ابن زیات
«محمد بن عبدالملک بن ابان»، معروف به «ابن زیات» (۱۷۳-۲۳۳ ق)، ادیب، دیوان سالار و وزیر چند تن از خلفای عباسی بود. او سرانجام توسط متوکل از وزارت عزل و سپس زندانی و شکنجه شد.
ادیب و دیوانسالار عباسی
محمد بن عبدالملک بن زیات[۱] در نزدیک بغداد و یا به قولی در قریۀ جیل، بین بغداد و واسط، زاده شد.[۲] او در علم لغت و نحو از همان ایام جوانی چندان قوی دست بود که ابوعثمان مازنی، استاد علم نحو به شاگردانش توصیه میکرد، مسائل لغوی و نحوی خود را از ابن زیات، این کاتب جوان، بپرسند. او در مجلس خلفا با حضور بزرگان علما به سؤالات خلیفه پاسخ میگفت و نبوغ خود را به همگان نشان میداد.[۳] از آن گذشته کاتب و نویسندهای چیرهدست و ماهر بود و با دقایق نظم و نثر آشنایی داشت و نامههایی که از سوی خلیفه به حکام و عمال سرزمینها و شهرهای دور و نزدیک مینوشت، از طبع روان و استادیش در ادبیات عرب حکایت داشت.
وى به خاطر برخوردارى از ذوق شعر، دانش و تبحر در علم نحو و لغت، و حسن سلوک و پشتیبانى از دستگاه خلافت و فروتنى در برابر خلیفه وقت، موقعیت مناسبى براى خویش به وجود آورد؛ از این رو جذب دستگاه خلافت عباسی گردید. او مراتب دیوانی را با کتابت و نویسندگی در دستگاه مأمون شروع کرد و از همان ایام به شعر و شاعری علاقۀ وافری نشان میداد و قصایدی نیکو میسرود. ابن زیات از معدود دولتمردانی بود که به روزگار شکوفایی علمی عصر مأمون دانش و اعتبار سیاسی خود را توأمان در راه توسعۀ معارف و حمایت از دانشمندان به کار میگرفت. جاحظ و ابوزید حنین ابن اسحاق مترجم معروف عصر، از جمله ندیمان و یاران وزیر بودند.[۴]
وزارت در دستگاه خلافت
ابن زیات در دوران خلافت سه تن از خلفاى عباسى (معتصم، واثق و متوکل) نقش مؤثرى در حکومت و خلافت داشت و براى خوش خدمتى خلفا و تدبیر امور سیاسى و نظامى، تلاش هاى بلیغى به عمل آورد.
ابن زیات به معتصم عباسى، بسیار نزدیک بود و از خواص او بشمار مى آمد. به همین جهت معتصم مقام وزارت را به وى واگذار کرد و بر ارج و منزلت او افزود. پس از مرگ معتصم عباسى در نیمه ربیع الاول سال ۲۲۷ قمری، با پسرش ابوجعفر هارون، ملقب به الواثق باللّه عباسى به عنوان خلیفه بیعت شد. در تمام دوران خلافت پنج سال و نُه ماهه واثق، زیات، مقام وزارت را بر عهده داشت و یکه تاز میدان سیاست بود. وى در این مدت، تنورى چوبین که اطراف آن را از داخل با میخ هاى آهنین برجسته کرده بودند، درست کرد و مخالفان خود و حکومت را در داخل آن شکنجه مى کرد.
ابن زیات مردی خشن و متکبر و مستبد بود و با زیردستان رفتاری ظالمانه داشت.[۵] در اواخر خلافت واثق، عدۀ کثیری از کاتبان و کارگزاران دیوانها را معزول و یا محبوس کرد و آنان را برای گرفتن «بقایای مصادرات» و جرایم سنگین شکنجه کرد، به حدی که از رهایی خویش به کلی ناامید شده بودند. قاضی احمد بن ابیدؤاد، دشمن سرسخت وزیر، برای استخلاص زندانیان بیگناه نزد واثق به وساطت پرداخت و به رغم خواست وزیر، دستور آزادی همگان را از خلیفۀ بیمار گرفت.[۶]
متوکل عباسى که در دوران خلافت معتصم و واثق، یک جوان عیاش، بى بندوبار و هوس باز بود و طمع به خلافت داشت، همیشه مورد بى مهرى و تحقیر واثق عباسى و وزیرش زیات قرار مى گرفت. قاضى احمد بن ابى داود که شاهد رشد روزافزون مقام و قدرت زیات در دستگاه خلافت عباسى بود، بر او رشک مى ورزید و دشمنى او را در قلب خود پنهان مى کرد. قاضى احمد بن ابى داود بر عکس زیات، نسبت به متوکل مهربانى کرده و وى را محترم مى شمرد.
در ذی الحجه سال ۲۳۲ قمرى، واثق عباسى وفات یافت و متوکل عباسى به عنوان دهمین خلیفه عباسى بر تخت خلافت تکیه زد. وى در آغاز، ابن زیات را از وزارت عزل و احمد بن ابى داود را به وزارت خویش نصب کرد. متوکل روز به روز با تحریکات احمد بن ابى داود، نفرت خویش نسبت به زیات را آشکار مى ساخت. تا در هشتم صفر سال ۲۳۳ قمرى، دستور دستگیرى و حبس ابن زیات را صادر کرد.
به دستور متوکل، ابن زیات زندانى و به انواع شکنجه ها آزرده شد و تمام دارایى اش را مصادره کردند. سرانجام وى را در همان تنورى که براى شکنجه مخالفان خود درست کرده بود، انداخته و آن قدر را شکنجه کردند، تا به دیار نیستى شتافت. برخى گفته اند که در زیر تازیانه جان داد.[۷]
پانویس
- ↑ نیای او ابان که روغن به بغداد میبرد و میفروخت، به «زیات» (روغن فروش) شهرت داشت.
- ↑ ابن ندیم، ۲۰۲، که آن را جُبُّل ذکر کرده است.
- ↑ ابوالفرج، ۲۰/ ۴۶؛ ابن خلکان، ۵/ ۹۴.
- ↑ ابن مرتضی، ۶۹.
- ↑ تنوخی، ۲/ ۹۲-۱۰۰.
- ↑ تنوخی، ۲/ ۶۳-۶۶؛ عقیلی، ۱۰۰-۱۰۲، ۱۱۴-۱۱۶.
- ↑ نک: تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج ۵۴، ص ۱۳۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۴۲۵.
منابع
- روزشمار تاریخ اسلام، سید تقى واردى، جلد دوم، ماه صفر.
- "ابن زیات"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، عبدالکریم گلشنی.