شهر تاریخی حدث: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(ویرایش)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
حَدَث ، شهرى قدیمى كه ویرانه‌هاى آن در تركیه در شمال دریاى مرمره، در سنجق قدیمى مرعش، در استان كنونى استانبول است. این شهر در منطقه عواصم* و در كناره علیاى آق‌سو، در جلگه‌اى در ارتفاع هزار مترى دامنه كوههاى توروس* واقع بود و به سبب واقع شدن در مرز متصرفات عربى و روم شرقى، اهمیت داشت. قلعه شهر بر فراز تپه احیدب ساخته شده بود (یاقوت حموى، ذیل مادّه؛ نیز رجوع کنید به لسترنج، ص 122).
+
{{شناسنامه مکان
 +
|تصویر=[[پرونده:شهر حدث در کشور ترکیه.jpg|300px]]
 +
|کشور=ترکیه
 +
|شهر=حدث
 +
|نقشه=[[پرونده:شهر حدث ترکیه.PNG|300px]]
 +
|طول="06.0'33°35
 +
|عرض="59.8'51°33
 +
|گوگل مپ=https://www.google.com/maps/search/%D8%AD%D8%AF%D8%AB%E2%80%AD/@33.8248189,35.5392471,11.5z?hl=fa
 +
}}
 +
حَدَث، شهرى قدیمى که ویرانه‌هاى آن در [[ترکیه|ترکیه]] در شمال دریاى مرمره، در سنجق قدیمى مرعش، در استان کنونى استانبول است. این شهر در منطقه عواصم و در کناره علیاى آق‌سو، در جلگه‌اى در ارتفاع هزارمترى دامنه کوههاى توروس واقع بود و به سبب واقع شدن در مرز متصرفات عربى و روم شرقى، اهمیت داشت. قلعه شهر بر فراز تپه احیدب ساخته شده بود.<ref>یاقوت حموى، ذیل مادّه؛ نیز رجوع کنید به لسترنج، ص۱۲۲.</ref>
  
در شمال‌غربى حدث، گذرگاه كوه نورِ حق یا «درب الحدث» صحنه جنگهاى متعدد بود و از مرعش (جرمانیقیه) تا البستان را محافظت می‌كرد (لسترنج، همانجا؛ >اطلس جغرافیایى تركیه<، بخش2، نقشه 19، 20؛ نصراللّه و همكاران، نقشه 25). رومیان حدث را آداتا می‌نامیدند (لسترنج، ص 121). در دوره اسلامى، كه مسلمانان در برابر رومیان در این شهر دچار مشكلات فراوان شدند، آنجا را «درب حدث» (دروازه حوادث) نامیدند. به روایتى دیگر، در جریان فتح این شهر، زمانى كه مسلمانان با نوجوانى (حدث) در شهر مواجه شدند كه به همراه سربازانش با ایشان جنگید و پیروز شد، این شهر را حدث نامیدند و در زمان [[امویان]] نام آن را به «درب السلامة» تغییر دادند (بلاذرى، ص 267؛ یاقوت‌حموى، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 497).
+
در شمال‌غربى حدث، گذرگاه کوه نورِ حق یا «درب الحدث» صحنه جنگهاى متعدد بود و از مرعش<ref>جرمانیقیه.</ref> تا البستان را محافظت می‌کرد.<ref>لسترنج، همانجا؛ <اطلس جغرافیایى ترکیه>، بخش۲، نقشه ۱۹، ۲۰؛ نصراللّه و همکاران، نقشه ۲۵.</ref> رومیان حدث را آداتا می‌نامیدند.<ref>لسترنج، ص۱۲۱.</ref> در دوره [[اسلام|اسلامى]] که مسلمانان در برابر رومیان در این شهر دچار مشکلات فراوان شدند، آنجا را «درب حدث»<ref>دروازه حوادث.</ref> نامیدند. به روایتى دیگر در جریان فتح این شهر زمانى که مسلمانان با نوجوانى<ref>حدث.</ref> در شهر مواجه شدند که به همراه سربازانش با ایشان جنگید و پیروز شد، این شهر را حدث نامیدند و در زمان [[امویان]] نام آن را به «درب السلامة» تغییر دادند.<ref>بلاذرى، ص۲۶۷؛ یاقوت‌حموى، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج۲، ص۴۹۷.</ref>
  
این شهر را، به علت داشتن خاك سرخ، حدث حمراء نیز خوانده‌اند (رجوع کنید به متنبى، ص 385؛ یاقوت‌حموى، همانجا؛ ابن‌عدیم، ج 1، ص 239). در دوران تسلط ارمنیان، این شهر كینوك یا دربند كینوك نامیده می‌شد و كردها به آن الهان/ الهت می‌گفتند (یاقوت‌حموى؛ ابن‌عدیم، همانجاها؛ جنزورى، ص88).
+
این شهر را به علت داشتن خاک سرخ، حدث حمراء نیز خوانده‌اند.<ref>رجوع کنید به متنبى، ص۳۸۵؛ یاقوت‌حموى، همانجا؛ ابن‌عدیم، ج۱، ص۲۳۹.</ref> در دوران تسلط ارمنیان، این شهر کینوک یا دربند کینوک نامیده می‌شد و کردها به آن الهان (الهت) می‌گفتند.<ref>یاقوت‌حموى؛ ابن‌عدیم، همانجاها؛ جنزورى، ص۸۸.</ref>
  
در قرن سوم، ابن‌خرداذبه (ص 253) نوشته است كه حدث دومین ثغر شام، پس از مرعش، است. به نوشته ابن‌رسته (ص 106ـ107)، حدث از شهرهاى ولایت جزیره است ولى ثغور نامیده می‌شود. در قرن چهارم، جیهانى (ص 85) حدث را از ثغور جزیره آورده كه تا مرعش و حصن منصور، هر كدام، یك روز فاصله داشته است. اصطخرى (ص 62ـ63) حدث را از ثغور شام ضبط كرده و مطالب كوتاهى نیز درباره آبادانى، كشت و زرع، انواع میوه‌ها و آب فراوان آنجا نوشته است. ابن‌حوقل (ص180ـ182) به برخى از درگیریهاى مسلمانان با رومیان و ویرانى این شهر اشاره كرده است. در حدودالعالم به آبادانى، كشت و زرع بسیار و آبهاى فراوان حدث اشاره و این شهر از ثغور جزیره محسوب شده است (ص170ـ171). در قرن پنجم، بكرى (ج 1، ص 498) نوشته كه حدث از كوره‌هاى جزیره است و ثَغْر نامیده می‌شود. در قرن ششم، ادریسى در كتاب نزهه ‌المشتاق فى اختراق الآفاق (ج 2، ص 652)، حدث و مرعش را دو شهر یك اندازه و نزدیك به هم معرفى كرده و در كتاب اُنْس المُهَج و رَوْض‌الفَرَج (ج 2، ص 134، ج 1، ص 185) مسافت میان حصن منصور و حدث را یك مرحله قید كرده است. در قرن هفتم، یاقوت‌حموى (همانجا)، اطلاعات بسیار مفید و مفصّلى از شهر حدث و قلعه آن در كوه احیدب آورده و در قرن هشتم، ابوالفداء (ص 263) فقط به سخنان جغرافی‌دانان قبل از یاقوت‌حموى بسنده كرده و نوشته كه حدث در دوازده میلى مَخَاضَة العلوى ]؟[ است كه در ساحل رود اصلى جیحان واقع شده است.
+
در قرن سوم، ابن‌ خرداذبه <ref>ص۲۵۳.</ref> نوشته است که حدث دومین ثغر [[شام]]، پس از مرعش است. به نوشته ابن‌رسته،<ref>ص۱۰۶ـ۱۰۷.</ref> حدث از شهرهاى ولایت جزیره است ولى ثغور نامیده می‌شود. در قرن چهارم، جیهانى<ref>ص۸۵.</ref> حدث را از ثغور جزیره آورده که تا مرعش و حصن منصور، هر کدام یک روز فاصله داشته است. اصطخرى<ref>ص۶۲ـ۶۳.</ref> حدث را از ثغور شام ضبط کرده و مطالب کوتاهى نیز درباره آبادانى، کشت و زرع، انواع میوه‌ها و آب فراوان آنجا نوشته است.
  
در زمان خلافت عمر، این شهر را حبیب ‌بن مَسْلَمه، فرستاده سردار عَیاض‌ بن غَنْمَ، تصرف كرد (بلاذرى، ص 267؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 497) و از آن پس، این شهر پیوسته میان مسلمانان و رومیان و ارمنیان دست به دست و ویران می‌شد و مردم آنجا یا كوچانده می‌شدند یا به‌ قتل می‌رسیدند (بلاذرى، ص268ـ 269).
+
ابن‌حوقل<ref>ص۱۸۰ـ۱۸۲.</ref> به برخى از درگیری هاى مسلمانان با رومیان و ویرانى این شهر اشاره کرده است. در حدودالعالم به آبادانى، کشت و زرع بسیار و آبهاى فراوان حدث اشاره و این شهر از ثغور جزیره محسوب شده است.<ref>ص۱۷۰ـ۱۷۱.</ref> در قرن پنجم، بکرى<ref>ج۱، ص۴۹۸.</ref> نوشته که حدث از کوره‌هاى جزیره است و ثَغْر نامیده می‌شود. در قرن ششم، ادریسى در کتاب نزهه ‌المشتاق فى اختراق الآفاق،<ref>ج۲، ص۶۵۲.</ref> حدث و مرعش را دو شهر یک اندازه و نزدیک به هم معرفى کرده و در کتاب اُنْس المُهَج و رَوْض‌الفَرَج<ref>ج۲، ص۱۳۴، ج۱، ص۱۸۵.</ref> مسافت میان حصن منصور و حدث را یک مرحله قید کرده است. در قرن هفتم، [[یاقوت حموی|یاقوت‌ حموى]]،<ref>همانجا.</ref> اطلاعات بسیار مفید و مفصّلى از شهر حدث و قلعه آن در کوه احیدب آورده و در قرن هشتم، ابوالفداء<ref>ص۲۶۳.</ref> فقط به سخنان جغرافی‌دانان قبل از یاقوت‌ حموى بسنده کرده و نوشته که حدث در دوازده میلى مَخَاضَة العلوى است که در ساحل رود اصلى جیحان واقع شده است.  
  
در اغتشاشات دوران مروان‌بن محمد اموى، رومیان با استفاده از فرصت، بر مسلمانان تاختند و بناهاى شهر را ویران كردند و مردم آنجا به اطراف گریختند (همان، ص 267؛ سامى، ذیل مادّه). در دوران عباسى، حدث صحنه درگیریهاى مسلمانان و رومیان بود (رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج 5، ص 488). در 161/778، رومیان اهالى حدث را قتل‌عام كردند و غنایم زیادى به‌دست آوردند (رجوع کنید به ابن‌خلدون، ج 3، ص 267). در 162/779 حسن‌بن قحطبه، سردار عباسى، در انتقام‌جویى از آنان چنان بر رومیان سخت گرفت كه او را الشتین یا التین (شیطان) لقب دادند و تصویرش را در كلیساها نقش كردند (بلاذرى، ص 231، 268؛ طبرى، ج 8، ص 142). حسن پس از بازگشت به پایتخت، با خلیفه المهدى درباره بناى مجدد شهر حدث گفتگو كرد و خلیفه نیز در 168 شهر را از نو بنا نهاد و آن را مهدیه یا محمدیه نامید (خلیفةبن خیاط، قسم 2، ص 692؛ بلاذرى، ص 268؛ طبرى، ج 8، ص 148؛ یاقوت حموى، همانجا).
+
در زمان خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]]، این شهر را حبیب ‌بن مَسْلَمه فرستاده سردار عَیاض‌ بن غَنْمَ، تصرف کرد<ref>بلاذرى، ص۲۶۷؛ ابن‌اثیر، ج۲، ص۴۹۷.</ref> و از آن پس این شهر پیوسته میان مسلمانان و رومیان و ارمنیان دست بدست و ویران می‌شد و مردم آنجا یا کوچانده می‌شدند یا به‌ قتل می‌رسیدند.<ref>بلاذرى، ص۲۶۸ـ۲۶۹.</ref>
  
در دوره خلافت موسى الهادى (169ـ170)، محمدبن ابراهیم به ولایت جزیره و قنسرین برگزیده شد و چهارهزار نگهبان حدث را در شهر سكنا داد و از مردم مَلَطیه، سُمَیساط، شِمشاط، كَیسوم، دُلوك و رَعبان نیز دوهزار تن را به آنجا بُرد (یاقوت‌حموى، همانجا)؛ اما سستى بناها و تاخت‌وتاز رومیان سبب پراكنده شدن ساكنان گردید. خلیفه، سپاهى را براى اعزام به شهر آماده كرد، ولى پیش از آن درگذشت (بلاذرى، ص268ـ269).
+
در اغتشاشات دوران مروان‌ بن محمد [[بنی امیه|اموى]]، رومیان با استفاده از فرصت بر مسلمانان تاختند و بناهاى شهر را ویران کردند و مردم آنجا به اطراف گریختند.<ref>همان، ص۲۶۷؛ سامى، ذیل مادّه.</ref> در دوران [[حکومت بنی عباس|عباسى]]، حدث صحنه درگیری هاى مسلمانان و رومیان بود.<ref>رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج۵، ص۴۸۸.</ref> در سال ۱۶۱ق/۷۷۸م، رومیان اهالى حدث را قتل‌عام کردند و غنایم زیادى بدست آوردند.<ref>رجوع کنید به ابن‌خلدون، ج۳، ص۲۶۷</ref> در ۱۶۲/۷۷۹ق، حسن‌ بن قحطبه، سردار عباسى در انتقام‌جویى از آنان چنان بر رومیان سخت گرفت که او را الشتین یا التین<ref>شیطان.</ref> لقب دادند و تصویرش را در [[کلیسا|کلیساها]] نقش کردند.<ref>بلاذرى، ص۲۳۱، ۲۶۸؛ طبرى، ج۸، ص۱۴۲.</ref> حسن پس از بازگشت به پایتخت با خلیفه [[مهدی (خلیفه عباسی)|المهدى]] درباره بناى مجدد شهر حدث گفتگو کرد و خلیفه نیز در ۱۶۸ قمری شهر را از نو بنا نهاد و آن را مهدیه یا محمدیه نامید.<ref>خلیفة بن خیاط، قسم۲، ص۶۹۲؛ بلاذرى، ص۲۶۸؛ طبرى، ج۸، ص۱۴۸؛ یاقوت حموى، همانجا.</ref>
  
هارون‌الرشید حدث را از رومیان پس گرفت و دستور بازسازى آنجا را داد و اقطاعاتى نیز بر آن مقرر داشت (بلاذرى، ص 269؛ یاقوت حموى، همانجا؛ لسترنج، ص 122). بدین‌ترتیب، حدث به منطقه‌اى سوق‌الجیشى تبدیل شد و چون امنیت یافت، كشت و زرع در آنجا آغاز گردید و مسلمانان از حیث تأمین مایحتاج خویش و علوفه چهارپایان آسوده شدند (بلاذرى، ص270). وى در 191، هرثمةبن اعین را به همراه مسرور خادم، با سى هزار خراسانى، به نبرد رومیان فرستاد و خود تا درب‌الحدث پیش رفت و سه روز از ماه رمضان را در حدث گذرانید (طبرى، ج 8، ص 323ـ324).
+
در دوره خلافت [[هادی (خلیفه عباسی)|موسى الهادى]]،<ref>۱۶۹ـ۱۷۰.</ref> محمد بن ابراهیم به ولایت جزیره و قنسرین برگزیده شد و چهارهزار نگهبان حدث را در شهر سکنا داد و از مردم مَلَطیه، سُمَیساط، شِمشاط، کیسوم، دُلوک و رَعبان نیز دوهزار تن را به آنجا بُرد.<ref>یاقوت‌حموى، همانجا.</ref> اما سستى بناها و تاخت‌ و تاز رومیان سبب پراکنده شدن ساکنان گردید. خلیفه سپاهى را براى اعزام به شهر آماده کرد ولى پیش از آن درگذشت.<ref>بلاذرى، ص۲۶۸ـ۲۶۹.</ref>
  
در 291/904، بار دیگر رومیان به حدث حمله بردند و اسیران بسیار گرفتند و شهر را سوزانیدند (همان، ج10، ص 116).
+
[[هارون الرشید|هارون‌الرشید]] حدث را از رومیان پس گرفت و دستور بازسازى آنجا را داد و اقطاعاتى نیز بر آن مقرر داشت.<ref>بلاذرى، ص۲۶۹؛ یاقوت حموى، همانجا؛ لسترنج، ص۱۲۲.</ref> بدین‌ ترتیب، حدث به منطقه‌اى سوق‌الجیشى تبدیل شد و چون امنیت یافت، کشت و زرع در آنجا آغاز گردید و مسلمانان از حیث تأمین مایحتاج خویش و علوفه چهارپایان آسوده شدند.<ref>بلاذرى، ص۲۷۰.</ref> وى در ۱۹۱ قمری، هرثمة بن اعین را به همراه مسرور خادم با سى هزار خراسانى به نبرد رومیان فرستاد و خود تا درب‌الحدث پیش رفت و سه روز از ماه [[رمضان]] را در حدث گذرانید.<ref>طبرى، ج۸، ص۳۲۳ـ۳۲۴.</ref>
  
در 337/948ـ949 رومیها به حدث حمله و شهر و حصارش را ویران كردند (جنزورى، ص 91). در 343، در پى استیلاى سیف‌الدوله حمدانى بر شهر، حدث دوباره جزو قلمرو مسلمانان گشت (ابن‌اثیر، ج 8، ص 508؛ یاقوت‌حموى، همانجا). رومیان كه شكست سختى خورده بودند، در 346/957، به فرماندهى نقفورفوكاس در زمان امپراتورى كنستانتین هفتم، مجدداً به حدث حمله و آنجا را از قلمرو مسلمانان جدا كردند. حدث در دست رومیان بود تا آنكه عمادالدین زنگى در 537/1142 آن را به تصرف خود درآورد (جنزورى، ص 92). در 545، در عهد مسعودبن قلیچ ارسلان سلجوقى، شهر دوباره به‌دست مسلمانان افتاد (لسترنج، همانجا).
+
در ۲۹۱/۹۰۴ ق، بار دیگر رومیان به حدث حمله بردند و اسیران بسیار گرفتند و شهر را سوزانیدند.<ref>همان، ج۱۰، ص۱۱۶.</ref> در ۳۳۷/۹۴۸ـ۹۴۹ رومیها به حدث حمله و شهر و حصارش را ویران کردند <ref>جنزورى، ص۹۱.</ref> در ۳۴۳ قمری، در پى استیلاى سیف‌الدوله حمدانى بر شهر، حدث دوباره جزو قلمرو مسلمانان گشت.<ref>ابن‌اثیر، ج۸، ص۵۰۸؛ یاقوت‌ حموى، همانجا.</ref> رومیان که شکست سختى خورده بودند، در ۳۴۶/۹۵۷ به فرماندهى نقفورفوکاس در زمان امپراتورى کنستانتین هفتم، مجدداً به حدث حمله و آنجا را از قلمرو مسلمانان جدا کردند. حدث در دست رومیان بود تا آنکه عمادالدین زنگى در ۵۳۷/۱۱۴۲ آن را به تصرف خود درآورد.<ref>جنزورى، ص۹۲.</ref> در ۵۴۵ قمری در عهد مسعود بن قلیچ ارسلان سلجوقى، شهر دوباره بدست مسلمانان افتاد.<ref>لسترنج، همانجا.</ref>
  
در 715، مصریان پس از نبردى خونین، این شهر را كه قبلاً به دست ارمنیان افتاده بود آزاد ساختند و در 839، سپاهیان ممالیك بر این حدود تاختند ولى به علت كثرت برف، نتوانستند به حدث برسند (ابن‌تغرى بردى، ج 15، ص 78).
+
در ۷۱۵ ق، مصریان پس از نبردى خونین این شهر را که قبلاً بدست ارمنیان افتاده بود، آزاد ساختند و در ۸۳۹ ق، سپاهیان ممالیک بر این حدود تاختند ولى به علت کثرت برف، نتوانستند به حدث برسند.<ref>ابن‌تغرى بردى، ج۱۵، ص۷۸.</ref>
  
به‌رغم بی‌ثباتى سیاسى و نظامى در این منطقه، در حدث دانشمندان و محدّثانى چون عمربن زراره حدثى، علی‌بن الحسن حدثى و ابوالولید احمدبن جناب حدثى بالیده‌اند (رجوع کنید به یاقوت‌حموى، همانجا).  
+
به‌ رغم بی‌ثباتى سیاسى و نظامى در این منطقه، در حدث دانشمندان و [[محدث|محدّثانى]] چون عمر بن زراره حدثى، علی‌ بن الحسن حدثى و ابوالولید احمد بن جناب حدثى بالیده‌اند.<ref>رجوع کنید به یاقوت‌ حموى، همانجا.</ref>
== منابع ==
 
  
*دانشنامه جهان اسلام، جلد 12، ذیل مدخل ''حَدَث'' از عباس احمدوند، در دسترس در  پایگاه دانشنامه جهان اسلام
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
 
 +
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، جلد ۱۲، ذیل مدخل "''حَدَث"'' از عباس احمدوند.
  
 
 
[[رده:شهرهای تاریخی از بین رفته]]
 
[[رده:شهرهای تاریخی از بین رفته]]
 
[[رده:اماکن ترکیه]]
 
[[رده:اماکن ترکیه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۶

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
شهر حدث در کشور ترکیه.jpg

کشور

ترکیه

شهر

حدث

  • طول:"06.0'33°35 شرقی
  • عرض:"59.8'51°33 شمالی
شهر حدث ترکیه.PNG
مشاهده در نقشه

حَدَث، شهرى قدیمى که ویرانه‌هاى آن در ترکیه در شمال دریاى مرمره، در سنجق قدیمى مرعش، در استان کنونى استانبول است. این شهر در منطقه عواصم و در کناره علیاى آق‌سو، در جلگه‌اى در ارتفاع هزارمترى دامنه کوههاى توروس واقع بود و به سبب واقع شدن در مرز متصرفات عربى و روم شرقى، اهمیت داشت. قلعه شهر بر فراز تپه احیدب ساخته شده بود.[۱]

در شمال‌غربى حدث، گذرگاه کوه نورِ حق یا «درب الحدث» صحنه جنگهاى متعدد بود و از مرعش[۲] تا البستان را محافظت می‌کرد.[۳] رومیان حدث را آداتا می‌نامیدند.[۴] در دوره اسلامى که مسلمانان در برابر رومیان در این شهر دچار مشکلات فراوان شدند، آنجا را «درب حدث»[۵] نامیدند. به روایتى دیگر در جریان فتح این شهر زمانى که مسلمانان با نوجوانى[۶] در شهر مواجه شدند که به همراه سربازانش با ایشان جنگید و پیروز شد، این شهر را حدث نامیدند و در زمان امویان نام آن را به «درب السلامة» تغییر دادند.[۷]

این شهر را به علت داشتن خاک سرخ، حدث حمراء نیز خوانده‌اند.[۸] در دوران تسلط ارمنیان، این شهر کینوک یا دربند کینوک نامیده می‌شد و کردها به آن الهان (الهت) می‌گفتند.[۹]

در قرن سوم، ابن‌ خرداذبه [۱۰] نوشته است که حدث دومین ثغر شام، پس از مرعش است. به نوشته ابن‌رسته،[۱۱] حدث از شهرهاى ولایت جزیره است ولى ثغور نامیده می‌شود. در قرن چهارم، جیهانى[۱۲] حدث را از ثغور جزیره آورده که تا مرعش و حصن منصور، هر کدام یک روز فاصله داشته است. اصطخرى[۱۳] حدث را از ثغور شام ضبط کرده و مطالب کوتاهى نیز درباره آبادانى، کشت و زرع، انواع میوه‌ها و آب فراوان آنجا نوشته است.

ابن‌حوقل[۱۴] به برخى از درگیری هاى مسلمانان با رومیان و ویرانى این شهر اشاره کرده است. در حدودالعالم به آبادانى، کشت و زرع بسیار و آبهاى فراوان حدث اشاره و این شهر از ثغور جزیره محسوب شده است.[۱۵] در قرن پنجم، بکرى[۱۶] نوشته که حدث از کوره‌هاى جزیره است و ثَغْر نامیده می‌شود. در قرن ششم، ادریسى در کتاب نزهه ‌المشتاق فى اختراق الآفاق،[۱۷] حدث و مرعش را دو شهر یک اندازه و نزدیک به هم معرفى کرده و در کتاب اُنْس المُهَج و رَوْض‌الفَرَج[۱۸] مسافت میان حصن منصور و حدث را یک مرحله قید کرده است. در قرن هفتم، یاقوت‌ حموى،[۱۹] اطلاعات بسیار مفید و مفصّلى از شهر حدث و قلعه آن در کوه احیدب آورده و در قرن هشتم، ابوالفداء[۲۰] فقط به سخنان جغرافی‌دانان قبل از یاقوت‌ حموى بسنده کرده و نوشته که حدث در دوازده میلى مَخَاضَة العلوى است که در ساحل رود اصلى جیحان واقع شده است.

در زمان خلافت عمر، این شهر را حبیب ‌بن مَسْلَمه فرستاده سردار عَیاض‌ بن غَنْمَ، تصرف کرد[۲۱] و از آن پس این شهر پیوسته میان مسلمانان و رومیان و ارمنیان دست بدست و ویران می‌شد و مردم آنجا یا کوچانده می‌شدند یا به‌ قتل می‌رسیدند.[۲۲]

در اغتشاشات دوران مروان‌ بن محمد اموى، رومیان با استفاده از فرصت بر مسلمانان تاختند و بناهاى شهر را ویران کردند و مردم آنجا به اطراف گریختند.[۲۳] در دوران عباسى، حدث صحنه درگیری هاى مسلمانان و رومیان بود.[۲۴] در سال ۱۶۱ق/۷۷۸م، رومیان اهالى حدث را قتل‌عام کردند و غنایم زیادى بدست آوردند.[۲۵] در ۱۶۲/۷۷۹ق، حسن‌ بن قحطبه، سردار عباسى در انتقام‌جویى از آنان چنان بر رومیان سخت گرفت که او را الشتین یا التین[۲۶] لقب دادند و تصویرش را در کلیساها نقش کردند.[۲۷] حسن پس از بازگشت به پایتخت با خلیفه المهدى درباره بناى مجدد شهر حدث گفتگو کرد و خلیفه نیز در ۱۶۸ قمری شهر را از نو بنا نهاد و آن را مهدیه یا محمدیه نامید.[۲۸]

در دوره خلافت موسى الهادى،[۲۹] محمد بن ابراهیم به ولایت جزیره و قنسرین برگزیده شد و چهارهزار نگهبان حدث را در شهر سکنا داد و از مردم مَلَطیه، سُمَیساط، شِمشاط، کیسوم، دُلوک و رَعبان نیز دوهزار تن را به آنجا بُرد.[۳۰] اما سستى بناها و تاخت‌ و تاز رومیان سبب پراکنده شدن ساکنان گردید. خلیفه سپاهى را براى اعزام به شهر آماده کرد ولى پیش از آن درگذشت.[۳۱]

هارون‌الرشید حدث را از رومیان پس گرفت و دستور بازسازى آنجا را داد و اقطاعاتى نیز بر آن مقرر داشت.[۳۲] بدین‌ ترتیب، حدث به منطقه‌اى سوق‌الجیشى تبدیل شد و چون امنیت یافت، کشت و زرع در آنجا آغاز گردید و مسلمانان از حیث تأمین مایحتاج خویش و علوفه چهارپایان آسوده شدند.[۳۳] وى در ۱۹۱ قمری، هرثمة بن اعین را به همراه مسرور خادم با سى هزار خراسانى به نبرد رومیان فرستاد و خود تا درب‌الحدث پیش رفت و سه روز از ماه رمضان را در حدث گذرانید.[۳۴]

در ۲۹۱/۹۰۴ ق، بار دیگر رومیان به حدث حمله بردند و اسیران بسیار گرفتند و شهر را سوزانیدند.[۳۵] در ۳۳۷/۹۴۸ـ۹۴۹ رومیها به حدث حمله و شهر و حصارش را ویران کردند [۳۶] در ۳۴۳ قمری، در پى استیلاى سیف‌الدوله حمدانى بر شهر، حدث دوباره جزو قلمرو مسلمانان گشت.[۳۷] رومیان که شکست سختى خورده بودند، در ۳۴۶/۹۵۷ به فرماندهى نقفورفوکاس در زمان امپراتورى کنستانتین هفتم، مجدداً به حدث حمله و آنجا را از قلمرو مسلمانان جدا کردند. حدث در دست رومیان بود تا آنکه عمادالدین زنگى در ۵۳۷/۱۱۴۲ آن را به تصرف خود درآورد.[۳۸] در ۵۴۵ قمری در عهد مسعود بن قلیچ ارسلان سلجوقى، شهر دوباره بدست مسلمانان افتاد.[۳۹]

در ۷۱۵ ق، مصریان پس از نبردى خونین این شهر را که قبلاً بدست ارمنیان افتاده بود، آزاد ساختند و در ۸۳۹ ق، سپاهیان ممالیک بر این حدود تاختند ولى به علت کثرت برف، نتوانستند به حدث برسند.[۴۰]

به‌ رغم بی‌ثباتى سیاسى و نظامى در این منطقه، در حدث دانشمندان و محدّثانى چون عمر بن زراره حدثى، علی‌ بن الحسن حدثى و ابوالولید احمد بن جناب حدثى بالیده‌اند.[۴۱]

پانویس

  1. یاقوت حموى، ذیل مادّه؛ نیز رجوع کنید به لسترنج، ص۱۲۲.
  2. جرمانیقیه.
  3. لسترنج، همانجا؛ <اطلس جغرافیایى ترکیه>، بخش۲، نقشه ۱۹، ۲۰؛ نصراللّه و همکاران، نقشه ۲۵.
  4. لسترنج، ص۱۲۱.
  5. دروازه حوادث.
  6. حدث.
  7. بلاذرى، ص۲۶۷؛ یاقوت‌حموى، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج۲، ص۴۹۷.
  8. رجوع کنید به متنبى، ص۳۸۵؛ یاقوت‌حموى، همانجا؛ ابن‌عدیم، ج۱، ص۲۳۹.
  9. یاقوت‌حموى؛ ابن‌عدیم، همانجاها؛ جنزورى، ص۸۸.
  10. ص۲۵۳.
  11. ص۱۰۶ـ۱۰۷.
  12. ص۸۵.
  13. ص۶۲ـ۶۳.
  14. ص۱۸۰ـ۱۸۲.
  15. ص۱۷۰ـ۱۷۱.
  16. ج۱، ص۴۹۸.
  17. ج۲، ص۶۵۲.
  18. ج۲، ص۱۳۴، ج۱، ص۱۸۵.
  19. همانجا.
  20. ص۲۶۳.
  21. بلاذرى، ص۲۶۷؛ ابن‌اثیر، ج۲، ص۴۹۷.
  22. بلاذرى، ص۲۶۸ـ۲۶۹.
  23. همان، ص۲۶۷؛ سامى، ذیل مادّه.
  24. رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج۵، ص۴۸۸.
  25. رجوع کنید به ابن‌خلدون، ج۳، ص۲۶۷
  26. شیطان.
  27. بلاذرى، ص۲۳۱، ۲۶۸؛ طبرى، ج۸، ص۱۴۲.
  28. خلیفة بن خیاط، قسم۲، ص۶۹۲؛ بلاذرى، ص۲۶۸؛ طبرى، ج۸، ص۱۴۸؛ یاقوت حموى، همانجا.
  29. ۱۶۹ـ۱۷۰.
  30. یاقوت‌حموى، همانجا.
  31. بلاذرى، ص۲۶۸ـ۲۶۹.
  32. بلاذرى، ص۲۶۹؛ یاقوت حموى، همانجا؛ لسترنج، ص۱۲۲.
  33. بلاذرى، ص۲۷۰.
  34. طبرى، ج۸، ص۳۲۳ـ۳۲۴.
  35. همان، ج۱۰، ص۱۱۶.
  36. جنزورى، ص۹۱.
  37. ابن‌اثیر، ج۸، ص۵۰۸؛ یاقوت‌ حموى، همانجا.
  38. جنزورى، ص۹۲.
  39. لسترنج، همانجا.
  40. ابن‌تغرى بردى، ج۱۵، ص۷۸.
  41. رجوع کنید به یاقوت‌ حموى، همانجا.

منابع