منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اقسام زکات

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«زکات» به دو نوع «زکات مال» و «زکات فطره» تقسیم مى‌شود.

زکات مال

پرداخت این نوع زکات در روایات، از جمله شرایط قبولى نماز شمرده شده است. از رسول خدا صلى الله علیه وآله در خطبه حجةالوداع نقل شده است که فرمود: «أیهَا النَّاسُ أدُّوا زَکاةَ أمْوالِکمْ، ألا! فَمَنْ لَمْ یزَک فَلا صَلاةَ لَهُ...»؛[۱] اى مردم زکات اموال خود را بپردازید. بدانید هر که زکات ندهد نمازش پذیرفته نیست.

امام رضا علیه السلام نیز فرمود: «مَنْ صَلَّى وَلَمْ یزَک لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلاتُهُ»؛[۲] کسى که نماز بخواند ولى زکات نپردازد، نمازش قبول نمى شود.

مصرف زکات در این موارد هشت گانه منحصر می گردد: فقرا؛ مساکین؛ متصدیان اداره صدقات و مأموران جمع آوری زکات؛ افرادی که به وسیله کمکهای مالی، تمایل بیشتری به اسلام پیدا می‌کنند و تألیف قلوب در آنها به وجود می‌آید؛ کسانی که برده هستند و برای آزادی آنها از زکات استفاده می‌شود؛ بدهکاران؛ هر امری که رضای خداوند در آن باشد؛ افرادی که در راه مانده‌اند و درمانده شده‌اند.

زکات فطره

دادن زکات فطره[۳]، از شرایط قبولى روزه ماه رمضان شمرده شده است.[۴] پرداخت این نوع زکات هر سال یک مرتبه و در روز عید فطر است و بر کسانى که فقیر نباشند، یعنى خرج سال خود یا امکان تأمین آن را داشته باشند، واجب است.

مقدار زکات فطره براى خود انسان و کسانى که از قبیل همسر و فرزند نان‌خور او هستند، هر نفر یک صاع که تقریباً سه کیلو است، مى باشد. جنس آن نیز از گندم، جو، خرما، کشمش، برنج، ذرت و مانند این‌هاست و چنان‌چه قیمت یکى از این‌ها را بدهد کافى است.

اگر زکات فطره را به یکى از هشت مصرفى که براى زکات مال گفته شد برساند کافى است، ولى احتیاط مستحب آن است که آن را فقط به فقراى شیعه بدهد. انسان باید زکات فطره را به قصد قربت بدهد و موقعى که آن را مى دهد، نیت دادن فطره نماید.[۵]

پانویس

  1. روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۱۷.
  2. بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۲.
  3. براى فطره سه معنى ذکر شده است: ۱- خلقت، که در این صورت به معناى زکات بدن است؛ چرا که او را از مرگ حفظ مى کند یا از آلودگى پاک مى سازد. ۲- دین، که در این صورت به معناى زکات دین و اسلام است. ۳- افطار، که به مناسبت اداى آن در روز عید فطر، زکات فطره نامیده شده است (عروةالوثقى، ص ۴۴۴).
  4. عروةالوثقى، ص ۴۴۴.
  5. احکام اقتصادى، نعمت الله یوسفیان، ج ۱ ص ۴۰.