حضرت مریم علیهاالسلام
حضرت مریم (علیهاالسلام) مادر حضرت عیسی (علیه السلام) است که به معجزه الهی و بدون شوهر او را باردار شد. «مریم» تنها زنی است که نامش در قرآن کریم آمده و او بانویی مطهّره، صدّیقه و برگزیده معرفی شده است. کفالت و سرپرستی مریم در دوران کودکی او، به عهده حضرت زکریا (علیه السلام) بود.
محتویات
نسب حضرت مریم
مریم فرزند عمران بن ماثان بن سلیمان بن داود بن إیشا بن یهوذا بن یعقوب بن إسحاق بن إبراهیم الخلیل می باشد. عمران پدر مریم غیر از عمران پدر حضرت موسی علیه السلام می باشد چون نسب عمران پدر موسی، عمران بن یصهر بن فاهث بن لاوى بن یعقوب بن إسحاق بن إبراهیم علیه السلام می باشد.[۱]
حضرت زکریا (علیه السلام) شوهر خاله حضرت مریم بود و در دوران کودکی اش، کفالت و سرپرستی او را به عهده گرفت.
حضرت مریم در قرآن
در قرآن کریم جز حضرت مریم نام هیچ زنى برده نشده[۲] و نام او سى و چهار بار در کلام الله مجید ذکر شده است؛[۳] که البته در غالب موارد به هنگام نام بردن عیسی علیه السلام با نام «عیسی بن مریم» می باشد. از جمله مواردی که نام مریم به تنهایی برده شده آیات زیر است:
- «یا مَرْیمُ اقْنُتِی لِرَبِّک وَاسْجُدِی وَارْکعِی مَعَ الرَّاکعِینَ»؛ ای مریم! (به شکرانه این نعمت) برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوعکنندگان، رکوع کن. (سوره آل عمران، آیه ۴۳)
- «وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ مَرْیمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکانًا شَرْقِیا»؛ و در این کتاب (آسمانی) مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانوادهاش جدا شد و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) قرار گرفت. (سوره مریم، آیه ۱۶)
- «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاک وَطَهَّرَک وَاصْطَفَاک عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ»؛ و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است. (سوره آل عمران، آیه ۴۲)
- إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبین؛ هنگامی که فرشتگان مریم را گفتند که خدا تو را به کلمه خود بشارت مىدهد که نامش مسیح عیسى پسر مریم است، که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقرّبان (درگاه خدا) است. (سوره آل عمران، آیه ۴۵)
برخی از فضائل و ویژگی های حضرت مریم علیهاالسلام که در قرآن کریم ذکر شده عبارت است از:
- در سوره تحریم آیه ۱۲: «الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا»: مریم را به خاطر عفتش مى ستاید، و شاید این به خاطر رفتار ناپسندى باشد که یهودیان نسبت به آن جناب روا داشته و تهمتى باشد که ایشان به وى زدند.[۴]
- یکی از اوصاف حضرت مریم سخن گفتن با فرشتگان است. خداوند در سوره آل عمران آیه ۴۵ می فرماید: «إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ» (به یاد بیاورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به کلمه اى (وجود با عظمتى) از طرف خودش بشارت مى دهد که نامش «مسیح عیسى بن مریم» است، در حالى که در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان است.
- وصف دیگر او خوردن روزی بهشتی می باشد. «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکفَّلَهَا زَکرِیا کلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکرِیا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ یا مَرْیمُ أَنَّى لَک هَـذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ یرْزُقُ مَن یشَاء بِغَیرِ حِسَابٍ» پس پرودگارش او را به صورت نیکویى پذیرفت، و به طرز نیکویى نشو و نما داد، و زکریا را کفیلِ رشد و تربیت معنوى او قرار داد. هر زمان که حضرت زکریا در محراب عبادت بر او وارد مى شد، رزق ویژه اى نزدش مى یافت. روزى در کمال شگفتى گفت: اى مریم! این رزق ویژه براى تو از کجاست؟! گفت: از سوى خداست، یقیناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بى حساب مى دهد. (سوره آل عمران، آیه ۳۷)
- برگزیده شدن حضرت مریم از سوی خداوند: «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاک وَطَهَّرَک وَاصْطَفَاک عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ» و یاد کنید هنگامى که فرشتگان گفتند: اى مریم! قطعاً خدا تو را برگزیده و از همه آلودگى هاى ظاهرى و باطنى پاک ساخته، و بر زنان جهانیان برترى داده است. (سوره آل عمران، آیه ۴۲)
- از اوصاف دیگر او راست گویی می باشد: «مَّا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کانَا یأْکلاَنِ الطَّعَامَ انظُرْ کیفَ نُبَینُ لَهُمُ الآیاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى یؤْفَکونَ» مسیح فرزند مریم فقط فرستاده (خدا) بود. پیش از وى نیز فرستادگان دیگرى بودند مادرش نیز زن بسیار راستگویى بود، هر دو غذا مى خوردند (با این حال چگونه دعوى الوهیت مسیح و عبادت مادرش مریم مى کنید؟) بنگر چگونه نشانه ها را براى آن ها آشکار مى سازیم، سپس بنگر چگونه آن ها از حق بازداشته مى شوند؟ (سوره مائده، آیه ۷۵)
- وصف دیگر در مورد حضرت مریم پاکدامنی او می باشد: «وَمَرْیمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکلِمَاتِ رَبِّهَا وَکتُبِهِ وَکانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ» و داستان مریم دختر عمران است که بانویى پاک بود، و ما در او از روح خود دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتب او را تصدیق کرد و از خاشعان بود. (سوره تحریم، آیه ۱۲)
ولادت حضرت مریم
جریان ولادت حضرت مریم علیها السلام در سوره آل عمران آیه ۳۵ چنین آمده است: «إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّک أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ». یاد کن زمانى را که زن عمران گفت: پروردگارا! بدرستى که من نذر کردم براى تو که این طفلى که در شکم دارم مُحرّر (خادم بیت المقدس) باشد پس از من قبول فرما محققا تو سمیعى و عالمى به آنچه نذر کردم و قرارداد نمودم.
محرّر به معنى حُر یعنى آزاد، اشاره به این که هیچ شغلى نداشته باشد و ممحّض بر عبادت باشد در مسجد که بیت المقدس است و تنظیفات مسجد بر عهده او باشد.[۵]
به نظر علامه طباطبائی نامگذاری مریم نیز خود به خاطر نذر مادر او بوده است: «کلمه "مریم" در لغت آن شهر، به طورى که گفته اند به معناى زن عابد است، و نیز زن خدمتکار است، از همین جا معلوم مى شود که چرا این مادر دختر خود را بلافاصله بعد از وضع حمل مریم نامید، و چرا خداى تعالى این عمل او را حکایت کرد، خواست تا بعد از نومیدى از زاییدن پسرى که محرر براى عبادت و خدمت باشد بلا درنگ همین دختر را براى این کار محرر کند، پس این که گفت: "سمّیتُها مریم"، به منزله این است که گفته باشد: "من این دختر را براى تو محرر زاییدم" دلیل بر این که جمله نامبرده به منزله صیغه نذر است، این است که خداى سبحان دنبالش این نذر را قبول نموده و مى فرماید: «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً...» (سوره آل عمران، آیه ۳۷). و این که بعد از گفتن آن سخن اضافه کرد که "من او و ذریه او را از شر شیطان رانده شده، به خدا پناه مى دهم" براى این بود که او و ذریه اش موفق به عبادت و خدمت کنیسه بشوند تا اسم مریم مطابق با مسمى باشد.»[۶]
در تفسیر قمى[۷] در ذیل آیه: «إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ...» از امام صادق علیه السلام روایت آمده که فرمود: خداى تعالى به عمران وحى کرد که من فرزندى به تو خواهم بخشید، پسرى تام الخلقة و پر برکت که افراد کور مادرزاد و مبتلا به مرض برص را شفا مى دهد و به اذن خدا مردگان را زنده مى کند و من او را رسولى براى بنى اسرائیل قرار مى دهم. عمران این جریان را با همسرش حنّه در میان گذاشت و حنه همان مادر مریم است، همین که مریم را حامله شد پیش خود خیال کرد که حملش پسر است و وقتى آن را دختر زایید عرضه داشت: "پروردگارا من او را دختر آوردم و معلوم است که پسر چون دختر نیست و دختر نمى تواند پیغمبر شود". خداى تعالى در پاسخش مى فرماید: "خدا بهتر مى داند که حنه چه زاییده"، و بعد از آن که حضرت عیسی علیه السلام را به مریم داد، معلوم شد آن پسرى که مژده اش را به عمران داده بودند عیسى بوده است.[۸]
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که چون مادر مریم او را زائید در خرقه اى او را پیچید و آورد در بیت المقدس و شرح نذر خود را بر آن ها بیان کرد آن ها هر کدام طالب شدند که تکفل او را بنمایند چون پدر مریم که عمران باشد مقام ریاستى بر آن ها داشت. حضرت زکریا فرمود: من سزاوارترم بتکفل او زیرا خاله اش در منزل من است. راضى نشدند، بنا بر قرعه شد و قرعه بنام زکریا درآمد.[۹]
ولادت حضرت عیسی
بعد از آن که مریم به حد بلوغ رسید و در حجاب (محراب) قرار گرفت، خداى تعالى روح را (که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور مى کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیل مى آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائیل گسیلش مى دارد. رسولى داراى آیات بینات و نیز به مریم از شأن پسرش و سرگذشت او خبر داد، آنگاه در مریم بدمید و او را حامله کرد، آن طور که یک نفر زن به فرزند خود حامله مى شود.
این مطالب از آیات "سوره آل عمران، آیه ۳۵-۴۴" استفاده مى شود: آنگاه مریم به مکانى دور منتقل شد و در آن جا درد زائیدنش گرفت و درد زائیدن او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود مى گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد مى برد، در این هنگام از طرف پائین وى ندایش داد: غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندى چون من خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى که حتما خواهى دید، بگو من براى رحمان روزه گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمى گویم، مریم چون این را شنید از آن جا که فرزند خود را زائیده بود به طرف مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت. (سوره مریم، آیه ۲۰-۲۷)
مردم وقتى مریم را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدن و سرزنش نمودن، چون دیدند دخترى بدون شوهر بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت زناکار، مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است، در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد مادام که زنده باشم، بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که مى میرم و روزى که زنده برمى خیزم. (سوره مریم، آیه ۲۷-۳۴)
حضرت مریم در روایات
- در تفسیر مجمع البیان از امام باقر علیه السلام روایت نموده: جبرئیل علیه السلام باذن پروردگار بر جیب لباس مریم دمید و فرزند در رحم او بی درنگ برشد و کمال رسید همچنان که جنین در درون مادر ظرف نه ماه بحد رشد می رسد، پس از آن مریم صدیقه در خود احساس حمل نمود. آن گاه خاله او همسر زکریاى پیامبر بر حالت مریم آگاه گشت بر او اعتراض کرد مریم از نظر حیاء و خجلت از خاله خود از آن مکان خارج شد و نیز از امام صادق علیه السلام روایت شد که مدت حمل او نه ساعت بطول انجامید.[۱۰]
- امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت مریم علیهاالسلام سرور زنان زمان خود بوده است، و حضرت فاطمه علیهاالسلام سرور تمام زنان بهشتى، از اولین و آخرین آنها مى باشد.[۱۱]
- عبدالاعلى مولى آل سام گوید: شنیدم از امام صادق علیه السلام که می فرمود: روز قیامت که مى شود زن زیبائى را که به خاطر زیبائیش به فتنه (و گناه) افتاده بیاورند، آن زن گوید: پروردگارا تو مرا زیبا آفریدى و به همین خاطر من گرفتار فتنه شدم، مریم علیهاالسلام را برابرش آرند و بدو گویند: آیا تو زیبائى یا این؟ ما او را زیبا آفریدیم و دچار فتنه نگشت.[۱۲]
- در تفسیر مجمع البیان از ابى موسى از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت نموده: می فرمود: بسیارى از رجال به مقام کمال ایمان نائل آمده اند و از بانوان کسى به مقام کامل نرسیده جز چهار بانو: آسیه دختر مزاحم زوجه فرعون. مریم دختر عمران. خدیجه دختر خویلد. حضرت فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و آله.[۱۳]
پانویس
- ↑ الکوکب الأنور على عقد الجوهر فی مولد النبی الأزهرا صلی الله علیه و آله (جعفر بن حسن برزنجى )، ص: ۴۶۶.
- ↑ ترجمه المیزان (سید محمدباقر موسوى همدانى)، ج۱۹، ص۵۷۸.
- ↑ قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۶، ص۲۵۲.
- ↑ ترجمه المیزان (سید محمدباقر موسوى همدانى)، ج۱۹، ص۵۷۹.
- ↑ أطیب البیان فی تفسیر القرآن (سید عبدالحسین طیب)، ج۳، ص۱۷۸.
- ↑ ترجمه المیزان، سید محمد باقر موسوى همدانى، ج۳، ص۲۷۰.
- ↑ علی بن ابراهیم، تفسیر قمى، ج ۱ ص ۱۰۱.
- ↑ ترجمه المیزان (سید محمد باقر موسوى همدانى)، ج۳، ص۲۸۶.
- ↑ أطیب البیان فی تفسیر القرآن (سید عبدالحسین طیب)، ج۳، ص۱۸۲.
- ↑ انوار درخشان (سید محمد حسین حسینى همدانى)، ج۱۰، ص۳۸۰.
- ↑ زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام (روحانى)، ص۱۹۸.
- ↑ روضه کافى/ترجمه رسولى محلاتى، ج۲، ص۳۲.
- ↑ انوار درخشان (سید محمد حسین حسینى همدانى)، ج ۱۶، ص: ۴۷۵.
منابع
- ترجمه المیزان، سید محمد باقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش.
- الکوکب الأنور على عقد الجوهر فی مولد النبی الأزهرا صلی الله علیه و آله، جعفر بن حسن برزنجى؛ مرکز بن عطار للتراث.
- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى؛ تهران: اسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۷ ش.
- أطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب؛ تهران: انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ ش.
- أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، داورپناه ابوالفضل، تهران: انتشارات صدر، چاپ اول، ۱۳۷۵ ش.
- انوار درخشان، سید محمدحسین حسینى همدانى؛ تهران، کتابفروشى لطفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق.
- زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام، محمد روحانى على آبادى؛ تهران: انتشارات مهام، چاپ اول، ۱۳۷۹ ش.
- روضه کافى، ترجمه رسولى محلاتى، سید هاشم رسولى محلاتى؛ تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول.