آیه 105 نساء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
==متن آیه==
'''منبع:''' [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 242
 
  
'''نویسنده:''' محمدباقر محقق
+
{{قرآن در قاب|«إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا».|سوره=4|آیه=105}}
  
==شأن نزول آيه 105 سوره نساء==
+
==ترجمه آیه==
  
'''<I>«إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ».</I>'''<ref> بقيه آيه، «لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ وَلاتَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً؛ ما كتاب (قرآن) را براى تو فرستاديم، از روى راستى تا اين كه ميان مردم به روشى كه خداوند به تو نمايانده است، داورى بنمائى و نبايد به سود خيانت‌كاران (با مؤمنين) دشمن گردى».</ref>
+
ما اين كتاب را به [[حق]] بر تو نازل كرديم تا ميان مردم به موجب آن چه خدا به تو آموخته داورى كنى و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش.
  
«[[شیخ طوسی]]» اين آية درباره بنى ابيرق نازل شده از طائفه مزبور سه برادر بودند، به نام بشر و بشير و مبشّر، بشر مكنى به ابوطعمة بود. اينان از راه نقب زدن به خانه عموى قتادة بن النعمان وارد شده و طعام و شمشير و زره او را به دزدى بردند.
+
==نزول==
 +
 
 +
'''محل نزول:'''
 +
 
 +
این آیه در همچون دیگر آیات سوره نساء در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.</ref>
 +
 
 +
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 242.</ref>
 +
 
 +
«[[شیخ طوسی]]» گوید: اين آية درباره بنى ابيرق نازل شده از طائفه مزبور سه برادر بودند، به نام بشر و بشير و مبشّر، بشر مكنى به ابوطعمة بود. اينان از راه نقب زدن به خانه عموى قتادة بن النعمان وارد شده و طعام و شمشير و زره او را به دزدى بردند.
  
 
عموى قتادة شكايت نزد برادرزاده خود قتادة كه از اصحاب بدر بود، برد. قتادة نزد پيامبر آمد و قضيه دزدى آن سه نفر را براى وى نقل نمود و در خانه آن سه برادر مردى به نام لبيد بن سهل كه شخص فقير و در عين حال شجاع و باايمان بود وجود داشت. بنوابيرق دزدى مزبور را به لبيد نسبت دادند، خبر به لبيد رسيد. شمشير خود را برداشت و به سوى آن‌ها حمله برد و گفت: اى پسران ابيرق آيا مرا به سرقت متهم مى كنيد؟ در صورتى كه خودتان به اين اتهام سزاوارتريد و شما مردمى هستيد كه از روى نفاق [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم را هجو مى كنيد و هجو خود را به قريش نسبت مي‌دهيد.
 
عموى قتادة شكايت نزد برادرزاده خود قتادة كه از اصحاب بدر بود، برد. قتادة نزد پيامبر آمد و قضيه دزدى آن سه نفر را براى وى نقل نمود و در خانه آن سه برادر مردى به نام لبيد بن سهل كه شخص فقير و در عين حال شجاع و باايمان بود وجود داشت. بنوابيرق دزدى مزبور را به لبيد نسبت دادند، خبر به لبيد رسيد. شمشير خود را برداشت و به سوى آن‌ها حمله برد و گفت: اى پسران ابيرق آيا مرا به سرقت متهم مى كنيد؟ در صورتى كه خودتان به اين اتهام سزاوارتريد و شما مردمى هستيد كه از روى نفاق [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم را هجو مى كنيد و هجو خود را به قريش نسبت مي‌دهيد.
سطر ۱۸: سطر ۲۵:
 
خبر نزول اين آيات به بنوابيرق رسيد، دانستند كه با نزول و آمدن اين آيات تهمت زدن خودشان آشكار گرديده. لذا از [[مدينه]] به طرف [[مكه]] رفتند و به مشركين مكه ملحق گشته و مرتد گرديدند و در مكه با قريش بودند تا اين كه مكه بدست مسلمين فتح شد. پس از فتح مكه بسوى شام گريختند سپس درباره آنان آيه 115 همين سوره «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى » نازل شد.<ref> ترمذى در صحيح خود و حاكم و ديگران از علماى عامه به نقل از قتادة بن النعمان اين روايت را با اندك اختلاف ذكر نمودند و سايرين از مفسرين نيز آن را به انواع گوناگون بيان داشته اند كه ذكر همه آن موجب تطويل كلام مى گرديد، لذا به گفتار شيخ بزرگوار ما اكتفا مي‌نمائيم اگرچه خود شيخ هم موارد ديگرى را از قضيه دزدى مزبور نيز آورده است.</ref><ref> در تفسير برهان نيز از قول على بن ابراهيم اين داستان ذكر شده با اين تفاوت كه نام طائفه بنوابيرق باراء به نام بنوابيزق به ازا آمده و نام اسير بن عروة هم به اسم اسيد بن عروة ذكر شده است.</ref>
 
خبر نزول اين آيات به بنوابيرق رسيد، دانستند كه با نزول و آمدن اين آيات تهمت زدن خودشان آشكار گرديده. لذا از [[مدينه]] به طرف [[مكه]] رفتند و به مشركين مكه ملحق گشته و مرتد گرديدند و در مكه با قريش بودند تا اين كه مكه بدست مسلمين فتح شد. پس از فتح مكه بسوى شام گريختند سپس درباره آنان آيه 115 همين سوره «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى » نازل شد.<ref> ترمذى در صحيح خود و حاكم و ديگران از علماى عامه به نقل از قتادة بن النعمان اين روايت را با اندك اختلاف ذكر نمودند و سايرين از مفسرين نيز آن را به انواع گوناگون بيان داشته اند كه ذكر همه آن موجب تطويل كلام مى گرديد، لذا به گفتار شيخ بزرگوار ما اكتفا مي‌نمائيم اگرچه خود شيخ هم موارد ديگرى را از قضيه دزدى مزبور نيز آورده است.</ref><ref> در تفسير برهان نيز از قول على بن ابراهيم اين داستان ذكر شده با اين تفاوت كه نام طائفه بنوابيرق باراء به نام بنوابيزق به ازا آمده و نام اسير بن عروة هم به اسم اسيد بن عروة ذكر شده است.</ref>
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
<references />
+
<references/>
 +
 
 +
==منابع==
 +
 
 +
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
 +
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
 +
* فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.
 +
 
 +
==پیوندها==
 +
 
 +
* [[سوره نساء]]
 +
* [[سوره نساء/متن و ترجمه سوره]]
 +
 
 +
[[رده:آیات سوره نساء]]
 +
[[رده:آیات دارای شان نزول]]

نسخهٔ ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۱

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه آیه

ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا ميان مردم به موجب آن چه خدا به تو آموخته داورى كنى و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش.

نزول

محل نزول:

این آیه در همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: اين آية درباره بنى ابيرق نازل شده از طائفه مزبور سه برادر بودند، به نام بشر و بشير و مبشّر، بشر مكنى به ابوطعمة بود. اينان از راه نقب زدن به خانه عموى قتادة بن النعمان وارد شده و طعام و شمشير و زره او را به دزدى بردند.

عموى قتادة شكايت نزد برادرزاده خود قتادة كه از اصحاب بدر بود، برد. قتادة نزد پيامبر آمد و قضيه دزدى آن سه نفر را براى وى نقل نمود و در خانه آن سه برادر مردى به نام لبيد بن سهل كه شخص فقير و در عين حال شجاع و باايمان بود وجود داشت. بنوابيرق دزدى مزبور را به لبيد نسبت دادند، خبر به لبيد رسيد. شمشير خود را برداشت و به سوى آن‌ها حمله برد و گفت: اى پسران ابيرق آيا مرا به سرقت متهم مى كنيد؟ در صورتى كه خودتان به اين اتهام سزاوارتريد و شما مردمى هستيد كه از روى نفاق رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را هجو مى كنيد و هجو خود را به قريش نسبت مي‌دهيد.

لبيد با اين كيفيت از خود دفاع مي‌نمود و در عين حال پسران ابيرق دريافتند كه قتادة نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفته است. لذا به طرف مردى از طائفه او به نام اسير بن عروة كه مردى خطيب و سخنران بود، رفتند و قضيه را به او اطلاع دادند. اسير با جماعتى نزد پيامبر رفتند و گفتند: يا رسول الله قتادة بن النعمان عده اى از طائفه ما را كه داراى حسب و نسب مى باشيم، به دزدى متهم نموده در صورتى كه چنين دزدى را مرتكب نشده اند.

در اين ميان قتادة نزد پيامبر آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آيا به كسانى كه داراى حسب و نسب مى باشند، تهمت دزدى زده اى؟ و با قتادة عتاب و خطاب نمود، قتادة غمگين شد و به طرف عموى خود برگشت و گفت: اى كاش مرده بودم و پيامبر با اين كيفيت با من تكلم نمي‌كرد، چيزى به من فرمود كه مايل به شنيدن آن نبودم. عموى قتادة گفت: خدا با ما يارى خواهد كرد سپس آيه «وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً»، آيه 112 همين سوره راجع به لبيد بن سهل نازل گرديد در حالتى كه پسران ابيرق دزدى را به او نسبت داده و به وى تهمت زده بودند و نيز آيه 113 هم در همين موضوع نازل گشت.

خبر نزول اين آيات به بنوابيرق رسيد، دانستند كه با نزول و آمدن اين آيات تهمت زدن خودشان آشكار گرديده. لذا از مدينه به طرف مكه رفتند و به مشركين مكه ملحق گشته و مرتد گرديدند و در مكه با قريش بودند تا اين كه مكه بدست مسلمين فتح شد. پس از فتح مكه بسوى شام گريختند سپس درباره آنان آيه 115 همين سوره «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى » نازل شد.[۳][۴]

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 242.
  3. ترمذى در صحيح خود و حاكم و ديگران از علماى عامه به نقل از قتادة بن النعمان اين روايت را با اندك اختلاف ذكر نمودند و سايرين از مفسرين نيز آن را به انواع گوناگون بيان داشته اند كه ذكر همه آن موجب تطويل كلام مى گرديد، لذا به گفتار شيخ بزرگوار ما اكتفا مي‌نمائيم اگرچه خود شيخ هم موارد ديگرى را از قضيه دزدى مزبور نيز آورده است.
  4. در تفسير برهان نيز از قول على بن ابراهيم اين داستان ذكر شده با اين تفاوت كه نام طائفه بنوابيرق باراء به نام بنوابيزق به ازا آمده و نام اسير بن عروة هم به اسم اسيد بن عروة ذكر شده است.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
  • محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
  • فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.

پیوندها