دعای ۵۳ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۵۳ صحیفه سجادیه


اظهار خاکسارى در‌ برابر خدا؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی التَّذَلُّلِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:

رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی، فَلَا حُجَّةَ لِی، فَأَنَا الْأَسِیرُ بِبَلِیتِی، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِی، الْمُتَرَدِّدُ فِی خَطِیئَتِی، الْمُتَحَیرُ عَنْ قَصْدِی، الْمُنْقَطَعُ بِی.

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِینَ، مَوْقِفَ الْأَشْقِیاءِ الْمُتَجَرِّینَ عَلَیک، الْمُسْتَخِفِّینَ بِوَعْدِک. سُبْحَانَک! أَی جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَیک، وَ أَی تَغْرِیرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِی!

مَوْلَای ارْحَمْ کبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِی وَ زَلَّةَ قَدَمِی، وَ عُدْ بِحِلْمِک عَلَى جَهْلِی وَ بِإِحْسَانِک عَلَى إِسَاءَتِی، فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِیئَتِی، وَ هَذِهِ یدِی وَ نَاصِیتِی، أَسْتَکینُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِی، ارْحَمْ شَیبَتِی، وَ نَفَادَ أَیامِی، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِی وَ ضَعْفِی وَ مَسْکنَتِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی.

مَوْلَای وَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْیا أَثَرِی، وَ امَّحَى مِنَ الْمَخْلُوقِینَ ذِکرِی، وَ کنْتُ مِنَ الْمَنْسِیینَ کمَنْ قَدْ نُسِی.

مَوْلَای وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیّرِ صُورَتِی وَ حَالِی إِذَا بَلِی جِسْمِی، وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِی، وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِی، یا غَفْلَتِی عَمَّا یرَادُ بِی.

مَوْلَای وَ ارْحَمْنِی فِی حَشْرِی وَ نَشْرِی، وَ اجْعَلْ فِی ذَلِک الْیوْمِ مَعَ أَوْلِیائِک مَوْقِفِی، وَ فِی أَحِبَّائِک مَصْدَرِی، وَ فِی جِوَارِک مَسْکنِی، یا رَبَّ الْعَالَمِینَ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعا در اظهار فروتنی به درگاه حضرت حق:

خداوندا گناهانم مرا از گفتار باز داشته و رشته سخنم از هم گسیخته، پس برای زشتی‌ام حجّتی ندارم، به این جهت اسیر بلیت خود، و گروگان عمل خویش، و سرگردان در خطا، و سرگشته از مقصد و با تمام وجود درمانده‌ام.

خود را در جایگاه ذلیلان گنهکار و موقف تیره‌بختانی که بر تو جرئت کرده‌اند و وعده‌ات را سبک شمرده‌اند نگاه داشته‌ام،

پاکی تو، با چه جرئت به نافرمانی‌ات برخاستم! و چگونه خود را به ورطه هلاکت افکندم!

آقای من، بر من که به رو درافتاده‌ام و بر لغزش من رحمت آور، و در برابر نادانیم با بردباری، و در مقابل بدکرداریم با احسان رفتار کن، زیرا به گناه خود اقرار دارم، و به خطایم اعتراف می‌کنم، این دست و سر من است که برای قصاص از نفس خود آن را به زاری تسلیم کرده‌ام، به پیری و سپری شدن عمر، و نزدیک شدن مرگ، و ضعف و ناتوانی و بینوایی و بیچارگی‌ام رحمت آور.

مولای من، آنگاه که از من در این دنیا نشان و اثر قطع گردد، و از میان آفریدگان یادم محو شود، و همچون فراموش‌شدگان فراموش گردم، بر من رحم کن.

مولای من و وقتی که صورت و حالم دگرگون شود، آنگاه که بدنم بپوسد و اعضایم از هم بپاشند و پیوندهایم بگسلد، بر من ترحم فرما. دریغا بر بی‌خبری من از آنچه مرا در پیش است!

مولای من، به وقت بیرون آمدنم از گور و برانگیخته شدنم به من رحم کن، و در آن روز جایگاهم را با اولیائت، و حرکتم را با عاشقانت و مأوایم را در جوارت قرار بده،‌ ای پروردگار جهانیان.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

در ذلّت به پیشگاه حضرت حق:

«رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی فَلاَ حُجَّةَ لِی

فَأَنَا الْأَسِیرُ بِبَلِیتِی الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِی الْمُتَرَدِّدُ فِی خَطِیئَتِی الْمُتَحَیرُ عَنْ قَصْدِی الْمُنْقَطَعُ بِی

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلاَّءِ الْمُذْنِبِینَ مَوْقِفَ الْأَشْقِیاءِ الْمُتَجَرِّینَ عَلَیک الْمُسْتَخِفِّینَ بِوَعْدِک

سُبْحَانَک أَی جُرْأَة اجْتَرَأْتُ عَلَیک وَ أَی تَغْرِیر غَرَّرْتُ بِنَفْسِی

مَوْلاَی ارْحَمْ کبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِی وَ زَلَّةَ قَدَمِی وَ عُدْ بِحِلْمِک عَلَى جَهْلِی وَ بِإِحْسَانِک عَلَى إِسَاءَتِی

فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی الْمُعْتَرِفُ بِخَطِیئَتِی وَ هَذِهِ یدِی وَ نَاصِیتِی أَسْتَکینُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِی

ارْحَمْ شَیبَتِی وَ نَفَادَ أَیامِی وَ اقْتِرَابَ أَجَلِی وَ ضَعْفِی وَ مَسْکنَتِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی

مَوْلاَی وَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْیا أَثَرِی وَ امَّحَى مِنَ الْمَخْلُوقِینَ ذِکرِی وَ کنْتُ مِنَ الْمَنْسِیینَ کمَنْ قَدْ نُسِی

مَوْلاَی وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیرِ صُورَتِی وَ حَالِی إِذَا بَلِی جِسْمِی وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِی وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِی یا غَفْلَتِی عَمَّا یرَادُ بِی

مَوْلاَی وَ ارْحَمْنِی فِی حَشْرِی وَ نَشْرِی وَ اجْعَلْ فِی ذَلِک الْیوْمِ مَعَ أَوْلِیائِک مَوْقِفِی وَ فِی أَحِبَّائِک مَصْدَرِی وَ فِی جِوَارِک مَسْکنِی یا رَبَّ الْعَالَمِینَ»:

این است وضع گناهکار:

مضامین ملکوتى و عرشى این دعا در بیش از بیست دعا از دعاهایى که در این جلد و در مجلدات گذشته به مدار تفسیر آمد، آمده است. برخى از این مضامین بسیار مفصل و برخى به طور اختصاص توضیح داده شد، در اینجا آمیخته اى از ترجمه و شرح مى آورم، در حدى که گناهکار بتواند از وضع خود آگاه شود، و با برخوردار شدن از حسرت و پیشمانى به جلب رحمت و رضایت حق برخیزد، و دست توسل به دامان توبه بزند، و خود را در صف پاکان و نیکان قرار دهد.

هر کس چو من از هجر رخ یار بنالد *** از یار کجا در بر اغیار بنالد

بلبل کند افغان به کنار گلى امّا *** دلباخته از دورى دلدار بنالد

دل یاد چو از شاهد بازارى خود کرد *** باید به سر کوچه و بازار بنالد

طالب که به ناچار جدا گشت ز مطلوب *** آن لحظه به آن واقعه ناچار بنالد

از فرقت معشوق دل عاشق صادق *** بسیار به یاد آر و بسیار بنالد

صیاد مکن منع من از ناله و افغان *** باید که چو من مرغ گرفتار بنالد

یکبار چو دل یاد کند از غم آن جان *** جا دارد از این غصّه دوصدبار بنالد

آن کس که بنالد ز غم یار وفادار *** کى از ستم خصم جفا کار بنالد

اینسان که بود ناله مرا دور نباشد *** از ناله من گر در و دیوار بنالد

با یاد رخ و طرّه جانان دل رنجى *** در روز ز غمهاى شب تار بنالد

پروردگارا بسیار و بزرگى و پرخطرى گناهانم که محصولى جز هزاران حجاب بین من و تو نداشته، و میوه تلخى غیر از دور شدن من از مقام قرب همراه نیاورده، و خشم و غضب و نفرت حضرتت را براى من به ارمغان آورده، و این فقیر بدبخت را از نظر رحمت تو انداخته، و به ارزش و قیمت او لطمه زده و وى را به شقاوت و لعنت نزدیک نموده، مرا همچو شمعى که آب شده خاموش کرده است!

زبانم بند آمده، قدرت کلام از من سلب شده، دهانم بسته، و خلاصه اى مولاى من گفتارم بریده شده، و نمى توانم سخنى بگویم، از آنجا که به من قدرت و تمکن و عقل و فطرت دادى، و انبیائت را براى هدایتم فرستادى، و نور امامان پاک را در مسیر راهم همچون چراغهایى پرفروغ برافروختى، اکنون در برابر تو نسبت به این همه گناه چه برهان و حجّتى دارم جز اینکه بگویم: اى محبوب من حجتى ندارم و از این جهت گرفتار بلیه خویشم، بلیه اى که با اختیار و اراده به دست خودم به سر خود آورده ام.

با کثرت گناه و با بسیارى عصیان، و با اینهمه معصیت، خودم را چه جایگاهى در این فضاى پهناور هستى مشاهده کنم؟ باید عرضه بدارم: خوشتن را در جایگاه ذلیلان گناهکار و موقف بدبختانى که بر تو جرى شده و وعده ات را نسبت به عذاب گنهکاران سبک شمرده نگاه داشته ام!

منزّهى تو اى محبوب من، اى مولاى من، اى خداى من، در برابر عظمتت و جلال و جبروتت و اسماء و صفاتت و مقام کبریایى و قهّاریتت به چه جرأت نافرمانیت کردم، و چگونه بر اثر عصیان و خطا و مخالفت و گناه خود را به دام هلاکت افکندم؟!

سرور من بر این زمین خوردنم و لغزشم رحمت آر، و در برابر نادانیم با بردبارى، و در مقابل بدکرداریم با احسان رفتار کن، زیرا به گناه خویش اقرار و به خطایم اعتراف دارم. این دست و سر من و همه موجودیت من است که براى قصاص و عذاب و کیفر گناهانم آماده ساخته ام.

مولایم، آقایم، خالقم، کریم بنده نواز، اى منبع لطف و رحمت، اى چشمه جود و کرم، اى دریاى رأفت و کرامت، بر پیرى و سپرى شدن عمر، و نزدیک شدن مرگ و ناتوانى و بینوایى و بیچارگیم ترحم کن.

جز حدیث تو من نمى دانم *** خامشى از سخن نمى دانم

در کمند غم تو پا بستم *** وز مى اشتیاق تو مستم

دیده ما اگر چه بى نورست *** نیک نزدیک بین هر دورست

ساکن است او مگر تو بشتابى *** درنیابد مگر تو دریابى

گرچه ما خود نه مرد عشق توئیم *** لیک جویاى درد عشق توئیم

طالبان را ره طلب بگشاى *** راه مقصود را به ما بنماى

دل و دنیاى خویش در کویت *** همه دادم به دیدن رویت

مولاى من، و چون نشانم از دنیا بریده شود، و در کام مرگ فرو روم، و از یاد یادآوردان یادم محو گردد، و همچون فراموش شدگان فراموش شوم بر من رحم کن، و آنگاه که صورتم دگرگون شود، و بدنم بپوسد، و اعضایم از هم بپاشد، و پیوندهایم بگسلد بر من ترحم کن.

اى واى از بى خبرى من از آنچه بر سرم خواهد آمد، مولاى من هنگام زنده شدن و برانگیختن بر من رحم کن، من در آن روز طاقت عذاب تو، و فراق دوستان و اولیائت را ندارم، عنایت و لطف کن در آن روز جایگاهم را با دوستانت و حرکتم را با یارانت و منزلم را در سایه ات قرار ده، اى پروردگار جهانیان.