اَصهَب

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اَصهَب» در لغت به معنای شتر سرخ مو، شتر سفیدی که با سرخی آمیخته و نام چشمه ای در میان بصره و بحرین و به معنای دشمن است؛ به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام، اصهب گفته می شود.[۱]

«اصهب» و «ابقع» دو رهبر مخالف سفیانی هستند که سفیانی بر آنها پیروز شده و بر منطقه تسلط می یابد. روایات بسیاری به صورت متواتر رسیده که حاکی از درگیری بزرگ سفیانی با آنان در قرقیسیا، واقع در مرز سوریه، عراق و ترکیه می باشد. این نبرد از جنگ های بزرگ است که از پیش وعده داده شده و انگیزه آن درگیری و کشمکش بر سر گنجی است که در مجرای نهر فرات و یا نزدیک آن کشف می شود.[۲]

در روایات آمده که اصهب کافر قیام نمی کند جز به هنگام شدت یافتن فتنه ها و کثرت حوادث و فجایع.[۳] امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: از شرّ اصهب اَبرص پرهیز کن. پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمود: اَبرص. پس فرمود: از شر سفیانی نیز پرهیز کن و از شرّ آن عده از آل محمد که شذوذ دارند بر حذر باشد.[۴]

در این حدیث، اَصهب و ابقع یک نفر معرفی شده که بر اساس احادیث دیگر، دو نفر هستند. در این حدیث به شیعیان امر شده که تحت تأثیر تبلیغات اَصهب و ابقع و سفیانی و شواذ آل محمد قرار نگیرند و به سودشان شمشیر نزنند.[۵]

پانویس

  1. پرش به بالا لسان العرب، به نقل از روزگار رهایی، ج۲، ص۹۹۷.
  2. پرش به بالا عصر ظهور، علی کورانی، ص۶۲.
  3. پرش به بالا روزگار رهایی، ج۲، ص۹۹۳.
  4. پرش به بالا بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۰ و ج۵۲، ص۲۷۸.
  5. پرش به بالا روزگار رهایی، ج۲، ص۹۹۳.

منابع

  • موعودنامه (فرهنگ الفبایی مهدویت)، مجتبی تونه‌ای، انتشارات مشهور، ص ۱۰۷.