آیه 92 نساء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
==متن آیه==
'''منبع:''' [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 228
 
  
'''نویسنده:''' محمدباقر محقق
+
{{قرآن در قاب|«وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَ مَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَ هُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَ إِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَ كَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا».|سوره=4|آیه=92}}
  
==شأن نزول آيه 92 سوره نساء==
+
==ترجمه آیه==
  
'''<I>«وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً»</I>'''.<ref> بقيه آيه، «وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى  أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى  أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً؛ هيچ مؤمنى را نرسد كه مؤمنى ديگر را بكشد مگر آن كه ندانسته انجام بدهد و اگر كسى مؤمنى را ندانسته بكشد بايد بنده مؤمنى را آزاد سازد و خونبهاى آن را به خانواده او بدهد مگر اين كه ببخشد و اگر شخص (كشته‌شده) از گروهى باشند كه با شما دشمن اند و خود او مؤمن باشد، كشنده بايد يك بنده آزاد كند و اگر از گروهى باشد كه ميان شما و آن گروه پيمانى باشد خونبها را به خانواده او بدهد و يك بنده آزاد نمايد و اگر بنده نيابد. دو ماه پى در پى [[روزه]] بدارد. اين پشيمانى است كه از سوى خداوند (پذيرفته) است و خداوند دانا و (بكار بندگان) آگاه است».</ref>
+
و هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى را جز به اشتباه بكشد و هر كس مؤمنى را به اشتباه كشت بايد بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت كند مگر اين كه آنان گذشت كنند و اگر مقتول از گروهى است كه دشمنان شمايند و خود وى مؤمن است قاتل بايد بنده مؤمنى را آزاد كند و پرداخت  خونبها لازم نيست و اگر مقتول از گروهى است كه ميان شما و ميان آنان پيمانى است بايد به خانواده وى خونبها پرداخت نمايد و بنده مؤمنى را آزاد كند و هر كس بنده نيافت بايد دو ماه پياپى به عنوان توبه اى از جانب خدا [[روزه]] بدارد و خدا همواره داناى سنجيده كار است.
 +
 
 +
==نزول==
 +
 
 +
'''محل نزول:'''
 +
 
 +
این آیه در همچون دیگر آیات سوره نساء در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.</ref>
 +
 
 +
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 228.</ref>
  
 
«[[شیخ طوسی]]» گويند: درباره عياش بن ابى‌ربيعة المخزومى برادر مادرى ابوجهل نازل گرديد زيرا مسلمان شده بود و شخص ديگرى را كه [[اسلام]] آورده بود به قتل رسانيد در حالتى كه از مسلمان شدن او اطلاعى نداشته است چنان كه مجاهد و ابن جريج و عكرمة و سدى نقل نموده اند و گفته اند مقتول مزبور حرث بن يزيد بن ابى‌نبشة العامرى بوده است و كسى بود كه عياش و برادرش ابوجهل را آزار مي‌رسانيده است و اين موضوع را ابوالجارود از [[امام باقر|امام محمدباقر]] عليه‌السلام روايت نموده است.<ref> صاحب كشف الاسرار گويد: عياش برادر مادرى ابوجهل در [[مكه]] مسلمان شده بود و از ترس مشركين [[اسلام]] خود را آشكار نمى ساخت و به [[مدینه]] گريخت. مادر وى اسماء بنت مخزمة از اين موضوع سخت ناراحت شد و به جزع افتاد و به پسران خود ابوجهل و حارث فرزندان هشام گفت: سوگند ياد مي‌كنم كه خود را در صحرا نگهدارم و به خانه نيايم و غذا نخورم تا اين كه عياش را نزد من بياوريد، برادران به طلب عياش شتافتند و او را در [[مدینه]] يافتند و موضوع مادرش را به او گفتند و در ضمن يادآور شدند كه به وى آزارى نخواهند رسانيد. با اين كلمات او را فريفتند و سپس نقض عهد نموده هر روز او را صد تازيانه مي‌زدند تا به نزد مادرش آوردند. مادر به وى گفت: هرگز از تو نگذرم و تو را از آفتاب به سايه نياورم و از بند رها نكنم تا از دين محمد برگردى. عياش به ناچار به آئين بت‌پرستى بازگشت. روزى حارث بن يزيد به او رسيد و او را ملامت و سرزنش نمود كه چرا از دينى كه پذيرفته، برگشته است. عياش بر او خشم گرفت و گفت: اگر او را بدست آورد، خواهد كشت. عياش دوباره مسلمان شد و به [[مدينه]] نزد [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بازگشت از طرفى حارث بن يزيد نيز مسلمان شده و هجرت كرده بود ولى عياش از اسلام آوردن او خبر نداشت تا اين كه روزى او را نزديك قبا يافت و ضربتى به او زد و او را بكشت مردم وى را ملامت كردند كه چرا يك نفر مسلمان را كشته است. عياش از اين واقعه دلتنگ شد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و موضوع خود را باز گفت و اين آية نازل گرديد، ابن زيد واقعه ديگرى را به ابوالدرداء نسبت مي‌دهد كه او شخصى را به اين كيفيت كشته است، - طبرى صاحب جامع البيان نيز از عكرمة و مجاهد و سدى موضوع عياش را روايت كرده و همچنين ابن اسحق و ابو يعلى و حرث بن ابى‌اسامة و ابومسلم الكجى از قاسم بن محمد و نيز ابن ابى‌حاتم در تفسير خود از طريق سعيد بن جبير او از ابن عباس آن را روايت نموده است.</ref>
 
«[[شیخ طوسی]]» گويند: درباره عياش بن ابى‌ربيعة المخزومى برادر مادرى ابوجهل نازل گرديد زيرا مسلمان شده بود و شخص ديگرى را كه [[اسلام]] آورده بود به قتل رسانيد در حالتى كه از مسلمان شدن او اطلاعى نداشته است چنان كه مجاهد و ابن جريج و عكرمة و سدى نقل نموده اند و گفته اند مقتول مزبور حرث بن يزيد بن ابى‌نبشة العامرى بوده است و كسى بود كه عياش و برادرش ابوجهل را آزار مي‌رسانيده است و اين موضوع را ابوالجارود از [[امام باقر|امام محمدباقر]] عليه‌السلام روايت نموده است.<ref> صاحب كشف الاسرار گويد: عياش برادر مادرى ابوجهل در [[مكه]] مسلمان شده بود و از ترس مشركين [[اسلام]] خود را آشكار نمى ساخت و به [[مدینه]] گريخت. مادر وى اسماء بنت مخزمة از اين موضوع سخت ناراحت شد و به جزع افتاد و به پسران خود ابوجهل و حارث فرزندان هشام گفت: سوگند ياد مي‌كنم كه خود را در صحرا نگهدارم و به خانه نيايم و غذا نخورم تا اين كه عياش را نزد من بياوريد، برادران به طلب عياش شتافتند و او را در [[مدینه]] يافتند و موضوع مادرش را به او گفتند و در ضمن يادآور شدند كه به وى آزارى نخواهند رسانيد. با اين كلمات او را فريفتند و سپس نقض عهد نموده هر روز او را صد تازيانه مي‌زدند تا به نزد مادرش آوردند. مادر به وى گفت: هرگز از تو نگذرم و تو را از آفتاب به سايه نياورم و از بند رها نكنم تا از دين محمد برگردى. عياش به ناچار به آئين بت‌پرستى بازگشت. روزى حارث بن يزيد به او رسيد و او را ملامت و سرزنش نمود كه چرا از دينى كه پذيرفته، برگشته است. عياش بر او خشم گرفت و گفت: اگر او را بدست آورد، خواهد كشت. عياش دوباره مسلمان شد و به [[مدينه]] نزد [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بازگشت از طرفى حارث بن يزيد نيز مسلمان شده و هجرت كرده بود ولى عياش از اسلام آوردن او خبر نداشت تا اين كه روزى او را نزديك قبا يافت و ضربتى به او زد و او را بكشت مردم وى را ملامت كردند كه چرا يك نفر مسلمان را كشته است. عياش از اين واقعه دلتنگ شد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و موضوع خود را باز گفت و اين آية نازل گرديد، ابن زيد واقعه ديگرى را به ابوالدرداء نسبت مي‌دهد كه او شخصى را به اين كيفيت كشته است، - طبرى صاحب جامع البيان نيز از عكرمة و مجاهد و سدى موضوع عياش را روايت كرده و همچنين ابن اسحق و ابو يعلى و حرث بن ابى‌اسامة و ابومسلم الكجى از قاسم بن محمد و نيز ابن ابى‌حاتم در تفسير خود از طريق سعيد بن جبير او از ابن عباس آن را روايت نموده است.</ref>
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
<references />
+
<references/>
 +
 
 +
==منابع==
 +
 
 +
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
 +
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
 +
* فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.
 +
 
 +
==پیوندها==
 +
 
 +
* [[سوره نساء]]
 +
* [[سوره نساء/متن و ترجمه سوره]]
 +
 
 +
[[رده:آیات سوره نساء]]
 +
[[رده:آیات دارای شان نزول]]

نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۳

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَ مَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَ هُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَ إِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَ كَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه آیه

و هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى را جز به اشتباه بكشد و هر كس مؤمنى را به اشتباه كشت بايد بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت كند مگر اين كه آنان گذشت كنند و اگر مقتول از گروهى است كه دشمنان شمايند و خود وى مؤمن است قاتل بايد بنده مؤمنى را آزاد كند و پرداخت خونبها لازم نيست و اگر مقتول از گروهى است كه ميان شما و ميان آنان پيمانى است بايد به خانواده وى خونبها پرداخت نمايد و بنده مؤمنى را آزاد كند و هر كس بنده نيافت بايد دو ماه پياپى به عنوان توبه اى از جانب خدا روزه بدارد و خدا همواره داناى سنجيده كار است.

نزول

محل نزول:

این آیه در همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گويند: درباره عياش بن ابى‌ربيعة المخزومى برادر مادرى ابوجهل نازل گرديد زيرا مسلمان شده بود و شخص ديگرى را كه اسلام آورده بود به قتل رسانيد در حالتى كه از مسلمان شدن او اطلاعى نداشته است چنان كه مجاهد و ابن جريج و عكرمة و سدى نقل نموده اند و گفته اند مقتول مزبور حرث بن يزيد بن ابى‌نبشة العامرى بوده است و كسى بود كه عياش و برادرش ابوجهل را آزار مي‌رسانيده است و اين موضوع را ابوالجارود از امام محمدباقر عليه‌السلام روايت نموده است.[۳]

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 228.
  3. صاحب كشف الاسرار گويد: عياش برادر مادرى ابوجهل در مكه مسلمان شده بود و از ترس مشركين اسلام خود را آشكار نمى ساخت و به مدینه گريخت. مادر وى اسماء بنت مخزمة از اين موضوع سخت ناراحت شد و به جزع افتاد و به پسران خود ابوجهل و حارث فرزندان هشام گفت: سوگند ياد مي‌كنم كه خود را در صحرا نگهدارم و به خانه نيايم و غذا نخورم تا اين كه عياش را نزد من بياوريد، برادران به طلب عياش شتافتند و او را در مدینه يافتند و موضوع مادرش را به او گفتند و در ضمن يادآور شدند كه به وى آزارى نخواهند رسانيد. با اين كلمات او را فريفتند و سپس نقض عهد نموده هر روز او را صد تازيانه مي‌زدند تا به نزد مادرش آوردند. مادر به وى گفت: هرگز از تو نگذرم و تو را از آفتاب به سايه نياورم و از بند رها نكنم تا از دين محمد برگردى. عياش به ناچار به آئين بت‌پرستى بازگشت. روزى حارث بن يزيد به او رسيد و او را ملامت و سرزنش نمود كه چرا از دينى كه پذيرفته، برگشته است. عياش بر او خشم گرفت و گفت: اگر او را بدست آورد، خواهد كشت. عياش دوباره مسلمان شد و به مدينه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت از طرفى حارث بن يزيد نيز مسلمان شده و هجرت كرده بود ولى عياش از اسلام آوردن او خبر نداشت تا اين كه روزى او را نزديك قبا يافت و ضربتى به او زد و او را بكشت مردم وى را ملامت كردند كه چرا يك نفر مسلمان را كشته است. عياش از اين واقعه دلتنگ شد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و موضوع خود را باز گفت و اين آية نازل گرديد، ابن زيد واقعه ديگرى را به ابوالدرداء نسبت مي‌دهد كه او شخصى را به اين كيفيت كشته است، - طبرى صاحب جامع البيان نيز از عكرمة و مجاهد و سدى موضوع عياش را روايت كرده و همچنين ابن اسحق و ابو يعلى و حرث بن ابى‌اسامة و ابومسلم الكجى از قاسم بن محمد و نيز ابن ابى‌حاتم در تفسير خود از طريق سعيد بن جبير او از ابن عباس آن را روايت نموده است.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
  • محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
  • فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.

پیوندها