مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

قیامت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (7پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
 
(۲۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
  
در ميان كتب آسمانى، [[قرآن كريم]] تنها كتابى است كه از روز «رستاخيز» به تفصيل سخن رانده و در عين اين كه تورات نامى از اين روز به ميان نياورده و انجيل جز اشاره مختصرى ننموده در قرآن كريم در صدها مورد با نامهاى گوناگون، روز رستاخيز را ياد كرده و سرنوشتى را كه جهان و جهانيان در اين روز دارند، گاهى به اجمال و گاهى به تفصيل بيان نموده است.
+
روز قیامت یا روز رستاخیز در اصطلاح [[علوم اسلامی]] به زمانی اطلاق می شود که حیات دنیایی بشر به پایان رسیده و بعد از وقوع حوادث هول انگیز همه انسانها از اولین و آخرین در پیشگاه [[خداوند]] برای حسابرسی اعمال حاضر می شوند.  
  
و بارها تذكر داده كه ايمان به روز جزا (روز رستاخيز) همتراز ايمان به خدا و يكى از اصول سه گانه اسلام است كه فاقد آن (منكر معاد) از آيين اسلام خارج و سرنوشتى جز هلاكت ابدى ندارد.
+
==اهمیت موضوع قیامت==
 +
اعتقاد به [[معاد]] و قیامت یکى از ارکان [[اسلام]] و بنا بر تحقیق بعضى از محققین در حدود هزار و هفتصد [[آیه|آیه]] از [[قرآن|قرآن مجید]] راجع به قیامت و ثواب و عقاب و بازگشت اعمال است، بدین طریق نزدیک به یک سوم قرآن در بیان قیامت می باشد.<ref>قاموس قرآن ج۶ ص۵۴</ref>
  
و حقيقت امر نيز همين است، زيرا اگر از جانب خدا حسابى در كار و جزاء و پاداشى در پيش نباشد، دعوت دينى كه مجموعه‌اى از فرمان ها خدا و اوامر و نواهى اوست، كمترين اثرى در بر نخواهد داشت و وجود و عدم دستگاه نبوت و تبليغ در اثر، مساوى خواهد بود بلكه عدم آن بر وجودش رجحان خواهد داشت زيرا پذيرفتن دين و پيروى از مقررات شرع و آيين، خالى از كلفت و سلب آزادى نيست و در صورتى كه متابعت آن اثرى در بر نداشته باشد هرگز مردم زير بار آن نخواهند رفت و از آزادى طبيعى دست‌ بر نخواهند داشت.
+
==نامها و اوصاف قیامت در قرآن==
 +
مهمترین نامها و اوصاف قیامت در [[قرآن]] عبارتند از:
  
و از اينجا روشن مى‌شود كه اهميت تذكر و يادآورى روز رستاخيز، معادل با اهميت اصل دعوت دينى است.
+
یوم الساعة، یوم القیامة، الیوم الاخر، یوم الحساب، یوم الدین، یوم الجمع، یوم الفصل، یوم الخروج، یوم الموعود، یوم الخلود، یوم عظیم، یوم الحسرة، یوم التغابن، یوم التناد، یوم التلاق، یوم ثقیل، یوم الازفة، یوم عسیر، یوم الیم، یوم الوعید، یوم الحق، یوم مشهود، یوم الوقت المعلوم، یوما عبوسا قمطریرا، یوم البعث (یوم یبعثون).<ref>پرسمان قرآنی معاد, سید علی هاشمی</ref>
  
و هم از اينجا روشن مى‌شود كه ايمان به روز جزاء مهمترين عاملى است كه انسان را به ملازمت [[تقوا]] و اجتناب اخلاق ناپسنديده و گناهان بزرگ وادار مى‌كند چنانكه فراموش ساختن يا ايمان نداشتن به آن، ريشه اصلى هر بزه و گناهى است. خداى متعال در كتاب خود مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب»}}؛<ref>[[سوره ص]]، آيه 26.</ref> كسانى كه از راه خدا بيرون رفته و گمراه مى‌شوند، براى ايشان عذابى است ‌سخت در مقابل اين كه روز حساب را فراموش كردند.
+
==حوادث قیامت==
 +
با آغاز قیامت حوادثی پی در پی اتفاق می افتاد. [[قرآن|قرآن کریم]] این حوادث را اینگونه ترسیم می کند:
  
چنان كه پيداست در آيه كريمه، فراموشى روز حساب منشا هر گمراهى گرفته شده است. تامل در آفرينش انسان و جهان و همچنين در غرض و هدف شرايع آسمانى در پيش بودن چنين روزى (روز رستاخيز) را روشن مى‌سازد.
+
'''زمین و کوهها و دریاها:'''
  
ما وقتى در كارهايى كه در آفرينش تحقق مى‌پذيرد، دقيق مى‌شويم. مى‌بينيم كه هيچ كارى (كه به طور ضرورت به نوعى از حركت نيز مشتمل است) بدون غايت و هدف ثابت انجام نمى‌يابد و هرگز خود كار به طور اصالت و استقلال مقصود و مطلوب نيست ‌بلكه پيوسته مقدمه هدف و غايتى است و به پاس آن مطلوب مى‌باشد حتى در كارهايى كه به نظر سطحى بى غرض شمرده مى‌شوند مانند افعال طبيعى و بازي هاى بچگانه و نظاير آنها اگر به دقت نگاه كنيم غايت ها و غرض هايى مناسب نوع كار مى‌يابيم چنانكه در كارهاى طبيعى كه عموماً از قبيل حركت مى‌باشد غايتى كه حركت‌ به سوى آن است غايت و غرض آن است و در بازي هاى بچگانه مناسب نوع بازى غايتى است ‌خيالى و وهمى كه مطلوب از بازى همانا رسيدن بدان است.
+
در زمین، زلزله عظیمی پدید می آید<ref>زلزال:۱/ حجّ: ۱/ واقعه:۴/</ref> و آنچه در اندرون آن است بیرون می ریزد<ref>زلزال:۲/ انشقاق:۴.</ref> و اجزای آن، متلاشی می گردد،<ref>الحاقّه:۱۴ / فجر:۲۱.</ref> و دریاها شکافته می شوند،<ref> تکویر:۶/ انفطار:۳</ref> و کوه ها به حرکت درمی آیند<ref> کهف: ۴۷/ نحل:۸۸/ طور:۱۰/ تکویر: ۲. </ref> و در هم کوبیده می شوند<ref>الحاقّه:۴ . واقعه:۵.</ref>  و مانند تلّ شنی می گردند<ref>مزّمل: ۱۴.</ref> و سپس به صورت پشم حلاّجی شده درمی آیند<ref> معارج:۹ / قارعه: ۵.</ref>  و آنگاه در فضا پراکنده می شوند.<ref> طه: ۱۰۷.۱۰۵ / مرسلات:۱۰.</ref>
  
البته آفرينش انسان و جهان، كار خداست و خدا منزه است از اين كه كار بيهوده و بى‌هدف انجام دهد و دائما بيافريند و روزى دهد و بميراند و باز بيافريند و روزى دهد و بميراند و همچنين درست كند و به هم زند بى‌اين كه از اين آفرينش غايت ثابتى را بخواهد و غرض پا برجايى را تعقيب كند.
+
'''آسمان و ستارگان:'''
  
پس ناچار براى آفرينش جهان و انسان، هدف و غرض ثابتى در كار است و البته سود و فائده آن به خداى بى‌نياز نخواهد برگشت و هر چه باشد به سوى آفريده‌ها عايد خواهد شد، پس بايد گفت كه جهان و انسان به سوى يك آفرينش ثابت و وجود كاملترى متوجهند كه فنا و زوال نپذيرد.
+
ماه<ref>القیامه:۸</ref> و خورشید<ref> تکویر:۱.</ref> و ستارگان عظیمی که بعضی از آن ها میلیون ها بار از خورشید ما بزرگ تر و پر فروغ تر است به تیرگی و خاموشی می گرایند،<ref>تکویر: ۲.</ref> و نظم حرکت آن ها به هم می خورد،<ref>انفطار:۲ </ref> و از جمله ماه و خورشید به هم می پیوندند<ref>القیامه:۹.</ref> و آسمانی که همچون سقف محفوظ و محکمی بر این جهان، احاطه کرده است سست و متزلزل می شود<ref>طور:۱ / الحاقّه: ۱۶.</ref> و می شکافد و از هم می درد<ref>الرحمن:۳۷ / مزّمل:۱۸ / مرسلات:۹ / نبأ:۱۹/ انفطار:۱/ انشقاق:۱.</ref> و طومار آن در هم می پیچد<ref>انبیاء:۱۰۴/ تکویر: ۱۱.</ref> و اجرام آسمانی به صورت فلزّ مذابی درمی آیند<ref>معارج: ۸.</ref> و فضای جهان پر از دود و ابر می شود.<ref>فرقان:۲۵ / دخان:۱۰.</ref>
  
و نيز وقتى كه از نظر تربيت دينى در حال مردم دقيق مى‌شويم مى‌بينيم كه در اثر راهنمائى خدايى و تربيت دينى، مردم به دون گروه نيكوكاران و بدكاران منقسم مى‌شوند، با اين حال در اين نشاه زندگى تميز و امتيازى در كار نيست ‌بلكه بالعكس و على الاغلب پيشرفت و موفقيت از آن بدكاران و ستمكاران مى‌باشد و نيكوكارى توام با گرفتارى و بدگذرانى و هر گونه محروميت و ستمكشى مى‌باشد.
+
'''نفخ صور اول یا شیپور مرگ:'''
  
در اين صورت، مقتضاى عدل الهى آن است كه نشاه ديگرى وجود داشته باشد كه در آن نشاه هر يك از دو دسته نامبرده جزاى عمل خود را بيابند و هر كدام مناسب حال خود زندگى كنند. خداى متعال در كتاب خود به اين دو حجت اشاره نموده مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«و ما خلقنا السموات والارض و ما بينهما لاعبين ما خلقناهما الا بالحق ولكن اكثرهم لايعلمون»}}؛<ref>[[سوره دخان]]، آيه 38.</ref> ما آسمان و زمين و آنچه را كه در ميان آنهاست ‌بيهوده نيافريديم (آنها را جز به حق و از روى حكمت و مصلحت‌ خلق نكرديم ولكن اكثر اين مردم آگاه نيستند) (اين احتمال دور از خرد، گمان كسانى است كه به خدا كافر شدند، واى به حال اين كافران از آتش كه به كفار وعده داده شده! آيا ما كسانى را كه ايمان آوردند و كارهاى نيك كردند مانند كسانى قرار خواهيم داد كه در زمين افساد مى‌كنند؟ يا پرهيزكاران را مانند اهل فجور قرار خواهيم داد؟
+
در چنین اوضاع و احوالی است که شیپور [[مرگ]]، نواخته می شود و همه موجودات زنده زمین می میرند<ref>زمر: ۶۸/ الحاقّه: ۱۳/ یس: ۴۹.</ref> و در جهان طبیعت، اثری از حیات نمی ماند، و وحشت و اضطراب، بر جانها سایه می افکند<ref> نمل: ۸۹.۸۷.</ref> مگر کسانی که از حقایق و اسرار هستی دلهای آنان غرق معرفت و محبّت الهی است.
  
و در جاى ديگر كه هر دو حجت را در يك آيه جمع نموده، مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«ام حسب الذين اجترحوا السيئآت ان نجعلهم كالذين آمنوا و عملواالصالحات سواء محياهم و مماتهم ساء ما يحكمون و خلق الله السموات والارض بالحق ولتجزى كل نفس بما كسبت و هم لايظلمون}}.<ref>[[سوره جاثيه]]، آيه 21 و 22.</ref>؛ آيا كسانى كه به جرم و جنايت ها پرداخته‌اند، گمان‌ مى‌برند كه ما آنان را مانند كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده‌اند قرار خواهيم داد؟ به طورى كه زندگى و مرگشان برابر باشد، بد حكمى است كه مى‌كنند! خدا آسمان ها و زمين را آفريد به حق (نه بيهوده) و براى اين كه هر نفس به آنچه با عمل خود كسب كرده جزا داده شود بى‌اين كه به مردم ستم شود.
+
'''نفخ صور دوم یا شیپور حیات:'''
  
'''بيان ديگر'''
+
سپس جهان دیگری که قابلیّت بقاء و ابدّیت داشته باشد، بر پا می شود،<ref>ابراهیم:۴۸/ زمر: ۶۷/ مریم: ۳۸/ ق: ۲۲.</ref> و صحنه گیتی با نور الهی روشن می گردد،<ref>زمر: ۶۹.</ref> و شیپور حیات به صدا درمی آید<ref>زمر:۶۸ / کهف:۹۹/ ق: ۲۰ و ۴۲ / نبأ: ۱۸ / نازعات:۱۳/ مدّثر:۸ / صافّات:۱۹.</ref> و همه انسان ها (بلکه حیوانات نیز)<ref>انعام:۳۸/ تکویر:۵.</ref> در یک لحظه، زنده می شوند<ref>کهف:۴۷/ نحل: ۷۷/ قمر:۵۰/ نبأ: ۱۸.</ref> و سراسیمه و هراسان همانند ملخ ها و به صورت پروانگانی که در هوا منتشر می شوند<ref>قارعه:۴ / قم:۷.</ref> و با سرعت،<ref>ق:۴۴ / معارج: ۴۳.</ref> محضر الهی روانه می گردند<ref>یس:۵۱ / مطفّفین:۳۰/ القیامه: ۱۲ و ۳۰.</ref> و همگی در صحنه عظیمی فراهم می آیند<ref>کهف:۹۹ / تغابن:۹ / نساء:۸۷/ انعام:۱۲ / آل عمران:۹ / هود:۱۰۳.</ref> و غالباً می پندارند که توقّفشان در [[برزخ|عالم برزخ]] به اندازه یک ساعت یا یک روز و یا چند روز بوده است.<ref>روم:۵۵/ نازعات: ۴۶ / یونس:۴۵/ اسراء: ۵۲ / طه: ۱۰۴.۱۰۳/ مؤمنون:۱۱۳.</ref>
  
در بحث ظاهر و باطن [[قرآن]] در بخش دوم كتاب اشاره كرديم كه معارف اسلامى در قرآن كريم، از راههاى گوناگون بيان شده است و راههاى نامبرده به طور كلى به دو طريق ظاهر و باطن منقسم مى‌شود.
+
'''ظهور حکومت الهی و انقطاع سببها و نسبها:'''
  
بيان از طريق ظاهر بيانى است كه مناسب سطح افكار ساده عامه مى‌باشد به خلاف طريق باطن كه اختصاص به خاصه دارد و با روح حيات معنوى درك مى‌شود.
+
در آن عالم حقایق آشکار می شود<ref>ابراهیم:۲۱ / العادیات:۱۰/ الطارق:۹/ ق:۲۲/ الحاقّه: ۱۸.</ref> و حکومت و سلطنت الهی، ظهور تامّ می یابد<ref>حجّ:۶۵/ فرقان:۲۶/ غافر:۱۶/ انفطار:۱۹.</ref> و چنان هیبتی بر خلایق، سایه می افکند که هیچ کس را یارای بلند سخن گفتن نیست،<ref>هود:۱۰۵/ طه: ۱۰۸ و ۱۱۱/ نبأ:۳۸.</ref> و هر کسی به فکر سرنوشت خویش است و حتّی فرزندان از پدر و مادر، و خویشان و نزدیکان از یکدیگر، فرار می کنند،<ref>عبس: ۳۷.۳۴/ شعراء:۸۸/ معارج:۱۴.۱۰/ لقمان:۳۳.</ref> و اساساً رشته نسب ها و سبب ها می گسلد و دوستی هایی که بر پایه منافع و معیارهای دنیوی و شیطانی بوده تبدیل به دشمنی می گردد،<ref>زخرف:۶۷.</ref> و حسرت و پشیمانی از تقصیرهای گذشته، دلها را فرا می گیرد.<ref>انعام:۳۱ مریم:۳۹/ یونس:۵۴.</ref>
  
بيانى كه از طريق ظاهر سرچشمه مى‌گيرد خداى متعال را فرمانرواى على الاطلاق جهان آفرينش معرفى مى‌كند كه سراسر جهان ملك اوست، خداوند جهان [[فرشتگان]] بسيار بيرون از شمار آفريد كه فرمانبران و مجريان اوامرى هستند كه به هر سوى جهان صادر مى‌فرمايد و هر بخش از آفرينش و نظام آن ارتباط به گروه خاصى از فرشتگان دارد كه موكل آن بخش هستند.
+
'''محکمه عدل الهی:'''
  
نوع انسان از آفريدگان و بندگان او هستند كه بايد از اوامر و نواهى او پيروى و فرمانبردارى كنند و پيغمبران حاملان پيام ها و آورنده شرايع و قوانين او هستند كه به سوى مردم فرستاده و جريان آنها را خواسته است. خداى متعال از اين روى كه به [[ايمان]] و اطاعت، وعده ثواب و پاداش نيك داده و به كفر و معصيت، وعيد عقاب و سزاى بد داده و چنانكه فرموده، خلف وعده نخواهد نمود و از اين روى كه عادل است و مقتضاى عدل او اين است كه در نشاه ديگرى دو گروه نيكوكاران و بدكاران را كه در اين نشاه، موافق خوبى و بدى خود زندگى نمى‌كنند از هم جدا كرده خوبان را زندگى خوب و گوارا و بدان را زندگى بد و ناگوار عطا نمايد.
+
آنگاه دادگاه [[عدل الهی]]، تشکیل می شود و اعمال همه بندگان حاضر می گردد<ref>آل عمران:۳۰/ تکویر:۱۴ / اسراء:۴۹.</ref> و [[نامه اعمال|نامه های اعمال]]، توزیع می شود<ref>اسراء: ۱۴.۱۳ و ۷۱/ الحاقّه: ۱۹و۲۵ / انشقاق: ۷و۱۰.</ref> و انتساب هر کاری به فاعل آن، چنان آشکار است که دیگر نیازی نیست که از کسی بپرسند چه کرده ای؟<ref>الرحمن: ۳۹.</ref> در این دادگاه، [[فرشتگان]] و [[پیامبران|پیامبران]] و برگزیدگان خدا به عنوان شهود حضور دارند<ref>زمر:۶۹/ بقره:۱۴۳/ آل عمران:۱۴۰/ نساء:۴۱ / هود:۱۸/ حجّ:۷۸/ ق:۲۱.</ref> و حتّی دست و پاها و پوست بدن ها گواهی می دهد<ref>نور:۲۴/ یس:۶۵/ فصّلت: ۲۱.۲۰.</ref> و حساب همه مردم به دقّت، رسیدگی و با میزان الهی، سنجیده می شود<ref>اعراف:۹.۸ / انبیاء:۴۷/ مؤمنون: ۱۰۳.۱۰۲/ قارعه: ۸.۶ .</ref> و براساس [[عدل]] و قسط درباره ایشان داوری می گردد،<ref>یونس: ۵۴ و ۹۳/ جاثیه:۱۷/ نحل:۷۸/ زمر: ۶۹.۷۵.</ref> و هر کس نتیجه سعی و کوشش خود را می یابد،<ref>النجم:۴۱.۴۰ / بقره:۲۸۱و۲۸۶/ آل عمران: ۲۶و۱۶/ انعام:۷۰/ هود:۱۱۱/ ابراهیم:۵۱/ طه:۱۵ /غافر:۱۷/ جاثیه:۲۲/ طور:۲۱/ مدّثر:۳۸/ یس: ۵۴.</ref> و به نیکوکاران، ده برابر پاداش داده می شود،<ref>انعام:۱۶۰.</ref> و هیچ کس بار دیگری را نمی کشد،<ref>النجم:۳۹/ انعام:۱۴۶/ فاطر:۱۸ /زمر:۷.</ref> امّا کسانی که دیگران گمراه کرده اند علاوه بر گناهان خودشان، معادل گناهان گمراه شدگان را نیز بردوش می کشند.<ref>النحل:۲۵/ عنکبوت:۱۴. ضمناً از اینجا می توان حدس زد که کسانی هم که موجب هدایت دیگران شده اند ثواب مضاعف خواهند داشت چنان که صریحاً در روایات آمده است.</ref> (بدون این که از گناهان آنان کاسته شود) همچنین عوض و بدلی از کسی پذیرفته نمی شود،<ref>بقره:۴۸ و ۱۲۳/ آل عمران:۹۱/ لقمان:۳۳/ مائده:۳۶/ حدید:۱۵.</ref> [[شفاعت]] کسی مقبول نمی گردد<ref>بقره: ۴۸و۱۲۳ و ۲۵۴/ مدّثر:۴۸.</ref> مگر شفاعت کسانی که از طرف خدای متعال، مأذون باشند و براساس معیارهای مرضیّ خدا شفاعت کنند.<ref>انبیاء:۲۸/ بقره:۲۵۵/ یونس:۳/ مریم:۸۷/ طه:۱۰۹/ سبأ:۲۳/ زخرف:۸۶.</ref>
  
خداى متعال به مقتضاى عدل خود و وعده‌اى كه فرموده گروه انسان را كه در اين نشاه مى‌باشند بدون استثنا پس از [[مرگ]] دوباره زنده مى‌كند و به جزئيات اعتقادات و اعمالشان رسيدگى حقيقى مى‌نمايد و ميان ايشان بحق قضاوت و داورى مى‌فرمايد و در نتيجه حق هر ذيحق را به وى مى‌رساند و داد هر مظلومى را از ظالمش مى‌گيرد و پاداش عمل هر كس را به خودش مى‌دهد، گروهى به [[بهشت]] جاودان و گروهى به دوزخ جاودان محكوم مى‌شوند.
+
'''به سوی اقامتگاه ابدی:'''
  
اين بيان ظاهرى قرآن كريم است و البته راست و درست مى‌باشد ولى از موادى كه مولود تفكر اجتماعى انسان است تاليف و تنظيم شده تا فايده‌اش عمومى‌تر و شعاع عملش وسيعتر باشد.
+
سپس حکم الهی اعلام شده<ref>اعراف:۴۴.</ref> نیکوکاران و تبهکاران از یکدیگر جدا می شوند<ref>انفال:۳۷/ روم: ۴۴.۴۳.۱۶.۱۴/ شوری:۷/ هود: ۱۰۸.۱۰۵/ یس:۵۹.</ref> و مؤمنان، روسفید و شاد و خندان به سوی [[بهشت]]،<ref>زمر:۷۳/ آل عمران:۱۰۷/ مریم:۸۵/ القیامه:۴۲.۲۴/ مطفّفین:۲۴/ غاشیه:۸.</ref> و کافران و منافقان، رو سیاه و اندوهگین و با ذلّت و خواری به سوی [[دوزخ]]، روانه می گردند<ref>زمر:۷۱.۶۰/ آل عمران:۱۰۶/ انعام:۱۲۴/ یونس:۲۷/ مریم:۸۶/ طه: ۱۰۱، ۱۲۶.۱۲۴/ ابراهیم:۴۳/ قمر:۸/ معارج:۴۴/ غاشیه:۲/ اسراء:۷۲/ عبس:۴۰.</ref> و همگی از دوزخ، عبور می کنند<ref>مریم: ۷۲.۷۱.</ref> در حالی که از چهره مؤمنان نور می تابد و راهشان را روشن می سازد<ref>حدید:۱۲.</ref> و کافران و [[منافقان]] در تاریکی به سر می برند. منافقانی که در دنیا با مؤمنان، اختلاط داشتند آن ها را صدا می زنند که رو به سو ما کنید تا از نور شما استفاده کنیم، و پاسخ می شنوند که باید برای اکتساب نور، به عقب (به دنیا) برگردید! باز می گویند: مگر ما در دنیا با شما نبودیم؟ و پاسخ می شنوند: چرا، در ظاهر با ما بودید ولی خودتان را گرفتار کردید و دل هایتان دچار شکّ و تردید و قساوت شد و امروز، کارتان یکسره شده و از شما و از کافران، عوضی پذیرفته نمی شود و سرانجام، کافران و منافقان در کام دوزخ فرو می روند.<ref>حدید: ۱۵.۱۳/ نساء: ۱۴۰.</ref>
 
 
كسانى كه در ساحت‌ حقايق جاى پاى و به زبان باطنى قرآن كريم تا اندازه‌اى آشنايى دارند، از اين بيانات مطالبى مى‌فهمند كه بسى بالاتر از سطح فهم ساده و همگانى است و قرآن كريم نيز در خلال بيانات روان خود گاهگاهى به آنچه مقصد باطنى اين بيانات است، گوشه‌اى مى‌زند.
 
 
 
قرآن با اشاره‌هاى گوناگون خود، اجمالاً مى‌رساند كه جهان ‌آفرينش با همه اجزاى خود كه يكى از آنها انسان است، با سير تكوينى خود (كه پيوسته رو به كمال است) به سوى خدا در حركت است و روزى خواهد رسيد كه به حركت‌ خود خاتمه داده، در برابر عظمت و كبرياى خدايى، انيت و استقلال خود را بكلى از دست مى‌دهد.
 
 
 
انسان نيز كه يكى از اجزاى جهان و تكامل اختصاصى وى از راه شعور و علم است، شتابان به سوى خداى خود در حركت مى‌باشد و روزى كه حركت‌ خود را به آخر رسانيد حقانيت و يگانگى خداى بيگانه را عيانا مشاهده خواهد نمود. او خواهد ديد كه قدرت و ملك و هر صفت كمال در انحصار ذات مقدس خداوندى است و از همين راه حقيقت هر شى‌ء چنان كه هست‌ بر وى مكشوف خواهد شد.
 
 
 
اين نخستين منزل از جهان ابديت است، اگر انسان به واسطه [[ايمان]] و عمل صالح در اين جهان ارتباط و اتصال و الفت و انس با خدا و نزديكان او داشته باشد با سعادتى كه هرگز به وصف نمى‌آيد در جوار خداى پاك و صحبت پاكان عالم بالا بسر مى‌برد و اگر به واسطه دلبستگى و پايبندى به زندگى اين جهان و لذايذ گذران و بى‌پايه آن از عالم بالا بريده و انس و الفتى به خداى پاك و پاكان درگاهش نداشته باشد گرفتار عذابى دردناك و بدبختى ابدى خواهد شد.
 
 
 
درست است كه اعمال نيك و بد انسان در اين نشاه گذران است و از ميان مى‌رود ولى صور اعمال نيك و بد در باطن انسان مستقر مى‌شود و هر جا برود همراه اوست و سرمايه زندگى شيرين يا تلخ آينده او مى‌باشد. مطالب گذشته را مى‌توان از آيات ذيل استفاده نمود، خداى متعال مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«ان الى ربك الرجعى»}}؛<ref>[[سوره علق]]، آيه 8.</ref> برگشت مطلقا به سوى خداى توست‌.
 
 
 
و مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«الا الى الله تصير الامور»}}؛<ref>[[سوره شورى]]، آيه 53.</ref> آگاه باشيد همه امور به سوى خدا برمى‌گردد. و مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«والامر يومئذ لله»؛<ref>[[سوره انفطار]]، آيه 19.</ref> امروز امر يكسره از آن خداست‌.
 
 
 
{{متن قرآن|«يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى»}}؛<ref>[[سوره فجر]]، آيه 27-30.</ref> اى نفس كه اطمينان و آرامش يافته‌اى (با ياد خدا) به سوى خداى خود برگرد، در حالى كه خشنودى و از تو خشنود شده پس داخل شو در ميان بندگان من و داخل شو در بهشت من‌.
 
 
 
و در حكايت‌ خطابى كه روز قيامت‌ به بعضى از افراد بشر مى‌شود، مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد»}}؛<ref>[[سوره ق]]، آيه 22.</ref> تو از اين ها كه مشاهده مى‌كنى در غفلت ‌بوده‌اى اينك پرده را از پيش چشمت ‌برداشتيم و در نتيجه چشم تو امروز تيزبين است‌.
 
 
 
در مورد تاويل [[قرآن كريم]] (حقايقى كه قرآن كريم از آنها سرچشمه مى‌گيرد) مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«هل ينظرون الا تاويله يوم ياتى تاويله ‌يقول الذين نسوه من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق فهل لنا من شفعاء فيشفعوا لنا او نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل قد خسروا انفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]، آيه 53.</ref> آيا كسانى كه [[قرآن]] را نمى‌پذيرند، جز تاويل آن چيزى را منتظرند روزى كه تاويلش مشهود مى‌شود، كسانى كه قبلاً آن را فراموش كرده‌اند خواهند گفت: پيغمبران خداى ما، به حق آمدند پس آيا براى ما نيز شفاعت كنندگانى هستند كه براى ما شفاعت كنند يا اين كه برگردانده شويم (به دنيا) و عملى غير از آن عمل كه انجام مى‌داديم، انجام دهيم؟ اينان نفس هاى خود را زيان كردند و افترايى كه مى‌بستند، گم نمودند.
 
 
 
و مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«يومئذ يوفيهم الله دينهم الحق و يعلمون ان الله هو الحق المبين»}}؛<ref>[[سوره نور]]، آيه 25.</ref> در چنين روزى خدا پاداش واقعى ايشان را مى‌دهد و مى‌دانند كه خدا واقعيتى آشكار و بى‌پرده است و بس‌.
 
 
 
و مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه»}}؛<ref>[[سوره انشقاق]]، آيه 6.</ref> اى انسان تو با رنج ‌به سوى خداى خود در كوشش مى‌باشى پس او را ملاقات خواهى كرد.
 
 
 
و مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«من كان يرجوا لقاءالله فان اجل الله لآت}}؛<ref>[[سوره عنكبوت]]، آيه 5.</ref> هر كه ملاقات خدا را اميدوار باشد موقعى را كه خدا براى ملاقات مقرر فرموده خواهد آمد.
 
 
 
و مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا ولا يشرك بعبادة ربه احدا»}}؛<ref>[[سوره كهف]]، آيه 110. </ref> پس هر كه به ملاقات ‌خداى خود اميدوار باشد بايد عمل صالح (كار سزاوار) بكند و در پرستش خداى خود كسى را شريك ننمايد.
 
 
 
و مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى»}}<ref>[[سوره فجر]]، آيه 27-30.</ref>
 
 
 
و مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«فاذا جاءت الطامة الكبرى يوم يتذكر الانسان ما سعى و برزت الجحيم لمن يرى فاما من طغى و آثار الحيوة الدنيا فان الجحيم هى الماوى و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى الماوى»}}؛<ref>[[سوره نازعات]]، آيه 34-41.</ref> وقتى كه بزرگترين داهيه (روز رستاخيز) رسيد روزى كه انسان هر گونه تلاش و كوشش خود را به ياد مى‌آورد و آتشى كه براى عذاب روشن شده آشكار گرديد، (مردم دو گروه مى‌شوند) اما كسى كه طغيان نموده و زندگى دنيا را براى خود انتخاب نمود، آتش نامبرده جايگاه اوست و اما كسى كه از مقام خداى خود ترسيده و نفس خود را از هواى دلخواه ناپسند نهى كرد، بهشت جايگاه اوست و بس‌.
 
 
 
و در بيان هويت جزاى اعمال مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«يا ايها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم انما تجزون ما كنتم تعملون»}}؛<ref>[[سوره تحريم]]، آيه 7.</ref> اى كسانى كه كافر شديد اعتذار مجوييد، امروز (روز رستاخيز) جزايى كه به شما داده مى‌شود همان خود اعمالى است كه انجام مى‌داديد.
 
 
 
'''استمرار و توالى آفرينش'''
 
 
 
اين جهان آفرينش كه مشهود ماست، عمر بى‌پايان ندارد و روزى خواهد رسيد كه بساط اين جهان و جهانيان برچيده شود چنانكه [[قرآن]] همين معنا را تاييد مى‌كند، خداى متعال مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«ما خلقنا السموات والارض و ما بينهما الا بالحق و اجل مسمى»}}؛<ref> [[سوره احقاف]]، آيه 3.</ref> نيافريدم آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان آنهاست مگر بحق و اجل معين (براى مدت محدود و معينى كه نام برده شده است).
 
 
 
و آيا پيش از پيدايش اين جهان فعلى و نسل موجود انسانى، جهان ديگرى آفريده شده و انسانى بوده است؟ آيا پس از برچيده شدن بساط جهان و جهانيان كه [[قرآن كريم]] نيز از آن خبر مى‌دهد، جهان ديگرى به وجود خواهد آمد و انسانى آفريده خواهد شد. پرسش هايى است كه پاسخ صريح آنها را در قرآن كريم نمى‌توان يافت، جز اشاراتى ولى در رواياتى كه از ائمه اهل بيت نقل شده به اين پرسش ها پاسخ مثبت داده شده است.<ref>بحار چاپ كمپانى، ج 14، ص 79.</ref>
 
  
 +
هنگامی که مؤمنان به بهشت نزدیک می شوند درهای آن گشوده می شود و فرشتگان رحمت به استقبال آنان می آیند و با سلام و احترام، مژده سعادت ابدی به ایشان می دهند.<ref>زمر:۷۳/ رعد:۲۲و ۲۴.</ref> و از دیگر سو، هنگامی که کافران و منافقان به دوزخ می رسند درهای آن باز می شود و فرشتگان [[عذاب]]، با خشونت آنان را مورد سرزنش قرار داده به ایشان وعده عذاب ابدی می دهند.<ref>نک: آیت الله مصباح یزدی، آموزش عقاید ۲: ۸۰.۷۵.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
*شیعه در اسلام، علامه سید محمدحسین طباطبایى، صفحه ۱۶۴.
شيعه در اسلام، علامه سيد محمدحسين طباطبايى، صفحه 164.
+
*پرسمان قرآنی معاد، سید علی هاشمی.
 +
*قیامت یا روز حسرت عظیم،علیرضا زکی زاده رنانی.  
  
 
[[رده:معاد]]
 
[[رده:معاد]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 +
[[رده:قیامت]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۲


روز قیامت یا روز رستاخیز در اصطلاح علوم اسلامی به زمانی اطلاق می شود که حیات دنیایی بشر به پایان رسیده و بعد از وقوع حوادث هول انگیز همه انسانها از اولین و آخرین در پیشگاه خداوند برای حسابرسی اعمال حاضر می شوند.

اهمیت موضوع قیامت

اعتقاد به معاد و قیامت یکى از ارکان اسلام و بنا بر تحقیق بعضى از محققین در حدود هزار و هفتصد آیه از قرآن مجید راجع به قیامت و ثواب و عقاب و بازگشت اعمال است، بدین طریق نزدیک به یک سوم قرآن در بیان قیامت می باشد.[۱]

نامها و اوصاف قیامت در قرآن

مهمترین نامها و اوصاف قیامت در قرآن عبارتند از:

یوم الساعة، یوم القیامة، الیوم الاخر، یوم الحساب، یوم الدین، یوم الجمع، یوم الفصل، یوم الخروج، یوم الموعود، یوم الخلود، یوم عظیم، یوم الحسرة، یوم التغابن، یوم التناد، یوم التلاق، یوم ثقیل، یوم الازفة، یوم عسیر، یوم الیم، یوم الوعید، یوم الحق، یوم مشهود، یوم الوقت المعلوم، یوما عبوسا قمطریرا، یوم البعث (یوم یبعثون).[۲]

حوادث قیامت

با آغاز قیامت حوادثی پی در پی اتفاق می افتاد. قرآن کریم این حوادث را اینگونه ترسیم می کند:

زمین و کوهها و دریاها:

در زمین، زلزله عظیمی پدید می آید[۳] و آنچه در اندرون آن است بیرون می ریزد[۴] و اجزای آن، متلاشی می گردد،[۵] و دریاها شکافته می شوند،[۶] و کوه ها به حرکت درمی آیند[۷] و در هم کوبیده می شوند[۸] و مانند تلّ شنی می گردند[۹] و سپس به صورت پشم حلاّجی شده درمی آیند[۱۰] و آنگاه در فضا پراکنده می شوند.[۱۱]

آسمان و ستارگان:

ماه[۱۲] و خورشید[۱۳] و ستارگان عظیمی که بعضی از آن ها میلیون ها بار از خورشید ما بزرگ تر و پر فروغ تر است به تیرگی و خاموشی می گرایند،[۱۴] و نظم حرکت آن ها به هم می خورد،[۱۵] و از جمله ماه و خورشید به هم می پیوندند[۱۶] و آسمانی که همچون سقف محفوظ و محکمی بر این جهان، احاطه کرده است سست و متزلزل می شود[۱۷] و می شکافد و از هم می درد[۱۸] و طومار آن در هم می پیچد[۱۹] و اجرام آسمانی به صورت فلزّ مذابی درمی آیند[۲۰] و فضای جهان پر از دود و ابر می شود.[۲۱]

نفخ صور اول یا شیپور مرگ:

در چنین اوضاع و احوالی است که شیپور مرگ، نواخته می شود و همه موجودات زنده زمین می میرند[۲۲] و در جهان طبیعت، اثری از حیات نمی ماند، و وحشت و اضطراب، بر جانها سایه می افکند[۲۳] مگر کسانی که از حقایق و اسرار هستی دلهای آنان غرق معرفت و محبّت الهی است.

نفخ صور دوم یا شیپور حیات:

سپس جهان دیگری که قابلیّت بقاء و ابدّیت داشته باشد، بر پا می شود،[۲۴] و صحنه گیتی با نور الهی روشن می گردد،[۲۵] و شیپور حیات به صدا درمی آید[۲۶] و همه انسان ها (بلکه حیوانات نیز)[۲۷] در یک لحظه، زنده می شوند[۲۸] و سراسیمه و هراسان همانند ملخ ها و به صورت پروانگانی که در هوا منتشر می شوند[۲۹] و با سرعت،[۳۰] محضر الهی روانه می گردند[۳۱] و همگی در صحنه عظیمی فراهم می آیند[۳۲] و غالباً می پندارند که توقّفشان در عالم برزخ به اندازه یک ساعت یا یک روز و یا چند روز بوده است.[۳۳]

ظهور حکومت الهی و انقطاع سببها و نسبها:

در آن عالم حقایق آشکار می شود[۳۴] و حکومت و سلطنت الهی، ظهور تامّ می یابد[۳۵] و چنان هیبتی بر خلایق، سایه می افکند که هیچ کس را یارای بلند سخن گفتن نیست،[۳۶] و هر کسی به فکر سرنوشت خویش است و حتّی فرزندان از پدر و مادر، و خویشان و نزدیکان از یکدیگر، فرار می کنند،[۳۷] و اساساً رشته نسب ها و سبب ها می گسلد و دوستی هایی که بر پایه منافع و معیارهای دنیوی و شیطانی بوده تبدیل به دشمنی می گردد،[۳۸] و حسرت و پشیمانی از تقصیرهای گذشته، دلها را فرا می گیرد.[۳۹]

محکمه عدل الهی:

آنگاه دادگاه عدل الهی، تشکیل می شود و اعمال همه بندگان حاضر می گردد[۴۰] و نامه های اعمال، توزیع می شود[۴۱] و انتساب هر کاری به فاعل آن، چنان آشکار است که دیگر نیازی نیست که از کسی بپرسند چه کرده ای؟[۴۲] در این دادگاه، فرشتگان و پیامبران و برگزیدگان خدا به عنوان شهود حضور دارند[۴۳] و حتّی دست و پاها و پوست بدن ها گواهی می دهد[۴۴] و حساب همه مردم به دقّت، رسیدگی و با میزان الهی، سنجیده می شود[۴۵] و براساس عدل و قسط درباره ایشان داوری می گردد،[۴۶] و هر کس نتیجه سعی و کوشش خود را می یابد،[۴۷] و به نیکوکاران، ده برابر پاداش داده می شود،[۴۸] و هیچ کس بار دیگری را نمی کشد،[۴۹] امّا کسانی که دیگران گمراه کرده اند علاوه بر گناهان خودشان، معادل گناهان گمراه شدگان را نیز بردوش می کشند.[۵۰] (بدون این که از گناهان آنان کاسته شود) همچنین عوض و بدلی از کسی پذیرفته نمی شود،[۵۱] شفاعت کسی مقبول نمی گردد[۵۲] مگر شفاعت کسانی که از طرف خدای متعال، مأذون باشند و براساس معیارهای مرضیّ خدا شفاعت کنند.[۵۳]

به سوی اقامتگاه ابدی:

سپس حکم الهی اعلام شده[۵۴] نیکوکاران و تبهکاران از یکدیگر جدا می شوند[۵۵] و مؤمنان، روسفید و شاد و خندان به سوی بهشت،[۵۶] و کافران و منافقان، رو سیاه و اندوهگین و با ذلّت و خواری به سوی دوزخ، روانه می گردند[۵۷] و همگی از دوزخ، عبور می کنند[۵۸] در حالی که از چهره مؤمنان نور می تابد و راهشان را روشن می سازد[۵۹] و کافران و منافقان در تاریکی به سر می برند. منافقانی که در دنیا با مؤمنان، اختلاط داشتند آن ها را صدا می زنند که رو به سو ما کنید تا از نور شما استفاده کنیم، و پاسخ می شنوند که باید برای اکتساب نور، به عقب (به دنیا) برگردید! باز می گویند: مگر ما در دنیا با شما نبودیم؟ و پاسخ می شنوند: چرا، در ظاهر با ما بودید ولی خودتان را گرفتار کردید و دل هایتان دچار شکّ و تردید و قساوت شد و امروز، کارتان یکسره شده و از شما و از کافران، عوضی پذیرفته نمی شود و سرانجام، کافران و منافقان در کام دوزخ فرو می روند.[۶۰]

هنگامی که مؤمنان به بهشت نزدیک می شوند درهای آن گشوده می شود و فرشتگان رحمت به استقبال آنان می آیند و با سلام و احترام، مژده سعادت ابدی به ایشان می دهند.[۶۱] و از دیگر سو، هنگامی که کافران و منافقان به دوزخ می رسند درهای آن باز می شود و فرشتگان عذاب، با خشونت آنان را مورد سرزنش قرار داده به ایشان وعده عذاب ابدی می دهند.[۶۲]

پانویس

  1. قاموس قرآن ج۶ ص۵۴
  2. پرسمان قرآنی معاد, سید علی هاشمی
  3. زلزال:۱/ حجّ: ۱/ واقعه:۴/
  4. زلزال:۲/ انشقاق:۴.
  5. الحاقّه:۱۴ / فجر:۲۱.
  6. تکویر:۶/ انفطار:۳
  7. کهف: ۴۷/ نحل:۸۸/ طور:۱۰/ تکویر: ۲.
  8. الحاقّه:۴ . واقعه:۵.
  9. مزّمل: ۱۴.
  10. معارج:۹ / قارعه: ۵.
  11. طه: ۱۰۷.۱۰۵ / مرسلات:۱۰.
  12. القیامه:۸
  13. تکویر:۱.
  14. تکویر: ۲.
  15. انفطار:۲
  16. القیامه:۹.
  17. طور:۱ / الحاقّه: ۱۶.
  18. الرحمن:۳۷ / مزّمل:۱۸ / مرسلات:۹ / نبأ:۱۹/ انفطار:۱/ انشقاق:۱.
  19. انبیاء:۱۰۴/ تکویر: ۱۱.
  20. معارج: ۸.
  21. فرقان:۲۵ / دخان:۱۰.
  22. زمر: ۶۸/ الحاقّه: ۱۳/ یس: ۴۹.
  23. نمل: ۸۹.۸۷.
  24. ابراهیم:۴۸/ زمر: ۶۷/ مریم: ۳۸/ ق: ۲۲.
  25. زمر: ۶۹.
  26. زمر:۶۸ / کهف:۹۹/ ق: ۲۰ و ۴۲ / نبأ: ۱۸ / نازعات:۱۳/ مدّثر:۸ / صافّات:۱۹.
  27. انعام:۳۸/ تکویر:۵.
  28. کهف:۴۷/ نحل: ۷۷/ قمر:۵۰/ نبأ: ۱۸.
  29. قارعه:۴ / قم:۷.
  30. ق:۴۴ / معارج: ۴۳.
  31. یس:۵۱ / مطفّفین:۳۰/ القیامه: ۱۲ و ۳۰.
  32. کهف:۹۹ / تغابن:۹ / نساء:۸۷/ انعام:۱۲ / آل عمران:۹ / هود:۱۰۳.
  33. روم:۵۵/ نازعات: ۴۶ / یونس:۴۵/ اسراء: ۵۲ / طه: ۱۰۴.۱۰۳/ مؤمنون:۱۱۳.
  34. ابراهیم:۲۱ / العادیات:۱۰/ الطارق:۹/ ق:۲۲/ الحاقّه: ۱۸.
  35. حجّ:۶۵/ فرقان:۲۶/ غافر:۱۶/ انفطار:۱۹.
  36. هود:۱۰۵/ طه: ۱۰۸ و ۱۱۱/ نبأ:۳۸.
  37. عبس: ۳۷.۳۴/ شعراء:۸۸/ معارج:۱۴.۱۰/ لقمان:۳۳.
  38. زخرف:۶۷.
  39. انعام:۳۱ مریم:۳۹/ یونس:۵۴.
  40. آل عمران:۳۰/ تکویر:۱۴ / اسراء:۴۹.
  41. اسراء: ۱۴.۱۳ و ۷۱/ الحاقّه: ۱۹و۲۵ / انشقاق: ۷و۱۰.
  42. الرحمن: ۳۹.
  43. زمر:۶۹/ بقره:۱۴۳/ آل عمران:۱۴۰/ نساء:۴۱ / هود:۱۸/ حجّ:۷۸/ ق:۲۱.
  44. نور:۲۴/ یس:۶۵/ فصّلت: ۲۱.۲۰.
  45. اعراف:۹.۸ / انبیاء:۴۷/ مؤمنون: ۱۰۳.۱۰۲/ قارعه: ۸.۶ .
  46. یونس: ۵۴ و ۹۳/ جاثیه:۱۷/ نحل:۷۸/ زمر: ۶۹.۷۵.
  47. النجم:۴۱.۴۰ / بقره:۲۸۱و۲۸۶/ آل عمران: ۲۶و۱۶/ انعام:۷۰/ هود:۱۱۱/ ابراهیم:۵۱/ طه:۱۵ /غافر:۱۷/ جاثیه:۲۲/ طور:۲۱/ مدّثر:۳۸/ یس: ۵۴.
  48. انعام:۱۶۰.
  49. النجم:۳۹/ انعام:۱۴۶/ فاطر:۱۸ /زمر:۷.
  50. النحل:۲۵/ عنکبوت:۱۴. ضمناً از اینجا می توان حدس زد که کسانی هم که موجب هدایت دیگران شده اند ثواب مضاعف خواهند داشت چنان که صریحاً در روایات آمده است.
  51. بقره:۴۸ و ۱۲۳/ آل عمران:۹۱/ لقمان:۳۳/ مائده:۳۶/ حدید:۱۵.
  52. بقره: ۴۸و۱۲۳ و ۲۵۴/ مدّثر:۴۸.
  53. انبیاء:۲۸/ بقره:۲۵۵/ یونس:۳/ مریم:۸۷/ طه:۱۰۹/ سبأ:۲۳/ زخرف:۸۶.
  54. اعراف:۴۴.
  55. انفال:۳۷/ روم: ۴۴.۴۳.۱۶.۱۴/ شوری:۷/ هود: ۱۰۸.۱۰۵/ یس:۵۹.
  56. زمر:۷۳/ آل عمران:۱۰۷/ مریم:۸۵/ القیامه:۴۲.۲۴/ مطفّفین:۲۴/ غاشیه:۸.
  57. زمر:۷۱.۶۰/ آل عمران:۱۰۶/ انعام:۱۲۴/ یونس:۲۷/ مریم:۸۶/ طه: ۱۰۱، ۱۲۶.۱۲۴/ ابراهیم:۴۳/ قمر:۸/ معارج:۴۴/ غاشیه:۲/ اسراء:۷۲/ عبس:۴۰.
  58. مریم: ۷۲.۷۱.
  59. حدید:۱۲.
  60. حدید: ۱۵.۱۳/ نساء: ۱۴۰.
  61. زمر:۷۳/ رعد:۲۲و ۲۴.
  62. نک: آیت الله مصباح یزدی، آموزش عقاید ۲: ۸۰.۷۵.

منابع

  • شیعه در اسلام، علامه سید محمدحسین طباطبایى، صفحه ۱۶۴.
  • پرسمان قرآنی معاد، سید علی هاشمی.
  • قیامت یا روز حسرت عظیم،علیرضا زکی زاده رنانی.