عبدالله بن ابی یعفور: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
 +
عبدالله ثقه و بسیار جلیل القدر است در اصحاب [[ائمه اطهار|ائمه]]، و از حواریین [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] و [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیهماالسلام بشمار مى‌رفت و بسیار محبوب حضرت امام صادق علیه السلام بوده و حضرت از او رضایت داشته، چون در مقام اطاعت و امتثال امر آن جناب و قبول قول آن حضرت خیلى ثابت قدم بوده است. چنان که روایت است که وقتى به آن حضرت عرض کرد به خدا سوگند! اگر شما انارى را دو نصف کنى و بگویى که این نصف [[حرام]] است و این نصف [[حلال]]، من شهادت مى‌دهم آن چه را که گفتى حلال، حلال است و آنچه را که گفتى حرام، حرام است! حضرت دو مرتبه فرمود: خدا رحمت کند تو را.<ref> رجال کشى، ۲/۵۱۸.</ref>
  
 +
و روایت است که آن حضرت فرمود: من نیافتم احدى را که قبول کند وصیت مرا و اطاعت کند امر مرا مگر عبدالله بن ابى یعفور.<ref> رجال کشى، ص ۲۴۶.</ref> و او همان است که [[دین|دین]] خود را بر حضرت صادق علیه السلام عرضه کرده.<ref> رجال النجاشى، ص ۲۴۶.</ref> و همان کس است که آن حضرت بر او سلام فرستاده و وصیت کرده او را به صدق حدیث و اداى [[امانت]].<ref> رجال کشى، ۲/۵۱۴.</ref>
  
ثقه و بسيار جليل القدر است در اصحاب ائمه و از حواريين صادقين عليهماالسلام بشمار مى‌رفت و بسيار محبوب حضرت [[امام صادق]] عليه السلام بوده و حضرت از او رضايت داشته، چون در مقام اطاعت و امتثال امر آن جناب و قبول قول آن حضرت خيلى ثابت قدم بوده. چنان كه روايت است كه وقتى به آن حضرت عرض كرد به خدا سوگند! اگر شما انارى را دو نصف كنى و بگويى كه اين نصف [[حرام]] است و اين نصف [[حلال]]، من شهادت مى‌دهم آن چه را كه گفتى حلال، حلال است و آنچه را كه گفتى حرام، حرام است! حضرت دو مرتبه فرمود: خدا رحمت كند تو را.<ref> رجال كشى، 2/518.</ref>
+
و بالجمله؛ در ایام حضرت صادق علیه السلام، در سال طاعون وفات کرد و بعد از فوت او حضرت صادق علیه السلام براى [[مفضل بن عمر جعفی|مفضل بن عمر]] مرقومه‌اى نوشته که تمام آن ثناء و ترضیه است بر ابن ابى یعفور به کلماتى که دلالت دارد بر جلالت شأن او به مرتبه‌اى که عقل حیرت مى‌کند، از جمله آن کلمات شریفه این است: «وَقُبِضَ -صَلَوات اللّهِ عَلى رُوحِهِ- مَحْمُودَ الاَثَرِ مَشْکورَ السَّعْىِ مَغْفُورا لَهُ مَرْحُوما بِرضَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اِمامِهِ عَنْهُ فبِولادَتى مِنْ رَسُولِ اللّهِ -صلى اللّه علیه و آله و سلم- ما کانَ فِى عَصِرِنا اَحَدٌ اَطْوَعَ للّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاِمامِهِ مِنْهُ فَماَ زالَ کذلِک حَتّى قَبضَهُ اللّهُ اِلَیهِ بِرَحْمَتِهِ وَ صَیرَهُ اِلى جَنَّتِهِ ...».<ref> رجال کشى، ۲/۵۱۸.</ref> او دیده از جهان فروبست - که صلوات خدایش بر او باد - در حالی که افعالش پسندیده، سعیش مشکور، گناهانش بخشوده و به واسطه رضایت خدا و رسول و امامش غرقه در رحمت بود. سوگند به نسبت فرزندی من به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) که در زمان ما فرمانبردارتر از او نسبت به خدا و رسول و امامش یافت نمی شد و همواره بر این شیوه بود تا خدا جان او را به رحمت خود گرفت و به سوی بهشت روانه اش کرد... .
 
 
و روايت است كه آن حضرت فرمود: من نيافتم احدى را كه قبول كند وصيت مرا و اطاعت كند امر مرا مگر عبدالله بن ابى يعفور.<ref> رجال كشى، ص 246.</ref> و او همان است كه دين خود را بر حضرت صادق عليه السلام عرضه كرده.<ref> رجال النجاشى، ص 246.</ref> و همان كس ‍ است آن حضرت بر او سلام فرستاده و وصيت كرده او را به صدق [[حديث]] و اداى امانت.<ref> رجال كشى، 2/514.</ref>
 
 
 
و بالجمله؛ در ايام حضرت صادق عليه السلام، در سال طاعون وفات كرد و بعد از فوت او حضرت صادق عليه السلام براى مفضل بن عمر مرقومه‌اى نوشته كه تمام آن ثناء و ترضيه است بر ابن ابى يعفور به كلماتى كه دلالت دارد بر جلالت شأن او به مرتبه‌اى كه عقل حيرت مى‌كند، از جمله آن كلمات شريفه اين است: «وَقُبِضَ صَلَواتِ اللّهِ عَلى رُوحِهِ مَحْمُودَ الاَثَرِ مَشْكُورَ السَّعْىِ مَغْفُورا لَهُ مَرْحُوما بِرضَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اِمامِهِ عَنْهُ فُبِولادَتى مِنْ رَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله و سلم ما كانَ فِى عَصِرِنا اَحَدٌ اَطْوَعَ للّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاِمامِهِ مِنْهُ فَماَ زالَ كَذلِكَ حَتّى قَبْضَهُ اللّهُ اِلَيْهِ بِرَحْمَتِهِ وَ صَيِّرَهُ اِلى جَنَّتِهِ الخ».<ref> رجال كشى، 2/518.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۴: سطر ۱۲:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال قسمت دوم، باب نهم: در تاريخ حضرت صادق عليه السلام
+
* [[حاج شیخ عباس قمی]]، [[منتهى الآمال (کتاب)|منتهی الآمال]] قسمت دوم، باب نهم: در تاریخ حضرت صادق علیه السلام.
 +
 
 
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]

نسخهٔ ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۹

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب است که برای اینجا مناسب بوده است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


عبدالله ثقه و بسیار جلیل القدر است در اصحاب ائمه، و از حواریین امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بشمار مى‌رفت و بسیار محبوب حضرت امام صادق علیه السلام بوده و حضرت از او رضایت داشته، چون در مقام اطاعت و امتثال امر آن جناب و قبول قول آن حضرت خیلى ثابت قدم بوده است. چنان که روایت است که وقتى به آن حضرت عرض کرد به خدا سوگند! اگر شما انارى را دو نصف کنى و بگویى که این نصف حرام است و این نصف حلال، من شهادت مى‌دهم آن چه را که گفتى حلال، حلال است و آنچه را که گفتى حرام، حرام است! حضرت دو مرتبه فرمود: خدا رحمت کند تو را.[۱]

و روایت است که آن حضرت فرمود: من نیافتم احدى را که قبول کند وصیت مرا و اطاعت کند امر مرا مگر عبدالله بن ابى یعفور.[۲] و او همان است که دین خود را بر حضرت صادق علیه السلام عرضه کرده.[۳] و همان کس است که آن حضرت بر او سلام فرستاده و وصیت کرده او را به صدق حدیث و اداى امانت.[۴]

و بالجمله؛ در ایام حضرت صادق علیه السلام، در سال طاعون وفات کرد و بعد از فوت او حضرت صادق علیه السلام براى مفضل بن عمر مرقومه‌اى نوشته که تمام آن ثناء و ترضیه است بر ابن ابى یعفور به کلماتى که دلالت دارد بر جلالت شأن او به مرتبه‌اى که عقل حیرت مى‌کند، از جمله آن کلمات شریفه این است: «وَقُبِضَ -صَلَوات اللّهِ عَلى رُوحِهِ- مَحْمُودَ الاَثَرِ مَشْکورَ السَّعْىِ مَغْفُورا لَهُ مَرْحُوما بِرضَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اِمامِهِ عَنْهُ فبِولادَتى مِنْ رَسُولِ اللّهِ -صلى اللّه علیه و آله و سلم- ما کانَ فِى عَصِرِنا اَحَدٌ اَطْوَعَ للّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاِمامِهِ مِنْهُ فَماَ زالَ کذلِک حَتّى قَبضَهُ اللّهُ اِلَیهِ بِرَحْمَتِهِ وَ صَیرَهُ اِلى جَنَّتِهِ ...».[۵] او دیده از جهان فروبست - که صلوات خدایش بر او باد - در حالی که افعالش پسندیده، سعیش مشکور، گناهانش بخشوده و به واسطه رضایت خدا و رسول و امامش غرقه در رحمت بود. سوگند به نسبت فرزندی من به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) که در زمان ما فرمانبردارتر از او نسبت به خدا و رسول و امامش یافت نمی شد و همواره بر این شیوه بود تا خدا جان او را به رحمت خود گرفت و به سوی بهشت روانه اش کرد... .

پانویس

  1. رجال کشى، ۲/۵۱۸.
  2. رجال کشى، ص ۲۴۶.
  3. رجال النجاشى، ص ۲۴۶.
  4. رجال کشى، ۲/۵۱۴.
  5. رجال کشى، ۲/۵۱۸.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه