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|20|﴿٢٠﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|20|﴿٢٠﴾}}<p></P> | ||
و حکومتش را محکم و استوار ساختیم و به او حکمت و منصب داوری عطا کردیم، (۲۰)<p></P> | و حکومتش را محکم و استوار ساختیم و به او حکمت و منصب داوری عطا کردیم، (۲۰)<p></P> | ||
سطر ۵۶: | سطر ۶۲: | ||
این برادر من است، نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، گفته است: این یکی را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت. (۲۳)<p></P> | این برادر من است، نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، گفته است: این یکی را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت. (۲۳)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|24|﴿٢٤﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|24|﴿٢٤﴾}}<p></P> | ||
− | گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به | + | گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میشهای خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعاً بسیاری از معاشران و شریکان به یکدیگر ستم میکنند، به جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند و اینان اندکاند. و داود دانست که ما او را [در این حادثه] آزمودهایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بیدرنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت. (۲۴)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|25|﴿٢٥﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|25|﴿٢٥﴾}}<p></P> | ||
− | و ما او را در این [داوری] آمرزیدیم، | + | و ما او را در این [داوری] آمرزیدیم، بیتردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (۲۵)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|26|﴿٢٦﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|26|﴿٢٦﴾}}<p></P> | ||
− | [و گفتیم:] | + | [و گفتیم:]ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف میکند. بیتردید کسانی که از راه خدا منحرف میشوند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت دارند. (۲۶)<p></P> |
{{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۴}} | {{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۴}} | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|27|﴿٢٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|27|﴿٢٧﴾}}<p></P> | ||
− | و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده | + | و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریدهایم، این پندار کافران است، پس وای بر آنان که کافرند از آتش دوزخ. (۲۷)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|28|﴿٢٨﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|28|﴿٢٨﴾}}<p></P> | ||
− | آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام | + | آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند مانند مفسدان در زمین قرار میدهیم یا پرهیزکاران را چون بدکاران؟! (۲۸)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|29|﴿٢٩﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|29|﴿٢٩﴾}}<p></P> | ||
− | این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل | + | این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل کردهایم تا آیاتش را تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند. (۲۹)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|30|﴿٣٠﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|30|﴿٣٠﴾}}<p></P> | ||
− | و سلیمان را به داود بخشیدیم، چه نیکو | + | و سلیمان را به داود بخشیدیم، چه نیکو بندهای بود به راستی او بسیار رجوع کننده [به خدا] بود. (۳۰)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|31|﴿٣١﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|31|﴿٣١﴾}}<p></P> | ||
− | [یاد کن] هنگامی را که در پایان روز | + | [یاد کن] هنگامی را که در پایان روز اسبهای چابک و تیزرو بر او عرضه کردند. (۳۱)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|32|﴿٣٢﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|32|﴿٣٢﴾}}<p></P> | ||
− | پس گفت: من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم [که نماز مستحب پایان روز است] اختیار کردم [زیرا | + | پس گفت: من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم [که نماز مستحب پایان روز است] اختیار کردم [زیرا میخواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده کنم و همواره به آنها نظر میکرد] تا [خورشید] پشت پرده افق پنهان شد. (۳۲)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|33|﴿٣٣﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|33|﴿٣٣﴾}}<p></P> | ||
− | [ | + | [اسبها چنان توجه او را جلب کرده بودند که گفت:] آنها را به من بازگردانید. پس [برای نوازش آنها] به دست کشیدن به ساقها و گردنهای آنها پرداخت؛ (۳۳)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|34|﴿٣٤﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|34|﴿٣٤﴾}}<p></P> | ||
− | و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، | + | و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، آنگاه به درگاه خدا رجوع کرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.] (۳۴)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|35|﴿٣٥﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|35|﴿٣٥﴾}}<p></P> | ||
− | گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار | + | گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشندهای. (۳۵)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|36|﴿٣٦﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|36|﴿٣٦﴾}}<p></P> | ||
− | پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که | + | پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که میخواست نرم و آرام روان میشد. (۳۶)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|37|﴿٣٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|37|﴿٣٧﴾}}<p></P> | ||
و هر بنّا و غواصی از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم،] (۳۷)<p></P> | و هر بنّا و غواصی از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم،] (۳۷)<p></P> | ||
سطر ۸۷: | سطر ۹۳: | ||
و دیگر شیاطین را که با غل و زنجیر به هم بسته بودند [در سلطه او درآوردیم تا نتوانند در حکومت او فتنه و آشوب برپا کنند.] (۳۸)<p></P> | و دیگر شیاطین را که با غل و زنجیر به هم بسته بودند [در سلطه او درآوردیم تا نتوانند در حکومت او فتنه و آشوب برپا کنند.] (۳۸)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|39|﴿٣٩﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|39|﴿٣٩﴾}}<p></P> | ||
− | [و به او گفتیم:] این عطای | + | [و به او گفتیم:] این عطای بیحساب ماست، [به هر کس خواهی] بیحساب ببخش و [از هر کس خواهی] دریغ کن. (۳۹)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|40|﴿٤٠﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|40|﴿٤٠﴾}}<p></P> | ||
بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (۴۰)<p></P> | بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (۴۰)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|41|﴿٤١﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|41|﴿٤١﴾}}<p></P> | ||
− | و بنده ما ایوب را یاد کن، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان [به سبب رنج و | + | و بنده ما ایوب را یاد کن، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان [به سبب رنج و شکنجهای که دچارش هستم] مرا سرزنش و شماتت میکند [تا از رحمت تو دلسردم کند.] (۴۱)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|42|﴿٤٢﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|42|﴿٤٢﴾}}<p></P> | ||
[به او گفتیم:] با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی. (۴۲)<p></P> | [به او گفتیم:] با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی. (۴۲)<p></P> | ||
{{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۵}} | {{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۵}} | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|43|﴿٤٣﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|43|﴿٤٣﴾}}<p></P> | ||
− | و | + | و خانوادهاش را [که در حادثهها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشیدیم تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای خردمندان باشد. (۴۳)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|44|﴿٤٤﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|44|﴿٤٤﴾}}<p></P> | ||
− | و [به او گفتیم: چون سوگند | + | و [به او گفتیم: چون سوگند خوردهای که همسرت را برای اینکه تو را در امور معنوی ناراحت کرده بود، صد تازیانه بزنی] با دستت بستهای ترکه خشک برگیر و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بیتردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بندهای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود. (۴۴)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|45|﴿٤٥﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|45|﴿٤٥﴾}}<p></P> | ||
و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را یاد کن که دارای قدرت و بصیرت بودند. (۴۵)<p></P> | و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را یاد کن که دارای قدرت و بصیرت بودند. (۴۵)<p></P> | ||
سطر ۱۰۴: | سطر ۱۱۰: | ||
ما آنان را با [صفت بسیار پرارزش] یاد کردن سرای آخرت با اخلاصی ویژه خالص ساختیم. (۴۶)<p></P> | ما آنان را با [صفت بسیار پرارزش] یاد کردن سرای آخرت با اخلاصی ویژه خالص ساختیم. (۴۶)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|47|﴿٤٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|47|﴿٤٧﴾}}<p></P> | ||
− | به یقین آنان در پیشگاه ما از برگزیدگان و | + | به یقین آنان در پیشگاه ما از برگزیدگان و نیکاناند. (۴۷)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|48|﴿٤٨﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|48|﴿٤٨﴾}}<p></P> | ||
− | و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از | + | و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از نیکاناند. (۴۸)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|49|﴿٤٩﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|49|﴿٤٩﴾}}<p></P> | ||
− | این [ | + | این [سرگذشتهای سازنده] یادآوری و پند است؛ و بیتردید برای پرهیزکاران بازگشت گاه نیکویی خواهد بود. (۴۹)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|50|﴿٥٠﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|50|﴿٥٠﴾}}<p></P> | ||
− | [آن بازگشت گاه] | + | [آن بازگشت گاه] بهشتهای جاویدانی است که درهایش را به روی آنان گشودهاند، (۵۰)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|51|﴿٥١﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|51|﴿٥١﴾}}<p></P> | ||
− | در حالی که در آنجا بر | + | در حالی که در آنجا بر تختها تکیه میزنند و میوههای فراوان و نوشیدنی مورد دلخواهشان را در آنجا میطلبند، (۵۱)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|52|﴿٥٢﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|52|﴿٥٢﴾}}<p></P> | ||
− | و نزد آنان زنانی است که فقط به شوهرانشان عشق | + | و نزد آنان زنانی است که فقط به شوهرانشان عشق میورزند، و با شوهرانشان هم سن و سالاند. (۵۲)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|53|﴿٥٣﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|53|﴿٥٣﴾}}<p></P> | ||
− | [به آنان گویند:] این است آنچه شما را برای روز حساب وعده | + | [به آنان گویند:] این است آنچه شما را برای روز حساب وعده میدادند. (۵۳)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|54|﴿٥٤﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|54|﴿٥٤﴾}}<p></P> | ||
− | این | + | این بیتردید عطای ماست که برای آن پایانی نیست. (۵۴)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|55|﴿٥٥﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|55|﴿٥٥﴾}}<p></P> | ||
این [همه برای پرهیزکاران است]، و مسلماً برای سرکشان، بدترین بازگشتگاه خواهد بود. (۵۵)<p></P> | این [همه برای پرهیزکاران است]، و مسلماً برای سرکشان، بدترین بازگشتگاه خواهد بود. (۵۵)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|56|﴿٥٦﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|56|﴿٥٦﴾}}<p></P> | ||
− | دوزخ که در آن وارد | + | دوزخ که در آن وارد میشوند و چه بد آرامگاهی است! (۵۶)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|57|﴿٥٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|57|﴿٥٧﴾}}<p></P> | ||
این آب جوشان و مایع چرکین متعفّن است که باید آن را بچشند، (۵۷)<p></P> | این آب جوشان و مایع چرکین متعفّن است که باید آن را بچشند، (۵۷)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|58|﴿٥٨﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|58|﴿٥٨﴾}}<p></P> | ||
− | و [جز اینها] | + | و [جز اینها] عذابهای دیگری مانند آن دارند. (۵۸)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|59|﴿٥٩﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|59|﴿٥٩﴾}}<p></P> | ||
− | [چون پیشوایان کفر به دوزخ درآیند، و پیروانشان را نیز راهی دوزخ کنند ندا رسد:] این گروهی [از پیروان شما] هستند که با فشار و زور با شما وارد دوزخ | + | [چون پیشوایان کفر به دوزخ درآیند، و پیروانشان را نیز راهی دوزخ کنند ندا رسد:] این گروهی [از پیروان شما] هستند که با فشار و زور با شما وارد دوزخ میشوند. [پیشوایان کفر در پاسخ ندا دهنده گویند:] خوش آمد و گشایشی بر آنان [که پیروان ما بودند] مباد، بیتردید آنان به آتش خواهند سوخت. (۵۹)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|60|﴿٦٠﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|60|﴿٦٠﴾}}<p></P> | ||
[پیروان به پیشوایان] گویند: بلکه بر شما خوش آمد و گشایشی مباد، شما این عذاب را از پیش برای ما فراهم کردید، و چه بد قرارگاهی است. (۶۰)<p></P> | [پیروان به پیشوایان] گویند: بلکه بر شما خوش آمد و گشایشی مباد، شما این عذاب را از پیش برای ما فراهم کردید، و چه بد قرارگاهی است. (۶۰)<p></P> | ||
سطر ۱۳۵: | سطر ۱۴۱: | ||
{{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۶}} | {{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۶}} | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|62|﴿٦٢﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|62|﴿٦٢﴾}}<p></P> | ||
− | و | + | و میگویند: ما را چه شده که [مردان مؤمن و شایسته]ای که از اشرارشان میشمردیم، نمیبینیم. (۶۲)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|63|﴿٦٣﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|63|﴿٦٣﴾}}<p></P> | ||
− | آیا ما آنان را به ناحق به مسخره گرفتیم [و اکنون در بهشت جای دارند] یا [در | + | آیا ما آنان را به ناحق به مسخره گرفتیم [و اکنون در بهشت جای دارند] یا [در دوزخاند و] دیدگان ما به آنان نمیافتد؟! (۶۳)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|64|﴿٦٤﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|64|﴿٦٤﴾}}<p></P> | ||
این گفتگو و مجادله اهل آتش حتمی و واقع شدنی است. (۶۴)<p></P> | این گفتگو و مجادله اهل آتش حتمی و واقع شدنی است. (۶۴)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|65|﴿٦٥﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|65|﴿٦٥﴾}}<p></P> | ||
− | بگو: من فقط بیم | + | بگو: من فقط بیم دهندهام، و هیچ معبودی جز خدای یگانه قهّار نیست. (۶۵)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|66|﴿٦٦﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|66|﴿٦٦﴾}}<p></P> | ||
− | پروردگار | + | پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است. (۶۶)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|67|﴿٦٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|67|﴿٦٧﴾}}<p></P> | ||
بگو: این [قرآن من] خبری بزرگ است، (۶۷)<p></P> | بگو: این [قرآن من] خبری بزرگ است، (۶۷)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|68|﴿٦٨﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|68|﴿٦٨﴾}}<p></P> | ||
− | که شما از آن روی | + | که شما از آن روی میگردانید. (۶۸)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|69|﴿٦٩﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|69|﴿٦٩﴾}}<p></P> | ||
− | من از ملأ اعلی هنگامی که [درباره آفرینش آدم] مجادله | + | من از ملأ اعلی هنگامی که [درباره آفرینش آدم] مجادله میکردند، هیچ خبری ندارم. (۶۹)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|70|﴿٧٠﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|70|﴿٧٠﴾}}<p></P> | ||
− | به من وحی | + | به من وحی نمیشود جز برای اینکه بیمدهندهای آشکارم. (۷۰)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|71|﴿٧١﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|71|﴿٧١﴾}}<p></P> | ||
[یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری از گل خواهم آفرید. (۷۱)<p></P> | [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری از گل خواهم آفرید. (۷۱)<p></P> | ||
سطر ۱۶۵: | سطر ۱۷۱: | ||
گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل ساختی. (۷۶)<p></P> | گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل ساختی. (۷۶)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|77|﴿٧٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|77|﴿٧٧﴾}}<p></P> | ||
− | [خدا] گفت: از آن [جایگاه] بیرون رو که | + | [خدا] گفت: از آن [جایگاه] بیرون رو که بیتردید تو رانده شدهای؛ (۷۷)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|78|﴿٧٨﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|78|﴿٧٨﴾}}<p></P> | ||
و حتماً لعنت من تا روز قیامت بر تو باد. (۷۸)<p></P> | و حتماً لعنت من تا روز قیامت بر تو باد. (۷۸)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|79|﴿٧٩﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|79|﴿٧٩﴾}}<p></P> | ||
− | گفت: پروردگارا! مرا تا روزی که مردم برانگیخته | + | گفت: پروردگارا! مرا تا روزی که مردم برانگیخته میشوند، مهلت ده. (۷۹)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|80|﴿٨٠﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|80|﴿٨٠﴾}}<p></P> | ||
[خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانی، (۸۰)<p></P> | [خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانی، (۸۰)<p></P> | ||
سطر ۱۷۵: | سطر ۱۸۱: | ||
تا زمانی معین و معلوم. (۸۱)<p></P> | تا زمانی معین و معلوم. (۸۱)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|82|﴿٨٢﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|82|﴿٨٢﴾}}<p></P> | ||
− | گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه | + | گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه میکنم، (۸۲)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|83|﴿٨٣﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|83|﴿٨٣﴾}}<p></P> | ||
− | مگر بندگان خالص | + | مگر بندگان خالص شدهات را. (۸۳)<p></P> |
{{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۷}} | {{قرآن/صفحه جزء| ۴۵۷}} | ||
{{متن قرآن/در جزء|38|84|﴿٨٤﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|84|﴿٨٤﴾}}<p></P> | ||
− | [خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را | + | [خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را میگویم (۸۴)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|85|﴿٨٥﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|85|﴿٨٥﴾}}<p></P> | ||
− | که | + | که بیتردید دوزخ را از تو و آنان که از تو پیروی کنند، از همگی پر خواهم کرد (۸۵)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|86|﴿٨٦﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|86|﴿٨٦﴾}}<p></P> | ||
− | بگو: من برای ابلاغ دین هیچ پاداشی از شما | + | بگو: من برای ابلاغ دین هیچ پاداشی از شما نمیخواهم و از کسانی که چیزی را از نزد خود میسازند [و ادعای باطل میکنند] نیستم. (۸۶)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|87|﴿٨٧﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|87|﴿٨٧﴾}}<p></P> | ||
− | آن [قرآن را که بر شما | + | آن [قرآن را که بر شما میخوانم] جز مایه تذکر و پندی برای جهانیان نیست. (۸۷)<p></P> |
{{متن قرآن/در جزء|38|88|﴿٨٨﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|38|88|﴿٨٨﴾}}<p></P> | ||
− | و | + | و بیتردید پس از مدتی خبر [صدق حقّانیّت و ظهور عینی آیات و وعدههای] آن را خواهید دانست. (۸۸)<p></P> |
+ | |||
==[[سوره زمر]]== | ==[[سوره زمر]]== | ||
{{متن قرآن/در جزء|39|1|﴿١﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|39|1|﴿١﴾}}<p></P> | ||
+ | به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی. | ||
[این] کتاب نازل شده از سوی خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۱)<p></P> | [این] کتاب نازل شده از سوی خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۱)<p></P> | ||
{{متن قرآن/در جزء|39|2|﴿٢﴾}}<p></P> | {{متن قرآن/در جزء|39|2|﴿٢﴾}}<p></P> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۱۴
ادامه جزء ۲۳
سوره ص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
ص، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقی و اجتماعی و احکام حلال و حرام] است. (۱)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿٢﴾
[اینکه قرآن را نمیپذیرند، برای این نیست که زمینهای برای پذیرش آن وجود ندارد] بلکه کافران [غرق] در تکبّر [و سرکشی و عداوت] و دشمنیاند. (۲)
كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾
چه بسیار اقوامی که پیش از آنان هلاک کردیم که [وقت نزول عذاب] فریاد کمک خواهی سر دادند، در حالی که وقت گریز و یافتن پناهگاه نبود؛ (۳)
وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ ۖ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَٰذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ﴿٤﴾
و از اینکه بیم دهندهای از جنس خودشان به سوی آنان آمده است تعجب کردند، و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست. (۴)
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ ﴿٥﴾
آیا [محمّد] معبودان [گوناگون] را معبودی یگانه قرار داده است؟ به راستی [که منحصر کردن معبودان در یک معبود] چیزی بسیار شگفت است. (۵)
وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَىٰ آلِهَتِكُمْ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴿٦﴾
سران و اشرافشان روان شدند [و فریاد برداشتند] که بروید و بر پرستش و نگهداری معبودانتان ایستادگی کنید زیرا از این دعوت [به سوی خدای یگانه] ریاست و آقایی بر اراده شده است. (۶)
مَا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿٧﴾
ما این [پرستش معبود یگانه] را در آخرین آیین [که پدرانمان بر آن بودند] نشنیدهایم؛ این جز دروغی ساخته شده نیست. (۷)
أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي ۖ بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ﴿٨﴾
آیا از میان ما [که دارای ثروت فراوان و مقام و قدرتیم] قرآن، فقط بر او [که فقیری یتیم بیش نیست] نازل شده است؟! [نه، قرآن دروغی ساخته شده نیست] بلکه اینان درباره قرآن من در شک هستند، بلکه هنوز عذاب را نچشیدهاند [تا از بیماری شک درآیند و به حقّانیّت آن اقرار کنند و زبان از گستاخی و جسارت ببندند.] (۸)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ﴿٩﴾
مگر خزانههای رحمت پروردگار توانای شکست ناپذیر و بخشندهات نزد آنان است [که منصب نبوّت را به هر کس که دلشان خواست ببخشند؟] (۹)
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿١٠﴾
یا مگر مالکیّت و فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، در اختیار آنان است؟ [اگر چنین است] پس [بیایند] از نردبانها [ی رساننده به این مالکیّت و فرمانروایی] بالا روند [و امور را به دست گیرند و مانع نزول وحی بر محمّد شوند و خود به هر کس که بخواهند وحی کنند.] (۱۰)
جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿١١﴾
اینان لشکری ناچیز و اندک [از احزاب کفر و شرک]اند که در آنجا [که میدان جنگ بدر است] شکست خوردنی هستند. (۱۱)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿١٢﴾
پیش از اینان نیز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکمیت برخوردار بودند [پیامبران را] انکار کردند؛ (۱۲)
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ ۚ أُولَٰئِكَ الْأَحْزَابُ ﴿١٣﴾
و نیز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه همان احزاب کفر و شرکاند، (۱۳)
إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿١٤﴾
که هر یک از اینان پیامبران را انکار کردند، پس عقوبت [من بر آنان] محقق و ثابت شد، (۱۴)
وَمَا يَنْظُرُ هَٰؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿١٥﴾
و اینان [که تو را انکار میکنند] جز یک فریاد مرگبار را که هیچ تأخیری در آن نیست، انتظار نمیکشند، (۱۵)
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿١٦﴾
و [اینان از روی مسخره] گفتند: پروردگارا! پیش از روز حساب، هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده. (۱۶)
اصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿١٧﴾
بر آنچه میگویند شکیبا باش، و بنده ما داود را که دارای نیرومندی [در دانش و حکومت] بود یاد کن. او بسیار رجوع کننده [به سوی خدا] بود. (۱۷)
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿١٨﴾
همانا ما کوهها را مسخّر و رام کردیم که با او در شبانگاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبیح میگفتند، (۱۸)
وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً ۖ كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ﴿١٩﴾
و پرندگان را [نیز] به طور دسته جمعی [مسخّر و رام کردیم که با او تسبیح میگفتند]، و همه رجوع کننده به سوی خدا بودند، (۱۹)
وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿٢٠﴾
و حکومتش را محکم و استوار ساختیم و به او حکمت و منصب داوری عطا کردیم، (۲۰)
وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿٢١﴾
و آیا خبر مهم آن دادخواهان هنگامی که از دیوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسیده است؟ (۲۱)
إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ ﴿٢٢﴾
زمانی که [به طور ناگهانی] بر داود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس [ما] دو گروه دادخواه و شاکی هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است؛ بنابراین میان ما به حق داوری کن و [در داوریت] ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمایی کن. (۲۲)
إِنَّ هَٰذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿٢٣﴾
این برادر من است، نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، گفته است: این یکی را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت. (۲۳)
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾
گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میشهای خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعاً بسیاری از معاشران و شریکان به یکدیگر ستم میکنند، به جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند و اینان اندکاند. و داود دانست که ما او را [در این حادثه] آزمودهایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بیدرنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت. (۲۴)
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿٢٥﴾
و ما او را در این [داوری] آمرزیدیم، بیتردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (۲۵)
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿٢٦﴾
[و گفتیم:]ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف میکند. بیتردید کسانی که از راه خدا منحرف میشوند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت دارند. (۲۶)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿٢٧﴾
و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریدهایم، این پندار کافران است، پس وای بر آنان که کافرند از آتش دوزخ. (۲۷)
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿٢٨﴾
آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند مانند مفسدان در زمین قرار میدهیم یا پرهیزکاران را چون بدکاران؟! (۲۸)
كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩﴾
این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل کردهایم تا آیاتش را تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند. (۲۹)
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿٣٠﴾
و سلیمان را به داود بخشیدیم، چه نیکو بندهای بود به راستی او بسیار رجوع کننده [به خدا] بود. (۳۰)
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿٣١﴾
[یاد کن] هنگامی را که در پایان روز اسبهای چابک و تیزرو بر او عرضه کردند. (۳۱)
فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿٣٢﴾
پس گفت: من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم [که نماز مستحب پایان روز است] اختیار کردم [زیرا میخواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده کنم و همواره به آنها نظر میکرد] تا [خورشید] پشت پرده افق پنهان شد. (۳۲)
رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿٣٣﴾
[اسبها چنان توجه او را جلب کرده بودند که گفت:] آنها را به من بازگردانید. پس [برای نوازش آنها] به دست کشیدن به ساقها و گردنهای آنها پرداخت؛ (۳۳)
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿٣٤﴾
و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، آنگاه به درگاه خدا رجوع کرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.] (۳۴)
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿٣٥﴾
گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشندهای. (۳۵)
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ﴿٣٦﴾
پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که میخواست نرم و آرام روان میشد. (۳۶)
وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿٣٧﴾
و هر بنّا و غواصی از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم،] (۳۷)
وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿٣٨﴾
و دیگر شیاطین را که با غل و زنجیر به هم بسته بودند [در سلطه او درآوردیم تا نتوانند در حکومت او فتنه و آشوب برپا کنند.] (۳۸)
هَٰذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿٣٩﴾
[و به او گفتیم:] این عطای بیحساب ماست، [به هر کس خواهی] بیحساب ببخش و [از هر کس خواهی] دریغ کن. (۳۹)
وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿٤٠﴾
بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (۴۰)
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿٤١﴾
و بنده ما ایوب را یاد کن، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان [به سبب رنج و شکنجهای که دچارش هستم] مرا سرزنش و شماتت میکند [تا از رحمت تو دلسردم کند.] (۴۱)
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ ۖ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿٤٢﴾
[به او گفتیم:] با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی. (۴۲)
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿٤٣﴾
و خانوادهاش را [که در حادثهها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشیدیم تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای خردمندان باشد. (۴۳)
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ ۗ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿٤٤﴾
و [به او گفتیم: چون سوگند خوردهای که همسرت را برای اینکه تو را در امور معنوی ناراحت کرده بود، صد تازیانه بزنی] با دستت بستهای ترکه خشک برگیر و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بیتردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بندهای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود. (۴۴)
وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ ﴿٤٥﴾
و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را یاد کن که دارای قدرت و بصیرت بودند. (۴۵)
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ ﴿٤٦﴾
ما آنان را با [صفت بسیار پرارزش] یاد کردن سرای آخرت با اخلاصی ویژه خالص ساختیم. (۴۶)
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ ﴿٤٧﴾
به یقین آنان در پیشگاه ما از برگزیدگان و نیکاناند. (۴۷)
وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ ﴿٤٨﴾
و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از نیکاناند. (۴۸)
هَٰذَا ذِكْرٌ ۚ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿٤٩﴾
این [سرگذشتهای سازنده] یادآوری و پند است؛ و بیتردید برای پرهیزکاران بازگشت گاه نیکویی خواهد بود. (۴۹)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿٥٠﴾
[آن بازگشت گاه] بهشتهای جاویدانی است که درهایش را به روی آنان گشودهاند، (۵۰)
مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿٥١﴾
در حالی که در آنجا بر تختها تکیه میزنند و میوههای فراوان و نوشیدنی مورد دلخواهشان را در آنجا میطلبند، (۵۱)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿٥٢﴾
و نزد آنان زنانی است که فقط به شوهرانشان عشق میورزند، و با شوهرانشان هم سن و سالاند. (۵۲)
هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴿٥٣﴾
[به آنان گویند:] این است آنچه شما را برای روز حساب وعده میدادند. (۵۳)
إِنَّ هَٰذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ﴿٥٤﴾
این بیتردید عطای ماست که برای آن پایانی نیست. (۵۴)
هَٰذَا ۚ وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿٥٥﴾
این [همه برای پرهیزکاران است]، و مسلماً برای سرکشان، بدترین بازگشتگاه خواهد بود. (۵۵)
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿٥٦﴾
دوزخ که در آن وارد میشوند و چه بد آرامگاهی است! (۵۶)
هَٰذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿٥٧﴾
این آب جوشان و مایع چرکین متعفّن است که باید آن را بچشند، (۵۷)
وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿٥٨﴾
و [جز اینها] عذابهای دیگری مانند آن دارند. (۵۸)
هَٰذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ ۖ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ ۚ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿٥٩﴾
[چون پیشوایان کفر به دوزخ درآیند، و پیروانشان را نیز راهی دوزخ کنند ندا رسد:] این گروهی [از پیروان شما] هستند که با فشار و زور با شما وارد دوزخ میشوند. [پیشوایان کفر در پاسخ ندا دهنده گویند:] خوش آمد و گشایشی بر آنان [که پیروان ما بودند] مباد، بیتردید آنان به آتش خواهند سوخت. (۵۹)
قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ ۖ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿٦٠﴾
[پیروان به پیشوایان] گویند: بلکه بر شما خوش آمد و گشایشی مباد، شما این عذاب را از پیش برای ما فراهم کردید، و چه بد قرارگاهی است. (۶۰)
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿٦١﴾
می گویند: پروردگارا! هر کس این عذاب را از پیش برای ما فراهم آورده است، برای او در آتش عذابی دو چندان بیفزا. (۶۱)
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿٦٢﴾
و میگویند: ما را چه شده که [مردان مؤمن و شایسته]ای که از اشرارشان میشمردیم، نمیبینیم. (۶۲)
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿٦٣﴾
آیا ما آنان را به ناحق به مسخره گرفتیم [و اکنون در بهشت جای دارند] یا [در دوزخاند و] دیدگان ما به آنان نمیافتد؟! (۶۳)
إِنَّ ذَٰلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿٦٤﴾
این گفتگو و مجادله اهل آتش حتمی و واقع شدنی است. (۶۴)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ ۖ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿٦٥﴾
بگو: من فقط بیم دهندهام، و هیچ معبودی جز خدای یگانه قهّار نیست. (۶۵)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿٦٦﴾
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است. (۶۶)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿٦٧﴾
بگو: این [قرآن من] خبری بزرگ است، (۶۷)
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿٦٨﴾
که شما از آن روی میگردانید. (۶۸)
مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٦٩﴾
من از ملأ اعلی هنگامی که [درباره آفرینش آدم] مجادله میکردند، هیچ خبری ندارم. (۶۹)
إِنْ يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿٧٠﴾
به من وحی نمیشود جز برای اینکه بیمدهندهای آشکارم. (۷۰)
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ ﴿٧١﴾
[یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری از گل خواهم آفرید. (۷۱)
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿٧٢﴾
پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید. (۷۲)
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿٧٣﴾
پس فرشتگان همه با هم سجده کردند؛ (۷۳)
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٧٤﴾
مگر ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران شد. (۷۴)
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ ۖ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿٧٥﴾
[خدا] فرمود: ای ابلیس! تو را چه چیزی از سجده کردن بر آنچه که با دستان قدرت خود آفریدم، بازداشت؟ آیا تکبّر کردی یا از بلند مرتبه گانی؟ (۷۵)
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿٧٦﴾
گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل ساختی. (۷۶)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿٧٧﴾
[خدا] گفت: از آن [جایگاه] بیرون رو که بیتردید تو رانده شدهای؛ (۷۷)
وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ ﴿٧٨﴾
و حتماً لعنت من تا روز قیامت بر تو باد. (۷۸)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿٧٩﴾
گفت: پروردگارا! مرا تا روزی که مردم برانگیخته میشوند، مهلت ده. (۷۹)
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿٨٠﴾
[خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانی، (۸۰)
إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٨١﴾
تا زمانی معین و معلوم. (۸۱)
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٢﴾
گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه میکنم، (۸۲)
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿٨٣﴾
مگر بندگان خالص شدهات را. (۸۳)
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿٨٤﴾
[خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را میگویم (۸۴)
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٥﴾
که بیتردید دوزخ را از تو و آنان که از تو پیروی کنند، از همگی پر خواهم کرد (۸۵)
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿٨٦﴾
بگو: من برای ابلاغ دین هیچ پاداشی از شما نمیخواهم و از کسانی که چیزی را از نزد خود میسازند [و ادعای باطل میکنند] نیستم. (۸۶)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿٨٧﴾
آن [قرآن را که بر شما میخوانم] جز مایه تذکر و پندی برای جهانیان نیست. (۸۷)
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿٨٨﴾
و بیتردید پس از مدتی خبر [صدق حقّانیّت و ظهور عینی آیات و وعدههای] آن را خواهید دانست. (۸۸)
سوره زمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی.
[این] کتاب نازل شده از سوی خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۱)
إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿٢﴾
بی تردید ما این کتاب را به حقّ و درستی به سوی تو نازل کردیم، پس خدا را در حالی که اعتقاد و ایمان را برای او [از هرگونه شرکی] خالص می کنی، بپرست. (۲)
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿٣﴾
آگاه باشید! که دین خالص ویژه خداست، و آنان که به جای خدا سرپرستان و معبودانی برگزیده اند [و می گویند:] ما آنان را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند، نمی پرستیم. بی تردید خدا میان آنان [و مؤمنان] درباره آنچه که اختلاف می کنند [و آن آیین توحید و شرک است] داوری خواهد کرد؛ قطعاً خدا آن کس را که دروغگو و بسیار ناسپاس است، هدایت نمی کند. (۳)
لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَاصْطَفَىٰ مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ سُبْحَانَهُ ۖ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿٤﴾
اگر [بر فرض محال] خدا می خواست برای خود فرزندی بگیرد، همانا از میان آفریده هایش آنچه را خودش می خواست برمی گزید [نه اینکه شما برای او انتخاب کنید]؛ منزّه است او [از آنکه برای او فرزندی باشد] اوست خدای یگانه و قهّار. (۴)
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۖ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۗ أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿٥﴾
آسمان ها و زمین را به حق آفرید. شب را به روز درمی پیچید، و روز را به شب درمی پیچید، و خورشید و ماه را [برای بندگانش] مسخّر و رام کرد. هر کدام تا سرآمدی معین روانند. آگاه باشید! او توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است. (۵)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۚ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ ﴿٦﴾
شما را از یک تن آفرید، سپس همسرش را از او پدید آورد، و از چهارپایان [شتر و گاو و گوسفند و بز به اعتبار یک نر و یک ماده] هشت زوج آفرید، شما را در شکم های مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی دیگر در میان تاریکی های سه گانه [شکم و رحم و مشیمه] به وجود آورد. این است خدا پروردگار شما که فرمانروایی [مطلق بر همه هستی] ویژه اوست، معبودی جز او نیست، پس چگونه شما را از حق بازمی گردانند؟ (۶)
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ ۖ وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ ۖ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ ۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿٧﴾
اگر کافر شوید [زیانی به خدا نمی رسانید؛ زیرا] خدا از شما بی نیاز است، و کفر را برای بندگانش نمی پسندد؛ و اگر سپاس گزاری کنید، آن را برای شما می پسندد. و هیچ سنگین باری، بار [گناه] دیگری را برنمی دارد. سپس بازگشت شما به سوی پروردگارتان خواهد بود، و شما را به آنچه انجام می دادید، آگاه خواهد کرد؛ زیرا او به نیّات و اسرار سینه ها داناست. (۷)
وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۚ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا ۖ إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿٨﴾
و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را در حال بازگشت به سوی او [برای برطرف شدن آسیبش] می خواند، سپس چون او را [برای رهایی از آن آسیب] نعمتی از جانب خود عطا کند، آن آسیب را که پیش تر برای برطرف شدنش دعا می کرد، فراموش می کند و دوباره برای خدا همتایانی قرار می دهد تا [مردم را] از راه خدا گمراه کند. بگو: اندک زمانی از کفر خود برخوردار باش، بی تردید تو از اهل آتشی. (۸)
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٩﴾
[آیا چنین انسان کفران کننده ای بهتر است] یا کسی که در ساعات شب به سجده و قیام و عبادتی خالصانه مشغول است، از آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: آیا کسانی که معرفت و دانش دارند و کسانی که بی بهره از معرفت و دانش اند، یکسانند؟ فقط خردمندان متذکّر می شوند. (۹)
قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ ۚ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ۗ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿١٠﴾
بگو: ای بندگان مؤمنم! از پروردگارتان پروا کنید. برای کسانی که در این دنیا اعمال شایسته انجام داده اند، پاداش نیکی است و زمین خدا گسترده است [بر شماست از سرزمینی که دچار مضیقه دینی هستید به سرزمینی دیگر مهاجرت کنید]. فقط شکیبایان پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد. (۱۰)
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿١١﴾
بگو: من مأمورم که خدا را در حالی که ایمان و عبادت را برای او [از هر گونه شرکی] خالص می کنم، بپرستم. (۱۱)
وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ﴿١٢﴾
و مأمورم که [در این آیین از] نخستین تسلیم شدگان [به فرمان ها و احکام] او باشم. (۱۲)
قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٣﴾
بگو: اگر پروردگارم را نافرمانی کنم از عذاب روزی بزرگ می ترسم. (۱۳)
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي ﴿١٤﴾
بگو: فقط خدا را در حالی که ایمان و عبادتم را برای او [از هر گونه شرکی] خالص می کنم، می پرستم. (۱۴)
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿١٥﴾
پس شما هم آنچه را می خواهید، به جای او بپرستید. بگو: بی تردید زیانکاران [واقعی] کسانی هستند که روز قیامت سرمایه وجودشان و کسانشان را به تباهی داده باشند؛ آگاه باشید! که آن همان زیان آشکار است. (۱۵)
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ۚ ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ ۚ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ﴿١٦﴾
برای آنان از بالای سرشان و از زیر پایشان سایبان هایی از آتش است، این عذابی است که خدا بندگانش را به آن بیم می دهد. ای بندگانم! از من پروا کنید (۱۶)
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾
و کسانی که از پرستیدن طاغوت [یعنی بت ها، اربابان کفر و شیطان های سرکش] دوری کردند و به سوی خدا بازگشتند، بر آنان مژده باد؛ پس به بندگانم مژده ده. (۱۷)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾
آنان که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند. (۱۸)
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ ﴿١٩﴾
آیا کسی که فرمان عذاب بر او محقق و ثابت شده [راه گریزی از آن دارد؟] آیا کسی را که در آتش است، تو نجات می دهی؟ (۱۹)
لَٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ﴿٢٠﴾
ولی کسانی که از پروردگارشان پروا داشتند، برای آنان غرفه هایی است که از فراز آنها غرفه هایی دیگر بنا شده و از زیر آنها نهرها جاری است. خدا این وعده را داده است؛ خدا خلف وعده نمی کند. (۲۰)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿٢١﴾
آیا ندانسته ای که خدا از آسمان آبی نازل کرد، پس آن را به صورت چشمه هایی در زمین درآورد، آن گاه به وسیله آن زراعتی را که رنگ هایش گوناگون است، بیرون می آورد، سپس [آن زراعت] خشک می شود، در نتیجه آن را به رنگ زرد بینی، پس آن را ریز ریز و در هم شکسته می کند؛ بی تردید در این [دگرگونی ها] برای خردمندان هشدار و عبرتی است. (۲۱)
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿٢٢﴾
آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند. (۲۲)
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿٢٣﴾
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود. (۲۳)
أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿٢٤﴾
آیا کسی که روز قیامت [به خاطر بسته بودن دست هایش می کوشد که] با صورت خود گزند عذاب را دفع کند [مانند کسی است که ایمن از عذاب است؟] به ستمکاران گویند: آنچه را همواره مرتکب می شدید، بچشید. (۲۴)
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿٢٥﴾
کسانی [هم] که پیش از آنان بودند [آیات خدا را] تکذیب کردند، پس از آنجا که گمان نمی کردند، عذاب به سویشان آمد. (۲۵)
فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾
پس خدا در زندگی دنیا خواری و رسوایی را به آنان چشانید؛ و اگر معرفت و آگاهی داشتند [توجه می کردند که] عذاب آخرت بزرگ تر است. (۲۶)
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿٢٧﴾
و ما برای مردم در این قرآن از هر گونه مثل و سرگذشت عبرت آموزی بیان کرده ایم، باشد که متذکّر شوند. (۲۷)
قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٢٨﴾
قرآنی است گویا و روشن بدون هر گونه انحراف و کژی، برای اینکه [در سایه تعالیمش از شرک، عصیان و فساد] بپرهیزند. (۲۸)
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٢٩﴾
خدا [برای فهماندن حقیقت توحید و شرک] مثلی زده است: مردی را که اربابانی ناسازگار و بداخلاق در [مالکیّت] او شریک اند، و مردی که فقط برده یک مالک است، آیا این دو برده از جهت فرمان گرفتن و فرمان بردن با هم یکسانند؟ [موحدان که بنده خدای یکتا هستند، دارای زندگی منظم و پاک و آخرتی آبادند، و مشرکان که فرمان بران اربابان گوناگونند، دارای زندگی پریشان و آخرتی خراب اند.] همه ستایش ها ویژه خداست. بلکه بیشترشان [به آثار و منافع بندگی خدا] معرفت و آگاهی ندارند. (۲۹)
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ ﴿٣٠﴾
بی تردید تو می میری و قطعاً آنان هم می میرند. (۳۰)
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ ﴿٣١﴾
سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان [در امر دین] مجادله خواهید کرد [که ما موحدان در دنیا حقّانیّت توحید را ثابت کردیم و بطلان بت پرستی را روشن نمودیم، ولی کبرِ شما مانع از هدایت شما شد.] (۳۱)