سید علاءالدین گلستانه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سید علاءالدین محمد(م، ۱۱۰۰ ق)، فرزند شاه سید ابو تراب محمد على قاضى است. میرزا علاءالدین گلستانه برادر زن علامه مجلسی است از فضلای معروف دوران صفوی است. وی شرحی بر نهج البلاغه دارد که نمونه از علو مقام و استادی اوست.

زندگی‌نامه

از تاریخ تولد وى، اطلاعى در دست نیست و از استادانش فقط علامه محمدباقر مجلسى را مى شناسیم که با خاندان گلستانه، وصلت نیز داشته است. از ایام جوانى و تحصیل وى نیز اطلاعى در دست نیست؛ ولى در اواخر عمرش از عالمان موجّه و مورد توجه مردم و حاکمان صفوى در اصفهان به شمار مى رفته، به طورى که دو بار به وى سمت وزارت پیشنهاد شده؛ ولى وى از شدت پارسایى و تقوا، از پذیرش آن، خوددارى ورزیده است.

آن چنان که از کتب تاریخ عصر وى به دست مى آید، وى در اصفهان، مشغول امورات شرعى و تبلیغ احکام دین بوده و روزگار خود را با شرح و تفسیر احادیث معصومان علیهم السلام سپرى مى کرده است.

حزین در تاریخ خود در فصل (ذکر معدودی از افاضل معاصرین) می‌گوید: «دیگر عمده السادات میرزا علاء الدین محمد معروف به گلستانه است از افاضل و اتقیاء بود و با والد مرحوم اختصاص تمام داشت به عبادت و افاده بسر می‌برد و بر کتب متداوله شرعیه تعلیقات دارد و روزگار به آسودگی و عزت داشت».

آثار

۱- بهجة الحدائق، که شرح صغیر نهج البلاغه است.

۲- ترتیب مشیخة من لا یحضره الفقیه، که به طرزی عجیب مرتبش کرده و یک نسخه از آن در کتابخانه سپهسالار تهران موجود است.

۳- حدائق الحقایق فی شرح کلمات کلام اﷲ الناطق، که شرح کبیر نهج البلاغه و بیشتر از همه دلیل تبحر و تفنن مؤلف خود بوده، و لکن موفق به اتمام آن نشده و به گفته الذریعه تا مقدار کمی بعد از خطبه شقشقیه در سه مجلد تألیف یافته است.

۴- روضة الشهداء و شرح الاسماء الحسنی.

۵- منهج الیقین، و آن شرح رساله ای است که حضرت صادق (ع) برای اصحاب خویش نوشته و به مداومت و نظر کردن و عمل کردن به آن امر فرموده. و این کتاب علاءالدین شبیه کتاب عین الحیاة مجلسی دوم است.

وفات

وی در بیست و هفتم شوال ۱۱۰۰ ه.ق. در اصفهان درگذشت. ولکن شیخ علی حزین (متولد ۱۱۰۳) گوید من در سفر خود علاءالدین گلستانه را دیدم و با پدرم یگانگی داشته، و گفته حزین قول دیگری را در باب وفات وی که ۱۱۱۰ ه.ق. است تأیید می کند.

منابع مقاله

  • ریحانة الادب، ج ۳ ص ۴۳۶.
  • کُنی و القاب قمی، ج ۲ ص ۴۳۶.
  • هدیةالاحباب، ص ۲۰۱.

منابع