روائع نهج‌البلاغة (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کتاب «روائع نهج‌البلاغة»، تألیف «جورج جرداق» (۲۰۱۴-۱۹۲۶ م) نویسنده مسیحی لبنانی است. اين اثر يكى از منابع مهمى است كه درباره كتاب نهج‌البلاغه و سخنان امام على (علیه السلام) به صورت موضوعى تألیف شده است.

روائع.jpg
نویسنده جورج جرداق
موضوع امام على و نهج‌البلاغه
زبان عربی
تعداد جلد ۱

روائع نهج‌البلاغه

ساختار كتاب

«روائع نهج‌البلاغة» داراى يك تقديم و پنج بخش مى‌باشد كه نام هر فصل عبارت است از:

فى ادب الإمام، العداله الكونيّه و ما يمثّله علىّ منها، الفاتحه العلويّه، طائفه من رسائله و خطبه و عهوده و وصاياه، طائفه من روائع امثاله.

مطالب كتاب به صورت موضوعى دسته‌بندى شده است و مؤلف سخنان خود درباره حضرت على (علیه السلام) را در طى پنج بخش آورده و در سه بخش پايانى بر اساس نهج‌البلاغه مطالب را چيده است.

محتوای کتاب

مؤلف در تقديم، درباره حضرت على (علیه السلام) و سخنان ايشان سخن به ميان آورده است و ايشان را با ديگر شخصيت‌هاى نخبه و تراز اول جهان مقايسه مى‌كند.

بخش «ادب الامام» به سه قسمت تقسيم مى‌شود، اولين مبحث حدود عقل و القلب مى‌باشد كه در آن مرزهاى انديشه و دل مورد بررسى قرار گرفته است. در اين بخش مقايسه بين ايشان در علوم عقلى از طرفى و علوم شهودی با ديگر صاحبان معرفت و عقل شده است و در كلامى چنين بيان شده است كه «از چه چشم‌انداز گسترده‌اى در روش‌هاى عميق انديشه مى‌توان، به كشف حقيقتى چون گفتار على(ع) دست يافت. آن جا كه مى‌گويد: «مردم با آنچه نمى‌دانند، دشمنند «يا» ارزش هر مرد به نيكى‌هاى اوست «يا» بدكارى قلعه پستى و خوارى است» يا كدام سخن كوتاه، اين چنين اعجازانگيز است كه گفت: «سبكباران به آرمان مى‌رسند» و كدام عبارت‌هاى بلند و ممتازى است كه همچون گفتار على الفاظى را در بر گيرد كه با قالبى تنگ مفهومى گسترده يابد و همچون الهامى بر جان سخن فرود آيد....».

بحث بعدى درباره يگانگى درآفرينش حضرت على (علیه السلام) مى‌باشد كه در پايان اين مبحث چنين مى‌نويسد، «اينجاست كه فرزند ابى‌طالب با همه بزرگى‌هاى وجود از ديدگاه هستى يگانه و دريافت ژرف بوجود واحد در يك پايگاه قرار مى‌گيرد و فرهنگ او فريادهايى پياپى است كه از قلبى گرم و حساس و بى‌همانند برمى‌خيزد و همى‌خواهد كه به ژرفاى وجود فرو رود و حقيقت هستى را آن چنان كه هست، دريابد تا بدان جا كه بداند همه دورها و نزديك‌ها با چهره‌هاى گوناگونى كه دارند بر يك بنيان استوارند و همه هستى، پيچيده در حقيقتى است كه دو سوى آن را ازل و ابد تشكيل مى‌دهد.»

مبحث بعدى اين فصل روش و نيروى سخن گفتن در وجود امام على(ع) مى‌باشد. چنان كه مى‌نويسد: «روش على بهنگام خطابه، زيبائى فراوانى را حائز است، بهنگامى كه عاطفت پر شورش زبانه مى‌كشد و بيان خيال انگيزش شراره مى‌زند و از حوادث روزگار تلخش هيجانى سخت پديد مى‌آورد، در اينجاست كه رسايى سخنش از قلب دردناكش برمى‌خيزد و چون موجى خروشان از زبانش برمى‌آيد. در چنين هنگامه‌هاست كه امتياز روش على(ع) در تقرير و تاثير معجزه سر مى‌كشد و كلماتى پياپى و كوتاه را رديف مى‌كند و به آن‌ها آهنگى خاص مى‌بخشد و تعبيرها مى‌آورد و از اخبار به استفهام و از آن به تعجب و از شگفتى به انكار مى‌جهد و هر كلام را با آهنگى نيرومند و موثر پايان مى‌دهد و اين همان هنر والائى است كه مفهوم بلاغت و روح هنر را به صراحت نشان مى‌دهد...»

فصل دوم كتاب نيز به چهار دسته تقسيم مى‌شود كه عبارتند از: همبستگى در آفرينش، مهربانى عميق، راستى در پهنه حيات، خير وجود و انقلاب حيات. براى نمونه در بخش مهربانى عميق نوشته است: «على اين حقيقت را دريافت كه منطق مهربانى از منطق قانون، والاتر است و توجه انسان، به انسان‌هاى ديگر و ساير كائنات، حجت حيات بر مرگ و هستى بر نيستى است، پايگاه زن در برابر على بر خلاف موقعيتى است كه ديگران درباره امام تصور مى‌كنند....».

و يا در مبحث راستى در پهنه حيات مى‌نويسد: «چون على بن ابى‌طالب با نگرشى ژرف به اين حقيقت مى‌نگرد و همواره با آن هم‌آهنگ است، بسختى مى‌كوشد تا بر بنيان دريافت و ديد و احساس خويش به پاكسازى مردم بپردازد...».

فصل بعدى، سرآغاز گفتار على(ع) نام دارد، در اين بخش بعضى از گفتار ايشان به كارگزان خويش از نهج‌البلاغه آورده شده است؛ همانند اینکه: «چون وضع حكومت دگرگون شود، روزگار هم به همانسان تغيير خواهد يافت. خشنودى همگانى مردم، نارضائى خاصان سودجو را فرو مى‌پوشد. چون خداوند بر مردمى خشمگين شود، نرخ‌هايشان گران گردد...».

بخش بعدى برگزيده‌اى از نامه‌ها، خطبه‌ها، پيمان‌ها و سفارش‌هاى على بن ابى‌طالب عليه‌السّلام نام دارد كه تعدادى از اين عناوين برگزيده و براى نمونه آورده شده است؛ همانند: «حرص سرمايه‌داران: نامه امام به معاويه كه نظر امام را درباره سرمايه‌داران نشان مى‌دهد، آن‌ها كه هر چه بر سرمايه‌شان افزوده مى‌شود، آزمندتر مى‌گردند تا باز هم بر ثروت خود بيفزايند؛ اما بعد، دنيا انسان را از توجه به آخرت باز مى‌دارد و دنيادار هر چه بيشتر از دنيا به دست آورد، آزمندتر مى‌گردد و حرصى فراوان‌تر مى‌يابد؛ ولى اين دستاوردهاى بسيار دنيوى او را به نعمت‌هاى آخرت نمى‌رساند و پس از مرگ آن چه فراهم آورده، پراكنده مى‌شود و استواريش به سستى مى‌گرايد و اگر تو از گذشته‌ات پند بگيرى در نگهدارى بهره‌مندى‌هاى معنوى آينده‌ات خواهى كوشيد.»

فصل آخر كتاب «شگفتى‌هايى از گفتار كوتاه امام» نام دارد كه به برگزيده‌اى از كلمات قصار امام بسنده شده است: «انسان شريف آن كس است كه خود را به دادگرى وا دارد و حق را بستايد و به آن عمل كند و نيكى را وا نگذارد تا به پايانش برساند و هر جا خيرى بيند، آهنگ آن كند. اگر خواهى كينه را از دل مردم بركنى نخست از دل خويش دور كن...».

متن کتاب

روائع نهج‌البلاغه

منابع

  • ویکی نور