سرزنش: تفاوت بین نسخهها
سطر ۹۴: | سطر ۹۴: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * محمد سودی، سرزنش، | + | * محمد سودی، سرزنش، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 30 اردیبهشت 1391. |
[[رده:اخلاق اجتماعی]] | [[رده:اخلاق اجتماعی]] | ||
[[رده:صفات ناپسند]] | [[رده:صفات ناپسند]] |
نسخهٔ ۷ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۶
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
سرزنش که در زبان عربی از آن به ملامت، تعییر، عذل و مذمت تعبیر میشود در لغت به معنای بدگویی از کسی یا چیزی[۱] و یا گفتن بدیهای کسی یا چیزی است.[۲] در روایات و کتابهای اخلاقی نیز به دلیل روشن بودن این معنا، تعریف خاصی از سرزنش صورت نگرفته و همین معنای لغوی مدنظر واقع شده است.
محتویات
اقسام سرزنش
1. سرزنش سازنده
سرزنش را میتوان به چاقوی دولبهای تشبیه نمود که هم دارای جنبههای مثبت است و هم دارای اثرات منفی؛ از اینرو ضروری است در مرحلهی نخست، سرزنشهای سازنده و بجا از سرزنشهای ویرانگر و نابجا شناخته شده و متمایز شود تا راه استفاده صحیح از این ابزار مشخص گردد.
- انتقاد از عمل ناپسند به جای سرزنش اشخاص:
در سیره و روش معصومین علیهم السلام بیش از آن که اشخاص مورد سرزنش قرار گیرند، صفتها و شیوههای نادرستی که در شخص یا جامعه مرسوم و شایع میشد، مورد ملامت و سرزنش قرار میگرفت. برای همین در سخنان و کلمات معصومین علیهم السلام بسیار مشاهده میشود که روشها و رفتارهای ناپسند بدون در نظر گرفتن این که چه کسی آن را انجام میدهد، مورد نکوهش واقع شدهاند.
با این روش، سرزنشکننده این امر را به سرزنششونده یا سرزنششوندگان القاء میکند که مقصود از سرزنش، تخریب شخصیت فرد یا جامعه نیست بلکه پرهیز دادن از این صفت زشت و ناپسند یا روش نادرست است و اینچنین رفتاری در هر کس باشد لایق سرزنش خواهد بود.
- سرزنش نکردن در حضور دیگران:
از دیگر روشهای صحیح سرزنش، یادآوری کاستیها در خفا و نهان است؛ چرا که سرزنش در حضور دیگران، چه به قصد اصلاح باشد و چه به قصد آزار، به هر ترتیب موجب مخدوش نمودن شخصیت فرد مقابل خواهد شد و این جزء آدابی است که حتی در باب نصیحت دیگران نیز بدان سفارش شده است.
حضرت على علیه السلام میفرماید: «نصیحت گفتن به فردى در حضور مردم، كوبیدن شخصیت آن فرد است».[۳]
با این همه باید توجه داشت که گاهی رفتار غلط شخص یا گروهی موجب ترویج آن رفتار در میان سایر افراد و الگوبرداری از آن میشود؛ از این رو در برخی موارد سرزنش در میان دیگران و حتی سرزنش گروهی از مردم نیز، ضروری خواهد بود.[۴]
2. سرزنش مخرّب
در حقیقت آنچه که موجب تمایز سرزنش صحیح از سرزنش مخرّب است، نیّت سرزنشکننده میباشد. در سرزنشی که مثبت است و دارای فواید فراوانی است، مقصود سرزنشکننده اصلاح رفتار شخص یا جامعه است و هیچگاه قصد مخدوش کردن چهرهی شخص یا جامعه را ندارد. در فقه اسلامی این روش از مصدایق امر به معروف و نهی از منکر به حساب میآید؛ اما در طرف مقابل سرزنشی زشت و ناپسند است که به قصد آزار و اذیت و تخریب چهرهی شخص مقابل صورت پذیرد و به نوعی سرزنشکننده، خود را مبرّا از چنین اعمالی میبیند؛ این عمل به طور معمول ناشی از خودبزرگبینی است.
امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت میکند که آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند: «(...) مرد را همین عیب بس است که كارهاى زشت دیگران را بنگرد ولى زشتىهاى خود را مشاهده نكند و یا دیگران را در كارهایى نكوهش كند در حالىكه خود آن كار را انجام میدهد(...)».[۵]
البته همانگونه که بیان شد نوع عملکرد نیز در سازندهبودن سرزنشها مؤثّر خواهد بود. بدین ترتیب سرزنش در حضور دیگران، سرزنش عجولانه و بدون آگاهی به اشتباه یا درست بودن رفتارها، سرزنش شخصی به دلیل رفتار اشتباه دیگران، همگی از عملکردهای غلط در نوع سرزنشهاست.[۶]
یادآوری این نکته ضروری است که سرزنش صحیح نیز اگر به صورت مکرّر و مداوم صورت پذیرد، نه تنها به بهبود رفتار منجر نخواهد شد، بلکه به عکس، موجب لجاجت در ارتکاب به کارهای زشت گذشته و نفرت از رفتارهای صحیح است. بنابراین سرزنشی مؤثر خواهد بود که همراه با تشویقهای مناسب باشد.[۷]
وظیفهی سرزنشکننده
اگر کسی با سرزنش قصد اصلاح دیگری را دارد، باید به نکاتی که بیان شد، توجه داشته باشد؛ یعنی سعی کند به دور از چشم دیگران باشد، بداند که عمل فرد مقابل در نظر عقل یا شرع مردود بودهاست، بداند که وی عامل این رفتار بودهاست نه دیگری و سعی نماید که به او بفهماند که هدفش اصلاح رفتار است، نه تخریب شخصیّت. اما اگر کسی به قصد آزار و اذیّت به سرزنش دیگران اقدام میکند باید بداند که خداوند به سزای این عملش، در دنیا و آخرت او را مورد سرزنش دیگران قرار خواهد داد. [۸]
امام خمینی در این رابطه میفرماید: «شیخ جلیل ما، عارف كامل، شاه آبادى روحى فداه، مىفرمودند: تعییر به كافر نیز نكنید در قلب، شاید نور فطرتش او را هدایت كند و این تعییر و سرزنش كار شما را منجر به سوء عاقبت كند. امر به معروف و نهى از منكر غیر از تعییر قلبى است بلكه مىفرمودند: كفّارى كه معلوم نیست با حال كفر از این عالم منتقل شدند لعن نكنید، شاید در حال رفتن هدایت شده باشند و روحانیت آنها مانع از ترقیات شما شود».[۹]
شیوهی اصلی مبارزه با این آفت، از بین بردن عامل اصلی آن یعنی غرور و خودپسندی و خودبزرگبینی است. این صفت زشت و ناپسند نه تنها عامل سرزنشهای زشت و زننده است بلکه میتوان گفت: عامل تمامی رفتارهای زنشت و ناپسند در انسانهاست.
وظایف سرزنششونده
أ) پذیرش:
کسی که دیگری را سرزنش میکند از سه حال خارج نیست:
- در گفتارش راستگوست و قصدش دلسوزى و خیرخواهى است.
- راستگوست ولى قصد آزار دارد.
- دروغگوست.
در صورت اول سرزنششونده باید ممنون و سپاسگزار چنین شخصی باشد؛ زیرا ایرادات و عیوبی را که ممکن است از آنها غفلت شود، یادآوری میکند و حتی گاهی ممکن است که رفتار ناپسندی در نزد برخی نیکو دانسته شود که با سرزنش سازنده، این آگاهی به فرد سرزنششونده داده میشود که در نگاه خویش تجدیدنظر نماید. ایوب بن نوح میگوید: امام علیالنّقى علیه السلام به بعضى از دوستان ما نوشت: «فلانى را عتاب كن و به او بگو: وقتى كه خدا براى بندهاى خیر و خوبى مىخواهد، اگر او مورد عتاب قرار گیرد وى عتاب را مىپذیرد و متنبّه مىگردد».[۱۰]
در صورت دوم نیز، اگرچه فرد مقابل به قصد آزار و اذیت شروع به سرزنش مینماید، اما چون در گفتارش صادق است باید که سخنانش را پذیرفت و از آن استفادهی لازم را نیز نمود. نکوهشگر نیز با نیّت بدی که دارد، دین خود را تباه نموده است. بنابراین سرزنششونده نباید از خیری که به او میرسد و شرّی که دشمنش گرفتار آن میگردد، ناراحت و دلگیر باشد.
اما اگر نکوهشکننده به دروغ رفتاری را به کسی نسبت داده و با این تهمت شروع به سرزنش مینماید، در این حال بهتر است کسی که سرزنش میشود، به جای آماده نمودن خود برای ملامت و نکوهش این شخص، به دو نکته بیندیشد و ذهن خود را درگیر مقابله با او ننماید و از این راه به آرامشی روانی دست پیدا نموده و استفادهی لازم را از این وضعیت ببرد:
1. اگر چنین عیبی در او نیست، عیبهای فراوان دیگری در او وجود دارد که خداوند آنها را از اینگونه اشخاص پنهان نموده است و باید شکرگزار خدا باشد که آنها را آگاه به این عیبها و ایرادات ننمود و شرّ چنین افرادی را با تهمتی که بعدها، برای دیگران نیز دروغ بودن آن آشکار میشود، دفع نمود.
2. در آخرت بسزای این تهمت از پاداش خوبیهایی که تهمت زننده داشته به کسی که به دروغ مورد اتهام واقع شده است داده میشود و اگر حسناتی ندارد از آلودگیهای سرزنششونده پاک شده و در نامهی اعمال تهمت زننده نوشته میشود؛ در این صورت چرا باید از کسی دلگیر شد که نامهی اعمال را پاک و مملو از خوبیها میکند؟[۱۱]
ب) پیشگیری:
اگر کسی بسیار مورد سرزنش قرار میگیرد و تاب و توان پذیرش سرزنشها را ندارد، برای اینکه خود را از این مسیر نجات دهد. باید از کارها و اعمالی که موجبات سرزنش دیگران را فراهم میآورد، فاصله گیرد. در روایتی آمده است که خساست و دروغگویی دستآویزی برای سرزنش دیگران است.[۱۲]
امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: «یا على! هشت نفرند كه اگر مورد اهانت واقع شوند، كسى را جز خود سرزنش نكنند:
- آنكه ناخوانده به مهمانى رود.
- كسى كه به صاحب خانه فرمان دهد.
- كسى كه از دشمنانش درخواست خیر و خوبی كند.
- كسى كه از افراد پست خواهان بخششی باشد.
- كسى كه میان دو نفری که در حال رازگویی به یکدیگر هستند، داخل شود در حالی که آنها قصد باخبر کردن او به اسرارشان را ندارند.
- كسى كه شأن پادشاه و سلطان را سبك شمارد.
- كسى كه در مجلسى بنشیند كه اهل آن نیست.
- آن کس كه سخنى به كسى گوید كه از او نمىشنود.[۱۳]
اگر در این موارد تأمّل شود، جملگی از آداب اجتماعی و دستورات عقلی و عرفی است؛ یعنی اگر کسی مراعات آداب اجتماعی را ننماید و یا دستورات عقلی را ملاحظه نکند، در معرض سرزنشها و اهانتهای دیگران قرار دارد.
ج) متأثّر نشدن
با مراعات نکات گذشته باز هم نمیشود فردی را پیدا نمود که مورد سرزنش دیگران واقع نشود؛ زیرا در دنیا نمیتوان هیچ عملی را نام برد که به مذاق همهی انسانها خوش آید؛ از این رو انسان هر گونه که رفتار نماید، در نظر عدّهای آن عمل سزاوار نکوهش و سرزنش خواهد بود. لقمان حکیم به فرزندش سفارش میکرد که: «به ستایشهای دیگران دلخوش نباش و از سرزنش آنها نیز غمگین مشو؛ چون جلب رضایت مردم به تمام معنا امكان ندارد».[۱۴]
در روایت است كه حضرت موسى علیه السلام به خداوند متعال عرض كرد: «خداوندا! زبان اعتراض مردم را از من برطرف كن كه اینها مرا مذمت و نكوهش مىكنند. (...) چنین گفته شده كه خداوند به حضرت موسى علیه السلام وحى كرد كه اى موسى علیه السلام این كار را براى خود نیز ننمودهام، آیا انتظار دارى كه در حق تو انجام دهم؟ موسى علیه السلام عرض كرد: خوشنودم كه به تو تأسى داشته باشم».[۱۵]
اگر پذیرفته شد که در این دنیا برای هیچکس گریزی از سرزنش عدّهای نیست، در این صورت انسان باید تنها به دستورات عقل و شرع عمل نموده و از ملامت ملامتکنندگان در این راه هراسی به خود راه ندهد. خداوند متعال در توصیف مردمی که دوستشان دارد، میفرماید: «آنها در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند».[۱۶]
یکی از راههای مؤثّر در ناراحت نشدن از سرزنش دیگران، بریدن طمع از آنان است. اگر کسی چشم طمع به مال یا مقامی که از سوی دیگران به وی خواهد رسید، نداشته باشد؛ سرزنش چنین شخصی در او بیتأثیر خواهد بود.[۱۷]
پانویس
- ↑ فراهیدى، خلیل؛ كتاب العین، قم، انتشارات هجرت، 1410ق، چ دوم، ج2، ص99 و ج8، ص179 و 343 و راغب اصفهانى؛ حسین، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، دمشق، انتشارات دارالعلم الدارالشامیّه، 1412ق، چ اول، ص596 و 751 و ابن منظور، محمد؛ لسان العرب، بیروت، انتشارات دارصادر، 1414ق، چ سوم، ج11، ص437 و ج12، ص220 و 557.
- ↑ معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، انشارات امیرکبیر، 1384ش، ج3، ص3976.
- ↑ فلسفى، محمدتقى؛ روایات تربیتى، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1368، ج1، ص113 و 242 و 303.
- ↑ سید رضی، محمد؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، قم، انتشارات مشهور، 1379، چ اول، صص 119 و 121 و 179 و 229 و 247 و...
- ↑ کلینی، یعقوب؛ کافی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1365، چ چهارم، ج2، 459-460.
- ↑ آمدى، عبدالواحد؛ تصنیف غررالحكم و دررالكلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1366ش، چ اول، ص479، ح11004 و فلسفی، پیشین، ص114-115.
- ↑ مطهرى، مرتضی؛ مجموعهآثار، تهران، انتشارات صدرا، ج16، ص160.
- ↑ کلینی، یعقوب؛ اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوى، تهران، انتشارات كتاب فروشى علمیه اسلامیه، [بی تا]، چ اول، ج4، ص58، باب سرزنش.
- ↑ امام خمینی، روح الله؛ شرح چهل حدیث، تهران، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373، چ پنجم، ص67.
- ↑ شیخ حرّعاملی، محمد؛ آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه ابواب العشرة از كتاب حج وسائل الشیعه)، ترجمه محمدعلى فارابى یعسوب عباسى على كمر، مشهد، انتشارات آستان قدس، 1380ش، چ پنجم، ص26.
- ↑ ر.ک: فیض کاشانی، ملامحسن؛ راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمدصادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوى، چ اول، 1372ش، ج6، ص191-193.
- ↑ ابن شعبه حرانی، پیشین، ص83.
- ↑ شیخ صدوق، محمد؛ الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1362ش، چ اول، ج2، ص410.
- ↑ ر.ک: مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار (ترجمه جلد 67 و 68)، ترجمه سید ابوالحسن موسوى همدانى، تهران، انتشارات كتابخانه مسجد ولى عصر، (بی تا)، چ اول، ج2، ص352-353.
- ↑ مجلس، پیشین، ص353.
- ↑ سوره مائده/54.
- ↑ فیض کاشانی، پیشین، ص193-194.
منابع
- محمد سودی، سرزنش، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 30 اردیبهشت 1391.