دعای نهم صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش دوم)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای نهم صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم

اللَّهُمَّ وَ إِنَّک مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَی الْوَهْنِ بَنَیتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِک، وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِک،

فَأَیدْنَا بِتَوْفِیقِک، وَ سَدِّدْنَا بِتَسْدِیدِک، وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَک، وَ لَا تَجْعَلْ لِشَی‏ءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِی مَعْصِیتِک‏

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا وَ حَرَکاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْینِنَا وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِک، حَتَّی لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَک، وَ لَا تَبْقَی لَنَا سَیئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَک.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

الهی ما را از مایه ضعف و ناتوانی به وجود آورده‌ای و اساس آفرینش ما را بر سستی نهاده‌ای وآغاز ما را از آبی ناچیز بنا گذاشته‌ای. پس ما را جز به نیروی تو حرکتی و جز به یاری تو قوّتی نیست.

پس به توفیق خود نیرومان بخش و با هدایتت به راه صواب استوارمان دار و چشم دلمان را از آنچه در مسیر غیر عشق توست کور ساز و هیچ کدام از اعضای ما را در معصیت خود پیشرفت مده.

بارالها پس بر محمد و آلش درود فرست و رازهای دلمان و حرکات اعضایمان و نگاه‌های چشممان و سخنان زبانمان را در برنامه‌هایی قرار ده که موجب ثواب تو باشد تا کار نیکی که موجب ثواب توست از دست ما نرود و کار بدی که موجب عقاب توست برای ما نماند.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«اَللَّهُمَّ وَ إِنَّک مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَیتَنَا وَ مِنْ مَاء مَهِین ابْتَدَأْتَنَا فَلاَ حَوْلَ لَنَا إِلاَّ بِقُوَّتِک وَ لاَ قُوَّةَ لَنَا إِلاَّ بِعَوْنِک فَأَیدْنَا بِتَوْفِیقِک وَ سَدِّدْنَا بِتَسْدِیدِک وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَک وَ لاَ تَجْعَلْ لِشَیء مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِی مَعْصِیتِک»:

"الهى، تو ما را از ناتوانى خلق کردى، و برسستى بنا نهادى، و از آبى اندک و بى ارزش آغاز نمودى، پس ما را جز به ناتوانى تو حرکت، و جز به یارى و کمک تو قدرتى نیست.پس ما را به آماده شدن اسباب کار از جانب خود تأیید کن، و به راه راست دلالتمان فرما، و دیده قلبمانرا از آنچه خلاف عشق توست کور گردان، و عضوى از اعضاى ما را در گناه و معصیت فرو مبر".

دورنمایى از وضع خلقت معنوى انسان:

انسان در دایره خلقت از عجایب مخلوقات حضرت حق است. او به عنوان خلیفه خدا در روى زمین قرار داده شده و هر گونه نیازى که دارد بر سر سفره آفرینش جهت او آماده و مهیا گشته است.براى او بدن، قلب، نفس، عقل، صدر و روح قرار داده شده که هر یک مدار علمى و محور دانشى و دنیایى بس عظیم است.

فکر نمى کنم با پیشرفتى که در علوم مختلفه نصیب انسان شده کسى بتواند از عهده تشریح وضع انسان در دو جهت باطن و ظاهرش برآید. چنانکه این و جیزه بخواهد به هر یک از نواحى وجود انسان اشاره کند، مجلّداتى بس مفصّل باید تهیه ببیند، در این صورت از آنچه در نظر دارد باز مى ماند. روى این حساب به شرح جملات مورد شرح که نشانى از ناتوانى ظاهر انسان به خاطر وضع ساختمان ظاهرش نشان مى دهد قناعت مى کند.

انسان، بدون واقعیات باطنى اش، و منهاى اتصالش به ملکوت عالم، و به دور از انعکاس حقایق هستى در آیینه قلبش، و جداى از حالات معنوى و ربطش به فیوضات ربّانیه و عنایات الهیه، و بریده از مسائل عالى تربیتى، بدون شک از کوچکترین و ضعیف ترین موجودات خانه هستى است.

او اگر به وضع ظاهرش که چیزى جز مقدارى پوست و گوشت و خون و پى و عصب نیست بنگرد و در خود دقت نماید که اولش نطفه و پایانش جیفه اى بیش نیست، از بند غرور و کبر، حسد و حرص، منیت و سایر اوصاف حیوانى رسته و براى جبران ضعف و ناتوانى اش در بارگاه لاحول و لاقوة الّا باللّه به گدایى برخاسته و تمام ضعف و ناتوانى و خلأ و ندارى خود را با حضرت او که غنّى با لّذات است جبران خواهد کرد.

شنیدستم که هر کوکب جهانى است *** جداگانه زمین و آسمانى است

زمین در جنب این افلاک مینا *** چو خشخاشى بود در قعر دریا

تو خود بنگر کز این خشخاش چندى *** سزد تا بر غرور خود بخندى

او از نظر وضعیت ظاهر و بناى ساختمان مادّى اش در برابر عظمت آسمانها، ستارگان، کهکشانها، سحابیها، دریاها، صحراها، کوهها و موجودات زنده قوى چیز قابل ذکرى نیست.

او در برابر هجوم حوادث، از قبیل زلزله، بادهاى سخت، سیلابها، گرما و سرما، امراض مختلفه و حیوانات قوى، مغلوب و منکوب و بیچاره و بى نواست. او اگر تکیه بر غیر خود در تمام امور نداشته باشد، زمین خورده بدبختى است که در برابر کمترین حادثه یاراى مقاومت نخواهد داشت.

قرآن کریم در آیات متعدد به ضعف او و اینکه مایه اصلى ساختمان ظاهرش آبى بدون ارزش است اشاره مى کند، باشد که از خواب خرگوشى و غفلت حیوانى برخیزد وبه داد خود برسد و با عنایات و الطاف حضرت بیچارگى خود را جبران نماید.

«اَلُّلهُ الَّذى خَلقَکمْ مِنْ ضعْف ثُمَّ مِنْ بَعْدِ ضعْف قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّة ضعْفاً وَ شَیبَةً یخْلُقُ ما یشاءُ وَ هُوَ الْعَلیمَ الْقَدیرُ».(۱)

اوست خدایى که اساس آفرینش شما را بر ضعف قرارداد، آنگاه با روزى مادّى ناتوانى شما را به قدرت مبّدل کرد و باز از قدرت و قوّت به ضعف و سستى پیرى برگرداند، او هر چه بخواهد خلق مى کند، زیرا به همه امور عالم و تواناست.

«یریدُ اللّه أنْ یخَفَّفَ عَنْکمْ وَ خُلِقَ الْاِنْسآنُ ضَعیفاً».(۲)

خداوند (تمام برنامه هائى که براى زندگى دینى و تربیتى شما تنظیم کرده) مى خواهد کار را بر شما آسان نماید، که انسان ناتوان و ضعیف آفریده شده.

«یا أیهَا النّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لَنْ یخْلُقُوا ذُباباً وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إنْ یسْلُبْهُمْ الذُّبابُ شَیئاً لایسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ.ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِه إنَّ اللّهَ لَقَوِىُّ عَزیزٌ».(۳)

اى مردمى که براى جبران خلأ و ضعف خود به بت هاى بیجان پناه برده اید، بدین مثل گوش فرا دارید: این بت هایى که مى خوانید هرگز به آفرینش مگسى قادر نیستند هر چند هر اجتماع کنند، و اگر مگسى چیزى از آنان بگیرد قدرت باز گرفتن آن را ندارند، طالب و مطلوب (بت و بت پرستى) هر دو ناچیز و ناتوانند. مقام خدا و حق حضرت ربّ العزّه را نشناختند، که خداوند ذاتى است بى نهایت توانا و غالبى غیر مغلوب.

اگر این انسان ناتوان تحصیل معرفت مى کرد، گردن زیر بار بت پرستى خم نمى نمود، راستى که بت و بت پرستى هر دو ضعیف و ناتوانند.

«قالَ رَبَّ وَهَنَ الْعَظْمُ مِنی وَ اشْتَعَلَ الرِّأْسُ شَیباً وَلَمْ أکنْ بِدُعائِک رَبَّ شَقِیاً».(۴)

زکریا به حضرت حقّ عرضه داشت: پروردگارا استخوان من سست شد و برف پیرى بر سرم بارید، با وجود این، با دعایم به پیشگاهت خود را محروم از عطایت ندانسته ام.

«وَوَصَّینَا الْاِنْسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ اُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْن وَ فِصالُهُ فى عامَینَ أنِ اشْکرْلى وَ لِوالِدَیک إلَىَّ الْمَصیرُ».(۵)

و ما به هر انسانى سفارش کردیم که در حقّ پدر و مادر نیکى کن، خصوصاً مادر که چون بار حمل فرزند برداشت تا مدّت دو سال که کودک را از شیر بازگرفته هر روز به ناتوانیش بیفزود، شکر من و سپاس نسبت به پدر و مادر را بجاى آر، که بازگشت خلق به سوى من است.

در دعاهایى که از ائمّه معصومین و اولیاء الهى رسیده و به طور دائم به ضعف وناتوانى انسان اشاره شده و این که این ناتوانى و سستى جز با قوّت و قدرت حضرت حقّ قابل جبران نیست و اگر عنایت او نباشد ذرّه اى خوبى و درستى به وسیله خود انسان قابل جلب و قابل حفظ نمى باشد.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: نوح پیغمبر هرگاه داخل صبح مى شد ده بار و هرگاه به شب مى رسید ده بار به خواندن این دعا مبادرت مىورزید:

اَللَّهُمَّ إنّى اُشْهِدُک أنَّهُ ما أصْبَحَ بى مِنْ نِعْمَة و عافِیة فى دین أوْدْنْیا فَمِنْک، وَحْدَک لاشَریک لَک، لَک الْحَمْدُ و لَک الشُکرُبِها عَلَىَّ حَتى تَرْضى وَ بَعْدَ الرَّضا.(۶)

خداوندا، تو را گواه مى گیرم که هر نعمت و عافیتى در دین یا دنیا به من برسد از جانب توست، تو را شریکى نیست، حمد و سپاس نسبت به عنایات تو بر عهده من است، آن اندازه حمد وسپاس تا از من خرسند شوى و پس از خرسندى نیز ادامه داشته باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- روم، ۵۴.

۲- نساء، ۲۸.

۳- حج، ۷۳ - ۷۴.

۴- مریم، ۴.

۵- لقمان، ۱۴.

۶- "مفتاح الفلاح" ص ۱۹.

نوح علیه السلام مى خواهد بگوید: الهى در جلب هیچ نعمت و عافیتى مرا قدرت و قوّت نیست، این تویى که با الطاف بى پایانت من ضعیف و ناتوان را نوازش مى دهى، و این منم که با توفیق خود تو به حمد و سپاس اقدام مى کنم.

اَللّهُمَّ إنّى أعُوذُبِک مِنْ زَوالِ نِعْمَتِک، وَ مِنْ تَحْویلِ عافِیتِک، وَ مِنْ فُجاءَةِ نِقْمَتِک، وَ مِنْ دَرَک الشَّفاءِ، وَ مِنْ شَرِّ ما سَبَقَ فِى اللِّیلِ وَ النَّهارِ.

اَللَّهُمَّ إنّى أسْألُک بِعِزَّةِ مُلْکک، وَ بِشِدَّةِ قُوَّتِک، وَ بِعِظَمِ سُلْطانِک، وَ بِقُدْرَتِک عَلى خَلْقِک...(۱)

الهى، از زدوده شدن نعمت، و از برگشت عافیت، و از به ناگاه وارد شدن عقوبت، و از دریافت شقاوت، و از آنچه در شب و روز به سوى ما پیشى گرفته، و مرا قدرتى در جلب این خوبیها و دفع این بدیها نیست به تو پناه مى برم.

الهى، از تو درخواست مى کنم به غلبه پادشاهیت، و به شدّت نیرویت، و به بزرگى سلطنتت، و به ناتوایى تو بر آفریدگانت که برایم همه نوع خیرى بخواهى.

عارف شوریده حال، شمس مغربى، درقدرت حقّ و ضعف تمام کائنات مى گوید:

اى کاینات، ذات تو را مظهر صفات *** وى پیش اهل دیده، صفات تو به ز ذات

تا روى دلفریب تو آهنگ جلوه کرد *** شد جلوه گاه روى تو مجموع کاینات

تا آفتاب حسن و جمالت ظهور کرد *** ظاهر شدند جمله ذرّات ممکنات

از بس که ابر فیض توبارید بر عدم *** سر بر زد از زمین عدم چشمه حیات

اى چرخ را به چرخ درآورده عشق تو *** از شوق توست جمله افلاک را برات

اى مخزن خزا ین و وى خازن امین *** وى مشکل دو عالم و سر حلّ مشکلات

گر سوى تو سلام فرستم تویى سلام *** ور بر تو من صلات فرستم تویى صلات

یا اجمل الجمال و یا املح الملاح *** یا االطف اللطایف و یا نکتة النکات

هم درد و هم دوایى و هم حزن و هم فرح *** هم قفل و هم کلیدى و هم حبس و هم نجات

یا اشمل المظاهر و یا اکمل الظهور *** یا برزخ البرازخ و یا جامع الشتات

قرآن مجید از قول حضرت ابراهیم در سوره شعراء آیات ۷۸ تا ۸۶ نقل مى کند که آن فرزانه شایسته، خود را فاقد همه چیز دانسته و دارایى خود را از حضرت حق مى دید.

اَلَّذى خَلَقَنى فَهُوَ یهْدینِ. وَ الَّذى هُوَ یطْعِمُنى وَ یسْقینِ. وَ إذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفینِ. وَ الَّذى یمیتُنى ثُمَّ یحْیینِ. وَ الَّذى أطْمَعُ أنْ یغْفِرَلى خَطیئَتى یوْمَ الدَّینِ. رَبَّ هَبْ لى حُکماً وَ ألْحِقْنى بِالصّالِحینَ. وَ اجْعَلْ لى لِسانَ صِدْق فِى الْآخِرینَ.وَاجْعَلْنى مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعیمِ.

آن خدایى که مرا آفرید و هم او هدایتم مى کند، و همان کسى که به من طعام مى دهد و سیرابم مى نماید، و چون بیمار شوم شفایم مى دهد، و همان مولایى که مرا مى میراند و سپس زنده مى کند، و همان کسى که طمع دارم در روز قیامت خطایم را ببخشد. الهى مرا حکومتى ده تادر تمام برنامه ها در میان مردم به حق حکومت کنم، و مرا به شایستگان محلق ساز، و برایم یاد خیرى در میان آیندگان قرار ده، و مرا از وارثان پرنعمت بگردان.

امیر المؤمنین علیه السلام در قسمتى از یکى از خطبه هاى بسیار مهم نهج البلاغه مى فرماید:

أولیسَ لَکمْ فى آثارِ الْآوَّلینَ مُزْدَجَرٌ، وَ فى آبائِکمُ الْماضینَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ إنْ کنْتُمْ تَعْقِلُونَ؟! أوَلَمْ تَرَوْا إلَى الْماضینَ مِنْکمْ لایرْجِعُونَ، وَ إلَى الْخَلَفِ الْباقینَ لایبْقُونَ؟أوَلَسْتُمْ تَرَوْنَ أهْلَ الدُّنْیا یمْسُونَ وَ یصْبِحُونَ عَلى أحْوال شَتّى:فَمَیتٌ یبْکى، وَ آخَرُ یعَزّى، وَ صَریعٌ مُبْتَلى، وَ عائِدٌ یعُودُ، وَ آخَرُ بِنَفْسِهِ یجُودُ،وَ طالِبٌ لِلدُّنْیا وَ الْمَوتُ یطْلُبُهُ،وَ غافِلٌ وَ لَیسَ بِمَغْفُول عَنْهُ، وَ عَلى أثَرِ الْماضى ما یمْضِى الْباقى؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- "مفتاح الفلاح" ص ۱۹.

ألا، فَاذْکرُوا هادِمَ اللَّذّاتِ، وَ مُنَغَّصَ الشَّهَؤاتِ، وَ قاطِعَ الْاُمْنِیاتِ، عِنْدَ الْمُساوَرَةِ لِلأعْمالِ الْقَبیحَةِ، وَ اسْتَعینُوا اللّهَ عَلى أداءِ واجِبِ حَقَّهِ،وَ ما لایحْصى مِنْ أعْدادِ نِعَمِهِ وَ إحْسانِهِ.(۱)

امیر المؤمنین علیه السلام در این قسمت از خطبه چه روشن واضح به ضعف همه جانبه انسان و به ناتوانى این موجود محدود اشاره مى کند!راستى چه نیکوست که این کلمات ملکوتیه همچون درّى تا لحظه مرگ آویزه گوش جان باشد.

آیا در آثار گذشتگان که امروز در برابر دید شماست چیزى نیست که شما را از کردار زشتتان که بر اثر غفلت همچون آنان گریبانتان را گرفته باز دارد؟ ایا در پدران گذشته شما که جز مرده اى از آنان باقى نمانده و معلوم نیست گورشان کجاست پند و عبرتى در درس و موعظه اى نیست اگر تعقّل و اندیشه کنید؟!

آیا ملاحظه نکردید که هر کس از گذشتگان شما مرد باز نمى گردد، و شما که جانشینان آنهایید ماندنى نیستید؟آیا اهل دنیا را بر حالات گوناگون نمى بینید که روز را به شب رسانده، شب را صبح مى نمایند: یکى مرده است بر او مى گریند، و دیگرى را که مصیبت زده است تسلیت مى دهند، و دیگرى بیمارى است که روى زمین افتاده و گرفتار درد و محنت است، و دیگرى به عیادت بیمار مى رود، و آن یک در حال جان دادن است، و یکى خواهان دنیاست ولى مرگ از پى اوست، و دیگرى از حساب و کتاب در کمال غفلت است ولى حضرت حقّ از او غافل نیست، چنانکه پیشینیان شما از دنیا رفتند شما هم به چنگال مرگ گرفتار خواهید شد؟!

به وقت شتاب به سوى شهوات و کارهاى زشت مرگ را به یاد آورید که لذّتها و خوشیها را ویران مى کند، و عیش و نوش ها را به هم مى زند، و آرزوها را قطع مى نماید، و از خداوند مهربان جهت اداى واجبات یارى بخواهیم و براى شکر نعمتهاى بى شمارش طلب توفیق کنید.

آرى به گفته زینت عبادت کنندگان، مولاى عارفان، کعبه عاشقان، حضرت زین العابدین علیه السلام: "الهى ما را ضعف آفریدى، و بر سستى بنیان نهادى، و از آبى بدون ارزش آفرینش ما را شروع کردى، پس ما را جز به توانایى تو حرکت و جز به یارى تو قدرتى نیست".

اگر تمام مردم دنیا به این حقیقت یعنى ضعف همه جانبه خود، و قدرت و قوّت وبى نهایت در بى نهایت و سیئات عمل و رذائل اخلاقیه خلاص مى شدند، ولى افسوس که اکثر مردم جهان دچارغفلت و غرور و کبر و بى خبرى و جهل و بى خردى هستند و به همین خاطر از دیدن ضعف خود و وهن خویش و قوّت و قدرت حضرت محبوب غافلند، و از پى این غفلت به انواع معاصى و مظالم دچارند.

حکیم خبیر، محدث بصیر، عارف عاشق، حضرت فیض، در هیچ بودن تمام موجودات و همه چیز حضرت حق مى گوید:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- "نهج البلاغه" فیض، خطبه ۹۸.

نه فلک چرخ زنان یکسره سودایى توست *** بیخود افتاده زمین یک تن شیدایى توست

جز تماشاى جمال تو تماشایى نیست *** هر که حیران جمالى است تماشائى توست

هر که افراختبه دعوایى نکوئى کردن *** گر بود راست همان سایه زیبائى توست

سروقدّان که زبالائى بالا بالند *** آن زبالاى برازنده بالائى توست

هر گلى را که بود رنگ در این گلشن و بوى *** شمّه اى از گل خود رسته زیبائى توست

از ازل تا به ابد بینش هر بینائى *** همه یک بینش در پرده بینایى توست

هر چه را در دو جهان نور هویدائى هست *** همه یک ذره خورشید هویدائى توست

سّر پنهان شدن روح و نهان بودن تو *** رمز پیدا شدن قالب پیدائى توست

هر کجا رسم توانائى و دانائى هست *** نور دانائى تو زور توانائى توست

بنده خود کیست که خود رأى بود در کارى *** لاف خود رائى ما پرتو خودرائى توست

به سزاى تو نکردیم دمى بندگیت *** آنچه آن است سزاوار تو آقائى توست

فیض خود را تو به کردار خوش آراسته کن *** حسن گفتار نه در خورد خودآرائى توست

امام علیه السلام پس از این جملات عرضه مى دارد: "الهى به توفیقت ما را کمک ده، و به راه مستقیمت ما را رهنمون باش، و دیده قلوبمان را از آنچه خلاف محبّت توست کور گردان، و عضوى از اعضاى ما را اجازه فرو رفتن در معصیت و گناه مده".

از آنجا که مفصّل این جملات و جملات بعد همراه با مفاهیمى آسمانى و ملکوتى در دعاهاى بعد آمده، شرح و تفسیرش را بجاى خودش موکول کرده به ترجمه پایان دعا قناعت مى کنم.

«اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ هَماتِ قُلُوبِنَا وَ حَرَکاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْینِنَا وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِک حَتَّى لاَ تَفُوتَنَا حنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَک وَ لاَ تَبْقَى لَنَا سَیئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَک»:

"الهى بر محمّد و ال محمّد درود فرست، و رازهاى قلوب، و حرکات اندام، و نگاههاى پنهانى دیده ها، و سخنان زبان ما را در آنچه موجب ثواب توست قرار ده، تا کار خیرى که به سبب آن مستحق پاداش تو گردیم از دستمان نرود، و کار بدى که به وسیله آن متوجب کیفرت شویم براى ما باقى نماند (که ما در تمام امور خود ضعیف و ناتوانیم و ضعف ما جز با قدرت و قوّت و نصرت و توفیق تو جبران نشود)".