تمکین

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«تمکین» واژه ای فقهی است که معمولا در بحث نکاح مورد استفاده قرار می گیرد و آن یکی از حقوق زوج بر عهده زوجه است.[۱] تمکین به معنای خاص یعنی برآوردن درخواست‌های جنسی معقول شوهر و تمکین عام به معنای انجام وظایف خانوادگی، اطاعت از شوهر و یا به طور کلی حسن معاشرت می باشد.

تعریف تمکین

«تمکین» در لغت به معنای سلطه و اختیار دادن به دیگری است و در اصطلاح فقهی معمولا در بحث نکاح مورد استفاده قرار گرفته و بیانگر یکی از حقوق زوج بر عهده زوجه است.

در کتاب «حقوق خانواده» نوشته دکتر صفایی و امامی در این باره چنین آمده است: «از جمله آثار ریاست مرد بر خانواده، تکلیف تمکین برای زن است. تمکین دارای یک معنی خاص و یک معنی عام است. تمکین به معنی خاص آن است که زن نزدیکی جنسی با شوهر به طور متعارف را بپذیرد و جز در مواردی که مانع موجهی داشته باشد از برقراری رابطه جنسی با او سر باز نزند. اما تمکین به معنای عام، آن است که زن وظایف خود را نسبت به شوهر انجام دهد و از او در حدود قانون و تعارف اطاعت کند و ریاست شوهر را در خانواده بپذیرد. پس اگر شوهر توقعات نامشروع یا نامتعارفی از زن داشته باشد زن مکلف به اطاعت از او نیست. مثلاً اگر شوهر، زن را از ادای فرایض مذهبی باز دارد یا از زن بخواهد که اموالش را به او انتقال دهد، زن می تواند از اطاعت شوهر سر باز زند.»[۲]

به طور کلی مصادیق انواع تمکین - اعم از خاص و عام - به قرار زیر است:

  • در صورتی که زن بدون داشتن عذر شرعی از نزدیکی با مرد خودداری کند.
  • زن از دستورات مرد که مبنی بر ریاست خانواده است، سرپیچی کند.
  • در تربیت فرزندان با شوهر همکاری نداشته باشد.
  • منزلی که مرد برای او تهیه کرده است را ترک کند.
  • زن، به مشاغلی که مخالف منافع مصالح خانواده باشد مشغول به کار شود.

تمکین در فقه

تمکین از حقوق واجب شوهر بر زن است و در صورت خوددارى زن از آن بدون عذر، نفقه او به سبب تحقق نشوز (خودداری از انجام وظایف زناشویی)، بر شوهر واجب نخواهد بود.

البته در فقه، این بحث مطرح است که آیا نفقه زوجه به صرف عقد دائم بر زوج واجب مى‌شود، یا منوط به تمکین وى پس از عقد است؟ مشهور، قول دوم می باشد.[۳] برخى قول اول را برگزیده و افزوده‌اند تنها با ظهور نشوز، نفقه از عهده شوهر ساقط مى‌شود؛ بنابراین در فرض عدم تحقق نشوز با عدم تمکین، تأمین نفقه بر شوهر واجب خواهد بود، هر چند - به عللى مانند درخواست نکردن شوهر - تمکین حاصل نشده باشد.[۴]

زن، پس از عقد و پیش از دریافت مهریه مى‌تواند از تمکین خوددارى کند، به شرط آن که مهرش نقد و امتناع، قبل از آمیزش باشد.[۵] برخى، توانایى شوهر در پرداخت مهر را نیز بر شرایط یاد شده افزوده و گفته‌اند: اگر شوهر قدرت پرداخت مهر را نداشته باشد، زن حق امتناع از تمکین ندارد.[۶] بر اصل حکم، ادعاى اجماع شده است؛ لیکن برخى آن را نپذیرفته و گفته‌اند: هر یک از زن و شوهر مکلف به وظیفه خویش است؛ زن به تمکین و مرد به پرداخت مهر، و هیچ‌کدام بر دیگرى توقف ندارد و هر کدام به وظیفه خود عمل نکند، مرتکب معصیت شده است.[۷]

در ازدواج موقت، استقرار همه مهر، متوقف بر تمکین زن در تمامى مدت تعیین شده در عقد است.[۸] در موارد حرمت آمیزش یا حرمت مطلق استمتاع، تمکین نیز بر زن حرام است.[۹]

موارد جواز عدم تمکین

موارد ذیل عذرهای موجهی می باشند که زن مجاز به عدم تمکین است:

  • زمانی که مرد دچار امراض مقاربتی شده باشد که در اینصورت زن می تواند از تمکین خاص امتناع نماید.
  • استفاده زن باکره از «حق حبس»[۱۰] خود، به شرطی که تمکین عام نکرده باشد.
  • اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی برای زن باشد زن می تواند مسکن علیحده اختیار کند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور، محکمه حکم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد و مادام که زن در بازگشتن به منزل مزبور معذور است نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.[۱۱]
  • عدم تهیه منزل مناسب شأن و شئونات زوجه.
  • اگر زن در دوره عادت ماهانه باشد، می تواند از رابطه زناشویی با شوهر خودداری نماید.

تمکین در قانون مدنی ایران

در قانون مدنی ایران، عنوان تمکین و نشوز به کار نرفته و حقوقدانان آن را از برخی مواد استنباط کرده اند:

ماده ۱۱۰۸ ـ «هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود.»

ماده ۱۰۸۵ ـ «زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند، مشروط بر اینکه مهر او حالّ باشد و این امتناع مُسقط حق نفقه نخواهد بود.»

ماده نخست بر نشوز دلالت دارد. برخی حقوقدانان از آن تمکین عام را نیز استفاده کرده اند و ماده دوم را مستند برای تمکین خاص گرفته اند.[۱۲]

پانویس

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌۲، ص ۶۳۳.
  2. مهدی مهریزی، تمکین و نشوز در فقه و قانون، پیام زن، اردیبهشت ۱۳۷۸، شماره ۸۶.
  3. الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۹۹.
  4. همان، ۹۸-۱۰۲؛ جواهرالکلام، ج۳۱، ص ۳۰۳-۳۰۴؛ فقه الصادق ج۲۲، ص ۳۲۴-۳۲۷.
  5. جواهرالکلام، ج۳۱، ص۴۱.
  6. کتاب السرائر، ج۲، ص ۵۹۱-۵۹۲.
  7. الحدائق الناضرة، ج۲۴، ص ۴۶۰-۴۶۲.
  8. جواهرالکلام، ج۳۰، ص۱۶۷.
  9. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌۲، ص ۶۳۳.
  10. حق حبس یعنی اینکه زن باکره می تواند در دفاع از الزام به تمکین خود بگوید تا زمانی که شوهر او تمام مهریه او را پرداخت نکند، می تواند از شوهر خود تمکین ننماید.
  11. ماده ١١١۵ قانون مدنی.
  12. مهدی مهریزی، تمکین و نشوز در فقه و قانون، پیام زن، اردیبهشت ۱۳۷۸، شماره ۸۶.

منابع

  • سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج ‌۲، ص ۶۳۳.
  • مهدی مهریزی، تمکین و نشوز در فقه و قانون، پیام زن، اردیبهشت ۱۳۷۸، شماره ۸۶، در دسترس در سایت حوزه نت.
  • "تمکین چیست و عدم تمکین به چه معناست؟"، سایت عدالت سرا.
  • "تمکین چیست و عدم تمکین به چه معناست؟"، سایت مشاوره حقوقی دینا.